۱-در آمد نقد خالص یک شرکت ، احتمال ورشکستگی را کاهش دهد.
۲-جریان نقد خالص بالا که ناشی از فعالیت شرکت در بازار می باشد نیز احتمال ورشکستگی را پایین می آورد.
۳-میزان بدهی بالا برای هر شرکت ، احتمال ورشکستگی آنها را بالا می برد.
۴-نرخ بالای در آمد نقد مورد نیاز به هزینه های عملیاتی سرمایه، احتمال ورشکستگی را بالا خواهد برد.
او از این اصول برای سنجش توانایی نسبت ها به پیش بینی ورشکستگی استفاده کرد. بیور برای این کار ۷۹ شرکت ورشکسته و ۷۹ شرکت غیر ورشکسته را انتخاب کرد ، سپس هر یک از ۳۰ نسبت را در این شرکت ها مورد سنجش قرار داد. او در این تحقیقات به این نتیجه رسید که میزان اعتبار پیش بینی هر یک از نسبت ها متفاوت است. همچنین شرکت های ورشکسته نه فقط جریان های نقد کمتری از شرکت های غیر ور شکسته دارند ،بلکه مقدار ذخیره در آمد نقدی کمتری را نیز دارا می باشند. در ضمن وی پی برد که اگر چه شرکت های ورشکسته سرمایه کمتری برای پوشش تعهدات خود دارند ولی تمایل به گرفتن فروض بیشتری را نسبت به شرکت های غیر ورشکسته دارند.
بیور در انتهای تحقیقات خود به این نتیجه رسید که ارزش هر نسبت در میزان اعتبار طبقه بندی شرکت ها در گروه های شرکت های ورشکسته و غیر ورشکسته می باشد و میزان خطای طبقه بندی کمتر ، نشان دهنده ارزش بالای هر نسبت می باشد. طبق این اصل بیور شش نسبت که دارای کمترین نرخ خطای طبقه بندی می باشند را معرفی کرد که عبارت بودند از : جریان نقد به کل دارایی ، در آمد خالص به کل دارایی ، کل بدهی به کل دارایی ، سرمایه در گردش به کل دارایی ، نسبت جاری و نسبت فاصله عدم اطمینان به نظر بیور نسبت گردش وجوه نقد به کل بدهی بیشترین قدرت پیش بینی را دارد که خطای طبقه بندی آن حدود ۱۳%برای یک سال قبل از ورشکستگی بود. همچنین دومین نسبت مهم نسبت در امد خالص به کل دارایی بود.
بیور تغییرات ارزش بازار سهام را به عنوان یک فاکتور پیشگویی کننده در پیش بینی ورشکستگی شرکت مورد بررسی قرار داد. او فهمید که بازار ورشکستگی شرکت را نهایتاً یک سال قبل از رخداد واقعی ورشکستگی پیش بینی می کند.( (Beaver, W. 1966
۱۱- مدل تافلر ( ۱۹۸۳)
تافلر در سال ۱۹۸۳ در انگلستان تحقیقاتی در ارتباط با پیشبینی ورشکستگی انجام داد. وی اطلاعات ۴۶ شرکت ورشکسته در بین سال های ۱۹۷۶ – ۱۹۶۹ را جمع آوری کرد و با اطلاعات شرکت های موفق مطابقت داد و مدلی برای پیشبینی ارائه نمود که به صورت زیر است:
:نرخ بازده سرمایهگذاری هاR
:سرمایه در گردش W
:ریسک مالی، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام FR
:نقدینگی L
تافلر سهم هر یک از متغیرها در مدل را به ترتیب ۵۳، ۱۳، ۱۸، ۱۶ درصد ارزیابی کرد. پس از ارائه این مدل وی نمونهای از شرکت های ریسکدار را انتخاب کرد و با بهره گرفتن از مدل فوق، آنها را ارزیابی نمود. مدل، ۱۱۵ شرکت از ۸۲۵ شرکت صنعتی موجود در بانک اطلاعاتی را در حد خطرناک طبقهبندی کرد. در طی ۲ سال بعد ۳۵% از شرکت ها یا ورشکست شدند یا به لحاظ اقتصادی تقریباً با عدم توانایی در بازپرداخت بدهی ها روبرو شدند و بیش از ۲۷% از شرکت ها هنوز هم در حد خطرناک باقی ماندند. واضح است که مدل بعضی قابلیت های پیشبینی را نشان میدهد. اما اینکه مدل فوق ارزشمند است یا خیر هنوز چندان روشن نیست زیرا علاوه بر اینکه ۴۴ شرکت از ۱۱۵ شرکت در حد خطرناک تا چهار سال بعد هنوز به فعالیت خود ادامه می دادند. یکی از شرکت ها با وضعیت غیرخطرناک ورشکست شد. این مدل مشکلات عملی را برای موسسات اعتباری به وجود آورد. زیرا بین ۱۱ تا ۲۱ درصد از وضعیت مشتریان بالقوه آنها را طی سال های ۱۹۸۰ – ۱۹۷۳ در حد خطرناک طبقهبندی کرده بود.)رهنمای روپشتی،نیکومرام،شاهور دیانی ،۱۳۸۵ :۵۱۹ (
۱۲- مدل زمیجوسکی (۱۹۸۴)
زمیجوسکی نسبت های مالی که نقدینگی، عملکرد و اهرم های مالی شرکت را اندازهگیری میکنند برای ایجاد مدل مورد استفاده قرار دارد. این نسبت ها فقط براساس دیدگاه نظری انتخاب نشده بودند، بلکه آنها بر مبنای اطلاعات پیشین زیمجوسکی روی نسبت های مالی انتخاب شده بودند. در ضمن وی از تجزیه و تحلیل پروبیت برای ایجاد مدل خود استفاده کرد.
:کل دارایی / درآمد خالص
:کل دارایی/ کل بدهی
:بدهی جاری / درآمد جاری
وقتی Z<0 باشد، شرکت ورشکسته خواهدشد.
زمیجوسکی مدل را روی ۴۰ شرکت ورشکسته و ۸۰۰ شرکت غیر ورشکسته امتحان کرد که نرخ دقتی حدود ۷۸% برای یک سال قبل از ورشکستگی به دست آورد. (صفری،۱۳۸۱)
۱۳-مدل فالمر۱۹۸۴
یکی دیگر از اشخاصی که در مورد پیشبینی ورشکستگی با بهره گرفتن از نسبت های مالی تحقیق انجام داد، فالمر بود. وی در سال ۱۹۸۴ با بهره گرفتن از تجزیه و تحلیل چند متغیره، اطلاعات مربوط به ۴۰ نسبت مالی را برای ۶۰ شرکت شامل ۳۰ شرکت ورشکسته و ۳۰ شرکت فعال جمع آوری نمود و با بهره گرفتن از ۹نسبت مالی که بیشترین نقش را در پیشبینی اولیه ایفا کردند مدلی به صورت زیر ارائه نمود:
:کل دارایی / سود انباشته
:کل دارایی/ فروش
:حقوق صاحبان سهام / سود قبل از مالیات
:کل بدهی / جریانات نقدی
:کل دارایی ها/ بدهی
:کل دارایی / بدهی های جاری
:لگاریتم کل دارائی های مشهود
:کل بدهی / سرمایه در گردش
:بهره / لگاریتم سود قبل از بهره و مالیات
اگر باشد، شرکت در گروه ورشکسته طبقهبندی میشود.
