روش های نقشه راهنما از یک نقشه یا نمونه استاندار برای انجام قطعه بندی استفاده می کنند. این نقشه با گرد هم آوردن اطلاعات مربوط به ساختاری۱ که هدف قطعه بندی است, ایجاد می شود و پس از آن ازین نقشه برای قطعه بندی دیگر تصاویر استفاده می شود. روش های نقشه راهنما مسئله قطعه بندی را همچون یک مسئله ثبت۲ در نظر می گیرند. در ابتدا یک تبدیل یک به یک جهت تصویر کردن یک تصویر نقشه از قبل قطعه بندی شده بر روی تصویر هدف که نیازمند قطعه بندی است پیدا می شود که اغلب این عملیات با عنوان چرخش نقشه۳ شناخته می شود. این چرخش را می توان با بهره گرفتن از تبدیلات خطی انجام داد.
روش های نقشه راهنما به طور گسترده در تصاویر MR مغز مورد استفاده قرار گرفته است. از مزایای این روش انتقال برچسب ها علاوه بر قطعه بندی می باشد. مهمترین عیب این الگوریتم مربوط به تغییرات ساختاری است. برای رفع این عیب تبدیلات خطی و غیر خطی زیادی استفاده شده است. با این حال قطعبه بندی دقیق ساختار های پیچیده بسیار دشوار است. با این وجود این روش برای قطعه بندی ساختارهایی که در مجموع پایدار۴ هستند مناسب است.
۲-۲-۳-۴-شبکه های عصبی مصنوعی
الگوریتم های رایج قطعه بندی مبتنی بر اطلاعات ساختاری اغلب به تخصص قابل توجه کاربر نیازمند است. روش های مبتنی بر شبکه های عصبی مصنوعی (ANN) در تلاشند که تا حدودی این مشکل را برطرف سازند. شبکه های عصبی مصنوعی شبکه های موازی بزرگی از راس ها و المان های عملیاتی هست که یادگیری بیولوژیکی را شبیه سازی می کنند. هر راس در این شبکه توانایی انجام محاسبات اولیه را دارا می باشد. در این شبکه, یادگیری از طریق تطبیق وزن های اختصاص داده شده به اتصالات بین رئوس انجام میگیرد. با وجود اینکه شبکه های عصبی مصنوعی ذاتا موازی هستند اما به دلیل پیاده سازی آن ها بر روی کامپیوتر های استاندارد سری, مزایای پتانسیل محاسباتی آن ها کاهش می یابد.
۱Anatomy
۲Registration
۳Atlas Warping
۴Stable
فصل سوم
مدلهای قابل تغییر شکل
۳-مدلهای قابل تغییر شکل پارامتری
۳-۱-مقدمه
استخراج سطح یکی از مهمترین بخش های پردازش و تحلیل تصاویر سه بعدی است.این موضوع در زمینه های متعددی از پردازش تصویر از جمله پردازش تصاویر پزشکی, ردیابی بصری۱, تخمین حرکت۲, بازسازی سطوح۳ , استخراج ویژگی۴ کاربرد بسیار و تاثیر گذاری دارد. مهمترین چالش در این امر, استخراج اطلاعات سطح بالا از داده های تصویری سطح پایین و در عین حال کاهش اثرات مخرب در عمل قطعه بند از قبیل نویز, به هم ریختگی پس زمینه۵, عدم یکنواختی شدت روشنایی و کانتراست می باشد. مدل های قابل تغییر شکل که در قالب سه بعدی با نام مدل های سطوح فعال شناخته می شوند, عملکرد بسیار مناسبی را برا استخراج سطوح در تصاویر سه بعدی نشان داده اند.
اساس کار مدل های سطوح فعال مبتنی بر تغییر شکل یک مدل قابل تغییر شکل تحت تاثیر انرژی داخلی, که بر مبنای دانش پیشین می باشد, و انرژی خارجی, که بر مبنای تصویر محاسبه می شود, و حرکت این مدل به سمت سطح مورد نظر برای استخراج می باشد. به طور کلی انرژی داخلی وظیفه هموار سازی, انعطاف پذیری و
۱Visual Tracking
۲Motion Estimation
۳Surface Reconstruction
۴Feature Extraction
۵Background Clutter
حفظ یکپارچگی سطح و انرژی خارجی وظیفه تغیرر شکل و حرکت سطح به سمت مرز نهایی را بر عهده دارند. با توجه به ساختار و عملکرد الگوریتم های سطوح فعال, می توان آنها را به دسته کلی مدل های پارامتری و مدل های غیر پارامتری تقسیم بندی کرد.
به طور کلی می توان گفت مدل های پارامتری سطوح فعال توانایی استخراج سطوح با انحنای بالا به ویژه در تصاویر نویزی را بدون تنظیم پارامتر ها ندارند و پیچیدگی محاسباتی آنها به تعداد رئوس موجود در سطح وابسته است. در مقابل روش های غیر پارامتری نسبت به مقدار دهی اولیه مستقل بوده و توانایی استخراج سطوح با انحنای بالای چندگانه را دارا می باشد.با این حال این روش ها بسیار کند بوده و در پردازش سطوح دارای شکستگی و گسستگی ضعیف عمل می کنندو همچنین پیچدگی محاسباتی آنها به تعداد کل وکسل های موجود در تصویر وابسته است و بدیهی است که با توجه به بالا بودن تعداد وکسل ها در تصاویر ۳ بعدی, این روش ها دارای پیچیدگی محاسباتی بالایی می باشند. همچنین روش های پارامتری در حفظ یکپارچگی اجسام و استخراج مرزهای دقیق تر و هموار تر عملکرد بهتری نسبت به روش های غیر پارامتری دارند. با این حال تا کنون راهکارای متعددی در جهت رفع نقایص مدل سطوح فعال ارائه شده است که باعث بهبود عملکرد این مدلها و در نتیجه کاربرد روز افزون آنها شده است.[۱۵,۱۴,۱۳,۱۲,۱۱,۹]
۳-۲-مدل های قابل تغییر شکل پارامتری
در بخش به بررسی ساختار و نحوه عملکرد مدلهای قابل تغییر شکل پارامتری می پردازیم.[۱۷,۱۶,۶]
۳-۲-۱-بیان ریاضی مدل
مدل های قابل تغییر شکل پارامتری شکلی آزاد از مدل های فعال می باشند که قابلیت تطبیق با اشکال متفاوتی را دارند. همانطور که در شکل ۳-۱ دیده می شود[۱۶], یک مدل قابل تغییر شکل پارامتری در حالت ۳ بعدی با بهره گرفتن از سطح پارامتری پیوسته به صورت زیر تعریف می شود:
(۳-۱)
و در حالت سطح پارامتری گسسته داریم:
(۳-۲)
در اینجا پارامتر های aوb , پارامترهای مدل قابل تغییر شکل در حالت و پیوسته و در حالت گسسته شبکه q*q تایی از رئوس پارامترهای مدل خواهند بود.
