آرایه تلمیح به جهت آنکه سبب ایجاد پیوند میان الفاظ و معانی میشود، جزء مقوله تناسب است. تلمیح در لغت به معنای نگاه کردن یا اشاره کردن به چیزی است و در اصطلاح علم بدیع، اشاره به قصه، شعر و مثل است، به شرط اینکه آن اشاره تمام داستان و مثل را در بر نگیرد(شمیسا،۵۶:۱۳۶۶). در اغلب کتب بلاغی، اشاره به داستان، آیه، حدیث، مثل و حتی اشاره به اصطلاحات نجومی، را تلمیح نامیدهاند. «اما در قدیمیترین کتابهای بلاغت فارسی، از جمله ترجمانالبلاغه رادویانی و حدائق السحر وطواط، از این صنعت ادبی نامی به میان نیامده است»(پورنامداریان،۵:۱۳۶۴). برخی بین تلمیح و تضمین فرق قایل شدهاند و معتقدند که «بهترین تلمیح آن است که ذهن شاعر و نویسنده، تنها تأثیری از آیه یا حدیث پذیرفته باشد، نه آنکه آن آیه یا حدیث را عیناً از تازی به پارسی درآورد و نام تلمیح بر آن بنهند»(حلبی،۵۶:۱۳۸۵).
از آنجا که «لازمه دریافت معنی و زیبایی تلمیح، آشنایی قبلی با آن داستان، مثل، آیه و شعر است»(وحیدیانکامیار،۷۶:۱۳۷۹). تلمیح از یک جهت موجب ابهام در کلام میشود، زیرا «اطلاعات و اشارات تاریخی، اسطورهای و… که در کلام میآید، اگر از قلمرو آگاهیهای مشترک میان مخاطب و گوینده نباشد، مانع ارتباط خواننده با کلام میشود»(فتوحی،۱۲۳:۱۳۸۹). برخی از پژوهشگران، تلمیح را نوعی پیوند بین ادبیات و تاریخ دانستهاند و معتقدند که «ارزش تلمیح به میزان تداعیای بستگی دارد که از آن حاصل میشود. هر قدر داستانهای مورد اشاره لطیفتر باشد، تلمیح تداعی لذت بخشتری را به وجود میآورد. لازمه بهرهمندی از تلمیح، آگاهی از پیش دانستهای است که شاعر یا نویسنده بدان اشاره میکند»(موسویگرمارودی،۱۰۰:۱۳۹۲).
از آنجا که تلمیح میتواند معانی بسیار و گسترده را در کمترین کلمات بگنجاند، از جهت هنری بسیار مهم و قابل توجه است. «تقریباً تمام آثار برتر جهانی و ایرانی از ترفند تلمیح به فراوانی سود بردهاند»(محبّتی،۱۱۳:۱۳۸۰).
فیاض لاهیجی برای بیان اندیشهها و عواطف و احساسات خویش، از تلمیح و گونههای مختلف آن به میزان ۴۸۲ بار (معادل ۲۲/۳۸%) بهره بردهاست و تلمیحات شعر او شامل انواع تلمیحات داستانی، آیه، حدیث و مثل میشود.
الف- تلمیح به داستانهای پیامبران
تلمیحات داستانی شعر فیاض لاهیجی را میتوان به چند دسته تقسیم کرد: داستانهای پیامبران، اساطیری، عاشقانه و تاریخی. داستان پیامبران در این میان بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است، البته داستان زندگی و سرگذشت حضرت یوسف و خضر (ع) به دلیل جنبههای غنایی و تعلیمی، بیشتر مورد توجه شاعر بوده است.
کمترین بسامد به داستان حضرت ایوب و حضرت داوود (ع) اختصاص دارد که شاعر به صبر و صدای خوش آنها اشاره کرده است. تاریخ زندگی پیامبران به عنوان انسانهایی کامل و آسمانی برای بشر الگو بوده است. علاقه مردم به سرگذشت انبیاء، زندگی آنان را از حالت تاریخی به جنبه اساطیری سوق داده است. افراد، گرایشها و خواستههای خود را در زندگی پیامبران وارد میکردند و آنها را به صورت قصه در میآوردند. «این داستانها، محصول تجربیات زندگی انسانی، آرمانهای آمیخته با تخیّل و شرح و وصفی گویا از کمال مطلوب او و آینه تمام نمای روح انسانی بوده است. در این میان، نوع نگرش شاعران به سرگذشت پیامبران، دستاوردهایی تازه در پی داشته است»(محسنی و دیگران،۹۶:۱۳۹۰).
داستانهای پیامبران، داستانهای اساطیری، عاشقانه و تاریخی منبع مهمی برای استحکام، استواری و مستندتر کردن کلام فیاض لاهیجی به شمار میرود. فیاض در اشعار خود، توجه زیادی به این گونه داستانها داشتهاست که نشان دهنده آشنایی فراوان وی با شریعت و فرهنگ اسلامی است. شاعر در بیتی با اشاره به ماجرای حضرت علی (ع) و گشودن دروازه خیبر، بر خلاف دیگر شاعران، مشکلات عشق را همچون کاهی میبیند که در برابر کوه مشکلات بسیار ناچیز است. او بر زور بازو تأکید می کند که با وجود ناتوانی، اما با قدرت ایمان میتواند خیبر را بگشاید:
به کاه عشق کوهی بر نیاید زور بازو بین که چون با ناتوانی میکند خیبر گشایی را
(فیاض لاهیجی،۶۹:۱۳۷۳)
در بیتی دیگر با تشبیه عقل به یوسف کنعان و نفس شوم به زلیخا، به ماجرای حضرت یوسف و زلیخا و برادران حضرت یوسف و انداختن او در چاه اشاره میکند و با بهره گرفتن از عنصر تشبیه و تناسب، شبکهای از تداعیها و تناسبها را به وجود آورده است که ذهن خواننده را به تأمّل وا میدارد:
یوسف کنعان عقلیم و زلیخا نفس شوم چاه ما دنیــا و ابنای زمان اخــوان مــا
(همان:۷۸)
زیبایی این تلمیح به جهت آن است که شاعر با آوردن داستان عاشقانه یوسف (ع) و زلیخا که در قرآن آمده، خود را به او تشبیه میکند و زلیخا را همچون نفس شومی میداند و در مصراع دوم، دنیا را چون چاهی مجسّم میکند و برادرانش را فرزندان زمانه میداند. همچنین آرایه مراعاتالنظیری که آمده، سبب زیبایی این بیت گشتهاست. در بیتی دیگر شاعر در مقایسه خودش با حضرت ابراهیم (ع) و تشبیه دود دل به آتش میگوید:
بر خلیل آتش گلستان گشت و بر ما دود دل آتش او آتش است و آتش ما آتشست
(همان:۱۱۱)
با توجّه به آیه شریفه «وَ قُلنا یا نارُ کونی بَرداً و سَلاماً عَلی ابراهیمَ»(انبیاء:۶۹) اشاره است به مناظره حضرت ابراهیم و نمرود که پس از شکست در مناظره، دستور میدهد که ابراهیم را در آتش پرتاب کنند، با قدرت خداوند این آتش برای آن حضرت، به گلستانی زیبا تبدیل شد و هیچ گزندی به او نرسانید. در این بیت شاعر به نوعی میان خود و حضرت ابراهیم همانندی احساس کرده است. البته تکرار واژه آتش نیز نوعی بر زیبایی بیت افزوده است. در جایی دیگر با اشاره به خضر (ع) و نقش هدایتگری او میگوید:
در بیابان محبت رهنـمایی مشکل اسـت خضر اینجا گام اول خویش را گم میکند
(فیاض لاهیجی،۲۵۴:۱۳۷۳)
شاعر بر این باور است که در بیابان محبّت حتی خضر (ع) هم که سمبل رهنمایی و هدایت است، راه را گم میکند. شاعر با بهرهگیری از آرایه تناسب، میان واژههای بیابان، راهنمایی، خضر و گم شدن، رشتهای از تداعیها و تناسبها را به وجود آورده است و ذهن خواننده را به تفکّر وا میدارد. در بیتی دیگر با اشاره به ماجرای کلیم (ع) و نور الهی که از طور بر آن حضرت متجلّی شده است، میگوید:
دود این شمع چو از دور عیان دید کلیم در شک افتاد که از طور چراغی پیداست
(همان:۳۷۵)
بیت اشاره به داستان حضرت موسی (ع) و کوه طور دارد که آن حضرت برای مشاهده خداوند به کوه طور رفته بود. منظور از شمع در بیت بالا، حضرت علی (ع) است. میان واژههای کلیم، طور و چراغ، تناسب وجود دارد.
