عابدی و مزروعی در سال ۱۳۸۹ در تحقیقی با عنوان ” عوامل فردی موثر بر رضایت شغلی نیروهای نظامی” بیان نمودند که از نظر ویژگیهای شخصیتی مورد بررسی، افراد مثبت، قاطع و فعال نسبت به دو گروه دیگر یعنی افراد منفعل و غیرفعال و افراد پرخاشگر و منفی دارای رضایت بیشتری بودند. همچنین، سطح تحصیلات، سابقه خدمت، نوع عضویت در بسیج و رسته خدمتی افراد با رضایت شغلی آنها ارتباط معنی داری داشت. رضایت شغلی متغیری است که از عوامل و ویژگیهای فردی چون سابقه، تحصیلات، نوع عضویت و رسته خدمتی تاثیرپذیر است و این عوامل در بالابردن رضایت سربازان و در نهایت، افزایش عملکرد آنها موثر هستند.
پیشینه خارجی
. درتحقیقی بولا آدکولا در سال ۲۰۱۱ با عنوان ” تبین ارتباط میان برنامه ریزی و مدیریت مسیر شغلی با توسعه مسیر شغلی و رضایت مندی شغلی : یک بررسی موردی از کارکنان بانک نیجریه ای ” بیان داشت که یافته ها نشان داد که وجود توسعه مسیر شغلی یک اثر مستقیم بر تحقق رضایت شغلی و تعهد مسیر شغلی دارد. برنامه ریزی مسیر شغلی نسبتا از مدیریت مسیر شغلی در تحقق توسعه مسیر شغلی مهم ترند. نتایج نشان می دهد که توسعه مسیر شغلی یک ارتباط قوی تر با رضایت شغلی نسبت به تعهد مسیر شغلی دارد.
محسن علی رضا و محمد مسرت نواز در سال ۲۰۱۱ در تحقیقی با عنوان ” تاثیر گسترش شغلی و انگیزه،رضایت شغلی،تعهد سازمانی در سازمانهای دولتی استان پنجاب پاکستان ” بیان داشتند که هیچ ارتباط معنی داری بین گسترش شغل و رضایت شغلی در سازمان های بخش دولتی وجود ندارد. همچنین پیشنهاد وجود رابطه مهم مثبت بین گسترش شغلی و انگیزه را نفی کرده است. در بخش دیگر آمده است که رابطه بین گسترش شغلی و تعهد سازمانی نیز رابطه ای معکوس می باشد.
مانی در سال ۲۰۱۱ در تحقیقی با عنوان ” بررسی تعهد کارمندی و عوامل موثر در آن ” بیان داشتند که که سطح تعهد کارکنان در سازمان، نسبتا” رضایت بخش می باشد. همچنین چهار فاکتور تحت عنوان رفاه کارکنان، توانمندسازی، رشد و رابطه بین افراد به عنوان عوامل بوجود آورنده تعهدکارکنان شناسایی گردید.
فصل سوم
روش تحقیق
مقدمه
در این فصل ابتدا روش تحقیق، جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه گیری ارائه می شود و پس از نمونه گیری، روایی و پایایی آن مورد بحث قرار می گیرد و سرانجام روش تجزیه و تحلیل آماری ارائه می شود.
روش تحقیق
تحقیق عبارت است از تلاش کاوشگرانه که با آداب خاصی به طور نظام یافته با هدف کشف مجهولی به منظور گسترش قلمرو معرفتی نوع بشر انجام شده و شناخته حاصل از آن مصادیق و ما به ازای خروجی داشته باشد( حافظ نیا، ۱۳۸۷). روش تحقیق عبارت است از فرآیندی منظم، دقیق، عینی و منطقی است که به منظور جستوجو، بررسی، آزمون سوالات ما پیرامون محیط اطرافمان صورت گرفته و نتیجه نهایی آن نیز کشف واقعیات جدیدی است که در جهت حل مشکلات موجود ارائه می شوند. روش تحقیق چار چوب عملیات یا اقدامات جستجو گرایانه برای تحقق هدف تحقیق، جهت آزمودن فرضیه و یا پاسخ دادن به سوالات تحقیق فراهم می شود ( سرمد، بازرگان و حجازی، ۱۳۹۰). تحقیق بر دو مبنای “هدف” و “ماهیت و روش” تقسیم بندی می شود
تحقیق بر اساس هدف
تحقیق کاربردی
این تحقیق با بهره گرفتن از زمینه و بستر شناختی و معلوماتی که از طریق تحقیقات بنیادی فراهم شده برای رفع نیازمندیهای بشر و بهبود و بهینه سازی ابزارها، روشها، اشیا و الگوها در جهت توسعه رفاه و آسایش و ارتقاء سطح زندگی انسان مورد استفاده قرار می گیرد ( حافظ نیا، ۱۳۸۷).
