در عصر سیطره ی بی چون و چرای علم و حاکمیت عقل وخود گمگشتگی بشر دغدغه ی یونگ روی آوردن به درون خود و به سمت کشش های خلاق غیرعقلانی و مظاهر آن است ،کارل گوستاو یونگ روانپزشک و روانکاوی بود که نظریاتش در مورد وجوه مختلف روان انسان تعریف از انسان را دگرگون کرد کشف بزرگ او پس از جدایی از استاد و همکارش فروید، ناخودآگاه جمعی بود. این کشف دگرگونی عظیم در انسان مدرن بود که بقایای بشریت در گرو آن است.
نگرانی عظیم او در مورد معنای زندگی بشر بود که ادعا میکرد بیش از جنگ انسان امروز را افزایش جمعیت ، آلودگی و مستغرق شدن در جامعه تهدید میکند که او را به ابزاری برای اهداف سیاسی و تجاری ابر برنامه ریزان تبدیل کرده است . البته برای او بیشتر موضوعاتی محوریت دارد که نوع انسان در همه ی اعصار و در همه ی جوامع حتی جوامع ابتدایی در مورد آن دغدغه های مشترک داشته است. حال این انسان باید ذهن خود و کارکردهایش را نیک بشناسد(به ناخودآگاه جمعی وتاثیراتش آگاه شود) و از ورای شناخت آن به سلامت روان و هماهنگی بین غرایز و فرهنگ برسد و با رسیدن به فردانیت خویش و نبوغ خلاقانه ی ناخودآگاهش به جای غرق شدن در ناخودآگاه جمعی آن را تحت کنترل درآورد. او معتقد بود برای شناخت بعضی از وجوه
وجود انسان باید او را در اجتماع مطالعه کرد پس در پاسخ به این سوال که چگونه انسان به یک حیوان فرهنگی تبدیل شده یعنی چگونه شروع به ساختن آگاهانه ی مفاهیم مذهبی، هنری و به طور کلی سازمان یافته کرد؟ می گوید خاستگاه فرهنگ را باید از رهگذر مفهوم لیبیدو(که در یونگ به معنای انرژی روانی تعریف میشود که برخلاف فروید فقط به غریزه ی جنسی محدود نمیشود و شامل تمامی غرایز بشری مثل نیروی جنسی،گرسنگی،میل به تقلید،میل به یادگیری و…. است) پی گیری کرد. انرژی لیبیدو بر اساس طبیعت بین کنش های مختلف تقسیم میشود و نمیتوان آن را به طور کامل از آن منصرف ساخت فقط در شرایطی خاص و معین میتوان مقداری از این انرژی را از مسیر طبیعی خود منصرف ساخت. در مراحل بعد این انرژی اضافی منحرف شده برای ساخت تمدن وتوسعه فرهنگ به کار میرود. حال جای پرسش است که این چرا این انرژی روانی اضافی به صورت فرهنگ برونداد میشود؟ یا به عبارتی فاصله ی بین این دو را چه چیز پر میکند؟ پاسخ یونگ نماد است یعنی انرژی روانی به صورت نماد در میاید و به فرهنگ تبدیل میشود ، این نمادها از راه مکاشفه و شهود از دل ناخودآگاه زاده میشود یونگ مدعی است همین تولد آرام آرام نماد است که به توسعه رفتارهای فرهنگی میانجامد.
البته این رفتن به سوی نماد سازی و جلوه های آن که منجر به شکل گیری فرهنگ میشود فرآیندی پر دردسر است چراکه انسان را به دشمنی با خودش یعنی با غرایز خودش میکشاند. این دو پارگی که نوعی روانژندی واقعی است وجه مشخصه ی انسان مدرن است چراکه او موظف است غریزه و فرهنگ را درون خودش همساز کند. دو سویگی ای که گریزی از آن نیست. یونگ در نهایت نتیجه میگیرد بشر در روان خود در دوران کودکی است که هرگز نمیتوان از آن گذر کرد پس ناگزیر اکثریت مردم نیازمند قدرت فرهنگ وارشاد قانونی هستند.
از نتایج جالب توجه این بحث اهمیتی است که به گشودگی جامعه نسبت به تفاوت ها داده میشود: یونگ تاکید میکند آنچه در توسعه فرهنگ نقشی اساسی دارد متمایز شدن خودآگاه از گوهر جمعی جامعه است هرچند که وقتی تفاوت فرد ظاهر میشود موجب تشویش و اظطراب است اما این موضوع برای روند رو به تکامل فرهنگ لازم و ضروری است.