ب- تلمیح به داستانهای اساطیری
داستانهای اساطیری در دیوان فیاض لاهیجی، دایرهای نسبتاً وسیع دارد. «اسطورهها، جزئی از مجموعه یک میراث مشترک دیرینه هستند که تصویرها، رمزها و مضمونهای خاصّ شعر فارسی را هویت میبخشند»(زرین کوب،۲۰۰:۱۳۶۷). «شاعران در انطباقی فعال، با نیازهای زمان خویش، اساطیر جهانی یا ملّی را با ذهنیّت خاص خویش بازآفرینی میکنند»(رشیدیان،۹۱:۱۳۷۰).
آنها از اساطیر، به عنوان نمادی برای بیان سمبل رویدادها و حوادث اجتماعی و سیاسی روزگار خویش استفاده میکنند، تا خواننده شعرشان با تأویل آن نمادها، علاوه بر کشف بار معنایی آن، احساس لذّت هنری نیز نماید. «زیرا اسطورهها و افسانهها با ظرفیتهای شاعرانه و سمبلیک و تأویلپذیری که دارند، میتوانند در هر دورهای، بر حسب شرایط و اوضاع خاص اجتماعی، بار معنایی جدید را بپذیرند و از طریق تأویل جدید، سمبل بعضی افکار و حوادث نو در زمینه رخدادهای سیاسی و اجتماعی جامعه قرار گیرند»(پورنامداریان،۲۴۵:۱۳۷۴).
اسطورهها، به ویژه اساطیر ایرانی، جایگاهی ممتاز در شعر فارسی دارند و تقریباً در شعر آنان مانند «آنچه که در نزد روانشناسان، ناخودآگاه جمعی نام دارد، به صورت اساطیر انعکاس یافتهاست»(زرین کوب،۲۰۰:۱۳۶۷). فیاض لاهیجی نیز با بهره گرفتن از اساطیر، به ویژه اسطورههای ایرانی و ملّی، به بیان اندیشهها و افکار عرفانی خویش پرداخته است:
سیمرغ پر شکسته اوج قناعتیم گردون فریب بال مگس میدهد مرا
(فیاض لاهیجی،۹۲:۱۳۷۳)
در شعر فارسی به سیمرغ اشاره فراوانی شده و شاعران داستان پردازیهای فراوانی از آن کردهاند و در تنگناها از او مدد خواستهاند. سیمرغ پرنده افسانهای است که پدر رستم را بزرگ کرده و پرورش داده بود. وقتی که زمان پرورش زال به پایان رسید، در هنگام جدایی، سیمرغ پر خود را به زال داد و به او گفت موقع نیاز پر را به آتش بیندازد تا وی به یاریش بشتابد. «سیمرغ دو بار در هنگام سختی به فریاد زال میرسد، یکی هنگام زادن رستم و دوم در جنگ رستم و اسفندیار»(گوهرین،۲۷۶:۱۳۶۵).
شاعر خود را به سیمرغ همانند کردهاست، البته سیمرغی که در مرتبه والای قناعت و بی نیازی، پرشکسته و عاجز و ناتوان است. شاعر با آوردن سیمرغ پرشکسته در تقابل با بال مگس که یکی مظهر قدرت و عزّت و ارجمندی است و دیگری نماد بیارزشی و حقارت است، به نوعی تصویر پارادوکسی متوسّل شده است. فیاض لاهیجی در بیتی دیگر، طریق دل را چنان خطرناک میداند که حتّی پهلوانانی همچون رستم و زال در این عرصه، چیزی به حساب نمیآیند:
طریق دل خطرناکست از اینجا سرسری مگذر در اینره کمتر از زال است اگر خود رستم
(فیاض لاهیجی،۱۴۰:۱۳۷۳)
در بیتی دیگر میگوید که پرتو بخت سیاه بر سرم سایه کرده است. از این رو زاغ که نماد بدبختی و بیچارگی است، برای من کمتر از هما نیست. شاعر در حقیقت برای بیان شدت سیاه بختی خود، به نوعی تصویر پارادوکسی متوسّل شده است:
پرتو بخت سیــه را بر ســرم تا سایــه کــرد کم ندانیم از همــا اقبــال زاغ خویــش را
(همان:۹۶)
در بیتی دیگر شاعر آتش عشق را چنان مؤثر میداند که گرد کدورت را از دل او شسته است. در حقیقت آتش عشق، دل او را سوخته و به خاکستر تبدیل کرده است، خاکستری که به وسیله آن میتوان آینه جم را ساخت. آتش عشق دل او را از گرد کدورت شسته و به خاکستر تبدیل کرده است. اسناد شستن به آتش، اسناد مجازی است و در واقع نوعی تصویر پارادوکسی است که بر ابهام هنری شعر افزوده است. کشف تناسبهای ظریفی که در بیت است، موجب لذّت هنری خواننده میشود که پس از تأمّل بسیار شاید بتواند به منظور شاعر تا حدودی نزدیک شود. در ضمن در گذشته برای صیقلی دادن آینه از خاکستر استفاده میکردند.
چنان گرد کدورت شست از دل آتش عشقم که از خاکسترم آینه جــم میتوان کــردن
(همان:۳۱۳)
در بیتی دیگر با تشبیه لب معشوق (ممدوح) به آب حیوان میگوید:
رخ چو ماه تابانست، خط چو موج ریحانست لب چو آبحیوانست طرفه شهریار است این
(همان:۳۱۴)
در اساطیر آمدهاست که آب حیات در درون ظلمت جای دارد و خضر(ع) که پیر طریقت و زنده جاوید است، سالک را به آن راه می کند(یاحقی،۳۳۳:۱۳۸۶). هر کس از آن آب بخورد یا تن در آن بشوید، آسیب ناپذیر خواهد شد و جاودانه خواهد زیست. «اسکندر در جستجوی این آب ناکام ماند و خضر از آن نوشید و جاودانه شد»(بهایی،۲۹:۱۳۶۳).
پ- تلمیح به داستانهای تاریخی
داستانهای تاریخی، داستانهایی هستند که به یک شخص، واقعه و یا مکان تاریخی اشاره داشته باشد. فیاض لاهیجی علاوه بر تلمیح به داستان پیامبران و داستانهای اساطیری و روایات ملّی، از داستانهای تاریخی نیز در شعر خویش بهره برده است.
اسپکتروفتومتری یک روش تجزیه دستگاهی است که در آن تابش الکترومغناطیسی در ناحیه مرئی و ماورا بنفش جذب ماده می شود، و از روی شدت جذب مقدار ماده تعیین می شود. اسپکتروفتومترها ، تجهیزاتی هستند که جذب یا عبور طول موجهای مشخصی از انرژی تابشی (نور) از یک آنالیت را در یک محلول تعیین می کنند. به دلیل تفاوت در تعداد و آرایش گروه ها، پیوندهای دوگانه اتم های کربن در هر مولکول نور را در طول موجهای خاص با الگوی طیف مشخص، جذب می کند. بر اساس قانون بیر- لامبرت[۱۳۱]، مقدار نوری که در این طول موج مشخص جذب می شود، مستقیما با غلظت آن نمونه شیمیایی متناسب است. اسپکتروفتومترهای مرئی و فرابنفش، رایجترین دستگاه های جذب سنجی در مراکز تشخیصی و آزمایشگاهی است.
