تفاوتها
سطح تحلیل مورد بررسی
تحقیقات موجود در زمینه سنجش نوآوری را میتوان به دو دسته طبقهبندی کرد: سنجش نوآوری در سطح شرکت و سنجش نوآوری در سطح ملی، در تحقیقات مذکور، دستورالعمل اسلو و تحقیق آمارا و لندری به سنجش نوآوری در سطح شرکت پرداخته اما مابقی تحقیقات به ارائه شاخصهایی برای سنجش نوآوری در سطح ملی پرداختهاند.
ارائه شاخصها برای سنجش هر سه حوزه فرایند سیستمی نوآوری
در بین تحقیقات مذکور، نازیروفسکی و آرکلوس، گودینهو و همکارانش، سازمان ملل، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و دستورالعمل اسلو (در سطح شرکت) برای هر سه حوزه شاخصهای مناسبی ارائه کردهاند. اما مابقی تحقیقات در این زمینه، ضمن تأکید بر سیستمی بدون شکلگیری نوآوری، برای برخی از حوزه ها شاخصهای مناسبی ارائه نکردهاند.
۲-۱۶. شاخصهای کارآیی مالی
بحث ارزیابی کارآیی[۸۱] شرکت از دیرباز به عنوان یک سئوال مهم مطرح بوده است و مباحث متعددی در حسابداری و مدیریت به بحث عملکرد شرکتها اختصاص یافته و بیشترین نوشته های تئوریک در این زمینه است که کدام یک از معیارهای ارزیابی عملکرد شرکتها از اعتبار بیشتری برخوردار است. برخی معتقدند یک شاخص ایدهآل برای سنجش عملکرد شرکتها وجود ندارد . برای اندازه گیری و سنجش عملکرد و تعیین ارزش شرکت روش های مختلفی وجود دارد که هر کدام دارای معایب اساسی بوده چنانچه این روشها بعنوان معیاری برای اندازه گیری عملکرد و تعیین ارزش شرکت در نظر گرفته شود قطعاً منجر به تعیین ارزش واقعی شرکت نخواهد شد. حال آنکه ارزیابی عملکرد شرکت یک ضرورت است و برای انجام آن باید از معیارهای پذیرفته شدهای استفاده شود که تا حد امکان، جنبه های متفاوت از لحاظ محدودیت در فعالیتها و امکان بهرهمندی از امکانات را مورد توجه قرار دهد. در یک تقسیمبندی کلی معیارهای سنجش و عملکرد را میتوان به دو گروه معیارهای مالی و غیرمالی تقسیم کرد. (خوش طینت و فلاحتی،١٣٨۶)
معیار غیرمالی شامل معیارهای تولیدی، بازاریابی، اداری و معیارهای اجتماعی است و نسبتهای مالی از جمله تکنیکهایی است که بعنوان معیار مالی پیشنهاد شده است. برخی از پژوهشگران امور مالی پیشنهاد نمودهاند که باید از شاخص ترکیبی (مالی و غیرمالی) استفاده شود. با این حال این معیارها هم نمودار است زیرا تعیین نوع معیارها، نوع همبستگی بین آنها و نیز تعیین ارزش و وزن هر یک از آنها در مجموع معیارها، کار سادهای نیست توجه به این موضوع که ارزیابی عملکرد از چه دیدگاهی و چه منظوری میباشد، ضروری است. اشخاص و گروه های مختلفی به ارزیابی عملکرد شرکتها پرداخته و از نتایج آن در تصمیم گیریهای خود استفاده میکنند. بنظر ایجری یوجی، معیارهای مورد نظر هر کدام از افراد ذینفع ممکن است منطبق و همسو با سایر ذینفعان نباشد. (خوش طینت، ١٣٨۶) تعدادی از رایجترین روشها و معیارهای اندازه گیری عملکرد مالی شرکتها بشرح ذیل میباشد.