شکل ۳-۱-یک سطح فعال نشان داده شده با بهره گرفتن از یک میدان تصادفی[۱۶]
مدل قابل تغییر شکل پارامتری برای مینیمم کردن مجموع انرژی۱ مدل قابل تغییر شکل v, در فضا و یا زمان تغییر می کند. انرژی مجموع به صورت مجموع دو انرژی داخلی۲ و انرژی خارجی۳ بیان شده و از نظر ریاضی به صورت زیر نوشته می شود:
(۳-۳)
۳-۲-۲-انرژی داخلی مدل
انرژی داخلی , که دانش پیشین را بیان می کند, یک مجموع وزن دار از انرژهای ارتجاعی۴,
۱Total Energy
۲Internal Energy
۳External Energy
۴Elastic
, و صفحه باریک۱,, می باشد که به صورت زیر بیان می شود:
(۳-۴)
(۳-۵)
(۳-۶)
که در روابط فوق, پارامترهای و و و و , به ترتیب فاکتور های وزن مربوط به انرژی غشاء۲ و صفحه باریک هستند. با وجود اینکه این پارامترها تابعی از مکان فضایی هستند اما در عمل ثابت در نظر گرفته می شوند.
۳-۲-۳-انرژی خارجی مدل
انرژی خارجی از طریق انتگرال گیری از تابع پتانسیل انرژی P بر روی سطح قابل تغییر v, محاسبه می شود. رابطه محاسبه این انرژی خارجی مدل قابل تغییر پارامتری برای حالت سه بعدی به صورت زیر می باشد:
(۳-۷)
به طور معمول مدل قابل تغییر شکا پارامتری, سطح اولیه (v=v0) را با اعمال پتانسیل کمتر در قسمت مرزهای تصویر به سمت این نواحی سوق می دهد. بنابراین انرژی پتانسیل P بیانگر تابعی از اندازه گیری انجام شده از تصویر می باشد. به طور مثال این اندازه گیری می تواند گرادیان تصویر باشد.پس داریم:
(۳-۸)
که در آن تابع گرادیان, g, به یکی از دو صورت زیر می تواند بیان شود:
(۳-۹) )
- مجذور جملات پسماند روی متغیرهای توضیح دهنده X رگرسیون زده و ضریب تعیین این رگرسیون بدست می آید:
- با بهره گرفتن از ضریب تعیین بدست آمده، آماره F مربوطه می شود. آمارهF دارای توزیع F با درجه آزادی k, n-k-1 است.
- با توجه به سطح اطمینان مورد نظر (در این مطالعه ۹۵%)، مقادیر بحرانی متناظر با این آماره از جدول توزیع F بدست می آید، اگر مقادیر این آماره از مقادیر بحرانی بیشتر باشد، فرض صفر که دلالت بر همسانی واریانس دارد، رد می شود و می توان گفت جملات پسماند ارتباط معناداری با متغیرهای توضیح دهنده X داشته و ناهمسانی واریانس وجود دارد.
۳-۸-۱۳ تصمیم گیری برای رد یا پذیرش فرضیه ها
با توجه به موارد عنوان شده فوق در این تحقیق برای آزمون فرضیات ابتدا با بهره گرفتن از آزمونF مقید، درستی ادغام داده ها مورد آزمون قرار گرفته و سپس بر اساس آزمون هاسمن نوع روش آزمون (اثرات ثابت یا اثرات تصادفی) تعیین گردیده و با توجه به نوع روش نسبت به برآورد مدل اقدام شده است. جهت بررسی معنی دار بودن کل مدل از آماره F استفاده شده است. بطوریکه با مقایسه آماره F و F جدول که با درجات آزادی K-1 و N-K در سطح خطای ۵% محاسبه شده، کل مدل مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین برای بررسی معنی دار بودن ضریب متغیرهای مستقل از آماره t استفاده شده است. آماره t به دست آمده با t جدول که با درجه آزادی N-K در سطح اطمینان ۹۵% محاسبه شده مقایسه می شود، چنانچه قدرمطلق t محاسبه شده از t جدول بزرگتر باشد، ضریب مورد نظر معنی دار خواهد بود که دلالت بر وجود ارتباط بین متغیر مستقل و وابسته دارد. همچنین به عنوان روشی جایگزین جهت تصمیم گیری در مورد پذیرش یا رد یک فرضیه بر اساس مقدار احتمال یا سطح معنی داری نیز عمل شده است. بدین صورت که اگر مقدار احتمال محاسبه شده بزرگتر یا مساوی مقدار خطای نوع اول ( ) باشد فرض صفر پذیرفته می شود و اگر مقدار احتمال کوچکتر از مقدار خطای نوع اول ( ) باشد فرض صفر رد می شود.
فصل چهارم:
تجزیه و تحلیل داده ها
۴-۱ مقدمه
تجزیه و تحلیل دادهها فرایندی چند مرحلهای است که طی آن دادههایی که به طرق مختلف جمع آوری شدهاند؛ خلاصه، دستهبندی و در نهایت پردازش میشوند تا زمینه برقراری انواع تحلیلها و ارتباط بین دادهها به منظور آزمون فرضیهها فراهم آید. (خاکی، ۱۳۸۴، ص ۳۰۵). در این فصل با بهره گرفتن از دادههای جمع آوری شده از نمونه آماری تحقیق که شامل ۱۹۳ شرکت در دوره زمانی ۱۳۹۱-۱۳۸۷ میباشد، فرضیه های تحقیق مورد آزمون قرار میگیرند. روش آزمون فرضیات در مطالعه حاضر روش دادههای پانل میباشد که با بهره گیری از نرم افزار Eviews انجام شده است. در ادامه ابتدا به منظور کسب شناخت بیشتر درباره جامعه آماری و متغیرهای مورد مطالعه، خلاصه ای از آمار توصیفی متغیرهای تحقیق ارائه می گردد. سپس بر اساس طبقه بندی صورت گرفته در خصوص فرضیه های تحقیق، به گزارش آزمون فرضیهها و تجزیه و تحلیل نتایج حاصل پرداخته می شود.