۶ قسمت اصلی در ساختمان اسپکتروفتومترها وجود دارد که عبارت است از: منبع نور، تکفام ساز[۱۳۲]، متمرکز کننده پرتو[۱۳۳]، محل نمونه[۱۳۴]، آشکار ساز[۱۳۵] و دستگاه نمایش خروجی[۱۳۶].
۳-۳- نمونه خاکهای مورد آزمایش
در این تحقیق، از سه نوع خاک ریزدانه، درشت دانه و ترکیبی به عنوان محیط متخلخل برای پر کردن ستون خاک استفاده گردید. لازم به ذکر است که همه نمونههای خاک مورد استفاده در این پژوهش دست خورده میباشند. جدولهای (۳-۱) تا (۳-۳) مشخصات مصالح مورد استفاده در این تحقیق را نشان میدهد.
جدول (۳-۱): خصوصیات خاک ریزدانه ((FS[137]
قطر متوسط(mm) هدایت هیدرولیکی(m/s) تخلخل چگالی خشک
۱۱۲/۰ ۶- ۱۰×۵/۳ ۴۷۳/۰ ۷۵/۱
جدول (۳-۲): خصوصیات خاک درشت دانه (CS)[138]
قطر متوسط (mm) هدایت هیدرولیکی (m/s) تخلخل چگالی خشک
۹۷/۲ ۳- ۱۰×۱۷۵/۱ ۳۷۷/۰ ۹/۱
جدول (۳-۳): خصوصیات خاک ترکیبی(MS)[139]
قطر متوسط(mm) هدایت هیدرولیکی(m/s) تخلخل چگالی خشک
۷۳۳/۰ ۴- ۱۰×۸۸/۵ ۴۲۳/۰ ۸۲/۱
شکل های (۳-۵) تا (۳-۷) نمایی از خاکهای مورد استفاده در این تحقیق را نشان میدهد.
شکل(۳-۵): نمایی از خاک ریزدانه شکل(۳-۶): نمایی از خاک درشت دانه شکل(۳-۷): نمایی از خاک ترکیبی
۳-۳-۱- آزمایش دانه بندی مصالح
از این آزمایش، برای تعیین توزیع اندازه دانهها با مشخصات لازم برای ذرات خاک و همچنین تهیه اطلاعات مورد نیاز برای کنترل یکنواختی و غیر یکنواختی دانهبندی استفاده گردید. برای انجام آزمایش دانهبندی وزن مشخصی از مصالح را در سری الکها ریخته و مجموعه را در دستگاه شیکر به مدت زمان کافی قرار داده می شود تا الک شوند و ذرات از بین سوراخ های الک عبور کند. پس از آن وزن خاک روی هر الک اندازه گیری می شود. منحنی دانهبندی را با نموداری که محور افقی آن قطر ذرات بر حسب لگاریتم نشان داده می شود و روی محور عمودی درصد ذرات عبوری نشان داده می شود. برای دو خاک ریزدانه و درشت دانه چون دانهبندی یکنواختی تهیه شده بود و تقریبأ قطر یکسانی ایجاد شده بود لذا منحنی دانهبندی ترسیم نگردید. شکل (۳-۹) منحنی دانه بندی خاک ترکیبی را نشان میدهد که ترکیبی از هر سه خاک مورد استفاده در این تحقیق میباشد.
شکل(۳-۸): منحنی دانه بندی خاک ترکیبی
۳-۳-۲- مشخصات فیزیکی خاکهای مورد استفاده
در این قسمت مشخصات خاکهای مورد استفاده در این تحقیق که شامل قطر متوسط ذرات، تخلل خاک، هدایت هیدرولیکی و چگالی خشک خاک که با روشهای مختلف اندازه گیری شده است توضیح داده می شود.
۳-۳-۳- تعیین قطر متوسط ذرات
با بهره گرفتن از روش الک قطر متوسط ذرات مشخص می شود. قطر متوسط ذرات در واقع از روی منحنی دانهبندی ذرات تعیین می شود. قطر متناظر یا درصد عبوری ۵۰ از روی الک قطر متوسط ذرات یک خاک میباشد.
۳-۳-۴- تعیین تخلخل ذرات خاک
تخلخل یکی از مهمترین مشخصههای خاکهای مورد استفاده در این تحقیق میباشد. معمولأ برای تعیین تخلخل دو روش وجود دارد. روش اول استفاده از روابط ریاضی چگالی و وزن و حجم ذرات سنگریز میباشد.
روش دوم اندازه گیری مستقیم است که در تحقیق حاضر از این روش استفاده گردید. در روش اندازه گیری مستقیم، ابتدا ذرات خاک به درون یک محفظه با حجم مشخص ریخته میشوند. حجم محفظه به عنوان حجم کل(حجم ذرات خاک و فضای خالی) در نظر گرفته می شود. بعد از پر کردن محفظه با ذرات خاک، به درون آن آب ریخته می شود تا حجم منافذ خالی پر گردد. با تقسیم حجم منافذ خالی(حجم آب ریخته شده به درون محفظه) به حجم کل محفظه مقدار تخلخل به صورت زیر بدست می آید:
(۳-۱)
که در آن، تخلخل خاک، حجم منافذ خالی که همان حجم آب ریخته شده به درون محفظه است و حجم کل محفظه میباشد. اما اینکه چه مقدار از مصالح بایستی جهت تعیین تخلخل مورد استفاده قرار بگیرد نیز محل بحث است. اصولأ هر چه حجم محفظه اندازه گیری بزرگتر باشد، دقت اندازه گیری بیشتر بوده و عدد محاسبه شده به مقدار واقعی تخلخل کل مصالح نزدیکتر است. اما در عمل این امکان وجود ندارد که تخلخل کل مصالح به صورت یکجا تعیین گردد. به همین دلیل در تحقیق حاضر از یک محفظه اندازه گیری با ابعاد، قطر ۵/۲۲ سانتیمتر و ارتفاع ۶/۱۷ سانتیمتر استفاده گردید.
۳-۳-۵- تعیین هدایت هیدرولیکی خاک
برای تعیین هدایت هیدرولیکی خاک ریزدانه و خاک ترکیبی از روش بار افتان استفاده گردید و مقدار نفوذپذیری این دو خاک به ترتیب ۶- ۱۰×۵/۳و۴- ۱۰×۸۸/۵ بدست آمد.
۳-۴- ردیابهای رنگی مورد استفاده در این پژوهش
در این پژوهش، از دو نوع ردیاب رنگی با خصوصیات مختلف استفاده گردید. پانسیو ۴-آر[۱۴۰] و ویولت کوواسول[۱۴۱] دو ردیاب رنگی مورد استفاده در این پژوهش هستند. خصوصیات این دو رنگ در زیر معرفی می شود.
۳-۴-۱-۱،۱ رنگ پانسیو ۴-آر
پانسیو ۴-آر جزء رنگهای خوراکی هست و رنگ ظاهری قرمز دارد (به فصل دوم مراجعه شود).
۳-۴-۱-۱- طیف مربوط به رنگ پانسیو ۴-آر
طیف Uv-Vis محلول آبی این ترکیب در شکل (۳-۹) مشاهده می شود، که در این طیف دو پیک و یک شانه به ترتیب در طول موج های ۵۰۶، ۳۲۲ و۳۱۰ نانومتر مشاهده می شود که طبق مشاهدات پیک ۵۰۶ نانومتر به عنوان طول موج بیشینه انتخاب شده است.
