و- محقق قمی و صاحب فصول به ترتیب گفتهاند: «تعارض الدلیلین تنافی مدلولها» و «تعارض الدلیلین عباره عن تنافی مقتضا هما». که تعارض را اولاً و با لذات وصف مدلول و مودای دو دلیل قرار دادند نه وصف خود دو دلیل، و بنابراین تعبیر به «تعارض الدلیلین» تعبیر مسامحی و از باب وصف به حال متعلق دلیلین است. از قبیل «زید عالم ابوه». (عبدالکریم عبدالهی، ۱۳۹۰: ص ۴۵)
ز- حمید فرجی تعارض را چنین تعریف کرده است: تنافی و تکاذب هر یک از دو دلیلی که دارای شرایط حجت مدلول دلیل دیگر را به تضاد یا تناقض در همه نواحی دلالت مطاقه با بعضی از نواحی دلالت تضمن و التزام به نحوی که صدق هر یک کذب دیگری لازم آید اما به عبارت دیگر منافات داشتن دو دلیل یا دلیل دیگر به نحوی که صدق یکی کذب دیگری لازم آید مثلاً یک دلیل میگوید اکرم العلما و دلیل دیگر میگوید لا تکرم العلما. (اصول فقه عمومی، ص ۲۸۸)
ح- علامه محمدرضا مظفر، حائری تهرانی، زحیلی تعارض را چنین تعریف کردند: تعارض یعنی تنافی داشتن دو یا چند دلیل با یکدیگر. (سیداحمد حسینی، ۱۳۷۴: ص ۴۴)
ط- آیتالله موسوی بجنوردی تعارض را اینگونه تعریف کرده: دو دلیل شرعی از لحاظ مفهوم و محتوا در مرحله جعل یا تشریع با یکدیگر منافات داشته باشد به نحوی که نتوان هر دو دلیل را صدق دانست و صدق یکی باعث کذب دیگری میگردد به همین دلیل نام دیگر تعارض تکاذب است مثل شکستن نماز واجب است نجات جان انسان واجب است. (منتهی الاصول، ج ۳، ص ۵۵۱)
ی- محمدحسین کمپانی تعارض را چنین تعریف کرده است: تنافی به دو مدلول مثلاً واجب و عدم آن منسوب می شود و گاهی گواه دال براین است که از دو کار (امر) ناسازگار پرده برداری می کند تا یک دلیل به خاطر فنا شدنش بی ثبات بماند. (نهایه الدرایه، ج ۳، ص ۳۱۳)
ک- صاحب عنایه الاصول تعارض را چنین تعریف کرده است: التعارض: مغایرت داشتن دو دلیل در مرحله جعل و تشریح به طوری که یکی از آن دو دلیل از ریشه دروغ باشد و شارع مقدس یکی از آن دو دلیل را مؤثر نداند، همان گونه که یکی از دلیل ها این باشد: نماز جمعه واجب است و دلیل دیگر: نماز جمعه ممنوع و قدغن است. (هاشمی، ۱۳۹۰)
ل- مامقانی میگوید: مراد از تعارض اختلاف دو حدیث در متن است و یا دو حدیثی که در معنای ظاهری آنها تضاد و تنافی به چشم بخورد به وجهی که نتوان بین آن جمع نمود به آن تعارض میگویند. (سلیمانی، فقه الحدیث ، ص ۲۴۱)
م- تعارض در اصطلاح حقوقی: تلافی دو فکر در جهت عکس یکدیگر به طوری که جمع بین آنها مقدور نباشد. (دکتر جعفر لنگرودی، ۱۳۸۸: ص ۱۵۶)
یکی از موارد تعارض که مورد بحث حقوقدانان قرار گرفته: ماده ۳۲۸ قانون مدنی و قانون ۱ مسئولیت مدنی در قانون ۳۲۸ مدنی آمده هرکس مال غیر را تلف کند ضامن آن است و باید مثل یا قیمت آن را بپردازد اهم از اینکه از روی عمد تلف کرده باشد یا بدون عمد: بنابراین تلف بدون بیاحتیاطی زیانآور است اما ماده ۱مسئولیت مدنی مقرر می کند: هرکس بدون مجوز قانونی عمداً یا در نتیجه بیاحتیاطی به جان یا سلامت یا مال لطمهای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگر شود مسئول جبران ناشی از عمل خود میباشد گروهی بین جمع دو ماده گفتهاند که ماده ۱ قائده عام مسئولیت را بیان میکند اما ماده ۳۲۸ مخصوص اتلاف است. (زراعت مبانی استنباط حقوق، ج ۳، ص ۴۸۱)
۱۱-۱ تعریف لغوی و اصطلاحی اخبار
۱-۱۱-۱ تعریف لغوی اخبار
در بحث لغوی اخبار فقها چندان اختلاف نظر ندارند.
