پیشرفت تحصیلی دختران دیده نشده، همچنین بین میزان فشار روانی و میزان پیشرفت تحصیلی پسران رابطه معناداری مشاهده نشده است. اثر متقابل جنس و پایه های تحصیلی بر روی فشار روانی دانشآموزان نیز معنیدار نیست.
فصل اول :
ـ مقدمه
ـ بیان مسئله
ـ اهمیت و ضرورت تحقیق
ـ اهداف تحقیق
ـ سوالات تحقیق
ـ فرضیه ها
ـ تعاریف عملیاتی متغیرها
مقدمه:
« رهایی کامل از تنیدگی مرگ است. »
« هانس سلیه»
تمدن و تقدس هر جامعهای مدیون آموزش و پرورش آن جامعه است. بدون داشتن یک نظام آموزشی و تربیتی صحیح، انتظار هیچگونه پیشرفت و تمدنی را نمیتوان از جامعه داشت. با بررسی و تحقیق در اوضاع و احوال ملتها و شناخت عوامل پیدایش حیات و مرگ تمدنها در مییابیم که آن قوم و ملتی در مبارزه با جهل و نادانی به پیروزی رسیده و در پیریزی و پیشبرد تمدن بشری نقش موثری داشته است که بیشترین تلاش و کوشش را صرف بهبود نظام تعلیم و تربیت آحاد جامعه خویش کرده است. هر کشوری که قصد دارد به پیشرفت و تکامل و ترقی در زمینههای فرهنگی، صنعتی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و …. دست یابد، باید از یکسری اصول و قوانین علمی و عملی بهره جوید. در این راستا بدون بهرهگیری شایسته معلمان عزیز از روش های صحیح تدریس و آشنایی با اصول مشاوره کودک و نوجوان، پیشرفتی در تحصیل دانش آموزان و در نتیجه پیشرفت جامعه حاصل نخواهد شد، چرا که همانگونه که اطلاع داریم اگر همه دانش آموزان را نگوئیم ولی اکثر دانشآموزان در طول تحصیل، مشکلات بخصوصی را دارند که در نهایت استرس و فشارهای روانی را به دنبال دارد.
این روزها موضوع فشار روانی ناشی از کار و زندگی در میان عامه مردم، متخصصان آموزشی، مددکاران اجتماعی،متخصصان بهداشت و سایر کسانی که مسؤلیت بهزیستی مردم را به عهده دارند، بسیار رایج بوده و در رأس امور قرار دارد. افراد جامعه کنونی بیش از پیش نسبت به استرس و پیامدهای آن هوشیار شدهاند. بزرگسالان و نوجوانان و حتی کودکان از آلودگی محیط زیست، امکان وقوع یک جنگ هستهای، به پایان رسیدن منابع طبیعی و خطرآزمایشهای هستهای، وجود افزودنیهای غذایی و مواد سرطانزا سخنی میگویند و تمامی این مسائل بخشی از زندگی روزمره را تشکیل می دهند. والدین و فرزندان میدانندکه هسته خانوادگی دگرگون شده زندگی عصر ما چنان است که در اغلب خانوادهها پدر و مادر هر دو باید کار کنند تا بتوانند هزینههای روزافزون را تامین نمایند. طلاق افزایش یافته، ازدواج مجدد هم امری ناممکن نیست. افزون بر این رسانههای گروهی افراد را به مشاهده صحنههای جنگ، خشونت، تخریب و شقاوت و بیرحمی، مرگ و کشتار عادت دادهاند. هشیاری فزاینده نسبت به رویدادهای ضربه آمیز زندگی لزوم توجه را به واکنشهای افرادوشیوهایکه در رویارویی با عناصرتنیدگیرا اتخاذمیکنند، ضروریکردهاست.
استرس میتواند پیامدهایی داشته باشد. یکی از عوارض آنی و شایع استرس، اضطراب است. و عمومیت آن در سطح بین المللی به حدی است که این قرن را قرن اضطراب نامیدهاند و میگویند این قرن، قرن دلهره و نگرانی است، انسانها در هر سطح و شرایطی که باشند، به نحوی اسیر دلهره و اضطرابند و این امر ریشه و منشا بسیاری از بیماریهای روانی میتواند باشد
با وجود تمام مسائل مربوط به استرس و نتایج خطرناک آن، میتوان گفت که مهمتر از وجود عوامل استرسزا در زندگی، روش های مقابله با آن عوامل است و تحقیقاتی که در ارتباط با نحوه جلوگیری و رفع استرس برروی آنچه که روانشناسان، رفتار سازگاری یا مقاوم بودن مینامند، انجام گرفته است، نشان میدهد که بعضی از گروه های جامعه، سالم زندگی میکنند و طول عمرشان زیاد است و به این نتیجه رسیدند که پیشرفت و موفقیت در زندگی از عوامل اساسی زندگی سالم و طولانی بوده است. (شاملو، سعید ، بهداشت روانی ، انتشارات رشد ، تهران ، ۱۳۷۸)
بیشک پیشرفت در تعلیم وتربیت هم میتواند در وضعیت زندگی جوامع گوناگون نتیجه مثبت داشته باشد. بنابراین توجه به پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و اینکه چه عواملی می تواند در این مهم دخالت داشته باشد، میتواند در حل برخی از مشکلات انسانها مفید واقع شود. وقتی وجود استرس، پیامدهای منفی دارد و پیشرفت و کسب موفقیت نتایج مثبتی به دنبال دارد، ناگهان چگونگی رابطه استرس و پیشرفت تحصیلی در ذهن تداعی می شود. و به همین علت تحقیق حاضر تلاشی در جهت بررسی رابطه فشار روانی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر و پسر دوره متوسطه شهرستان ابهر است.
بیان مسأله:
همه معلمین در طول زندگی حرفهای خود همواره با دانش آموزانی مواجه شدهاند که علیرغم شروع خوب و مناسب فعالیتهای تحصیلی و کسب مدارج ممتاز و عالی در پایههای تحصیلی با افت عملکرد تحصیلی مواجه شدهاند. و برای کمک به این دسته از دانشآموزان، دنبال علت و راهکار میگردند. والدین آنها نیز برای جلوگیری از افت هرچه بیشتر آنها طالب راهکارهای عملی هستند. حتی گاهی خود دانشآموزان نیز با مراجعه به مشاورین از وضعیت تحصیلی خود رضایت نداشته و ابراز ترس و نگرانی میکنند و افت تحصیلی و شکست تحصیلی، مسائل فردی و شخصی زیادی برای یادگیرنده ایجاد میکند، مسائلی از قبیل مشکلات عاطفی، روانی مانند استرس. در تحقیق موجود، محقق سعی دارد بداند که آیا رابطهای بین فشار روانی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان ابهر وجود دارد؟ و اگر رابطهای وجود دارد، این رابطه تا چه حد و چگونه است؟
اهمیت و ضرورت تحقیق:
به طور قطع سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی دانشاموزان برای متوّلیان تعلیم و تربیت و سیاستگذاران سلامت و بهزیستی ، قابل توجه و اهمیت است. همچنین والدین نیز، سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی فرزندان خود را خواهان میباشند. سالانه هزینههای هنگفتی صرف آموزش و پرورش فرزندان این آب و خاک میگردد و اگر مسئولین در جهت رشد و توسعه تعلیم و تربیت سرمایههای این مملکت ناتوان باشند، آینده کشوربه مخاطره خواهد افتاد. بنابراین ضرورت دارد که با توجه به عوامل مؤثر در پیشرفت تحصیلی دانشآموزان، در محقق ساختن اهداف آموزش و پرورش کوشا باشیم. لذا توجه به زندگی پراسترس جامعه کنونی و اینکه آیا رابطهای بین فشارهای روانی و پیشرفت تحصیلی وجود دارد یا نه، میتواند کمکی در رسیدن به این هدف باشد.