۴-۲ آمار توصیفی متغیرهای تحقیق
به طور کلی، روشهایی را که به وسیله آنها میتوان اطلاعات جمع آوری شده را پردازش کرده و خلاصه نمود، آمار توصیفی مینامند. این نوع آمار صرفاً به توصیف جامعه یا نمونه می پردازد و هدف از آن محاسبه پارامترهای جامعه یا نمونه تحقیق است (آذر و مؤمنی، ۱۳۸۹، ص ۸). در بخش آمار توصیفی، تجزیه و تحلیل دادهها با بهره گرفتن از شاخصهای مرکزی همچون میانگین و شاخصهای پراکندگی انحراف معیار، چولگی و کشیدگی انجام پذیرفته است. خلاصه وضعیت آمار توصیفی مربوط به متغیرهای تحقیق پس از غربالگری و حذف دادههای پرت[۴۱] به کمک نرم افزار SPSS در جدول ۴-۱ ارائه شده است.
جدول ۴-۱) آمار توصیفی متغیرهای تحقیق
متغیر
مشاهدات
میانگین
انحراف معیار
کمترین
بیشترین
چولگی
کشیدگی
لگاریتم تغیرات هزینه های
اداری، عمومی و فروش
۹۲۰
۱۳۵/۰
۳۱۲/۰
۰۷۱/۱-
۱۵۶/۲
۸۱۵/۰
۳۵۳/۹
لگاریتم تغییرات
هزینه های عملیاتی
۹۲۰
۱۲۳/۰
لازم به ذکر است که پوششگیاهی مناطق بیابانی و اکولوژی نیز از معیارهای شناخت بیابان میباشند که در این مناطق گیاهان خاصی سازگاری پیدا کرده اند و میتوان با توجه به نوع پوششگیاهی نوع خاک منطقه را تعیین کرد. با توجه به موارد مذکور برای عامل اقلیمی، این عامل می تواند به صورت زیر در بیابانزایی نقش داشته باشد (با توجه به نقش آب):
بیابانزایی ناشی از فرسایشهایمختلف آبی
بیابانزایی ناشی از کاربری آبشور در عرصه
بیابانزایی ناشی از انتخاب سیستمهای نامناسب آبیاری
بیابانزایی ناشی از بهره برداری بیرویه آب و افت سطحسفره های زیرزمینی
بیابانزایی ناشی از زهدارشدن وباتلاقیشدن اراضی ]۲۱[.
طبق مواردی مانند عواملزمینی و اقلیمی شرایط ویژهای از نظر اکولوژیکی به وجود می آید که میتوان بیابان را به عنوان اکوسیستم جداگانه از سایر اکوسیستمها در نظر گرفت، مهمترین این شرایط عبارتند از:
محدودبودن یا فصلیبودن پوششگیاهی
استقرار پوششگیاهی به صورت پراکنده، خیلیپراکنده و یا اراضی بدونپوششگیاهی
استقرارپوششگیاهی خاص با توجه به شرایط آب و هوایی (کمبود آب ) از یک طرف و وجود املاح و نمک ]۸[.
۱-۳- بیابانزدایی یا مقابله با بیابانزایی[۷]
بیابانزدایی فعالیتهایی را شامل می شود که بخشی از توسعه جامع سرزمین در مناطقخشک، نیمهخشک و خشکنیمهمرطوب را در راستای توسعه پایدار در برگرفته و هدف آن عبارت است از:
جلوگیری و یا کاهش تخریبسرزمین
احیاء زمینهای بیابانی شده
احیاء زمینهای تخریبشده
۱-۴-مدلهای موجود جهت تهیه نقشه بیابانزایی
جهت ارزیابی بیابانزایی تحقیقات مختلفی در داخل و خارج کشور صورت گرفتهاست. مهمترین مدلهای رایج مدل جهانی فائویونپ (۱۹۸۴)، لادا ، گلاسود (۱۹۹۰)، تاکسونومی، آسود (۱۹۹۷)، آی سی دی (۱۹۹۸) و مدالوس (۱۹۹۹)،.میباشد. برای بهره گیری از این مدلها در مناطق دیگر باید شاخص ها و معیارهای آنها مورد بررسی و ارزیابی دوباره قرارگرفته و با توجه به شرایط منطقه مورد بررسی، تعدیل و اصلاح شوند. به همین منظور طرح جامع کمیسازی معیارها و شاخص های تأثیرگذار بر روند بیابان زایی در زیست بومهای طبیعی کشور توسط دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران در سطح ملی تدوین شد.
۱-۴-۱-مدل IMDPA
این مدل از جدیدترین مدلهای ارزیابی بیابانزایی است که توسط سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور در پروژهای با عنوان تدوین شرح خدمات و متدولوژی تعیین معیارها و شاخص های بیابانزایی با کمک گروهی از اساتید و محققان کشور در سال ۱۳۸۴ ارائه شده است ]۲۷[. با توجه به تجربیات و نظرات کارشناسی نه معیار: آب، پوششگیاهی، خاک، کشاورزی، اقلیم، ژئومورفولوژی، زمین شناسی، اقتصادی-اجتماعی و توسعه تکنولوژی به عنوان معیارهای بیابانزایی شناخته شده اند که به جهت کمی نمودن آنها از شاخص های مربوط به هر معیار کمک گرفته می شود ]۲۱[.
پس میتوان اظهار داشت که شناخت معیارها و شاخص های بیابانزایی و امتیازدهی آنها و تعیین مهمترین عوامل مؤثر جهت جلوگیری از گسترش فاکتورهای مؤثر بر بیابانزایی و تفکیک عرصه های آسیبپذیر در برابر عوامل تخریب ضروری است پس لازم است معیارها و شاخص های مؤثر در پدیده بیابانزایی را شناسایی و مورد ارزیابی قرار داد تا بتوان طرحهای بیابانزایی را با موفقیت اجرا و از ایجاد این پدیده جلوگیری کرد ]۱۸[.
MEDALUS1-4-2- مدل
مدل مدالوس توسط کمیسون بین المللی اروپا ارائه شده است. کمیسون اروپا در سال ۱۹۸۷با هدف مطالعات بیابانزایی و تخریب اراضی تأسیس شد و پروژه های مختلفی در این رابطه به انجام رسید. از مهمترین این پروژه ها مدل مدالوس بود که به مدت ۹ سال و طی ۳ مرحله از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۹ به طول انجامید و در نهایت در سال ۱۹۹۹ به نام روش ESAS برای تهیه نقشه بیابانزایی ارائه گردید. مدل مدالوس دارای چهار معیار کلیدی شامل:کیفیت خاک، کیفیت اقلیم، کیفیت مدیریت و کیفیت پوششگیاهی است.
پس از نهایی شدن متن کنواکسیون بین المللی مقابله با بیابانزایی در ژوئن ۱۹۹۴ و به عضویت درآمدن ایران در این کنواکسیون طرح ملی تعیین شاخص ها و معیارهای بیابانزایی توسط دفتر تثبیت شن و بیابانزایی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری درسال ۱۳۸۳ نهایی شد. بر اساس این طرح ۹ معیار و ۳۶ شاخص بیابانزایی در ایران همراه با متدولوژی ارزیابی کمی وکیفی آنها در قالب مدل ایرانی ارائه گردید ]۴۱[.
