مثلاً فعل چگونه به کار رفته است؟ مباحث جنبی آن مثل فعلهای مجهول، متعدی، مرکب و … هر کدام چگونه به کار رفتهاند. همچنین پرسشهای زیر قابل طرح هستند:
۱-۶-۱- تنوع وجوه فعل در مرزباننامه؛
۱-۶-۲- ساختمان افعال در مرزباننامه؛
۱-۶-۳- شیوهی متعدی کردن افعال در مرزباننامه؛
۱-۶-۴- تنوع افعال مجهول در مرزباننامه؛
۱-۶-۵- کارکرد فعلهای کوتاه در مرزباننامه؛
۱-۶-۶- تام و ناقص بودن افعال در مرزباننامه؛
۱-۶-۷- شیوهی منفی کردن فعل در مرزباننامه؛
۱-۶-۸- فعلهای متروک به کار رفته در مرزباننامه؛
۱-۶-۹- به کار بردن زمان های فعل به جای یکدیگر در مرزباننامه (زمان های تقویمی و دستوری افعال در مرزباننامه)؛
۱-۷- پرسشهای جدید تحقیق
در حین انجام تحقیق به پرسشهای دیگر نیز برخوردیم بدین شرح:
۱-۷-۱- افعال ناگذر یک شخصه و افعال غیر شخصی در مرزباننامه چه وضعیتی دارند؟
۱-۷-۲- شیوهی به کارگیری اسم مصدر و حاصل مصدر در مرزباننامه چگونه است؟
۱-۷-۳- تقدیم و تأخیر افعال در مرزباننامه چگونه است؟
۱-۷-۴- حروف اضافهی اختصاصی در مرزباننامه چگونه به کار رفته اند؟
فصل دوم
زمان، شخص و وجه افعال در مرزباننامه
مطالب و یافته های این پایان نامه در این فصل به شرح زیر ارائه شده است
۲-۱- زمان های افعال در مرزبان نامه
۲-۲- زمان های تقویمی (نجومی) و دستوری در مرزباننامه
۲-۳- فعلهای ناگذر یک شخصه و فعلهای غیر شخصی در مرزباننامه
۲-۴- وجه افعال در مرزباننامه
زمان، شخص و وجه افعال در مرزباننامه
۲-۱- زمان های افعال در مرزباننامه
یکی از ویژگیهای فعل، زمان است که شامل ماضی، مضارع و آینده میباشد و هر کدام به جز آینده دارای انواعی است. فرشیدورد در این مورد چنین میفرمایند: «زمان یکی از ویژگیهای فعل است؛ زیرا فعل در یکی از زمان های گذشته یا حال یا آینده رخ میدهد.» (فرشیدورد، ۱۷۵:۱۳۸۳)
در مرزباننامه با توجه به بررسی افعال در صفحات ۶ تا ۸ هر باب، تنوع افعال از نظر زمان بدین گونه است: ماضی مطلق حدود ۵/۲۸%، ماضی استمراری ۸%، ماضی نقلی ۱۰%، ماضی التزامی ۵%، ماضی بعید ۵/۲%، مضارع اخباری ۶%، مضارع التزامی ۲۴%، مضارع ساده ۵/%۱۲، افعال در وجه مصدری ۴% ، افعال مخفف ۲% ، افعال دعایی ۵/% و فعل امری ۵/۱% میباشد.
یادآوری: منظور از افعال مرکب ضمیری، شناسههایی است که به بعضی از کلمات میچسبد و کار فعل را انجام میدهد.
۲-۱-۱- انواع فعل ماضی و شیوه های مختلف آن در مرزباننامه
فعل ماضی آن است که در گذشته صورت گرفته و دارای انواعی است.
۲-۱-۱-۱- ماضی مطلق
ماضی مطلق علاوه بر شیوهی معمول (بن ماضی+ شناسه) به صورت زیر نیز آمده است:
حدود ۵/۲۸% از افعال به کار رفته در مرزباننامه، ماضی مطلق است که از این تعداد ۵/۸۲% آن به شیوهی معمول(بن ماضی+ شناسه) و۵/۱۰% با بای تأکید،۵/۴% به صورت پیشوندی و ۵/۲% با همراه شدن «می» به صورت پیش جز با همراه شدن«ی» در پایان ماضی مطلق به کار رفتهاند.
