۶)بازار پسند: بسته های مشتری پسند و بازارپسند باعث افزایش فروش محصول می شود ودر مجموع ضایعات فروش را کاهش میدهد (صدرالاشرافی، ۱۳۷۵).
۲-۲-۱-۱۲-۵- انبارداری محصولات کشاورزی
مسئله انبار و انبارداری یکی از مواردی است که پیرامون آن بحثهای زیادی شده است. نیاز به انبارداری محصولات کشاورزی از جمله مواردی است که در مراحل مختلف بازاریابی بسیار احساس میشود. کمبود انبار باعث وارد شدن خسارات زیادی به کشاورزان شده و ضایعات را بالا برده و هزینه را افزایش میدهد و از طرفی تعادل عرضه و تقاضا را بر هم میزند و فشار بیشتری بر روی سیستم حمل و نقل در زمان برداشت ایجاد میکند و از طرفی برای تولیدکننده امکان فروش با قیمت بهتر و مناسب تر را به وجود میآورد.
مسئله ایجاد انبار و تجهیزات علمی برای کنترل درجه حرارت، رطوبت، تهویه مناسب و آفات انباری احتیاج به تحقیقات زیادی در این زمینه دارد و باید در هر منطقه علاوه بر در نظر گرفتن شرایط فوق، شرایط منطقه مذکور و نوع محصول انباری را نیز در نظر گرفت و به نیازهای موجود در هر منطقه برای ساخت انبار توجه نمود.
بطور کلی برای محصولات کشاورزی دو دسته انبار در نظر گرفته میشود: دستهای از انبارها برای یک دوره زمانی کوتاه مدت در نظر گرفته شده و تنها برای نگهداری چند روزه محصولات
میباشند و تنها هدف از آن جمع آوری محصولات در یک مکان میباشد.
دسته دوم شامل انبارهایی میشود که دائمی بوده و برای نگهداری محصولات برای مدت زمان طولانی تری میباشد و هدف از احداث این نوع انبارها نگهداری محصول تا زمان مناسب فروش است.
قبل از ایجاد انبار لازم است بررسی های ضروری انجام شود و مطالعاتی در مورد نوع و میزان محصول و توزیع فصلی آن و پیش بینی تغییرات آینده در محصولات کشاورزی انجام شود، نکته دیگری قابل توجه وجود وسایل حمل و نقل بین مراکز تولید و انبار است. هزینه های نگهداری محصولات کشاورزی شامل هزینه های بالاسری[۸] مانند هزینه بیمه، مالیات، ضایعات، هزینه نگهداری[۹] محصول براساس واحد وزن، حجم یا ارزش کالا و هزینه سفارش[۱۰] محصول به انبار یکسری هزینه دارد. در انبارداری، مدیریت انبار بسیار مورد تأکید است چرا که انبار دارای یک مورد تکنیکی و فنی است و اداره انبار نیز نیاز به نیروی انسانی آموزش دیده دارد.
۲-۳- پیشینه تحقیق
در این قسمت به شرح نتایج مرور ادبیات به تفکیک از منابع خارجی و داخلی در زمینه بازاریابی پرداخته میشود.
۲-۳-۱- مطالعات خارجی انجام شده در زمینه بازاریابی
در این قسمت به شرح زیر سعی به گزارش مطالعات انجام شده خارجی بر مبنای این سؤال است که کدام محقق، در چه دوره ای، در کجا، با چه روش تحقیقی چه موضوعی را مورد بررسی قرار داده و بر مبنای نتایج حاصل از مطالعه خود چه پیشنهاداتی را ارائه داده است.
ولگننت۱ (۱۹۸۵) حاشیهی بازاریابی گوشت را با تغییر جزیی در الگوی اضافه بها و با توجه به انتظارات قیمتی آینده انتظارات عقلایی برآورد نموده ودریافت که حاشیهی بازاریابی یک دورهی قبل و نرخ دستمزد در دوره های گذشته مهمترین عاملهای مؤثر برحاشیهی بازاریابی گوشت هستند.
