ب-الگوهای مشارکت در سطح سازمان(خرد).
یکی از راه های تحول اداری تشویق مشارکت و آمادهسازی زمینههای بروز آن در سطح هریک از سازمانها، موسسات و شرکتهای دولتی و غیر دولتی است. هریک از این سازمانها جزیی از نظام تولید و توزیع کالاها و خدمات کشور هستند و لذا بهبود عملکرد و افزایش کارایی آنها مستقیما به بهبود کارایی و عملکرد نظام اداری و اقتصادی-اجتماعی کشور برمیگردد.
ج-الگوهای مشارکت معطوف به عوامل خاص.
این الگو مبتنی بر عوامل یا زمینههای خاصاست که به مشارکت گذاشته شده است. از آنجا که عموما زمینههای مشارکت در یکی از چهار عامل یا متغیرهای زیر قرار میگیرد، میتوان بهآن الگوی مشارکت چهار عاملی نیز گفت.
در این الگو افراد با مشارکتهای مختلفخود از قبیل مشارکت در هدفگذاری، در تصمیمگیری، در مشکلگشایی و در ایجاد تغییر و دگرگونی تجربیات و آگاهیهای به دستمیآورند. این مشارکتها با تاثیرپذیری از عواملاقتضایی فردی و سازمانی موجبات استقلالعمل آنها در قالب نظارت بیشتر بر رفتار کاری و انجام وظیفههای مهم را فراهم میآورد. استقلالعمل و انجام کامل وظیفهها، احساسهایی در افراد ایجاد میکند مانند پذیرفتن هدف و متعهد شدن به آن، امنیت، شور و علاقه در کار، خشنودی و ابداع نوآوری در کار. ایناحساسات نیز با تاثیرپذیری از عوامل اقتضاییمحیطی در نهایت موجب بهرهوری و کارایی افراد میشود.
د-الگوی مشارکت اثربخش.
در این مدلاثربخشی بر حسب اینکه خروجی شورا با مشارکت کارکنان است. تمرکز اداری آثار خود را به صورت کاهش نوآوری، عدممشارکت، اتلاف نیروی انسانی و در نهایت ایجاد موانع در راه رشد سریع اقتصادی، اجتماعینشان میدهد. مشارکت در چارچوب الگوهایمختلفی از قبیل نظام پیشنهادات، دوایر کنترلکیفی و… موجب بروز استعدادهای نهفته کارکنانو ایجاد نوآوری در محیط کار میگردد. همچنینواگذاری نقش مشورتی به افراد در سازمان، حسسودمند بودن و تلاش در جهت تقویتآگاهیهای شغلی آنها را برمیانگیزد و توان و نیروی کارکنان را به سمت تحقق اهداف سازمانهدایت میکند و در نتیجه تعهد به سازمان و وظایف محول شده را افزایش میدهد و بدینترتیب موجبات رشد سریعتر اقتصادی، اجتماعی سازمان و جامعه است.
۲-۲-۱۸-راهکارهای تقویت مشارکت
-
- افزایش فرهنگ مشارکت حزبی و سازماندهی سیاسی در غالب احزاب باعث تقویت سایر انواع مشارکت از جمله مشارکت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز خواهد شد.
تقویت تحزب، به نوعی استفاده از روش تعاون جمعی در راستای سیاست گذاری عمومی است و بستر مناسب برای توسعه را فراهم می کند. احزاب انرژی را در جامعه هدفمند کرده و در راستای پیشرفت فردی و اجتماعی با بهره گرفتن از پتانسیل عمومی گام برمی دارند. در این جریان باعث افزایش مشارکت فعال مردم و سمت دهی به توانمندی ها در چهارچوب علایق و افکار افراد و گروهها می شوند. با توجه به این که احزاب برآیند نیازها و افکار همه اقشار جامعه هستند، هر حزب گروهی از افراد اجتماع را جذب می کند که به ساختاردهی مشارکت اجتماعی می انجامد. احزاب همچنین باعث افزایش پاسخگویی هستند که همین عامل موجب گرایش بیشتر شهروندان به مشارکت است.
مشارکت از طریق نهادهای جامعه مدنی:[۷] NGOs
سازمان های غیردولتی جدیدترین شکل نهادهای خودپدیدار هستند که در پاسخ به نیازهای اجتماعی به وجود میآیند و با سازماندهی درست می توانند به یک نهاد انعطاف پذیر پویا و ماندگار تبدیل شوند(دفتر تشکیلاتو روش های وزارت جهاد سازندگی، ۱۳۷۵(.
۲-۲-۱۹-چالش ها و موانع مشارکت های مردمی در محرومین زدایی
موانع مشارکتهای مردمی در روند محرومیت زدایی جوامع، در حوزههای مختلف قابل ارائه است که در اینجا به بعضی از این حوزهها اشاره می شود:
۱- موانع سیاسی: این موانع به تناسب جوامع مختلف وجود دارند و ارتباط با ساختارهایی دارد که توزیع قدرت در جامعه را تشکیل می دهند. به عبارت دیگر، ساختار سیاسی جامعه می تواند زمینه مشارکت یا عدم مشارکت مردم را در امر محرومیت زدایی فراهم کند.