دقت مدل فالمر در طبقهبندی شرکت ها یک سال قبل از ورشکستگی ۹۸% و بیش از یک سال قبل از ورشکستگی ۸۱% بود.(صفری، ۱۳۸۱) در تحقیقی با بهره گرفتن از پارامترهای رندم لجستیکی ترکیبی که به یکی از پرکاربردترین ونهایی ترین تکنیک های کنونی در بسیاری از زمینه های علمی واجتماعی ومدلهای پیش بینی است به پیش بینی ورشکستگی شرکتهای بحران زده مالی با بهره گرفتن از مدل لجستیک پرداخته است نتایج این تحقیق نشان می دهدکه مدل لجستیک ترکیبی نسبت به مدل لجستیک استاندارد ومدلهای رگرسیون خطی برتری دارد (جونز.استیو ارت.۲۰۰۱)
درتحقیقی دیگر مشکلات مالی را اغلب دلیل اصلی ورشکستگی می داند در مرحله ورشکستگی مدیران ومالکان شرکتها تقسیماتی که حداکثر خالص ارزش دریافتی ایجاد می شود می گیرند تغییرات در سطوح ارزش قیمت های انتشار یافته مشکلاتی را در به دست اوردن مهمترین جریانهای کسری نقدی در مدل ایجاد می کند عدم وابستگی دلایل ورشکستگی با پایان دادن به کسرنقدینگی حاصل می شود به هر حال کسری جریان نقدی در مدل خیلی مهم است زیرا شرکتهای که دارای کمبود نقدینگی هستند مجبور هستند تعهدات نقدینگی بالا برای پرداخت بدهی کم بدهند که این امر شرکتهای دارای بحران مالی رابه سمت ورشکستگی سوق می دهد (مارتیس-۲۰۰۴)
۱۷-مدل فیلوسوفو (۲۰۰۲)
لئونیدو ولادیمیر فیلوسوفو مسئله پیشبینی ورشکستگی شرکت ها را با ارزیابی همزمان فاصله مدتی که ورشکستگی اتفاق میافتد بررسی کردند. دو تا از این فاکتورها کمیت و کیفیت بدهی شرکت ( ) هستند، در حالی که دو فاکتور دیگر توانایی پرداخت بدهی ( ) هستند.
:کل دارایی/ تعهدات جاری
ارزش این عامل با نزدیک شدن به ورشکستگی افزایش مییابد. این عامل میتواند به عنوان پیشگویی کننده ورشکستگی یک یا دو سال قبل از اینکه ورشکستگی اتفاق بیفتد به کار رود. افزایش تعهدات جاری به موجب نزدیک شدن به سررسید بدهی های بلند مدت شرکت ایجاد می شود. بدهی بلند مدت در سال قبل از تاریخ پرداخت میتواند کاهش پیدا کند.
:کل دارایی / سود انباشته
ارزش این عامل در حالی که شرکت به ورشکستگی نزدیک میشود کاهش مییابد. تحقیقات نشان داد که پتانسیل قابل ملاحظهای برای پیشبینی ورشکستگی شرکت ها تا سه سال قبل از اینکه اتفاق بیفتد وجود دارد.
:کل دارایی / سود قبل از بهره و مالیات
یکی از نشانههای طبیعی رسیدن به ورشکستگی تقلیل سود شرکت و تغییرات آن به سوی زیان است. این همه نوع سودی را شامل میشود (عملیاتی، ناخالص، خالص). سودهای شرکت در این مواقع به دلیل زیان های غیر طبیعی و بعضی مواقع سودهای غیر طبیعی بسیار ناپایدار هستند. ارزش این عامل زمانی که شرکت به ورشکستگی نزدیک میشود کاهش مییابد.
:کل دارایی / بهره
ارزش این عامل زمانی که شرکت به ورشکستگی نزدیک میشود افزایش مییابد. پرداخت هایی بهره در ۲ تا ۳ سال قبل از ورشکستگی افزایش پیدا میکند.
هدف فاکتورهای پیشبینی کننده در این تحقیق محاسبه درست آخرین احتمال ورشکستگی است. یک سری اطلاعات از ۲۴ شرکت که منجر به ورشکستگی بین سال های ۱۹۸۸ – ۱۹۸۰ شد بهعنوان ماده تجربی اصلی برای انتخاب فاکتورهای پیش بینی ، ساختار الگوریتم پیش بینی و برآورد قابلیتهایشان مورد استفاده قرار گرفت.
صورتحساب سود و زیان و ترازنامه شرکت ها و اطلاعات درباره تاریخ احساس وضعیت ورشکستگی جمع آوری شد.اطلاعات برای هر شرکت شامل بیش از هفت ترازنامه و صورتحساب سود و زیان سالانه است.
آخرین نسبت به تاریخ کمتر از یکسال قبل از تاریخ ورشکستگی است.کارایی متغیرهای قواعد پیش بینی در این تحقیق توسعه پیدا کرد و نشان داده شد که در شرایط برابر ، آنها بسیار کاراتر از قاعده Z اسکور آلتمن و قواعد محاسباتی آزمون شده هستند.)رهنمای روپشتی،نیکومرام،شاهور دیانی ،۱۳۸۵: (۵۲۵
۱۸-وان هامن (۲۰۰۱)مشابه کارهای پیشین از مدل لوجیت استفاده کرده است .متغیرهای مورد مطالعه ایشان عبارت
بودند از:
جریان وجه نقد به کل بدهی ها
سود وزیان انباشته به کل داراییها
کل داراییها به کل بدهیها
دارایی جاری به غیر سهام به بدهی های جاری
- هدف ولایت فقیه رساندن انسانها و نفوس ناقصه و متوسطۀ بشری به مرتبۀ عالیۀ آنهاست.
- این تبیین فیلسوفانه با آموزههای قرآنی تطابق دارد.
پیشینۀ تاریخی بحث
این مسأله که «آیا بحث از رهبری جامعه، یک بحث فلسفی هست یا خیر؟»، تا جاییکه نگارنده مطالعه کرده، برای اولین بار طرح شده و در نتیجه تاکنون جواب مشخصی بدان داده نشده است. اما نکتۀ مهمی که در این زمینه وجود دارد، این است که فلاسفه در مورد سرپرستی جامعه توسط فقیه جامعالشرایط رهبری، در صورت فقدان نبی و امام سخن گفتهاند و در مورد ویژگیها و وظایف آن به بحث و گفتوگو نشستهاند[۶]. بنابراین شاید بتوان گفت؛ آنان به صورت ضمنی قائل به این نکته بودند که میتوان در حیطۀ فلسفۀ سیاسی اسلامی به این مسأله پرداخت. البته راقم این سطور برآن است که با وجود بحث از ولایت فقیه در میان سطور آثار فیلسوفان اسلامی، اما نوشتهای که به نحو منسجم و با نظم منطقی و روشی فلسفی به این مسأله پرداخته باشد، در دسترس وجود ندارد. بنابراین در این نوشتار قصد داریم تا با بهره گرفتن از قواعدی که در کلام حکمای اسلامی وجود دارد، به تبیین این موضوع پرداخته و از این بحث تصویری شفاف در حوزۀ فلسفۀ اسلامی ارائه کنیم.