۱-۵- ضرورت و اهمیت موضوع تحقیق:
۱-۵-۱- ضرورت تحقیق:
پس از بروز هر فاجعهای خسارات فراوان و گاه جبرانناپذیری بر جامعه وارد می شود که بخشی از این خسارات به دلیل عدم آگاهی از وقوع پدیده های ویرانگر و بخشی نیز مربوط به عدم آگاهی جهت مواجهه شدن با شرایط نامناسب است. جهت کنترل بیابانزایی نیز همانند سایر بلایای طبیعی نیازمند تدوین برنامهای جامع است که لازمه تدوین برنامه، شناسایی دقیق ریسک و آسیبپذیری نقاط و جمعیت وابسته و سپس تهیه برنامه جهت مواجهه با شرایط میباشد. در این تحقیق شدت بیابانزایی با بهره گرفتن از دو مدل مدالوس و ایرانی بررسی شدهاست. برای شناخت وضعیت و شدت پدیده بیابانزایی و تفکیک عرصه های آسیبپذیر در برابر عوامل تخریب باید معیارها و شاخص های مؤثر در بیابانزایی را شناسایی و مورد ارزیابی قرار داد تا بتوان طرحهای بیابانزدایی را با موفقیت اجرا و از طریق استفاده مطلوب اراضی و در نظر گرفتن معیارها و شاخص های مؤثر در بیابانزایی از ایجاد این پدیده جلوگیرینمود.
هدف اصلی از ارائه دو مدل مذکور شناخت و معرفی معیارها و شاخص های تأثیرگذار بر روند بیابانزایی در زیست بومهای کشور و ارائه متدولوژی ارزیابی کمی و کیفی آنها متناسب با شرایط ایران میباشد به صورتی که بتوان یک تصویر واضح و مشخص از وضعیت موجود بیابانزایی در سطح کشور را با اجرای این روش ارائه نمود ]۱۵[. هدف از انجام این تحقیق شناخت و معرفی معیارها و شاخص های مؤثر بر شدت بیابانزایی دشت مهران و تهیه نقشه شدت بیابانزایی این دشت است. توسعه روزافزون بیابان و بیابانی شدن منطقه مهران از یک طرف و واقع شدن چندین منطقه مسکونی در داخل حوزه از طرف دیگر، ارزیابی وضعیت بیابانی شدن دشت را ضروری می کند.
۱-۵-۲- اهداف تحقیق
هدف از این تحقیق تعیین سهم هر یک از فاکتورهای ۲ مدل در وقوع بیابانزایی و ارائه مناسبترین مدل مطابق با شرایط موجود در منطقه و در مرحله آخر تهیه نقشه حساسیت منطقه به بیابانزایی است. مدلهای مختلف و متفاوتی برای ارزیابی بیابان وجود دارند که در تحقیقات مختلف مورد ارزیابی قرار گرفتهاند، در این تحقیق نیز قابلیت کارایی مدلهای IMDPA و MEDALUS در دشت مهران مورد ارزیابی قرارگرفته و روش مناسب معرفی خواهد شد.
اهداف دیگر این مطالعه شامل:
-
- بررسی سهم فاکتورهای مختلف بر روند بیابانیشدن منطقه
-
- مقایسه دو روشMEDALUS وIMDPA جهت برآورد صحیحتر از بیابانزایی منطقه
-
- تهیه نقشه حساسیت منطقه نسبت به بیابانزایی
-
- استفاده از فن آوری های GIS و RS در تهیه لایه های مختلف در این مطالعه
۵-۳ - فرضیه ها یا سؤالهای تحقیق:
فرض ما براین است که:
با مدلهای ذکر شده میتوان حساسیتپذیری منطقه به بیابانزایی را ارزیابی کرد.
می توان فنآوریهای سنجش از دور و سامانههای اطلاعات جغرافیایی را در تهیه لایه ها و مدلها استفاده کرد.
۵ - ۴- سوالهای تحقیق:
وضعیت حساسیتپذیری منطقه از نظر بیابانزایی چگونه است؟
فنآوریهای سنجش از دور و سامانههای اطلاعات جغرافیایی تا چه مقدار در تهیه نقشهها و مدل استفاده میشوند؟
کدام معیار بیشترین تاثیر را در بیابان زایی دارد؟
نتایج کدام مدل با واقعیت موجود منطقه مطابقت بیشتری دارد؟
۵ – ۵ -کاربرد نتایج تحقیق:
حافظ در این بیت ، تنها در اندیشۀ خلق استعاره مصرّحه نیست؛با دقّت و تیز بینی خاصّ منحصر به خود، استعاره را با متناقض نما در هم آمیخته است.
سقف سادۀ بسیار نقش آسمان
سادۀ بسیار نقش متناقض نما
آسمان در روز صاف و ساده است و در شب پر نقش و نگار رفع تناقض
آسمان موجودی بی جان است قدرت تغییر حا لت ندارد که گاهی ساده و گاه پر نقش و نگار باشد متناقض نما
علاوه بر این هنر نمایی، تکرار واج های"ا"و"س"موسیقی بیت را غنا بخشیده است و ترتیب تکرار آن ها واژه آسمان را یادآوری می کند.
در دیوان حافظ استعارۀ مکنیّه، مانند مفاهیم انتزاعی زیر بسامد زیادی دارد.
(اجل۴۵ ، بلاغت ۳۱ ، بخت ۱۲ ، عمر ۳۷ ، فقر ۳۹)بار به کار رفته است.
حالات و صفات (غم ۸۲ ، خنده ۲۶ ، ملاحت ۸۷ ) دفعه استفاده شده است.
محوی در استعارات مصرّحه راه گذشتگان را پیموده و معمولاً بعضی استعارات او کلیشه ای است امّا او نیز برای اینکه در استعاره، سبکی شخصی ایجاد کنداز زاویه ای دیگر به آفرینش استعارات روی می آورد:
لهم بهحری فیتنه بهلَکی نهجاتت بدا خودا داویَنی با خودا بطره بهرده ناخودا
(۳-۱)
ترجمه :
برای اینکه خداوند ترا از این بحر فتنه برهاند،به مردان خدا متوسّل شو واز ناکسان دوری کن.
(بحرفتنه: اضافۀ تشبیهی و استعاره از دنیا ، ناخدا : ایهام تناسب، زیرا فقط یکی از دو معنی آن در کلمه حضور دارد(ناخدا:کشتی بان- کسی که به خدا ایمان ندارد)معنی اوّل -که در اینجا مدّ نظر شاعر نیست- با واژه های بحر و نجات تناسب دارد.