اهداف تحقیق:
هدف کلی: محقق سعی دارد در این تحقیق به بررسی رابطه بین فشار روانی با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان ابهر بپردازد.
هدف کاربردی: با تشخیص رابطه فشار روانی و پیشرفت تحصیلی، میتوان با بهره گرفتن از شیوههای درست تحصیلی و تربیتی در خانواده ها و نیز در مدارس به هرچه بیشتر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان کمک نمود.
سؤالات تحقیق:
الف- سؤال اصلی تحقیق:
آیا بین فشار روانی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانهای شهرستان ابهر رابطهای وجود دارد؟
ب- سؤالات فرعی تحقیق:
آیا پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر و پسر متفاوت است؟
آیا فشار روانی بین دانشآموزان دختر و پسر مقطع متوسطه در شهرستان ابهر متفاوت است؟
آیا بین فشار روانی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پسر رابطه وجود دارد؟
آیا بین فشار روانی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر رابطه وجود دارد؟
آیا فشار روانی دانشآموزان در پایههای مختلف تحصیلی متفاوت است؟
فرضیهها:
بین میزان فشار روانی دانشآموزان متوسطه دختر و پسر شهرستان ابهر تفاوت وجود دارد.
بین میزان فشار روانی و میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر دوره متوسطه رابطه وجود دارد.
بین میزان فشار روانی و میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه رابطه وجود دارد.
میزان فشار روانی دانشآموزان دختر و پسر در سطوح سه گانه تحصیلی متفاوت است.
میزان پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر و پسر دوره متوسطه متفاوت است.
تعاریف عملیاتی متغیرها:
فشار روانی: فشار روانی عبارت است از واکنشهای جسمی و روانی که افراد در مقابل وقایع «محیطی ایجادکنندهفشارهای عصبی و روانی» یا استرسور ازخود بروزمیدهد.[۱] (الوانی ، سید مهدی ، فشارهای عصبی و سازمان و راه های مقابله با آن ، مجله مدیریت دولتی)
در این تحقیق منظور از فشارروانی، نمرهای است که فرد از مقیاس سنجش فشار روانی اورسولا مارکهام[۲]بدست میآورد.
پیشرفت تحصیلی: پیشرفت تحصیلی عبارتست از یادگیری و تغییری که به طور عمیق در اثر آموزش در فرد ایجاد می شود و برای مدت طولانی اثر آن باقی میماند. پس پیشرفت تحصیلی تنها به حفظ کردن مطالب درسی اطلاق نمیشود و نتیجه پیشرفت تحصیلی همان افزایش معلومات و مهارت دانشآموزان است.[۳] (گروسی ، اعظم ، بررسی رابطه بین اضطراب و پیشرفت تحصیلی ، ۱۳۸۷)
منظور محقق از پیشرفت تحصیلی در این تحقیق، معدل کل هر پایه دانش آموزان در پایان سال تحصیلی ۸۷-۸۶ است.
فصل دوم :
ـ تاریخچه فشار روانی
ـ تعاریف و نظریه های فشار روانی
ـ علل استرس
ـ عوامل موثر در تشدید فشار روانی
ـ عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی
ـ ارزشیابی و آزمونهای پیشرفت تحصیلی
ـ تحقیقات انجام در داخل و خارج
تاریخچه فشار روانی
باوند، هیرمیداس. «رژیم حقوقی دریای خزر: نگاهی به ابعاد زیست محیطی و امنیتی» مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز (زمستان ۸۰)
باوند، هیرمیداس. «نگرشی بر رژیم حقوقی دریای خزر، نویدها و زنهارها» فصلنامه خاورمیانه، س ۳، ش ۲ (پائیز ۷۴) .
حافظ نیا، محمدرضا، «تفاوتها و تعارضها در حوزه ژئوپلیتیک دریای خزر»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، س هشتم، ش ۲۷ (پاییز ۷۸).
خولاکف، الکساندر. «چارچوب حقوقی همکاریهای منطقهای در دریای خزر» ترجمه مهرداد محسنین، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، س ۵، ش ۱۴ (تابستان ۷۵).
دانش پژوه، فریدون. «اهمیت راه های آبی دریای خزر در شرایط جدید ژئوپلیتیک به قفقاز» مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، س ۱، ش ۴ (بهار ۷۴).
دبیری، محمدرضا. «رژیم حقوقی دریای خزر به عنوان مبنایی برای صلح و توسعه»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، (بهار ۷۷ ).
عیسی زاده، اکبر. «جمهوری اسلامی ایران و منابع نفت و گاز دریای خزر» نهمین همایش بینالمللی آسیای مرکزی و قفقاز، دریای خزر، چشم اندازها و چالشها (۱ و ۲ دی ۱۳۸۰)
کاظم پور اردبیلی، حسین. «رژیم حقوقی دریای خزر توسعه منابع و خطوط انرژی»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش ۲۱ (بهار ۷۷).
کیزاتوف ویچیلاد. «رژیم حقوقی دریای خزر» (ترجمه بدرالزمان شهبازی)، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، س۴، ش ۱۰.
مجتهدزاده، پیروز. «رژیم حقوقی دریای خزر، تصویری ژئوپلیتیکی از موانعی در راه همکاریهای منطقهای»، اطلاعات سیاسی – اقتصادی، ش ۵ و ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۷۹).
ملک زاده، سعید. «دریاچه خزر و رژیم حقوقی حاکم بر آن» روزنامه رسالت (۳۰ مهر ۷۹).
ملکی، عباس. «همکاری منطقهای در مسائل زیست محیطی دریای خزر، ضرورتی اجتناب ناپذیر» مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، س ۵، ش ۱۴ (تابستان ۷۵ ).
میرمحمد صادقی، محسن. «رژیم حقوقی دریای خزر از لحاظ حقوق بینالملل و معاهدات ایران و شوروی»، فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز، ش ۴ (تابستان ۷۵).
ناظمی، مهرداد. «دریای خزر و حقوق بینالملل گزینههای متفاوت با توجه به آرای دیوان بینالمللی دادگستری »، مجله حقوقی، ش ۲۷ و ۲۸ (۱۳۸۰ و ۱۳۸۱) .
نوریان، محمد اسماعیل. «نگرشهای متفاوت درباره رژیم حقوقی دریای خزر»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش ۱۴ (تابستان ۷۷)
انگلیسی:
Charles van der Leeuw, Oil and Gas in the Causasus Caspian: a history (Rich mand): Curzon Press, 2000).
Amir Ahmadi, H. (ed), The Caspian region at a Cross road (London: Macmillan Press, 2000).
Gokay, B. (ed) The Politic of Caspian Oil (New York: Palgrave, 2001).
Kobori, I. (ed) Central Eurasian Water (Tokyo: United University, 1998).
Ascher , W. (ed) The Caspian Sea: quest for Security (Dodrech: Kluwer A.C, 1999).
Aqavi, Bahman: The Law & Politics of the Caspian Sea in the 21st Century (Bethesda: Ibex, 2003).
ضمائم
نتایج تحلیل رگرسیون خطی نشان داد که ضریب رگرسیون خطی چندگانه برای مدل معنادار است (01/0P < ، 307/59 = (231 , 2 )F ، 339/0= R2، 582/0= R). بر این اساس ضریب همبستگی چندگانه بین ترکیب خطی متغیرهای پیش بین و کنترل خشم 582/0 بوده و این متغیرهای پیش بین با هم 34/0 واریانس کنترل خشم را تبیین می کند. همچنان که جدول 9 نشان داد، به ازای هر واحد افزایش در نمره معنویت ، نمره کنترل خشم 467/0 واحد کاهش می یابد و به ازای هر واحد افزایش در نمره کمال گرایی ، نمره کنترل خشم 182/0 واحد افزایش می یابد. این نتایج با یافته های گروث و آیسنک(2009) همخوانی دارد.
