۴-۱-۳- تعداد خوشه در مترمربع
نتایج حاصل از تجزیه واریانس (جدول ۴-۱) نشان داد تفاوت بین ارقام برای این صفت در سطح احتمال پنج درصد معنیدار بود . رقم چمران بیشترین تعداد خوشه را در واحد سطح تولید نمود. ولی ارقام الوند و زرین در درجه دوم اهمیت قرار داشتند. ژنوتیپ توس کمترین میانگین تعداد خوشه را به خود اختصاص داد (جدول ۴-۳). یکی از صفاتی که توانست تعداد خوشه را تحت تأثیر قرار دهد تعداد پنجههای موجود در مرحله گردهافشانی بود. وجود همبستگی مثبت تعداد خوشه با تعداد پنجه در واحد سطح (*۳۸۸r=./) مؤید این رابطه است.
به نظر می رسد زودرسی و یا دیررسی ارقام از طریق فراهم نمودن شرایط زمانی لازم برای تولید پنجههای بیشتر تا مرحله گردهافشانی ممکن است به طور غیرمستقیم و احتمالاً از طریق تجمع مواد فتوسنتزی بیشتر باعث افزایش تعداد خوشه در واحد سطح گردد و در این آزمایش تعداد خوشه در واحد سطح در ژنوتیپهای چمران بیش از ژنوتیپهای دیگر بود(جدول۴-۳).
اثر باکتری بر صفت تعداد خوشه در متر مربع معنیدار نبود، لیکن بیشترین تعداد خوشه در متر مربع از کاربرد باکتری به خصوص سویههای پوتیدا و ترکیب دو گانه باکتری بدست آمد (جدول۴-۳). در اثر متقابل کاربرد باکتری بر ارقام گندم نیز بالاترین مقادیر از کاربرد باکتری تکسویه پوتیدا و دوسویه فلورسنت × پوتیدا بدست آمد. (جدول۴-۵) نشان میدهد که رقم چمران با کاربرد دوسویه باکتری فلورسنت × پوتیدا، بیشترین مقدار تعداد خوشه در واحد سطح (۵۳۵ عدد) را حاصل کرده است.
۴-۱-۴- تعداد سنبلچه در خوشه
نتایج حاصل از تجزیه واریانس (جدول ۴-۱) نشان داد تفاوت بین ارقام برای این صفت در سطح احتمال۱% درصد معنیدار بود. رقم الوند و چمران به ترتیب بالاترین و پائینترین تعداد سنبلچه را در سنبله دارا بودند. بین تعداد سنبلچه در سنبله سایر ارقام تفاوت معنیداری وجود نداشت (جدول ۴-۳).
به طور کلی تعداد سنبلچه طی دوران کوتاهی پس از انتقال از فاز رویشی به زایشی تعیین میگردد. در این آزمایش شرایط محیطی مشابهی برای کلیه ژنوتیپها وجود داشته است. به نظر میرسد به واسطه همبستگی مثبت و معنی دار ارتفاع بوته و تعداد سنبلچه در سنبله گیاه (*۳۴۰r=./) (جدول ۴-۷) و برتری صفت ارتفاع در رقم الوند، دلیل افزایش صفت مزبور در این رقم دور از انتظار نباشد.
از طرفی، ویلسون(۱۹۸۲) اظهار داشت که علیرغم وجود همبستگی مثبت بین طول دوره رشد (به خصوص رشد زایشی) و تعداد سنبلچه در سنبله، طول دوره رویش به تنهایی نمیتواند عامل تعیینکننده و یا حتی علت اصلی تفاوت بین ژنوتیپها باشد، بلکه عوامل دیگری ممکن است بر این صفت تأثیر بگذارد.
در واکنش متقابل رقم و کاربرد سویههای باکتری، رقم الوند بدون تلقیح با باکتری، بالاترین تعداد را نسبت به سایر ارقام، به خود اختصاص داد و در سایر ارقام تفاوت معنی داری در سطح احتمال آماری ۵% بر اساس آزمون دانکن مشاهده نشد. به نظر میرسد تعداد سنبلچه در خوشه تحت عوامل ژنتیکی بوده و با آغاز رشد سریع ساقه و سنبله منطبق است و در نهایت تعداد نهایی گلچه ها را مشخص می کند (کیربای،۱۹۸۸).
۴-۱-۵- تعداد دانه در سنبله
نتایج حاصل از تجزیه واریانس (جدول ۴-۱) نشان داد تفاوت بین ارقام برای تعداد دانه در سنبله در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود. بیشترین تعداد دانه در سنبله را رقم الوند و توس به ترتیب با ۵۴/۶۴ و ۳۰/۴۲ دانه به خود اختصاص دادند و ارقام زرین و چمران کمترین تعداد دانه را در سنبله دارا بودند (جدول ۴-۳). بنابراین رقم الوند و توس در گروه آماری a و رقم زرین و چمران با درصد کاهشی به میزان ۴۵ و ۵۷ درصدی نسبت به رقم الوند (برترین رقم) به ترتیب در گروه های آماری b و c قرار گرفتند.
با بررسی جدول مقایسه میانگین اثرات متقابل (جدول۴-۵) مشخص گردید اثر سویههای باکتری بر تعداد دانه در سنبله از تأثیر مشابهی به مانند تأثیر بر صفت تعداد سنبلچه در سنبله برخوردار بود. به طوری که بین اثر تکسویهها و شاهد تفاوت معنیداری دیده نشد، اما با کاربرد دوگانه تلقیح با باکتری، این صفت روند کاهشی ۱۰ و ۱۳ درصدی را نسبت به حالت تکسویه نشان میدهد.که به نظر می رسد یکی از علل این امر ممکن است مربوط به توان استفاده یا عدم استفاده گیاه از یونوفورهای تولید شده توسط باکتری باشد.همچنین به نظر میرسد با توجه به همبستگی مثبت و معنی دار تعداد سنبلچه در سنبله و تعداد دانه در سنبله**).۷۶۹/۰ r=) و برتری این صفات در ارقام الوند و توس، بدین جهت ارقام یاد شده از برتری قابل توجهی برخوردار هستند.
۴-۱-۶- وزن هزاردانه
نتایج حاصل از تجزیه واریانس (جدول ۴-۱) نشان داد تفاوت بین ارقام برای وزن هزاردانه در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود. ارقام چمران و زرین درشتترین و ژنوتیپهای توس و الوند ریزترین دانه ها را دارا بودند (جدول ۴-۳). تلقیح گیاه با باکتری برای وزن هزاردانه در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود، به طوری که تیمار شاهد با ۵/۳۴ و سویه پوتیدا با ۱۹/۳۳ بیشترین و کاربرد دو سویه باکتری با ۷۲/۲۸ کمترین میزان رانشان داد که این با نتایج تحقیقات ریحانی تبار و همکاران (۱۳۸۱) مطابقت داشت. اثر متقابل رقم و کاربرد سویههای باکتری، بر وزن هزاردانه تفاوت معنیداری در سطح احتمال پنج درصد را نشان داد (جدول ۴-۵)واکنش ارقام بسته به طول دوره رشدی خود نسبت به کاربرد سویههای باکتری متفاوت بوده است. جدول (۴-۵) نشان میدهد که در کاربرد باکتری تکسویه در ارقام با وزن هزاردانه بالا، رقم زرین با باکتری پوتیدا بیشترین وزن هزاردانه را با ۸۳/۴۰ گرم به خود اختصاص داده است. همچنین رقم چمران در کاربرد تکسویههای باکتری فلورسنت و پوتیدا به ترتیب ۹۷/۴۳ و ۰۷/۴۲ گرم بیشترین وزن هزاردانه را داشته است.
بین وزن هزاردانه و تعداد دانه در سنبله همبستگی منفی و معنیداری (**۴۶۰/۰r=-) وجود دارد (جدول۴ -۷). بنابراین ارقامی مثل الوند و توس که دارای تعداد دانه در سنبله بیشتری هستند، ریزترین دانه ها را به خود اختصاص دادند. این نتیجه که همبستگی منفی بین تعداد دانه در سنبله و وزن هزاردانه با یافته های (نورمحمدی وهمکاران،۱۳۷۶؛ امام،۱۳۸۶) مطابقت دارد. از طرفی به واسطه برخورد طولانیتر دوران دانهبندی با هوای خنک نشانگر مطلوب بودن زودرسی برای افزایش وزن دانه است و این مهم در ارقام زودرس دیده شده است. بنابراین دلیل همبستگی منفی بن دو صفت یاد شده، وجود مخازن متعدد در سنبله و محدودیت منبع و تأمین مواد فتوسنتزی ممکن است از دلایل کاهش وزن هزاردانه باشد. این نتیجه با یافته های (اسلافر و همکاران ،۱۹۹۳) و (ساتور و اسلافر،۲۰۰۰) مطابقت دارد اما با یافته های نادری(۱۳۸۷) در تضاد میباشد.
۴-۱-۷- عملکرد دانه
نتایج حاصل از تجزیه واریانس (جدول ۴-۱) نشان داد تفاوت بین ارقام برای عملکرد دانه در سطح احتمال پنج درصد معنیدار بود. بالاترین عملکرد دانه به رقم زرین با ۵۳۶۱ و پس از آن به الوند با ۴۸۱۱ و چمران با ۴۳۴۶ اختصاص داشت. پائینترین عملکرد دانه به رقم توس با ۳۴۰۸ کیلو گرم در هکتار ،تعلق گرفت (جدول ۴-۳).از کاربرد باکتری بر عملکرد دانه ارقام تفاوت معنیداری دیده نشد. اما با این وجود بالاترین عملکرد دانه به تیمار شاهد با ۵۰۶۶ کیلوگرم در هکتار دیده شد و کمترین مقدار به سویه فلورسنت تعلق داشت. در کاربرد اثر متقابل باکتری بر ارقام در سطح ۵% اختلاف معنی داری داشت (جدول ۴-۵)، نتایج نشان داد که رقمی مانند زرین که بیشترین عملکرد دانه را به خود اختصاص داده بود از کاربرد تکسویه باکتری پوتیدا نیز عملکرد دانه بالاتری حاصل شد؛ چرا که رقم زرین در کاربرد تکسویه باکتری پوتیدا، بالاترین وزن دانه را داشته است و از آنجایی که همبستگی مثبت و معنیداری بین این دو صفت دیده شده است، (جدول ۴-۷)، لذا عملکرد دانه نیز افزایش یافته است.