شباهت :
استعارۀ مصرّحه (مشبّه به + یکی از ملایمات مشبّه ) با بسامد بالا در دیوان حافظ و محوی ، واژه هایی است که : بار معنایی مثبت دارند ، نمایندۀ اوج ظرافت و لطافت معنایی و صوری در گروه خود هستند ، برای همگان آشنا به نظر می رسند و ادعای این همانی و یکسانی با مشبّه در آن ها متجلّی است .
ابیات زیر نمونه ای از پربسامد ترین استعاره هاست:
۱- ماه
حافظ :
ماهم این هفته برون رفت و به چشم سالیست حال هجران تو چه دانی کهچه مشکل حالیست
(۶۸-۱)
محوی :
به ثیر ئهو ماههوه ضووم و بهسهر ضووم ثهری بوو، ئهونه بوو، شهو بوو، بهسهرضووم
(۲۲۴-۳)
ترجمه :
از شدّت شوق با سر به استقبال معشوق رفتم، یار نبود،پری بود،هنگام شب بود ومن اشتباه کردم.(منظور شاعر آن است که :اگر او مانند پری نبود دیده می شد و اگر یار بود در آن شب دنیا را منوّر می کرد.)
۲- سرو
حافظ:
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان کاید به جلوه سرو صنوبر خرام ما
(۱۱-۴)
محوی :
ئهو سهروی نازه تهوسهنی هیَنایه تاز و تهک ههستا قیامهت و فهلهک ئهستوونیه طهرهک
(۱۹۲-۳)
ترجمه :
آن سرو ناز،توسن را به تاخت و تاز واداشت ،قیامت بر پا شد و آسمان ستون می خواهد.
۳- گل رعنا
حافظ :
تا غنچۀ خندانت دولت به که خواهد داد ای شاخ گل رعنا ، از بهر که می روئی
(۴۹۵-۴)
محوی :
به ئاهم طهر رِهقیبانت بسووتین ئهی طولَی رِهعنا مهرِهنجه، توو خودا شوعله له ئاقاری ضقلَ ض بکا
(۱۴-۲ )
ترجمه:
ای گل رعنا،اگر بر اثر آه من رقیبان تونابودشوند،رنجیده خاطرمشو،چون آتش خاشاک را می سوزاند.
۴- آهو
حافظ :
دردا که از آن آهوی مشکین سیه چشم چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد
(۱۱۰-۳)
طبق بند «ج» ماده ۴۶ لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان، دادگاه میتواند ضمن صدور حکم، سرپرستی کودک را به سازمان بهزیستی واگذار نماید. براساس ماده واحده قانون تشکیل سازمان بهزیستی مصوب ۱۳۵۹ شورای انقلاب و قانون تأمین زنان و کودکان بی سرپرست مصوب سال ۱۳۷۳ مجلس شورای اسلامی، سازمان بهزیستی کشور با تأیید مرجع قضایی مسؤلیت مراقبت شبانه روزی از کودکان بی سرپرست را بر عهده دارد. سازمان مذکور این امر را در قالب دو برنامه مراقبت در خانواده و مراقبت در خانه های کودکان و نوجوانان محقق میسازد. برنامه مراقبت در خانواده، مجموعهای از برنامههای توانمندسازی و مراقبتی است که به منظور کمک به خانواده ها در پرورش و مراقبت از کودکان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی انجام می پذیرد. خانه کودک و نوجوان نیز مکانی است که کودکان از زمان پذیرش در سازمان بهزیستی تا ۱۸ سالگی، به صورت دائم یا موقت، به تفکیک سن و جنس در آنجا زندگی میکنند و تحت مراقبت و آموزش قرار میگیرند. در این خانهها تیمی متشکل از مدیر، مددکار، روانشناس و مربی در رابطه مستقیم با کودکان قراردارند و در قالب کارگروهی با مشارکت کودکان، نسبت به فراهم کردن زمینه های مراقبت و پرورش کودک به منظور انتقال به جامعه اقدام میکنند. براساس دستورالعمل سازمان بهزیستی در رابطه با مراقبت و پرورش کودکان تحت سرپرستی، این سازمان تنها زمانی میتواند کودکان را به این خانه ها بسپارد که هیچ یک از اقدامات و تلاشهای حرفهای در زمینه بازگشت کودکان نزد والدین و یا انتقال به خانواده های جایگزین مؤثر واقع نشده باشد(نجفی:۱۳۹۵، ۹۱).
فصل چهارم: نقش سازمان بهزیستی پس از اجرای حکم
هدف از فرایند مددکاری اجتماعی سازمان بهزیستی توانمندسازی بزهدیده است بهطوری که به استقلال نسبی رسیده و بتواند بر زندگی خود کنترل داشته باشد. در برخی موارد، به دلیل عمق مشکلات کودک این فرایند بسیار طولانی و دیر بازده خواهد بود. ترمیم کامل آثار بزه دیدگی کودک و پیشگیری از تکرار آن، ایجاب می کند که فعالیت های مددکاری سازمان بهزیستی تا رفع کامل خطر، ادامه داشته باشد. ناتمام گذاشتن فعالیتهای مددکاری، پس از اجرای حکم، با فلسفه وجودی سازمان بهزیستی در نظام کیفری کودکان بزهدیده مغایرت دارد؛ لذا لازم است نظام عدالت کیفری ترتیبی را فراهم کند که سازمان بهزیستی پس از فرایند کیفری نیز، کودکان بزهدیده را تحت نظارت داشته و تا اتمام فرایند مددکاری، حمایت های لازم را از آنها بهعملآورند. در لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان، پیگیری و پایش وضعیت کودک پس از اجرای رأی یا تصمیم و ارزشیابی اقدامات به عمل آمده، در قالب یکی از وظایف دفتر حمایت از کودکان و نوجوانان، مورد تأکید قرار گرفته است(کشفی و اصانلو:۱۳۹۰، ۷۲).
امروزه در کشورهای مختلف الگوهای متفاوتی برای حمایت از کودکان بزهدیده طراحی شده است که اغلب آنها بر برنامه های آموزشی و درمانی متمرکز شده اند. در ادامه این قسمت برآنیم که بخشی از فرایند مددکاری را در رابطه با توانمندسازی کودکان بزهدیده کودک آزاری، با تأکید بر دو مؤلفه آموزش و درمان، به طور خلاصه تشریح نماییم.
گفتار اول: آموزش
یکی از مؤلفه هایی که بر نگرش و رفتار والدین و کودک بزهدیده کودک آزاری تأثیرگذار بوده و اقدامی اساسی در جهت پیشگیری از کودک آزاری مجدد کودک محسوب میشود، آموزش مسائل مورد نیاز به آنها است. در این قسمت به برخی از آموزش های مورد نیاز کودک و والدین خواهیم پرداخت.