گروث و آیسنک(2009) در پژوهشی بیان نمودند که کمال گراها بدون اینکه متوجه این موضوع باشند، همچنین معیارهای به شدت غیر واقع گرای خود را از دیگران نیز انتظار داشته و در نتیجه نسبت به دیگران متوقع و منتقد میگردند. در نهایت ، ممکن است، افراد کمال گرا ، به دیگران اجازه ندهند که شاهد اشتباهاتشان باشند. آنها این نکته را در نظر نمیگیرند که خود افشایی این فرصت را به آنها میدهد که دیگران به چشم یک انسان به آن نگاه کرده و دوستشان بدارند. بدلیل وجود این دور (سیکل) معیوب ، افراد کمال گرا ، غالبا در داشتن روابط نزدیک با افراد دچار مشکل هستند و به همین خاطر رضایت کمتری میزان تنیدگی بالاتری از روابط بین فردی خود دارند.
در تبین این نتایج می توان بیان نمود که نگرش کمال گرایانه، یک دور معیوب را بوجود میآورد. افراد کمال گرا ، نخست مجموعهای از اهداف غیر قابل دسترس را ردیف میکنند. در گام بعدی در رسیدن به این اهداف شکست میخورند، زیرا دسترسی به آن اهداف غیر ممکن میباشد. در گام بعدی، زیر فشار میل به کمال و ناکامی مزمن غیر قابل اجتناب ناشی از آن ، خلاقیت و کارآمدی آنها کاهش مییابد. و بالاخره این روند، افراد کمال گرا را به انتقاد از خود و سرزنش خود هدایت میکند، که نتیجه این روند نیز عزت نفس پایین میباشد. این مسایل، احتمالا اضطراب و خشم نیز به همراه خواهد داشت. اما از طرف دیگر معنویت به افراد احساس آرامش القا می کند و میزان خشم را در افراد کاهش می دهد.
فرضیه ششم : معنویت و کمال گرایی توان پیش بینی تنیدگی را دارند.
نتایج تحلیل رگرسیون خطی نشان داد که ضریب رگرسیون خطی چندگانه برای مدل معنادار است (01/0P < ، 057/20 = (231 , 2 )F ، 148/0= R2، 385/0= R). بر این اساس ضریب همبستگی چندگانه بین ترکیب خطی متغیرهای پیش بین و تنیدگی 385/0 بوده و این متغیرهای پیش بین با هم تقریباً 15/0 واریانس تنیدگی را تبیین می کند. همچنان که جدول 10 نشان داد، به ازای هر واحد افزایش در نمره معنویت ، نمره تنیدگی 272/0 واحد کاهش می یابد و به ازای هر واحد افزایش در نمره کمال گرایی ، نمره تنیدگی 165/0 واحد افزایش می یابد. این نتایج با یافته های مای کلیتون (1983، به نقل از رجب پور، 1379) همخوانی دارد.
مای کلیتون (1983، به نقل از رجب پور، 1379) در بررسی تنیدگی معلمین ابتدایی و متوسطه شرط عوامل تنیدگی آنها را چنین دریافت: جو مدرسه ، زیاد بودن کار معلم ، ارتباطات نا مطلوب در محیط کار ، میزان معنویت پایین تر، رفتار نابهنجار بسیاری از دانش آموزان و انجام تغییرات در نظام آموزش و پرورش ، عدم آشنایی با اهداف برنامه های جدید ، مشکلات تدریس انفرادی ، کمبود کمکهای حرفه ای ، پایین آمدن منزلت اجتماعی معلم ، کمبود امتیازات مادی .
در تبیین این نتایج می توان بیان نمود که معنویت یک کیفیت روانی است که فراتر از باور های مذهبی قرار دارد و در انسان ایجاد انگیزه می کند و احساساتی مثل درک هیبت الهی و احترام به خلقت را در شخص به وجود می آورد. فرد معنوی در زندگی هدفمند است و معنی زندگی را دریافته حتی در مواردی که فرد به وجود خداوند اعتقاد نداشته باشد ، بعد معنوی انسان را وا می دارد تا بر احساسات منفی از جمله تندیگی تسلط بیشتر داشته باشد و از طرفی کمال گرایی منفی فرد، سازه ای است که تنیدگی و خشم افراد را تحت تأثیر قرار می دهد و افراد بر حسب میزان کمال گرایی خود در شرایط تنیدگی رفتار متفاوتی دارند.
5-2- محدوديت ها
1- پژوهش همبستگی است و الزاماً، دراين متغيرها رابطه علي – معلولي وجود ندارد.
2- ضعف منابع اطلاعاتی در زمینه متغیر ابعاد معنویت
3- ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود که به دلیل بی حوصلگی و کم دقتی پاسخ گویان جمع آوری داده ها سخت بود.
4-کوچک بودن جامعه مورد نظر که منجر می شود در تعمیم یافته ها به جوامع دیگر با احتیاط عمل شود
5-3- پيشنهادات:
5-3-1- پيشنهادات پژوهشي
1- پيشنهاد مي شود رابطه اين متغيرها با ساير متغیرها مقايسه شود و نتايج با پژوهش حاضر مقايسه گردد.
2- پيشنهاد مي شود براي افزايش تعميم اين نتايج و بررسي دوباره متغير ها، اين پژوهش در دانشگاههای ديگر تکرار شود.
3- هرچند در پژوهش حاضر سعي شده از معتبر ترين پرسشنامه هاي موجود استفاده شود، اما پيشنهاد مي شود تا حد امکان در صورت تعداد زياد متغير ها از فرم هاي کوتاه پرسشنامه ها استفاده شود.
4- پيشنهاد مي شود در پژوهش هاي بعدي به مقايسه ی متغيرهاي مورد بررسي در پژوهش حاضر درتعامل با جنسيت پرداخته شود.
5-3-2- پيشنهادات کاربردي
1- با توجه به نتايج به دست آمده پيشنهاد مي شود در رابطه با تشخيص عوامل کنترل خشم و تنیدگی و آموزش افراد در جهت بالابردن ابعاد معنویت و کاهش کمال گرایی منفی افراد تلاش شود.
منابع فارسی
عبدالحسنی، ادیب. (1394). مشاوره و خانواده ( نظر و عمل در نگرش سیستمی ).. تهران : انتشارات فراوان.
احمدپور، محمد. (1389) . کنترل خشم در روان شناسی خانواده ، ، تهران : رشد
امینی، مریم. (1393). راه های کنترل خشم و رابطه آن با ابعاد معنویت منفی. تهران : انتشارات شمس.
بشارت، صابر؛(1392). راهکارهای معنوی کنترل خشم. تهران : انتشارات جوانه رشد.
باقری یزدی ، هاشم (1389) . رابطه تنیدگی و ابعاد معنویت ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه تربیت مدرس .
ایزدی، خالد (1390) . نقش مهارت های ابعاد معنویت بر کارایی خانوادگی دانشجویان متأهل ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علوم بهزیستی .
دادستان، (1386). روان شناسي كودك و نوجوان. تهران: انتشارات انجمن اولياء و مربيان.
ابطهی، محمد و الوانی، الهام. (1389) زناشویی درمانی از دیدگاه رفتاری – ارتباطی. تهران : انتشارات رشد.
بقایی ، محسن و خلعتبری ، جواد . (1389) . اثر بخشی برنامه آموزش مدیریت خشم بر کنترل و خود نظم دهی خشم و تکاغنش گری مادران دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر رشت. فصل نامه دانشکده های پرستاری و مامایی استان گیلان، 20 (63) ، صص 9-1 .
بهاری ، فرشاد (1380). بررسی راطه کمال گرایی و تنیدگی ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه تربیت معلم تهران .
بیان زاده ، سید علی اکبر.(1382) . بررسی رابطه کمال گرایی و سرسختی روانشناختی . یافته های نو در روانشناسی، سال دوم، شماره 8، 12-36.