ضرورت مسأله
در انتهای این بخش باید به ضرورت بحث از «ولایت فقیه» اشاره کرد. نظام فکری اسلامی به ویژه نظام فکری شیعی، نظامی است برای ساختن و سازندگی زندگی فردی و اجتماعی و هم چنین بنیان نهادن و ساماندهی زندگی زمینی و مادی انسان در جهت رسیدن به مدارج عالیۀ اخروی و این امر محقق نمیشود مگر از طریق امر ولایت، لذا ضرورت دارد امر ولایت فقیه از جنبههای مختلف آن، از جمله جنبۀ فلسفی آن مورد بازنگری و تبیین قرار گیرد: «مسأله ولایت فقیه، یکی از مهمترین مسائل جامعه اسلامی است که بحث و گفتگو درباره آن، از دو جهت ضروری میباشد: اول آنکه ولایت فقیه سنگ بنای نظام جمهوری اسلامی است و بر هر فرد مسلمان و انقلابی لازم است این اصل اساسی را خوب بشناسد و سپس بر مدار آن حرکت کند و دوم اینکه دشمنان اسلام و انقلاب فهمیدهاند که ظلمستیزی انقلاب و نظام اسلامی، از این اصل مهم و مترقی سرچشمه گرفته است و برای منحرف ساختن چنین نظام و انقلابی، باید به قلب نیرو دهنده و ستون استوار آن هجوم برند و به همین جهت است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در هر زمان مناسب، شبهاتی در زمینه این اصل بیبدیل مطرح گشته است.»[۷].
از سوی دیگر، همان گونه که در قسمت پیش ذکر شد، بحث از این مسأله به صورت شفاف و مستقل در فضای فلسفی تاکنون مطرح نشده است، بنابراین یکی دیگر از ضروریات بحث از «ولایت فقیه»، آشکارسازی گفتوگوی فلسفی در این حوزه خواهد بود.
فصل اول:
کلیات
- «رهبری جامعه در دوران غیبت»؛ مسألهای فقهی، کلامی یا فلسفی
- مبادی تصوری
۱-۱. «رهبری جامعه در دوران غیبت»؛ مسألهای فقهی، کلامی یا فلسفی[۸]
اولین مسألهای که باید بدان پرداخت، این است که بحث از «رهبری جامعه در دوران غیبت» مسألهای فقهی است یا کلامی و یا فلسفی؟ به دیگر سخن، موضوع «رهبری جامعه در دوران غیبت» از جمله مسایل علم فقه، کلام و یا فلسفه است؟ پاسخ به این سوال از آنرو دارای اهمیت است که در هر یک از این سه صورت «ولایت فقیه، سرنوشتی جداگانه خواهد داشت و وظایف و اختیارات فقیه و همچنین ولایتی یا وکالتی و انتصابی یا انتخابی بودن آن بستگی کامل به این بحث دارد.»[۹].
۱-۱-۱. دیدگاه ها
عالمان و پژوهشگران در پاسخ به این مسأله سه دیدگاه متفاوت داشتهاند:
- عدهای معتقدند بحث از ولایت فقیه، بحثی فقهی است و جایگاهی در علم کلام و فلسفه ندارد: «… و نیز از جمله ولایتها، ولایت حاکم شرع به آحاد افراد اجتماع و ولایت امام نسبت به مأموم خویش است که از ولایت حاکم شرع اسلامی نسبت به افراد اجتماع، تعبیر به «ولایت فقیه» میکنند. در فلسفه و عرفان بحثی از ولایت فقیه مطرح نمیشود و این بحث صرفاً در علم فقه مطرح میشود.
ولایت فقیه از امور اعتباری شرعی و عقلایی است و واقعیتی جز جعل ندارد، مانند جعل قیّم برای صغار. امور اعتباری در برابر امور تکوینی، اموری را گویند که به فرض و جعل و قرارداد ایجاد میشوند و آن را به واضع و جاعل نسبت دهند. اگر واضع آن، شارع باشد، آن را «اعتبار شرعی» نامند؛ و اگر واضع آن، مردم باشند که برای اداره امور زندگی خود آن را وضع و جعل کنند، آن به «اعتبار عقلایی» گویند.»[۱۰].
- برخی دیگر از پژوهشگران بر این باورند که اصل این موضوع از حیطۀ علم فقه خارج و از جمله مسائل علم کلام میباشد اما از حیث لوازم آن حکم کلامی (اثبات ولایت فقیه) در حوزۀ علم فقه مورد بررسی قرار میگیرد. این عده در واقع به کلامی - فقهی بودن این موضوع تأکید دارند. اینان معتقدند که این مسأله دارای دو جنبه است و بنابراین میتوان از نگاه دو علم به آن نگریست. بنابراین اصل «ولایت فقیه» از آن جهت که دنبالۀ بحث نبوت و امامت است، در علم کلام مورد بحث قرار میگیرد اما از آن حیث که به فعل مکلف ارتباط پیدا میکند و باید لوازم فقهی آن روشن شود، در علم فقه مورد بررسی قرار میگیرد: «گرچه مسألۀ ولایت فقیه از این نظر که دنبالۀ بحث امامت است، یکی مسألۀ کلامی و از فروعات مربوط به مباحث اصول دین است اما از این نظر که رعایت حکم ولیّ فقیه بر مردم واجب است، یا این که وظایف ولیّ فقیه چیست؟ حدود اختیاراتش تا چه اندازه است؟ و مسائلی از این قبیل، یک بحث و مسألۀ فقهی به شمار میرود.»[۱۱].
- برخی از پژوهشگران نیز معتقدند که بحث از ولایت فقیه در علم فلسفه قابل بررسی است: «بعضی با استناد به برخی ادلۀ فقهی میگویند که امام [امام خمینی (ره)] از فقهای نادری است که بحثهای ولایت فقیه را مطرح کرده و پیش از ایشان تنها مجتهدانی، چون ملااحمد نراقی و …، به این بحث توجه نمودهاند و برخی هم دایرۀ آن را در محدودۀ امور بسیار جزئی دانستهاند.
از دیدگاه من، اصلاً به دلایل فقهی و روایی نیازی نیست. مطابق نگرش صدرایی، ولایت فقیه بسط یافتۀ نبوت و امامت و تجلی ولایت است. در نگاه سلسله مراتبیِ ملاصدرا، که تنها تصورش موجب تصدیق میشود، چگونه ضرورت نبوت، در وجه سیاسی و تربیتیاش، توجیه میشود؟ پاسخ این است که با همان ضرورت، امامت توجیه میشود؛ چنان که با همان ضرورت، ولایت فقیه توجیه میشود.»[۱۲].
ذکر این نکته بایسته است که پژوهشگرانی که قائل به کلامی بودن بحث «ولایت فقیه» هستند، منکر فلسفی بودن آن نخواهند بود و بالعکس؛ و حتی بر این باورند که میتوان از این مسأله در هر دو علم سخن راند. سرّ این مطلب در این نکته نهفته است که مسائل کلامی دارای وحدت حقیقی نیستند، بنابراین موضوع واحدی در این علم مورد بررسی قرار نمیگیرد. پس زمانی که علمی موضوع واحدی نداشته باشد، ممکن است مسائلش با مسائل علم دیگری مشترک شود و در نتیجه از یک مسأله در دو علم (که حتماً مسائل یکی از آن دو علم وحدت حقیقی ندارند) متفاوت بحث و گفتگو شود: «در کتب منطق و فلسفه بحثی هست راجع به اینکه هر علمی موضوعی خاص دارد و تمایز مسائل هر علمی از مسائل علم دیگر به حسب تمایز موضوعات آن علوم است.
البته این، مطلب درستی است. علومی که مسائل آنها وحدت واقعی دارند چنین است. ولی مانعی ندارد که علمی داشته باشیم که وحدت مسائل آن اعتباری باشد و موضوعات متعدّده و متباینه داشته باشد و یک غرض و هدف مشترک، منشأ این وحدت و اعتبار شده باشد. علم کلام از نوع دوم است، یعنی وحدت مسائل کلامی وحدت ذاتی و نوعی نیست بلکه وحدت اعتباری است؛ از این رو ضرورتی ندارد که در جستجوی موضوع واحدی برای علم کلام باشیم.