تحقیق بر اساس ماهیت و روش
تحقیق بر اساس ماهیت و روش به شرح زیر تقسیم می شود. این تقسیم بندی بشرح زیر است:
-
- روش تاریخی
-
- روش تحلیل محتوایی
-
- تحقیق میدانی
-
- تحقیق توصیفی
-
- تحقیق پیمایشی
در این بخش هر یک از روش تشریح می گردد
روش تاریخی
تحقیق تاریخی شامل مطالعه، درک و شرح رویداد های گذشته است. هدف از مطالعه تاریخی، رسیدن به نتایجی مربوط به علل، تاثیرات یا روند رویداد های گذشته است که ممکن است به روشن شدن رویداد های کنونی و پیش بینی وقایع آینده کمک نماید. (سرمد، بازرگان و حجازی، ۱۳۹۰)
روش تحلیل محتوایی
تحلیل محتوا، روشی به منظور دستیابی به ویژگیهای مختلف پیام، دیدگاه ها و اندیشه های فرستنده پیام، علل صدور پیام و آثار پیام است و برای تجزیه و تحلیل عینی و منتظم پیام های مختلفی که از طریق گوناگون مبادله می شود به کار می رود. (حافظ نیا، ۱۳۸۷)
تحقیق میدانی
ارائه یک تعریف خاص از تحقیق میدانی، امر مشکلی است چرا که تحقیق میدانی بیشتر یک جهت گیری نسبت به امر تحقیق است تا یک سری روش ها و تکنیک ها ی ثابت کاربردی روش میدانی بیشتر شبیه چیزی است که در بر گیرنده فعالیتهای هر روش ممکن برای دستیابی به میدانی بیشتر شبیه چیزی است که در بر گیرنده فعالیت های هر روش ممکن برای دستیابی به دانسته های مورد نظر و فرآیندهای تحلیل در باره اطلاعات است بطور کلی می توان گفت مطالعات میدانی بررسی های عملی غیر آزمایشی هستند که هدفشان کشف روابط و چگونگی تعامل بین متغییر های ساختار واقعی در شرایط مورد بررسی است. ( سرمد، بازرگان و حجازی، ۱۳۹۰)
تحقیق توصیفی
در تحقیق توصیفی محقق به دنبال چگونه بودن موضوع است و می خواهد بداند پدیده، متغیر، شی یا مطلب چگونه است. در این نوع از روش های مطالعه کتابخانه ای و بررسی متون و محتوای مطالب و نیز روش های میدانی نظیر پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده استفاده می شود (حافظ نیا، ۱۳۸۷).
تحقیق پیمایشی
در تحقیق پیمایشی هدف شناسایی رفتارها و انگیزه آنها در بین افراد جامعه یا گروه های تشکیل دهنده آن است که بر اساس اطلاعات و داده های پیمایشی و برقراری ارتباط بین متغیرهای مختلف انجام می شود (حافظ نیا، ۱۳۸۷).
در این تحقیق، محقق تلاش می کند علاوه بر تصویر سازی آنچه هست به تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی وضعیت مساله بپردازد و برای تبیین و توجیه دلایل، نیاز به تکیه گاه استدلالی محکمی دارد. این تکیه گاه از طریق جستجو در ادبیات و مباحث نظری تحقیق و تدوین گزاره ها و قضایای کلی موجود فراهم می گردد. در بیان روش محقق از نظر منطقی جزئیات مربوط به مسئله خود را با گزاره های کلی مربوطه ارتباط می دهد و به نتیجه گیری می پردازد. تحقیق حاضر از نظر هدف یک تحقیق کاربردی و از نظر ماهیت و ویژگیهای موضوع، یک تحقیق توصیفی، از نظر نحوه گردآوری داده ها و اطلاعات، یک تحقیق پیمایشی - تحلیلی است.
