ارزش افزوده بازار دارای تفسیری شبیه به نسبت قیمت به سود است با این تفاوت که ارزش افزوده بازار، یک اندازه مطلق است و نسبت قیمت به سود، یک اندازه نسبی است. بنابراین، ارزش افزوده بازار مثبت، به این معنی است که نسبت قیمت به سود بیشتر از یک است و در ارزش افزوده بازار منفی ، این نسبت کمتر از یک خواهد بود (Makelainen,1998,9).
به نظر استیوارت (۱۹۹۱)، ارزش افزوده بازار نشان میدهد که چه مقدار از ارزش شرکت به سرمایهگذاری سهامداران اضافه شده یا از آن کم شده است. شرکتهای موفق ارزش افزوده بازار خود را اضافه میکنند. بنابراین، ارزش منابع سرمایهگذاری شده در شرکت افزایش مییابد و در مقابل شرکتهای ناموفق، این ارزش را کاهش میدهند. اینکه شرکت در ایجاد ارزش افزوده بازار (افزایش ثروت سهامداران) موفق باشد به نرخ بازده آن بستگی دارد. اگر نرخ بازده شرکت بیشتر از هزینه سرمایه باشد، سهامداران سهام خود را در بازار همراه با پاداش نسبت به سرمایه اصلی خود میفروشند و بنابراین، شرکت دارای ارزش افزوده بازار مثبت است. اگر شرکت دارای نرخ بازده کمتر از هزینه سرمایه خود باشد، سهام شرکت با تخفیف نسبت به سرمایه اولیه به فروش میرسد و شرکت دارای ارزش افزوده بازار منفی است. به عبارت دیگر، مثبت یا منفی بودن ارزش افزوده بازار بستگی به سطح نرخ بازدهی شرکت نسبت به هزینه سرمایه دارد. این موارد در محاسبه ارزش افزوده اقتصادی نیز مشاهده میشود، بنابراین، ارزش افزوده اقتصادی مثبت نشان دهنده ارزش افزوده بازار مثبت است و بالعکس. رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار به شرح زیر است (Makelainen,1998,153):
= ارزش فعلی تمام ارزشهای افزوده اقتصادی آینده= ارزش افزوده بازار
ارزش افزوده بازار، حاصل خالص ارزش فعلی طرحهای گذشته و فرصتهای سودآور آتی شرکت است و نشان میدهد که چگونه شرکت به طور موفقیت آمیزی سرمایه خود را بکار گرفته و فرصتهای سودآور آینده را پیش بینی و برای دستیابی به آنها برنامه ریزی کرده است. بنابراین، ارزش افزوده بازار شرکت برابر با ارزش فعلی ارزشهای افزوده اقتصادی شرکت است و یا سود باقیماندهای است که انتظار میرود در آینده ایجاد شود. رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار در مورد ارزشیابی شرکتها نیز دارای کاربرد است (Makelainen,1998,218).
ارزش بازار شرکت = ارزش افزوده بازار + سرمایه بکارگرفته شده در شرکت
هنگامی که بازده تحصیل شده در شرکت برابر هزینه سرمایه باشد، ارزش افزوده بازار آن برابر صفر است. شرکتی که بازده کمتر از هزینه سرمایه تحصیل کند، ارزش افزوده اقتصادی منفی دارد و انتظار میرود ارزش بازار کمتر از سرمایه بکارگرفته شده داشته باشد. بنابراین، ارزش افزوده بازار منفی خواهد بود. شرکتی که بازده آن بیشتر از هزینه سرمایه است، ارزش افزوده اقتصادی آن مثبت خواهد بود، لذا از بازار سرمایه صرف (پاداش) دریافت میکند و بنابراین، ارزش افزوده بازار آن مثبت است. از این رو هدف هرشرکتی باید حداکثر ساختن ارزش افزوده بازار و به دنبال آن حداکثر ساختن ثروت سهامداران باشد.
ارزش افزوده بازار معلول ارزش افزوده اقتصادی است زیرا حاصل ارزش فعلی ارزش های افزوده اقتصادی آتی شرکت است. اگرچه ارزش افزوده اقتصادی ، معیار داخلی برای اندازهگیری عملکرد است ولی همین معیار داخلی منجر به ایجاد معیار خارجی به نام ارزش افزوده بازار میشود. این معیار نشان دهنده ارزیابی جامعه سرمایهگذار از عملکرد شرکت است. ارزش افزوده اقتصادی معیار داخلی اندازه گیری عملکرد و ارزش افزوده بازار معیار خارجی اندازهگیری عملکرد است (جهانخانی و سجادی، ۱۳۷۴: ۸۰).
