این تحقیق از دیدگاه شیوه استدلال قیاسی، بر مبنای هدف کاربردی و بر مبنای روش مورد استفاده از نوع همبستگی می باشد. در تحقیق همبستگی هدف اصلی مشخص کردن وجود رابطه بین دو یا چند متغیر کمی ( قابل سنجش ) و تعیین اندازه و حد آن است. (خاکی ۱۳۸۷) مقیاس اندازه گیری در این تحقیق، مقیاس نسبی است. این مقیاس علاوه بر همه خصوصیات مقیاس فاصله ای ( یعنی مشخص بودن ترتیب متغیرها و فواصل بین آنها ) دارای نقطه صفر واقعی نیز هست.( آذر و مومنی ۱۳۸۵)
این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی است، هدف ازتحقیق کاربردی به دست آوردن درک یا دانش لازم برای تعیین ابزاری است،که به وسیله آن نیازی مشخص وشناخته شده برطرف گردد؛ لذاتحقیق حاضرازلحاظ هدف کاربردی است. از لحاظ طرح پژوهشی آن از نوع نیمه تجربی و با بهره گرفتن از رویکرد پس رویدادی است. از روش پس رویدادی زمانی استفاده میشود، که پژوهش گر پس از وقوع رویدادها به بررسی موضوع میپردازد یا از واقعهای که بدون دخالت مستقیم پژوهشگر رخ داده فراهم شود، افزون بر این امکان دستکاری متغیرهای مستقل وجود ندارد. ازلحاظ ماهیت وروش از نوع توصیفی است، پژوهش توصیفی شامل مجموعه روشهایی است که هدف آنهاتوصیف وضعیت یاپدیدههای موردبررسی است. این پژوهش از لحاظ استدلال از نوع پژوهشهای استقرایی است، که با مشاهده اجزایی از جامعه (نمونه) نسبت به ارائه الگویی برای کل جامعه اقدام نماید، و همچین این پژوهش درحوزه پژوهشهای اثباتی حسابداری و براطلاعات واقعی صورتهای مالی شرکتهامبتنی است.
این تحقیق تلاش دارد تا رابطه و همبستگی بین “تاثیر کیفیت حسابرسی ” به عنوان متغیر مستقل را از طریق سه معیار کیفی تخصص حسابرسی در صنعت، اندازه موسسه حسابرسی، دوره تصدی گری و تجدیدارائه صورتهای مالی به عنوان متغیروابسته مورد مطالعه قرار دهد. برای این منظور ابتدا دادههای سه معیار کیفیت حسابرسی یعنی تخصص حسابرسی در صنعت، اندازه موسسه حسابرسی، دوره تصدی گری را با بهره گرفتن از گزارشهای حسابرسی استخراج کردیم. سپس ارقام تجدید ارائه شده در صورتهای مالی را با بررسی ارقام مقایسهای مشخص کردیم.
۳-۶- روش آزمون فرضیه ها
۳-۶-۱آزمون فرضیه اصلی:
پژوهش حاضر دارای یک آزمون فرضیه اصلی است به این ترتیب که : افزایش کیفیت حسابرسی در دوره جاری، احتمال تجدید ارائه صورتهای مالی در دورههای آتی را کاهش میدهد. برای آزمون فرضیه اصلی از مدل (۱) استفاده شده است.
Model 1:
RESTATE = b0 + b1AUDSIZE + b2TENURE + b3EXPERT + b4AUDSIZE*TENURE
SIZE b5 GROWTH + b6 LEVERAGE + b7 FINRAISED + b8 FINNEED + b9
که در آن :
Restate متغیر وابسته است که نشان دهنده تجدید ارائه ارقام مقایسهای صورتهای مالی است که به دو صورت محاسبه شده است و هریک به صورت جداگانه آزمون شده است . به این ترتیب که :
در آزمون نخست Restate، در صورتی که صورتهای مالی شرکت در سال t+1 تجدید ارائه شده باشد این متغیر ارزش یک را اختیار خواهد کرد و در صورتیکه صورتهای مالی شرکت تجدید ارائه نشده باشد، مقدار صفر را میگیرید.