بند اول: آموزش مهارتهای زندگی
یکی از مؤثرترین خدماتی که سازمان بهزیستی میتوانند به کودک بزهدیده و خانواده وی ارائه نمایند، آموزش مهارتهای زندگی به آنها است. همه انسانها در زندگی خود با سختی و چالشهایی روبهرو میشوند؛ با این حال هر کس به شیوه خاص خود به این مسائل پاسخ میدهد. در حالی که برخی افراد در مقابله با مشکلات خود را میبازند، خویش را عاجز از حل آن میبینند و با افکار و گفتار خود به آن دامن میزنند، برخی دیگر از افراد میکوشند با ارزیابی درست و منطقی موقعیت و توانایی خود، با مشکلات مقابله کنند. نکته مهم این است که مهارتهای مقابله با مشکلات قابل فراگیری هستند و میتوان با صرف وقت و تلاش آنها را به خزانه مقابلهای خود افزود. آموزش مهارتهای زندگی، مهارتهای مقابلهای مؤثر را به کودک بزهدیده و خانواده وی میآموزد و به آنها کمک میکند تا کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشند. مهارت حل مسأله، مهارت خودآرام سازی، مهارت حفظ کنترل درونی، استفاده از شوخ طبعی، ورزش کردن، مهارتهای کنترل استرس و عصبانیت، برخی از مواردی هستند که توسط مددکاران آموزش داده میشوند(ال کلینکه:۱۳۸۸، ۹).
بند دوم: آموزش شیوه های تربیت و کنترل کودک
آموزش روش های صحیح تربیت و کنترل کودک از برنامههایی است که والدین کودک بزهدیده کودک آزاری، به آن نیاز مبرم دارند، زیرا بسیاری از سوءرفتارها و غفلتهای والدین نسبت به کودک ناشی از ناآگاهی آنها از شیوه های برخورد صحیح با کودک است. در این نوع آموزشها سازمان بهزیستی میکوشد، والدین را با نیازها و ویژگیهای کودک خود آشنا کند و سپس شیوه های صحیح پاسخگویی به نیازها و کنار آمدن با ویژگیهای کودک را به آنها بیاموزد. طی این دوره های آموزشی والدین میآموزند که چهطور، بدون اعمال خشونت، کودکان خود را کنترل کنند، رفتار صحیح را به آنها بیاموزند و یا عادت ناپسندی را در او از بین ببرند. توانمندی در تشخیص و حل مشکلات کودکان از دیگر محورهای این آموزشهاست. شناخت علائم و نشانه های مشکلات، والدین را قادر میسازد تا به موقع و با شیوه های منطقی آنها را برطرف کنند(خورشیدی:۱۳۸۵، ۶۶).
والدین میآموزند که به جای اینکه شخصیت کودکان خود را زیر سوال برده و آنها را سرزنش کنند به دنبال شناسایی دقیق مشکل و یافتن راه حلهای مناسب برای آن باشند. آموزش تکنیکهای مهرورزی (نظیر تأیید کردن، تشویقکردن، ابراز کلمات دوستانه و … ) نیز میتواند از دیگر مؤلفه های آموزش باشد. آموزشها میتواند با توجه به نوع مشکلات کودک و والدین، متفاوت باشد. برای مثال والدینی که کودکی با اختلالات رفتاری دارند، باید به طور اختصاصی با ویژگیهای آن اختلال و نحوه صحیح رفتار با کودک مبتلا آشنا شوند. آموزش مهارتهای تربیت و کنترل کودک میتواند بر شناخت والدین از کودک تأثیرگذار بوده نگرش آنها را نسبت به شیوه های تربیتی تغییر دهد. اگر تا پیش از این خشونت، کتکزدن و یا بیتوجهی را تنها راه تربیت کودک خود میدانستند به اشتباه خود پی میبرند و درصدد یافتن راه های جدید برای تربیت و کنترل کودک خود بر میآیند(خورشیدی :۱۳۸۵، ۶۷).
گفتار دوم: رواندرمانی
در دنیای امروز، از فنون و شیوه های نوینی برای تشخیص و درمان انواع امراض روحی و روانی افراد استفاده میشود. یکی از این شیوه ها رواندرمانی است که در سده اخیر بسیار مورد توجه دست اندرکاران قرار گرفته و گرایشهای تازهای در آن ظهور یافته است. رواندرمانی، به هر نوع فرایند باز آموزی اطلاق میشود که هدف آن کمک به فرد رنجور، با بهره گرفتن از روش های اساساً روانی است. در فرایند رواندرمانی، درمانگر با شناخت عواطف، احساسات و تفکرات منفی بیمار، تکنیکهایی را برای افزایش سلامت او و یا اصلاح روابطش با دیگران( مثلاً در چهارچوب خانواده) به کار میبرد. روانپزشکان، روانشناسان، مددکاران اجتماعی،پرستاران روانی و… متخصصینی هستند که در راستای انجام وظایف خود، شیوه های مختلف رواندرمانی را مورد استفاده قرار میدهند. امروزه شیوه های متنوعی از رواندرمانی در کشورهای مختلف جهان به کار میرود. در این میان هنر درمانی، بازیدرمانی و خانوادهدرمانی از کارآمدترین روش های رواندرمانی هستند که به درمان آشفتگیهای روانی افراد کمک میکنند(زاهدی:۱۳۸۷، ۹۸).
بند اول: هنردرمانی
یکی از شاخه های روان درمانی که معمولاً در درمان کودکان بزه دیده کودک آزاری مؤثر است، رواندرمانی هنری یا هنردرمانی است. منظور از هنردرمانی، درمان و شفابخشی آشفتگیهای روانی از طریق واسطه های هنری است(مجله کودک:۱۳۸۵، ۵۳).
برخلاف هنر که به منظور خلق آثار هنری انجام میشود، تمرکز هنردرمانی بر فرایند خلق یک اثر هنری، متمرکز است و فعالیت های به کار گرفته شده برای درمان بر خلق اثر هنری و نتایج آن ترجیح داده میشود(علی وردی:۱۳۹۲، ۵۰).
از آنجا که هنردرمانی غالباً زبانی غیر از الفاظ دارد، معمولاً در مواردی استفاده میشود که بیماران نمیتوانند به راحتی درباره حالات و احساسات پیچیده خود سخن بگویند و گفتگو در رابطه با بیمها و امیدها برایشان دشوار است. خلق یک اثر هنری فرصت بیان افکار و احساسات دردناک و آزاردهنده را برای کودک بزهدیده کودک آزاری فراهم میآورد و به درمانگر کمک میکند که با تحلیل و بررسی آثارهنری کودک، به مشکلات روانی وی پی برده و زمینه درمان آن را فراهم نماید. علاوه بر این هنردرمانی سبب میشود که کودک با آفرینش یک اثر هنری به خود متکی شود و احساس مفید بودن در او ایجاد شود. کودک با بهره گرفتن از این شیوه، استعدادهای خویش را شناخته و در آینده در صحنه زندگی اجتماعی و خانوادگی نقشآفرین شده و افسرده و منزوی نخواهد شد(مجله کودک:۱۳۸۵، ۵۳).