علومی که وحدت مسائل آنها وحدت ذاتی است امکان ندارد که از نظر مسائل متداخل باشند یعنی برخی مسائل میان آنها مشترک باشد، ولی علومی که وحدت آنها اعتباری است و یا یک علم که وحدت مسائلش اعتباری است با علمی دیگر که وحدت مسائلش ذاتی است هیچ مانعی ندارد که از نظر مسائل متداخل باشند. علت تداخل مسائل فلسفی و کلام و یا مسائل روانشناسی و کلام و یا مسائل اجتماعی و کلام همین امر است.»[۱۳].
برای پیدا کردن پاسخ این سوال؛ یعنی این که «آیا بحث رهبری جامعه در صورت فقدان نبی و امام در جامعه، یک بحث فقهی است، کلامی و یا فلسفی؟» باید در ابتدا موضوعات هر یک از سه علم فقه سیاسی، کلام سیاسی و فلسفۀ سیاسی را مشخص کرد. سپس مسائلی که در ذیل پرسش «چه کسی باید در صورت فقدان نبی و امام، حکومت را در دست بگیرد؟» وجود دارد را استقصا نمود و در نهایت مشخص کرد، مسألۀ رهبری جامعه در دوران غیبت در کدام حوزه از علوم اسلامی باید مورد بررسی قرار گیرد.
۱-۱-۲. تعاریف فقه سیاسی، کلام سیاسی و فلسفۀ سیاسی
در ابتدا ذکر این نکته بایسته است که برای هر کدام از سه علم فقه سیاسی، کلام سیاسی و فلسفۀ سیاسی تعاریف متعددی ذکر شده است که در این نوشتار تنها به تعریف برگزیده اشاره میشود و از ذکر تمامی تعاریف اجتناب خواهد شد؛ چراکه موجب اطالۀ کلام میشود و بحث در این مورد باید در جای خود پیگیری شود.
۱-۱-۲-۱. فقه سیاسی اسلامی
از آنجایی که فقه سیاسی شاخهای از دانش فقه عمومی است، باید بر پایۀ تعریف صحیحی از علم فقه به تعریف فقه سیاسی رسید. بنابراین با توجه به تعریفی که برای فقه وجود دارد: «فقه عبارت است از علم به احکام فرعی شرعی اسلام (یعنی نه مسائل اعتقادی یا تربیتی بلکه احکام عملی) از روی منابع و ادلّۀ تفصیلی»[۱۴] میتوان فقه سیاسی را اینگونه تعریف کرد: «فقه سیاسی علمی است که به احکام عملی اسلام در حوزۀ امور سیاسی میپردازد.». به عبارت دیگر، فقه سیاسی در پی دستیابی به وظایف مکلفان در باب امور سیاسی از طریق ادلۀ شرعی است. با این بیان آشکار میشود که موضوع فقه سیاسی فعل مکلفان در امور سیاسی است: «موضوع فقه مدنی/سیاسی، رفتار و عمل سیاسی مسلمانان است که احکام آن را با بهره گرفتن از منابع فقهی استنباط و بیان میکنند. در نتیجه فقه سیاسی دربرگیرندۀ احکام و مقررات زندگی سیاسی بر اساس قوانین شریعت است.»[۱۵].
۱-۱-۲-۲. کلام سیاسی اسلامی
تعریف برگزیدۀ علم کلام عبارت است از: «علم کلام، علمی است که دربارۀ عقاید اسلامی؛ یعنی آنچه از نظر اسلام باید بدان معتقد بود و ایمان داشت بحث میکند، به این نحو که آنها را توضیح میدهد و دربارۀ آنها استدلال میکند و از آنها دفاع میکند.»[۱۶]. با توجه به این تعریف میتوان کلام سیاسی را اینگونه تعریف کرد: «کلام سیاسی شاخهای از علم کلام است که به تبیین و توضیح آموزههای ایمانی و دیدگاه های دینی در باب مسائل سیاسی پرداخته و از آنها در قبال دیدگاه ها و آموزههای رقیب دفاع میکند.»[۱۷].
همانطور که از تعریف کلام سیاسی مشخص میشود، موضوع این علم آموزههایی که در حوزۀ مسائل سیاسی باید بدان معتقد بود. به دیگر سخن، آنچه که یک مسلمان در حوزۀ مسائل سیاسی و در یک نگاه کلان به هستی باید بدانها باور داشته باشد، موضوع کلام سیاسی است.
۱-۱-۲-۳. فلسفۀ سیاسی اسلامی
برای فلسفۀ سیاسی تعریف واحدی که مورد اتفاق تمام پژوهشگران این رشته قرار گرفته باشد، وجود ندارد و حتی تعدد آراء به حدّی در این زمینه زیاد است که یکی از پژوهشگران این عرصه در مورد تعریف فلسفۀ سیاسی از سلیقهای بودن این تعاریف سخن گفته است: «به هر حال مطالعه منابع مذکور و سایر منابع نشان میدهد که اتفاق نظری دربارۀ این مفهوم وجود ندارد و تا حد زیادی تعریفها دلخواهانه است. از این رو هر پژوهشگر لازم است قبل از به کارگیری این واژه مقصود خود از آن را تبیین کند.»[۱۸] تعریف برگزیدهای که در این نوشتار مدّ نظر قرار میگیرد، عبارت است از: «به آن دسته از مباحث سیاسی که از وضعیتی فراتاریخی و فرازمانی برخوردار باشد و به سخن دیگر، در زمرۀ مسائل متغیر مربوط به زندگی سیاسی قرار نگیرد، فلسفۀ سیاسی اطلاق میشود؛ اعم از اینکه این مسائل به حوزۀ «هستها» و واقعیتهای خارج از اراده و تصرف انسان و یا به تعبیر فلسفی به حکمت نظری مربوط باشد و یا به حوزۀ «بایدها» و واقعیتهای متکی به اراده و خواست انسان و به تعبیر فلاسفه به حکمت عملی مربوط باشد؛ مثلاً مباحث مربوط به هستیشناسی مربوط به حوزۀ حکمت نظری است، در حالی که مباحث مربوط به نظام سیاسی مطلوب و یا اهداف و کارویژههای نظام سیاسی از مباحث مربوط به حوزۀ سیاست مدن و حکمت عملی است.»[۱۹].
برای اینکه تصویر واضحتری از فلسفۀ سیاسی بدست آورد، شاید مشخص نمودن مسائلی که در این علم مورد بررسی قرار میگیرد، راهکاری مناسب باشد. به دیگر، در اینجا میخواهیم فلسفۀ سیاسی را با مسائل آن تعریف نماییم. شاید بتوان مسائل فلسفۀ سیاسی را در سه گروه تقسیمبندی کرد: «فلسفۀ سیاسی، سه ضلع اصلی دارد: ضلع نخست آن، تحلیل مفاهیم کلیدی سیاست از قبیل قدرت، دولت، اقتدار، حاکمیت و مانند آن است. … ضلع دوّم آن که میتوان آن را جانب «توصیفی» فلسفۀ سیاسی نامید به مباحثی نظیر تحلیل ماهیت دولت و جامعۀ سیاسی، سرّ تکوین جامعۀ سیاسی، سرشت آدمی و نسبت فرد و اجتماع، منشأ حقوق سیاسی و اساسی آدمی، موضوعه یا طبیعی بودن حقوق بشر، مبدأ مشروعیت قدرت سیاسی، سرّ التزام به الزامات سیاسی و مانند آن میپردازد. یک فیلسوف سیاسی در این قسم مباحث در حقیقت میخواهد پاسخی برای این پرسشها بجوید و گزارههایی معرفتبخش در این موارد ارائه نماید. این پرسشها گرچه در اکثر موارد، پرسشهایی سیاسی است، اما در دایرۀ هستیهای غیر مقدور دور میزند و پرسش از «هستها» را پاسخ میگوید، نه پرسش از «بایدها و نبایدها» که هستیهای مقدورند. طبیعی است که در این تلاش توصیفی و معرفتبخش، فیلسوف سیاسی بر بنیانهای هستیشناختی و معرفتشناختی خود تکیه میکند و وامدار دستگاه معرفتی و هستیشناختی خویش است.