در آزمون دوم Restate ، در صورتی که صورتهای مالی شرکت در سال t+1 تجدید ارائه فرصتطلبانه داشته باشد این متغیر مقدار یک را اختیار خواهد کرد و در صورتیکه صورتهای مالی شرکت تجدید ارائه غیر فرصتطلبانه داشته باشد مقدار صفر را میگیرید.تجدید ارائه فرصتطلبانه تجدید ارائهای است که در آن دستکاری سود توسط مدیریت، به منظور دستیابی به قسمتی از پیش داوریهای مربوط به سود مورد انتظار، برای حداکثر سازی منافع خود و نه سرمایه گذاران صورت میپذیرد، و تجدید ارائه غیر فرصتطلبانه تجدید ارائهای است که در آن دستکاری سود توسط مدیریت، به منظور حداکثر سازی منافع خود صورت نمیپذیرد.
دراین تحقیق تعریف تجدید ارائه صورتهای مالی شامل موارد زیر نمیشود:
-
- تجدید ارائههای فصلی
-
- تجدید ارائههای در جهت حفظ ثبات رویه، متعاقب بکارگیری یک استاندارد جدید حسابداری.
-
- تجدید ارائههای ناشی از تغییر پایان سال مالی شرکتها
این تجدید ارائهها لزوما حاکی از حسابرسیهای با کیفیت پایین نمیباشد.
برای مشخص نمودن علت تجدید ارائه صورتهای مالی به منابع زیر مراجعه میکنیم:
-
- گزارش حسابرسی
-
- صورتهای مالی (حسابهای تجدید ارائه شده) به همراه یادداشتهای همراه که حاوی دلایل تجدید ارائه اقلام میباشند.
متغیرهای مستقل:
AUDSIZE، بیانگر اندازه موسسات حسابرسی است. برای محاسبه اندازه مؤسسات حسابرسی، براساس نظریههای موجود دراین زمینه موسسات حسابرسی بزرگ به واسطه استقلال بیشتر و استفاده از تخصصهای متنوعتر و مطلوبتر، از توانایی بالاتری در ارائه خدمات حسابرسی برخوردارند(دیآنجلو، ۱۹۸۱). در این پژوهش، موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی در زمره حسابرسی کوچک محسوب میشود(موسسات حسابرسی کوچک)در نتیجه مقدار صفر را اختیار میکنند و سازمان حسابرسی به دلیل کارکنان زیاد و قدمت بیشتر در زمره حسابرس بزرگ قرار میگیرد و مقدار یک را اختیار میکند(حساس یگانه و آذین فر۱۳۸۹).
TENURE دوره تصدیگری حسابرسی است، که بیانگر مدت زمان رابطه موسسه حسابرسی با صاحبکار است.که بطور بالقوه از تواناییهای فنی حسابرس برای شناسایی تحریفهای موجود در گزارشهای مالی و بیطرفی حسابرس در اصلاح و گزارشگری این تحریفها تاثیر میپذیرد. این متغیر از طریق لگاریتم تعداد سالهایی که صاحبکار توسط یک موسسه حسابرسی، حسابرسی شده است اندازهگیری میشود (لوبو و ژائو، ۲۰۱۳) . برای محاسبه دوره تصدیگری حسابرس ابتدا موسسات حسابرسی شرکتهای نمونه تحقیق را از سال ۱۳۷۸ تا سال ۱۳۸۸ مشخص کردهایم سپس از سال شروع تحقیق (۱۳۸۱) برای هر سال لگاریتم تعداد سالهایی که شرکت در آن سال و سالهای قبل به صورت پیوسته توسط یک موسسه، حسابرسی شده باشد را محاسبه کرده و بعنوان دوره تصدیگری حسابرسی در نظر گرفته شده است.
دلیل انتخاب سال ۱۳۷۸ به عنوان مبنا این بود، که گزارشات حسابداری بسیاری از شرکتهای نمونه تحقیق تا قبل از این سال به صورت پیوسته موجود نبوده است، از همین رو،دوره تصدیگری از سال ۱۳۷۸ محاسبه شد.