۲-۱-۱-۱-۱- کارکرد ماضی مطلق با بای تأکید در مرزباننامه
در متون کهن گاهی ماضی مطلق با بای تأکید همراه است. انوری و گیوی در (۱۳۷۴: ۳۲۸) دستور زبان فارسی ۲ آوردن پیش جزء «ب» در اول انواع ماضی را از کاربردهای کهن فعل
میدانند. خانلری در این باب چنین مینویسد:
«ادیبان ایران این جزء«ب»را گاهی«باء زینت» و گاهی«باء تأکید» لقب دادهاند. امّا نه تعبیر اوّلی قابل قبول است (زیرا که هیچ یک از اجزاءگفتار بیهوده و تنها برای آرایش لفظ به کار نمیرود) و نه تعبیر دومی یعنی تأکید که مستلزم شواهد صریح و فراوان برای اثبات است و من تاکنون این گونه استدلال را قانع کننده باشد ندیدم. در بعضی از گویشهای ایرانی این جز بر سر صیغهی ماضی تام، آن را از انواع دیگر ماضی متمایز میکند. از آن جمله در گویش طبری تفاوت ماضی تام (ماضی ساده و مطلق) با ماضی استمراری (ماضی غیر صریح یا ماضی ناتمام) آن است که در مورد اول جزء «ب» بر سر فعل درآید و در مورد دوم فعل از این جزء پیشین عاری است.» (ناتل خانلری،۲۴:۱۳۸۷)
در مرزباننامه نیز گاهی ماضی مطلق با باءتأکید همراه است و شواهد چنین است:
زوایای آن همه بگردیدم و خبایای اسرار آن به نظر استبصار تمام بدیدم. (۱/۲۲)
و بر همان صیغت اصل بگذاشتم. (۳/۲۲)
نام بزرگوارش از دیباچه مرزباننامه بر روی روزگار مخلّد و مورّخ بماند. (۳/۳۴)
مهر مؤالف و موافقت در نهاد او بجنبید. (۵/۵۱)
از گله ما عادت گرگ ربائی خود به جای بگذاشتی. (۴/۷۰)
شکوفه شاخ شرخ شباب او را از انقلاب خریف عمر بپژمراند. (۵/۶۷۴)
۲-۱-۱-۱-۲- ماضی مطلق به صورت پیشوندی در مرزباننامه
در مرزباننامه حدود ۵/۴% از افعال ماضی مطلق به این شیوه به کار رفتهاند
شاه پیلان چون مضمون نامه برخواند. (۶/۵۴۱)
نفسی سوزناک برکشید. (۲/۶۰۲)
مشاطه چرب دست فکرت را در آرایش لعبتان شیرین شمایل دست بر گشودم. (۵/۲۳)
۲-۱-۱-۱-۳- آوردن «می» یا «همی» قبل از ماضی مطلق در مرزبان نامه
آوردن می همراه ماضی برای تأکید است نه استمرار که حدود ۵/۲% از افعال در مرزباننامه به این شیوه به کار رفتهاند. در گذشته «می» و «همی» با بودن، داشتن، و بایستن در ساختهای ماضی مطلق نیز به کار میرفت که امروز پیشوند «همی» به کلی منسوخ شده است. و «می» نیز با افعال ماضی مطلق به کار نمیرود. به این دلیل که اولاً این افعال پر کاربردند و همین کثرت استعمال موجب کوتاهی سخن میگردد. دیگر اینکه «می» در معنی فعلهایی که بر حالت دلالت میکنند تأثیر چندانی ندارد؛ بنا بر این حذف آن خللی در معنا ایجاد نمیکند.
مهمان دزدیده نگاه میکرد و خاموش میبود. (۴/۲۳۳)
همی ناگاه برادر را دید در همان قید اسار گرفتار. (۷/۵۱)
تا اکنون که سگی زیرک نام که به فرط شجاعت و علو همت با شیران عالم از سر پنجه
میگوید و در قناعت و خویشتن داری از سایهی همای ننگ میدارد. (۶/۴۱۸)
اما به حکم آنکه همه ساله در مصاید مرغان میبودم ۲/۶۹۸
یادآوری: برای این شیوه در مرزبان نامه فقط همین موارد را یافته شد. «در فارسی امروز هیچ کدام از این صورتهای فعل بودن [میبودم، بوده بودم، بوده باشیم] به کار نمیرود. بنابراین طرح این صورتهای صرفی در دستور فارسی امروز بیمورد است.» (باطنی، ۲۵۳۶: ۳۹)
۲-۱-۱-۲- ماضی استمراری
می باشد را آموزش می دهد. و از انها می خواهد تا در منزل این تکنیکها را تمرین نمایند. ازمونگر همچنین به اعضا توصیه می کند که هیچ گونه عذر و بهانه ای برای رد مسئولیت پذیرفته نمی شود و تمامی تکنیکها باید انجام پذیرد. در ادامه آزمونگر به تشریح موارد چون:
۱-شناخت موقعیت ها و نشانه های یاس آور
۲-بررسی تفکر خودکار افراد در موقعیت های ناامید کننده
۳-اجتناب از سرزنش و تنبیه
۴-اجتناب از کمال گرایی و ناامیدی
۵-جایگزینی افکار مثبت بجای افکار ناامید کننده
۶-پرهیز از استدلالات و انتظارات غیر منطقی
می پردازد. پس از بررسی تکلیف جلسه قبل، در این جلسه از اعضاخواسته می شود تا در مورد زمینه هایی که موجب یاس و ناامیدی در آنان می شود بیشتر صحبت کنند، از انجا که افراد هنگامی که انتظاراتشان از خودشان به طور نامعقولی بالاست، وقت زیادی را صرف نگرانی و سرزنش خود راجع به اشتباهات کوچک و خطاهای جزیی می کنندو دچار دلسردی می شوند. از انها خواسته می شود تا کمال گرایی خودشان را با رعایت پیشنهادات زیر کاهش دهند:
اجازه ندهید که عزت نفس تان با موفقیت هایتان تعیین شود
شیوه ها ی تفکرکمال گرا را شناسایی و بر انها غلبه نمایید
تلاش کنید تا خودگویی های زیر را به باور منفی و طرحواره شکست می انجامد را خودنگویید:
نباید اشتباه کنم
نمی توانم ان را انجام دهم.