شکل (۳-۹): طیف UV-Vis محلول۵۰ میلی گرم بر لیتر پانسیو۴R
۳-۴-۱-۲- رسم منحنی کالیبراسیون رنگ پانسیو ۴-آر
منحنی کالیبراسیون با اندازه گیری جذب محلولهای استاندارد از پانسیو ۴-آر در طول موج ماکسیمم ۵۰۶ نانومتر و رسم این کمیت بر حسب غلظت رنگ با معلوم بودن جذب مربوط به محلول مجهول در طول موج ماکسیمم ۵۰۶ نانومتر و استفاده از معادله کالیبراسیون میتوان غلظت رنگ را در نمونه مجهول محاسبه کرد. نتایج بدست آمده از معادله منحنی کالیبراسیون بیانگر حد تشخیص پایین و همبستگی بالا میباشد. در معادله منحنی کالیبراسیون y بیانگر میزان جذب محلول و x غلظت محلول میباشد.
شکل(۳-۱۰): منحنی کالیبراسیون رنگ پانسیو ۴-آر
۲-۳- دام مورد آزمایش و نحوه آماده سازی دام:
در این تحقیق از ۳ راس گوسفند نژاد قزل یکساله هم وزن (میانگین ۶/۲ ± ۴۹) که قبل از شروع آزمایش اخته شده بودند، استفاده گردید. ابتدا کلیه موارد بهداشتی متداول (اعم از واکسیناسیون، پشم چینی، سم چینی) در مورد دامها اعمال گردید، سپس طی عمل جراحی بر روی شکمبه گوسفندان آزمایشی، فیستولا نصب شد. بدین ترتیب که حیوان ۲۴ ساعت قبل از عمل جراحی تحت پرهیز غذا و آب قرار می گیرد و سپس در هنگام جراحی داروی آرامبخش زایلازین هیدروکلراید۱ به حیوان تزریق می شود. ناحیه گودی کمری چپ ۲پس از تراشیدن و ضد عفونی با تزریق داروی لیدوکائین هیدروکلراید ۳در بافت پوست، ماهیچه و زیرپوست و دیواره شکمبه، این ناحیه بی حس می شود و سپس به کمک اسکالپل بر روی پوست برشی بطول ۱۲-۱۰ سانتی متر به موازات قوس دنده ها و در فاصله ۲ سانتی متری زائده عرضی مهره ها ایجاد می شود، عضلات مورب خارجی و داخلی، عضله عرضی و صفاق نیز در همین امتداد و به کمک قیچی بریده می شوند، پس از خارج کردن شکمبه، اطراف عضو به کمک تامپون های مرطوب پوشانده می شوند تا از ورود ترشحات شکمبه به درون حفره شکم جلوگیری شود، به کمک نخ کات گوت کرومیک۴ نمره یک، بخیه سرکیسه ای به شکل بیضی با قطری متناسب با کانولا بر روی کیسه پشتی شکمبه کار گذاشته می شود. در این مرحله به کمک اسکالپل برشی طولی بر روی دیواره شکمبه و در مرکز بخیه سرکیسه ای ایجاد می شود و پس از وارد کردن کانولا، بخیه سرکیسه ای نیز محکم می شود و گره زده می شود، تا مخاط شکمبه کاملا به سمت داخل برگردانده شوند. سپس محل برش شکمبه را به کمک سرم فیزیولوژی استریل شستشو داده و شکمبه به محل اصلی خود بازگردانده می شود. عضلات دیواره شکم در دو لایه و به کمک نخ کات گوت کرومیک نمره یک و با الگوی ساده سرتاسری بخیه زده می شود. پوست به کمک نخ ابریشم نمره یک با الگوی زنجیری بخیه زده می شود و مهره مربوط به کانولا بسته می شود. پس از عمل جراحی، آنتی بیوتیک مناسب به مدت ۵ روز تجویز می شود. پانسمان زخم با افشانیدن ۵آنتی بیوتیک به مدت ۲ هفته ضدعفونی می شود. بعد از عمل، حیوانات آزمایشی داخل محل های تعبیه شده در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مراغه نگهداری شدند. در این محل ها، آخور و آبشخور جداگانه تعبیه گردیده که متحرک و قابل شستشو بودند.
Nutral Detergent Fiber:NDF -1
Sodium Louryl Sulphate -2
Xylazine Hcl -1
Paralambar fossa -2
Lidocaine Hcl -3
Chromic catgut -4
Xylazine Hcl-1
Paralambar Fossa-2
Lidocaine Hcl-3
Chromic Catgut-4
Spray -5
۲-۴- جیره غذایی:
حیوانات مورد استفاده در این آزمایش در سطح کمی بیشتر از سطح نگهداری تغذیه می شدند. جیره غذایی این حیوانات با نسبتهای ۶۰ درصد علوفه یونجه و ۴۰ درصد خوراک مخلوط (کنسانتره) بود (ارسکوف۱، ۱۹۷۹). غذای تعیین شده برای حیوانات به صورت منظم (روزی ۲ نوبت) در اختیار آنها قرار می گرفت تا سبب رشد و تراکم مناسب جمعیت میکروبی، در طول زمان تخمیر نمونه ها در شکمبه شود. همچنین در تغذیه این حیوانات، سنگ نمک به طور دائم، جهت تعادل تغذیه ای و نیز آب بطور آزاد در اختیار آنها قرار می گرفت.
۲-۵- آزمایش های هضمی:
۲-۵-۱- برآورد تجزیه پذیری به روش کیسه های نایلونی:
با این روش تجزیه پذیری چین های مختلف یونجه بوسیله کیسه های نایلونی از جنس داکرون (الیاف پلی استرمصنوعی۲) که در شکمبه قرار می گرفتند، اندازه گیری می شد. کیسه ها دارای سوراخ هایی به قطر ۴۵ میکرومتر بوده به گونه ای که میکروارگانیسم ها می توانستند وارد آن شده و گاز حاصله از آن خارج می شد. ابعاد کیسه ها ۵×۱۰ سانتی متر بود، البته در نمونه های کمتر (از نظر مقدار) کیسه های کوچکتری می تواند مورد استفاده قرارگیرد. نمونه های یونجه توسط آسیاب چکشی با غربال ۲ میلیمتری آسیاب شدند. مقدار ۵ گرم از نمونه های یونجه در داخل کیسه ها قرار داده شد و درب کیسه ها بوسیله چسب مسدود گردید. زمان های انکوباسیون ۷۲،۴۸،۳۶،۲۴،۱۶،۱۲،۸،۴،۰ و ۹۶ ساعت بود. برای هر تیمار در هر ساعت ۶ تکرار تهیه شد، بطوری که درون شکمبه هر گوسفند ۲ کیسه قرار داده شد، بدین صورت که قبل از قرار دادن کیسه ها درون شکمبه حیوانات، کیسه ها در داخل کیسه ای از جنس پلی استر با قطر منافذ ۳ میلیمتر قرار داده شدند بطوریکه مایع شکمبه به راحتی می توانست وارد کیسه شود. و برای راحتی کار، کیسه بزرگ از چندین قسمت گره زده شد. سپس کیسه بزرگ که حاوی کیسه های نایلونی بود بوسیله نخ پلاستیکی گره زده شده و با بهره گرفتن از لوله لاستیکی به طول ۳۰ سانتی متر در داخل شکمبه شناور شدند. پس از اتمام زمان انکوباسیون، کیسه ها از طریق درب کانولا خارج شده سپس جهت شستشو در معرض جریان آب سرد قرار گرفتند تا زمانی که اعمال تخمیر متوقف شده آب خارج شده کاملا شفاف شود (البته در رابطه با زمان صفر، انکوباسیون صورت نگرفت)، زمان صفر تجزیه پذیری فقط با شستن نمونه ها در مجاورت آب اندازه گیری گردید (پتیت و ترمبلای۱، ۱۹۹۲ ؛ تقی زاده و همکاران، ۲۰۰۵). در مرحله شستشو نبایستی ذرات چسبیده به قسمت خارجی وارد کیسه شده و همچنین محتویات داخل کیسه ها تحت فشار قرارنگیرد زیرا محتویات هضم نشده داخل کیسه ها از داخل روزنه های دیواره کیسه خارج می شوند. جهت تبخیر آب کیسه ها به مدت ۲۴ ساعت در درجه ۶۵ درجه سانتیگراد قرارگرفته و سپس به منظور تعیین درصد ماده خشک آن، مدت ۲۴ ساعت در دمای ۱۰۵ درجه سانتیگراد در داخل آون قرار داده شدند.
rskovØ-۱
Synthetic Polyester Fiber -2
درصد ماده خشک و پروتئین خام ناپدید شده از طریق فرمول های زیر محاسبه گردیدند.