آنالیز همبستگی صفات برای عملکرد به عنوان متغیر وابسته روی سایر صفات به عنوان متغیرهای مستقل نشان داد که وزن بذور در واحد سطح مهمترین جزء عملکرد میباشد (جدول۴-۷). البته بایستی توجه داشت با توجه به اینکه عملکرد دانه حاصل اثر تجمعی اجزاء تشکیلدهنده عملکرد است، لذا افزایش در هر یک از اجزایی که شامل تعداد خوشه در متر مربع، تعداد دانه در سنبله و وزن دانه است، باعث افزایش عملکرد دانه میشود (فتحی و همکاران، ۱۳۷۹؛ کایا و هگز،۲۰۰۲). با توجه به نتایج اجزاء عملکرد، میتوان نتیجه گرفت ارقامی مانند زرین، به علت دارا بودن حداکثر تعداد خوشه در متر مربع، تعداد دانه سنبله و وزن هزاردانه و حتی وزن خشک بذور، بیشترین عملکرد را به خود اختصاص میدهند. در مقابل رقمی مانند توس به واسطه داشتن اجزای عملکرد دارای حداقل عملکرد در میان دیگر ارقام میباشد (جدول ۴-۳). بر این اساس رقم زرین با دارا بودن ماکزیمم میانگین عملکرد دانه و وزن هزاردانه بالا را داشت . چرا که همبستگی مثبت و معنیدار بین عملکرد دانه و وزن بذور (هزاردانه) وجود دارد (**۴۰۹r=./) (جدول ۴-۷).
نتایج نشان داد (جدول ۲-۴) ارقامی مانند چمران با تعداد خوشه در واحد سطح (۵۰۱ عدد در متر مربع) و بعد از آن ارقامی مانند زرین و الوند به ترتیب با تعداد ۴۱۷ و ۴۳۰ عدد در متر مربع بیشترین عملکرد را به خود اختصاص دادند. در حالی که ژنوتیپی مثل توس با حداقل میانگین عملکرد تقریباً کمترین تعداد (۳۷۹ عدد در متر مربع) را در واحد سطح دارا بود. این نتایج با یافته های مدحج(۱۳۸۸) و همچنین نتایج ساتو و جیانگ (۱۹۹۴) و هافت و همکاران (۱۹۹۱) که به بررسی تاثیر باکتری های سودوموناس فلورسنت روی رشد گیاه گندم پرداختند، مطابقت داشت.
۴-۱-۸- شاخص برداشت
نتایج حاصل از تجزیه واریانس (جدول ۴-۱) نشان داد، اختلاف بین ارقام مورد مطالعه برای شاخص برداشت در سطح احتمال پنج درصد معنیدار شد. رقم زرین دارای بالاترین شاخص برداشت و پس از آن ژنوتیپهای چمران و الوند قرار داشتند و پائینترین میانگین شاخص برداشت به رقم توس تعلق داشت (جدول ۴-۳). پایین بودن شاخص برداشت ارقام مورد مطالعه را میتوان به افزایش بیشتر کاه و کلش در مقایسه با عملکرد دانه گندم، مقدار سنبله و وزن بذور کمتر آنها نسبت داد. به نظر می رسد کاربرد سویه های مختلف باکتری و کود نیتروژنه به صورت سرک، اندامهای رویشی را بیشتر افزایش داده است و وزن خشک اندام هوایی و عملکرد دانه در اثر تلقیح با کود بیولوژیک را بالا برده است. نتایج مشابهی در این زمینه گزارش شده است(بکی و برندت،۱۹۹۶ّ ؛ باشان و هولگویین،۱۹۹۷).
هرچند اثر متقابل کاربرد باکتری و ارقام گندم بر صفت شاخص برداشت معنیدار نشد(جدول۴-۵)، نتایج نشان داد که بالاترین شاخص برداشت به ارقام الوند و زرین همراه با سویه باکتری سودوموناس پوتیدا به ترتیب (۶۱/۴۲و۸۹/۴۰) تعلق داشت و کمترین میزان مربوط به رقم توس با باکتری سودوموناس پوتیدا به میزان ۰۵/۲۴ درصد شد..
باید اشاره کرد که محققینی مانند لین (۱۹۹۰) و روی و کار (۱۹۹۲) در مطالعه تأثیر شاخص برداشت و دیگر صفات زراعی جهت بدست آوردن بهترین شاخص برداشت، گزارش نمودند که شاخص برداشت همبستگی مثبتی با عملکرد دانه و کل وزن خشک دارد، در حالی که با صفات رویشی همبستگی منفی داشته است که با نتایج تحقیق حاضر مطابقت دارد (جدول۴-۷).
۴-۲- صفات فیزیولوژیکی وبیوشیمیایی
۴-۲-۱ - شاخص سطح برگ ([۹]LAI)
نتایج تجزیه واریانس در( جدول ۴-۲) نشان داد که میزان شاخص سطح برگ در ارقام مورد مطالعه در سطح آماری ۵% معنیدار بود. رقم چمران با ۳۵/۶ بیشترین سطح برگ و رقم توس با ۲۷/۵کمترین سطح برگ را نشان داد (جدول۴-۴ ).
جدول (جدول ۴-۲ ) نشان داد که شاخص سطح برگ در سویههای مختلف باکتری مورد مطالعه در سطح آماری ۱% معنی دار بود. با بررسی نتایج بدست آمده از جدول اثرات ساده نشان می دهد بیشترین شاخص سطح برگ مربوط به تیمار شاهد و کمترین آن مربوط به سویه پوتیدا بوده است(جدول۴-۴).
بررسی اثرات متقابل رقم × سویههای مختلف باکتری طبق( جدول ۴-۲ ) در سطح ۱% معنیدار بود. بررسی (جدول ۴-۶) نشان داد که رقم الوند با تیمار شاهد به میزان ۶۶/۷ دارای بالاترین شاخص سطح برگ و رقم توس با تیمار سویه پوتیدا با مقدار ۴۳/۳ دارای کمترین شاخص برگ بود.
اندازه و پویایی LAI به عوامل گیاهی مثل اختلاف ارقام، نوع پنجه زنی و ارتفاع بوته بستگی دارد ( کاظمی و کاکالاریمی،۱۳۸۷). به نظرمی رسد با توجه به اینکه در اکثر تیمارها تلقیح باکتری موجب افزایش این صفت گردیده است می تواند این تلقیح باعث افزایش جذب املاح گردیده و نسبت ریشه به ساقه افزایش پیدا کند که این امر موجب می شود گیاه بهتر در خاک رشد کند و افزایش جذب گیاه در اثر تلقیح گیاه می تواند نقش مهمی در افزایش رشد برگها داشته باشد. نتایج حاصل با نتایج مطالعه یوشیدا(۱۹۸۳)و جین و پارتیکوین (۱۹۸۵)مطابقت دارد.
۴-۲-۲- سرعت رشد محصول([۱۰]CGR)
نتایج حاصل از تجزیه واریانس (جدول ۴-۲) نشان داد در بین فاکتورهای مورد بررسی تنها اثر متقابل رقم × سویههای باکتری در سطح ۵% معنیدار بود. بررسی جدول مقایسه میانگین اثرات ساده ( جدول ۴-۴ ) نشان داد که در بین ارقام، رقم الوند با میانگین ۴۵/۳۶ گرم در متر مربع در روز دارای بیشترین سرعت رشد محصول است و رقم توس با۶۴/۲۶ گرم در متر مربع در روز دارای کمترین سرعت رشد محصول است. بررسی اثرات ساده سویههای باکتری نیز نشان داد که کلیه سویهها به لحاظ آماری در یک گروه قرار دارند و تیمار ترکیب دو سویه باکتری فلورسنت و پوتیدا با میانگین ۸۳/۳۱ گرم در متر مربع دارای بیشترین سرعت رشد محصول بود (جدول۴-۴).
بررسی اثرات متقابل رقم × سویههای باکتری نشان داد که رقم چمران با در تیمار ترکیب دو سویه باکتری فلورسنت و پوتیدا با میانگین ۸۳/۳۱ گرم در متر مربع دارای بیشترین سرعت رشد محصول را داشت ورقم زرین با تیمار فلورسنت با میانگین ۲۲/۱۱ گرم در متر مربع دارای کمترین CGR است (جدول۴-۶) .
به نظر می رسد رشد گیاه وقتی با باکتریهای محرک رشد تلقیح می شود به دلیل تاثیر در افزایش جذب مواد معدنی بهبود می یابد. با توجه به شاخص سطح برگ می توان دریافت زمانی که شاخص سطح برگ به حداکثر خود می رسد مقدار سرعت رشد گیاه نیز به حداکثر خود خواهد رسید. در واقع حداکثر سرعت رشد محصول زمانی بدست می آید که گیاه به اندازه کافی بلند و متراکم شده باشد که بتواند از تمام عوامل محیطی حداکثر استفاده را بنماید. نتایج مشابهی مبنی بر افزایش CGR توسط سویه هایی از باکتریهای خانواده سودوموناس ارائه شده است(زهیر وهمکاران،۲۰۰۴؛ریحانی تبار،۱۳۷۹؛حامدی،۱۳۸۲).
۴-۲-۳- سرعت جذب خالص(NAR[11] )
نتایج حاصل از تجزیه واریانس (جدول ۴-۲) نشان داد تفاوت بین ارقام و همچنین باکتری برای صفت سرعت جذب خالص در هیچ یک از سطوح آماری معنیدار نبود اما اثر متقابل رقم × باکتری در سطح ۵% معنیدار شد. بررسی مقایسه میانگین اثرات ساده (جدول۴-۴) نشان داد که در بین ارقام، رقم الوند با۳۴/۴ گرم بر متر مربع در روز بیشترین سرعت جذب خالص را دارا بود. در بین سویه های باکتری نیز سویه پوتیدا با ۱۱/۴ دارای بیشترین NAR بود.
بررسی جدول اثرات متقابل (جدول۴-۶) نشان داد که کلیه تیمارهای آزمایشی در یک گروه آماری قرار داشته اما به لحاظ مقادیر رقم توس همراه با کاربرد سویه پوتیدا با میانگین ۸۶/۵ بیشترین NAR را داشته است و رقم زرین با میانگین ۴۸/۱ کمترین مقدار را داشته است .
به نظر می رسد با توجه به مقدار NAR در مراحل اولیه رشد در حداکثر مقدار خود است و برگها سایه اندازی کمی روی همدیگر دارند با ادامه رشد و به علت افزایش قرار گرفتن برگها ی پائینی در سایه مقدار NAR به تدریج کاهش می یابد و در اواخر دوره رشد به علت افزایش بیش از حد سایه اندازی و کاهش سطح برگ فتوسنتز کننده و متعاقب آن انتقال مواد معدنی این برگ ها به دانه، مقدار ماده فتوسنتزی خالص به حداقل مقدار خود و در نهایت به صفر می رسد و با توجه به اینکه رقمی توس همراه با کاربرد سویه پوتیدا در این مرحله هنوز به حداکثر سطح برگ خود نرسیده است انتظار میرود که دارای حداکثر NAR نیز باشد.
