۱-۳-اهداف پژوهش
الف)اهداف کلی تحقیق:
هدف کلی پژوهش حاضر پیشبینی سلامت روان بر اساس سبک های مقابله ای و سبک هویت در دانشجویان میباشد.
ب)اهداف جزئی تحقیق:
۱) تعیین رابطه ی سبک های مقابله ای(مسأله مدار،هیجان مدار،اجتنابی) با سلامت روان در دانشجویان.
۲)تعیین رابطه ی سبک های هویت با سلامت روان در دانشجویان.
۳)تعیین سهم هر یک از سبک های مقابله ای (مسأله مدار ،هیجان مدار ،هیجانی)و سبک هویت در پیشبینی سلامت روان در دانشجویان.
۱-۴-فرضیه های تحقیق
۱) سبک مقابله ای و سبک هویت سلامت روان را پیشبینی میکند
۲)بین سلامت روان با سبک مقابله ای رابطه وجود دارد.
۳)بین سلامت روان با سبک هویت رابطه وجود دارد.
۱-۵-تعاریف مفهومی و عملیاتی متغییر ها
الف)تعاریف مفهومی:
-سلامت روان: کاپلان[۱۶](۱۹۷۱) سازگاری مداوم با شرایط متغییر و تلاش برای تحقق اعتدال بین تضادهای درونی و الزامات محیطی در حال تغییر میداند.
-سبک مقابله:لازاروس و فلوکمن[۱۷](۱۹۸۲) راهبردهای مقابله ای را به عنوان مجموعه ای از پاسخ های رفتاری و شناختی که هدفشان به حداقل رساندن فشارهای موقعیت استرس زاست تعریف کردهاند.
-سبک هویت: عبارت است از اینکه چگونه افراد به جستجو،پرداختن و ارزیابی اطلاعات مربوطه به خود میپردازد و از آن استفاده میکند.(برزونسکی،۱۹۹۰ به نقل از هیدر،۲۰۰۱).
ب)تعاریف عملیاتی:
-سلامت روان: به نمره ای که فرد از پرسشنامه ی سلامت عمومی گلدبرگ[۱۸] (GHQ-28)کسب خواهد کرد.
-سبک مقابله:به نمره ای که فرد از پرسشنامه ی راهبردهای مقابله ای موس و بلینگ[۱۹] کسب خواهد کرد.
-سبک هویت:به نمره ای که فرد از پرسشنامه ی سبک هویت برزونسکی(ISI-6G)کسب خواهد کرد.
فصل دوم
مقدمه پژوهش
۲-۱- سلامت روان
۲-۱-۲-مفاهیم سلامتی
معنای لغوی سلامتی کامل بودن است. این واژه در زبانهای انگلوساکسون از ریشهای گرفته میشود که واژه های کامل، بی عیب[۲۰] و مقدس[۲۱] هم از آن گرفته شده اند ( حسینی، ۱۳۷۴).
سلامتی را میتوان در چند سه مفهوم زیر بررسی نمود:
الف) مفهوم زیست پزشکی: سلامت به طور نسبی به عنوان «عدم بیماری» در نظر گرفته میشود و اگر کسی بیمار نباشد سالم محسوب می شود.
ب) مفهوم بوم شناختی: مفهوم بوم شناختی فرضیه جالبی را پیش کشیده و سلامت را به عنوان تعادل پویا بین انسان و محیط زیست و بیماری را به صورت بدی تنظیم وجود انسان با محیط زیست در نظر میگیرد.
ج) مفهوم روانشناختی: با پیشرفت علوم اجتماعی در دوران معاصر آشکار شده است که سلامت تنها یک پدیده زیست پزشکی نیست، بلکه چیزی است که می تواند تحت تاثیر عوامل اجتماعی، روانشناختی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و زیست شیمی قرار گیرد.
د) مفهوم کلیت (جامع): ترکیبی از همه مفاهیم نامبرده شده میباشد (بشارتی فر،۱۳۸۱).
انجمن بهداشت روانی آمریکا افراد سالم را با سه خصوصیت عمده زیر معرفی میکنند:
۱- افراد سالم از لحاظ روانی احساس راحتی میکنند. خود را آنگونه که هستند میپذیرند، از استعدادهای خود بهرهمند میشوند و بیشترین بهره را از آنان میبرند. آن ها در مورد عیوب جسمانی و ناتوانی های خود شکیبا بوده و از آن ناراحت نمیشوند. افراد مورد اشاره دیدگاهی واقع گرایانه دارند و دشواریهای زندگی را سهل میانگارند. آنها وقت کمی را در نگرانی، ترس، اضطراب و یا حسادت سپری میکنند، اغلب آراماند و نسبت به عقاید تازه گشادهرو هستند و دارای طیب خاطر و طبعی شوخ هستند و اعتماد به نفس بالایی نیز دارند. آنها از حضور در جمع لذت میبرند، اما به تنها بودن نیز اهمیت نمیدهند و وحشتی از آن ندارند. شاید مهمتر از همه اینها برخوردار از سیستم ارزش هستند که از تجربه شخصیشان سرچشمه میگیرد.
۲- افراد سالم احساس خوبی نسبت به دیگران دارند. آنها میکوشند تا دیگران را دوست بدارند و به آنان اعتماد کنند و تمایل دارند دیگران نیز آنها را دوست داشته باشند و به آنها اعتماد نمایند. چنین افرادی قادرند که با دیگران روابط گرمی داشته باشند و این روابط را ادامه دهند. آنها با احساس یکی بودن با جامعه، نسبت به دیگران احساس مسئولیت میکنند.
۳- افراد سالم قدرت روبرو شدن با نیازمندیهای زندگی را دارند. این افراد معمولاً نسبت به اعمال خود احساس مسئولیت میکنند و با مشکلات با همان شیوه که رخ میدهد برخورد میکنند. آنها در مورد آنچه که می توانند انجام دهند، دارای پندارهای واقع گرا هستند، بنابرین آنها تا آنجا که ممکن است محیط خود را شکل می دهند و تا جایی که ضرورت دارد با آن سازگار میشوند. از تجارب بنیادین زندگی لذت میبرند، اما هرگز شیفتهی خود نمیشوند. آنها به بررسی تجارب و تبادل با دنیای خارج از خود میپردازند و بیشترین تلاش خود را صرف آنچه که انجام می دهند میکنند و پس از آن نیز احساس خرسندی نصیبشان می شود (بشارتی فر،۱۳۸۱).
بلاستر[۲۲] جامعه شناس انگلیسی در کتابی که در زمینه ارزیابی سلامت در سال ۱۹۹۰ نوشته است، بر این چند نکته درباره سلامت به طور کلی تأکید داشته است (به نقل از ترکان، کبیر و حاکمی، ۱۳۸۶).
“