مایکل ولگاننت۲ (۱۹۸۵) حاشیه بازاریابی گوشت (تفاوت بین قیمت خرده فروشی و عمده فروشی) با تغییر جزئی رابا استفاده از داده های ماهانه طی دوره ۱۹۸۳-۱۹۷۶باتغییر جزئی درالگوی مارک آپ وباتوجه به انتظارات قیمتی آینده (انتظارات عقلایی) برآورد نموده و نتیجهگیری کرده است که حاشیه بازاریابی یک دوره قبل و نرخ دستمزد در دوره های گذشته مهمترین عوامل مؤثر بر حاشیه بازاریابی گوشت هستند.
تامسون و لیون۳ (۱۹۸۹) به بررسی مدلهای مختلف حاشیه بازاریابی محصول شیر، بر اساس نوع اطلاعات مورد استفاده پرداختند.در مطالعه آنها، حاشیه بازاریابی تابعی از قیمت خرده فروشی، قیمت سر مزرعه وهزینه نهادههای بازاریابی، قیمت نسبی و مدل فرضیه انتظارات عقلایی مورد استفاده قرار گرفت.
نتایج تخمین توابع حاشیه بازاریابی نشان داد که ماهیت داده ها ماهانه، فصلی ویا سالانه بودن، بر نوع مدل انتخابی مؤثر بوده است.
- Wohlgenant 2- Mikel Wohlgenant 3 – Tampson and Lyon
تامپسون و همکاران۱ (۱۹۸۹) پس از ارائه مدلهای حاشیه بازاریابی اقدام به تخمین توابع با بهره گرفتن از داده های هفتگی طی دوره های ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۷ برای پرتقال ناول در سه منطقه آتلانتا، دالاس و سانفرانسیسکو نموده اند. در این تحقیق مهمترین عوامل مؤثر بر حاشیه بازاریابی پرتقال را میانگین بازار، میزان پرتقال حمل شده به بازارو متوسط نرخ انتقال محصول به بازار معرفی کرده اند. نهایتاً پس از ارزیابی مدلهای برآورده شده، الگوی مارک آپ را مدل برتر عنوان نموده اند.
باس و براندو۲ (۱۹۹۰) با بهره گرفتن از اطلاعات سالیانه و فصلی از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۶، تابع حاشیه بازاریابی را برای چند محصول کشاورزی برآورد نمودند. محققین برای بررسی عوامل مؤثر در حاشیه بازاریابی متغیرهای قیمت سرخرمن در سال های مختلف، شاخص مستقیم قیمت، درآمد سرانه، قیمت خرده فروشی و متغیر زمان را مورد استفاده قرار داده و تابع حاشیه بازاریابی را به صورت خطی و به روش حداقل مربعات معمولی برآورد نمودند.
هالووی۳ (۱۹۹۱) با استفاده ازروش داده های سالانه طی دورهی ۱۹۵۵تا ۱۹۸۳در مورد هشت صنعت مواد غذایی از قبیل گوشت خوک، گوساله، تخم مرغ، لبنیات، میوه، سبزیجات وغیره اقدام به برآورد تابع حاشیهی بازاریابی نمود و مهمترین عاملهای مؤثر بر حاشیهی بازاریابی را قیمت محصول تقاضا شدهی بازار، قیمت محصول در سرمزرعه، نوسانها یا درصد تغییرات مقدارکالای عرضه شده سر مزرعه و هزینه بازاریابی معرفی کرد.
موندال و همکاران۴ (۱۹۹۲) در مطالعه ای با عنوان «تحلیلی اقتصادی در زمینه تولید و بازاریابی آناناس (مطالعه موردی، ایالت مقالایا در هندوستان)» با بهره گرفتن از روش پیمایشی از اطلاعات ۱۵۰ کشاورز و پرسشنامه به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات، ابتدا با تخمین تابع تولید آناناس، بازده نسبت به مقیاس عوامل تولید را محاسبه کردند.
- Tampson etal 2- Buse and Brandow 3- Holloway 4- Mondal etal
سپس با بررسی وضعیت فعلی بازاریابی آناناس و مسیر بازاررسانی آن، مسائل و مشکلات بازاررسانی این محصول را برشمردند.