۴-۲-۴- سرعت رشد نسبی(RGR[12])
نتایج حاصل از تجزیه واریانس (جدول ۴-۲) نشان داد تفاوت بین ارقام و همچنین باکتری برای صفت سرعت رشد نسبی در هیچ یک از سطوح آماری معنیدار نبود اما اثر متقابل رقم × باکتری در سطح ۵% معنیدار شد. جدول (جدول۴-۴) نشان داد که کلیه ارقام به لحاظ آماری در یک گروه قرار دارند، اما رقم الوند با میانگین ۰۳۸/۰ گرم بر گرم در روز به لحاظ مقدار عددی دارای بیشترین سرعت رشد نسبی است. در بین سویه های مختلف باکتری نیز کلیه تیمارها در یک گروه قرار داشته اما سویه پوتیدا با میانگین ۰۳۷/۰ گرم بر گرم در روز دارای بیشترین سرعت رشد نسبی بوده است. در بررسی اثرات متقابل باکتری × رقم نیز مشاهده شد که کلیه تیمارهای آزمایشی به لحاظ آماری در یک گروه قرار داشته اند؛ اما رقم توس به همراه کاربرد پوتیدا با مقدار۰۵۳/۰ گرم بر گرم در روز دارای بیشترین سرعت رشد نسبی بوده است ورقم زرین با کاربرد سویه فلورسنت به مقدار ۰۱۳/۰ گرم بر گرم در روز دارای کمترین سرعت رشد نسبی بوده است.
به نظر می رسد باکتریهای محرک رشد با تولید هورمونهای کیاهی و افزایش رشد و توسعه سیستم ریشه ای و جذب آسانتر و سریعتر عناصر غذایی وآب از حاک به عنوان عامل اصلی افزایش رشد و دوام اندام هوایی گیاه میزبان گردیده است. نتایج مشابهی نیز در این زمینه حاصل شده است (پاشاپور و همکاران،۱۳۸۸؛ ایگامبردیاواوو همکاران ،۲۰۰۲؛ هافیش و همکاران،۱۹۹۶).
۴-۲-۵- میزان ازت
بین ارقام مورد آزمایش از نظر میزان ازت دانه در سطح آماری پنج درصد تفاوت معنیدار وجود داشت. همچنین کاربرد باکتری و اثر متقابل رقم × باکتری نیز اختلاف معنیدار را به ترتیب در سطح آماری پنج و یک درصد نشان دادند (جدول ۴-۲). بالاترین میـزان ازت دانه از رقم چمـران با میانگین ۶۰/۲% به دست آمد و ارقـام دیگر در رتبه های بعدی قـرار گرفتند. اثـر دوسویه فلـورسنت و پوتیدا نیز توانست بالاترین میـزان ازت دانه را به میزان ۶۳/۲% نشان دهد(جدول ۴-۴).
واکنش ارقام به کاربرد باکتری در بررسی اثر متقابل رقم × باکتری متفاوت بود. در (جدول۴-۶) دیده میشود که رقم توس با کاربرد باکتری پوتیدا بالاترین میزان ازت دانه به مقدار ۸۱/۲% را دارا بوده است و رقم توس با کاربرد دو سویه باکتری توانسته است به میزان ۷۲/۲% پس از آن قرار گیرد همچنین کمترین درصد ازت دانه هم مربوط به رقم توس با کاربرد فلورسنت به مقدار ۷۷/۱% داشته است .
همسویی این نتایج با نتایج بدست آمده از شاخصهای رشد و عملکرد، نشان میدهد که احتمالاً قدرت تثبیت زیستی ازت به وسیله این باکتری (پوتیدا)، جریان رشد، میزان عملکرد و سرانجام میزان ازت دانه را افزایش میدهد. البته بعضی از پژوهشگران معتقدند که افزایش محتوی ازت دانه با گسترش ریشه و افزایش عمومی سطح جذب یونها مرتبط است)بهاشان و همکاران، ۱۹۸۹؛ جین و پاتری کوئین،۱۹۸۴؛ پهاکووسکی،۱۹۹۰(.
۴-۲-۶-میزان پروتئین
ارقام گندم از نظر میزان پروتئین در سطح آماری پنج درصد تفاوت معنی دار داشتند. بین سویه های باکتری و اثر متقابل رقم در باکتری نیز در سطح آماری یک درصد تفاوت معنی داری وجود داشت (جدول ۴-۲). بالاترین میزان پروتئین دانه به ترتیب مربوط به ارقام چمران با میانگین ۱۱/۱۵% و توس با ۳۲/۱۴% و کمترین میانگین میزان پروتئین از ارقام زرین با میانگین ۲۳/۱۳% و الوند با ۶۳/۱۳% حاصل شد (جدول ۴-۴). همچنین بالاترین میزان پروتئین از کاربرد دوگانه باکتری فلورسنت پوتیدا به میزان ۳۴/۱۵% حاصل شد که در گروه آماری a قرار گرفت.
واکنش ارقام به کاربرد باکتری در بررسی اثر متقابل رقم × باکتری در خصوص صفت میزان پروتئین متفاوت بود. در (جدول۴-۶) دیده میشود که رقم توس با کاربرد دو سویه باکتری پوتیدا بالاترین میزان پروتئین دانه به مقدار ۰۲/۱۶% را دارا بوده است و رقم توس با کاربرد سویه پوتیدا توانسته است به میزان ۵۱/۱۵% پس از آن قرار گیرد همچنین کمترین درصد پروتئین دانه هم مربوط به رقم توس با کاربرد فلورسنت به مقدار ۸۶/۹% داشته است .
به نظر می رسد با توجه به همبستگی مثبت و معنی دار میزان ازت دانه و درصد پروتئین (**۹۷۱/۰r=) ، دلیل افزایش درصد پروتئین در رقمی مانند توس به واسطه بالا بودن میزان ازت دانه باشد (جدول ۴-۷). سابید و همکاران (۲۰۰۲) مشاهده کردند که مقدار پروتئین و نیتروژن ناشی از تلقیح باکتری سودوموناس افزایش یافت. آنها جذب نیتروژن را مکانیسم اصلی این افزایش عملکرد گزارش کردند(لوسی و همکاران ،۲۰۰۴).
۴-۲-۷- میزان فسفر
بین ارقام مورد آزمایش از نظر میزان فسفر دانه تفاوت معنیداری وجود نداشت. اما از کاربرد باکتری و اثر متقابل رقم و باکتری در سطح معنیداری به ترتیب پنج و یک درصد تفاوت دیده شد (جدول ۴-۲). بالاترین میزان فسفر دانه به ترتیب از ارقام زرین و توس با ۸/۲۸۹و۶/۲۸۵ میلی گرم در کیلوگرم بدست آمد و کمترین میانگین میزان فسفر از ارقام توس و الوند به میزان ۴/۲۵۷ و ۶/۲۶۷ میلی گرم در کیلوگرم حاصل شد (جدول۴-۴). همچنین بالاترین میزان فسفر از کاربرد دوگانه باکتری فلورسنت و پوتیدا با میانگین ۹/۳۰۰ میلی گرم در کیلوگرم وسویه فلورسنت با ۸/۳۰۳ میلی گرم در کیلوگرم حاصل شد که در گروه آماری a قرار گرفتند.
واکنش ارقام به کاربرد باکتری در بررسی اثر متقابل رقم × باکتری در خصوص صفت میزان فسفر متفاوت بود. در (جدول۴-۶) دیده میشود که رقم زرین با کاربرد باکتری پوتیدا بالاترین میزان فسفر دانه به مقدار ۷/۳۶۸ میلی گرم در کیلوگرم بالاترین میزان فسفررا دارا بوده است همچنین کمترین درصد فسفر دانه هم مربوط به رقم چمران با کاربرد دوگانه باکتری فلورسنت و پوتیدا با میانگین ۱۸۲ میلی گرم در کیلوگرم بوده است. با توجه به توانایی سویه های سودوموناس پوتیدا در تولید آنزیم فسفاتاز قلیایی با سایر سویه های این اثر چندان دور از انتظار نبود. همچنین به نظر می رسد که سویه های مورد مطالعه به دلیل ترشح کتوگلونیک و دیگر ترکیبات حل کننده فسفات کلسیم (فرم نامحلول فسفات کلسیم در خاکهای کشور) موجب افزایش جذب فسفر توسط گیاه شدند. توانایی باکتریهای مورد مطالعه در توسعه سیستم ریشه ای گیاه میزبان و تاثیر مثبت حاصلخیزی خاک بر رشد باکتری و توسعه سیستم ریشه ای از دیگر عوامل بر افزایش جذب فسفر شناخته شد. در دیگر مطالعات ایگامبردیاوا و هافت (۲۰۰۴) و دفریتاس و جرمیدا (۱۹۹۲) به ترتیب در گیاه پنبه و گندم تلقیح شده با سویه های مختلف سودوموناس و همچنین بیسواس و همکاران (۲۰۰۰) در گیاه برنج تلقیح شده با سویه های ریزوبیوم و حافظ و همکاران (۱۹۹۴) در گیاه پنبه تلقیح شده با سویه های مختلف PGPR مشاهده کرده بودند آنها نیز تولید هورمون های گیاهی و تاثیر باکتری بر رشد و توسعه سیستم ریشه ای را عامل موثر در افزایش جذب عناصر غذایی دانستند.
رویکرد اقتباس و بومی شده: [۵۷] اساس این رویکرد الگوبرداری مدل شایستگی از سازمانی دیگر و تنظیم مجدد آن بر اساس فرهنگ سازمان خود است. این راهبرد نیاز به متدولوژی مناسب دارد. زیرا قبلاً مطالعات لازم برای تدوین مدل توسط سازمان قبلی انجام شده است. در این رویکرد می توان از مصاحبه یا تحقیق در مورد یک گروه کوچک استفاده کرد.
رویکرد ایجاد (ساختن) مدل مناسب برای خود[۵۸] : بر اساس این رویکرد، یک مدل شایستگی مناسب برای سازمان طراحی و ایجاد می شود. این راهبرد نیاز به تحقیق دارد و وقتی به کار می رود که از مدل شایستگی به صورت جامع و به عنوان مبنای استخدام، ارزیابی عملکرد یا ارتقاء استفاده شود.
۲-۱-۵-۲) در دستهبندی دیگری که از رویکردهای طراحی مدل شایستگی توسط بریسکو وهال شده است، نحوه طراحی مدل شایستگی مدیران توسط سازمان های مختلف با هدف دسته بندی آنها مورد بررسی قرار گرفت. آن ها دریافتند که استفاده از مدل های شایستگی از پدیده های اخیر سازما نها است که آن ها را به سمت افزایش رقابت پذیری با توسل به هر وسیله ای از جمله توسعه عملکرد مدیران شان سوق می دهد. بر اساس یافته های این تحقیق آن ها معتقدند که رویکردهای جاری طراحی مدل شایستگی را می توان در سه دسته طبقه بندی نمود. این سه دسته عبارتند از:
-
- رویکرد مبتنی بر تحقیق[۵۹]: رویکردی است که بر تحقیق روی رفتار مدیران مبتنی است. مدیران نمونه ای که عملکرد بالایی دارند، انتخاب می شوند و با آن ها مصاحبه می شود تا رفتارهای مناسب استخراج شود. سپس در جلسه ای متشکل از تیم اجرایی، این رفتارها مورد بازنگری و بحث قرار می گیرد و در آخر پس از اعمال تغییرات لازم ۴ تا ۸ قابلیت اصلی و ۱۲ تا ۲۴ قابلیت فرعی و ۵۰ تا ۱۰۰ شاخص
تعیین می شود. محدودیت این رویکرد آن است که نه بر قابلیت های آینده بلکه بر قابلیت های گذشته مبتنی است.