ضلع سوّم که به اعتقاد من مهمترین بخش فلسفۀ سیاسی است، عهدهدار مباحث هنجاری و ارزشی مربوط به سیاست است. این ضلع که مشتمل بر تلاش برای تشخیص نظام سیاسی مطلوب و نحوۀ موجّه کردن آن است، در واقع جستوجوی پاسخ به این پرسش است که جامعه انسانی واقعاً باید به چه شکلی باشد و مناسبات سیاسی باید چگونه سامان یابد تا وضع مطلوب حیات اجتماعی حاصل آید. بنابراین مباحثی نظیر مدل مطلوب نظام سیاسی، فضایل جامعۀ سیاسی و سلسله مراتب احتمالی این فضایل، حیطۀ اختیارات دولت، عدالت اجتماعی و اصول عدالت توزیعی، قلمرو آزادیها و حقوق فردی، نسبت میان اخلاق و سیاست (حوزۀ نفوذ اخلاق در سیاست) غایات جامعۀ سیاسی و نحوۀ ارضاء و بهسازی آنها، جانب هنجاری و تجویزی فلسفۀ سیاسی را تشکیل میدهد.»[۲۰].
پس از مشخص شدن تعریف فلسفۀ سیاسی و مسایلی که در این حوزه مورد بحث قرار میگیرد، باید منظور از قید «اسلامی» مشخص شود. سید صادق حقیقت در بررسی این موضوع پنج احتمال ذکر کرده است:
- «فلسفۀ سیاسی» گاه در متون غیرتخصصی به معنای اندیشۀ سیاسی به معنای عالم به کار میرود. در این صورت همانگونه که اندیشه به وصف اسلامی متصف میشود، مانعی از اتصاف «فلسفۀ سیاسی» به قید اسلامی نیز وجود نخواهد داشت.
- احتمال دوم آن است که غرض از «فلسفۀ سیاسی اسلامی»، فلسفۀ سیاسی اندیشمندان اسلامی (یا مسلمانان) باشد. در این صورت فلسفۀ سیاسی اسلامی عبارت خواهد بود از فلسفۀ سیاسی افرادی همانند فارابی، ابنرشد، خواجه نصیر و دیگران. در این صورت هیچگونه منعی برای اتصاف «فلسفۀ سیاسی» به وصف «اسلامی» به نظر نمیرسد. طبق نقل قولهای فوق نیز «فلسفۀ سیاسی اسلامی» با تعریفی پسینی عبارت است از اندیشۀ فلسفی کندی، فارابی، و دیگران دربارۀ سیاست و مقوله های سیاسی.
فلسفۀ سیاسی فارابی به شکل مطلق «بیبهره از امداد وحی» نیست، چون او برای کسب حقیقت، به اشراف وحی نیز قائل میباشد. در واقع نوع معرفتشناسی فارابی، بر فلسفۀ سیاسیاش تأثیر مستقیم دارد. در عین حال نمیتوان فارابی را متکلم سیاسی یا فقیه سیاسی نامید؛ چراکه بر اساس مرزبندی که بین فلسفۀ سیاسی و کلام سیاسی ارائه شد، فارابی در گروه فلاسفه سیاسی جای میگیرد. به طور مثال علامه حلی، متکلمی سیاسی است و برای اثبات نظریه امامت، از روش عقلی و نقلی بهره میجوید. فارابی، فیلسوفی سیاسی است که روش عقلی و در عین حال اشرافی را میپذیرد و بنابراین برای وی هم جایگاهی در فلسفۀ سیاسی خود قائل میشود.
۶- نوآوری که یکی از اجزای کلیدی برای بهبود عملکرد است.
۷- سودآوری که هدف نهایی هر سازمانی است.
اگرچه نسبت به زمان ارائه این مدل تغییرات بسیاری در صنعت رخ داده است، اما همچنان این هفت شاخص از اهمیت بالایی در عملکرد سازمان برخوردارند. با وجود این، این مدل دارای یکسری محدودیتهای اساسی نیز هست. به عنوان مثال در این مدل به «انعطاف پذیری» که یکی از ضروریات بازارهای دهه اخیر است توجهی نمی شود. همچنین محدودیت دیگر مدل بی توجهی به مشتریان سازمان است.
بخش پنجم:
پیشینه تحقیق
مقدمه
در رابطه با برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی و جوانب آن تحقیقاتی انجام شده است که به این تحقیقات در قالب دو دسته بشرح زیر اشاره می گردد:
الف) تحقیقات انجام گرفته در خارج از کشور
۱) هیراکلیوس، بین تفکر و برنامهریزی استراتژیک از راه مقایسه یادگیری تک حلقه ای و دو حلقهای، تفاوت قائل می شود. از نظر وی، یادگیری تک حلقهای، شبیه به برنامهریزی استراتژیک است و یادگیری دو حلقه ای نیز شبیه به تفکر استراتژیک است. او معتقد است که: یادگیری تک حلقه ای یعنی تفکر در میان مفروضات موجود و بر اساس مجموعه ای ثابت از فعالیتهای بالقوه اقدام می کند.در مقابل یادگیری دو حلقهای مفروضات موجود را به چالش می کشد و راه حلهای جدید و خلاقانه را توسعه میدهد و به فعالیتها و اقدامهای بسیار مناسب منجر میشود. هیراکلیوس ادامه میدهد که به مانند یادگیری تک حلقهای و دو حلقه ای، برنامه ریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک در یک فرایند منطقی به یکدیگر مرتبط هستند و به طور کاملاً یکسانی برای مدیریتاستراتژیک اثر بخش، مهم و ضروری هستند (هیراکلیوس،۱۹۹۸).
۲) دو رویکرد تفکر استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک به دو انتهای طیف مکتبهای دهگانه استراتژی تعلق دارند. تفکر استراتژیک با مکتب یادگیری تعریف میشود که برای محیط غیر قابل درک و پیش بینی مناسب است و برنامه ریزی استراتژیک جزو مکتب برنامه ریزی است که در محیط قابل شناخت و قابل پیش بینی اثر بخش است (ترنر،۱۹۹۸).