EXPERT بیانگر تخصص حسابرس در صنعت است که شامل بوجود آوردن افکار سازنده به منظور کمک (خلق ارزش افزوده) به صاحبکاران، همچنین فراهم کردن دیدگاهها و یا راهکارهای تازه برای برخی از موضوعاتی می شود که صاحبکاران در صنایع مربوط به خود با آن رو به رو میشوند (کند ۲۰۰۸). در این پژوهش تخصصص حسابرس در صنعت، براساس رویکرد سهم بازار ارزیابی میشود. چرا که این رویکرد در ایران قابل اجراتر است. بر اساس این رویکرد، هنگامی حسابرس متخصص در یک صنعت در نظر گرفته میشود که نسبت به رقبای خود سهم بیشتری از صاحبکاران فعال در آن صنعت را به خود اختصاص داده باشد (اعتمادی و همکاران ۱۳۸۸). در این رویکرد سهم بازار از طریق تقسیم فروش کلی صاحبکار موسسه در هر صنعت بر کل فروش های آن صنعت بدست می آید (رومانوس و همکاران۲۰۰۸ )
صورت کسر مجموع فروش تمام صاحبکاران موسسه حسابرسیi در صنعت k است. مخرج کسر مجموع فروش تمام شرکتهای فعال در صنعت k برای تمام موسسات حسابرسی آن صنعت است.
در این تحقیق موسساتی به عنوان متخصص در صنعت در نظر گرفته میشوند که سهم بازارشان ( یعنی معادله فوق ) بیش از ۳۰ درصد باشد جیم اسمیت و مایکل ویلکینز(۲۰۱۳).[۷۴]
متغیرهای کنترلی:
GROWTH، بیانگر رشد شرکت است . به این ترتیب که اگر شرکت سه سال افزایش درآمد داشته باشد مقدار یک و در غیر این صورت مقدار صفر را اختیار میکند . به همین منظور ابتدا فروش شرکتها را از سال شروع تحقیق(۱۳۸۱)از صورتهای مالی موجود استخراج و روند افزایشی آن طی سه سال بررسی شده است(اگر ارقام مورد نظر در صورتهای مالی سال بعد تجدید ارائه شده باشد ارقام تجدیدارائه شده در نظر گرفته میشود).
LEVERAGE، بیانگر (بدهی کوتاه مدت به همراه بدهیهای بلند مدت) تقسیم بر کل دارایی پایان سال است . به این ترتیب برای محاسبه آن ابتدا بدهیها و داراییهای شرکتهااز صورتهای مالی شرکتهااستخراج شده است سپس برای هر سال نسبت بدهی به دارایی محاسبه شده است(اگر ارقام مورد نظر در صورتهای مالی سال بعد تجدید ارائه شده باشدارقام تجدید ارائه شده در نظر گرفته میشود).
FINRAISED، بیانگر مجموع جریان نقد حاصل شده ناشی از فروش سهام عادی و ممتاز و صدور بدهی بلند مدت تقسیم بر کل داراییها.برای محاسبه این متغیر ابتدا در بند وجوه ناشی از فعالیتهای تامین مالی در صورت جریان وجه نقد، وجوه حاصل شده ناشی از انتشار اوراق قرضه و نیز وجوه حاصل شده از تسهیلات مالی و نیز وجوه ناشی از افزایش سرمایه از محل مطالبات حال شده سهماداران را استخراج سپس مقادیر حاصل تقسیم بر میانگین داراییها شده است.
FINNEED،بیانگر جریان نقد آزاد میباشد به این صورت که اگر جریان نقد آزاد کمتر از منفی ۱/۰ باشد مقدار یک، و در غیر این صورت مقدار صفر رااخذ میکند. جریان نقد آزاد به صورت زیر محاسبه میشود:
جریان وجه نقد عملیاتی منهای هزینههای سرمایهای یک سال گذشته تقسیم بر متوسط کل داراییها.
جریان وجه نقد عملیاتی از صورت جریان وجه نقد استخراج شده است.
هزینههای سرمایهای نیز از فرمول زیر محاسبه شده است:
(فروش داراییهای ثابت+فروش داراییهای نامشهود)-(خرید داراییهای ثابت + تعمیرات اساسی+خرید داراییهای نامشهود)
SIZE، بیانگر ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت است. دادههای این متغیر از نرم افزار رهآورد نوین استخراج شده است.
در آزمون مدل، معناداری ضرایب b1 تا b4 میتواند شواهدی در خصوص تایید فرضیه اصلی تحقیق فراهم آورد و به این معنی خواهد بود که افزایش کیفیت حسابرسی منجر به کاهش تجدید ارائه در دورههای آتی خواهد شد.
۳-۶-۲-آزمون فرضیه فرعی اول