-
- رویکرد مبتنی بر استراتژی: [۶۰]در این رویکرد، یک جهت گیری راهبردی ملاک قرار می گیرد. این رویکرد بر خلاف رویکرد قبلی آینده گرا است و وقتی به کار می رود که مدیران از رفتارها و مهارت های مورد نیاز برای توسعه سازمان درآینده برخوردار نیستند. مزیت این رویکرد آن است که با کسب و کار سازمان مرتبط است و می تواند از تغییر و تحولات سازمان حمایت کند.
-
- رویکرد مبتنی بر ارزش:[۶۱]اگر شایستگی ها بر اساس ارزش های فرهنگی سازمان شکل گیرد، رویکرد مبتنی بر ارزش نامیده می شود. محققان بر اثربخشی بالقوه این رویکرد تأکید دارند زیرا می تواند انگیزش قوی ایجاد نماید. از نقاط ضعف این رویکرد یکی احتمال فقدان دقت در فرایند توسعه است و دیگر اینکه ترجمه ارزش های فرهنگی به رفتارهای واقعی بسیار مشکل است. بر اساس تحقیقات برگوین دو رویکرد مطرح در تعیین شایستگی های مورد نیازمدیران و رهبران وجود دارد که یکی اشاره به خروجی ها و نتایج عملکرد شایسته دارد و دیگری به ورودی ها و ویژگی های اساسی فرد اشاره دارد که موردنیاز عملکرد موفق و برتر او است، بنابراین دو رویکرد خروجی محور و ورودی محوردر این دسته بندی برای تعیین شایستگی بیان می شود. استربلر دسته بندی رویکرد های تعیین قابلیت ها را از دیدگاهی دیگر طرح کرده است. او رویکردهای زیر را به عنوان اصلی ترین شیوه ها در تعیین قابلیت ها می داند(سازمان مدیریت صنعتی،۱۳۸۸).
۲-۱-۵-۳) یوکل در سال ۲۰۰۶ با توجه به تحقیقات گسترده در این زمینه، راهبردهای تعیین شایستگی را به ۵ طبقه دسته بندی کرد که عبارتند از:
راهبرد ویژگی های بنیادی فردی
راهبرد رفتاری
راهبرد اقتضایی
راهبرد تاثیرات قدرت
راهبرد ترکیبی
الف) راهبرد ویژگی های بنیادی فردی: طبق مطالعات انجام شده بین سالهای۱۹۰۰تا ۱۹۴۰ در خصوص رهبری به این نکته تاکید می شد که چه ویژگی های فردی، رهبران را از دیگر اعضا سازمان متمایز می کند و در مجموع وجود چه ویژگی های شخصیتی، انگیزه ها، مفاهیم ذهنی، مهارت ها و ارزش هایی در افراد موجب بروز رفتارها و عملکر دهای برتر، رهبران موفق جهانی می شود.
ب) راهبرد رفتاری: تحقیقات پژوهشگران در سال های بعد از ۱۹۴۰ نشان داد که ویژگی های بنیادی شخصی برای رسیدن به عملکرد برتر در مدیریت، لازم است ولی کافی نیست. در سال ۱۹۹۰ باس تمرکز خود را روی رفتار های مدیران قرار داد و رفتار های اثر بخش و غیراثر بخش ملاک بررسی تحقیقات او قرار گرفت و این نتیجه حاصل شد که رفتار های مدیریتی به دو دسته کلی (رفتار های وظیفه محور- رفتار های فردمحور) تقسیم می شود. در این رویکرد شایستگی بر حسب رفتار افراد در موقعیت واقعی در محل کار ارزیابی می شود. این شایستگی ها بر حسب ویژگی های اساسی افراد مانند صفات، دانش، مهارت و انگیزش که به طور کلی با عملکرد سطح بالا مرتبط اند، تعریف می شود. این رویکرد دارای نقاط ضعفی است که از جمله آن ها به چند مورد زیر اشاره می شود. این رویکرد دارای انعطاف ناپذیری شدید است. ناظر به گذشته است و هیچ ضمانتی وجود ندارد که شایستگی هایی که دیروز به عملکرد عالی منجر می شدند، امروز و در آینده نیز به نتایج مشابه منجر شوند. از سوی دیگر این مدل پویایی، تحرک محیط کاری و جستجوی مداوم سازمان ها را به دلیل نیاز آن ها به شایستگی های جدید نادیده می گیرد.
ج) راهبرد اقتضایی: راهبرد اقتضایی که رویکرد فرایندمحور نیز خوانده می شود بر اهمیت عوامل موثر بر موقعیت تاکید دارد. این راهبرد در تلاش است تا ارتباط بین عوامل موقعیتی معین و شایستگی های مورد نیاز در عملکرد عالی مدیریتی را شناسایی کند. این راهبرد به بررسی عملکرد مدیریت با تمرکز بر زمینه اجتماعی می پردازد که در آن زمینه عملکرد صورت گرفته است. تعدادی از تحقیقات در این راهبرد از تعریف شایستگی بر پایه رفتار استفاده کرده اند و بنابراین راهبرد اقتضایی می تواند در برگیرنده راهبرد رفتاری نیز باشد. اما تفاوت آن ها در این است که تحقیقات انجام شده بر پایه این راهبرد، بیشتر دربرگیرنده توصیف عوامل موقعیتی مؤثر بر شایستگی های مورد نیاز برای عملکرد بالا است. در این رویکرد نقش فرد و شکل کار نادیده گرفته شده و بیشتر بر فرهنگ، ارزشها و چگونگی تاثیر آنها بر عملکرد سازمانی تأکید می شود. در این زمینه دو نظریه کاملاً متفاوت اقتضایی وجود دارد. در نظریه اول بارتلت و گوشال بر این باورند که تنوع عوامل موقعیتی از کاری به کار دیگر آن چنان گسترده و زیاد است که تهیه یک لیست عمومی از شایستگیهای مدیریتی مرتبط با موقعیت های مدیریتی، غیرممکن به نظر می رسد. طبق نتایج به دست آمده اندازه سازمان و ملیت می توانند بر شایستگی های مدیریتی که به عملکرد موفق مدیران منجر می شود تاثیرگذار باشند. نظریه دوم، دیدگاه اسپنسر است مبنی بر این که مدیران عالی از هر نوع و سطحی در یک نیمرخ کلی از مهارت های مشترکی برخوردارند و می توان مدل شایستگی مشترکی برای همه مدیران تدوین نمود.
د) راهبرد تاثیرات قدرت: در این راهبرد تاثیر قدرت و اختیار در مدیریت مؤثر مورد بررسی قرار می گیرد و برای اندازه گیری آن روی رهبری اثر بخش، مفاهیمی چون (تفاوت بین قدرت و اختیار)، (نتایج اثرگذاری از جمله اطمینان بخشی، مقبولیت، متقاعد سازی و مشورت دهی)، (فرایند اثرگذاری (و (انواع قدرت و مراجع قدرت) مورد بررسی قرار می گیرد.
ه) راهبرد ترکیبی: در سال های اخیر محققان به این نتیجه رسیده اند که ترکیب چهار راهبرد فوق برای تعیین قابلیت های مدیریتی و رهبری می تواند مفید باشد. در راهبرد ترکیبی به مدیریت به عنوان یک پدیده کلی که در برگیرنده تمام عوامل است، پرداخته می شود، یعنی مجموعه ویژگی های بنیادی فرد، رفتارها، شرایط محیطی و تاثیرات قدرت در این راهبرد مورد بررسی قرار می گیرد(فرنهام و هورتون[۶۲]،۲۰۰۰).
۲-۱-۶٫ عملکرد بازاریابی[۶۳]:
کین[۶۴] معتقد است که عملکرد چیزی است که فرد به جا می گذارد و جدای از هدف است. برنادین[۶۵] عملکرد را به عنوان نتایج کار تعریف نموده است. اما عملکرد شرکت میزان موفقیت یک شرکت در خلق ارزش برای قسمت های مختلف بازار است. در واقع عملکرد شرکت بر اساس دستیابی به اهداف کسب و کار، از طریق واحدهای مختلف شرکت، تعیین می گردد و موفقیت استراتژی های هر شرکت، در عملکرد آن شرکت منعکس می شود (ملک اخلاق و رجب زاده،۱۳۸۸).
اندازه گیری عملکرد برای تعیین مسیر تحقیق بسیار با اهمیت است.اندازه گیری عملکرد در مرکز تدوین و پیاده سازی راهبرد بازاریابی است و برای مدیران ،روش و فرصتی را فراهم می کند که اثرات و الزامات تصمیمات راهبردی خود را ارزیابی کند(کراونز[۶۶]،۱۹۹۸،ص۱۴).
عملکرد سازمانی نشان میدهد که یک سازمان چگونه به رسالت و اهداف مربوط به خود می رسد، عملکرد سازمانی دلالت بر شروع از یک وضعیت معین و رسیدن به یک هدف دقیق دارد که این ممکن است شامل چندین نقطه هدف از قبیل سهم بازار، حجم فروش، انگیزش کارکنان، رضایت مشتری، سطح کیفیت و غیره باشد(بویسورت[۶۷]،۲۰۰۶،ص۲۱).
در این پژوهش عملکرد بازاریابی مورد نظر است. به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول (کالاها یا خدمات) و مشتری گفته میشود. بازاریابی گاهی اوقات به هنر فروش نیز معروف است. ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب میآید(کاتلر و کلر[۶۸]،۲۰۱۲). تعریف لغت نامهای بازاریابی عبارت است از«فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف کنندگان.»به بیان دیگر، بازاریابی شامل درک خواستههای مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرایند سودآوری برای شرکت است. بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است، از این رو موجب سفارشهای آینده میشود(احمدی و فرزین فر،۱۳۸۹).
بازاریابی، فرآیندی است که بین توانایی های شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد میکند. سرجیو زیمن در کتاب خود پایان عصر بازاریابی سنتی خود بازاریابی را اینچنین تعریف میکند:بازاریابی درباره داشتن برنامهها و ترویجها و تبلیغات و هزاران چیز دیگری است که در متقاعد کردن مردم به خرید یک محصول، موثر واقع شوند. در مورد رستورانهای غذای سرپایی، بازاریابی گاززدنها و هرت کشیدنها. در مورد خطوط هوایی، بازاریابی یعنی نشستن آدمها روی صندلیها. بحث بازاریابی درباره منفعت و نتایج است. بازاریابی یک فعالیت راهبردی و راه و روشی است متمرکز بر فرجام اقدامات مربوط به جذب مصرف کننده بیشتر، برای خرید محصول شما در دفعات بیشتر به نحوی که شرکت شما پول بیشتری به دست آورد. بازاریابی امیال و نیازهای پاسخ داده نشده را شناسایی میکند. همچنین ضمن تعریف و تخمین اندازه یک بازار تعریف شده، میزان سودآوری آن را نیز اندازهگیری میکند. به عبارت دیگر بازاریابی، بخشهایی از بازار را به عنوان مناسبترین بخش بازار برای شرکت شناسایی و مشخص میکند که شرکت نیز توانایی و امکان عرضه خدمات به آنها را دارد و همچنین مناسبترین محصولات و خدمات مورد نیاز آن بخش را طراحی و معرفی میکند(ویکی پدیا).
