تعیین مقدار کالا به شیوه معمول: مثلا شمارش برای کالایی که باید وزن شود کافی نیست.
۶.۷۷
بیستو چهارم
محکم نمودن معامله با عبارات و صیغههای لازم
۴.۲۷
بیستو چهارم
ضرورت معامله در هر شهر با واحدهای اندازهگیری همان شهر
۴.۲۷
بیست و پنجم
استحباب نوشتن قرارداد هنگام هر نوع داد و ستد و قرض دادن
۳.۴۲
مقدار کای اسکوار: ۷۸/۳۶۸ درجه آزادی: ۴۱ سطح معناداری: ۰۰۰/۰
نتایج پژوهش همانطور که در جداول بالا نشان داده شده، حاکی از آن است که آموزههای لزوم آشکار کردن عیب و نقص کالا، منع تدلیس، حق فسخ یا اخذ ارش در صورت نامطابق بودن تمام مبیع با نمونه (در صورتی که بیع از روی نمونه انتخاب شود) و خیار عیب با میانگین ۲۹.۱۹ دارای بیشترین تاثیر در کاهش عدم تقارن اطلاعات در بازار کالا بوده و استحباب نوشتن قرارداد هنگام هر نوع داد و ستد و قرض دادن، ضرورت معامله در هر شهر با واحدهای اندازهگیری همان شهر و محکم نمودن معامله با عبارات و صیغههای لازم به ترتیب با میانگین ۳.۲۴ و ۴.۲۷ و ۴.۲۷ دارای تاثیر کمتر نسبت به سایر آموزهها بوده اند.
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادات
مقدمه
بازار نهادی اجتماعی است که بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر چرخه تولید، ثروت، مصرف و رفاه جامعه تأثیرگذار است. از اینرو اقتصاددانان به دنبال یافتن راههایی جهت افزایش کارایی بازار و معاملات هستند. بررسی آداب و احکام تجارت در اقتصاد اسلامی، نشان میدهد برخی از آموزههای اسلامی میتواند در کاهش عدم تقارن اطلاعات و افزایش کارایی بازار و معاملات موثر باشد.
در این فصل پس از بیان نتایج به دست آمده جهت پاسخ گویی به سوالات پژوهش، به بیان پیشنهاداتی برای سیاستگذاران و سایر محققان پرداخته و در ادامه برخی از محدودیتهای محقق در راستای انجام پژوهش حاضر بیان میشود.
بحث و نتیجه گیری
در پژوهش حاضر که با هدف شناسایی و رتبه بندی آموزههای اسلامی موثر بر کاهش عدم تقارن اطلاعات در بازار کالا انجام گرفت پس از بررسی مبانی نظری و تحقیقات انجام شده در حوزههای مرتبط با پژوهش، و مطالعه منابع دست اول و دست دوم معتبر در زمینه اقتصاد اسلامی و به طور خاص بازار اسلامی، آموزههای اسلامی در ارتباط با بازار و تجارت استخراج گردید. در مرحله بعد با توجه به علل و ابعاد عدم تقارن اطلاعات در بازار، محقق به بررسی احتمال اثرگذاری این آموزهها بر عدم تقارن اطلاعات پرداخت و در نهایت از بین ۶۷ آموزه (احکام الزامی، احکام غیر الزامی و خیارات) استخراج شده در زمینه تجارت، ۴۳ آموزه به عنوان آموزههای موثر بر کاهش عدم تقارن اطلاعات شناسایی شد.
در ادامه جهت تایید یا اصلاح نظر محقق در زمینه شناسایی آموزههای موثر بر کاهش عدم تقارن اطلاعات در بازار، آموزههای شناسایی شده در اختیار خبرگان قرارگرفت تا پس از دریافت نظر خبرگان و انجام فرایند دلفی فازی اثرگذاری هر یک از آموزهها تایید یا رد شود. نتایج حاصل از مرحله اول نظر سنجی از خبرگان حاکی از این بود که در زمینه تاثیرگذاری آموزههای اسلامی بر عدم تقارن اطلاعات بازار، آموزههای منع تدلیس، لزوم آشکار کردن عیب و نقص کالا، خیار عیب و حق فسخ یا اخذ ارزش در صورت مطابق نبودن مبیع تا تمام نمونه، توانستند بیشترین اجماع خبرگان مبنی بر زیاد بودن اثر این آموزهها را کسب نمایند. در زمینه تاثیر گذار بودن آموزههای لزوم فراگیری احکام تجارت، سهل گرفتن در معامله و مدارا با مردم، عدم تزیین کالا، تعریف نکردن از جنس خویش و بدگویی از جنس فروشندگان دیگر، پرهیز از قسم خوردن در معامله، پرهیز از دروغگویی، منع از خرید و فروشهای تصادفی به صورت منابذه، ملامسه، و حصاه، پرهیز از توزین و شمارش توسط افرادی که مهارت کافی ندارند، دوری از ظلم و اجحاف، پرهیز از مغبون نمودن مشتری، استحباب نوشتن قرارداد هنگام هر نوع داد و ستد، اصلاح مال التجاره و آوردن جنس مرغوب، هر کالا و خدمتی را در بازار خودش قرار دادن، وکیل نشدن اهالی شهر برای غریبهای که به شهر می آید، منع استقبال از کاروانهای تجاری (تلقی رکبان)، پرهیز از فروش کالا در محلی که عیبش نشان داده نشود، حرمت غش، قرار گرفتن کالا در تصرف مشتری (در حد آشنایی و کسب اطلاعات لازم)، مطابقت کالا از لحاظ کمی و کیفی با مواد قرارداد، مطابق بودن ایجاب و قبول؛ بلوغ، عقل، قصد انجام معامله، اختیار و مالک تصرف بودن، شناخت کالا و بها و مشخصاتی که باعث تفاوت قیمت میشود و سلیقه نسبت به آنها متفاوت است، خیار غبن، خیار رویت، خیار اشتراط، خیار تدلیس و خیار تبعض صفقه نیز هر چند میان نظرات خبرگان اختلافاتی وجود داشت. اما از آنجا که اختلاف نظرات نسبت به میانگین نظرات از مقدار ۰.۲ کمتر بود، از لحاظ آماری اجماع نظرات خبرگان در زمینه تاثیرگذار بودن آموزههای فوق بر کاهش عدم تقارن اطلاعات تایید شد.