حتی امتحان کردنش هم فایده ای ندارد.
درعوض خود گویی های مثبت زیر را تمرین کنید:
من هم اشتباه می کنم و مسئولیت اشتباهم را می پذیرم
من هم می توانم کارهایی را به بهترین نحو ممکن انجام دهم.
صرفا آن را برای اینکه روزنه ای باز شود امتحان خواهم کرد.
اهمیت خطاهای کوچک را بزرگ نکنید
نسبت به زندگی تسلط مدار باشید.
خویشتن پذیری راتقویت کنید.
روی اهدافی کار کنیدکه واقع مدار هستند. اهداف باید به اندازه کافی عالی باشدتا جالب و چالش انگیز باشد اما آنقدر نباید بالا باشد که نتوانید به آن دست یابید و موجب ناکامی و درنهایت افسردگی شما گردد.در پایان جلسه از اعضا خواسته می شود که با توجه به افکار و نشانه ها و موقعیت ها یاس آور خود تا جلسه بعد، نسبت به موقعیت ها و حالات یاس آور خود یادداشت برداری کرده و افکار ورفتار درست راجایگزین کنند.
جلسه هفتم: کسب هویت موفق و بالابردن مسولیت پذیری از طریق آموزش های جلسات قبل
هدف: شناخت بیشتر نسبت به نیازهای اساسی و تلاش برای دستیابی به هویت موفق ومسولیت پذیری در قبال رفتار و باور های خود
در ابتدای جلسه پس از بررسی تکلیف جلسه قبل از اعضا خواسته می شودتا پیرامون نیازهای اساسی خود به تبادل نظر بپردازند. ازمونگر در همین راستا از دید گاه طرحواره درمانی ،نیاز اساسی انسان را که شامل نیاز به وجود باورهای منطقی و در زندگی زناشویی (مبادله عشق و محبت) است و این دو نیاز را برابر هویت می داند و برای اعضا تشریح می کند . از این رو هر یک از اعضا در این جلسه پیرامون روابط بین فردی و اجتماعی خویش، عوامل شکل گیری در تعیین هویت خانوادگی، عوامل تعیین کننده احساس ارزشمندی و ابراز عشق و محبت بحث کنند. همچنین ارزشیابی خودشان از زندگی در ارتباط با شرایط زندگی زناشویی، تصورات راجع به وضع جسمانی، و شیوه لباس پوشیدن مورد بحث قرار می گیرد. در پایان ازمونگر از اعضا می خواهد تا روابط معیوب خود با خانواده و همسالان را شناسایی و ضمن ارزیابی رفتار خویش، روابط سالمی را جایگزین کنند و در مورد مبادله عشق و محبت به اطرافیان بیشتر توجه کرده و برای ان تلاش کنند.
در ادامه جلسه ، آزمونگر از اعضا می خواهد تا در مورد میزان مسولیت پذیری خود ، نحوه برخورد با واقعیات زندگی به بحث و گفتگو بپردازند. که هر یک پس از بیان ویژگیها و نظرات شخص خویش ، رفتار خود را با توجه به درست یا نادرست بودن در حیطه واقعیت ، پذیرش مسئولیت و امور درست و نادرست به هریک از اعضا کمک می کند به رفتار غیر مسوولانه خود پی ببرند و نیاز های خود را در چهارچوب واقعیات زندگی خویش جستجو کنند نه با انکار واقعیت، رفتار غیر مسوولانه خود را باعث بروز اضطراب و ناراحتی روانی خود بدانند، نه اینکه اضطراب و ناراحتی روانی باعث غیر مسوول بودن آنها شده است. تمرکز بر بعد مسئولیت هسته اساسی این جلسه است. در پایان ضمن خلاصه نمودن بحث و جمع بندی توسط ازمونگر ،از اعضا خواسته می شود به واقعیت های زندگی خود بیش از پیش توجه نموده انها را یادداشت نمایند و با خود مرور کنند و روحیه مسئولیت پذیری در قبال این واقعیت ها را در خود افزایش دهند.
جلسه نهایی
هدف: جمع بندی جلسات
ابتدای جلسه به مرورتکالیف جلسه قبل پرداخته می شود. ازمونگر با بیان اینکه این آخرین جلسه است به جمع بندی مطالب گفته شده با انجام تمارین مختلف رفتاری می پردازد و از اعضا میخواهد که به تمرینات خود ادامه دهند و نظر خواهی درموردجلسات از آنهابه عمل می آید و پس آزمون اجرا می گردد.