۲-۱۶-۱. بازده مجموع داراییها(ROA)
این معیار اندازه گیری میکند که به ازای یک واحد از منابع شرکت چه مقدار سود در طی یک سال حاصل شده است. در واقع ROA یک نسبت سودآوری را برای شرکت بیان میکند. این نسبت برای نشان دادن قدرت سودآوری شرکت، نسبت به جمع ارزش دفتری داراییها تهیه میگردد که خیلی از اوقات زمانی که بین دو یا چند شرکت در یک صنعت در اندازه های مختلف مقایسه میشود. طریقه محاسبه ROA به شرح زیر می باشد:
ROA= OP / TAS
OP: سود عملیاتی
TAS: جمع داراییها
نسبت گردش دارایی(ATO)
این معیار جمع درآمد سال به جمع داراییها است و اندازه گیری میکند که به ازای یک واحد از منابع شرکت در طی یک سال چه مقدار قدرت کسب درآمد یا فروش وجود دارد. در واقع ATO یک نسبت فعالیت از عملکرد کسب و کار شرکت را بیان میکند. طریقه محاسبه ATO به شرح زیر می باشد:
ATO= TR / TAS
TR: جمع درآمد
TAS: جمع داراییها
۲-۱۶-۲. نسبت قیمت به عایدی هر سهم (P/E)
شاخص فوق نسبت قیمت هر سهم به عایدی هر سهم را اندازه گیری میکند و در واقع یک نسبت و رابطه قیمت به بازده را بیان میکند. این شاخص در خرید و فروش سهام و تصمیات سرمایهگذاری در بازارهای بورس کاربرد گستردهای دارد.
۲-۱۶-۳. بازده سالانه سهام (ASR)
اندازه گیری تغییرات سهام شامل سودهای سهام و تعدیلات برای هر نوع تجزیه سهام میباشد. سود حاصله از مالکیت سهام از دو منبع بدست میآید:
۱) سود سهام و توزیع وجوه نقد
۲) افزایش ارزش سهام
براساس این مدل بازده حقوق صاحبان سهام عبارت است از:
Ke= +g
و
g=
P0: قیمت سهام در ابتدای دوره
P1: قیمت سهام در پایان دوره
D: سود تقسیمی
۲-۱۶-۴. بازده مجموع حقوق صاحبان سهام(ROE)
این معیار، نسبت سود حاصله به حقوق صاحبان سهام میباشد و اندازه گیری میکند که به ازای یک واحد حقوق صاحبان سهام چه مقدار سود در طی یک سال حاصل شده است. در واقع ROE یک نسبت سود آوری را برای سهامداران بیان میکند. این نسبت برای نشان دادن قدرت سودآوری شرکت، نسبت به سرمایه دفتری سهامداران تهیه میگردد که برای مقایسه قدرت سودآوری دو یا چند شرکت با صنعت مشابه، شاخص گویا و مناسبی است. طریق محاسبه ROE بصورت ذیل میباشد.
ROE= OP / TE
OP: سود عملیاتی
TE: جمع حقوق صاحبان سهام
۲-۱۶-۵. ارزش افزوده اقتصادی (EVA)
سالهای پیش اقتصاددانان معروفی از جمله هامیلتون[۸۲] در سال ١٣٧٧ و آلفرد مارشال[۸۳] در سال ١٨٩٠ عقیده داشتند که شرکتها برای ایجاد ارزش باید بازدهی بیش از هزینه سرمایه (بدهی و سهام) ایجاد کنند. پیتر دراکر[۸۴] میگوید: چیزی را که معمولاً سود مینماییم، پولی که برای کیفیت خدمات باقی میماند، معمولاً سود نیست تا زمانی که یک شرکت بازدهی بیش از هزینه سرمایه ایجاد نکند دارای زیان است در قرن بیستم این مفهوم با عناوینی مثل سود باقی ماندهی[۸۵] به کار رفت. سود باقی مانده عبارتست از سود عملیاتی بعد از عملیات پس از کسر هزینه سرمایه منابع به کار گرفته میباشد.