الف: اخبار در لغت جمع مکسر خبر به معنی احادیث و روایات و آگاهیها میباشد. (سیدمحمود حسینی، ۱۳۸۸)
ب: ولی شانهچی گفته است اخبار جمع خبر است و گفته خبر از باب تفعیل و افعال هر دو آمده که گفته میشود: (خبره و اخبر الشئ و بالشئ: انباه به) . (شانهچی، درایه الحدیث، ص ۴۵)
ج: در فرهنگ دکتر معین و حسن انوری آمده اخبار جمع خبر ۱- به معنی آگاهی و خبر ۲- داستانها و روایات و افسانهها ۳- حدیثها و روایتهای منقول از پیامبر و ائمه.
د: در فرهنگ لغت تاجالعروس آمده: خبر چیزی است که از دیگری نقل شود که احتمال صدق یا کذب در آن دیده شود. (شانهچی، علم الحدیث، ص ۲۲)
س: در آیه شریفه قرآن سوره کهف آمده: (وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا) ترجمه: (چگونه طاقت آوری بر چیزی که احاطه علمی بر آن نداری) که در اینجا خبر به معنای عالم میباشد.
ه:درایه شریفه سوره زلزال آمده : (یومئذٍ تحدث اخبارها بان ربک اوحی )
آن هنگام مردم را به حوادث خویش آگاه می سازد که خداوند به او چنینی الهام کند( که در اینجا اخبار به معنی آگاهی می باشد )
۲-۱۱-۱ تعریف اصطلاحی اخبار
در بحث تعاریف اصطلاحی اخبار که مربوط به بحث ما میباشد همان احادیث که از ائمه معصوم و یاران او به دست ما رسیده است.
الف: سیدمحمود حسینی در کتب خود اخبار را چنین تعریف کرده است: اخبار سخن از فعل یا تقریر یا صفتی از معصوم یا رسول خدا (ص) میباشد که همان احادیث است اما در جای دیگر میگوید اگر بدیهای شخص باشد غیبت است اگر از جهت فساد باشد سخن چینی میباشد و اگر به زیان مسلمین باشد خیانت است.
ب: شانهچی در کتب خود در مورد اخبار میگوید: اهل عربیه و محدثین خبر را حدیث دانستهاند که احتمال صدق یا کذب در آن زیاد میباشد. (علم الحدیث، ص ۲۲)
ج: از نظر اکثر اصولیون و محدثین اخبار جمع خبر است یعنی احادیث یا روایات که جمع حدیث و روایت میباشد که برای فهم اعتبار آنها باید آنه
ا را شناخت.
۱- خبر مقطوع الصدور: خبر گاه طوری است که موجب قطع به صدور آن میشود و به دو نوع خبر متواتر و خبر واحد محفوف تقسیم میشود:
الف- خبر متواتر خبریست که از آغاز زمان معصوم تا کنون نسل به نسل جمعی از مسلمانان آن را نقل کردهاند و تعدادشان به حدی است که تبانی آنها بر جعل این حدیث محال است و این خبر به سه دسته خبر متواتر لفظی متواتر معنوی و اجمالی تقسیم میشود: ۱. متواتر لفظی آن است که تمام الفاظ حدیث عیناً (بدون هیچگونه اختلافی) به دست ما رسیده است مثل حدیث انما الاعمال بالنیات ۲. متواتر معنوی آن است که خبر متواتر با الفاظ مختلف نقل شده اما همه آنها یک معنی واحد را میرساند مثل حدیث لاضررکه به دو یا سه خبر مختلف نقل شده ۳. متواتر اجمالی آن است که از مجموعه روایات مورد مطالعه با دلالت التزامی به مطلبی پی میبریم مثلاً روایت جنگ و دفاع مسلمانان به شجاعت علی یقین پیدا میکنی.
ب- خبر واحد محفوف: خبر واحدی را گویند که قرینه قطعی (دلیل عقل و اجماع) بر صحت آن دلالت دارد.