فصل دوم:مواد و روشها
۱۰۰×(وزن کیسه – وزن کیسه همراه نمونه)/[(وزن کیسه – وزن کیسه همراه نمونه پس از انکوباسیون) – (وزن کیسه – وزن کیسه همراه نمونه)] = درصد ماده خشک ناپدید شده
۱۰۰ × (وزن اولیه خوراک×درصدپروتئین)/[(درصدپروتئین باقی مانده×وزن باقی مانده انکوباسیون) – (درصدپروتئین×وزن اولیه خوراک)] = درصد پروتئین ناپدید شده
Petit & Tremblay-1
Taghizadeh-2
توسط نرم افزار ناوی ۱تجزیه پذیری بالقوه با بهره گرفتن از مدل P = a+b(1 – e-ct) محاسبه گردید (ارسکوف و مکدونالد۲، ۱۹۷۹؛ مکدونالد۳، ۱۹۸۱ ؛ پتیت و ترمبلای۴، ۱۹۹۲ ؛ تقی زاده و همکاران، ۱۳۸۲). در این فرمول ضرایب عبارتند از:
P = درصد تجزیه پذیری در زمان t ، t = زمان انکوباسیون، a = عرض از مبدا در زمان صفر و نشان دهنده مواد محلول، b = تجزیه پذیری مواد نامحلول، c = نرخ تجزیه پذیری بخش b در زمان t و e مبنای لگاریتم نپرین (۷۱۸۲/۲) می باشد.
اطلاعات حاصل از تجزیه پذیری در هر ساعت انکوباسیون توسط نرم افزار SAS و در قالب طرح کاملاً تصادفی با ۳ تیمار و ۶ تکرار مورد بررسی قرارگرفتند. مدل آماری طرح بصورت زیر بود.
Yij = µ+Ti+eij
Yij = مقدار هر مشاهده، µ = میانگین کل، Ti = اثر تیمار و eij = خطای آزمایشی می باشد.
۲-۵-۲ اندازه گیری تولید گاز در شرایط آزمایشگاهی:
برای اندازه گیری میزان تولیدگاز حاصل از تخمیر از روش فدوراک و هرودی۵ (۱۹۸۳) استفاده شد. در این روش از میزان جابجایی آب لوله های آزمایشی مدرج متصل به شیشه های حاوی مایع شکمبه و نمونه خوراکی جهت اندازه گیری میزان گاز تولید شده استفاده می شود (ونگ و همکاران۶، ۲۰۰۲؛ فدوراک و هرودی، ۱۹۸۳).
حدود ۳۰ میلی گرم از هر نمونه آسیاب شده (با غربال ۲ میلیمتری) در داخل شیشه های ۵۰ میلی لیتری استریل ریخته و برای هر نمونه ۳ تکرار در نظر گرفته شد. مایع شکمبه حدود ۲ ساعت بعد از خوراک وعده صبحگاهی از گوسفندان فیستوله دار که با جیره مخلوط ۶۰ درصد کنسانتره و ۴۰ درصد علوفه به مدت یک ماه تغذیه شده بودند (ونگ و همکاران، ۲۰۰۲)، جمع آوری و با پارچه ۴ لایه ای صاف و در فلاسک محتوی گاز کربنیک سریعا به آزمایشگاه منتقل گردید. مایع شکمبه و بافر تهیه شده طبق روش مک دوگال۱ (۱۹۴۸) به نسبت یک قسمت از مایع شکمبه و دو قسمت از بافر به داخل ارلن ریخته شده و جهت جلوگیری از تخمیر هوازی و کاهش دمای مایع،گاز کربنیک به داخل مخلوط تزریق و در روی هیتر با دمای ۳۹ درجه سانتیگراد قرار داده شد.
Petit & Tremblay -4
Fedorak & Hrudey -5
Wang et.al -6
NAWAY -1
Ørskov & Mc Donald -2
Mc Donald-3
در هر شیشه حاوی نمونه مقدار ۲۰ میلی لیتر از مخلوط مایع شکمبه و مخلوط مکدوگال بر روی نمونه های خوراک ریخته شد و پس از تزریق گازکربنیک و بی هوازی نمودن محیط داخل شیشه در آن محکم بسته و در دستگاه انکوباتور شیکر در دمای ۳۹ درجه سانتی گراد با تعداد ۱۲۰ دور بر دقیقه قرار داده شد.
برای تصحیح گاز تولیدی با منشاء مایع شکمبه ۳ تکرار بدون نمونه خوراک (بلانک) و فقط با ۲۰ میلی لیتر از مخلوط مایع شکمبه و بافر در نظر گرفته و در انکوباتور قرار داده شد.
در زمان های ۲، ۴، ۶، ۸، ۱۲، ۱۶، ۲۴، ۳۶، ۴۸، ۷۲، و ۹۶ ساعت پس از قرار دادن شیشه ها در انکوباتور شیکردار، میزان گازتولیدی به روش فدوراک (جابجایی مایع) قرائت و ثبت گردید. حجم گاز تولیدی بر اساس وزن نمونه خوراک در هر زمان با بهره گرفتن از رابطه زیر تصحیح می شود.
V = (Vt – Vb) × ۱۰۰۰/W
که در این رابطه :
V: حجم گاز تولید شده بر حسب میلی لیتر به ازای هرگرم ماده خشک.
Vt: حجم گاز تولیدی در شیشه های حاوی نمونه خوراک بر حسب میلی لیتر.
Vb: حجم گاز تولیدی در شیشه های فاقد نمونه خوراک برحسب میلی لیتر.
وW: وزن نمونه خشک خوراک برحسب میلی گرم ماده خشک می باشد.
Mc Dougall-1
جهت تعیین مولفه های تولیدگاز از معادله مکدونالد(۱۹۸۱) استفاده شده است.
P = a+b(1 – e-ct)
که در آن:
P: تولید گاز در زمان t
۸۷/۰
۹۴/۰
۷۹/۰
۹۰/۰
زیرمقیاسها
سواد کمی
سواد اطلاعاتی
کار تیمی
حل مسأله
ضریب آلفای کرونباخ
۸۸/۰
۹۳/۰
۹۶/۰
۸۸/۰
۳-۷- روش جمع آوری اطلاعات
در این پژوهش به منظور تهیه و تدوین مبانی نظری و سوابق پژوهشهای انجام شده از روش کتابخانهای و به منظور جمع آوری اطلاعات جهت پاسخگویی به سؤالات پژوهش، پس از اخذ مجوز از مسئولین دانشگاه شیراز و تعیین حجم نمونه، پرسشنامهها بین دانشجویان مهندسی توزیع شد. مدت اجرای پرسشنامه حدوداً ۱۰دقیقه و اجرای آن به صورت انفرادی بود.