۲-۲-۲-۳- ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده[۲۵]
ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده توسط باسیدور و همکاران (۱۹۹۷) به عنوان یک معیار اندازه گیری مطرح گردید. آنها ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده را به عنوان سود خالص باقیمانده پس از کسر هزینه فرصت سرمایه گذاران به ارزش بازار از سود خالص عملیاتی پس از مالیات تعریف می کنند که به صورت زیر محاسبه می شود (Bacidore et al.,1997,13):
که در آن:
NOPATt = سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات در دوره t
WACC = میانگین موزون هزینه سرمایه
Mcapitalt-1 = ارزش بازار شرکت در ابتدای دوره t (انتهای t-1)
Mcapital به دو صورت زیر قابل محاسبه است:
MV = MVA + IBV = آینده ارزش فعلی ارزش افزوده اقتصادی + سرمایه بکارگرفته شده
MV =(t تعداد سهام شرکت * قیمت بازار سهام در اول دوره) + ارزش بازار کل بدهی ها - بدهی های جاری بدون
حامیان ارزش افزوده اقتصادی (وبرجسته ترین آنها استرن استیوارت) برای تعدیل ترازنامه حسابداری قبل از انجام برآورد از ارزش دارایی های بکارگرفته شده در شرکت استفاده می کنند. این تعدیلات عمدتاً شامل افزودن سرقفلی مستهلک شده انباشته به کل دارایی ها, ارزش سرمایه ای شده اجاره های عملیاتی, و هزینه بازاریابی وتوسعه محصولات جدید و سایر معادل های سرمایه می باشد. هدف, نمایش ترازنامه تعدیل شده است که ارزش اقتصادی دارایی های بکار گرفته شده را بسیار دقیقتر از ترازنامه ذاتاً محافظه کارانه مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی طبق اصول پذیرفته شده حسابداری منعکس کند.
۲-۲-۲-۴- سود اقتصادی باقیمانده[۲۶]
یکی دیگر از مدلهای سود اقتصادی، معیار سود اقتصادی باقیمانده است. این معیار برخلاف دو معیار ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده تماماً بر ارزشهای بازار مبتنی است. پایه نظری این مدل، صرفاً اقتصادی بوده و از مفهوم سود اقتصادی نشأت میگیرد. سود اقتصادی دوره زمانی معین به عنوان تغییر در ارزش حقوق صاحبان سهام شرکت به علاوه خالص جریانهای نقدی توزیع شده بین سهامداران در طول آن دوره، تعریف میشود. با کم کردن هزینه سرمایه بر اساس ارزش بازار از سود اقتصادی، سود اقتصادی باقیمانده به دست میآید. به طور خلاصه، سود اقتصادی باقیمانده به صورت زیر محاسبه میشود Bausch et al.,2003, 6)):
که در آن:
Vt= ارزش فعلی تمام جریانهای نقدی آینده (ارزش بازار شرکت) در دوره t
CFt= جریانهای نقدی توزیع شده بین سهامداران در دوره t
به اعتقاد هاکس[۲۷]، از دیدگاه نظری سود اقتصادی باقیمانده بهترین معیار اندازهگیری عملکرد است، چون تمام جریانهای نقدی فعلی و آینده حاصل از فعالیتهای مدیریتی را در ارزیابی عملکرد دوره وارد میکند. اما آنچه که موجب عدم استفاده از آن برای ارزیابی عملکرد میشود، ذهنی بودن آن در محاسبه ارزش بازار شرکت و به خصوص در اندازهگیری سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات است. با این وجود، سود اقتصادی باقیمانده از دیدگاه اقتصادی به عنوان معیار مطلوب برای اندازهگیری عملکرد و ارزش آفرینی تلقی میشود (Bausch et al., 2003, 6).