امروزه ارائه ی بهترین عملکرد در زمینه ی بازاریابی، به اساسی ترین دغدغه ی مدیران شرکت ها مبدل شده است و می کوشند تا با بهره گیری از تکنیک های مختلف، به عملکرد برتر دست یابند. عملکرد بازاریابی به توانایی سازمان برای افزایش فروش، ارتقای موقعیت رقابتی شرکت، توسعه محصول جدید، بهبود کیفیت محصول، کاهش زمان تحویل کالا یا خدمات به مشتریان، گسترش سهم بازار وغیره در مقایسه با دیگر رقبا در یک صنعت خاص اشاره دارد. مفهوم بازاریابی به عنوان فلسفه مدیریت حاکم بر سازمانهاست.این مفهوم مرتبط با مشتری گرایی،سودگرایی و هماهنگی بخش بازاریابی با سایر بخش ها در شناسایی و برآوردن نیازهای بازار و مشتری است.اگرچه مفهوم بازاریابی در زمان های گذشته و حال مطرح بوده است ،اما ارزش عملیاتی آن بسیار محدود است(دولت آبادی و خائف الهی،۱۳۸۴،ص۲۳).
۲-۱-۷٫ بنگاههای کوچک و متوسط[۶۹]:
سازمانهای کوچک و متوسط نیروی تاثیر گذاری در فرایند توسعه اقتصادی کشورها میباشند که به علت نداشتن متولی و سازمانی که بصورت جدی ، مطالبه گر توجه به جایگاه این سازمانها در برنامه ریزی کلان کشور گردد، از ایفای رسالت خود در توسعه اقتصادی کشور بازمانده اند. شرکتها و سازمانهای کوچک و متوسط بر اساس معیارهای مختلفی تعریف می شوند. برخی از این معیارها عبارتند از : حجم اشتغال، حجم سرمایه، حجم تولید، نوع تکنولوژی و صادراتی بودن تولیدات، میزان گردش مالی و …. شرکتهای متوسط و کوچک در بیشتر کشورهای توسعه یافته به دلایل مختلف مورد توجه و حمایت ویژه دولتها قرار دارند. که از جمله آنها می توان به توانایی های لازم جهت جذب سرمایه های محدود و پراکنده موجود در جامعه و هدایت آنها در فعالیت های تولیدی و صنعتی اشاره نمود. تحولات اخیر و بویژه فشارهای جمعیتی، نوآوریهای لحظه به لحظه، پیچیده تر شدن فرایندهای مدیریتی و تصمیم گیری، نیاز به تصمیم گیری های آنی و ضروری و تجارب حاصل از فعالیتهای بنگاههای کوچک و متوسط اهمیت این بنگاهها را و در این شرایط ، ایجاد فرصت های رشد را نمایان ساخته است. برای صنایع کوچک و متوسط، ممکن الحصول تر وراحت تر از توسعه صنایع بزرگ است(پنروز،۲۰۰۱).
با توجه به توضیحات فوق ارائه راهکارهایی به منظور تسهیل حضور فعال سازمانهای کوچک و متوسط در چرخه اقتصادی کشور می تواند به توسعه و شکوفایی این سازمانها منجر شود. در این میان با توجه به رشد روزافزون کسب وکارهای الکترونیکی که موج عظیم آن در سالهای اخیر اقتصاد جهان را متحول نموده است، بررسی این پدیده نوظهور در سازمانهای متوسط و کوچک میتواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد (سمیع زاده و چهارسوقی،۱۳۸۷).
واژه “سازمان های کوچک و متوسط” در تعداد کمی از کشورها به صورت استاندارد تعریف شده است. به عنوان مثال، قبلاًً هریک از اعضای اتحادیه اروپا به طور سنتی، تعریفی از آن را ارائه می کرد. مثلاً آلمان سازمانهایی که تعداد کارکنان آن ۵۰۰ نفر و بلژیک سازما نهایی که تعداد کارکنان آن ۱۰۰ نفر باشد را کوچک و متوسط می دانست. پس از ارائه یک تعریف اولیه در سال ۱۹۹۶ م.، اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۳ م. این مفهوم را استاندارد کرد و در تعریفی که هم اکنون در اتحادیه اروپا مورد اجراست،کمیسیون اروپا، (۲۰۰۳)، ترکیبی از تعداد کارکنان، گردش مالی سالانه و/ یا ترازنامه سالانه مبنا قرار گرفت. در تعریف ارائه شده، سازمان هایی با تعداد کارکنان کمتر از ۵۰ نفر را"کوچک” و سازما نهای با کمتر از ۲۵۰ نفر را"متوسط ” نامیده اند، ضمن آنکه بنگاه هایی با تعداد کارکنان کمتر از ۱۰ نفر را خیلی کوچک )میکرو( می نامند. گردش مالی سالانه ۵۰ ، ۱۰و ۲ میلیون یورو و تراز سالانه ۴۳ ، ۱۰ و ۲ میلیون یورو نیز به عنوان حدود تعریف شده برای سه نوع بنگاه متوسط، کوچک و خیلی کوچک پیش بینی شده است. آلمان از سال ۲۰۰۵ میلادی از تعریف اتحادیه اروپا استفاده کرد. در مقابل امریکا، صنایع با کمتر از ۱۰۰ نفر را کوچک و صنایع با کمتر از ۵۰۰ نفر را متوسط می نامد. شایان ذکر است که به گزارش کمیسیون اروپا ۲۰۰۵))، میزان اشتغال متوسط کل بنگاهها در اتحادیه اروپا ۶ نفر است و ۹۹% شرکتهای اتحادیه اروپا را بنگا ههای کوچک و متوسط تشکیل می دهند که تعداد کارکنان آن در مجموع حدود ۷۵ میلیون نفر است. به نقل از ویکی پدیا ( ۲۰۰۹)، در برخی کشورهای اروپایی و نیز آمریکا، بنگاههای با تعداد کمتر از ۱۰ نفر را دفاتر کوچک نامیده و برای آنها محدوده خاصی در حوزه بنگا ههای کوچک و متوسط در نظر می گیرند. در اتحادیه اروپا، بنگاههای با تعداد کمتر از ۱۰ نفر را بنگاههای خیلی کوچک )میکرو) می نامند. در برخی از کشورها، بنگا ههای با تعداد کارکنان ۳۰ تا ۱۹۹ نفر را کوچک، و ۲۰۰ تا ۹۹۹ نفر را متوسط نامیده اند. در خصوص تعریف و توصیف بنگاههای کوچک و متوسط ) SME ها( در ایران اتفاق نظر قطعی وجود ندارد. با توجه به اهمیت بنگاه های کوچک و متوسط و نقشی که در توسعه صنعتی کشور و واکنش سریع به تغییرات و نیازهای متنوع بازار جهانی و توسعه صادرات ایفا می کنند، هماهنگی آن ها با شرایط و خواسته های بازار، ازجمله به کارگیری امکانات تجارتالکترونیکی، یک ضرورت ناگزیر است(موحدی،۱۳۹۰).
بنگاههای کوچک و متوسط، در اکثر کشورها به عنوان عناصر مهم در پیشرفتهای اقتصادی- اجتماعی شناخته شده اند. این بنگاهها خصوصاً در ایجاد فرصت های شغلی با سرمایه گذاریهای پائین، توسعه های منطقه ای، توسعه های سازمانی شرکت های متکی بر اصول تکنولوژی، نوآوری محصولات و ایجاد روش های نوین، اهمیت بسزایی دارند. نگاهی به نظام اقتصادی- اجتماعی در بسیاری از کشورهای پیشرفته و نو توسعه یافته ی جهان نشان می دهد که ایجاد و حمایت از بنگاه های کوچک و متوسط یکی از اولویت های اساسی در برنامه های توسعه اقتصادی این کشورها است. این بنگاه های اقتصادی علی رغم آنکه به سرمایه گذاری کمتری نیاز دارند، بازدهی بیشتری داشته و درایجاد اشتغال، ایجاد بستر مناسب برای نوآوری و اختراعات و افزایش صادرات این کشورها، نقش مهمی دارند. در بسیاری از کشورها این بنگاه ها، تامین کنندگان اصلی اشتغال جدید، مهد تحول و نوآوری و پیشرو در ابداع فناوری های جدید بوده اند. از سوی دیگر این صنایع به دلیل ویژگی های منحصر به فرد خود می تواند از جاذبه های فراوانی برای بخش خصوصی برخوردار باشد، که این امر بسته به شرایط داخلی اقتصادی کشورها قوانین و سیاست های حمایتی در کشورهای مختلف به عنوان الگویی موفق برای توانمند سازی علمی و صنعتی معرفی شده است(تولایی و علیرضایی،۱۳۸۷).
در کشورهای جنوب شرقی آسیا ۹۵ % کل بنیادهای اقتصادی و صنعتی کشورها را SME ها تشکیل داده و به عنوان رکن اساسی در اقتصاد و اشتغال این کشورها تاثیر گذارهستند(موسوی،۱۳۸۷) . به طوری که کسب و کارهای کوچکی که به اجرا درآمده نقش مهمی در رشد و توسعه صنعتی و اقتصادی آنان دارد. این امر منجر به افزایش ثروت در جامعه، کاهش فقر و ایجاد فرصت های شغلی بیشتر شده و تعداد بیشتری از جوانان به سمت خوداشتغالی و تقویت روحیه خوداتکایی روی آورده اند. در کشور ما، یکی از راهبردهای موثر در مواجهه با چالشهای کسب و کار استفاده از سرمایه های انسانی، ارتقای بهره وری و توانمند سازی بنگاههای کسب و کار در از این رو، توجه و روی آوردن به رشد و گسترش کشور است (مظفری ، ۱۳۸۶).