سایر عناوین شامل سود مازاد[۸۶] توسط کنینگ [۸۷] در سال ١٩٩٢ پرینریچ[۸۸] در سال ١٩٣۶ ، سود برتر یا سود محض [۸۹] توسط ادی [۹۰] درسال ١٩۵٧، سود مازاد قابل تحقق[۹۱] توسط ادوارد و بل[۹۲] در سال ١٩۶١، درآمد مازاد توسط کی[۹۳] در سال ١٩٧۶ و پنسل[۹۴] در سال ١٩٨١ و سود غیرعادی[۹۵] توسط فلتمن [۹۶] و اوهلسن [۹۷] در سال ١٩٩۵ مطرح شدهاند. (خوش طینت و فلاحتی ، ١٣٨۶)
در دهه ١٩٩٠، با تغییراتی که استوارت در مفهوم سود باقی مانده ایجاد آرد، ارزش افزوده اقتصادی به عنوان یک ابزار نوین اندازه گیری عملکرد مالی بوجود آمد.
بنابراین ارزش افزوده اقتصادی مفهوم جدیدی نیست و از مدتها قبل با نام سود باقی مانده وجود داشته است. ارزش افزوده اقتصادی از حاصلضرب تفاوت بین نرخ بازده® و نرخ هزینه سرمایه © در مبلغ سرمایه بدست میآید.
۲-۱۷. مفاهیم ارزش شرکت
ارزش یک قلم دارایی، اعم از اینکه واقعى یا مالى باشد، بستگى به این دارد که تا چه حد بتواند خواستهها و نیازهاى اشخاص را ارضاء کند، ارزش یا مطلوبیت دارائىهاى یک شرکت در گرو توانائى آن در ایجاد جریانات نقدى در یک دورهی معین زمانى است. براى تعیین ارزش دارائىها از مفاهیم متعددى استفاده مىشود. این مفاهیم عبارتند از: ارزش دفتری، ارزش بازار، ارزش با فرض تداوم فعالیت، ارزش با فرض انحلال شرکت و ارزش ذاتى سهام یک شرکت. هریک از این مفاهیم کاربردى خاص خود دارد و به این وابسته است که آیا ارزش تکتک اقلام دارائى شرکت تعیین گردد یا ارزش کل شرکت.
۲-۱۷-۱. ارزش دفتری
ارزش دفترى یکى از مفاهیم حسابدارى است و با بهره گرفتن از این معیار ارزش هر یک از اقلام دارائى براساس دادههاى تاریخى تعیین مىگردد. ارزش دفترى دارائىها همان ارقام و مقادیى است که در ترازنامه شرکت نوشته مىشود. براى مثال، ارزش دفترى دارائىهاى ثابت را بهصورت خالص (پس از کسر استهلاک) مىنویسند. ارزش دفترى سهام عادى مساوى است با مجموع کلیه اقلامى که در بخش حقوق صاحبان سهام (متعلق به سهام عادی) در ترازنامه نوشته مىشود. براى محاسبه ارزش دفترى یک سهام عادی، ارزش حقوق صاحبان سهام عادى را بر تعداد سهامى که در دست مردم است تقسیم مىکنند.
۲-۱۷-۲. ارزش بازار
ارزش بازار عبارت است از قیمت فروش یک قلم دارائى (البته اگر به فروش رسد). اگر اوراق بهادار یک شرکت در بورس اوراق بهادار معامله شود، معمولاً قیمت معامله مؤید ارزش بازار آن اوراق تلقى مىشود. تعیین ارزش بازار دارائىهاى حقیقى نسبتاً مشکلتر است. مثلاً مىتوان ارزش بازار یک کامپیوتر کارکرده را تعیین کرد، ولى تعیین ارزش بازار یک قطعه زمین یا یک ساختمان قدیمى کار چندان سادهاى نیست.
۲-۱۷-۳. ارزش با فرض تداوم فعالیت