شهروندی که تمامی موارد ذکر شده فوق در مورد او رعایت شده باشد می تواند به مشارکت توسع ه ای دست یابد یعنی مشارکتی با فرایند اجتماعی یکپارچه، جامع، پویا، همبسته با انگیزه و درگیر در تمامی مراحل توسعه خدمات شهری.
۲-۱۶-عوامل مؤثر بر میزان مشارکت افراد
فلودیاگرام ذیل نشان دهنده عوامل مؤثر بر میزان مشارکت می باشند. همانگونه که در شکل پیداست از عوامل مهم مشارکت مردمی، آگاهی از طریق آموزش ، تغییر نگرش و ایجاد انگیزه و ایجاد باورها و سپس اقدام به مشارکت می باشد.
قدم اول در جلب مشارکت های مردمی آگاهی و آموزش است . دانشمندان و کارشناسان عقیده دارند یکی از راه های مبارزه با مسائل زیست محیطی فعالیت بسیار گسترده در زمینه های فرهنگی می باشد به طوری که باید از طریق آموزش همگانی خانواده ها را با اثرات مخرب و آلوده کننده مواد زائد آشنا ساخت و دانش زیست محیطی آنان را در ارتباط با مواد زائد و مخاطرات آن افزایش داد.
نمودارشماره ۲-۲-عوامل مؤثر بر میزان مشارکت افراد
آگاهی مردم علاوه بر اینکه آنان را از انجام اقدامات غیراصولی در زمینه دفع زباله باز خواهد داشت عامل مهمی در جهت جلوگیری از اقدامات غیربهداشتی سایرین نیز خواهد شد. اگر چه برای کسب موفقیت در مشارکت کامل مردم در اجرای طرح های بهداشتی و زیست محیطی ، نیاز به آگاهی می باشد ولی به تنهایی کافی نیست بدین دلیل که آموزش باید در مردم نگرش را تغییر دهد و با تغییر نگرش است که تغییر رفتار پیش می آید.
در روش های آموزشی سنتی به مردم گفته می شود که چه کاری انجام دهند . یعنی تصمیم ها توسط مسئولین گرفته شده و فقط از مردم انتظار دارند که از آن تبعیت کنند بسیاری تصور م ی کنند که اگر تصمیم گرفته شود و از مردم خواسته شود که آنرا اجرا کنند یعنی مردم مشارکت نموده اند در صورتی که در روش های آموزشی نوین رویکرد از بالا به پایین نیست و مردم در تصمیم گیری ها مشارکت دارند. و وقتی مردم علل تصمیم گیری را بدانند و درآن دخالت داشته باشند از میزان خطری که آنان را تهدید می کند آگاه باشند و معتقد باش ند که تغییر نگرش و عملکرد آنان خدمات شهری را بهبود می بخشد و نتایج خوبی خواهد داشت، مسلماً نگرش مطلوب ایجاد خواهد شد.
فرد باید باور کند که اقدام او برای پیشگیری مخاطرات زیست محیطی و حفظ سلامت خود و فرزندانش موثر واقع خواهد شد در آن صورت است که اقدام به مشارکت می کند. مشارکئت اجتماعی سطوح فعالیت از عضویت ساده در انجمن ها تا فعالیتهایی در حوزه های مختلف اجتماعی به منظور طرح مشکل ها و درخواستهای اصلاح و تغییر سیاستها را در بر میگرد.(رضایی، ۱۳۷۵) مشارکت عبارتنداز فعالیتهای اداری و داوطلبانه ای که از طریق آن اعضای یک جامعه در امور محله، شهر و یا روستای خود شرکت می کنند و به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در شکل دادن به حیات اجتماعی خود سهیم می شوند.(محسنی تبریزی، ۱۳۷۳)
مشارکت از نظر سطح(خرد، میانی و کلان)، از نظر انواع بر حسب انگیزه های ایجادی آن(درون زا و برون زا)، بر حسب چگونگی دخالت مردم(مستقیم و غیر مستقیم)، برحسب سطوح فراگیری(محلی، منطقه ای و ملی)، برحسب کیفیت همکاری مردم(طبیعی، خود انگیخته، داوطلبانه، براگیخته، تحمیلی یا اجباری)، برحسب سطوح اجرایی و محتوای عملکردی(بهره مندی خدمات، ارزیابی خدمات، ارائه پیشنهاد، تصمیم گیری و برنامه ریزی، اجرا و نظارت)، بر حسب موضوع و قلمرواجرایی(سیاسی، اقتصادی و اجتماعی)حایز اهمیت است.(طالب ۱۳۷۵)