۳ – ۸ - روش تجزیه و تحلیل دادهها در پاسخ به سؤالات جزیی پژوهش:
- مهارت (های) غالب اعضای هیأت علمی دانشگاه شیراز درکاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری کدام است؟ (تحلیل واریانس اندازهگیریهای مکرر)
- آیا مهارتهای فکری و عملی دانشجویان مهندسی دانشگاه شیراز، در حد مطلوب میباشد؟ (آزمون تی تک نمونهای)
- مهارت (های) فکری و عملی غالب دانشجویان مهندسی دانشگاه شیراز کدام است؟ (تحلیل واریانس اندازهگیریهای مکرر)
- آیا بین مهارت اعضای هیأت علمی در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری و توسعه انواع مهارتهای فکری و عملی دانشجویان مهندسی دانشگاه شیراز رابطه معناداری وجود دارد؟ (ضریب همبستگی پیرسون)
-
- آیا مهارت اعضای هیأت علمی در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری، پیش بینی کننده معناداری برای تعیین مهارتهای فکری و عملی دانشجویان زن و مرد مهندسی دانشگاه شیراز میباشد؟ (ضریب رگرسیون چند متغیره)
- آیا مهارت اعضای هیأت علمی در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری، پیش بینی کننده معناداری برای تعیین مهارتهای فکری و عملی دانشجویان رشتههای مختلف مهندسی دانشگاه شیراز میباشد؟ (ضریب رگرسیون چند متغیره)
- آیا بین مهارت اعضای هیأت علمی دانشگاه شیراز در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری، از دیدگاه دانشجویان زن و مرد، تفاوت معناداری وجود دارد؟ (تحلیل واریانس چند متغیره)
- آیا بین مهارت اعضای هیأت علمی دانشگاه شیراز در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری، از دیدگاه دانشجویان رشتههای مختلف مهندسی، تفاوت معناداری وجود دارد؟ (تحلیل واریانس چند متغیره)
- آیا بین مهارتهای فکری و عملی دانشجویان زن و مرد مهندسی دانشگاه شیراز، تفاوت معناداری وجود دارد؟ (تحلیل واریانس چند متغیره)
- آیا بین مهارتهای فکری و عملی دانشجویان رشتههای مختلف مهندسی دانشگاه شیراز، تفاوت معناداری وجود دارد؟ (تحلیل واریانس چند متغیره)
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل دادهها
۴- ۱- مقدمه
در این فصل یافتههای بهدست آمده از اجرای ابزارهای پژوهش مورد بررسی قرارگرفته و به ارائه نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری دادههای پژوهش پرداخته میشود. به منظور پاسخگویی به سؤالات پژوهش با بهره گرفتن از نرم افزارهای spss20و Lisrel 8.54، علاوه بر اینکه به نتایج مقتضی دست یافته میشود، تحلیـلی گویا و روشن از دادههای بهدست آمده از پژوهش صورت میگیرد. بر این اساس در این فصل یافتههای پژوهش در قالب یافتههای توصیفی و استنباطی به تفکیک بیان شده و سپس خلاصهی این یافتهها ارائه شده است.
۴-۲- یافتههای پژوهش
۴-۲-۱- یافتههای توصیفی
جدول شماره (۴-۱) میانگین و انحراف استاندارد مهارت اعضای هیأت علمی در کاربرد مراحل هفتگانه چرخه یادگیری شامل مراحل استنباط، مشارکت، اکتشاف، توضیح، بسط یادگیری، ارزیابی و توسعه یادگیری را از دیدگاه دانشجویان نشان میدهد.
جدول شماره (۴-۱): میانگین و انحراف استاندارد مهارت اعضای
هیأت علمی در مراحل هفت گانه چرخه یادگیری
- زمانی که کارکنان یک سازمان از سازمان خوددفاع کنند بطور مستقیم و غیرمستقیم اعتبارسازمان را تقویت کرده که در سایه آن امنیت شغلی افراد تامین می گردد. (سلطانی ۱۳۷۹).
۴-۱-۲ عوامل سازنده امنیت شغلی
افراد با نیازهای متفاوتی وارد سازمان می شوند و هیچ فردی به طور کامل تواناییها و نیرومندیهای یکسانی در این نیازها ندارد. برخی افراد اساساً با پول راضی می شوند، برخی دیگر تنها به فکر ارضای احساس ایمنی هستند. توجه به تفاوتهای فردی، مطلب بسیار مهمی است اما بدان معنا نیست که نمی توان آنچه باعث امنیت شغلی می شود را پیش بینی کرد.
یکی از نخستین پژوهشها مربوط به لارنس ۱ (۱۹۴۹) است که در بین کارکنان صنعت نفت اجرا شد. از سرپرستان خواسته شد سعی کنند خود را به جای کارگران بگذارند و این کار را بادرجه بندی ترتیب و اهمیت رشته عواملی انجام دهند که توصیف کننده چیزهایی است که کارگران از شغل خود می خواهند. تاکید بر این بود که سرپرستان نباید بر پایه آنچه خود مایلند بلکه بر اساس آنچه فکر می کنند کارگران می خواهند، عمل درجه بندی را انجام دهند. نتایج این مطالعه نشان داد که سرپرستان به طور کلی به دستمزد خوب، امنیت شغلی، ارتقاء و شرایط مناسب کاری به عنوان چیزهایی که کارگران از شغل خود می خواهند بیشترین رتبه را دادند. از سوی دیگر کارگران احساس می کردند آنچه بیش از هر چیز می خواهند قدردانی کامل به خاطر انجام کار، احساس سهیم بودن در کار و درک همدلانه مشکلات شخصی است. نکته جالب توجه در این مطالعه آن است که آنچه کارگران به آن بیشتر اهمیت می دادند، سرپرستان با کمترین اهمیت رتبه بندی کردند (بافرانی، ۱۳۸۷).
بنابراین در صورت شناسایی عوامل تعیین کننده امنیت شغلی، پژوهشگران می توانند شرایط لازم و راهکارهایی را جهت افزایش بهره وری ایجاد نمایند. در این قسمت برخی از مهمترین عواملی که در ایجاد و حفظ احساس امنیت شغلی در کارکنان موثر هستند و در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته اند، به طور مختصر آورده می شود.
۱-۴-۱-۲ رضایت مادی (حقوق و دستمزد)
برخی از متخصصان حقوق و پرداختها را یکی از مهمترین عوامل موثر بر امنیت شغلی دانسته اند. کارکنان اغلب دریافتشان را علائمی از احترام می دانند که مدیران نسبت به کاری که انجام می دهند ابراز می دارند، به همین خاطر بسیاری از کارکنان غالباً حقوق خود را با میزان عملکرد و حقوق کارکنان هم تراز خود مقایسه می کنند.
۱-Larens
جونز واسلون ۱ (۲۰۰۴) بیان می دارند :
در ادبیات روانشناسی، رضایت افراد تا اندازه ای به درآمد نسبی یا آنچه دیگران دریافت می کنند، بستگی دارد. به عبارت دیگر بین رضایت کارمند و حقوق دیگر کارمندان رابطه معکوس وجود دارد. آنان به یک فرمولبندی با مفهوم محرومیت نسبی اشاره می کنند. طبق این فرمولبندی وقتی که میزان دستمزد یک فرد نسبت به دیگر کارمندان پایین شد، شخص به طور نسبی احساس محرومیت کرده و از میزان رضایت وی کاسته می شود. به عبارت بهتر هم حقوق کامل و هم حقوق نسبی بر امنیت شغلی تاثیر می گذارند، به این صورت که احساسات ارزش شغلی نه تنها تحت تاثیر حقوقی که فرد دریافت می دارد قرار می گیرد، بلکه تحت تاثیر حقوق دیگر کارگرانی که با وی در موقعیت یکسانی قرار دارند نیز می باشد (ص ۳۶۲به نقل از بافرانی ۱۳۸۷).
میر سپاسی (۱۳۸۱) اعتقاد دارد پرداختها نقش مهمی را در رضایت شغلی ایفا می کنند و برای کارمندان به همان اندازه که برای کارگران مهم است، اهمیت دارد. مهمترین اجزای پرداخت، حقوق و مزایا می باشد که شخص در قبال کار خود دریافت می کند. حقوق، مقرری ثابت است که معمولاً به صورت ماهیانه به کارکنان پرداخت می گردد و دستمزد به مزد ساعتی یا روزانه کارگران اطلاق می شود.