پور نقاش تهرانی ، سارا. (1390) . بررسی و مقایسه انواع خشونت خانوادگی در زنان و مردان در تهران . مجله مطالعات روان شناختی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی ، 3 (3) .
حاجی ابول زاده ، نسرین ( 1381). بررسی تأثیر اموزش مهارت های ارتباطی با رویکرد شناختی – رفتاری بر میزان کنترل خشم زوجین ساکن شهر کرج . پایان نامه کارشناسی ارشد . دانشگاه الزهراء .
رحمانی، علیرضا. (1384). راهنمای گام به گام درمان مشکلات خشم و تنیدگی دانشجویان. تهران: انتشارات رشد.
شرفی، محمدرضا؛ (1392). روش های کنترل عصبانیت. تهران : انتشارات انجمن اولیا و مربیان.
شعاری نژاد، علی؛ (1393). روان شناسی رشد بزرگسالان در فراخنای زندگی. تهران : انتشارات پیام آزادی.
شکوهی یکتا . (1389) . اثر بخشی آموزش مدیریت خشم و ابراز و مهار خشم والدین . روانشناسی تحولی : روانشناسان ایرانی ، سال 7 ، شماره 26 .
شهسواری، مریم. (1389). شناخت و درمان کمال گرایی منفی و اثرات حاصل از آن. تهران : انتشارات غزال.
صادقی، زهرا. (1392). ابعاد معنویت و ژنتیک . چاپ اول. تهران : انتشارات رشد.
صالحی، الهام؛ (1392). هفت اصل برای کنترل تنیدگی کارآمد. تهران : انتشارات ایتا.
صبوحی، اکبر.(1392). تنیدگی و کنترل آن . تهران : انتشارات نشر روان.
عرفانی، محمد. (1390) . برنامه آموزش کنترل خشم و تنیدگی ، یافته های نو در روانشناسی، سال سوم، شماره8
فتی ، لادن. (1385) . کتاب کار آموزش مهارت های زندگی ، تهران : دانژه
قراچه داغی، محمدرضا. (1392). بررسی رابطه مؤثر و آموزش مهارت های کنترل خشم، تهران : شباهنگ
قربان نژاد، مریم ؛(1392). فنون خانواده درمانی. تهران : انتشارات رشد.
گنجی، حمزه؛ (1391). روان شناسی تفاوت های فردی. چاپ ششم. تهران : انتشارات بعثت.
محمد خانی ،رضا. (1389) . رابطه خشونت جنسی و نگرش های زناشویی و همراهی انواع خشونت در روابط زناشویی . مجله روان پزشکی و روان شناسی بالینی ایران ، 16 (3) ، صص 202-195
محمدی، حسین؛ (1389) . نقش بهداشت روان در زندگی زناشویی ، ازدواج ، طلاق. تهران : انتشارات گفت و گو.
منابع انگلیسی
Emmons ML.(2013). Your perfect right: a guide assertive living. 4th ed. USA: Impact Publishers
Ames D. (2009). Pushing up to a point: Assertiveness and effectiveness in leadership and interpersonal dynamics. Research
- همسویی استراتژیک فناوری اطلاعات: زیر مجموعه ای از همسویی فناوری اطلاعات که روی همسو سازی استراتژی بخش فناوری اطلاعات با استراتژی سازمان تاکید دادرد. این نوع همسویی فرآیندهای راهبردی و متن استراتژی را در برمیگیرد و با توجه به اینکه مهارت ها و نقش های مدیریتی ،فرایندهای استراتژیک را تحت تاثیر قرار می دهند ، در نظر گرفتن این تاثیرات لازم است.
- همسویی ساختاری فناوری اطلاعات:زیر مجموعه ای از همسویی فناوری اطلاعات که بر ساختار واحدهای سازمانی کسب و کار و ساختار واحد فناوری اطلاعات تاکید دارد. به دلیل اینکه مهارت ها و نقش های کارمندان در حال تغییر و تاثیر پذیری از محیط است و به واسطه این تغییرات ، ساختار ها هم به صورت پویا تغییر می کنند ، در نظر گرفتن این تغییرات لازم است.
۲-۳-۲- فواید همسویی
استراتژی ، در کلی ترین مفهوم خود ، به همسویی و تطبیق منابع سازمانی (از جمله منابع فناوری اطلاعات) با تهدید ها و فرصت های محیطی می پردازد(اندروز،۱۹۸۰،۲۹) . در واقع ، مدیریت فناوری اطلاعات می تواند به صورت فرایند حل مشکل همسویی بین کسب و کار و فناوری اطلاعات در نظر گرفته شود(ری ، بنباسات،۱۹۹۶،۱۹۸). حل این مشکل باعث می شود تا کسب و کار از مزایا ، فرصتها و توانایی های فناوری اطلاعات استفاده کند(سامبامورتی، زمود،۱۹۹۲،۱۰۰).
تا کنون همسویی در میان دو یا چند بعد سازمانی که با معیارهای نرمال و شناخته شده قابل اندازه گیری بوده اند مورد بحث قرار گرفته(ندلر،تاشمن ،۱۹۸۰؛ایوس ،جارونپا،۱۹۹۳،۷۳) و به صورت تجربی ثابت شده است(شون هون،۱۹۸۱؛درازین و ندیون ،۱۹۸۵). این مقایسه ها و تجربیات نشان می دهد که همسویی به افزایش کارایی می انجامد(میلر، ۱۹۹۲،۱۸۸). اهمیت همسویی بر کارایی سازمان اکنون به خوبی مشخص شده است(دلری ، دوتی ،۱۹۹۶،۱۴).
با وجودی که ممکن است همسان سازی زیادی بین استراتژی فناوری اطلاعات و کسب و کار مانع انعطاف پذیری استراتژیک شود (جارونیا ، ایوس ،۱۹۹۴) ، همسویی ، به عنوان عاملی سود آور در نظر گرفته می شود. به عنوان مثال همسویی احتمال پیشرفت سیستم ها در سازمان را بصورت جدی تر بالا برده و جلب حمایت مدیریت عالی از فناوری اطلاعات را محقق می سازد (لدور، مندلیو،۱۹۸۹،۱۳۳).
با تمرکز بر همسویی، شرکت ها می توانند به توسعه برنامه های کسب و کار سهولت بخشیده، باعث افزایش سود دهی و کارآمدی شوند.این مزایا به مدیریت اجازه می دهد که به کاربردهای فناوری اطلاعات به عنوان وسیله ای جهت ایجاد قابلیت های سازمانی و گسترش دامنه مهارت ها و فناوری تاکید کرده و به مزیت های رقابتی دست یابد(لوفتمن و دیگران ،۱۹۹۶؛پاپ ،۲۰۰۱) .
با توجه به مدل مفهومی شکل۲-۳ (چان ،۲۰۰۱،۱۷) ،واضح است که میزان کارآیی سیستم های اطلاعاتی و فناوری اطلاعات در سازمان به طور مستقیم متاثر از میزان همسویی استراتژیک و ساختاری می باشد. مدیران می توانند با ایجاد درک متقابل و مشارکت بین کسب و کار و فناوری اطلاعات ، به بالا بردن کارایی فناوری اطلاعات در راستای استراتژی کسب و کار سازمان برسند(ویل ، برودبنت ،۱۹۹۸،۱۳).
شکل۲-۳: اثر بخشی فاکتورهای همسویی بر کارایی فناوری اطلاعات (چان ،۲۰۰۱ ،۱۷)
نتایج نشان می دهد ، مدیرانی که بیشتر بر اهداف فناوری اطلاعات (به جای خود فناوری ) تمرکز کرده اند ، سطح همسویی بالاتری را به دست آورده اند( اویسون و دیگران ،۱۹۹۹،۲۰) و همسویی بیشتر باعث ارزش افزوده ی بیشتر در کسب و کار بیشتر شده است(سابهروال ، چان ،۲۰۰۱،۱۹).