پرسشنامه سلامت روان
میخواهیم درباره کسالت و ناراحتیهای پزشکی و اینکه سلامت عمومی شما در طول یک ماه گذشته چگونه بوده اطلاعاتی به دست آوریم. لطفاً در تمامی سوالات زیر پاسخی را که فکر میکنید با وضع شما بیشتر مطابقت دارد مشخص کنید. به خاطر داشته باشید که میخواهیم درباره ناراحتیهای اخیر شما اطلاعاتی به دست آوریم نه مشکلات و ناراحتیهایی که در گذشته داشتهاید.
آیا از یک ماه گذشته تا به امروز:
۱) این احساس در شما وجود داشته که از نظر جسمانی سالم و وضع خوبی دارید؟
الف) بیشتر از همیشه£ ب) مثل همیشه £
ج) کمتر از همیشه £ د) خیلی کمتر از همیشه £
۲) این احساس در شما وجودداشته که نیاز به داروهای تقویتی دارید؟
الف) خیر£ ب) کمی £ ج) زیاد £ د) خیلی زیاد £
۳) این احساس در شما وجود داشته که دچار ضعف و سستی هستید؟
الف) خیر£ ب) کمی £ ج) زیاد £ د) خیلی زیاد £
۴) این احساس در شما وجود داشته که بیمار هستید؟
الف) خیر£ ب) کمی £ ج) زیاد £ د) خیلی زیاد £
۵) این احساس در شما وجود داشته که سردرد دارید؟
الف) خیر£ ب) کمی £ ج) زیاد £ د) خیلی زیاد £
۶) این احساس در شما وجود داشته که سرتان را محکم با چیزی مثل دستمال بستهاید یا اینکه فشاری به سرتان وارد میشود؟
الف) خیر£ ب) کمی £ ج) زیاد £ د) خیلی زیاد £
۷) این احساس در شما وجود داشته که بعضی وقتها بدنتان داغ و یا سرد میشود؟
الف) خیر£ ب) کمی £ ج) زیاد £ د) خیلی زیاد £
۸) اتفاق افتاده که در اثر نگرانی دچار بیخوابی شده باشید؟
الف) خیر£ ب) کمی £ ج) زیاد £ د) خیلی زیاد £
۹) شبها وسط خواب بیدار میشوید؟
:قیمت بازار سهام در ابتدای سال
D:سود نقدی تعلق گرفته به هر سهم
۲)شرکت افزایش سرمایه داده باشد:
در این صورت،با توجه به زمان افزایش سرمایه ممکن است دو حالت رخ دهد:
حالت اول:افزایش سرمایه قبل از مجمع عمومی باشد:
R=
a:درصد افزایش سرمایه
حالت دوم: افزایش سرمایه بعد از مجمع عمومی عادی باشد:
R=
۳)افزایش سرمایه شرکت از محل مطالبات و آورده های نقدی
با توجه به زمان افزایش سرمایه مانند مورد دو،حالت های زیر را داریم:
حالت اول:افزایش سرمایه قبل از مجمع عمومی عادی باشد
R=
۱۰۰۰:قیمت اسمی هر سهم
حالت دوم:افزایش سرمایه بعد از مجمع عمومی عادی باشد.
R=
۴)افزایش سرمایه از محل اندخته ها و مطالبات و آورده نقدی
حالت اول:افزایش سرمایه قبل از مجمع عمومی عادی باشد.
R=
:درصد افزایش سرمایه از محل مطالبات و آورده نقدی
:درصد افزایش سرمایه از محل اندوخته
حالت دوم:افزایش سرمایه بعد از مجمع عمومی عادی باشد.
R=
پس از محاسبه بازده سهام شرکت مورد بررسی،مقدار بازده هر سهم در یک سال از مقدار بازده همان سهام در سال قبل کسر شده و بر مقدار بازده سهم در سال قبل تقسیم می شود تا درصد تغییرات بازده سهم بدست آید.
در تعریف دیگر منظور از بازده سالانه سهام،عبارت است از تغییرات قیمت اول دوره و آخر دوره سهام،به علاوه سایر عواید ناشی از خرید سهم مانند مزایای ناشی از حق تقدم،سهام جایزه و سود نقدی سهام،تقسیم بر قیمت سهام در اول دوره.(کاشانی پور و رسایی،۱۳۸۶)
SRET=
که در آن:
SREt:بازده کل سهام نسبت به اولین قیمت سهم
:قیمت سهم در پایان سال مالی
:قیمت سهم در ابتدای سال مالی
:ارزش اسمی سهم
:سود نقدی ناخالص هر سهم
:تعداد سهام افزایش یافته از طریق اندوخته یا سود انباشته
:تعداد سهام افزایش یافته از طریق آورده نقدی
:تعداد سهام قبل از افزایش سرمایه،می باشد.