در زمینه تاثیر گذار بودن آموزههای استحباب پذیرش اقاله (تقاضای فسخ) فرد پشیمان، ضرورت معامله در هر شهر با واحدهای اندازهگیری همان شهر، محکم نمودن معامله با عبارات و صیغههای لازم، لزوم وجود رضایت طرفین معامله، ممنوعیت معامله کالی به کالی، عیب جویی نکردن خریدار از کالای فروشنده و کم جلوه دادن آن، تعیین مقدار کالا به شیوه معمول، دخالت نکردن مؤمن در معامله برادر مؤمنش، ممنوعیت نجش، خوشرفتاری در خرید و فروش و گذشت کردن و تجارت به عنوان اسباب کسب حلال بر کاهش عدم تقارن اطلاعات، از آنجا که اختلاف نظر خبرگان نسبت به میانگین نظرات آنها بیش از ۰.۲ بود، اجماع نظرات حاصل نشد و این آموزهها در مرحله دوم مورد سوال قرار گرفت.
در مرحله دوم دلفی فازی نظرات خبرگان در زمینه تاثیرگذاری آموزههای مورد پرسش، بر کاهش عدم تقارن اطلاعات بازار با نظرات مرحله قبل آنها مقایسه شد. از آنجا که تفاوت این مقادیر کمتر از ۰.۲ بود، دلفی متوقف و اجماع نظرات خبرگان از نظر آماری مورد تایید قرار گرفت. در مجموع نتایج حاصل از نظرات خبرگان جهت بررسی میزان اثرگذاری آموزههای اسلامی بر کاهش عدم تقارن اطلاعات مورد مقایسه قرار گرفت و نتیجه به شرح زیر بود:
موثرترین آموزههای اسلامی شناسایی شده بر کاهش عدم تقارن اطلاعات از نظر خبرگان شامل:
رتبه اول: لزوم آشکار کردن عیب و نقص کالا، منع تدلیس: پوشاندن عیب جنس از مشتری، خیار عیب و حق فسخ یا اخذ ارش در صورت نامطابق بودن تمام مبیع با نمونه (در صورتی که بیع از روی نمونه انتخاب شود)
رتبه دوم: خیار غبن
رتبه سوم: دوری از ظلم
رتبه چهارم: لزوم فراگیری احکام تجارت
رتبه پنجم: منع از خرید و فروشهای تصادفی به صورت «منابذه»، «ملامسه»، و «حصاه »، پرهیز از مغبون نمودن مشتری، خیار تدلیس.
کم اثرترین آموزههای اسلامی موثر بر کاهش عدم تقارن اطلاعات از نظر خبرگان نیز به شرح زیر هستند:
رتبه هفدهم: لزوم وجود رضایت طرفین معامله
رتبه هجدهم: استحباب پذیرش اقاله (تقاضای فسخ) فرد پشیمان
رتبه نوزدهم: پرهیز از قسم خوردن در معامله
رتبه بیستم: سهل گرفتن در معامله و مدارا با مردم
رتبه بیست و یکم: مطابق بودن ایجاب و قبول: یعنی بین سخن و شرایط فروشنده و خریدار اختلاف نباشد
رتبه بیست و دوم: خوشرفتاری در خرید و فروش و گذشت کردن
رتبه بیست و سوم: تعیین مقدار کالا به شیوه معمول: مثلا شمارش برای کالایی که باید وزن شود کافی نیست.
رتبه بیست و چهارم: محکم نمودن معامله با عبارات و صیغههای لازم، ضرورت معامله در هر شهر با واحدهای اندازهگیری همان شهر
رتبه بیست و پنجم: استحباب نوشتن قرارداد هنگام هر نوع داد و ستد و قرض دادن
سایر آموزههای نیز در حدی بین این دو دسته قرار دارند که عبارتند از:
ششم: مطابقت کالا از لحاظ کمی و کیفی با مواد قرارداد
هفتم: خیار تبعض صفقه
هشتم: قرارگرفتن کالا در تصرف مشتری به نحوی که او در حد آشنایی و کسب اطلاعات لازم
نهم: تعریف نکردن از جنس خویش و بدگویی نکردن از جنس فروشندگان دیگر
دهم: حرمت غش، وکیل نشدن اهالی شهر برای غریبهای که به شهر می آید. (استفاده از رانت اطلاعاتی)، پرهیز از فروش کالا در محلی که عیبش نشان داده نشود، ممنوعیت نجش، شناخت جنس کالا و بها و مشخصاتی که باعث تفاوت قیمت میشود و سلیقه نسبت به آنها متفاوت است، خیار رویت
یازدهم: عدم تزیین کالا، پرهیز از دروغگویی، تجارت به عنوان اسباب کسب حلال، پرهیز از توزین و شمارش توسط افرادی که مهارت کافی ندارند، اصلاح مال التجاره، آوردن جنس مرغوب و رها کردن جنس نامرغوب، هر کالا و خدمتی را در بازار خودش قرار دادن.