۲- خبر ظنی الصدور: خبر واحد بدون قرینه قطعی را گویند که خود بر دو قسم است:
الف- مسند: حدیثی را گویند که اسم همه راویان آن حدیث در آن از آغاز تا اکنون ذکر شده است و خود بر دو نوع است: الف- معتبر: آن حدیثی است که به صدورش از معصوم اطمینان پیدا میکنیم که به چهار قسم تقسیم میشود: ۱. صحیح :خبری است که همه راویان آن عادل و شیعه دوازده امامی باشند (از نظر اصولیون حجت است). ۲.حسن: خبری است که همه راویان آن در هر طبقه تا امام معصوم امامی ممدوح یعنی بعضی عادل و بعضی ثقه دوازده امامی (از نظر اصولیون حجت است). ۳. موثق: خبری که همه راویان آن ثقهاند و راویان آن سنی و شیعه دوازده امامیاند یعنی ثقه سنی هم در حدیث داریم (طبق رأی اصولیون حجت است).
-
- ضعیف: خبری است که یکی یا چند نفر از راویان آن ثقه بودنش ثابت نشده است این خبر اصلاً حجت نیست مگر آنکه ضعف آن جبران شده باشد که در این صورت به آن خبر مقبوله میگویند.
ب- مرسل: حدیثی است که اسم همه راویان حدیث در آن ذکر نشده که خود بر دو نوع است: ۱. ثقه: آن حدیثی است که کسی به معصوم علیه السلام نسبت میدهد و اطمینان داریم که از فرد ثقه نقل میکند. ۲. خبر غیر ثقه: آن حدیثی است که کسی به معصوم نسبت میدهد اما اطمینان نداریم که خود فرد ثقهای است یا نیست.
اصطلاحات اسامی دیگر حدیث: ۱. خبر مستفیض: خبری است که روات آن در هر طبقه بیش از دو تن و به قولی زیادتر از سه نفر باشند. ۲. خبر مشهور: خبری که بر زبانها تکرار شود و اشتهار یافته باشد گرچه روات آن در هر طبقه با بعضی از طبقات از یک نفر تجاوز نکند یا اصلاً سندی بر آن نباشد مثل اصلاه معراج المومن که عمر ابن خطاب آن را به رسول اکرم نقل کرده است. ۳. خبر عزیز: از ماده (عز یعز) به معنی ندرت و کمی و یا به معنی قدرت و استقامت و وجه تسمیه خبر به عزیز به لحاظ ندرت و کمی احادیث است و به معنی قدرت استقامت جهت اطمینان وثوق است با آن خبری است که در هر طبقه دو نفر از دو نفر نقل کردهاند. ۴. خبر متفق خبری است که آن را بیشتر پیشوایان حدیث یا لا اقل چند تن از آنها روایت کرده باشند مثل متفقات بخاری و مسلم. ۵. متفرد: خبری است که یکی از پیشوایان حدیث نقل کرده باشند و دیگری آن را روایت ننموده باشد مانند منفردات مسلم. ۶. غریب الاسناد: خبری است که در تمام طبقات یک نفر از یک نفر نقل نموده. ۷. قریب المتن: خبری است که متن آن توسط جمعی از صحابه نقل شده ولی یک نفر فقط یک نفر از صحابی که دیگران آن را نقل نکردهاند روایت کند. ۸. غریبالالفاظ: خبری است که در متن حدیث لغاط و الفاظ مشکل و دور از استعمال یافت شود. (شانهچی، درایه الحدیث، ص ۸۱-۸۵)
۱۲-۱ بررسی اصطلاحات مشابه تعارض اخبار
موضوع بحث ما در مورد تعارض اخبار است اما تعارض فقط در مورد احادیث نمیباشد بلکه گاهی تعارض میان ادله و گاهی میان استصحاب و غیره که برای روشن شدن بحث این مسئله را بیان میکند.
-
- از دیدگاه شیخ انصاری و آشتیانی در مورد تعارض ادله چنین آمده است: تعارض ادله واژه ادله جمع دلیل به معنای عام آن است که شامل دلیل و معنای خاص (اماره و اصل میشود) و دلیل به معنای خاص بیانگر حکم شرعی واقعی است مانند ظواهر قرآن خبر ثقه و غیره «اماره» بر وزن نشانه مبین و مثبت موضوعی از موضوعات و مفید ظن به موضوع است که ناظر به کشف از واقع نیز میباشد مانند بینه شیاع اقرار اماره فراش و… .
بنابراین دلیل و اماره دارای وجه اشتراکاند که هر دو از ادله اجتهاد یه و کاشفیت ناقصه از واقع را دارند اما وجه افتراق این دو این است که دلیل مثبت موضوع و امار مثبت حکم شرعی است از این رو در موارد بسیار این دو اصطلاح در معنای یکدیگر به کار میروند زیرا گفتهاند: «الدلیل و الاماره کالظرف و الجار و المجرور و کالفقیر و المسکین اذا اجتمعا افترقا اجتمعا» اما اصل حجت شرعی است از باب تعبد نه از باب حکایت و کاشفیت از حکم واقع.