۲- موانع اقتصادی : از دیگر موانع مشارکت و محرومیت زدایی می توان به ضعف بنیه مالی مردم اشاره کرد. وقتی اکثریت افراد جامعه بدنبال تامین نیازهای مادی و امرار معاش خود باشند، دیگر فرصتی برای مشارکت و محرومیت زدایی نخواهد بود.
۳- موانع فرهنگی : بسیاری از باورهای فرهنگی مانند تقدیر گرایی و مشیت گرایی و قبول فاصله زیاد، می تواند انگیزه های مشارکت را تضعیف کند.
۴- موانع ناشی از نظامهای برنامه ریز ی: نظام های برنامه ریزی و سیاست های کلان کشور می توانند به عنوان مانعی بر سر راه مشارکت و محرومیت زدایی محسوب شوند. این امر با ساختار سیاسی و اقتصادی هر کشور نیز مرتبط است.
۵- سایر موانع: برخی از موانع دیگر عبارتند از: محدودیتهای زمانی و شرایط بحرانی، میزان تحصیلات، تجربه، توانمندی و شخصیت مشارکت جویان، محرمانه و سری بودن برخی فعالیتها و… لازم به ذکر است شناخت مناسب و صحیح موانع مشارکت و سعی در رفع آنها می تواند آغازی برای اجرای برنامه محرومیت زدایی و مشارکت در جامعه باشد (گیوریان و ربیعی، ۱۳۸۱).
۲-۲-۲۰-راهکارهای عملی افزایش مشارکت مردمی در روند محرومیت زدایی
۱- برنامه ریزی راهبردی برای تغییر نگرش ها و باورها وایجاد بستر مناسب در جامعه :
با توجه به اینکه یکی از موانع اساسی در جلب مشارکتهای مردمی، مانع فرهنگی است. لذا به منظور تغییر باورها در کل نظام اقتصادی و جامعه، توصیه بر این است که مسئولان بیشتر به برنامه ها و سیاستهای استراتژیک و بلندمدت را به عنوان محور برنامه ریزی محرومیت زدایی و فرهنگ جهادی روی آورند و فرهنگ اسلامی و یا به عبارت بهتر توسعه قرار دهند. با توجه به اینکه تحول در رفتار نیروی انسانی و تغییر باورها و فرهنگ عمومی در محرومیت زدایی مشکل بوده و زمان بر می باشد لذا روانشناسان و جامعه شناسان، رسانه های گروهی، مطبوعات، صدا و سیما و مدارس در این زمینه می تواند بسیار موثر باشد.
۲- افزایش رضایتمندی و اعتماد عمومی
به اعتقاد اندیشمندان علوم سیاسی و اداری، اگر دولتها و حکومتها نتوانند خواسته ها و نیازهای مادی و معنوی و رضایت شهروندان را برآورده سازند، بحرانهای مختلفی از قبیل: بحران اعتماد عمومی، بحران مشروعیت نظام، بحران مشارکت عمومی و بحران همگرایی در جامعه ایجاد می شود و این بحرانها موجب ایجاد بحران اساسی در فرایند محرومیت زدایی کشور خواهد شد(کاظمی، ۱۳۷۹). بنابراین در عصر کنونی، عملکرد دولت و مدیریت آن بر اساس مورد تاکید قرار گرفته و موجب همگرایی جامعه، اقتدار ملی وارتقاء مشارکت رضایتمندی ارباب رجوع و شهروندان عمومی مردم در امر محرومیت زدایی می شود.
۳- افزایش توان پاسخگویی بخش دولتی به مردم
یکی از رویکردهایی است که موجب بهبود مدیریت کیفیت جامع در بخش دولتی به باور اندیشمندان، استقرار مستمر عملکرد و پاسخگویی سازمانهای دولتی می شود(دیکسون، ۱۹۹۷). بهبود عملکرد و پاسخگویی سازمان های دولتی، موجب افزایش توانمندی رقابتی، بهره وری، ارتقاء کیفیت زندگی کاری، رضایت شغلی افراد کارکنان و بالاخره رضایتمندی شهروندان می شود(فیلیپس و همکاران، ۲۰۰۳). با استقرار مدیریت کیفیت جامع، امور مردم به نحو مطلوب انجام شده و فقر و محرومیت از جامعه رخت می بندد.