صنایع کوچک، زود بازده و کارآفرین به عنوان یکی از راه های توسعه اقتصادی همواره مورد توجه بوده است. نیاز به سرمایه اندک، بازده بالا وانعطاف پذیری توجیه اقتصادی صنایع کوچک را بیش از پیش نمایان می کند.از این رو و در حالی که دولت نهم بر لزوم کارآفرینی و توسعه صنایع پایین دستی به عنوان تنها راه استراتژیک کارآفرینی در کنار ایجاد ارزش افزوده تأکید دارد، می توان اهمیت نقش و گسترش بنگاه های اقتصادی کوچک و متوسط را در صنایع به روشنی دریافت. در حال حاضر، سرمایه گذاری در بیشتراستانهای کشور به سمت بنگاههای کوچک و متوسط سوق داده شده است، به طوری که کشور ما دارای قریب به۱/۵ میلیون کارگاه کوچک و متوسط و ۳۶۵ هزارکارگاه زیر ۶ نفر است. این گونه شرکت ها حدود ۳۰ درصد از ارزش تولیدات صنعتی را ایجاد می کنند. اشتغال کشور ازطریق این بنگاه هاایجاد می شود و آنها ۵۱ تا ۵۲ درصد در اقتصاد کشور سهم دارند((www.tpo.ir
۲-۱-۸٫ صادرات فرش:
صنعت فرش از جمله صنایعی است که در بخش کالاهای غیرنفتی ظرفیت بالقوه و زیادی را برای کسب ارز دارد. فرش دستبافت ایران متأثر از ویژگی های برجسته فرهنگی و هنری آن در سده ها و دهه های گذشته، همواره به عنوان یکی از کالاهای برجسته در سبد صادرات غیرنفتی ایران مطرح بوده و می باشد.از طرفی با توجه به اینکه این صنعت افراد زیادی را به خود مشغول کرده است می تواند عاملی مهم در ایجاد اشتغالهای دائمی و فصلی برای افراد جامعه باشد. به عبارت دیگر مهم ترین جنبه ها ی اقتصادی فرش دستبافت را می توان در اشتغال زایی ، تحصیل ارز و کمک به بهبود اقتصاد دانست . قسمت اعظمی از فرش ایران با ابعاد و ارزشهای برجسته اقتصادی، فرهنگی و ملی آن برای صادرات در سطح بین-المللی، تولید و عرضه می شود. لکن بخاطر نارسایی ها و تنگناهای موجود در داخل کشور و شرایط رقابتی برای صادرات آن در بازارهای هدف، صادرات این کالا با مشکلات جدی مواجه می باشد، بطوریکه این هنر- صنعت از سال ها قبل از افول قهقرایی پیموده است. جایگاه و نقش تعیین کننده و هدایتگر بازاریابی صادراتی و بین الملل برای ارتقاء کیفیت و انطباق آن بر خواستها، نیازها و ترجیحات مشتریان و خریداران، امری است که از آن غفلت شده است (صبوری خسروشاهی، ۱۳۸۲).
متاسفانه به دلیل فقدان اساسی در ابعاد سازمانی، ساختاری، مدیریتی، تولیدی و بویژه تجاری و بازرگانی، فرش ایران دوران افول و رکوردشکننده ای را در عرصه رقابت های جهانی پیموده و اکنون در شرایط بحرانی خاصی به سر می برد. از طرفی، بی توجهی به اصول و مبانی بازاریابی و تجارت که دربرگیرنده فرایند تولید آن نیز می شود، مزیت های رقابتی فرش را در داخل و بویژه در سطح جهانی با مخاطرات جدی مواجه نموده است. تجربه موفق دیگر کشورها حاکی از توجه آنها به واقعیت های محیط تجارت و دیگر عوامل تاثیرگذار است (شم آبادی و خداداد حسینی، ۱۳۸۶).
متوسط سهم صادرات فرش از ۲۷/۲۱ درصد طی سالهای ۱۳۳۸-۵۷ به ۸۷/۳۶ در دهه بعد از انقلاب رسید. طی برنامه اول و دوم توسعه حدود ۵/۲۲تا ۳۸درصدارزش صادرات غیرنفتی از صدور فرش دستباف تأمین شده است . اما در سالهای بعد از برنامه اول توسعه سهم آن از صادرات غیرنفتی رو به نقصان گذاشته، بنحوی که از ۲/۴۴ درصد در سال ۱۳۷۳ به ۰۹/۱۳ در سال ۱۳۸۰ کاهش یافته است . بطور کلی چند دهه اخیر صادرات غیرنفتی کشور از صادرات فرش دستباف تأثیر چشمگیری پذیرفته است. صادرات غیرنفتی با افزایش یا کاهش صادرات فرش دستباف نوسان های شدیدی را تجربه نموده است و اما توسعه کمی و کیفی صادرات غیرنفتی، ظهور کالاهای جدید در صادرات غیرنفتی، رکود بازار فرش ایران و جهان سبب شد که سهم فرش دستباف از صادرات غیرنفتی رو به کاهش گذارد. بدین ترتیب صادر ات غیرنفتی از شرایط تک محصولی صدور فرش رهایی یافته و صادرات غیرنفتی از تنوع کمی و کیفی کالاهای مختلف برخوردار شده است(حسینی،پرمه،۱۳۸۳،۸۵).
وزارت بازرگانی و وزارت جهاد کشاورزی به عنوان متولیان امر توسعه روستایی در کشور، سازماندهی تعاونیهای تولید فرش و فعال نمودن بخش صادرات و بازرگانی آن را در اولویتهای برنامه های خود قرار داده اند(صابری،۱۳۸۲).
در شرایط کنونی اقتصاد، ایجاد اشتغال یکی از محورهای مهم سیاستهای دولت محسوب می شود. صنعت فرش دستباف یکی از صنایع کاربر است که با هزینه های ثابت اندک و با بهره گرفتن از تجهیزات ساده در کارگاههای خانگی موجب اشتغال زائی قابل ملاحظه ای دراقتصاد کشور می شود این صنعت علاوه بر قالیبافی فعالیت ها و مشاغل جانبی دیگری را نیز در بر می گیرد که نرخ اشتغال زائی این صنعت را افزایش می دهد از جمله مشاغل جانبی می توان به کار نخریس ، نختاب ، رنگ فروش ، رنگرز، طراح ، چله کش ، گره زن ، صادرکننده ،بازرگانان اشاره کرد. به طورکلی مشاغل جانبی صنعت فرش حدود ۲۶ شغل می شود(شاکری،۱۳۸۳).
عوامل فرهنگی ، فردی، اجتماعی، شخصیتی و روانی به اضافه شناخت فرصت های نویدبخش و شناخت چالش های مهم بازاریابی فرش، زمینه مناسبی در تعیین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت فرش دارد. شبکه های بازرگانی فرش ایران در توانایی پوشش و گسترش تمایل مردم در داخل و رونق بازار خارجی در کنار مسائل مرتبط با روابط بین المللی می توانند زمینه مناسبی برای بازاریابی فرش دستباف ایجاد کنند
توجه به مسائل مرتبط با بازاریابی فرش مانند:
-تقاضاهایمتفاوت
-انواعمحیطبازاریابی
-تقسیموتعیینبازارهدف
-نیازهاورفتارخریداران
-اندازه گیریکمیبازاروپیش بینیفروش
انتظارات
تعلق به مدرسه
انگیزش نسبت به مدرسه
خود پنداره تحصیلی
رشد اعتقادی
معدل دروس نهایی
درصد قبولی در کنکور
نرخ ارتقا پایه
پوشش تحصیلی
کاهش
شاخص های برونداد
شاخص درونداد
شکل ۲-۱٫ مدل عملیاتی تحقیق
فصل سوم
روش پژوهش
۳-۱٫ مقدمه
در فصل حاضر، روش پژوهش مشتمل بر نوع پژوهش ٬ جامعه آماری،نمونه وروش نمونه گیری٬ حجم نمونه ابزار گردآوری دادها و مشخصات ابزار ها شامل روایی و پایایی ابزار بررسی شده و در ادامه روش تجزیه تحلیل داده ها توضیح داده شده است.
۳ -۲٫ نوع پژوهش
تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی می باشد چرا که منجر به پیشنهادات اجرائی و برنامه ریزی استراتژیک جهت کاهش نابرابری های آموزشی می گردد. از نظر شیوه جمع آوری داده ها و میزان کنترل متغیرها ٬توصیفی است اما چون قسمتی از داده های مورد نیاز تحقیق از بررسی آمارها و ارقام و تبدیل آنها به شاخص ها صورت گرفته است ، تحلیلی می باشد. همچنین از آنجا که بخش دیگر داده های مورد نیاز تحقیق از طریق پرسشنامه و بررسی نگرش های نمونه آماری تحقیق جمع آوری شده است٬ پیمایشی می باشد. در نهایت با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش٬ پژوهش حاضر از نوع همبستگی می باشد.هنگامی که محقق، از دو یا چند دسته از اطلاعات مختلف مربوط به یک گروه یا یک دسته از اطلاعات از دو یا چند گروه را در اختیار دارد، می توان از این روش تحقیقی استفاده کرد. چرا که این روش برای مطالعهء میزان تغییرات در یک یا چند عامل[۱۰۲]در اثر یک یا چند عامل دیگر است(نادری و سیف نراقی، ۱۳۸۵: ۷۸).
۳-۳٫ جامعه، نمونه و روش نمونه گیری
جامعه مورد مطالعه در تحقیق حاضر دانش آموزان مقطع متوسطه ۲۴ منطقهی آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی و آمار و اسناد مربوطه در سال۱۳۹۲- ۱۳۹۱ می باشد آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی در سال ۱۳۹۱ دارای ۲۴ منطقه میباشد که عبارتند از: ارومیه - ناحیه ۱، ارومیه - ناحیه ۲، اشنویه، انزل، بوکان، پلدشت، پیرانشهر، تکاب، چالدران، چایپاره، خوی، سردشت، سلماس، صومای برادوست، سیلوانا، شاهین دژ، شوط، کشاورز، ماکو، مرحمت آباد، مهاباد، میاندوآب، نازلو و نقده. در مطالعه حاضر همه مناطق ۲۴ گانه مورد نظر پژوهشگر قرار گرفته است.
در جمع آوری آمار واطلاعات به صورت اسنادی از آمارهای سالهای ۹۱-۱۳۹۰، آموزش و پرورش استان، سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن، سالنامه های آماری و اطلاعات رایانهای مرکز آمار ایران استفاده شده است.باتوجهبهاینکهدراینپژوهشاطلاعاتضروریازدوشیوهمراجعهبهاسنادوپرسشنامهجمعآوریشده،اینپژوهشدوجامعهآماریدارد. درجمعآوریدادههایاسنادیجامعهتحقیق،آمارواطلاعاتواسنادوسوابقتحصیلیدانشآموزانمشغولبهتحصیلدرمقطعمتوسطهوپیشدانشگاهیدرسالتحصیلی۱۳۹۰-۱۳۹۱استکهازسازمانآموزشوپرورشاستاندریافتشدهاست .
۳-۳-۱٫ روش نمونه گیری و حجم نمونه
با توجه به اینکه جامعه آماری تحقیق حاضر مناطق ۲۴ گانه آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی و دانش آموزان این مناطق می باشد و از آنجا که در این تحقیق به دو دسته داده یعنی داده های اسنادی و داده های حاصل از پرسشنامه نیاز هست بنابراین در ارتباط با جمع آوری داده های اسنادی در تحقیق حاضر نمونه گیری بعمل نیامده است بلکه از تمام شماری استفاده شده است. برای جمع آوری بخشی از اطلاعات مورد نیاز پایان نامه پرسشنامه ای در میان دانش آموزان توزیع شد .در این پژوهش برای نمونه گیری،از روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای استفاده شده است.