ب) تحقیقات انجام گرفته در داخل کشور
۱- طراحی مدل ریاضی فازی برنامه ریزی منابع انسانی، توسط ابراهیم نجفی به راهنمایی عادل آذر در قالب رساله دوره کتری در دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی در سال ۱۳۸۰ انجام یافته است. در این تحقیق، برنامه ریزی نیروی انسانی ارتش بیست میلیونی با دو رویکرد قطعی و فازی مدل سازی ریاضی شده است. نتایج حاصل از مدل CGP و MPMF همگی نشان از بهبود جواب بهبنه مدل فازی نسبت به مدل قطعی دارند. بنابراین توصیه شده با توجه به داده های مبهم و نادقیق بیشتر ارتش بیست میلیونی نسبت به سایر سازمانها، برای مدل سازی ریاضی برنامه ریزی نیروی انسانی با بهره گرفتن از منطق فازی به اندازه گیری هر چه بیشتر پارامترهای نادقیق و مبهم پرداخته شود و این نوع مدل سازی مبنای برنامه ریزی نیروی انسانی قرار گیرد(نجفی،۱۳۸۰).
۲- برنامه ریزی استراتژیک به منظور تحقق اهداف آموزشی دانشگاه یزد، توسط فریدون شاهنوشی به راهنمایی اولیاء در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه یزد، دانشکده صنایع در سال ۱۳۸۴ انجام یافته است. در چکیده تحقیق حاضر آمده است، آموزش بخش مهمی از دانشگاه است که مسئولیت تأمین نیروی متخصص جامعه را به عهده دارد. دانشگاه یزد با عمر کم خویش در حوزه آموزش از زمان تأسیس تاکنون پیشرفتهای شایانی داشته و اکنون قریب ۷۰۰۰ دانشجو در کلیه مقاطع دارد که در ۸۵ رشته تحصیلی تحصیل می کنند. همچنین این دانشگاه حدود ۳۰۰ عضو هیات علمی دارد. این تحقیق برنامه ریزی استراتژیک بخش آموزش داشگاه یزد است که در حوزه آموزش به منظور یافتن راهکارهایی برای رسیدن به اهداف ۵ ساله بخش آموزشی در برنامه چهارم توسعه و رفع مشکلات موجود این بخش انجام شد(شاهنوشی،۱۳۸۴).
فصل سوم
روش تحقیق
مقدمه
هدف از هر نوع بررسی و تحقیق علمی، کشف حقیقت است. حقیقت نیز برپایه کاوش و تجسس و کشف عوامل منطقی مربوط به خصوصیات اجزای مورد تحقیق قرار دارد. منظور از روش تحقیق علمی پیروی از رویه منظم و سیستماتیکی است که در جریان استفاده از روش های آماری و مرتبط ساختن موضوع تحقیق باید رعایت شود. در واقع روش تحقیق علمی شامل اندازه گیری، ارزیابی، مقایسه عوامل، بررسی اول و موازین قبول شده از طرف دانشمندان برای حل مسائل، و مستلزم قدرت و اندیشه و ظرفیت تعمق، تشخیص، قضاوت و ابتکار است که به منظور اخذ نتیجه مطلوب، ضمن استفاده از روش های مناسب در تعیین جامعه و نمونه آماری می بایست از ابزار مناسبی که از پایایی و روایی لازم برخودار است استفاده کرد(حسینی کیشانی،۱۳۸۵،ص ۸۹).
برای انجام تحقیق علمی مقدماتی لازم است که در اینجا به اختصار ذکر می گردد:
۱- فرهنگ جامعه باید در سطحی باشد که به کارهای تحقیقاتی بهای لازم را بدهد و برای آن ارزش و اعتبار قائل شود.
۲- برای هر کار تحقیقاتی وجود نیروهای محقق ماهر و مطلع از فنون تحقیقاتی پیشرفته ضروری است.
۳- انجام دادن تحقیق بدون بودجه و تخصیص منابع مالی از طرف سازمانهای دولتی یا خصوصی ممکن نیست.
۴- فعالیتهای تحقیقاتی علاوه بر سازمان درونی هر پروژه تحقیق نیازمند پشتیبانی موسسات تحقیقاتی است.
۵- علاوه بر بودجه مورد نیاز برای هر یک از پروژه های تحقیقاتیف بسته به نوع و ماهیت آنها ابزارهای خاصی نیز مرد احتیاج است که برای مثال می توان از وسایل آزمایشگاهی، ابزارهای اندازه گیری، وسایل نقلیه، رایانه کتاب و مجله و شبکه اطلاع رسانی نام برد.
۶- برای پرداختن به کار تحقیق فراغت خاطر لازم است؛ زیرا اشتغالات فکری مانع کار تحقیق می شود.
۷- ضوابط و مقررات مالی و اجرایی پروژه ها و فعالیتهای تحقیقاتی باید به گونه ای سازمان پیدا کند که تحقیق علمی را تسهیل نموده، محققان را تشویق و ترغیب نماید(حافظ نیا، ۱۳۸۳،ص ۲۵).
روش تحقیق
پژوهش حاضر از نظر نوع روش، توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف، کاربردی است.
در تحقیقات توصیفی، محقق به دنبال چگونه بودن موضوع است و می خواهد بداند پدیده، متغیر، شیء یا مطلب چگونه است. به عبارت دیگر این تحقیق، وضع موجود را بررسی می کند و به توصیف منظم و نظام دارد وضعیت فعلی آن می پردازد و ویژگی ها و صفات آن را مطالعه و در صورت لزوم ارتباط بین متغیرها را بررسی می نماید(حافظ نیا، ۱۳۸۸، ص۶۰).
در روش پیمایشی، داده ها را از موارد نسبتاً زیادی جمع آوری می کنند. در این روش، مشخصات افراد به عنوان افراد مورد توجه نیست، بلکه با آمارهای کلی سرو کار دارد که نتیجه انتزاع داده هایی است که از موارد متعدد به دست آمده است (بست،۱۳۷۹، ص۱۲۷).
در تحقیق کاربردی، از نتایج تحقیق در تصمیم گیریها و سیاستگزارها و همچنین برنامه ریزیها استفاده می شود(حافظ نیا، ۱۳۸۸، ص۶۰).
جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری این تحقیق، تمامی شبکه های بهداشت و درمان موجود در استان هرمزگان را شامل می شود. تعداد شبکه های بهداشت و درمان موجود در استان هرمزگان کلاً ۱۴ شعبه می باشد که در جدول شماره ۳-۱ به تفکیک شعبات آورده شده است.
جدول ۳-۱: جامعه آماری – اطلاعات شبکه های بهداشت و درمان در جامعه آماری
ردیف | نام شهرستان | تعداد کارکنان |
۱ | ابوموسی | ۳۵ |
۲ | بستک | ۳۲۷ |
۳ | بندرعباس |
۳-۳-۲-۱ Master Node فیزیکی
هر Master Node فیزیکی از چهار بخش باتری، گیرنده، پردازنده سبک وزن[۶۸] و فرستنده تشکیل شده است. که هر یک از این اجزای داخلی Master Node احتمال خراب شدن را دارند. خطای پایدار در باتری باعث از کار افتادن کل گره می شود. با خرابی بخشهای فرستنده و گیرنده، علناً Master Node شبکه را به دو جزیره جدا تبدیل می کند. بدین صورت که اگر گیرنده خراب شود، Master Node ارتباطش را با Body Nodeها از دست میدهد و همچنین خرابی فرستنده باعث مختل شدن ارتباطش با Mobile Node و ابر می شود. در آخر، اگر پردازشگر Master Node خراب شود، گره قادر به انجام ادامه فعالیت نمی باشد. در نتیجه، خرابی هر یک از چهار جزء تشکیل دهنده Master Node مساوی است با وقوع خطای پایدار در Master Node، که این امر کل شبکه را تحت الشعاع قرار میدهد.
