۲-۱۹-۳) بررسی رابطه رهبری تحول آفرین و تعامل گرا با تعهد سازمانی معلمان:
این پژوهش در سال ۱۳۹۰ توسط محمد جاودانی و همکارانش بر روی ۳۲۰ نفر از معلمان مدارس ابتدایی ناحیه یک شهر شیراز انجام پذیرفت و نتایج حاصل از آن نشان داد که بین میزان تحول آفرینی مدیران با تعهد سازمانی معلمان، رابطه مثبت و معنا دار وجود دارد. اما بین میزان تعامل گرایی مدیران با تعهد سازمانی معلمان، رابطه معنا دار وجود ندارد علاوه براین، تحلیل رگرسیون نشان داد که رهبری فرمند (یکی از ابعاد رهبری تحول آفرین) بیشترین تأثیر را بر تعهد سازمانی معلمان دارد.
۲-۱۹-۴)رابطه بین سبک رهبری تحول آفرین مدیران و ابعاد تعهد سازمانی کارکنان ادارات ورزش و جوانان خراسان شمالی:
این پژوهش در سال ۱۳۹۱توسط مهران مختاری و همکارانش بر روی۸۴ نفر ازکارکنان اداره ورزش و جوانان استان خراسان شمالی انجام پذیرفت نتایج تحقیق نشان داد بین سبک رهبری تحول آفرین و تعهد سازمانی رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد. همچنین بین سبک رهبری تحول آفرین با تعهد عاطفی و تکلیفی رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد. اما بین سبک رهبری تحول آفرین و تعهد مستمر ارتباط معنی داری مشاهده نشد.
۲-۱۹-۵)مطالعه سانتوز
هدف اصلی پژوهش انجام گرفته توسط سانتوز(۱۹۹۸) در کشور جمهوری دمینیکن بررسی عوامل مرتبط با تعهد شغلی، سازمانی و حرفه ای مربیان سازمان توسعه دمینیکن است. اهداف فرعی این مطالعه عبارت بودند از:
۱-بررسی روابط میان متغیرهای کاری(سابقه، سازمان، شغل، حرفه، حوزه برنامه و منطقه کاری)، متغیرهای اجتماعی (اعتبار شغلی، سازمانی و حرفه ای) و متغیرهای تعهد.
۲- تعیین میزان همبستگی تعهد شغلی، سازمانی و حرفه ای با متغیرهای کاری و اجتماعی
۳- تعیین بهترین پیش بینی کننده های(تعهد شغلی، سازمانی و حرفه ای). در این پژوهش یک نمونه۵۵۰ نفری از چهار منطقه جمهوری دمینیکن (مرکز، شرق، شمال و جنوب غربی) بهصورت تصادفی انتخاب شدند .
نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که هر ۹ متغیر با حداقل یکی از متغیرهای تعهد رابطه معنادار داشت.
۱-بین اعتبار شغلی و تعهد شغلی(r=0.55) ، اعتبار سازمانی و تعهد شغلی(r=0.57) ، اعتبار حرفه ای و تعهد شغلی(r=0.48)یک رابطه مثبت مشاهده شد.
۲-میان اعتبار سازمانی و تعهد سازمانی (r=0.72)، اعتبار شغلی و تعهد سازمانی (r=0.59)و اعتبار حرفه ای و تعهد سازمانی (r=0.39) همبستگی مثبت بهدست آمد .
۳-در ادامه یک همبستگی مثبت نیز میان اعتبار حرفه ای و تعهد حرفه ای (r=0.49)، اعتبار شغلی و تعهد حرفه ای(r=0.49)و اعتبار سازمانی و تعهد حرفهای (r=0.33)گزارش شد.
۴-نهایتاً همبستگی مثبتی میان تعهد شغلی و تعهد سازمانی (r=0.68)، تعهد شغلی و تعهد حرفه ای(r=0.55) و تعهد سازمانی و تعهد حرفه ای(r=0.4)مشاهده شد.
روابط میان تعهد شغلی، سازمانی و حرفه ای در پژوهش یاد شده نشان می دهد که بهبود یک نوع تعهد، تاثیر مثبتی روی سایر انواع تعهد دارد. این بدان معناست که هر موقعیتی در شغل ، سازمان یا حرفه که در جهت کاهش یک نوع تعهد باشد، باعث کاهش دو نوع دیگر هم خواهد شد.