در پژوهش لاولر ۲ وپورتر۳، ۱۹۶۳ (به نقل از بافرانی ، ۱۳۸۷) آمده است : اعضای سازمان غالباً حقوق خود را با حقوق دیگر اعضاء مقایسه می کنند و اگر تصور کنند که بیشتر از دیگران حقوق می گیرند، خیلی خشنود می شوند. آنها به انصاف و عدالت خیلی اهمیت می دهند. در یک مطالعه در آمریکا معلوم شد سرپرستانی که بیش از ۱۲۰۰۰ دلار دریافت می کردند، در مقایسه با روسای شرکت که کمتر از ۴۹۰۰۰ دلار کسب می کردند، راضی تر بودند. به عبارت دیگر بهتر اگر نسبت به توزیع پاداشها، احساس ناعادلانه وجود داشته باشد، در این صورت امکان بروز نارضایتی بسیار بالا است، در عین حال میزان خشنودی فرد نسبت به شرایط کار، بر احساس تعهد بیشتر یا کمتر وی نسبت به سازمان اثر می گذارد و این امر سرانجام عملکرد فرد را تحت تاثیر قرار می دهد .
۱- Janes & Sloane 3-Porter
۲-Lawler
۲-۴-۱-۲ عاطفی بودن محیط کار
در طول ۳۰ سال گذشته کتابهای مهم زیادی در زمینه شادی در محیط کار به رشته تحریر درآمده است. بیشترین مطالعات مربوط به ساعات کاری، استرس شغلی، انتظارات و نقشهای درون سازمان و ویژگیهای شغلی می باشد. بعضی از دانشمندان انجام تحقیقاتی درباره رابطه بین شادی، کار و اوقات فراغت را به عهده گرفته اند. عده ای دیگر نیز به بررسی عوامل سازنده و موثر بر امنیت شغلی و مزایای اجتماعی و اقتصادی ناشی امنیت شغلی بالا پرداخته اند (گلان و پاتمر، ۲۰۰۲، به نقل از بافرانی ، ۱۳۸۷).
بلانچ فلاور ۱۲۰۰۵ (به نقل از بافرانی ، ۱۳۸۷) نیز بیان می کنند که: شادمانی در کار، رابطه نزدیکی با احساس امنیت شغلی دارد. افرادی که احتمال می دهند از کار اخراج شوند و کار خود را از دست بدهند شادمانی کمتری نسبت به آنهایی که فکر می کنند کارشان راحت بوده و می توانند شغل بهتری با کارفرمای دیگری پیدا کنند، داشتند.
مایرز و داینر ۲ ،۱۹۹۵(به نقل از بافرانی ، ۱۳۸۷) برای بیان رابطه شادمانی و رضایت شغلی تئوری فعالیت را بیان می کنند. طبق این تئوری وقتی فرد به طور ناخودآگاه در فعالیتی جذب می شود، ذهنش را روی آن فعالیت متمرکز کرده و از زمان و وقت خود برای رسیدن به هدف به بهترین نحو استفاده می کند و نسبت به اطرافش بی اعتنا می شود. اگر شغل شخص جذابیت کافی داشته باشد این تحقق هدف با لذت خاصی همراه خواهد بود و شخص به جای پاداشهای بیرونی مانند پول، تحسین، تشویق و …. بیشتر به وسیله پاداشها و محرکهای درونی انگیزش پیدا می کند (ص ۱۲۱).
آنان به نظر کاستاومک گرا ۳ (۱۹۸۰) در این زمینه نیز اشاره می کنند مبنی بر این که شادمانی در محیط کار حاصی بی توجهی و بی اعتنایی به محیط اطراف نیست بلکه حاصل پذیرفتن فعالیتی هدفمند است. یعنی افراد چه سر کار باشند یا در حال تفریح و فراغت، وقتی جذب فعالیتی شوند بیشتر از وقتی که بیکارند، لذت می برند. بنابراین درگیری در فعالیتهای جالب مانند مشغول کار بودن منبع اصلی شادمانی است ( بافرانی ، ۱۳۸۷).
ماسکیچ ولیتر ۴،۱۹۹۹ (به نقل از بافرانی ، ۱۳۸۷) طی ۲۰ سال گذشته از پژوهشگران پیشرو در زمینه افسردگی در محیط کار بودند و آن را یک مشکل جدی در محیط کار می دانند و معتقدند هزینه کارکنان اندوهگین و افسرده (ناشاد) هم برای کارکنان و هم برای سازمانها
۱- Blanchflower 2- Myers & Diener
۳- Costa & MacCra 4- Maskach & Leter
بالاست. زیرا کارکنانی که در محیط کار خود شاد نیستند، به جای استفاده از حداکثر توان از حداقل استفاده می کنند. آنها از طریق مصاحبه با هزاران نفر در آمریکای شمالی و اروپا فهرستی را تهیه کردند که از روی آن احساسی را که افراد نسبت به محیط کار خود و افرادی که با آنها سر و کار دارند بررسی می شد. آنها با بهره گرفتن از این فهرست در پژوهشی دریافتند که مشکل افسردگی روحی و ناشاد بودن افراد در شغل مربوط به خود اشخاص نیست بلکه مربوط به محیط کار است آنها به این تیجه رسیدند که وقتی در محیط کار وجهه انسانی کار مورد توجه قرار نگیرد و یا از هر فرد بازده ای بیشتر از توان او مورد انتظار باشد اشخاص دچار افسردگی روحی شده و در نتیجه از شغل خود ناراضی می شوند. آنها در این پژوهش به شش نکته اساسی که در شادی کارکنان در محیط موثرند تاکید کردند: ۱- حجم کار ۲- کنترل و نظارت ۳- حقوق ۴- ارتباط با همکاران ۵- عادلانه بودن سیستم ترفیع و ارتقاء ۶- نظام ارزشی که در زیر به طور خلاصه بیان می شوند.
۱- حجم کار در حد توان : کار بیش از حد، زمان و منابع کم موجب می شود فرد احساس کند کار بیش از ظرفیت اوست، اما حجم کار در حد توان فرد را قادر می سازد آنچه بایسته است را به انجام برساند و حتی قابلیت رویارویی با چالشهای جدید را در خود ببیند.
۲- کنترل و نظارت : سیاستهای سخت گیرانه و قوانین خشک در محیط کار یا محیط بی نظم کاری مانع پیشرفت فرد شده، موجب نارضایتی او از محیط کار می شود اما اگر فرد فرصت داشته باشد یا به او اجازه داده شود که خود در مورد مسائل تصمیم بگیرد و مشکلات را حل کند یا به عبارتی مدیریت مشارکتی نهادینه شده باشد، فرد شغل خود را عاملی برای ارضاء تمام نیازهای خود دانسته و بدنبال آن از محیط کاری راضی و در نتیجه شاداب و سر زنده خواهد بود.
۳- حقوق : اگر حقوق افراد پایینتر از کاری باشد که انجام می دهند و یا حتی کوچکترین قدردانی از کار آنها نشود باعث می شود کارکنان احساس کنند که کارشان بی ارزش بوده و در نتیجه موجب ناراحتی و اندوه آنها می شود. اما وقتی افراد حقوق خوبی بگیرند و یا از رئیس خود تقدیر نامه ای دریافت کنند احساس می کنند که کارشان در نظر دیگران مهم و ارزشمند است و احساس غرور کرده و در نتیجه شاد می شوند.
۴- ارتباط با همکاران : کارکنانی که در محیط کار درباره وظایف و مسئولیت های خود با دیگران تنش دارند ناامید، خشمگین، مضطرب و بدگمان می شوند اما اگر تبادل نظر داشته باشند، با یکدیگر شوخی کنند یا با افرادی که دوست دارند در یک محیط باشند. احساس همبستگی، روحیه گروهی و حمایت گروهی بیشتر شده در نتیجه از کار خود لذت می برند و همین لذت موجب شادمانی آنها می شود.