خطاهای فرستنده: مهمترین تهدید در Master Nodeها، ارتباطات است. از اینرو باید تکنولوژی ارتباطی انتخابی برای Master Node، تضمین کننده برقراری ارتباط در تمامی زمانها باشد. فرستندهی Master Node باید قادر باشد که اطلاعات را برای Mobile Node بفرستد. یک تکنولوژی ارتباطی خوب می تواند باعث افزایش کارایی شبکه شود همچنین با توجه به اینکه معمولاً فاصلهی بین Master Node و Mobile Node زیاد نیست، یک تکنولوژی ارتباطی کوتاه برد برای برقراری این ارتباط کافی است.
با توجه به مطالب ذکر شده، تمام موارد مطرح شده در بخش ۳-۳-۱، درباره Master Nodeها نیز صادق است و مطابق با آن بخش، بلوتوث بهترین گزینه بعنوان تکنولوژی ارتباطی Master Nodeها میباشد. در واقع ویژگیهای بلوتوث باعث پذیرفته شدن این تکنولوژی توسط Master Nodeها می شود. ویژگیهای بلوتوث عبارتند از: برد انتقال اطلاعات کم، نداشتن تداخل، قابلیت انتشار در تمامی جهات، مصرف انرژی کم، حجم کم، عدم نیاز به سایر تجهیزات و تکنولوژیهای اضافی، قابلیت استفاده در همه مکانها، قیمت ارزان و نرخ انتقال بالا.
در وضعیتی که گره Mobile Node قادر به انجام وظایف خود نباشد، باید آنرا از توپولوژی شبکه حذف کرد. با حذف گره Mobile Node، شبکه قادر به برقراری ارتباط با ابر نیست. در این شرایط Master Node باید ارتباط شبکه را با ابر برقرار کند. اما به دلیل برد کم بلوتوث، Master Node قادر به برقراری ارتباط با ابر نیست. از مطالب بیان شده نتیجه می شود که در تمامی کاربردها، هر Master Node علاوه بر بلوتوث، نیاز به یک تکنولوژی ارتباطی بلند برد دارد. که این تکنولوژی بلند برد دارای دو مزیت میباشد: ۱- برقراری ارتباط Master Node با ابر، در صورت خرابی Mobile Node. 2- در زمانیکه Master Node از طریق بلوتوث اطلاعاتش را به Mobile Node ارسال می کند اگر بنا به هر دلیلی بلوتوث خراب شود، ارتباط Master Node با Mobile Node قطع می شود، که به منظور تحمل این خطا میتوان از تکنولوژی ارتباطی بلند برد برای ارتباط با Mobile Node استفاده کرد. به بیانی در این حالت تکنولوژی ارتباطی بلند برد به عنوان تکنولوژی ارتباطی افزونه استفاده می شود.
خطای گیرنده: Master Node ابتدا باید از سلامت Mobile Node مطمئن باشد سپس اقدام به ارسال اطلاعات برای Mobile Node کند. هر Master Node به منظور اطلاع از سلامت Mobile Node، به یک ماژول گیرنده نیاز دارد. روش کار به منظور رسیدن به هدف فوق بدین شرح است که Mobile Node می تواند در فواصل زمانی مشخص پیام «سلام Master Node» را برای Master Node ارسال کند. به عبارتی Master Node با دریافت پیام «سلام Master Node» تشخیص میدهد که گره Mobile Node سالم است. اما اگر در فاصلهی زمانی از قبل مشخص شده، پیام مذبور را دریافت نکند، متوجه می شود که Mobile Node معیوب شده است.
در ادامه بیان می شود که برقراری ارتباط بین Master Node و Mobile Node به دو طریق قابل انجام است.
حالت اول: همانطور که در شکل ۳-۱۳ مشخص است، در این حالت پیامهای «سلام Master Node» و «Master Nodeسلام میرساند» در تمامی شبکه ها مشترک است. لذا در این حالت تعداد ارسال اطلاعات Master Node به Mobile Node زیاد است؛ همچنین به دلیل مشترک بودن پیام «سلام Master Node»، ممکن است Master Node قادر به تشخیص خرابی Mobile Node خود نباشد. از اینرو حالت اول برای برقراری ارتباط بین Master Node و Mobile Node توصیه نمی شود.
شکل ۳-۱۳: برقراری ارتباط بین Mobile Node و Master Node در حالت اول
حالت دوم: مطابق شکل ۳-۱۴، در حالت دوم پیامهای ارسالی توسط گرهها، منحصر به فرد میباشند بطوریکه با این پیامها هم میتوان Master Node را از سلامت Mobile Node باخبر کرد و هم این پیامها را به عنوان رمز شب برای احراز هویت مورد استفاده قرار داد.
شکل ۳-۱۴: برقراری ارتباط بین Master Node و Mobile Node در شبکه A و در حالت دوم
نتیجتاً، اگر ماژول گیرندهی Master Node خراب شود، آنگاه سه مشکل به وجود می آید.
-
- Master Node توانایی تشخیص سالم بودن Mobile Node را ندارد.
-
- اطلاعات حس شده توسط Body Nodeها، قابل دریافت نیستند.
-
- به منظور برقراری ارتباط، Mobile Node قادر به مشاهده و پیج کردن Master Node نیست.
به عبارتی خرابی ماژول گیرنده باعث وقوع خطای پایدار در Master Node می شود. برای تحملپذیر کردن Master Node در برابر این خطا میتوان از افزونگیهای TMR و standby استفاده کرد. که لزوماً توصیه می شود از روش standby استفاده شود و تعداد گیرندهها در هر Master Node دو عدد باشند. بدین صورت که گیرندهی اصلی در حالت فعال و گیرندهی افزونه در حالت standby باشد. در این روش به منظور تشخیص خرابی ماژول گیرنده، نیاز به استفاده از تکنیکهای کشف خطا میباشد، که این کار توسط پردازشگر Master Node، انجام می شود، اگرچه این کار پیچیدگی نرمافزاری را افزایش میدهد اما در اکثر مواقع قابل چشم پوشی است.
در روش standby تشخیص خرابی گیرنده اصلی یک چالش مهم است. در تحقیق فوق به منظور حل این چالش، الگوریتم «تعویض گیرنده» ارائه می شود. در زیر الگوریتم تعویض گیرنده شرح داده شده است.
-
- گیرنده A در حالت فعال و گیرنده B در حالت standbyقرار گیرند.
-
- بعد از گذشت مدت زمان X، گیرنده B نیز فعال شود بگونهای که گیرندههای A و B همزمان با هم فعال باشند در این حالت به مدت زمانی که هر دو گیرنده فعال هستند بازه چک گفته می شود.
-
- در بازه چک مقادیر دریافتی توسط هر دو گیرنده را با هم مقایسه کن.
-
- اگر مقادیر دریافت شده یکسان بودند آنگاه هر دو گیرنده سالم میباشند و به مرحله ۸ برو، در غیر اینصورت به مرحله ۵ برو.
-
- یکی از گیرندهها معیوب است پس مقادیر دریافتی هر دو گیرنده را با رمز شبهای از قبل مشخص شده، مقایسه کن.
-
- گیرندهای که مقادیرش با رمز شبها تناقض دارد، خراب است پس آن را تا ابد خاموش کن و دیگر از آن به عنوان ماژول گیرنده افزونه استفاده نکن. سپس گیرنده سالم را تا ابد روشن کن.
-
- در این وضعیت، Master Node فاقد هرگونه ماژول گیرنده افزونه میباشد. پس از الگوریتم تعویض گیرنده خارج شو و آن را دیگر اجرا نکن.
-
- بعد از گذشت مدت زمان Y، گیرنده A خاموش و در حالت standby قرار گیرد.
