۹/۵
y = 0.17
Plastic g-Factor نسبت به شکلپذیری نهایی قاب
۹/۵
y = 0.17
Plastic g-Factor نسبت به ρl/ρs ستون
۹/۵
y = - 3.5 ( x - 0.10 ) + 0.25
متوسط شاخص های آسیب نسبت به g-Factor کاربردی
۴-۳- خلاصه
نتایج تحلیلهای غیرخطی صورت گرفته برای انجام این پژوهش در این فصل آورده شده است. این نتایج در قالب جداول و نمودارهای مختلف ارائه شده و سعی بر این بوده است که بتواند به خوبی روند انجام کار و نتایج بدست آمده را نشان دهد. آنچه در اینجا ارائه شد شامل موارد زیر میباشد:
دستهبندی قابها بر اساس مود زوال آنها
در ابتدای این فصل چند تعریف ارائه شد، به این صورت که با در نظر گرفتن معیارهای زوال مختلف در سطوح مفصل پلاستیک، طبقات و کل قاب و ترکیب آنها با مقدار بیشینه شاخص آسیب مقاطع در لحظه زوال قاب، پنج مود زوال مختلف برای قابها تعریف شد. بعد از انجام تحلیلها و محاسبات مورد نیاز هر قاب در یکی از این گروه ها دستهبندی شد.
توزیع مفصلهای پلاستیک در لحظه زوال قابها
دو انتهای اعضای تیر و ستون به عنوان مقاطع با پتانسیل تشکیل مفصل پلاستیک در نظر گرفته شده است. اما یک مفصل پلاستیک زمانی واقعاً تشکیل می شود که مقدار انحنای ایجاد شده در آن از انحنای تسلیم مقطع بیشتر باشد. این حالت برابر است با اینکه مقدار شاخص آسیب شکلپذیری مقطع یک مقدار مثبت باشد. بنابراین با بررسی مقادیر شاخص آسیب همه مقاطع بحرانی در لحظه زوال قاب نحوه توزیع مفصلهای پلاستیک و در نتیجه آن چگونگی توزیع آسیب در قاب مشخص شد.
بررسی تغییرات پارامترهای تعریف شده بر اساس شاخص آسیب مقاطع در طول تحلیل
در این پژوهش با تعریف چندین پارامتر با معنی بر اساس مقادیر شاخص آسیب مقاطع و بررسی چگونگی تغییرات این پارامترها در طول تحلیل، رفتار قابهای با مود زوال مختلف از نظر نحوه توزیع و تغییرات آسیب در آنها مطالعه شد.
بررسی تأثیر پارامترهای مختلف طراحی، ظرفیتی و رفتاری در نوع زوال قابها
قسمت آخر این پایان نامه به یافتن مهمترین پارامترهای مؤثر در مود زوال قابها اختصاص یافت. بدین منظور چندین پارامتر مختلف طراحی، ظرفیتی و رفتاری انتخاب و به صورت دو به دو نسبت به هم رسم شدند. در این قسمت شرایط قاب در لحظه زوال مورد نظر بوده و نمودارها به صورت نقطهای ایجاد شدند. مهمترین هدف یافتن فضایی بود که بهترین تفکیک را بین قابهای با مود زوال مفصل پلاستیک و سایر قابها ایجاد کند. در انتخاب بهترین فضای تفکیک، دو شرط دقت کافی و کاربردی بودن پارامتر باید رعایت شود. کاربردی بودن پارامتر به این معنی است که محاسبه آن نیاز به انجام تحلیل استاتیکی غیرخطی بارافزون نداشته باشد.