۵- عادلانه بودن سیستم ترفیع و ارتقاء : اگر در سازمانی فرد احساس کند که کار را انجام می دهد ولی دستمزد را دیگری دریافت می کند و یا بفهمد که در آن سازمان ارزشیابی ها و ترفیعات را دستکاری می کنند، فرد بی اعتماد شده و این عدم تعادل فرد با سازمان موجب بدبینی و احساس نامناسب فرد به محیط کار می شود اما اگر شخص احترام و عدالت را در محیط کاری خود احساس کند ارزش شخصی او تایید می گردد و همین امر موجب شادمانی او می شود.
۶- نظام ارزشی : گاهی یک شغل منجر به این می شود که کارکنان کارهای غیر اخلاقی یا مغایر با ارزشهای شخصی خود انجام دهند (مثلاً دروغ بگویند تا بتواند کالایشان را بفروشند) و گاه ممکن است میان ارزشهای متضاد دچار تعارض شود مانند وقتی که احساس کند در سازمان کارهایی انجام می شود که خلاف آن را تبلیغ می کنند، در هر صورت احساس بدی نسبت به خود یا سمتی که در سازمان دارد پیدا کرده و در نتیجه ناراضی و اندوهگین می شود اما زمانی که کار شخص برایش معنادار و سازگار با اصول شخصی و نظام ارزشی او باشد احساس غرور خواهد کرد و از موفقیت هایی که در محیط کار به دست می آورد احساس خشنودی و رضایت خواهد کرد (صص۵۳-۵۲).
اگر این شش مورد رعایت شوند شخص در محیط کار احساس امیدواری و شادابی خواهد کرد و محیط کار برای کارکنان سرشار از امنیت روانی و در نتیجه امنیت شغلی خواهد شد.
۳-۴-۱-۲ ثبات شغلی
تعریف ثبات شغلی
ثبات شغلی اصطلاح خلاصه شده ای است که برای توصیف مدت زمانی که شخص در یک شغل می ماند به کار می رود. دو نوع آمار می تواند برای فراهم کردن اطلاعات درباره ثبات شغلی گزارش شود. اول اطلاعاتی درباره میانگین مدت مشاغل فعلی یا مدت زمانی که اخیراً عده ای از افراد به کار گرفته می شوند و دوم اطلاعاتی درباره سهم افرادی که در طول یک دوره زمانی شغلی را رها کرده اند. برای مثال، افزایش در میانگین مدت زمان یک شغل، تغییر جهت در سهم دوره تصدی شغل در جریان دوره های طولانی تر، یا کاهش احتمال رها کردن یک شغل به عنوان افزایش ثبات شغلی تفسیر خواهد شد.
فایول در اصول چهارده گانه مدیریت خود از اصلی به نام ثبات یاد می کند و معتقد است که کارمند برای تطبیق خود با محیط و خواستهای سازمان به زمان نیاز دارد و پس از تسلط بر کار به بهره دهی می رسد. اگر قبل از بهره دهی کامل جابجا شود، از یک طرف هزینه هایی که سازمان برای آموزش وی پرداخته است، به هدر می رود و از طرف دیگر روحیه اش تضعیف می گردد (رضائیان، ۱۳۷۲).
برای این که کارمند بتواند با شغل جدید خود آشنا شود و آن را به طریق شایسته ای انجام دهد به فرض این که استعداد لازم برای آن کار را داشته باشد، باز هم مدتی وقت لازم است حال اگر قبل از این که کارمند به شغل جدید خود آشنا شود شغل او را تغییر دهند، چنین کارمندی فرصت نخواهد یافت که کار قابلی برای موسسه انجام دهد و اگر این وضع چندین بار تکرار شود کار مورد نظر انجام نخواهد گرفت.
گردش مشاغل از تکنیکهای آموزشی است که موجب پویایی سیستم و افزایش تعلق کارکنان و مانع از خستگی کارکنان در یک شغل می گردد و علاوه بر این رضایت شغلی و درک همه جانبه از فرایند سازمان را برای فرد به همراه دارد. به افراد شایستگی انجام کار تمامی اعضای گروه را می دهد و کارها را به یکدیگر مرتبط می سازد (کوهستانی، ۱۳۸۰).
روش گردش شغلی دارای معایبی نیز می باشد. اولا که هیچکس در ابتدای تصدی شغل با آن آشنا نیست و آموزش و یادگیری به زمان نیاز دارد، بنابراین تا مدتی تولید و کارایی در سطح بهینه نخواهد بود. دوم این که احساس موقتی بودن شغل باعث می شود که فرد اگر مرتکب اشتباهی هم شد زیاد سختگیری نشود و این امر در کیفیت تصمیم گیریها اثر سوء می تواند داشته باشد. (سعادت، ۱۳۷۵، ص ۱۹۹).
بنابراین تغییرات سریع و جابه جایی شغلی، مانع استفاده صحیح از آموزش و هزینه های صرف شده است و از طرفی ثبات فرد در شغل معین برای مدت طولانی منجر به بیماری بی هویتی کاری می شود و تنها راه علاج آن جابه جایی و تعویض شغل است که موجبات رضایت شغلی احساس تعلق به سازمان و رشد خلاقیت و استعداد درونی افراد را فراهم می سازد.
۴-۴-۱-۲ امکان بروز خلاقیت در شغل
تعاریف خلاقیت
خلاقیت به عنوان یک پدیده انسانی و علمی از دیدگاه های مختلف، به شیوه های گوناگون و با تعاریف متعدد و متفاوت مطرح شده است اما هنوز تعریفی که مورد پذیرش همگان باشد در دسترس نیست.
دانشمندان علم مدیریت، تعاریف متعددی از خلاقیت ارائه کرده اند که در اینجا به بعضی از این تعاریف اشاره می نماییم. الوانی (۱۳۷۰) معتقد است: خلاقیت به معنای تولید یک اندیشه و فکر جدید یا به عبارت دیگر خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد (ص ۲۵).
رابینز ۱ (۱۳۷۸) معتقد است که: خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد و یا ایجاد پیوستگی بین ایده ها می باشد.
فرایند خلاقیت
تا به حال مدل های زیادی از فرایند خلاقیت ارائه شده است. در اینجا به یکی از آنها اشاره شده. از نظر مقیمی (۱۳۷۷) فرایند خلاقیت شامل پنج مرحله به شرح ذیل است:
مرحل اول مرحله آمادگی : آمادگی شامل توجه دقیق و متمرکز بر روی مسئله تحت بررسی و شاخص های مختلف آن به منظور حل مسئله است. دانشمندان بعضی اوقات برای سال های متمادی در آزمایشگاه خود کار می کنند، بدون این که ایده ای جدید خلق کنند، دانشمندان تمایل دارند تا راه حل های متعددی را برای حل مساله بیازمایند.
مرحله دوم نهفتگی (خواب بر روی مسئله): عبارت است از زمان تفکر و واکنش به طور کلی یک دوره ای است که توجه ضمیر خود آگاه از تمرکز بر روی مسئله مورد نظر دور می شود. بعضی مواقع ایده های اساسی نتیجه تفکر ضمیر ناخودآگاه است و وقتی فرد به مسئله فکر نمی کند، در ذهن ایجاد می شود. از همین رو به این مرحله خواب بر روی مسئله هم گفته می شود.
مرحله سوم مرحله اصرار و پافشاری: دوره نهفتگی الزاماً منجر به خلاقیت نمی شود. بعضی اوقات تلاشهای مصرانه جسارت و پشتکار مورد نیاز است که در این مرحله تلاشها بیشتر می شود، اطلاعات جدید افزوده می گردد و یا مسئله دوباره تعریف می شود. تا نتایج مختلف و جدیدی ایجاد گردد.
مرحله چهارم مرحله بینش و بصیرت : بصیرت به عنوان نقطه واقعی حل مسئله، نتیجه مرحله آمادگی و نهفتگی است. با تجزیه و تحلیل وسیع عوامل مختلف و ترکیب این عوامل ایده خلاق به طور ناگهانی و غیر منتظره ایجاد می گردد. در این مرحله فرد ایده ای را می یابد. که همواره در جستجوی آن بوده ولی قبلاً از آن غافل شده است.