هم چنین روشن شد که مدیران برای درک تعهد شغلی ، سازمانی و حرفه ای کارمندان، بایستی روی خصوصیات اجتماعی-روانی و کاری تمرکز داشته باشند. در نهایت با بهبود و حمایت از خصوصیات کاری و اجتماعی می توان سطح تعهد شغلی، سازمانی و حرفهای کارکنان را افزایش داد(سانتوس[۸۹]، ۱۹۹۸: ۵۷-۶۱).
۲-۱۹-۶)مطالعه هاسکت و همکاران
« هاسکت » و همکاران (۲۰۰۱) در مقاله ای تحـت عنوان«شناخت ارتباط میان سازه های تعهد» یافته ها و نتایج تعدادی از پژوهشگران در زمینه روابط تعهد حرفهای و سازمانی را مورد توجه قرار دادهاند:
« راندال و کوت(۱۹۹۱)» ادعا کرده اند که وابستگی شغلی پیش درآمد یا پیش نیاز تعهد سازمانی و تعهد شغلی است. آنها در مدل خود، وابستگی شغلی را بهعنوان یک متغیر تعدیل کننده روابط میان نگرشهای مختلف از جمله اخلاق کاری، تعهد حرفهای و تعهد سازمانی تعریف کردند. بهویژه اینکه وابستگی شغلی روی تعهد سازمانی و تعهد حرفه ای اثر مستقیم می گذارد.
از دیدگاه این دو پژوهش گر رابطه بین وابستگی شغلی و تعهد سازمانی مبتنی بر تئوری مبادله اجتماعی است، زیرا افراد تمایل دارند با کسانی رابطه دوجانبه برقرار کنند که از آنها منتفع شوند. تجارب کاری مثبت کارمندان نیز در گرو تلاشهای سازمان است زیرا کارمندانی که وابستگی شغلی بالایی داشته باشند، هویت سازمانی آنها افزایش می یابد و در نتیجه تعهدشان به سازمان بیشتر می شود.
۲-۱۹-۷)مطالعه«تسای»و «وانگ»
«تسای» و «وانگ»(۲۰۰۴) در پژوهشی تحت عنوان «مطالعه نقش متغیر مداخلهگر رضایت از پرداخت بر رابطه میان تعهد حرفه ای و سازمانی» به بررسی عوامل فردی اثرگزار بر تعهد حرفه ای و سازمانی پرداخته اند. آنان در پژوهش خود ابتدا ، روابط متغیر های فردی را بهطور مستقل با تعهد کارکنان بررسی و در مرحله دوم این روابط را با ورود متغیر مداخله گر «رضایت از پرداختها»، سنجیده و در نهایت به بررسی رابطه تعهد حرفه ای و سازمانی پرداخته اند(تسای و وانگ، ۲۰۰۴: ۱۷۹-۱۸۹).
مهمترین یافته پژوهش «تسای» و «یانگ» ارتباط مثبت و معنی دار تعهد حرفه ای و سازمانی است به گونه ای که میزان همبستگی بدست آمده میان تعهد حرفه ای و سازمانی در این تحقیق برابر ۴/۱۹ درصد بوده است و پس این ادعای ادبیات کلاسیک که رابطه تعهد حرفه ای و سازمانی را مجموع صفر قلمداد کرده اند رد می شود.
بنابراین الزاماً رابطه تعهد حرفه ای و تعهد سازمانی ناسازگار نیست، بلکه هر دو نوع تعهد می تواند با هم در یک جامعه رخ داده و روابط مثبتی را نشان دهند . دیگر یافته این پژوهش تاثیر مشابه رابطه برخی متغیرهای فردی با هر دو نوع تعهد است که از جمله می توان به نوع جنسیت و میزان درآمد (رابطه مثبت)، سطح تحصیلات، رده شغلی، سابقه کار و تاهل (بدون تاثیر) اشاره کرد. ضمن آنکه ورود متغیر مداخله گر رضایت از پرداختها نیز عمدتاً تاثیر مشابهی بر روابط متغیرهای فردی با تعهد سازمانی و حرفه ای داشته است. این یافته ها بیانگر آن است که پیشینه ها و عوامل اثر گذار بر تعهد حرفهای و تعهد سازمانی تا اندازهای مشترک است و می توان به تعاملی در زمینه روابط تعهدحرفه ای و سازمانی دست یافت.