۲-۳- سرمایه[۲۸]
سرمایه کلیه وجوه نقدی است که در طی عمر فعالیت شرکت، بدون در نظر گرفتن منابع تامین مالی وجوه، نام حساب یا اهداف تجاری، در شرکت ریخته می شود. منبع تامین سرمایه مهم نیست. مهم این است که آیا مدیریت به نحو بهینه از این سرمایه استفاده می کند یا خیر؟ به عبارتی استفاده بهینه از وجوهی که در حساب سرمایه شرکت ذخیره می شود به موفقیت مدیریت شرکت در کسب عایدات ناشی از سرمایه و نرخ تنزیل عایدات بستگی دارد. استیوارت با تعدیلاتی که پیشنهاد می کند سرمایه اقتصادی را مطرح می سازد که با تعریف حسابداران سازگار نیست. از این رو سرمایه شامل بدهی های بهره دار، حقوق صاحبان سهام و معادلهای سرمایه است که ارزش اقتصادی بکار گرفته شده از طرف شرکت را نشان می دهد (Stewart,1991,7).
۲-۴- هزینه سرمایه[۲۹]
یکی از عوامل اساسی محاسبه ارزش افزوده اقتصادی ، هزینه سرمایه می باشد . هزینه سرمایه هر شرکت عبارت از نرخ بازدهی است که شرکت باید از سرمایه گذاری های خود به دست آورد تا بتواند انتظارات سرمایه گذارانی را تامین نماید که وجوه بلند مدت شرکت را فراهم کرده اند(افشاری، ۱۳۷۹: ۸۱۹).
همچنین هزینه سرمایه را می توان هزینه تامین مالی بلند مدت شرکت دانست که شرکت ها از طریق بدهی و حقوق صاحبان سهام این منابع را تامین می کنند و آنها را در دارائی بکار می گیرند. هزینه ای که شرکت ها بابت تامین مالی از طریق بدهی بلند مدت و حقوق صاحبان سهام متحمل می شوند هزینه سرمایه نام دارد (مدرس و عبدالله زاده، ۱۳۷۸: ۳۲).
به منظور محاسبه و تعیین هزینه سرمایه، آگاهی از نحوه برآورد نرخ های هزینه هر یک از انواع منابع تامین مالی مورد استفاده واحد تجاری را می توان در سه گروه اصلی طبقه بندی کرد:
-استقراض
-سهام ممتاز
-حقوق صاحبان سهام(که شامل سهام عادی و سود انباشته می باشد)
نرخ هایی که برآورد آن مورد نیاز است، نرخ هایی است که باید برای سرمایه گذاران تامین شود تا از سرمایه گذاری های واحد تجاری در تاسیسات و تجهیزات جدید و امثال آن پشتیبانی کنند.
۲-۴-۱- محاسبه هزینه بدهی
هزینه بدهی، هزینه ای است که شرکت بابت وجوه تامین شده از طریق اخذ وام یا انتشار اوراق قرضه بلند مدت متحمل می شود. هزینه بدهی قبل از مالیات در وام های دریافت شده توسط شرکت، همان نرخ بهره دریافت شده توسط بانک می باشد. هزینه بدهی سرمایه ای به صورت نرخ تنزیلی اندازه گیری می شود که ارزش فعلی بهره های پرداختی بعد از مالیات و بازپرداخت های اصل بدهی را با وجوه نقد حاصل از صدور بدهی برابر می سازد . اگر بهره بدهی به طور سالانه پرداخت گردد هزینه بدهی برابر مقدار Kd در معادله زیر خواهد بود (مدرس و عبدالله زاده ،۱۳۷۸. ۳۳):
مبلغ خالص دریافتی تحقق یافته از صدور اوراق قرضه =
بهره پرداختی سالانه =
نرخ مالیات قابل اعمال شرکت =
قیمت فراخوانی قرضه =
دوره سررسید بدهی (قرضه) =
برای بدست آوردن تخمین سریع از هزینه بدهی از رابطه ذیل استفاده می نماییم (مدرس و عبدالله زاده ،۱۳۷۸. ۳۳):
۲-۴-۲- هزینه سهام ممتاز
زمانی که شرکتی سهام ممتاز می فروشد، خریداران انتظار دارند که در ازای پولی سود سهام دریافت کنند که آنها در آن شرکت سرمایه گذاری می کنند. پرداخت سود سهام، هزینه ای است که شرکت بابت سهام ممتاز می پردازد. برای اینکه بتوان این هزینه (یا سود سهام تقسیمی) را بر مبنای نرخ سالانه بیان کرد، شرکت خالص پولی را مبنای محاسبه قرار می دهد که در زمان فروش سهام (پس از کسر مالیات) دریافت می کند. هزینه خاص هر برگ از سهام ممتاز طبق رابطه زیر محاسبه می شود:
سود پرداختی سالانه هر سهم =
پول دریافتی از بابت فروش سهام =
هزینه خاص هر برگ سهام ممتاز =