فصل پنجم
خلاصه، نوآوری و نتیجه گیری
۵-۱- خلاصه تحقیق
معیار طراحی در آیین نامه های موجود بر اساس طراحی اعضا و مفصلهای پلاستیک میباشد و هنگام طراحی سیستمهای قابی، معیاری برای بررسی ظرفیت کل قاب یا طبقات مد نظر قرار نمیگیرد. هدف از انجام این پایان نامه بررسی مود زوال قابهای منظم بتنآرمه و اثبات این مطلب بود که در برخی مدلها زوال سیستم (قاب یا طبقه) زودتر از زوال مفصل پلاستیک اتفاق میافتد، لذا در کنار معیارهایی که برای بررسی زوال هر مفصل پلاستیک یا عضو در نظر گرفته می شود لازم است که معیارهایی نیز برای اطلاع از زوال یا عدم زوال کل سیستم مدنظر قرار بگیرد.
برای دستیابی به هدف این پایان نامه، قابهای منظم سه طبقه و سه دهانه بتنآرمه با هندسه یکسان در نظر گرفته شدند. مدلسازی و تحلیل قابها در محیط نرمافزار OpenSees انجام شد. مدل کردن قابهای دو بعدی بتنآرمه در نرمافزار OpenSees، به تعریف مصالح مورد استفاده، نوع مقاطع و عناصر مورد نظر و جزئیات مربوط به آنها نیاز دارد. در این پژوهش برای تعریف مصالح بتن و میلگردهای مسلحکننده فولادی در نرمافزار OpenSees به ترتیب از مصالح Concrete04 با پایه مدل مندر و Steel02 استفاده شده است. عنصر مورد استفاده در مدلسازی اعضای تیر و ستون، عنصر nonlinearBeamColumn بوده و مقطع به کار رفته مقطع Fiber میباشد. هر عضو با یک عنصر و ۵ نقطه انتگرالگیری مدل شده است. در مرحله اول ۱۰۵ قاب طراحی شد. طراحی این قابها با روش سعی و خطایی و با رعایت محدودیتهای آیین نامهای به صورتی انجام شد که پس از قرار گرفتن آنها تحت تحلیل استاتیکی غیرخطی بارافزون با کنترل جابجایی تا لحظه زوال قابها، تعداد زیادی از آنها دارای مود زوال سیستمی (قاب یا طبقه) باشند. سپس برای تعیین منطقی بودن طراحی، از معیار نسبت ظرفیت لنگر پلاستیک تیر و ستونها استفاده شد، به این صورت که اگر این نسبت بین ۵/۰ تا ۰/۲ بود طراحی منطقی و در غیر این صورت طراحی غیر منطقی در نظر گرفته شده است. بدین ترتیب از میان قابهای مدل شده تنها ۳۴ قاب که حائز این شرایط بودند برای ادامه پژوهش انتخاب شدند. برای محاسبه ظرفیت لنگر پلاستیک مقاطع و همچنین انحناهای تسلیم و نهایی آنها تمام مقاطع تحت تحلیل لنگر–انحنا قرار گرفتند. در مرحله بعد برای تعیین تشکیل یا عدم تشکیل مفصل پلاستیک در مقاطع بحرانی قاب و نیز مقدار آسیب وارده به آنها شاخص آسیب شکلپذیری برای تمام این مقاطع محاسبه شد. بدین وسیله نحوه توزیع مفصلهای پلاستیک و همینطور توزیع آسیب در لحظه زوال برای همه مدلها مشخص شد. پس از محاسبه شاخص آسیب مقاطع بحرانی در لحظه زوال قابها، با بهره گرفتن از ترکیب بیشینه این شاخص های آسیب در هر قاب با مود زوال همان قاب (اولین زوالی که در قاب رخ میدهد) پنج گروه مختلف برای قابها تعریف شد و بدین ترتیب قابها در کلاسهای خاص دستهبندی شدند. مود زوال قابها به دو دسته کلی و جزئی تقسیم می شود. زوال جزء در واقع زوال مفصل پلاستیک بوده که به صورت زوال بتن یا فولاد آن تعریف شده است. زوال کلی در دو دسته زوال طبقه و زوال کل قاب طبقه بندی می شود که هر دو نوع زوال کلی به صورت افت ۱۵ درصدی در منحنی ظرفیت به ترتیب طبقه و کل قاب در نظر گرفته شده است.