راجاگوپال۱ (۱۹۹۲) در تحقیقی با عنوان «کارآیی اقتصادی بازاریابی ذرت» در ناحیه با ستار هندوستان، با بهره گرفتن از روش تحقیق میدانی و پرسشنامه به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات، با تحلیل اطلاعات صد کشاورز ذرت کار، روابط بین متغیرهای تولید، مازاد قابل فروش، حجم فروش، سود و قیمت را مشخص کرد. نتیجه این تحقیق نشان میدهد که در اغلب بازارها، ضریب همبستگی بین میزان تولید و مازاد قابل فروش معنی دار است. اما رابطه بین حاشیه سود و حجم فروش معکوس است، بطوریکه افزایش حاشیه سود در مکان هایی وجود دارد که مازاد قابل فروش کمتری وارد بازار شده است. محقق در پایان، جهت بهبود سیستم بازاریابی، پیشنهاد میکند که در ناحیه مورد بررسی بازاررسانی این محصول تغییر کند.
ریلی و کاتریل۲ (۱۹۹۲) با بهره گرفتن از روش تحقیق میدانی و پرسشنامه و مصاحبه حضوری از ۳۰۰ نمونه معتبر از تولیدکنندگان میوه و سبزی در ایالات متحده آمریکا به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات، به این نتیجه رسیدند که بین سن افراد تولید کننده و مهارت های بازاریابی آنها رابطه مستقیم وجود دارد. نتایج نشان داد که عموماً افراد مسن تر محصولاتشان را در کنار خیابان و یا بازارهای روستایی به فروش می رسانند، در صورتی که افراد جوان تر اگر میزان محصولاتشان کم باشد به صورت مستقیم به مصرف کننده می فروشند و اگر تولیدشان زیاد باشد، احتمالاً از طریق عمده فروش به بازار می فرستند.
راها و سلطانا۳ (۱۹۹۵) در تحقیقی بازاریابی گل را در شهر داکا۴ مورد بررسی قرار دادند. در این بررسی ۳۰ واحد گل فروشی انتخاب و حاشیه بازار و مسائل و مشکلات آنها مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق نیروی کار، ضایعات گل و هزینه فرصت مغازه به ترتیب ۶۷/۱۸، ۶۸/۱۴ و ۶۲/۱۳ درصد از هزینه
۱- Rajagopal 2- Reilly and Catterill 3- Raha and Sultana 4- Dhaka
بازاریابی را به خود اختصاص داده اند و حاشیه بازاریابی ۵۴ درصد از قسمت مصرفکننده بوده که ۰۴/۲۷درصد هزینه و ۹۶/۳۹ درصد آن سود بوده است در نهایت با بررسی مشکلات و پیشنهادات ارائه شده توسط واحدهای گل فروشی، لزوم دخالت دولت مطرح گردیده است.
ریچاردز و همکاران۱ (۱۹۹۶) براساس اطلاعات ماهانه طی دوره ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۴ در خصوص فرآوردههای لیمو در چهار منطقه شمال، جنوب، شرق و غرب کالیفرنیا اقدام به تخمین تابع حاشیه بازایابی نموده اند. نتایج نشان میدهد نرخ دستمزد و بسته بندی مواد غذایی، هزینه های حمل و نقل محصول به بازار، کشش عرضه و تقاضا مهمترین عوامل مؤثر بر حاشیه بازاریابی هستند.
کیلمر۲ (۱۹۹۸) در یک مقاله تحقیقاتی تحت عنوان «منافع تولیدکنندگان و هزینه های بازاریابی» برای مرکبات فلوریدا، هزینه های عملیات بازاریابی مرتبط با هر سطح از کانالهای بازاریابی مرکبات، به صورت تازه و تبدیلی را تشریح کرد. روش تحقیق میدانی و ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه حضوری و تکمیل پرسشنامه از نمونه معتبر از تولیدکنندگان و کارگزاران بود. نتایج تحقیق وی نشان داد بطور متوسط بازارسانی کالا از طریق واسطه ها انجام می شود. مثلاً برای گریپ فروت تازه ۶۱% قیمت پرداختی مصرف کننده نهایی صرف هزینه های خدمات بازاریابی میشود.