به طور کلی فقدان ادراک شهودی غموض و درهم پیچیدگی امور در مقیاس کلی و جهانی در تمامی سطوح درد روان نژندی دوران ماست. دورانی که علم و فلسفه تکه پاره شده اند و شناخت یک پارچه دیگر معنا ندارد شناخت انسان هزارپاره است و گویی تکه های این پازل را از گوشه و کنار باید جمع کرد و عجیب اینکه این پازل جور نمیشود.او با مشکلی پیچیده روبروست از طرفی این فقدان توجه و از طرفی ارتباط او با پیرامونش که بیشتر غریزی و مستقل از اندیشه ی خودآگاهانه او در مودر مسائل،مشکلات و جنبه های مثبت و منفی آن است. انسان ها به یاری پیوندهای ناخودآگاه باهم همساز میشوند و این یکی از دلایل زیان بخش بودن تبلیغات سیاسی تجاری است چون او حتی دلیل کشش و تمایلش را نمیداند فقط مثل مسخ شده ای پیروی میکند اگر او نتواند به زندگی اش معنا دهد دیگر چه فرقی میکند که در کشور سرمایه داری باشد یا کمونیستی ؟ فقط به یک دنباله رو تام تبدیل میشود بدون اینکه به معنا و منشاء هیچ یک از نمادها پی ببرد.
آنچه برشمردیم پاره ای از کارکردهای ناخودآگاه و اهمیتی بود که این بعد وجود انسان ناآگاهانه بر اندیشه و به دنبال آن بر زندگی او میگذارد ، تاثیر آن بر زندگی و فرهنگ انسانی شگفت است آنچه برای بحث ما حائز اهمیت است نگاهی فلسفی به وجود ناخودآگاه جمعی و تاثیرش بر ذهن و نوع تفکر انسان است اینکه چگونه او را به ساخت فرهنگی متشکل از نمادهای دینی جهان بینی (فلسفی) و هنری سوق داده و در رابطه ای حلزونی در مراحل بعد و گذشت نسلها خود به این نمادها گرفتار شده است. یعنی همین فرهنگ و نمادهایش راه را بر آزادی و بروز خلاقانه ی آنچه از درونش می جوشد بسته اند فکر میکنم این رابطه دو سویه مساله حا ئز اهمیتی است .
هدف اصلی :
هدف من از گزینش این موضوع و پژوهش پیرامون آن توجه به این مساله بود که انسان در عصر مدرن هم با وجود تمام دستاوردهای انکارناپذیر علمی اش خود را گمگشته می بیند و به دنبال معنای ذات روانی خویش است ( خواسته ی جاودان فلسفه). یونگ به این مساله بغرنج پاسخ جالب توجهی داده است او دلیل این گمگشتگی را در دو مورد خلاصه می کند :
بی توجهی به قسمتی از ذات روانی انسان به نام ناخودآگاه جمعی که میراث نیاکان اوست که مدعی است توجه به آن و به کنترل درآوردنش انسان را به سلامت روان و تفکر فردی ای می رساند که برآمده از وجود خود اوست نه القا ئات ابربرنامه ریزان جهانی.
۲- در تقابل بودن ذات غریزه مدارش و فرهنگی که از دیرباز اجدادش ساخته اند و او توسعه اش داده است. این پاسخ را قابل توجه یافتم و برآن شدم تا آن را تشریح کنم البته که این سخن حرف آخر نیست اما دریچه ای تازه گشوده شده است در انتظار نقدها و پاسخ های بعدی .
اهداف فرعی:
۱.توجه به ناخودآگاه جمعی برما مکشوف می سازد هر پدیده ی بیرونی خودآگاه است یا ناخودآگاه .
۲.همچنین هر پدیده ی روانی برآمده از خودآگاه است یا نا خودآگاه.
۳.با مفهوم ناخودآگاه جمعی می توان این را دریافت که چرا در علوم مختلف در هر دوره ای جهت گیری خاص وجود دارد.
سئوال اصلی:
از نظرگاه یونگ ناخودآگاه جمعی چه نقشی در به وجود آمدن فرهنگ و توسعه ی آن دارد ؟
سئوالهای فرعی:
نمادها چه نقشی در به وجود آمدن فرهنگ دارند ؟
۲- چگونه کهن الگوها تعیین کننده ی تفکر و رفتار روانی هستند ؟
۳-رابطه ناخودآگاه و نبوغ چیست ؟
۰فرضیهها:
۱.از دید یونگ بوجود آمدن فرهنگ یک فرایند خودآگاه نیست در واقع خود آگاه بشر در این روند نقشی کوچک و سطحی ایفا کرده است آنچه منبع تمایلات و پیشرفت های خلاقانه بوده است ناخودآگاه جمعی است که سرنوشت بشر را از دیر باز سمت و سو داده است ناخودآگاه جمعی انرژی روانی بشر را که از تقابل بین فرهنگ و غرایز حاصل شده است به وسیله ی نمادها به فرهنگ و تجلیات آن تبدیل می کند یعنی به صورت هر آن چیز که دست آورد بشری است فلسفه و دین و هنر و . . .