در نمونه گیری طبقه ای، واحد های جامعهء مورد مطالعه در طبقه هایی که از نظر صفت متغیر همگن تر هستند، گروه بندی می شوند، تا تغییرات آنها در درون گروه ها کمتر شود. پس از آن از هریک از طبقه ها تعدادی نمونه انتخاب می شود. معمولا برای طبقه بندی واحدهای جامعه، متغیری به عنوان ملاک در نظر گرفته می شود که با صفت متغیر مورد مطالعه بستگی داشته باشد (سرمد وهمکاران، ۱۳۸۴: ۸۴).
جدول ۳-۱٫ توزیع جامعه و نمونه آماری دانش آموزان به تفکیک منطقه و جنسیت
ردیف | نام منطقه | تعداد جامعه | تعداد نمونه | ||||
پسر | دختر | کل | پسر | دختر | کل | ||
۱ | ارومیه - ناحیه ۱ | ۷۸۴۰ | ۸۸۳۲ | ۱۶۶۷۲ | ۵۹ | ۶۵ | ۱۲۴ |
جدول ۳-۳ بررسی تعداد روز های بارندگی در شهر بابل در ایستگاه بابلسر (۱۳۸۰-۱۳۷۰)
۷۱
جدول ۳-۴ بررسی تعداد روزهای بارندگی در شهر بابل در ایستگاه قراخیل (۱۳۸۰-۱۳۷۴)
۷۲
جدول ۳-۵ پراکندگی جمعیت در قالب گروه های عمده سنی و به تفکیک جنس، شهر
بابل،سال ۱۳۸۵ ۸۶
جدول ۳-۶ ساختار گروه های سنی پنج ساله، به تفکیک جنس و نسبت جنسی،شهر بابل،
سال ۱۳۸۵ ۸۷
جدول ۴-۱ اهداف استراتژیک شرکت ۱۱۰
جدول ۴-۲ توصیف داده ها با آماره های خلاصه میانگین، میانه، … به تفکیک فرضیات ۱۱۱
جدول ۴-۳ نوع ارتباط با شرکت پاسخ گویان ۱۱۲
جدول ۴-۴ وضعیت سطح تحصیلی پاسخ گویان ۱۱۳
جدول ۴-۵ وضعیت پاسخ گویان از نظر سن ۱۱۴
جدول ۴-۶ وضعیت پاسخ گویان از نظر جنسیت ۱۱۵
جدول ۴-۷ وضعیت پاسخ گویان از نظر وضعیت تاهل ۱۱۶
جدول ۴-۸ سوالات پرسشنامه و اهداف استراتژیک شرکت ۱۱۷
جدول ۴-۹ سوالات پرسشنامه و معیارهای ارزیابی خدمات ۱۲۰
جدول ۴-۱۰ آزمون t – استودنت برای جنبه مشتری ۱۲۲
جدول ۴-۱۱ آماره آزمون فریدمن ( کای – دو ) برای مقایسه میزان ارزیابی کیفیت ۱۲۴
جدول ۴-۱۲ آزمون t – استودنت برای سوالات جنبه مشتری ۱۲۵
جدول ۴-۱۳ آماره آزمون فریدمن ( کای – دو ) برای مقایسه سوالات مشتری ۱۲۷
جدول ۴-۱۴ میانگین رتبه سوالات جنبه مشتری ۱۲۸
جدول ۴-۱۵ آزمون t – استودنت برای معیارهای جنبه مشتری ۱۲۹
جدول ۴-۱۶ آماره آزمون فریدمن ( کای – دو ) برای مقایسه معیارهای مشتری ۱۳۰
جدول۴-۱۷ میانگین رتبه معیارهای جنبه مشتری ۱۳۱
جدول ۵-۱ ارزیابی شرکت از نظر رضایت مشتری ۱۳۵
جدول۵-۲معیارهای ارزیابی خدمات ۱۳۶
جدول۵-۳مقایسه رتبه بندی سوالات و معیار های ارزیابی جنبه مشتری ۱۳۹
جدول۵-۴رتبه بندی اپراتور های جهان بر اساس تعداد مشترکین ۱۴۴
جدول ۵-۵ سهم از بازار ۱۴۶
جدول ۵-۶ تفاوت معناداری ۱۴۷
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار ۱-۱ گروه MTN 26
نمودار ۲-۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۴۸
نمودار ۴-۱ گروه MTN 106
نمودار ۴-۲ نوع ارتباط با شرکت پاسخ گویان ۱۱۱
نمودار ۴-۳ وضعیت سطح تحصیلی پاسخ گویان ۱۱۳
نمودار ۴-۴ وضعیت پاسخ گویان از نظر سن ۱۱۴
نمودار ۴-۵ وضعیت پاسخ گویان از نظر جنسیت ۱۱۵
نمودار ۴-۶ وضعیت پاسخ گویان از نظر وضعیت تاهل ۱۱۶
نمودار ۵-۱ مقایسه درآمد ایرانسل و همراه اول ۱۴۳
نمودار ۵-۲ مقایسه سود عملیاتی ایرانسل و همراه اول ۱۴۳
فهرست نقشه ها
عنوان صفحه
نقشه ۳-۱ شهر بابل ۱۰۳
مقدمه
امروزه بخش خدمات در اقتصاد کشورها نقش کلیدی ایفا می کند بطوریکه بیش از ۷۵% تولید ناخالص ملی کشورهای توسعه یافته، مربوط به بخش خدمات آنها می باشد و این میزان پیوسته در حال افزایش می باشد . از طرف دیگر بیش از ۷۰% نیروی کار کشورهای توسعه یافته نیز در بخش خدمات آن کشورها مشغول به فعالیت می باشند . امروزه به دلیل فشارهای رقابتی شدید یکی از استراتژی هایی که سازمانهای خدماتی از طریق آن می توانند به مزیت رقابتی پایدرا دست یابند، بهبود کیفیت خدماتشان میباشد . اهمیت توجه به مبحث کیفیت خدمات نه تنها در شرکتهای انتفاعی بلکه در سازمانهای غیر انتفاعی مثل انجمنهای خیریه و نهادهای مذهبی نیز مورد توجه قرار گرفته است . بررسی های مختلف در این زمینه نشان میدهد که بهبود کیفیت خدمات نتایج ارزنده یا را برای سازمانها به همراه داشته و نهایتا منجر به رضایت و وفاداری مشتریان، کسب سهم بازار بیشتر ونهایتا سود آوری بیشتر سازمان می گردد . در واقع به جرات می توان گفت که سازمانهای خدماتی که امروزه موضوع کیفیت خدمات را به طور ویژه ای مورد توجه قرار ندهند ، نمیتوانند در کسب و کار خود موفق باشند. به طور کلی میتوان گفت که امروزه کیفیت خدمات بعنوان یک اهرم استراتژیک نقش ویژه ای در موفقیت سازمانهای خدماتی دارد . از این رو تعجب آور نیست که بسیاری از صاحبنظران و محققان مباحثی مثل کیفیت خدمات، مدیریت کیفیت خدمات، ارزیابی کیفیت خدمات سازمانها و غیره را مورد توجه قرار میدهند. همانطوری که در بالا ذکر شد امروزه به دلیل افزایش رقابت، سازمانها بایستی به دنبال افزایش کیفیت خدمات خود بوده و در پروسه های زمانی مختلف اقدام به ارزیابی کیفیت خدمات خود از دیدگاه مشتریان خود نمایند تا از این طریق از گردونه رقابت با دیگر سازمانها عقب نمانند . مدیران سازمانهای خدماتی بایستی این نکته را مورد توجه قرار دهند که کیفیت خدمات یک اهرم استراتژیک و سود آور برای سازمانها به حساب می آید . آنها باید بدین باور دست یابند که سرمایه گذاری برای ارتقای کیفیت خدماتی که توسط آنها به مشتریان ارائه می گردد، در بلند مدت مزایای زیادی را عاید آنها خواهد نمود و نهایتا منجر به بقای آنها در صحنه رقابت می گردد.
یکی از مهمترین شرکتهای خدماتی که نقش مهمی را در اقتصاد کشورها ایفا می کند شرکتهای خدمات ارتباطی می باشند .
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱ بیان مسئله
۱
وقتی شرکت اسکاندیا در سال ۱۹۹۲ شروع به صورت برداری و ارزش گذاری بر روی ارزش نامشهود سرمایه فکری خود کرد ، فهرستی شامل پنجاه مورد با ارزش همانند نشان تجاری ، امتیازات انحصاری[۵۴]، پایگاه داده مشتریان ، سیستم های فناوری اطلاعات ، افراد و کارکنان کلیدی و تاثیر گذار ، تدوین و گردآوری نمود. ازآنجایی که فهرست مذکور ، بسیار طولانی و مدیریت بر آن سخت و دشوار بوده ، اخیراً موارد آن در دو گروه ، ابعاد انسانی و ابعاد سازمانی تقسیم گردید . بدین ترتیب تعریف ساده تری از سرمایه های فکری حاصل شده است:
سرمایه های ساختاری + سرمایه های انسانی = سرمایه های فکری
مطابق نظرادوینسون ، مواردی که پس از رفتن کارکنان به خانه ، در سازمان باقی می ماند سرمایه های ساختاری سازمان را تشکیل می دهند . او بر این و اقعیت تاکید دارد که سرمایه های انسانی سازمان را نمی توان تحت مالکیت سازمان در آورد ، بلکه آنها را می توان استخدام یا اجاره نمود . برعکس آن ، سرمایه های ساختاری را می توان تحت تملک[۵۵] درآورد و ثبت نمود. بر همین اساس سلسله مراتبی را برای سازمان های فکری ارائه نمود . وی به همراه محققی به نام مالون ، سرمایه انسانی را به عنوان دارایی هایی مثل دانش ، تجارب کاربران فناوری سازمانی ، ارتباطات مشتری و مهارت های حرفه ای دانسته است که باعث ایجاد مزیت رقابتی در بازار می شود. آنها در طرح ارزش اسکاندیا[۵۶] ارزش بازاری یک شرکت را به ترتیبی از ارزش مالی آن (شامل دارایهای مشهود)و ارزش سرمایه های فکری دانستند . بعداً آنها مدل اسکاندیا را به عنوان یک شیوه اندازه گیری سرمایه فکری معرفی نمودند . از منظر آنها سرمایه فکری ترکیبی از دو جزء اصلی است : سرمایه انسانی [۵۷]و سرمایه ساختاری[۵۸]، این دو محقق سرمایه های ساختاری در سازمان را عامل پشتیبانی از سرمایه های انسانی معرفی کردند. سرمایه ساختاری خود به سرمایه سازمانی و سرمایه مشتری تقسیم شده و سرمایه سازمانی( شامل :سیستم ها ، ابزارها و فلسفه عملیاتی است که جریان یافتن دانش در درون سازمان را سرعت می بخشد) به سرمایه نوآوری و سرمایه فرآیندی تقسیم می شود . این دو محقق اجزای تشکیل دهنده سرمایه فکری را این گونه تعریف کرده اند :
سرمایه فکری : به میزان ارزش ، مهارت ها وتجاربی که افراد در سازمان ها دارا می باشند اطلاق[۵۹] می گردد.