تحقیقی دیگرمحاسبه صحیح نرخ بازده را شامل دو جز بازده یعنی سود دریافتی و تغییرات قیمت اوراق بهادار می داند.از این مدل برای محاسبه نرخ بازده واقعی سهام استفاده می شود:(راعی و تلنگی،۱۳۸۳)
: سود نقدی هر سهم به ازای تعداد سهام در اول سال
c: مبلغ اسمی پرداخت شده توسط سرمایه گذار بابت افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و مطالبات
a: درصد افزایش سرمایه از محل مطالبات و آورده نقدی
B: د÷رصد افزایش سرمایه از محل اندوخته
: نرخ بازده سهام شرکت i در طول دوره زمانی t
: قیمت سهام شرکت i در پایان دوره t
: قیمت سهام شرکت i در ابتدای دوره t(انتهای دوره زمانی t-1)
۲-۲۲- بازده سهام عادی
بازده سهام عادی ، عبارتست از مجموعه عایداتی که در طول یک دوره مالی به شرح ذیل به دارنده سهم تعلق می گیرد:
۱) تغییر قیمت:تغییرات قیمت سهم طی یک دوره، به عنوان یکی از عوامل اصلی بازده است که اصطلاحا تحت عنوان Cpital Gain از آن نام برده می شود .
۲) سود نقدی هر سهم : که پس از کسر مالیات به سهامداران پرداخت می شود و تحت عنوان Dividend
نامیده می شود.
۳) مزایای ناشی از حق تقدم خرید سهام: سهامداران شرکتهای سهامی عام در خرید سهام جدیدی که پس از افزایش سرمایه توسط شرکت منتشر می شود، نسبت به سایرین اولویت داشته و می توانند در ظرف مهلت مقرر از حق خود ا ستفاده نمایند. این حق دارای ارزش مبادلاتی است.
۴) مزایای ناشی از سود سهم یا سهام جایزه: برخی شرکتها ترجیح می دهند که سود را به صورت سهام جایزه به سهامداران پرداخت نمایند . بنابراین به جای سود نقدی ، تعدادی سهام به سهامداران تخصیص می یابد(قائمی و طوسی،۱۳۸۵).
تــا اگـر بـا خـویـش آیـد بـعـد از ایـن خـویـش را آراسـتـه بـیـنــد چـنـــیـن
یــادش آیـد کــاشــنـایـی یـافـتـسـت وز چـو مـن شـاهـی جـدایـی یافـتست
ای در اول آشــنــایــی یــافــتــه و آخـر از غـــفلـت جـدایی یافـته
پـای در عـشـق حـقـیـقـی نه تمام نـوش کــن بـا اژدها مـردانـه جــام
زان که این جـا پـای داو اژدهاست عاشـقان سر بـریـدن خـون بهاست
آنـچه جـان مـرد را شـوری دهـد اژدها را صــورت مـــوری دهـــد
عـاشـقانش گـر یکی و گر صداند در ره او تـشــنه خــون خــود انـد
(همان : ۱۲۶ – ۱۲۷)
۴-۲۸ راوی و عمل روایت:
توضیح لایه های ساختاری حکایت:
۱-نویسنده ملموس: فریدالدین عطار نیشابوری خواننده ملموس : من خواننده و تمام کسانی که توانایی خواندن و درک این حکایت دارند.
۲-نویسنده انتزاعی : من مجرد فریدالدین عطار نیشابوری خواننده انتزاعی: من انتزاعی و تمام کسانی که این روایت را می خوانند.
۳-راوی تخیلی: سوم شخص مخاطب تخیلی : سالکان(مرغان)
۴-کنشگر : خسرو، سگبان، سگ.
۴-۲۹ زمان روایی
رخدادهای حکایت: آماده شدن خسرو برای رفتن به شکار، دستور دادن به سگبان برای آماده کردن و آوردن سگ، خسرو در قفای سگ میرود، سگ به استخوان نگاه می کند، خسرورشتهی سگ را رها می کند.
۴-۳۰ نظم
حکایت با رخداد آماده شدن خسرو برای رفتن شکار و دستوردادن به سگبان برای آماده کردن سگ برای شکار آغاز می شود، خسرو به هنگام شکار از پس سگ در حرکت است تا این که استخوانی توجه سگ را به خود جلب می کند. در نهایت خسرو رشته سگ را رها می کند و میگوید که سگ در حضور من- خسرو- به استخوان بیارزشی توجه نموده است. در واقع رخدادها به ترتیب و به دنبال یکدیگر میآیند و از تقدم و تأخر زمانی (زمان پریشی) استفاده نشدهاست.
۴-۳۱ سرعت روایی
این فابل شامل حرکتهای روایی متفاوت و مکرر است که باعث می شود سرعت روایت حکایت تند و سریع و کند شود و انگیزه بیشتر و ترغیب به خواندن مخاطب شود:
حرکت های روایی حکایت به ترتیب : چکیده، درنگ، چکیده، صحنه، درنگ، صحنه، درنگ.