۴- تقویت تأمین اجتماعی
« خلق لکم ما فی الارض جمیعا » : خداوند آنچه را در زمین است برای همه شما آفریده است. به دلیل حق مشترک و همگانی، هر کس حق دارد با انتفاع از ثروتهای طبیعی، زندگی خوبی داشته باشد. بنابر این، وظیفه دولت است که فرصت کار را برای همه مردم فراهم کند و هر کس فرصت لازم را به دست نیاورد، یا از کار کردن درماند، امکان بهره مندی و مشارکت در ثروتهای طبیعی را تا حد یک زندگی مرفه برایش تضمین نماید. از این رو مسئولیت مستقیم دولت در ضمان، بر پایه حق عام جامعه در بهر هبرداری از ثروتهای طبیعی است، و وجود این حق به نفع کسانی است که از کار کردن ناتوانند.
۵-تاکید بر خصوصی سازی و کاهش تصدی دولت
یکی دیگر از عوامل موثر بر جلب مشارکت های مردمی، حذف سیاستهای دولت محوری، کاهش قدرت بوروکراسی و قوانین و مقررات زاید و دست و پاگیر، تدوین و اجرای سیاستهای تمرکز زدایی و گسترش خصوصی سازی و سپردن کارهای مردم به دست خود آنها می باشد(هیوز، ترجمه الوانی و دیگران، ۱۳۷۷). بطوری که مشاهده می شود افراد کم درآمد و آنهایی که بی پشتوانه هستند از انجام رقابت و فراهم کردن کار و کسب خصوصی محروم می شوند، که مانعی بر سر راه محرومیت زدایی می باشد.
۶- آموزش، اطلاع رسانی و تبلیغ برای افزایش آگاهی مردم
آلوین تافلر مهمترین فعالیت و راه رویارویی با تحولات در زندگی آینده را برای پذیرش تغییر و تحول، آموزش می داند. برای مشارکت مردم در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه نیاز است که ذهنیت و نگرش آنها متحول شود و لذا برای این منظور باید آموزش های مناسبی تدارک دیده شود. آموزش و اطلاع رسانی فواید مهمی در فرایند محرومیت زدایی و مشارکت مردمی دارد که از جمله:
میزان دانش و مهارتهای مردم را افزایش می دهد
موجب تقویت مسئولیت پذیری افراد می شود
باعث ایجاد و تقویت روحیه کارگروهی در جامعه می گردد
افزایش آگاهی و ارتقاء وجدان و فرهنگ کاری افراد می شود
باعث ایجاد اعتماد به نفس و خودباوری در مردم می شود
باعث افزایش خلاقیت و نوآوری که سرچشمه تغییر و سازندگی و محرومیت زدایی است می
شود) سلطانی، ۱۳۷۵).
باعث افزایش آگاهی و توانمندی مدیران اجرایی میشود. از آنجائی که در ایجاد و افزایش مشارکت مردم در روند توسعه، اولین حرکت و تغییر باید از طرف مدیران سازمان ها و جامعه صورت گیرد لذا افزایش آگاهی و مهارتها و آشناسازی مدیران اجرایی و دولتی با تکنیک های محرومیت زدایی و جلب مشارکت های مردمی از اهمیت بالایی برخوردار است. در عصر حاضر سازمانها و نهادهای متولی توسعه باید مدیرانی واجد شرایط برنامه ریزی و خلاقیت و نوآوری و آینده سازی داشته باشند. مدیرانی که بتوانند با تکیه بر توانایی های ابداع و ابتکار زمینه فقرزدایی و توسعه و مشارکت افراد را ایجاد کند(الوانی، ۱۳۷۳).
موجب توجه و تاکید به مشارکت مردم در حوزه تصمیمگیریهای و سیاستگذاری میشود. محدود نکردن مشارکت مردم صرفا در ضمینه خود یاری نقدی و فیزیکی و توجه بیشتر به مشارکتهای فکری و معنوی مردم و همچنین محدود نکردن مشارکت مردم صرفا در حیطه اجرا و حمایت از مشارکتهای مردم در تصمیمگیریهای خرد و کلان جامعه از دیگر عوامل تاثیر گذار در افزایش مشارکتهای مردمی در فرایند محرومیت زدایی است.
از دیگر عوامل کارساز در فرایند محرومیت زدایی و جلب مشارکت های مردمی، تشکیل مراکز تحقیقاتی در جامعه می باشد تا فعالیتهای مشارکت مردمی در مبارزه با فقر را رهبری کرده و به صورت منسجم و هدفمند به پیش ببرد.
موجب افزایش ارتباط موثر و صادقانه دولت و مردم میشود. ارتباط تنگاتنگ، اثربخش و صادقانه مسئولین دولتی با مردم و در یک کلام، مهرورزی و عدالت خواهی، افزایش روحیه مردمی بودن و ارج نهادن به نیازها، خواسته ها و مطالبات مردم از طرف دولتمردان در افزایش انگیزه و مشارکتهای مردمی در امر محرومیت زدایی موثر می باشد.
۲-۲-۲۱- عناصر و متغیرهای اثر گذار مشارکت اجتماعی
وجود فرهنگ و زمینه های فرهنگی بستر ساز مشارکت
احساس مسؤلیت شهروندی
احساس تعلق و هویت فردی و جمعی
سطح بالای آگاهی های عمومی در جامعه