در ادامه پژوهش نحوه تغییرات برخی از پارامترهایی که بر اساس شاخص آسیب مقاطع تعریف شده بودند مانند متوسط شاخص های آسیب مقاطع تیر و ستون، متوسط شاخص های آسیب تیرها (یا ستونها) ، متوسط شاخص های آسیب طبقه اول (یا طبقه دوم یا طبقه سوم) و … برای قابهای مختلف در طول تحلیل مورد بررسی قرار گرفت. آخرین مرحله از انجام این تحقیق یافتن پارامترهای مؤثر در تفکیک قابهای با مود زوال مفصل پلاستیک از سایر قابها و به نوعی پیش بینی حالتهایی بود که مود زوال قاب چیزی جز زوال مفصل پلاستیک باشد. بنابراین چند پارامتر مختلف طراحی، ظرفیتی و رفتاری شامل درصد میلگردهای طولی و عرضی در مقاطع، دوره تناوب مود اول قاب، شکلپذیری نهایی قاب، پارامترهای Plastic g-Factor و g-Factor کاربردی ، متوسط شاخص های آسیب مقاطع و… مورد بررسی قرار گرفته و این پارامترها به صورت دو به دو نسبت به هم ترسیم شدند. در این نمودارها شرایط قاب در لحظه زوال آن مد نظر بوده است، بنابراین نمودارهای مربوطه به صورت نقطهای رسم شده اند.
۵-۲- نوآوری تحقیق
در این پژوهش برای اولین بار روشی برای یافتن قابهایی با مود زوال سیستمی یعنی قابهای با مود زوال طبقه یا کل قاب مد نظر قرار گرفته است. پس از اثبات این موضوع که تعداد قابل ملاحظهای از این نوع قابها میتوانند وجود داشته باشند تحقیق در مورد پیدا کردن معیارهایی که طراح را در شناسایی قابهایی که دارای پتانسیل مود زوال سیستمی هستند یاری کند ادامه پیدا کرد. در نهایت چند معیار طراحی کاربردی که بدون نیاز به انجام تحلیل استاتیکی غیرخطی بارافزون قابل محاسبه بوده و در تشخیص قابهای با پتانسیل مود زوال سیستمی مؤثرتر هستند معرفی شده اند. علاوه بر آن چند معیار پاسخ دیگر قاب که محاسبه آنها مستلزم انجام تحلیل استاتیکی غیرخطی بارافزون بوده ولی قادر به تفکیک قابهای با مود زوال مفصل پلاستیک از سایر قابها هستند نیز ارائه شده است.
۵-۳- نتیجه گیری
پس از انجام تحلیلهای غیرخطی متعدد مهمترین نتایجی که از این مطالعه حاصل شد به شرح زیر میباشد:
در این پژوهش نشان داده شد که زوال سیستم (قاب یا طبقه) اتفاق خواهد افتاد، لذا نیاز است که طراحان معیاری را برای محاسبه آسیب قاب و طبقه در نظر بگیرند و بیشینه شاخص آسیب مقاطع همیشه نمیتواند معیار مناسبی از زوال سیستم قابی باشد.
از میان پارامترها و معیارهای بررسی شده برای تفکیک قابهای با مود زوال مفصل پلاستیک از سایر قابها، پارامتر g-Factor کاربردی به تنهایی توانست تفکیک قابل قبولی را بوجود آورد و خط با دقت خوبی قابهای موردنظر را از سایر قابها جدا کرد.
علاوه بر پارامتر g-Factor کاربردی، فضای ایجاد شده بهوسیله نسبت میلگردهای طولی به میلگرد عرضی ستون در مقابل دوره تناوب مود اول نیز توانست با همان دقت جداسازی را انجام دهد.