پراساد۳ (۱۹۹۹) در مقاله ای با عنوان «کارآیی غلات خوراکی» چهار کانال اصلی بازاریابی و بازاررسانی برای محصولات برنج و گندم در بازار مظفرپور هند را معرفی کرد. از طرف دیگر زارعین را به چهار دسته حاشیه، کوچک، متوسط و بزرگ تقسیم کرد و یک طبقه نیز به عنوان میانگین در نظر گرفت. سپس درصد فراوانی هر یک از گروه ها در هر کانال بازاریابی انتخاب شده از طرف زارع، برای هر محصول بطور جداگانه حساب شد. در گام بعدی وی کارآیی را برای هر گروه و هر محصول تعیین کرد و نتیجه گرفت کارایی عملیاتی با افزایش اندازه مزرعه اضافه میشود.
۱- Richards etal. 2- Kilmer 3- Prasad
هیامی وهمکاران۱ (۱۹۹۹) درمطالعه خودکه به بررسی مسیر بازاریابی برنج در فیلیپین و نقش عوامل بازاریابی در این مسیر پرداختند که در بررسیهای آنان نشان دادکه رقابت زیادی بین واسطه ها وخریداران محلی جهت خرید شلتوک ازکشاورزان وجود دارد همچنین کارخانه های تبدیل، مهمترین عامل بازاررسانی و توزیع این محصول در منطقه به حساب میآیند، بررسی حاشیه بازاریابی دراین مطالعه نشان داد درصورتی که محصول بلافاصله بعد از برداشت وارد بازار شود وتوسط خریداران عمده وتبدیل کنندهها انبار یا ذخیره نشود در این صورت از ۱۰۰ درصد قیمت پرداختی مصرف کننده، ۷۰درصد نصیب تولیدکنندگان و ۳۰ درصد بقیه حاشیهکل بازاریابی خواهد بود. که ازاین میزان سهم خریداران محلی وواسطهها ۵ درصد، تبدیل کنندهها ۱۵ درصد و خرده فروشان ۱۰ درصد میباشد.
پول۲ (۲۰۰۰) در تحقیقی با عنوان استراتژی های تولید و بازاریابی در بهره برداران مرکبات اسپانیا با بهره گرفتن از روش میدانی پرسشنامه به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات، براساس اطلاعات استخراجی از پرسشنامه ۳۰۰ تولید کننده نارنگی و پرتقال در سه استان کاستلون، والنسیا و آلیکانت عوامل تأثیرگذار بر استراتژی های بازاریابی و تولید را با بکارگیری یک مدل چند متغیره و تحلیل خوشه ای و نرم افزار SPSS مورد بررسی و آزمون قرار داد. درادامه تحقیق تولیدکنندگان به سه دسته بازاریاب های فعال، دارای ساختار تجاری و بازاریابهای موقت طبقه بندی شدند.
در مدل مذکور بعضی از متغیرهای کیفی شامل آگاهی از بازار هدف، داشتن نوآوری در تولید، کوچک یا بزرگ بودن حجم تولید، فروش به یک خریدار، کشت سایر محصولات، داشتن قدرت مذاکره با خریداران، تمام وقت یا پاره وقت بودن فعالیت تولیدکنندگان و فروش به تعاونیها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که دو عامل اصلی تأثیر گذار بر استراتژی های بازاریابی و تولید مرکبات در اسپانیا پاره وقت بودن فعالیت باغداران مرکبات و خرده مالک بودن آنهاست، این در حالیست که اکثریت باغداران از بازار
۱- Hayami etal. 2- Poole
هدف محصول تولیدی خود آگاهی داشته و با آنکه حداقل قیمت خرید تضمینی مرکبات از باغداران توسط صنایع تبدیلی بالاست با هدف صادرات مرکبات تازه به توسعه کشت مرکبات می پردازند تا دامنه استراتژی بازاریابی تولید برای صادرات تقویت گردد، همچنین اعطای یارانه های صادراتی و تعیین قیمت تضمینی خرید مرکبات مزید بر علت است.
تیفین و داوسون۱ (۲۰۰۰) روابط بلندمدت قیمت بین قیمت های خرده فروشی و مزرعه گوشت بره را در انگلیس شناسایی میکند و ویژگیهای شکست ساختاری و فصلی سریها را بررسی میکند و نتیجه میگیرد که جهت علیت گرنجر از قیمت های خرده فروشی به تولیدکننده است، بنابراین قیمت گوشت بره در بازار خرده فروشی، تنظیم میشود.