بند دوم: بازیدرمانی
شیوه دیگر رواندرمانی که برای درمان کودکان بزهدیده کودک آزاری به کار میرود روش بازیدرمانی است. کودک با بکارگیری و تغییر شکل دادن وسایل بازی، آنچه ذهنش را به خود مشغول میدارد بیرون میریزد و سعی میکند ناراحتیها، ترسها، دلخوریها، تواناییها و حتی تصورات خطرآفرینش را از طریق بازی، بازسازی کند. در حقیقت بازیدرمانی نقش ابزاری را دارد که کودک به وسیله آن از اضطرابها و تشویشها به سمت تعادل روان و اندیشه و زندگی سالم اجتماعی رهنمون می شود و به زندگی عادی بر میگردد(مجله کودک:۱۳۸۵، ۵).
بازیدرمانی میتواند برای کودکان طرد شده و مورد غفلت واقع شده، کودکانی که مورد آزار قرار گرفتهاند، کودکان پرخاشگر، کودکانی با خود پنداره و اعتماد به نفس پایین، کودکان دارای نابسامانیهای خانوادگی و ناسازگاریهای اجتماعی، کودکان گوشه گیر و کودکانی که به هردلیل از لحاظ روانی آسیب دیدهاند، مفید باشد. این کودکان میتوانند از طریق بازیدرمانی به پالایش فکری و در نتیجه آرامش و بهبودی دست یابند(انصاری :۱۳۸۷، ۴۴).
بازیدرمانگران باید افرادی آموزش دیده و حرفهای باشند. آنها باید به کودک بزهدیده کودک آزاری فرصت دهند تا احساسات درونیاش را بیرون بریزد، سپس چون ناظری آگاه و توانا هر واکنش کودک را استادانه شناسایی کرده و با مهارت خاص خود پاسخ مناسبی را جهت درمان او ابراز نمایند.
بند سوم: خانواده درمانی
خانواده درمانی به عنوان یک نهضت در اوایل دهه ۱۹۵۰ شروع شد. این شیوه رواندرمانی برخلاف شیوه های پیش گفته، به جای توجه به تک تک اعضا، خانواده را به عنوان یک کل مورد توجه قرار می دهد و معتقد است بیشتر مشکلات بشر بیش از آنکه درون فردی باشد، برون فردی است(خدایاری فرد و پرند:۱۳۸۴، ۶۴).
به همین دلیل برای حل این مشکلات باید از آن دسته رویکردهای مداخلهای بهره گرفت که روابط بین افراد را بهبود می بخشد. با توجه به نقش خانواده در شکلگیری و تداوم اختلالات روانی، خانواده درمانی به عنوان یک راهبرد درمانی به منظور حل اختلالات روانی مورد توجه قرار گرفته است. این روش درمانی می کوشد که با افزایش مهارتهای انطباقی اعضای خانواده و بهبود کارکرد خانواده، توانایی آنان را در حل مشکلات مختلف افزایش دهد(خدایاری فرد و پرند:۱۳۸۴، ۶۵).
کار معتقد است در فرایند خانواده درمانی، شش مؤلفه مهم وجود دارند که عبارتند از:
۱ـ مهارتهای کارکردی: اولین گام در خانوادهدرمانی، شناسایی مهارتهای مورد نیاز برای سازگاری در مدرسه، خانه، جامعه و سایر محیطها است.
۲ـ آموزش: آموزش یکی از اصول خانوادهدرمانی است. مهارتهای کارکردی باید با بهره گرفتن از روش های آموزشی ساختاریافته، آموزش داده شوند. در جریان آموزش، اعضای خانواده رفتارهای انطباقی و غیر انطباقی خود را به خوبی میشناسند و با آموزش مناسب به اصلاح رفتارهای غیرانطباقی خود میپردازند.
۳ـ تقویت: در کنار برنامههای آموزشی، طراحی برنامههای تقویت نیز به یادگیری، نگهداری و تعمیم آموزش کمک میکنند. هنگامی که اعضای خانواده، تکالیف مشخص شده از جانب درمانگر را در خانه، مدرسه یا سایر مکانها انجام دهند، لازم است به آنها امتیاز داده شود که این کار موجب تقویت رفتار مورد نظر یا حذف برخی رفتارهای غیر انطباقی و جایگزینی رفتارهای انطباقی می شود.
۴ـ تسلط بر خود: هنگامی که کودک یا نوجوان به برقراری ارتباط با اعضای خانواده علاقمند شد، آموزش روش های تسلط بر خود، او را در جهت انطباق با مقررات خانه، حل تعارض با اعضای خانواده و پذیرش مسؤلیت اعمال خود یاری میدهد.
۵ـ مشاوره با اعضای خانواده : در فرایند درمان، اعضای خانواده با کمک مشاور مشکلات خود را از نظر ارتباطات درون و بیرون خانواده حل میکنند.
۶ـ تعمیم به جامعه: آخرین مؤلفهای که در خانوادهدرمانی مورد توجه قرار میگیرد، تعمیم مهارتهای آموختهشده به سایر محیطهای اجتماعی نظیر مدرسه، محل کار و سایر محیطهای اجتماعی است(موسوی و دیگران:۱۳۸۷، ۳۲۴).
بخش دوم: نقش سازمان بهزیستی در پیشگیری غیرکیفری از کودک آزاری
فصل اول: پیشگیری اجتماعی از بزه کودک آزاری
پیشگیری اجتماعی به عنوان یکی از مصادیق پیشگیری غیرکیفری، شامل اقداماتی است که بر کلیه محیطهای موثر در جامعه پذیری فرد و همچنین محیط هایی که دارای کارکرد اجتماعی هستند تأثیرگذار است. از این رو، در پیشگیری اجتماعی به دنبال هماهنگ سازی اعضای جامعه با قواعد اجتماعی هستیم. در این نوع پیشگیری، ریشه های بزهکاری هدف قرار می گیرد تا از این طریق مانع شکل گیری علل بزهکاری گردد. به این ترتیب پس از شناسایی و تعیین علل اجتماعی ارتکاب جرم، اقدام به برنامه ریزی و سیاست گذاری به منظور از بین بردن این علل و اصلاح آن می نماید، تا از این طریق از ایجاد تمایلات و انگیزه های مجرمانه در افراد جلوگیری کند. ازجمله عوامل ریشه ای موثر در وقوع بزه کودک آزاری عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و… غیره می باشد که در شکل گیری شخصیت، رفتار، سازگاری یا ناسازگاری فرد با قواعد اجتماعی مؤثر است. کودک آزاری، جرمی است که ریشه ی عوامل به وجود آورنده ی آن اغلب در اجتماع است. این جرم می تواند در محیط خانواده و همچنین درمحیط خارج از خانه نظیر مدرسه و… صورت پذیرد. در خانه والدین و در اجتماع اشخاص غریبه باید از نظر عوامل مؤثر در وقوع آن مورد بررسی قرار گیرند. دانشمندان معتقدند هرگونه تغییری که در شرایط و مقتضیات محیط اجتماعی مستقیماً بر فرد اثر می گذارد، جرایم مختلف را شکل می دهد یا آنها را از بین می برد. جرم شناسی، واکنش های نابهنجار را نتیجه ی شرایط نابهنجار می داند و معتقد است در صورت فراهم سازی محیط سالم و مساعد رفتارها بهنجار می شود( موذن زادگان و خیری: ۱۳۹۳، ۱۶).