در تحقیقی که توسط بریک و مونت (۱۹۹۱) صورت گرفت بیان می کنند با وجدان بودن بهترین ویژگی شخصیتی پیش بینی عملکرد شغلی است و برون گرایی و روان رنجوری نیز پیش بینی کننده های خوبی برای خشنودی شغلی هستند.
کارک ، شمیر و چن(۲۰۰۳) در تحلیلی ارتباط بین هر کدام از پنج حیطه شخصیت و عملکرد شغلی را مورد بررسی قرار دادند، وجدانی بودن را به عنوان قویترین همبستگی با عملکرد شغلی یافتند.
بیرنه و همکاران (۲۰۰۵) به بررسی رابطه بین عملکرد شغلی و ویژگی شخصیتی پرداختند و نتایج نشان داد که وجدانی بودن عملکرد شغلی را به صورت معناداری پیش بینی می کند (به نقل از نعامی ،۱۳۸۴).
توماس (۲۰۰۴) در بررسی رابطه بین تعهد سازمانی و عملکرد شغلی ۳۶۳۰ کارمند بدست آورد که با کنترل سن و دیگر متغیرهای جانبی رابطه قوی بین تعهد سازمانی و عملکرد شغلی وجود دارد.
جانز و همکاران (۲۰۰۴) در نخستین بررسی رابطه بین عملکرد شغلی مدیران درجه اول و تعهد عاطفی آنها و دوام تعهد و رضایت شغلی در یک شرکت بزرگ خدمات غذایی گزارش کردند که بین تعهد سازمانی و تعهد عاطفی با عملکردهای شغلی کارمندان رابطه معناداری وجود دارد.
اسمیت (۲۰۰۴) اثرات ویژگی های شخصیتی سرپرستان را بر نگرش های زیردستان در۱۳۱ مدیر و ۴۶۷ زیردست بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که شخصیت مدیران بانگرش های زیردستان
در ارتباط است . سطوح بالای توافق پذیری،ثبات عاطفی و برون گرایی مدیران و سطوح پایین وجدان کاری آنها با میزان رضایت زیردستان نسبت به مدیران، رضایت کلی، تعهد عاطفی، ترک شغل زیردستان در ارتباط هستند.
۲-۲۰)چارچوب نظری پژوهش
رهبری تحول آفرین و تعهد سازمانی
نظریه سبک رهبری تحول آفرین یکی از چارچوبهای نظری در دنیا است، که از سوی برنز[۹۰] (۱۹۷۸) و بس[۹۱] (۱۹۸۵) مطرح شده است. در سالهای اخیر نیز توجه زیادی به آزمودن الگوی نوین مدیریتی رهبری تحول آفرین شده است. به طوری که تنها در طی سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۵ بیش از یکصد پایان نامه و تحقیق در دانشگاههای مختلف دنیا، مفهوم رهبری تحول آفرین را بررسی کرده اند. بس در سال ۱۹۹۰، بیان کرد که رهبران میتوانند با بهره گرفتن از ویژگیهای رفتاری رهبری تحول آفرین، پیروان خود را به سوی عملکرد بیش از انتظار، رهنمون کنند(هامفری و اینستین[۹۲]، ۲۰۰۳: ۲).
رهبران تحول آفرین این احساس را در زیردستان ایجاد میکنند که به آنان به عنوان انسان نگریسته میشود و به افراد کمک میکنند که مسائل را به روشی جدید ببینند(لاندروم و همکاران[۹۳]، ۲۰۰۰: ۱۵۲). بر اساس نظریه رهبری تحول آفرین، یک رهبر، نیازمند استفاده از بازیگران داخلی جهت انجام وظایف لازم برای سازمان است تا به اهداف مطلوبش دست یابد. در این راستا، هدف رهبری تحول آفرین آن است که اطمینان یابد مسیر رسیدن به هدف، به وضوح از سوی بازیگران داخلی درک شده است، موانع بالقوه درون سیستم را برطرف میکند و بازیگران را در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده ترغیب می کند(بونکه[۹۴]، ۲۰۰۳: ۵-۶).