ادله احکام شرعی به دو معناست:
۱- ادله اجتهادی
که مبین و طریق به احکام واقعی میباشند و شارع این ادله را به لحاظ حکایت و کاشفیت از احکام واقعی و افاده ظن نوعی به واقع حجت قرار داده است و این بخش از ادله اجتهادی نیز بر دو قسم است:
الف- ادله اجتهادی قطعی:
که مفید قطع و یقین به حکم واقعی میباشند و به عبارتی طریقیت و کاشفیت تامه از حکم واقعی د
ارند مانند نصوص قرآنی خبر متواتر السند منصوص الدلاله حکم عقل قطعی و اجماع محصل قطعی.
ب- ادله اجتهاد ظنی:
که مفید ظن نوعی به حکم واقعی میباشد و به عبارتی طریقت و کاشفیت ناقصه دارد ولی شارع آن را منزله علم قرار داده است مانند خبر واحد ثقه.
۲- ادله فقاهتی یا اصول عملیه چهارگانه (برائت، احتیاط تخییر و استصحاب)
که مبین احکام ظاهری و وظایف عملی تعبدی میباشند. یعنی احکامی که به لحاظ جهل مکلف به حکم واقعی، جعل و تشریع شدهاند از این رو اختصاص به مکلفان جاهل و شاک دارند مانند اباحه استعمال دخانیات با اجرای اصل برائت. (بحر الفوائد، ج ۴، ص ۴ و فرائدالاصول، ج ۳، ص ۱۸۸)
۱- تعارض استصحاب با سایر اصول عملیه استصحاب مصدر باب استفعال که از صحب به معنی مصاحبت کردن و همراه گرفته شده است و از برجستهترین اصول عملی است و به آن اصل محرزه میگویند و در اصطلاح بقا گذاشتن چیزی است که بر همان وضعیت بوده، هرگاه بین اصل استصحاب با یکی دیگر از اصول عملیه تعارض حاصل شود استصحاب مقدم خواهد شد. (محقق داماد، به نقل از آشتیانی، اصول فقه، ج ۳، ص ۱۸۴)
۲- تعارض اصل و ظاهر: مقصود از اصل، اصل عملی است که معادل فرض قانونی است و مقصود از ظاهر، اماره است مثلاً اگر مال مورد ودیعه تلف شود و مالک خسارت بخواهد و امین ادعا کند که بدون تعدی و تفریط تلف شده است اصل عدم وقوع مواظبت و احتیاط لازم از طرف امین به نفع مالک جاری است ولی ظاهر در باب امانات این است که امین خیانت نمیکند زیرا اشخاص مال خود را بعد از تشخیص و آزمایش و اعتماد به شخصی میدهند و غالباً امین خیانت نمیکند این ظاهر به نفع امین است در اصل و ظاهر با هم تعارض دارند در عمل گاهی ظاهر را بر اصل مقدم میدارم و گاهی اصل را در فقه قائده کلی برای تعارض اصل ظاهر دیده نشده بنابراین موقعی اصل و ظاهر با هم تناقض دارند که مقتضای اصل با هم تعارض داشته باشند. (لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ص ۱۵۹)
۳- تعارض بینات هرگاه مفاد شهادت و شهود یکی از اصحاب دعوی با مفاد شهادت شهود دیگری دعوی اختلاف داشته باشد شهادت شهود هر دو طرف واجد شرایط قانونی باشد برلی رفع تعارض آن از نظر شهید ثانی قائل به جمع عملی شیخ انصاری و محقق رشتی قائل به قید قرعه و از نظر حقوقدانان ترجیح از جانب مدعی میباشد. (قلیپور گیلانی، تلخیصالاصول، ج ۳، ص ۱۴۲)
۴- تعارض قوانین ممکن است دو قانون از هر جهت مخالف مدلول یکدیگر باشد در این صورت حالت دو قانون را تعارض قوانین میگویند (در این صورت اگر تعارض در قوانین داخلی یک کشور باشد قانون موخر ناسخ قانون مقدم میباشد). (لنگرودی، ترمینولوژی، ص ۱۶۱)
۵- تعارض اظهر با ظاهر در تعارض اظهر بر ظاهر دلیلی که دلالتش اظهر است بر دلیلی که دلالتش ظاهری است مقدم میشود. (فرجی، اصول فقه عمومی، ص ۲۹۴)