در این قسمت با محوریت جرم کودک آزاری، محیط اجتماعی و محیط شخصی و تأثیر آن بر بزه دیدگی اطفال مدنظر قرار خواهد گرفت.
گفتار اول: محیط اجتماعی عمومی
محیط اجتماعی عمومی، در ارتباط با همه افراد جامعه است و دارای آثار مشترکی برای آنها می باشد. با توجه به نقش حساس و پر اهمیت این محیط بر تکامل شخصیت و واکنش مناسب افراد جامعه، در ابتدا باید به دنبال رفع کمبودها و ضعف های موجود، در زمینه مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و غیره همت گماشت. اهتمام به سالم سازی محیط اجتماعی و فراهم کردن زمینه تحقق آن توسط دولت، اگر به پیشگیری کامل از رفتار مجرمانه نینجامد، دست کم دامنه و اشکال بزه دیدگی اطفال را کاهش می دهد و این گروه را در برابر رفتارهای معترضانه محافظت خواهد کرد. از جمله موارد تأثیرگذار در پیشگیری اجتماعی، بهبود وضعیت اقتصادی و در نتیجه معشیت خانواده است. از آنجا که امنیت و رفاه افراد جامعه در بهبود شرایط زندگی آنها نقش بسزایی دارد، قانون اساسی در اصول مختلف سیاست های اقتصادی را در جهت بهبود وضعیت معیشتی مردم و رفع فقر و نابرابری مقرر نموده است.(قهفرخی و زینالی: ۱۳۹۰، ۵۶).
فقر و توزیع ناعادلانه ی ثروت به همراه فقر فرهنگی، زمینه بزه دیدگی اطفال و نوجوانان را در سطح جامعه فراهم می سازد. این عامل از جهت عدم توانایی در رفع نیاز فرزندان، استفاده از کودکان برای کسب و درآمد، تأثیر فشار اقتصاد بر والدین و در نتیجه کودک آزاری و… از نتایج فقر اقتصادی است که در صورت کنترل و مهار آن می توان شاهد کاهش بسیاری از جرایم، به خصوص جرایم بالاخص کودک آزاری بود. از دیگر عوامل زمینه ساز کودک آزاری، بحث فرهنگی و آموزشی است. از آنجا که اصل سوم و همچنین اصل سی ام قانون اساسی ایجاد زمینه و فراهم سازی شرایط تحصیل را بر عهده ی دولت گذاشته است، می توان آن را از جمله وظایف مهم و سرنوشت ساز دولت دانست. توانمندسازی معلمان و مربیان مدارس و مهدکودک ها در جهت پرورش قوای فکری و روحی دانش آموزان، آشنایی با روحیات کودک، برنامه ریزی در جهت آموزش حقوق کودک به دانش آموزان و آموزش موارد کودک آزاری و نحوه ی گزارش دهی و… می تواند در جهت کاهش جرم کودک آزاری موثر باشد. همچنین مدرسه به عنوان مهمترین محیط اجتماعی پس از خانواده، بایدها و نبایدها را به دانش آموزان می آموزد و گاه زمینه ی آموزش والدین را به طور مستقیم یا غیرمستقیم فراهم می سازد. همچنین در خصوص آگاهی به حقوق شهروندی، آشنایی با مصادیق بزه دیدگی اطفال و اطلاعات لازم در خصوص کودک می توان از رسانه های جمعی نظیر رادیو، تلویزیون، اینترنت و… بهره برد. آشنایی خانواده ها با مصادیق کودک آزاری، عوارض و نحوه پیشگیری و درمان و همچنین لزوم گزارش دهی در موارد خاص و به طور کلی توانمندسازی حقوقی خانواده، کودکان و نوجوانان از طریق رسانه ها و نهادهای گروهی امکان پذیر است. در این راستا لایحه ی حمایت از کودکان و نوجوانان در بند«ح» ماده ۶ بیان می دارد: «سازمان بهزیستی کشور مکلف است با همکاری قوه قضائیه و نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران به منظور اخذ و جمع آوری اطلاعات مربوط به وضعیت های مخاطره آمیز برای کودکان و نوجوانان، امکانات لازم از قبیل سامانههای مخابراتی و رایانهای را تهیه و موجبات توانمندسازی حقوقی مردم در زمینه ی حمایت از کودکان و نوجوانان و گزارش دهی جرایم علیه آنان را فراهم آورده و به طریق مناسب با همکاری سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و سایر رسانه ها و نهادهای مردمی مرتبط با کودکان و نوجوانان، نسبت به معرفی این سامانه اقدام کند». از دیگر موارد زمینه ساز بزه کودک آزاری در جامعه، ضعف های سیاسی است. در قانون مجازات جدید با حذف حکم اعدام، طبقه بندی مجازات اطفال و نوجوانان و غیره سعی در کاهش نقص حقوقی کودک هستیم. همچنین در لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان نیز با اتخاذ رویه تشدید مجازات در خصوص مرتکبین جرایم علیه اطفال و نوجوانان هدف در پیش گیری بزه دیدگی و حمایت از اطفال را پیش رو دارد. بنابراین، پیشگیری اجتماعی در محیط عمومی از طریق فرهنگ سازی مناسب، اجرای سیاست اقتصادی عادلانه در جهت رفع یا کاهش فقر و تأمین امنیت مالی و رفاهی خانواده ها، ارائه خدمات آموزشی و بهداشتی و پیش بینی راهکارهای مناسب در جهت مبارزه با نقض حقوق کودک در جامعه، سعی در کاهش بزه دیدگی این گروه آسیب پذیر دارد( موذن زادگان و خیری: ۱۳۹۳، ۱۷).
گفتار دوم: محیط اجتماعی شخصی