۲.فرایند نماد سازی یک فرایند خودآگاه نیست و این نوعی جهالت مدرن است اگر تصور کنیم سرنوشت و انسانیت ما را دانسته های موجود در دستان ما می سازد پس اهمیت ناخودآگاه برما مکشوف می شود .
-
- کهن الگوهای تازه عوامل تداوم در آفرینش هستند یعنی در هر زمانی این ناخودآگاهی جمعی به انگاره ای تازه نیاز دارد تا انرژی روانی را به نماد تبدیل کند این اصل گشودگی را برای ما یادآوری می کند شاید هر نماد تازه ای که از روان فردی بیرون می آید منادی کهن الگویی تازه باشد که پاسخ های جدیدی به نیازهای افراد بدهد این کارکرد خلاقانه ی کهن الگوهای ناخودآگاه جمعی است و این کهن الگوها قدمتی به اندازه ی بشریت دارد برای همین مطالعه ی آن ها را باستان شناسی ذهن می نامند .
۴.آنچه در مواقع حساس و حیاتی مثل جرقه ای در فرد یا به بیانی در نوع انسان بوجود می آید برای این که او بتواند مساله ای دشوار را پاسخ دهد نبوغ انسانی است که بدون هیچ رابطه منطقی از دل ناخودآگاه زاده می شود .
متغیرهای اصلی:
متغیر وابسته (موضوع پژوهش):
تعریف:
متغیرهای مستقل:
پیشینۀ بررسی موضوع در ایران و جهان:
با تحقیقات این جانب بررسی دیدگاه یونگ در مورد فرهنگ و تاثیرات ناخودآگاه جمعی درآن به صورت خاص یافت نشده است و در برخی رساله ها و پایان نامه ها کهن الگوهای یونگی را در نقد ادبی و نقد فیلم استفاده می کنند .
ایران :
انسان در جستجوی هویت خویشتن، ترجمه محمود بهفروزی، چاپ گلبان، انتشارات جامی، چاپ اول، ۱۳۸۰، تهران.
مقدمه ای بر روان شناسی یونگ، فوردهام، ف، ترجمه مسعود میربها، چاپ سوم، تهران،انتشارات اشرفی، ۲۵۳۶.
روانشناسی ضمیر ناخودآگاه نویسنده: کارل گوستاو یونگ مترجم: محمد علی امیری ناشر: علمی و فرهنگی سال انتشار: ۱۳۸۷ دوره چاپ: ۵ .
یونگ، ک.گ، روان شناسی و دین، ترجمه فوأد روحانی، چاپ سوم، تهران،انتشارات امیر کبیر، ۱۳۷۰.
ضمیرپنهان، ترجمه ابوالقاسم اسماعیلپور، انتشارات کاروان، ۱۳۸۳.
یونگ، ک.گ،روان شناسی و شرق، ترجمه لطیف صدقیانی، تهران، انتشارات جامی .۱۳۸۳.
انسان وسمبلهایش، ترجمه ابوطالب صارمی، کتاب پایا با همکاری انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم، زمستان ۱۳۵۹ و همینطور ترجمه دکتر محمود سلطانیه، نشر جامی، ۱۳۷۷ .
اندیشه ی یونگ نوشته ریچارد بیلسکر .
خودآموز یونگ ترجمه نورالدین رحمانیان .
مشکلات روانی انسان مدرن محمود بهفروزی .
رؤیاها، ترجمه ابوالقاسم اسماعیلپور، انتشارات کاروان، ۱۳۸۴ .
سمینار یونگ درباره چنین گفت زرتشت نیچه، ترجمه سپیده حبیب، انتشارات کاروان، ۱۳۸۷.
انسان در جستجوی هویت خویشتن، ترجمه محمود بهفروزی، چاپ گلبان، انتشارات جامی، چاپ اول، ۱۳۸۰، تهران.
روح و زندگی، ترجمه دکتر لطیف صدقیانی، چاپ نیل، انتشارات جامی، چاپ اول، ۱۳۷۹، تهران.
جهان :
Hanegraaff 1993
“Carl Jung: Forever Jung". Vision Journal. Retrieved 19 December 2011
Stepp, G. “People: Who Needs Them". Vision Journal. Retrieved 19 December 2011
Jung, C. G. and Wolfgang Pauli, The Interpretation of Nature and Psyche, New York: Pantheon Books, 1955
Jung, Carl (2006). The Undiscovered Self: The Problem of the Individual in Modern Society
Memories, Dreams, Reflections
Bair, Deirdre (2003)