سرمایه ساختاری : شامل فرهنگ ، توانمندی ها[۶۰]، سخت افزاها و نرم افزارهای حامی سرمایه فکری می باشد.
سرمایه مشتری: در ارزش ارتباطات سازمان با مشتریانشان نمایانگر می شود.
سرمایه سازمانی: شامل فلسفه سازمانی و سیستم هایی برای بالا بردن قدرت نفوذ و توانمندی های سازمانی است .
سرمایه نوآوری: شامل دارایی های معنوی است که توسط قوانین حمایت از حقوق مالکیت معنوی شامل کپی رایت ، نام تجاری و دارایی های نامشهود مورد پشتیبانی قرار می گیرد.
سرمایه فرآیندی : شامل فنون ، شیوه ها و برنامه هایی است که مواردی مانند تحویل محصول یا خدمات را تسهیل می کند.
شکل ۲-۱ طرح ارزش اسکاندیا ارائه شده توسط ادوسینون ومالون
ویگ تفسیری از اجزای منفرد الگوی سرمایه های فکری اسکاندیا ارائه نموده است که براساس آن:
سرمایه فکری اشاره به شایستگی کارکنان و قابلیت های آن ها دارد ، برای مثال ، اگر یک سازمان کارکنانش را آموزش می دهد، درحقیقت سرمایه انسانی اش را توسعه داده است.
سرمایه انسانی معمولاً به صورت جزئی کوچکتر از سرمایه ساختاری دیده می شود.
سرمایه ی ساختاری نتیجه ای از سرمایه فکری و به صورت اطلاعات ، منابع دانش[۶۱] یا اسناد ومدارک منعکس می شود . همان طور که قبلاً نیز توضیح داده شده، سرمایه ساختاری ، آن چیزهایی است که پس از رفتن کارکنان در سازمان باقی می ماند.
سرمایه مشتریان نیز در ارزش ارتباطات سازمان با مشتریانش نمایانگرمی شود.
سرمایه سازمانی ، شامل دارایی های دانشی نهادینه شده[۶۲] در بستر فرایند ها و نوآوری های سازمانی می باشد.
سرمایه فرایندی ، اشاره به فرایندهای ارزش افزای سازمانی مانند ساختار سازمانی ، تجارب مدیریتی ، سیستم ها و رویه ها ، زیر ساخت های کامپیوتری و…دارد .
سرمایه نوآوری ، شامل دانش آشکار همراه با دارایی های فکری است ، که شناسایی هردوی آن ها در سازمان مشکل است ، همانند فرهنگ مثبت .
مالکیت معنوی ، عبارت است از دانش مستند شده و جمع آوری شده مانند نوآوری ها ، تجارب عملی ، حقوق اختراع ، فناوری ، برنامه های تحصیلی ، زیر ساخت های دانشی شرکت ، طراحی ها و همچنین ویژگی خاص تولیدات و خدمات .
الگوی ارزشی اسکاندیا ، توجه و تمرکز زیادی بر قابلیت های نوسازی سازمانی دارد . این الگو، برسرمایه نوآوری و فرایندی به عنوان بخشی از سرمایه سازمانی تاکید دارد .
۲-۴-۲- مدل بروکینگ:
بروکینگ در سال ۱۹۹۶ از سرمایه فکری تحت عنوان مجموعه ای از دارایی های نامشهود نام می برد که شرکت ها را قادر به ادامه فعالیت می کند . وی تلاش ها و تحقیقات ادوینسون و مالون را برای تعریف سرمایه فکری در نظر گرفت و چهار دسته مجزا در زمینه سرمایه فکری معرفی کرد :
دارایی بازار [۶۳]
دارایی با محوریت انسان (انسان محور[۶۴])
زیرساخت ها[۶۵]
دارایی مالکیت معنوی[۶۶] (شکل ۲-۲)
دارایی بازار : به دارایی های بالقوه ای اطلاق می شود که یک شرکت به خاطر نامشهودی های بازار گرایانه اش مانند تجاری ، مشتریان و کانال های توزیع دارا می باشد .
دارایی انسان محور: شامل میزان تخصص های گروهی ، خلاقیت و حل مسایل[۶۷] ، رهبری ، مهارت ها و توانمندی های موجود در کارکنان یک شرکت می باشد .
زیر ساخت ها : شامل تکنولوژی ها ، متدولوژی ها و کلیه فرایندهایی است که باعث می شود صحت ، کیفیت وایمنی در سازمان حفظ شود .
مالکیت معنوی : شامل دانش فنی ، نرم افزارهای تجاری و کسب و کار ، کپی رایت ، حقوق مربوط به طرح های گوناگون و نشانه های تجاری است .
شکل ۲-۲- مدل سرمایه فکری بروکینگ
سرمایه فکری در سازمان ها بوده و موضوعات مهمی مانند ویژگی های کلیدی ، اندازه گیری رویکردهای مدیریت بر آن ها را در بر می گیرد . آن ها مدیریت بر سرمایه فکری را به عنوانی نهایی برای ساخت سازمان هایی با ارزش بالا و سازمان هایی که می خواهند ارزش در آن ها به صورت مداوم افزایش یابد معرفی کردند . با این که بروکینگ دارای اهداف مشابهی با ادوینسون و مالون بود ، اما او اجزای سرمایه فکری را طوری تعیین کرد که بتوان از آن در امر ممیزی نیز استفاده شود و بدین خاطر وی برروی فرایندهای تعریف ، مستندسازی[۶۸] و اندازه گیری سرمایه فکری تاکید کرده است . خانم بروکینگ عقیده دارد که هدف نهایی هر کسب و کاری به دست آوردن ارزش پولی به ازای هرجزئی از دارایی ها است .او تصریح کرده است که این امر برای شرکت ها بسیار مهم است که میزان دارایی هایشان را ارزیابی کرده و از این طریق مدیران را از محل وجود ارزش های واقعی در سازمان آگاه سازند . به همین دلیل آن ها نیاز دارند تا شاخص هایی برای ارزیابی موفقیت و رشد در دست داشته و ملاک هایی را برای افزایش احتمال دریافت وام از موسسات مالی به وجود بیاورند .
۲-۴-۳- مدل روس و همکاران :
روس و بارونس ، دراگونتی و ادوینسون در سال ۱۹۹۷ شاخص سرمایه فکری[۶۹] را برای اندازه گیری سرمایه فکری معرفی کردند . آن ها تشریح کردند که دیدگاهشان در رابطه با سرمایه فکری ،دانش محور بوده و مشابه با مباحث دانشی است . ازسوی دیگر بعدها از مدلی استفاده کردند که مشابه مدل ادوینسون و مالون بود . آن ها سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی را از سرمایه فکری انشعاب داده و این سازه ها را نماینده ، منابع شعور و بدون شعور دانستند که بالطبع هر کدام شیوه های مدیریتی متفاوتی را می خواهد (شکل ۲-۴).
این محققان سرمایه ارتباطی را به عنوان بخشی از سرمایه ساختاری (به جای آن که آن را دسته سومی قرار بدهند) در نظر گرفتند . روس و همکاران (۱۹۹۷) سرمایه انسانی را به عنوان شایستگی ، نگرشی و زیرکی فکری تقسیم کردند .
شایستگی[۷۰] : شامل دانش فردی کارکنان و مهارت ها ، استعدادها و دانش فنی آن ها است .
نگرش[۷۱] : نشان دهنده ارزشی است که نتیجه نوع رفتار کارکنان در محل کار بوده و تحت تاثیر انگیزش ، رفتارها و رهبری است .
چالاکی فکری : شامل نوآوری کارکنان ، توانایی انطباق با شرایط و قابلیت استفاده از دانش از یک مفهوم و زمینه به مفهوم وزمینه دیگر است .
روابط : شامل ارتباط با مشتریان ، عرضه کنندگان ، شرکای استراتژیک ودیگر ذینفعان شرکت می باشد
سازمان : یک سازمان نه تنها دارای سیستم ها و ساختارهای مشهودی است ، بلکه شامل زیر ساخت های نامشهود ، دارایی های معنوی ، فرایندها و فرهنگ نیز می باشد .
تجدید و توسعه : به عنوان جنبه نامشهود هرچیزی که باعث خلق ارزش در آینده گردیده اما اثر آن در حال حاضر مشخص نیست .
شکل ۲-۳- مدل روس و همکاران
اگرچه ادوینسون و مالون پیشرفت های زیادی در رابطه با اندازه گیری سرمایه فکری داشته اند اما روس (۱۹۹۷)پیشرفت های ملموسی دریکپارچگی معیارهای سرمایه فکری و حرکت به سمت یک معیار واحد (رویکردکل نگر به ارزش) داشتند .
آن ها در تحقیقی دیگر و در طبقه بندی شبیه به طبقه بندی ادوینسون و مالون سرمایه فکری را به سرمایه انسانی ، سرمایه سازمانی و سرمایه ارتباطی تقسیم کرده و این سه دسته را دریک سطح افقی قرار داده اند . دراین طبقه بندی اجزای سرمایه فکری با جزئیات بیشتری معرفی شده است :
سرمایه انسانی : شامل دانش فنی ، مهارت ها ، ویژگی های رهبری مدیران ارشد ، نوآوری ها ، انگیزش (بعد مالی و غیر مالی )وقابلیت سازگاری است .
سرمایه ساختاری : فرهنگ شرکت ، ساختار ، فرآیندها و رویه های کاری .
سرمایه رابطه ای : رابطه با مشتری جهت اطمینان از میزان رضایت آن ها از محصولات و خدمات ارائه شده ، ارتباط با تامین کنندگان جهت اطمینان از ارائه مواد اولیه باکیفیت[۷۲] .
شکل ۲-۴- طبقه بندی سرمایه های فکری روس و بارونس
۲-۴-۴- مدل استوارت:
استوارت در سال ۱۹۹۱ و در مجله فورچون سرمایه فکری را عبارت از دانشی که از طریق تبدیل مواد خام[۷۳] به محصولاتی که آن ها را ارزشمندتر می سازد معرفی کرده است . استوارت هم مثل محققان قبلی سرمایه فکری را ترکیبی از دو دسته سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری دانسته و سرمایه سازمانی را زیر مجموعه ای از سرمایه ساختاری قلمداد کرده است . او عقیده دارد که هر شرکتی هر سه سرمایه مذکور را دارد اما براساس شرایط متفاوت ، تاکید بیشتری برروی یکی از این سرمایه ها می کند .ازنظراستوارت اجزای سرمایه فکری عبارت است از :