در ابتدای حکایت نویسنده با ایجاد چکیده حکایت را آغاز می کند:
خسروی میرفت در دشت شکار گفت ای سگبان سگ تازی بیار
سپس با توصیف سگ در ادامه ی حکایت درنگ ایجاد شده است:
بـــود خــسـرو را ســگـی آمــوخــتـــه جـلدش از اکـسـون و اطـلـس دوخـتـه
از گــهر طــوقــی مــرصــع ســـاخـتـه فـخــر را در گــردنـــش انـداخــتـــه
از زرش خــلخــال و دسـت ابـرنـجنـش رشــتـه ابـریـشــمــین در گــردنـــش
بار دیگر حکایت، به خلاصهای از چگونگی رفتن خسرو به شکار و میل کردن سگ به استخوان پرداخته است،
شـاه آن سـگ را ســگ بــخـرد گــرفت رشتـه آن سـگ به دسـت خود گـرفـت
شــاه مـیشـد، در قـفـاش آن سـگ دوان در ره سـگ بـود لـخـتـی اسـتـــخـوان
سـگ نـمـیشـد که اسـتـخوان فـتـاده بود بنـگـرسـت آن شـاه سـگ اسـتاده بــود
آتــش غــیـرت چـنــان بــر شـــاه زد کـاتــش انــدر آن ســگ گــــم راه زد
در اینجا شاهد گفتگو خسرو با خود و اطرافیانش هستیم که با صحنه روبرو میشویم :
گـفـت آخـر پـیـش چـون مـن پـادشـاه سـوی غـیری چـون تـوان کـردن نـگـاه
رشـته را بـگـسـست و گـفـتش این زمان سـر دهـید ایـن بـیادب را در جـهـــان
درنگ در حکایت در بیت زیر تکرار می شود:
گر بخوردی سوزن آن سگ صدهزار بـهتـرش بـودی کـه بـی آن رشـتـه کار
در ابیات زیر بازهم با صحنه مواجه هستیم:
مـرد ســگـبـان گـفـت سـگ آراسته است جـمـلـه انـدام سگ پر خواسـته است
گرچه این سگ دشت و صحرا را سزاست اطـلـس و زرّ و گـهـر مـا را هواســـت
شــاه گــفـتـا هـم چـنـان بـگـذار و رو دل ز ســـیم و زرّ او بــگــــذار و رو
تــا اگـر بـا خـویـش آیـد بـعـد از ایـن خـویـش را آراسـتـه بـیـنــد چـنــیـن
یــادش آیـد کــاشــنـایـی یـافـتـسـت وز چـو مـن شـاهـی جـدایـی یافتست
و در پایان حکایت رنگی دیگر در حکایت ایجاد می شود:
ای در اول آشــنــایــی یــافــتــه و آخـر از غــفلــت جـدایی یافــته
پـای در عـشـق حـقـیـقـی نه تمام نـوش کــن بـا اژدها مـردانـه جــام
زان که این جـا پـای داو اژدهاست عاشـقان سر بـریـدن خـون بهاست
آنـچه جـان مـرد را شـوری دهـد اژدها را صــورت مـــوری دهـــد
عـاشـقانش گـر یکی و گر صداند در ره او تـشــنه خــون خــود انـد
۴-۳۳ بسامد رخداد
لازم است که روایت را به دو بخش روایی تقسیم کنیم:
- رخدادهایی که یک بار روی می دهند و یک بار بیان میشوند مانند: شکار خسرو.
- راوی میل و توجه کردن سگ به استخوان که در روایت یک بار روی دادهاست اما بارها به آن اشاره شده و تکرار میگردد..
رخداد میل و هوس سگ به استخوان:
- از مواردی که انسان اگرچه مسلمان نباشد در پی حفظ آن است و آن را ارزش می داند «آبرو» می باشد و ریخته شدن آبروی خود را یک شکست می داند. در کتاب مصباح الشریعه به نقل از امام صادق علیه السلام در این مورد چنین آمده است :« مَنْ خَافَ اللَّهَ فِی السِّرِّ لَمْ یَهْتِکِ اللَّهُ عَلَانِیَتَهُ »[۴۶۶] «آن کس که در نهان از خدا بترسد، در عیان پرده از راز او نیفتد.»
- شب زنده داری و در پی آن اثرات زیاد شب زنده داری در اثر ترس از خداوند حاصل می شود. رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند :« مَنْ خَافَ أَدْلَجَ، وَ مَنْ أَدْلَجَ بَلَغَ الْمَنْزِل »[۴۶۷] «کسی که [از خدا ] بترسد، شب خیز باشد و به منزل و مقصود می رسد.»