جتنت و همکاران۲ (۲۰۰۵) در بررسی بازار دانه ها با استفاده ازمدل انتقال فضایی قیمت در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که قیمت های تولیدی و عمده فروشی در بازار حبوبات، به هم وا بسته بوده، لذا مداخله هدفمند دولت در بازار عمده فروشی، با هدف افزایش عایدی تولیدکننده و کنترل حاشیه بازار، مؤثر خواهد بود.
مارتین و جاگادیش۳ (۲۰۰۶) درمطالعهای درمورد محصولات تازه در گینه نو و با بهره گرفتن از مدل زنجیره عرضه به بررسی دامنه بازاریابی و کارایی سیستم بازاریابی پرداختند. نتایج حاصل، پویایی سیستم بازاریابی را تأیید نموده که خود به مفهوم توسعه بازار گینه نو در شرایط فعلی است. خدمات بازاریابی توسط بخش خصوصی انجام شده و فعالان بازار به صورت رقابتی به نوآوری در توسعه این خدمات روی آورده و نیازهای مشتریان را مد نظر قرار میدهند. ضعف زیرساخت ها باعث محدودیت خدمات و افزایش هزینه های مربوط میشود. در پایان آنها نتیجه میگیرند که استفاده از چارچوب زنجیره عرضه میتواند درک و فهم عظیمی از کارایی سیستم بازاریابی کشاورزی دراقتصادهای در حال توسعه ایجاد نمایند.
۱- Tiffin and Dawson 2- Getnet etal. 3- Martin and Jagadish
تروب وجین۱ (۲۰۰۸) اثراختلالات قیمت برحاشیههای بازاریابی ذرت درآفریقای جنوبی راطی دوره ۲۰۰۴-۱۹۷۶ بررسی کردند ونتیجه گرفتندکه حاشیه های واقعی خرده فروشی آردذرت درآفریقای جنوبی دلیل اختلالات قیمت های خرده فروشی درسال ۱۹۹۱،حداقل۲۰درصدافزایش یافته است. همچنین اختلالات قیمت آرد ذرت سبب انتقال حداقل ۱۷۹ میلیون دلارآمریکا درسال، ازمصرف کنندگان به واسطه ها درنظام بازاریابی شده است.
۲-۳-۲- مطالعات داخلی انجام شده در زمینه بازاریابی
در این قسمت به شرح زیر سعی به گزارش مطالعات انجام شده داخلی بر مبنای این سؤال است که کدام
محقق، در چه دوره ای، در کجا، با چه روش تحقیق چه فرضیاتی را آزمود و بر مبنای نتایج حاصل از مطالعه خود چه پیشنهاداتی را ارائه میدهد.
اسماعیلی (۱۳۷۳) با بهره گرفتن از روش تحقیق میدانی و پرسشنامه و آمارهای موجود به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات، به بررسی وضعیت موجود بازاررسانی لیمو در منطقه هرمزگان پرداخته و به این نتیجه رسیده است که دادن تسهیلات اعتباری، وجود مراکز اطلاع رسانی، تشکیل تعاونیهای فعال، برنامه ریزی بهتر در صنایع تبدیلی و توجه به امر صادرات در پیشبرد بازاریابی و در نهایت بهبود بخش کشاورزی و توسعه صنعت مرکبات استان بسیار مؤثر خواهد بود.
مجاوریان (۱۳۷۴) در تحقیقی تحت عنوان «بازاریابی مرکبات بابل» با استفاد از روش میدانی و پرسشنامه به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات به این نتیجه رسید که خدمات بازاریابی در حداقل ممکن صورت میگیرد و کیفیت این خدمات پایین تر از حد استاندارد ملی می باشد و حتی با وجود شعاع کم بازار ضایعات شدید میباشد. مهمترین بخش ضایعات در انبار اتفاق می افتد این عوامل حتی در سطح بازار داخلی موجب
۱- Traub and Jayne
راهنمای نگارش مقاله در مورد بررسی حاشیۀ بازاریابی محصول پرتقال درشهرستان محمودآباد- فایل ۲۲