۲-۱۷- موانع و محدویت های مشارکت مردم در توسعه شهری :
با توجه به اهمیت مشارکت مردم در توسعه شهری و تأکید برنامه ریزان و کارشناسان بر ضرورت به کارگیری توان مردم در این زمینه، مشارکت مردم همواره با موانع و مشکلات فراوانی روبروست. اگه ما مشارکت را به عنوان شیوه ای از زندگی شهروندی در نظر بگیریم و نیز آن را جزء مراحل تکامل شهروندی و شاخص توسعه بدانیم پس همگی حاضر خواهند شد تا بهایی را برای زندگی بهتر و شاداب تر و ارتقاء کیفیت زندگی خودشان در محیطی به نام شهر بپردازند. در محیط شهری مرتب در معرض تناقضها قرار داریم مثلاً ثروت و فقر، تجمل و سادگی، نظم و بی نظمی در جمع نظر اکثریت مهم می باشد و عده ای به اهدافشان نمی رسند. در نتیجه درگیری و تقابل بین گروه های مختلف باعث مشکلاتی در فرایند مدیریت و برنامه ریزی شهر می شود. که از جمله وظایف برنامه ریزان شهری بخصوص در زمینه مشارکت این است که این مسائل را شناسایی کرده و از مشکلات بعدی آن جلوگیری نمایند. از جمله مشکلات و موانع که بر سر راه مشارکت مردم قرار دارد شامل این موارد است:
الف : موانع و محدودیتهای مالی و اقتصادی :
۱-مشارکت در مواردی هزینه بر است و نیاز به سرمایه گذاری از ناحیه مشارکت کننده دارد. ضعف توان اقتصادی بخشی از مردم که مخاطبان اصلی هر برنامه و طرح مشارکت جویانه تلقی می شوند. فرصت مداخله و مشارکت آنها را در امور سلب می کند. در این صورت مشارکت مختص گروه هایی خاص می شود.
۲- محدودیت و کمبود منابع مالی شهرداری نیز مشارکت مردم و بخش های غیر دولتی را در اجرای طرح های توسعه شهری تحت تأثیر قرار می دهد. چون ایجاد زمینه برای مشارکت مردم، موکول به تأمین بخشی از هزینه ها از سوی شهرداری است.
۳- هزینه سرمایه گذاری بالای طرح ها، نبود استطاعت مالی و عدم اطمینان از بازپرداخت تسهیلات بانکی برای تأمین منابع سرمایه گذاری طرح ها.
۴- وجود هزینه های اقتصادی و اجتماعی در امر گرفتن تسهیلات بانکی و باز پرداخت آن.
ب : محدودیت های اجتماعی و فرهنگی :
ورود عرصه های جدید فناوری و تحولات اقتصادی و اجتماعی نوعی تحول در مناسبات اجتماعی و روابط اقتصادی پدید آورده است که اشکال سنتی مشارکت را تحت تأثیر قرار داده است و تنگناهایی را در این زمینه باعث شده است و موانع اجتماعی به شرح زیر را دامن زده است :
عدم آگاهی مردم نسبت به اهداف طرح ها و خصوصیات آن.
عدم آشنایی مردم با وظایف مدیریت شهری.
عدم اعتقاد به کار جمعی و گروهی.
سنت گرایی و ارزش گذاری روی عناصر قدیمی.
عدم اعتماد و احتیاط کاری.
نفع طلبی شخصی.
نبود تجربه های مشارکتی و داشتن تجارت منفی از مشارکت های مردمی در سایر طرح ها.
عدم استفاده مؤثر از وسایل ارتباط جمعی در جهت تجهیز منابع برای اعتلای روحیه مشارکت.
ج : محدودیتها و موانع ساختاری و عملی شامل :
وجود نظام برنامه ریزی متمرکز مانع تسهیل امر مشارکت است.
فقدان مدیریت هماهنگ شهری.
نامناسب بودن فناوری های نوین.
نبود ساختارهای محلی مناسب برای امور مشارکتی.
دیوان سالاری در شهرداری ها.
بافت و ساختار تشکیلاتی مدیریت شهری که اجازه مشارکت را نمی دهد.
تمرکز قدرت تصمیم گیری در مرکز و عدم مشارکت فعال مجموعه عوامل شهرداری.