با توجه به اینکه همسویی ، کارآیی و میزان موفقیت کسب و کار را بهبود می بخشد ، سازمان ها باید به بهبود و استفاده از بازار سیستم های اطلاعاتی و سیستم های استراتژیک بپردازند . در صورتی که استراتژی های کسب و کار و فناوری اطلاعات همسو نباشد ،سیستم های تهیه شده کارآیی لازم را نخواهند داشت(سابهروال ، چان ،۲۰۰۱،۴۷). در واقع همسویی کلید دستیابی به منابع بهبود یافته ی فناوری اطلاعات است(پاپ ،۲۰۰۱،۴۰) .
در حالت کلی ، همسویی به سه صورت زیر به یک سازمان کمک می کند( ویل ، برودبنت ،۱۹۹۸):
- افزایش بازگشت سرمایه گذاری ر فناوری اطلاعات.
- کمک به ایجاد مزیت های رقابتی از طریق سیستم های اطلاعاتی.
- فراهم کردن مسیر و انعطاف در واکنش به فرصت های جدید.
۲- ۳- ۳- نظریات مخالف همسویی
برخی از محققان، اعتقاد دارند که همسویی به خودی خود یک موضوع نمی یاشد ، فناوری اطلاعات به شدت با کسب و کار ترکیب شده و نباید به صورت مجزا از استراتژی کسب و کار در نظر گرفته شود و بنابراین همسویی امری بی معنی است(سمکزنی ،۲۰۰۱،۱۴۴).
منتقدان طراحی استراتژیک و همسویی براین باورند که تسلط ساختار استراتژی ، هنگامی که ناپایداری و بی ثباتی حکم فرما بوده و توضیح اهداف استراتژیک مشکل می باشد ، مشکل ساز خواهد بود(سیبورا ،۱۹۹۷،۱۱). همسویی استراتژیک فرض می کند که فرایند مدیریت کاملا منظم بوده ، همه چیز در کنترل کامل است و زیر ساخت اطلاعات می تواند به راحتی با دیدگاه های مدیریتی همسو شود(ماپیز ،۱۹۹۹ ؛ سیبورا ،۱۹۹۷ ؛ گایرز ، نول ،۲۰۰۳) در حالیکه فرایند ها و اعمال واقعی فرایندی “درهم ریخته” است و فکر و اعمال انسان به ندرت از مفاهیم ساخت یافته پیروی می کند(مک کی ، مارشال ، ۱۹۹۹،اویسون و دیگران ۱۹۹۹ب) به همین دلیل تعدادی اعتقاد دارند که همسویی استراتژیک غیر واقعی و حتی نامعقول می باشد(ماپیز ،۱۹۹۹،۷۴).
علاوه براین با وجود اینکه کاربرد مفاهیمی از قبیل تعادل استراتژیک بین منابع و فرصت ها ، سلسله مراتب استراتژیک اهداف و… امکان مشخص کردن استراتژی ها را ایجاد می کنند ، اما این امر ،هنگامی که به طور خاص و نظام مند دنبال می شود ، در سازمان اثر منفی می گذارد(همل ، پاراهالد ،۱۹۹۰). طراحی استراتژیک و همسویی می تواند خلاقیت را از بین برده و به طور نامناسب به هدایت سازمان هایی بپردازد که به طور نامحدود آن را بکار می برند(میتزبرگ،۱۹۸۷،۱۸۰).
۲ – ۳ – ۴ - مشکلات دستیابی به همسویی
- نگاه تئوریک به مباحث همسویی به جای پرداختن به کاربردهای عملی آن(گالیرز ، نول ،۲۰۰۳).
- افزایش ریسک استفاده از فناوری اطلاعات به دلیل فاصله ی زیاد بین تصمیم در سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات و بازگشت سرمایه و سود.
- نگاه به فناوری اطلاعات به عنوان یک مرکز هزینه از سوی مدیران (وبل ، برودبنت ،۱۹۹۸).
- یکی دیگر از مشکلات مدیران در بحث همسویی ، فرهنگ سازمانی و عدم پذیرش آن از سوی کارکنان می باشد (علی پور پیجانی ، ۱۳۸۷ ،۲۲).
- عدم حمایت مدیریت اجرایی از فناوری اطلاعات (پاپ ، ۲۰۰۱،۱۰۱).
- عدم پیشرفت و ارتقای فرآیندهای کاری و فناوری اطلاعات به طور همزمان.
- ضعف مدیریت فناوری اطلاعات برای در اولویت قرار دادن مناسب فرآیندهای سازمانی.
- عدم تقسیم مناسب منابع سازمانی (پاپ ،۲۰۰۱،۱۰۱).
- عدم ارتباط نزدیک و مستقیم مدیران فناوری اطلاعات با مدیران ارشد و سطوح بالای سازمان در مسیر رسیدن به همسویی ، به دلیل ساختار مدیریتی و سلسله مراتب سازمانی ( علی پور پیجانی ،۱۳۸۴ ،۴۵ ).
- مشکلات همسویی معمولا به خاطر عدم تغییر و سکون سازمان به وجود می آیند. این مشکلات اغلب ناشی از توجه سلسله مراتبی به اهداف ، فواصل ایجاد شده در کسب دانش، مسئولیت های مجزای اجرایی و دست کم گرفتن مشکلات می باشند.(اویسون و دیگران ،۲۰۰۴).
- از مشکلات همسویی فناوری اطلاعات ، عدم وجود برنامه ریزی مناسب ، نیروی انسانی ، متخصصین فناوری اطلاعات و کارشناسان مالی و عدم وجود درک مناسب از چگونگی طراحی برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات می باشد(علی پورپیجانی ،۱۳۸۴ ،۴۶ ).
- به طور کلی سه شکل اساسی در عدم رسیدن به همسویی وجود دارد که شامل تصمیمات متناقض مدیریتی ، تغییرات بیش از حد سازمانی و تغییر موضوع نامشخص و مبهم سیاست ها می باشد(سابهروال ،هیرشیم ،۲۰۰۹،۱۴۰)
۲- ۳ – ۵- چگونه می توان به همسویی دست یافت؟
با وجود مثال های زیادی که از محرک ها و بازدارنده های همسویی آورده می شود(لوفتمن و دیگران ،۱۹۹۶وبتون ،۱۹۹۷؛هسایو، ارمرود ،۱۹۹۸ ؛ بورن ،۱۹۹۷) ، نوشته های کمی راجع به چگونگی دستیابی و حفظ همسویی وجود دارد(لوفتمن و دیگران ،۱۹۹۶،۱۸).
بین داشتن استراتژی فناوری اطلاعات و استراتژی کسب و کار ، تفاوت هایی وجود دارد که درک دقیق آن ها ، به ایجاد ارزش افزوده در کسب و کار کمک می کند. در اواخر دهه ۱۹۸۰، مدل هایی برای ارزیابی میزان همسویی استراتژی های کسب و کار و استراتژی های فناوری اطلاعات، ایجاد شدند. بخش مدیریت موسسه تکنولوژی ماساچوست[۱۹] در پروژه تحقیق دهه۱۹۹۰، به تعریف دقیق این مفهوم پرداخت(سکات مورتون ،۱۹۹۰،۲۱۱). این تعریف ، بر واقعیت ناتوانی سازمان ها در بازگشت سرمایه گذاری انجام شده در فناوری اطلاعات ، استوار است. مدل موسسه ماساچوست بر اساس ساخت بلوک های تلفیق استراتژیک و تلفیق عملی کل گرفته است.
مدل معروف دیگری که در بحث همسویی مطرح است ، مدل همسویی استراتژیک است(هندرسون ، ونکاترامن ،۱۹۹۳،۳۳).