علت انتخاب این فضاها علاوه بر میزان دقت آنها، کاربردی بودنشان میباشد، به این مفهوم که محاسبه آنها نیاز به انجام تحلیل استاتیکی غیرخطی بارافزون ندارد. اگر معیارهایی که تعیین مقدار آنها مستلزم انجام تحلیل استاتیکی غیرخطی بارافزون میباشد نیز در نظر گرفته شود میتوان گفت:
پارامتر Plastic g-Factor معیار مناسبی برای تفکیک فضاهای مورد نظر میباشد و خط با دقتی حتی بالاتر از g-Factor کاربردی جداسازی را انجام میدهد.
محیط ایجاد شده بهوسیله متوسط شاخص های آسیب مقاطع در برابر g-Factor کاربردی نیز با دقت خیلی بالایی تفکیک قابهای با مود زوال مفصل پلاستیک را از سایر قابها انجام میدهد.
نتیجه کناری دیگری که در این پژوهش مشاهده شد این بود که:
اگر میزان فولاد مسلح کننده عرضی نسبت به میلگردهای طولی در ستونها از حد مشخصی بیشتر شود (این نسبت حدود عدد ۱ میباشد)، احتمال وقوع زوال سیستم افزایش مییابد. بنابراین استفاده زیاد از میلگرد برشی نسبت به میلگردهای طولی برای جلوگیری از زوال مفصل پلاستیک همیشه به صرفه و مفید نخواهد بود.
فهرست منابع و مآخذ
مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن، (۱۳۸۴). آیین نامه طراحی ساختمانها در برابر زلزله، استاندارد ۸۴ – ۲۸۰۰ (ویرایش سوم).
SEAOC, (1995). Performance Based Seismic Engineering of Buildings, Vision 2000 Committee, Structural Engineers Association of California, Sacramento.
کریمی، م. (۱۳۸۹). بررسی تحلیل لرزهای استاتیکی غیرخطی معادل برای قابهای خمشی فولادی نامنظم با روش طیف ظرفیت و بارگذاری تطابقی، پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد، بخش مهندسی راه، ساختمان و محیط زیست، دانشگاه شیراز.
شریفی زروانی، ا. (۱۳۸۸). ارزیابی لرزهای قابهای بتنآرمۀ طراحی شده بر اساس آیین نامه و طراحی آنها بر مبنای معیار آسیب، پایان نامه مقطع دکتری، بخش مهندسی راه، ساختمان و محیط زیست، دانشگاه شیراز.
Applied Technology Council, (1997). Seismic Rehabilitation Commentary, published by the Federal Emergency Management Agency (FEMA 274), Washington, D.C.
Applied Technology Council, (1997). NEHRP Guidelines for the Seismic Rehabilitation of Buildings, published by the Federal Emergency Management Agency (FEMA 273), Washington, D.C.
American Society of Civil Engineers, (2000). Prestandard and Commentary for the Seismic Rehabilitation of Buildings, published by the Federal Emergency Management Agency (FEMA 356), Washington, D.C.
Applied Technology Council, (2006). Next-Generation Performance-Based Seismic Design Guidelines: Program Plan for New and Existing Buildings, published by the Federal Emergency Management Agency (FEMA 445), Washington, D.C.
Gade, F., Chander, A. M., Duffield C. F. and Hutchinson G. L. (1999). “Earthquake Ductility and Overstrength in Residential Structures”, Structural Engineering and Mechanics.
Massumi, A., and Moshtagh, E. (2010). “A New Damage Iindex for RC Buildings Based on Variations of Nonlinear Fundamental Period”, The Structural Design of Tall and Special Buildings. Published online in Wiley Online Library (wileyonlinelibrary.com). DOI: 10.1002/tal.656
Applied Technology Council, (2005). Improvement of Inelastic Analysis Procedures, published by the Federal Emergency Management Agency (FEMA 440), Washington, D.C.
Oguz, S. (2005). Evaluation of Pushover Analysis Procedures for Frame Structures, a thesis submitted to the Graduate School of Natural and Applied Sciences of Middle East Technical University.