۲-۱۸-سوابق مشارکت مردمی دربرنامه ریزی شهری :
طرح جامع شهری برای اولین بار برای شهر آمستردام ردسال ۱۹۳۴ تهیه گردید. از اوایل دهه ۱۹۴۰ در اروپا نظر خواهی از مردم برای تهیه طرحهای جامع شهری معمول شد. وبه این صورت انجام می شد که پس از تهیه طرح جامع شهری شهر مربوطه، طرح تهیه شده ردیکی از سالهای شهرداری یا مدارس بزرگ شهر در معرض نمایش و نظرخواهی قرار داده می شد. مردم می توانستند نظطرات خودرابه صورت کتبی به مسئولین امر منعکس نمایند ومسئولین امر درحد مقدورات پس از بررسی اصلاحات، انتقادات و پیشنهادات مردم، مواردرا در طرح منعکس می نمودند ودر واقع از سطحی از مشارکت تحت عنوان شیوه اطلاعات دهی ومشورت کردن استفاده می شد.
از اواخر دهه ۱۹۵۰ مفهوم مشارکت و توسعه مشانرکتی به منزله مفهومی مهم در مباحث توسعه اقتصادی وبه دنبال شکست برنامه های اقتصادی مطرح شد(مرادی،۱۳۸۰،ص۱۲).
در دهه ۱۹۶۰ به موازات عدم تحقق طرحهای شهری در اروپا وآمریکا نقدهای عمده ای از سوی افرادی چون دیویدوف، لیندبلوم وآتزیونی بر طرحهای جامع وارد شده وآنان مسئولیت شکست نسبی و دلیل عدم تحقیق این طرح ها را از یک سو به شیوه تهیه طرحها (که به صورت جامع و کلی نگریسته می شده) وازسوی دیگر به عدم دخالت مردم وتوجه به نیازهای مردمی می دانستند. لذا دراین دوران کماکان مشارکت مردمی درکلیه مراحل تهیه، بررسی واجرای طرحها، بهص ورت ضروری وجزء لاینفک از روند برنامه ریزی مطرح گردید وبه تدریج مسئله مشارکت مردمی به صورت قانونی والزامی در برنامه ریزی شهری غرب مطرح گردید.(مرادی،۱۳۸۰،ص۱۳)
در دهه ۱۹۷۰ با رکود اقتصادی وبحران انرژی درجهان، نخستین هدف توسعه انسان محور ددستیابی به نیازهای اساسی انسانی بودکه اهمیت مشارکت مردمی رادر همه سطوح از تصمیم گیری درتعیین اهداف وتعیین نیازها گرفته تا اجرا نظارت و ارزیابی برنامه ها را گوشزد می نمود.
دهه۱۹۸۰ دهه توسعه پایدار و حفظ زیست ومشارکت بوده است که مشارکت از آن جنبه ای که می تواند بر روی محیط زیست تاثیر گذاشته وتوسعه پایدار را قویت نمای مورد بررسی قرار گرفت. آخرین دهه قرن بیستم نیز دهه توسعه انسانی نامیده شد.(ارجمندنیا، ۱۳۸۰،ص۳۰)
امروزه مشارکت مردمی در جواعن نسبتاً مترقی به صورت نظرخواهی از نهادهای غیر دولتی وشهروندان درباره اهداف اصلی طرح، نظرخواهی درمورد مراحل مختلف تهیه، بررسی واجرای طرح، نظرخواهی در مورد محله ای خاص با موضوع خاص شهری ، جلب مشارکت عملی شهروندان(به صورتهای مشارکت خودانگیخته، مشارکت تعاملی، مشارکت عملکردی و یامشارکت بخاطر انگیزه مادی) مطرح می باشد.
۲-۱۹- شیوه های مشارکت مردمی:
تکنیکها و شیوه های مشارکت مردمی شامل مواردزیرمی باشد :
۲-۱۹-۱ شیوه های سازمان نیافته و نا منظم.
۲-۱۹-۲-شیوه های سازمان یافته و منظم.
۲-۱۹-۳- شیوه های فعال.
۲-۱۹-۴ شیوه های انفعالی.
این شیوه های مشارکت مردمی به شرح زیر است :
۲-۱۹-۱ شیوه های سازمان نیافته و نا منظم.
پژوهش های انجام شده در رابطه با نقش مشارکت شهروندان در مدیریت مطلوب شهری نمونه ...