سازمان ها به منظور رسیدن به همسویی کسب و کار و فن آوری اطلاعات باید در ابتدا اهداف سازمانی و کسب و کار خود را تعریف نمایند و سپس تاثیر گذارترین حیطه مدل هندرسون و ونکاترامن را بر موفقیت آینده سازمان تعیین نمایند(کوزبنز،۱۹۹۳،۸۷).
یکی از نتایج کاربرد این مدل این است که مدیریت نباید به سادگی در پی به کارگیری بهترین فناوری های موجود برای دوباره سازی سازمان یا کاراتر کردن عملکردهای کسب و کار که از استراتژی فناوری اطلاعات به عنوان محرک استفاده می کنند ، بدون ملاحظات ذکر شده در همسویی مربوطه باشد(ونکاترامن ، هندرسون ،۱۹۹۳،۳۸).
الزامات رسیدن به همسویی بین فناوری اطلاعات و کسب وکار در سازمان به شرح زیر است(اوسبورن ،۲۰۰۳،۴۰):
- حصول اطمینان از حضور موثر فناوری اطلاعات در موفقیت استراتژی های کسب و کار سازمان
- ترغیب مدیریت کسب و کار سازمان برای به کار گیری مداوم فناوری اطلاعات در برنامه ها تصمیمات سازمانی
۴٫به کار گیری هنجارهای فرهنگی مختلف در رفتارهای مشهود.
شکل ۲-۳
۲-۱۲ ابعاد هوش فرهنگی
بی شک مهمترین امتیاز هوش فرهنگی بر مفهوم صرف فرهنگ، جنبه پویایی و کاربردی آن است و این همان چیزی است که بسیاری از جامعه شناسان و مردم شناسان همواره مورد تأکید قرار داده اند. (ارتنر،۱۹۸۴، رکویتز،۲۰۰۲)[۵۰].چار چوب هوش فرهنگی برای اولین بار، به گونهای بین رشته اش توسط جمعی از دانشمندان معرفی شد. (ارلی وانگ،۲۰۰۳، انجی وارلی، ۲۰۰۶، تامس و اینکسون ۲۰۰۴)[۵۱] براین مبنا، هوش فرهنگی فردی عبارت است از: توانمندی فرد در سازگاری مؤثر با زمینههای فرهنگی جدید (ارلی۲۰۰۲) این زمینههای فرهنگی در کار راهنمایان جهانگردی به هنگام اجرای تورهای گردشگری بین المللی شکل میگیرد. فلذا، نتیجه کار آنها هنگامی مطلوب خواهد بود که سه ویژگی: (۱) شناخت بین فرهنگی (بعد شناختی )، (۲) انگیزه و میل به تعاملات بین فرهنگی (بعد انگیزشی) و (۳) مهارت سازگاری با تفاوتهای فرهنگی (بعد رفتاری )را در ایجاد کنند. به عبارت دیگر ساز گاری فرهنگی اتفاق نخواهد افتاد مگر آنکه شناخت، انگیزش و رفتارهای هوشمندانه بکار گرفته شود. چارچوب هوش فرهنگی (ارلی وانگ،۲۰۰۳)در شکل نشان داده شده است.
شکل ۲-۴) چهارچوب هوش فرهنگی (ارلی و انگ)
بعد شناختی:که جزء منطقی، عقلانی و عینی هوش فرهنگی است، به درک خود از رفتارهای مبتنی بر فرهنگ دیگران پرداخته و پاسخ را در جواب این پرسشها مییابد: « این افراد به چه شبیه اند و چرا این گونه اند ؟ » (ارلی وانگ ۲۰۰۳). این بعد هوش فرهنگی بر آموختن فرهنگ و یادگیری باورها، آداب و رسوم و تابوهای فرهنگ بیگانه تأکید دارد. با آموختن رفتارهای بین فرهنگی، افراد همچنین ماهیت خود را عمیق تر شناخته و به درک بهتری از آن میرسند. به عبارت دیگر، بعد شناختی، به مباحثی درباره چیستی و ویژگیهای فرهنگ ما و دیگران، انعطاف پذیری شناختی و توانایی در انتقال تجربیات از یک نوع فرهنگ به فرهنگ دیگر میپردازد. شناخت رفتارهای دیگران و نیز رفتارهای خود در یک محیط چند فرهنگی، بی تردید، در سازگاری اثر بخش فرد بسیار مؤثر است.
بعد انگیزشی (یا عاطفی ): هوش فرهنگی بر اهمیت نگرش یا انگیزش فرد نسبت به تعاملات بین فرهنگی تأکید دارد. مثلاً کنجکاوی (میل به شناخت فرهنگ بیگانه )، برای کشف و رفتار در موقعیتهای بین فرهنگی ضروری است (برلاین ،۱۹۶۰)[۵۲]. خود باوری نیز که از دیگر مؤلفههای بعد انگیزشی هوش فرهنگی است. به عنوان قضاوت فرد از توانمندیهای خود در نیل به سطح معینی از اهداف تعریف میشود. (بندورا، ۱۹۹۷). فردی که در تعاملات با افرادی از دیگر فرهنگها، قابلیتهای ارتباطی خود را باور ندارند، به احتمال خیلی زیاد، پس از تجربه اولین ناکامی اش، سر خورده شده وانگیزه خود را از دست میدهد. چنین فردی در برقراری ارتباط شکست خورده و در نتیجه قادر به سازگاری فرهنگی نخواهد بود (رگورام، ۲۰۰۶).[۵۳]
نهایتاً اینکه، بعد رفتاری: هوش فرهنگی، مجموعهای از رفتارهای خاص فردی است که برای تعامل اثر بخش فرهنگی ضرورت دارد. دانستن اینکه چه کاری را باید انجام داد و شناخت چگونگی انجام آن (بعد شناختی) و نیز داشتن نگرش و میل به تلاش (بعد انگیزشی )، زمینه ساز ایجاد مهارتها و رفتارهای با اهمیتی میشود که برای برقراری ارتباط با افرادی از پایگاه های اجتماعی و فرهنگی متفاوت ضرورت دارد. برخی از این مهارتها و ارتباطات بین فردی عبارتست از: گوش دادن، پرسش، خلاصه کردن، توافق و عدم توافق و مهارتهایی که در بحث مدیریت ارتباطات آموخته میشود (همچون حرکات غیرکلامی، آداب تشریفات مذهبی، نقشها و تکنیکها ). هوش فرهنگی، به طور خلاصه دارای سه بعد شناختی، انگیزشی و رفتاری است. تعامّلات مؤثر بین فرهنگی نیز، براین مبنا، به مبنای برقراری ارتباط مطلوب با افرادی از خواستگاههای اجتماعی و فرهنگی متفاوت است که بی شک، با بکار گیری هوش فرهنگی، بیش از پیش تقویت خواهد شد. نکته قابل توجه و امید بخش این است که « درک و پذیرش تفاوتهای فرهنگی، صرفاً ویژگی ذاتی افراد خاصی نیست، بلکه با آموزش،تمرین، تجربه ونگرش مثبت به یادگیری مادام العمر، میتوان هوش فرهنگی را افز یش داد ». (بریسلین و همکاران، ۲۰۰۶)[۵۴].
شکل ۲-۵) ابعاد هوش فرهنگی
ارلی و موساکوفسکی[۵۵] هـوش فرهنـگی را مشتمل بر سـه جـزء میداننـد: شناختی، فیـزیکی و احسا سی ، انگیـزشی. به عبارت دیگر باید هوش فرهنـگی را در بدن، سر و قلـب جستجـو کرد. اگر چه اغلب مدیران در هر سه زمینه به یـک اندازه توانمنـد نیسـتند، اما هر قابلیت دیگر به طور جـدی بـا مانـع مواجـه میشـود.