-
- بعد از گذشت مدت زمان Z، مجدداً الگوریتم را با تعویض پارامترهای A و B اجرا کن.
همانطور که مشاهده شد، در روش standby تشخیص خرابی گیرنده با بهره گرفتن از الگوریتم «تعویض گیرنده»، انجام می شود. شکل ۳-۱۵افزونگیstandbyرا برایماژولگیرندهدر یکMaster Node نشان میدهد.
Transmitter باتری |
|
Light Processing | |
R1 | R2 |
شکل ۳-۱۵: افزونگی standbyبرای ماژول گیرنده در Master Nodeها
خطای پردازشگر: کار Master Node پردازش اولیه میباشد همچنین در هر Master Node، ماژول پردازشگر کنترل فرستنده و گیرنده را بر عهده دارد از اینرو وجود خطای پایدار در پردازشگر Master Node، بر تمامی ماژولهای Master Node تأثیر می گذارد. در چنین شرایطی استفاده از پردازشگر افزونه توصیه نمی شود زیرا فلسفه طراحی Master Node، بر روی سادگی و مبرّا بودن از پیچیدگی مانور میدهد؛ بنابراین در چنین حالتی استفاده از Master Node افزونه توصیه می شود. باید خاطرنشان کرد که Master Node افزونه در شبکه های چند Master Nodeی هم از نوع فیزیکی و هم از نوع مجازی است ولی در شبکه های تک Master Nodeی از نوع مجازی میباشد.
۱.۲.۴ تخمین زمان در زمان رسیدن سیگنال در محیطهای تضعیف چند مسیره:
اگر فرض شود سیگنال ارسالی p(t) باشد سیگنال دریافتی در گیرنده در اینگونه محیطها به صورت زیر مدل می شود:
همانگونه که مشخص است در توان ارسالی پایین و محیطهای پر نویز آشکارسازی اولین مسیر دریافتی از بزرگترین مشکلات میباشد.
اگر فرض شود سیگنال ارسالی در یک محیط شامل چندین اتاق باشد سیگنال دریافتی در اتاقهای مختلف به صورت زیر میباشد.
شکل ۴- ۵: سیگنال دریافتی در مکانهای مختلف محیط تحت مراقبت [۲۷]
شکل۴-۶: محیط آزمایشی تحت مراقبت
هدف تخمین زمان رسیدن اولین سیگنال با بهره گرفتن از سیگنال دریافتی میباشد.
باندهای تشخیص خطا:
از جمله معیارهای تشخیص خطا در آشکارسازیها باند خطای کرامر – رور[۴۹] است که قبلا نیز از آن استفاده شد.
اما به دلیل آنکه این باند معمولا برای ارتباطاتی با نسبت سیگنال به نویز بالا بکار میرود و از آنجا که در سیستمهای فراپهنباند نسبت سیگنال به نویز پایین است، این باند برای استفاده در سیستمهای فراپهنباند به صورت بهینه عمل نمیکند.
باند تشخیص خطای دیگری که در سیستمهایی با نسبت سیگنال به نویز پایین و پهنای باند بالا بهینه میباشد باند خطای زیو-زاکای [۵۰] است که به صورت زیر محاسبه میگردد [۲۸] .
اگر فرض شود τ دارای توزیع یکنواخت در بازهی صفر تا باشد:
که:
برابر مینیم خطایی است که در کانال با نویز سفید گوسی میتوان به آن رسید.
تابع همبستگی خودی p(t) میباشد.
بدست آوردن فرم بسته باند خطای زیو-زاکای بهراحتی امکان پذیر نبوده و اکثرا از شبیهسازها برای محاسبه آن استفاده می شود و توضیح بیشتر آن در این متن نمیگنجد.
اما همانگونه که عنوان شد از مهمترین فواید این باند پاسخ دقیقتر آن در نسبت سیگنال به نویزهای پایینتر، پهنای باند بالاتر، و استفاده از مدل کانال استاندارد IEEE 802.15.4a میباشد.
به عنوان مثال باند خطا برای زمان رسیدن سیگنال در حالت ساده سیگنال به صورت تک مسیره و با حضور نویز سفید گوسی برای هر دو باند در زیر نمایش داده شده است.
شکل ۴- ۷: تغییرات باند پایین خطا زیو- زاکای و کرامر - رور به ازای تغییرات نسبت سیگنال به نویز [۲۷]
اگر فرض شود بازههای نمونهبرداری از صفر تا باشد و هدف تخمین t1 باشد، بنابراین t1 دارای توزیع یکنواخت در بازهی صفر تا میباشد. برای سایر پارامترها
}
میتوان از مدل کانال استاندارد IEEE 802.15.4a استفاده نمود.
این مدل همانگونه که در فصل دوم بررسی شد شامل چندین نوع متفاوت است که برای اکثر آنها خطای باند، خطای بدست آمده بر اساس باند زیو زاکای و باند کرامر رور است که در زیر رسم شده است.
شکل ۴-۸: باند پایین خطا زیو- زاکای و کرامر - رور به ازای تغییرات نسبت سیگنال به نویز در مدل کانال مختلف [۲۷]
آنچه درون این شکل مشخص است این است که برای سیگنال به نویزهای بالاتر از ۱۸ دسیبل (برای CM4 CM5 ) محاسبهی باند خطا با بهره گرفتن از مشخصات استاندارد ۸۰۲.۱۵.۴a با باند خطای کرامر به جواب یکسانی منتهی میگردد.
بنابراین اگر در سیستمهای مکانیاب نسبت سیگنال به نویز به اندازه کافی بالا باشد برای سادگی محاسبهی باند خطا در ادامه میتوان از باند خطای کرامر به جای استفاده از باند خطای زیو-زاکای استفاده نمود و مطمئن بود که باند خطای هر دو در سیگنال به نویز بالا یکسان است.
مدل کردن اندازه گیریها:
اگر فرض شود جمع بایاس با توزیع یکنواخت و نویز حرارتی با توزیع گوسین یک عامل خطا در نظر گرفته شود تابع توزیع چگالی احتمال آن به صورت زیر نوشته می شود [۲۵] :
واضح است در صورتیکه اندازه گیری از گره مرجع iام با دید مستقیم انجام شود توزیع گوسین با میانگین صفر و واریانس میباشد. با فرض اینکه در حالت کلی دارای میانگین باشد تعریف می شود:
اگر فرض شود مختصات گره هدف با تعریف شود:
در حالی که مختصات معلوم گره مرجع iام میباشد. در صورتیکه اگر اندازه گیری انجام شده باشد که به صورت زیر مدل می شود:
در حالیکه مختصات معلوم گره مرجع iام میباشد. در صورتیکه اگر اندازه گیری انجام شده باشد که به صورت زیر مدل می شود:
بنابراین دارای تابع چگالی احتمال زیر خواهد بود:
در شکل زیر تابع خطا به ازای d=15 m ورسم شده است [۲۳].
شکل۴‑ ۹: تابع توزیع چگالی احتمال با وجود بایاس با توزیع یکنواخت
باند خطای مکانی:
با توجه به تعریف قبلی مختصات مکانی گره هدف( و اندازه گیری انجام شده و نامعادله اطلاعات میتوان نوشت:
در صورتیکه J ماتریس اطلاعاتی فیشر[۵۱] است که به صورت زیر تعریف می شود:
در حالیکه نمایانگر محاسبهی گرادیان یک تابع اسکالر نسبت به میباشد. توجه شود که همچنین میتوان داشت:
بنابراین باند خطای مکانی تعریف می شود [۲۴] :