- کسب دانش و یادگیری علم (آن هم علمی که از جهل خالی باشد) از اثرات دیگر رسیدن به مقام خوف است که پیامبر گرامی اسلام آن را بیان کرده اند. رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند :«لو خِفتُم اللهَ تَعالى حَقَ خِیفَتِه لَعَلِمتُم العِلمَ الّذِی لا جَهلَ مَعه، وَ لو عَرفتُم الله تعالى حَقَ مَعرِفَتِه لَزالَت لِدُعائِکُم الجِبَال»[۴۶۸] «اگر از خدا چنان که باید بترسید هر آینه هر دانشی بدست آورید که از هرگونه جهل و نادانی به دور است و اگر خدای را چنان که باید و شاید بشناسید براستی با دعای شما کوه ها از جا کنده می شود.»
- وابستگی به دنیا و علاقه به مظاهر دنیا از جمله حب به شهرت ، مقام و … آزادی و آرامش خاطر و سلامت روح و روان را از انسان سلب می کند. طبق احادیث اهل بیت علیهم اسلام شخص خائف از این مفاسد به دور است امام صادق علیه السلام می فرمایند: « مَنْ عَرَفَ اللَّهَ خَافَ اللَّهَ وَ مَنْ خَافَ اللَّهَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنِ الدُّنْیَا »[۴۶۹] «هر که خدا را شناسد از او ترسد و هر که از خدا بترسد دل از دنیا برکند.» ایشان در حدیثی دیگر به برخی مصادیق حب به دنیا اشاره نموده و قلب شخص ترسان از خداوند را از این محبت تهی میدانند :« إِنَّ حُبَّ الشَّرَفِ وَ الذِّکْرِ لَا یَکُونَانِ فِی قَلْبِ الْخَائِفِ الرَّاهِبِ »[۴۷۰] «به راستی حب بزرگ منشی و شهرت در دل شخص ترسان و هراسان نباشد.»
فصل پنجم:
نتیجه گیری
نتیجه گیری
مسئله رشد اخلاقی و تزکیه نفس انسان از رذائل و تعالی روحی او یکی از مسائلی است که دین اسلام بر آن تاکید دارد و همگان را به این امر فرا می خواند . قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام زندگی انسان ها را در پرتو عمل به دستورات اخلاقی ، زندگی سعادتمند می دانند.
در دوران کنونی نیز نیاز به اخلاق و تهذیب نفس بیش از گذشته احساس می شود لذا می طلبد ابعاد این مطلب و روش های مختلف افزایش گرایش مردم به اخلاق روشن تر گردد.
یکی از مباحث مطرح در این زمینه این است که آیا دامنه تأثیرات اخلاق فقط در آخرت است یا رعایت دستورهای اخلاقی در زندگی دنیوی انسان ها نیز مؤثر است.
برخی براین باورند که دین مبین اسلام فقط سعادت انسان را در آخرت تامین می کند و با عمل به دستورات دینی موفقیت دنیوی بدست نخواهد آمد.
بنابراین در فصل اول این نوشتار پس از تبیین مسئله و بیان اهمیت آن و بیان فرضیات مسئله در فصل دوم در نگاهی کلی به اخلاق و علم اخلاق جایگاه و اهمیت آن ،مطالبی دیگر پیرامون آن بیان شد که خلاصه آن در ذیل می آید.
اخلاق در لغت عرب به معنای سرشت وسجیه است و معنای اصطلاحی آن را علمای اخلاق چنین تعریف کردند :«اخلاق عبارت است از هیئت ثابت نفسانی که افعال به آسانی و بدون فکر و نظر از آن صادر می شود اگر افعالی که از این هیئت صادر می شود شرعاً و عقلاً پسندیده باشد این هیئت را خلق نیکو گویند و اگر زشت و ناپسند باشد خلق بد نامیده می شود.»
بنابراین اگراین حالت نفسانی به شکل خلق و خوی ثابت در نیامده باشد به عنوان اخلاق شناخته نمی شود.
اخلاق در دین اسلام جایگاه رفیع و والایی دارد . قرآن کریم هدف بعثت پیامبر را نیز تزکیه و تربیت نفوس می داند و خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز هدف بعثت خود را اتمام محاسن اخلاقی می دانند. خداوند متعال نیز در قرآن کریم پیامبران را به جهت دارا بودن صفات اخلاقی نیک ستایش می کند.در روایات نیز جایگاه و اهمیت اخلاق بلند و رفیع دانسته شده است. برای نمونه حضرت علی علیه السلام می فرمایند: « لَوْ کُنَّا لَا نَرْجُو جَنَّهً وَ لَا نَخْشَى نَاراً وَ لَا ثَوَاباً وَ لَا عِقَاباً لَکَانَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَطْلُبَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّهَا مِمَّا تَدُلُّ عَلَى سَبِیلِ النَّجَاح »
«اگر ما امید و ایمانى به بهشت و ترس و وحشتى از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابى نمى داشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقى برویم، چرا که آنها راهنماى نجات و پیروزى و موفّقیّت هستند.»
این روایت صریحاً راهنمای سعادت وموفقیت را فضائل اخلاقی می داند. وانسان با عمل کردن به مکارم اخلاقی علاوه براینکه به سعادت اخروی می رسد به سعادت دنیوی نیز نائل می شود.