۱-بعد شناختی (سر): یادگیری طوطی وار باورها، رسوم و تابوهای فرهنگی خارجی، هرگز فرد را برای برخورد با موقعیتهای فرهنگی متنوعی که پیش روی اوست، آماده نمی کنند و جلوی اشتباهات فرهنگی مهلک و وحشتناک را نمیگیرد. با این حال بعضی از رسوم را به راحتی نمی توان شناخت ، زیرا مردم بسیاری از کشورها در این مورد تودار هستند و از بیان ویژگیهای فرهنگی خود به خارجیها اجتناب میکنند یا گاهی حتی خود نیز از تحلیل و تبیین فرهنگشان عاجزند.
از سوی دیگر، هر کس در بدو ورود به فرهنگ خارجی نیاز دارد، در مورد راههای نفوذ به لایههای آن فرهنگ اطلاعات لازم را کسب کند. بخصوص آنکه، مهمترین نکته در برقراری ارتباط یافتن نقاط اشتراک با طرف مقابل و تأکید برآنهاست. هوش فرهنگی به فرد اجازه میدهد، اشتراکات فرهنگی را درک کند و از آنها در برقراری ارتباط بهره گیرد.
۲- بعد فیزیکی (بدن ): شما میتوانید با نشان دادن شناخت خود از فرهنگ میزبانان، میهمانان یا همکارانتان، آنها را خلع سلاح کنید. اعمال و رفتار شما باید بیانگر آمادگی تان برای ورود به دنیای درون آنها باشد. بسیاری از تفاوتهای فرهنگی در اعمال قابل مشاهده فیزیکی تبلور مییابند. تماس فیزیکی یکی از مهمترین این اعمال است. در بعضی از نقاط مانند آمریکای لاتین و فرانسه رسم براین است که همکاران یکدیگر را در آغوش بگیرند. در بعضی فرهنگهای دیگر این رفتار، بی ادبی یا صمیمیت بی مورد تلقی میشود [۵۶].
نحوه دست دادن یا سفارش دادن قهوه میتواند به عنوان توانایی شما در رعایت آداب و رسوم و رفتارهای مطلوب طرفهای مقابل تلقی شود و نشان دهد به اندازه کافی برای سازگار شدن با فرهنگ آنان تلاش به خرج میدهید. با پذیرش عادات و رفتارهای دیگران در مسیر شناخت و درک بهتر فرهنگ آنان قرار میگیرند و در مقابل، آنها نیز بیشتر به شما اعتماد پیدا میکنند و رفتار بازتری از خود بروز میدهند.
۳- بعد احساسی – انگیزشی (قلب ): این سخت ترین و ظریف ترین جزء هوش فرهنگی است و بیشترین شباهت را به هوش عاطفی و احساسی و اجتماعی دارد. سازگاری با یک فرهنگ جدید مستلزم غلبه بر موانع و مشکلاتی است. افراد تنها زمانی از عهده کار بر می آیند که از انگیزش زیادی برخوردارند. و به توانایی خود ایمان و باور دارند. اگرآنها در مواجهه با موقعیتهای چالش برانگیز در گذشته موفق عمل کرده باشند، اعتماد به نفسشان افزایش مییابد، زیرا اعتماد به نفس همیشه از تبحر درکاری خاص سرچشمه میگیرد.
شخصی که در برخورد با توانائیهای خود ایمان ندارد، اغلب با ناکامی اولیه در برقراری ارتباط، به خصومت و سوء تفاهمات عمیق تر روی می آورد. در مقابل کسی که انگیزه بالایی دارد، در مواجهه با موانع یا مشکلات یا حتی شکست، بر تلاش خود می افزاید. افراد با انگیزه و مشتاق به دنبال کسب پاداش نیستند و بر مبنای انگیزش درونی خـود فعالانه اقدام به برداشتن موانع و انحرافات ادراکی میکنند.
۲-۱۳ انواع شخصیتها در هوش فرهنگی
مدیران از لحاظ قابلیت درک و شناخت فرهنگهای بیگانه و عمل متناسب با آنها یکسان نیستند. برخی مدیران زمانی که اندکی پا را از فرهنگ ملی و محلی خود فراتر میگذارند، دچار ناراحتی، بی اطمینانی و ناسازگاری میشوند. در مقابل، بعضی دیگر از مدیران، چنان رفتار میکنند که گویی سالهاست با آن فرهنگ بیگانه خو گرفته اند.[۵۷]
مدیران را برحسب قابلیت هوش فرهنگی میتوان در یکی از طبقات زیر قرار داد:
۱-محلی: زمانی میتواند کاملاً اثر بخش باشد که با افراد با پیشینههای فرهنگی مشابه با خود تعامل دارد، در غیراین صورت به مشکل بر میخورد.
۲-تحلیل گر: به طور منظم قوانین و انتظارات فرهنگی را با توسل به استراتژیهای یادگیری پیچیده و مفصل بررسی میکند. رایج ترین حالت تحلیل گر درکسانی دیده میشود که ابتدا از محدوده فرهنگی بیگانه آگاه میشوند و سپس در چند مرحله، ماهیت الگوهای کاری و نحوه تعامل با آنها تشخیص میدهد.
۳-شهودی: کسی است که به طور کامل به جای استفاده از یک سبک نظام مند به شهود و بینش خود تکیه دارد. او به ندرت برداشت و نظر اولیه خود را اشتباه مییابد. در مواجهه با شرایط چند فرهنگی مبهم که نیازمند کنترل موقعیت است، فرد شهودی متزلزل نشان خواهد داد، زیرا نه استراتژی یادگیری را در پیش گرفته است و نه میتواند خود را با احساسات ناآشنا وفق دهد.
۴-سفیر: این گونه مدیران همانند بسیاری از دیپلماتها ممکن است در مورد فرهنگی که وارد آن میشوند اطلاعات چندانی نداشته باشند، اما به صورت متقاعد کنندهای با اطمینان و اعتماد به نفس ارتباط برقرار میکنند. در میان مدیران شرکتهای چند ملیتی، سفیر شایع ترین شخصیت است. اعتماد به نفس مهمترین ویژگی هوش فرهنگی در این افراد است. دیدگاه سفیر در برخی مدیران از طریق مشاهده کسانی که با بهره گیری از این سبک موفق بوده اند، حاصل شده است.
۵-تقلیدی: به میزان زیادی بر اعمال و رفتارش کنترل دارد، در غیراین صورت هم به خاطر بینش مناسبش نسبت به اهمیت نشانههای فرهنگی از عهده اداره موقعیت بر می آید. افراد تقلیدی به میزبانان و میهمانانشان آرامش خاصی منتقل میکنند و با تقلید سریع رفتارهای کلامی و غیرکلامی طرفهای مقابل ارتباطات را تسهیل کرده و اعتماد ایجاد میکنند.
۲-۱۴ تقویت هوش فرهنگی
هوش فرهنگی را نیز میتوان همچون سایر جنبههای شخصی پرورش داد. در این زمینه باید بر دو نکته تأکید کرد. نخست اینکه چنین کاری تنها از عهده افراد واجد صلاحیت همچون روان شناسان حرفهای بر می آید. دوم اینکه بهبود هوش فرهنگی باید در راستای برنامه جامع پرورش راهبردی منابع انسانی سازمان و در کنار سایر جنبههای این برنامه صورت گیرد. برای تقویت هوش فرهنگی لازم است پس از سنجش این هوش در افراد و تعیین نقاط قوت و ضعف آنها، یک سری گامهایی برداشته شود [۵۸]
گام ۱٫ فرد در شروع تلاش برای پرورش هوش فرهنگی، نقاط قوت و ضعف خود در این زمینه را بررسی میکند. در این گـام نتایـج حاصل از اندازه گیری هوش فرهنگی در اختیار فرد قرار میگیرد.
گام ۲٫ شخص متناسب با نقاط ضعفش، برنامههای آموزشی لازم را انتخاب میکند. برای مثال، فردی که فاقد هوش فرهنگی است در کلاسهای مربوط به رفتار شرکت میکند یا کسی که در بعد شناختی ضعف دارد، توان استدلال استقرایی و قیاسی خود را پرورش میدهد.