رهبران تحول آفرین زیردستان خود را بر میانگیزاند تا آنچه را در توان دارند انجام دهند(بورک و کالین[۹۵]،۲۰۰۱: ۲۴۴). در محیط رقابتی کسب و کار امروز، عمده نگرانی و تکاپوی سازمان ها در جهت بقا ، توسعه و پیشرفت فراگیر آنها شکل میگیرد.
در راستای این هدف خطیر، مدیران در پی شناسایی و بهره گیری بهینه از منابع و سرمایه هایی هستند که تحصیل آنها هزینه ها و زحمات فراوانی دارد. پس پیروز این میدان مدیرانی هستند که سرمایه های مذکور را به اثربخش ترین، کاراترین و بهره ورترین طُرق ممکن به کار گیرند. در تحقیق حاضر به بررسی ارتباط ابعاد رهبری تحول آفرین براساس مدل باس و اولیو(۱۹۸۵) و تعهد سازمانی مدل مایر و آلن(۱۹۹۷)می پردازد. بر اساس این دو مدل ابعاد رهبری تحول آفرین و تعهد سازمانی به شرح زیر هستند.
ابعادی که رهبری تحول آفرین را تشکیل می دهند به شرح زیر هستند:
نفوذ آرمانی (ویژگیهای آرمانی - رفتارهای آرمانی) :
در این حالت فرد، خصوصیات رهبر کاریزماتیک را دارد؛ مورد اعتماد و تحسین زیردستان است، زیردستان او را به عنوان یک الگو و مدل میشناسند و سعی میکنند که همانند او شوند. نفوذ آرمانی شامل ویژگی های آرمانی و رفتارهای آرمانی است. نفوذ مطلوب باعث می شود که رهبران به عنوان مدل هایی از نقش و الگوی رفتار برای پیروان باشند(تونکه نژاد ،۱۳۸۶).
انگیزش الهام بخش:
رهبر کارکنان را ترغیب میکند تا به هدف و قابل دستیابی بودن آن با تلاش، باور پیدا کنند. این افراد معمولاً نسبت به آینده و قابل دسترس بودن اهداف خوش بین هستند. برانگیختن و بالا بردن انگیزش در پیروان که با توسل به احساسات آنها صورت می پذیرد. تاکید انگیزش الهام بخش بر احساسات و انگیزه های درونی است نه بر تبادلات روزانه بین رهبر و پیروان(امیرکبیری و همکاران،۱۳۸۵)
ترغیب ذهنی:
رهبر به صورت ذهنی کارکنان را بر میانگیزد. این رهبران پیروانشان را تشویق میکنند که در حل مسائل خلاقانه برخورد کنند و فروض بدیهی را مورد سؤال قرار دهند. آنها پیروان را ترغیب میکنند که مشکلات را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهند و فنون حل مسئله نوآورانه را پیاده کنند.
برانگیختن پیروان بوسیله رهبری به منظور کشف راه حلهای جدید و تفکر مجدد در مورد حل مشکلات سازمانی توسط پیروان است. در واقع رفتار رهبر، چالشی را برای پیروان ایجاد میکند که دوباره در مورد کاری که انجام میدهند، کوشش و تلاش و در مورد چیزی که میتواند انجام یابد دوباره تفکر کنند(امیرکبیری و همکاران،۱۳۸۵).
ملاحظات فردی :
رهبر نیازهای احساسی زیر دستان را برآورده میکند. این رهبران نیازهای افراد را تشخیص میدهند و به آنها کمک میکنند تا مهارتهایی که برای رسیدن به هدف مشخص لازم دارند را پرورش دهند. این رهبران ممکن است زمان قابل ملاحظه ای را صرف پرورش دادن، آموزش و تعلیم کنند(اسپکتور و همکاران،۲۰۰۴: ۱۹-۱۸).
ابعاد تعهد سازمانی نیز عبارتند از:
آلن و میر(۱۹۹۷) معتقد بودند که تعهد، فرد را با سازمان پیوند می دهد و این پیوند احتمال ترک شغل را در او کاهش می دهد (می یر و هرسکویچ، ۲۰۰۲) . آنان سه جزء را برای تعهد سازمانی ارائه داده اند:
پروژه های پژوهشی دانشگاه ها درباره بررسی رابطه بین سبک رهبری تحول آفرین با ...