متغیرها
هر چیزی که بتواند ارزشهای گوناگون و متفاوت را بپذیرد به آن متغیر گویند. این ارزشها می تواند در زمان های مختلف، در مطالعات مختلف، برای یک شخص یا یک چیز متفاوت باشد و یا اینکه در یک زمان برای اشخاص یا چیزهای مختلف ارزشهای متفاوت داشته باشد. ( طبیبی، ملکی، دلگشا، ۱۳۹۱)
متغیر مستقل
منظور از متغیر مستقل متغیرهایی است که بر دیگر متغیرها اثر می گذارد. متغیر مستقل یک ویژگی از محیط فیزیکی یا اجتماعی است که بعد از انتخاب، دخالت و یا دستکاری شده توسط پژوهشگر مقادیری را می پذیرد تا تاثیر بر روی متغیر دیگر ( وابسته) مشاهده شود. ( سرمد، بازرگان و حجازی، ۱۳۹۰)
متغیر وابسته
متغیر وابسته متغیری است که تغییرات آن تحت تاثیر متغیر مستقل قرار می گیرد. متغیر وابسته مشاهده یا اندازه گیری می شود تا تاثیر متغیر مستقل بر آن معلوم و مشخص شود. این متغیر از طریق متغیر مستقل پیش بینی می شود. (دلاور، ۱۳۸۳)
مدل مفهومی تحقیق
شکل ۳-۱ روابط متغیرهای مدل مفهومی را نشان می دهد. آن نشان می دهد که برنامه ریزی و مدیریت مسیر شغلی دو متغیر مستقل اولیه اند که منجر به توسعه مسیر شغلی می شوند. توسعه مسیر شغلی به دو متغیر دیگر یعنی رضایت مندی شغلی و تعهد مسیر شغلی مربوط می شود. به عبارت دیگر توسعه مسیر شغلی یک متغیر میانی است که متغیرهای برنامه ریزی و مدیریت مسیر شغلی را به رضایت شغلی و تعهد مسیر شغلی پیوند می زند.
برنامه ریزی مسیر شغلی
مدیریت مسیر شغلی
تعهد مسیر شغلی
رضایت مندی شغلی
توسعه مسیر شغلی
شکل ۳-۱: مدل مفهومی تحقیق (آدکلا[۶۹]، ۲۰۱۱)
برنامه ریزی و توسعه مسیر شغلی
توسعه مسیر شغلی یک فرایند پیچیده بلند مدت است. اغلب توسعه مسیر شغلی به عنوان یک ابتکار سازمانی گزارش می شود که بوسیله مکانیزم ها و فرآیندها و ساختارها و سیستم هایی جهت پرورش توسعه مسیر شغلی میان افراد تنظیم می گردند (مک دانیلز و گیسبرز، ۱۹۹۲، هر،۲۰۰۱). با این وجود در سال های اخیر اندیشه دنبال کردن مسیرها و شکل های مسیر شغلی افراد، قالب بندی و توسعه بخش ها به منظور حداکثر مزیت، توجهات زیادی را جلب کرده است. برای مثال هال و همکاران(۱۹۸۶) و گران روز[۷۰] و پورت وود[۷۱] (۱۹۸۷) بر اهمیت برنامه ریزی مسیر شغلی به عنوان نخستین قدم به سوی فرآیندهای توسعه مسیر شغلی تاکید کردند. به علاوه افراد نیاز به کشف نواحی توسعه مسیر شغلی و تصمیم گیری درباره اهداف فردی و توسعه برنامه ها دارند. هال و همکاران (۱۹۸۶) برنامه ریزی مسیر شغلی را به عنوان تعهد فرآیندها برای آگاهی از خود، فرصت ها، فشارها، انتخابات و نتایج، تشخیص اهداف مسیر شغلی و برنامه های کاری، آموزش و پرورش و تجربه توسعه مدار جهت فراهم سازی مسیر، زمان و سلسله مراحلی برای تحقق هدف مسیر شغلی خاص، تعریف می کنند. لی بوویتز (۱۹۸۶) با این تعریف زمانی موافق است که آنها برنامه ریزی مسیر شغلی را به عنوان یک فرایند فردی که مهارت ها، علایق و ارزش های شان را تعیین می کند. با این وجود این نویسندگان مخالف این موضوع اند که افراد در مورد اینکه آیا گزینه ها و اهداف و برنامه ها، برای تحقق انتظارات شان مناسب هستند یا نه، تفکر کنند. به علاوه لی بویتز (۱۹۸۶) بیان می کند که افراد در برابر برنامه ریزی شغلی شان، شناخت مهارت ها، ارزش ها و علائق شان مسئولند و گزینه های مسیر شغلی را جهت تحقق اهداف و برنامه های مسیر شغلی شان جستجو می کنند.
به طور خلاصه برنامه ریزی شغلی به عنوان نخستین گامی دیده می شود که افراد مسیر شغلی و انتخابهای آگاهانه را برای خود، سازمان و ماموریت شغلی و رشد خود کنترل می کنند. ( هال و همکاران ۱۹۸۶). با این حال، سازمان ها می توانند با فراهم سازی ابزارهای برنامه ریزی مسیر شغلی یا کارگاه هایی بوسیله مشاورین شغلی و یا با بهره گرفتن از کتاب دستور عملیات یا مراکز منابع مسیر شغلی، با کارکنان در جهت تشخیص، تجزیه تحلیل و ارزیابی گزینه های مسیر شغلی و اهداف توسعه و تهیه برنامه اجرایی ،همکاری کنند (هال و همکاران، ۱۹۸۶، لی بوویتز و همکاران، ۱۹۸۶، آپل بائم[۷۲] و همکاران، ۲۰۰۲).