گام ۳٫ آموزشی که درگام پیشین تعیین شد به مرحله اجرا گذاشته میشود. اگر فرد از لحاظ جنبه انگیزشی دارای مشکل است، به او یک سری تمرینهای ساده داده میشود مانند: اینکه در یک کشور غریب از کجا و چگونه میخواهد روزنامه مورد نظرش را بیابد.
گام ۴٫ فرد منابع لازم را برای پشتیبانی از رویکردی که انتخاب کرده است و قصد تقویت آن را دارد فراهم میکند.
گام ۵٫ در این گام بر مبنای نقاط قـوت و نقاط ضعف باقیمانده، فـرد به تکمیل مهارتهایش اقدام میکند. برای مثال: اگر نقاط ضعف جنبه تحلیلی دارد، نخست باید رویدادها را ببیند و سپس تشریح کند که چه الگوهایی باید مورد استفاده قرار گیرد.
گام ۶٫ شخـص که وارد یک موقیت فرهنگی جـدید میشود، بایـد بر جو غریبه آن غلبه کنـد. بنابراین با موجهه کردن فرد با موقعیتهای جدید فرهنگی، به او کمک میکنیم مهارتهای کسب شده و نحوه بکارگیری آنها را مورد ارزیابی مجدد قرار دهد. پس از این ارزیابی ممکن است در حوزههای خاصی خود را نیازمند آموزش بیشتری ببیند.
۲-۱۵ عناصر هوش فرهنگی
هوش فرهنگی به عنوان توانایی فرد برای تطبیق با فرهنگهای جدید تعریف میشود. محققان معتقدند هوش فرهنگی در راستای هوش عاطفی و اجتماعی است. هوش عاطفی فرض میکند که افراد با فرهنگ خود آشنا هستند بنابراین برای تعامل با دیگران از روش های فرهنگی خود استفاده میکنند. هوش فرهنگی جایی خودش را نشان میدهد که هوش عاطفی ناتوان است یعنی در جایی که با افرادی در محیطهای ناآشنا سرو کار داریم. هوش فرهنگی سه بخش و عنصر اساسی دارد: عنصر شناختی، عنصر روانی و انگیزشی و عنصر فیزیکی و رفتاری.
۱-عنصر شناختی (ذهن) به مهارتهای تفکرعمومی اشاره داردکه افراد به منظور شناخت چگونگی و چرایی فعالیت در محیطهای جدید از آن استفاده میکنند. این شناخت علاوه بر عقاید و ارزشهای افراد، روشها و رویههایی را که دیگران برای انجام کار استفاده میکنند را نیز در بر میگیرد. برای بسیاری از مردم یافتن روزنهای به فرهنگهای بیگانه دشوار است، اما فردی که از جنبه ذهنی و شناختی دارای هوش فرهنگی نیرو مندی باشد، مفاهیم مشترک را زود پیدا میکند. شناخت تفاوتهای فرهنگی ممکن است پرسیدن سؤالی درباره عوامل برانگیزاننده افراد در فرهنگهای گوناگون باشد. یادگیری مفاهیم فرهنگ دیگران به درک و شناخت رفتارهای آنان کمک میکند.
۲-عنصر روانی و انگیزشی (قلب – دل) به افراد کمک میکند در مقابل موانع پایدار باشند تا بتوانند خود را با فرهنگ دیگران سازگار سازند. این بخش ممکن است مشکل ترین یا مبهم ترین جزء هوش فرهنگی باشد. ورود به دنیای فرهنگ بیگانه مستلزم غلبه بر یک سری موانع خاص است. داشتن انگیزه و پشتکار و باور قوی در این راه بسیار مؤثر است. فرهنگها در بسیاری از موارد با همدیگر متفاوت هستند. به عنوان مثال شیوه دست دادن و نشستن در ملاقاتهای کاری از کشوری به کشور دیگر تفاوت دارد. نادیده گرفتن این تفاوتها به مخدوش شدن ارتباطات منجر میشود. گاهی اوقات تعامل افرادی با فرهنگهای متفاوت مثل نزدیک شدن دو آهن ربا با قطبهای یکسان است. بدون داشتن انگیزه کافی، هوش فرهنگی بی مفهوم است. این عنصر توانائی همدل شدن را مد نظر قرار میدهد. تمایل به برقراری ارتباط و استمرار در راه رسیدن به هدف، بزرگترین شکافهای فرهنگی پوشش میدهد.
۳-عنصر فیزیکی و رفتاری (جسم) هوش فرهنگی به توانایی فرد برای انجام واکنش مناسب اشاره دارد. رفتار و سلوک فرد باید نشان دهدکه به فرهنگ طرف مقابل علاقه دارد و سعی میکند مؤلفههای فرهنگی آنها را بپذیرد و به آن احترام بگذارد. بسیاری از تفاوتهای فرهنگی، توسط اعمال فیزیکی قابل مشاهده و انعکاس است. شناخت و انگیزه بدون انجام یک واکنش مؤثر و مناسب ارزش خود را از دست میدهد به همین دلیل، هوش فرهنگی باید در برگیرنده توانائیها و مهارتهای لازم برای نشان دادن واکنش مناسب با آن فرهنگ باشد.[۵۹]
۲-۱۶ استفاده از هوش فرهنگی
امروزه اکثر سازمانها و افراد، هوش فرهنگی را یک مزیت رقابتی و قابلیت استراتژیک میدانند. در محیط و بازار جهانی، هوش فرهنگی اهرم مورد نیاز رهبران و مدیران تلقی میشود. سازمانها و مدیرانی که ارزش استراتژیک هوش فرهنگی را درک کنند، میتوانند از تفاوتها و تنوع فرهنگی در جهت ایجاد مزیت رقابتی و برتری در بازار جهانی استفاده کنند. هوش فرهنگی به منزله چسبی است که میتواند در محیط متنوع، انسجام و هماهنگی ایجاد کند. افراد دارای هوش فرهنگی بالا، قادرند اثر قابل توجهی بر استراتژیهای بازاریابی و توسعه محصول برای گروه های مشتریان در کشورهای مختلف داشته باشند. این افراد جزء داراییهای ارزشمند سازمان هستند و بخصوص در زمان بحران ارزش خود را بیشتر نمایان می سازند.[۶۰]
خوشبختانه برخلاف سایر جنبههای شخصیت انسانی، هوش فرهنگی کسانی که روان سالم دارند و از نظر حرفهای و شغلی توانمند هستند، قابل پرورش و توسعه است. موارد زیر در توسعه مهارتهای هوش فرهنگی مؤثر است:
*با بکارگیری دیدگاه مثبت نسبت به تفاوتهای فرهنگی، ابعاد فرهنگی سازمان و کارکنان خود را بشناسید.
*با بهره گرفتن از روش های مختلف نظیر مشاهده، پرسش و تفسیر نسبت به تجزیه و تحلیل سطوح مختلف فرهنگی افراد سازمان اقدام کنید.
*تنوع فرهنگی را بپذیرید و در خود آمادگی رویارویی با فرهنگهای مختلف را ایجاد کنید.
* باتوجه به میزان آشنایی با هر فرهنگ، از استراتژیهای خاص آن برای تعامل استفاده کنید .
*با نگرانیهایی همچون ترس از دست دادن هویت و خود مختاری فردی، در مورد خود و کارکنانتان مقابله کنید. افراد سازمان باید احساس کنند که برای آنها و فرهنگشان ارزش قائلید.
*در مورد توانمندیهای هوش فرهنگی هر کجا احساس ضعف میکنید آموزش ببینید.
*چنانچه انگیزه کافی در کسب و توسعه مهارتهای هوش فرهنگی ندارید، در خود این انگیزه را پرورش دهید.