البته این نکته نیز تذکرا بیان شد که دین اسلام فقط اخلاق نیست بلکه در کنار اخلاق، اعتقادات که شامل توحید، نبوت، معاد، امامت، بهشت و جهنم، قضاو قدر و …می شود و احکام مجموعه معارف اسلامی را تشکیل می دهند.
بنابراین برای دستیابی به سعادت فردی و اجتماعی انسان باید به همه این بخش ها توجه شود به خصوص که بدانی تأثیر کاربردی و عمیق اخلاق بعد از پذیرش اعتقادات صحیح در توحید و فروع آن و توجه به معاد و حیات اخروی و یقین به آن (اقلاً در حد علم الیقین ) و شناخت نبوت ظاهر می گردد .
اما در این پایان نامه صرفا تأثیر رعایت اخلاق در سعادت بررسی می شود. در صورتی که اعتقادات و احکام شرعی نیز در موفقیت دنیوی نیز مؤثر است.
نکته دیگر در مورد اخلاق این است که اخلاق ویژگی ای دارد که هم می توان گفت فطری است هم کسبی. اگر نگاه کنیم می بینیم اخلاق اصول فطری دارد که موهبتی خداوند است و از منظر دیگر انسان از نظر اخلاقی و ملکه و خوهای اخلاقی بالقوه آفریده شده است و باید در طول زندگی با کسب ملکات اخلاق کریمه خود را به سعادت و کمال برساند.
خداوند متعال در مورد اینکه انسان خودآگاهى فطرى نسبت به نیک و بد اعمال خود دارد اینچنین در مورد انسان می فرماید :
« بَل الإِنسانُ عَلى نَفسِه بَصِیرَهٌ » بلکه انسان خود بر نیک و بد خویش به خوبى آگاهست.
اما روی دیگر سکه ومنظر دیگر به انسان، این است که انسان بالفعل خلق نشده و باید در مسیر زندگی اش با تهذیب و تزکیه نفس خود را به ملکات اخلاق بیاراید و در این قسمت باید برای کسب این اصول تلاش کند.
خَلق داریم و خُلق. خَلق به صورت و بدن اطلاق مىشود و خُلق به خصلتها و کیفیتهاى روحى. انسان از نظر خَلق، بالفعل به دنیا آمده، یعنى در عالم رحم بدون اختیار او خلقش تمام مىشود؛ ولى انسان از نظر خُلق، بالقوه به دنیا مىآید و خودش است که باید براى خودش خُلق بسازد و به عبارت دیگر این خود انسان است که باید خودش را از نظر درون و روح و اندامهاى روحى بیافریند. »
در فصل سوم مروری بر مرامنامه اخلاقی اسلام شد. در این فصل بر اساس کتاب اخلاق حسنه از عالم اخلاقی بزرگ ملامحسن فیض کاشانی صفات اخلاقی که مرحوم فیض مطرح کرده اند فضائل و رذائل اخلاقی معرفی مختصری شدند و اهمیت و جایگاه هر صفت اخلاقی بیان شد. این صفات بدین گونه اند: ۱. دروغ ۲. غیبت ۳. غضب ۴. حسد ۵. ریا ۶. کبر ۷. عجب ۸. کینه ۹. طمع ۱۰. صبر ۱۱. شکر ۱۲.رضا ۱۳. توکل ۱۴. یقین ۱۵. صدق ۱۶. امانتداری ۱۷. خوف
در فصل چهارم براساس روایات اهل بیت و سخنان علمای اخلاق اثرات دنیوی صفات اخلاقی بیان شد. در ادامه برخی نتایجی که در منابع دینی برای رعایت ویژگی های اخلاقی اشاره شده است، ذکر می کنیم:
دروغ :
- دروغگو مروت و جوانمردی اش از دیگران کمتر است
- دروغ دریچه ای به سوی نفاق است.
- دروغ فراموشی می آورد.
- دروغگو قابل رفاقت و برادری نیست.
- دروغگو بی ارزش و بی بهاست.
- دروغ از روزی انسان می کاهد و سبب فقر و تنگدستی می شود.
- دروغگو اعتماد مردم را ازدست می دهد.
- خواری و ذلت در دنیا و آخرت از مفاسد کذب است.
غیبت :
- غیبت، غیبت کننده را از چشم مردم می اندازد و باعث هتک شخصیت و احترام او می شود.
- غیبت، خواری غیبت کننده را در پی دارد.
- غیبت سبب رسوایی انسان می شود.
غضب:
- غضب عقل انسان را از بین می برد و سبکی و کم خردی در پی دارد.
- غضب منجر به مجروح نمودن یا کشتن دیگران می شود.
- غضب برای شخص ندامت و پشیمانی دارد.
- یکی دیگر از مفاسد غضب این است که منطق انسان را خراب می کند و انسان را به یاوه گویی و باطل گویی وا می دارد.
- خشم موجب می شود که عیوب پنهانی انسان آشکار شود.