به آسانی مبادله نمی شوداگرچه این سرمایه منبعی است که ارزش استفاده دارد. سرمایه اجتماعی دارایی هیچ یک از افرادی که از آن سود می برند نیست و این به واسطه صفت کیفی ساختار اجتماعی است که فرد در آن قرار گرفته است. نتیجه فرعی فعالیت های دیگر است و معمولأ شخص خاصی آن را بوجود نمی آوردزیرا انگیزه برای سرمایه گذاری در آن وجود ندارد یا ضعیف است، بر خلاف سرمایه فیزیکی که به واسطه منافع شخصی اش انگیزه برای سرمایه گذاری کاهش نمی یابد. سرمایه اجتماعی با اینکه منبع مهمی برای افراد است و می تواند بر توانایی انجام کنش و کیفیت زندگی آن ها بسیار تأثیر گذار باشد، با وجود این از آنجا که بسیاری از منافع کنش هایی که سرمایه اجتماعی را به وجود می آورند، توسط افرادی غیر از فردی که آن را ایجاد کرده کسب می شود، به سود فرد نیست که آن را بوجود آورد.نتیجه این می شود که بیشتر شکل های سرمایه اجتماعی به شکل نتیجه فرعی فعالیت های دیگر ایجاد یا نابود می شود. اگرچه کلمن به عوامل ایجاد، حفظ و نابودی اجتماعی اشاره دارد و معتقد است عواملی نظیر فروبستگی شبکه اجتماعی و ثبات ساختار اجتماعی و ایدئولوژی در حفظ و نابودی سرمایه اجتماعی موثر هستند. نهایتا اینکه سرمایه اجتماعی در صورت استفاده بیشتر برخلاف بعضی اشکال دیگر سرمایه نه تنها مستهلک نمی شود بلکه افزایش می یابد.
تعاریف بوردیو و کلمن تا حودودی شبیه به هم هستند. هر دو قائل به مشارکت و عضویت فرد در گروه بودنند و ماحصل آن را به عنوان سرمایه تلقی می نمودنند؛ بوردیو برای این مفهوم از واژه چسبندگی و کلمن از واژه ساختار اجتماعی کمک گرفتند. بر خلاف بوردیو که سرمایه اقتصادی را به عنوان هدف غایی در نظر می گرفتند، کلمن، سرمایه انسانی را به عنوان هدف غایی مطرح و سرمایه اجتماعی را به عنوان ابزاری برای حصول به سرمایه انسانی بکار می برد. به عبارتی، کلمن با بهره گرفتن از مفهوم سرمایه اجتماعی سعی در شناخت نقش هنجارها و ارزش ها در داخل خانواده با شبکه های اجتماعی بود تا از این طریق بتواند موجب تقویت سرمایه انسانی شود(کلمن، ۱۹۹۸).
سرمایه اجتماعی از دیدگاه رابرت پاتنام
رابرت پاتنام نیز از اندیشمندان ونظریه پردازان مفهوم سرمایه اجتماعی است ونظریه ی او در ارتباط با نظریه الکسیس دوتوکویل است دوتوکویل نگران بی نظمی و آنارشی قریب الوقوع در اولین دموکراسی شناخته شده دنیا بود و معتقدبود که برابری رسمی دربرابر قانون سبب اتمیزه کردن جامعه وسپس منجربه استبداد می شود اما در پایان سفرهای خود در امریکا به این نتیجه رسید که زندگی انجمنی یکی از شالوده های مهم نظم اجتماعی است و این انجمن ها میزان بالای تعهد مدنی را ایجاد می کنند و این امر از ظهور استبداد جلوگیری می کندونظریه پاتنام این بود که هشدار می داد سنگ بنای توکویلی دموکراسی امریکایی در حال نابودی است و در همین راستا مفهوم سرمایه اجتماعی را بکاربرد. پاتنام سرمایه اجتماعی را اعتماد، هنجارهای همیاری و شبکه هایی می داند که دستیابی به منافع متقابل را تسهیل می کند و هدف سرمایه اجتماعی را تامین دموکراسی کارآمد و توسعه اقتصادی می داند. بنابراین پاتنام سرمایه اجتماعی را فراتر از سطح فردی بکارمی گیرد وبه چگونگی کارکرد سرمایه اجتماعی در سطح منطقه ای و ملّی و تاثیر آن بر نهادهای دموکراتیک
می پردازد (فیلد،۲۰۰۴).
پاتنام( ۱۹۹۳تا۱۹۹۸) از پژوهشگران اخیر سرمایه اجتماعی است. تأکید عمده وی به نحوه تأثیر سرمایه اجتماعی بر رژیم های سیاسی و نهاد های دموکراتیک مختلف است. پاتنام، سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از مفاهیمی مانند اعتماد، هنجارها و شبکه ها می داند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده و در نهایت منافع متقابل آنان را تأمین خواهد کرد. از نظر وی اعتماد و ارتباط متقابل اعضا در شبکه، به عنوان منابعی هستند که در کنش های اعضای جامعه موجود است (الوانی، ۱۳۸۹).
پاتنام معتقد است سرمایه اجتماعی نیز مانند سایر سرمایه ها مولّد است و امکان دستیابی به اهداف مشخصی را فراهم میکند برای مثال گروهی که اعضایش به یکدیگر اعتماد زیادی دارند نسبت به گروهی که فاقد این ویژگیها هستند موفق ترند و کارایی بیشتری را دارند. پاتنام، سرمایه اجتماعی را وسیله ای برای رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی در سیتمهای مختلف سیاسی می دانست. تأکید عمده وی بر مفهوم “اعتماد” بود و به زعم وی همین عامل بود که می توانست با جلب اعتماد میان مردم و دولتمردان و نخبگان سیاسی موجب توسعه سیاسی شود. بنابراین، اعتماد، منبع با ارزشی از سرمایه محسوب می شود که اگر در حکومتی به میزان زیاد اعتماد وجود داشته باشد به همان اندازه رشد سیاسی و توسعه اجتماعی بیشتر خواهد بود. پاتنام معتقد است که برخلاف سرمایه متعارف که یک کالای خصوصی هستند، سرمایه اجتماعی نوعی کالای عمومی به شمار می آید و افرادی که از آن بهره مندهستند همانند سرمایه متعارف تمایل به افزایش آن دارند. پاتنام برای سرمایه اجتماعی سه تا مولفه و شاخص تعریف میکند که عبارتند از:شبکه ها ، اعتماد و هنجارهای همیاری. اواعتماد را به دونوع اجتماعی و شخصی دسته بندی می کند و اعتماد اجتماعی را برای جامعه سودمندتر می داند. تفاوت کار پاتنام با بوردیو و کلمن در مقیاس بکار گیری مفهوم سرمایه اجتماعی است. برخلاف آن دو، پوتنام سرمایه اجتماعی را در مقیاس کلان و در رژیم سیاسی حاکم بر جامعه مورد مطالعه قرار داد و به همین خاطر با مشکلات و پیچیدگی های خاص سیاسی و ملاحظات سیاسی روبرو شد(نازک تبار، ۱۳۸۷).
سرمایه اجتماعی از دیدگاه نان لین
لین با طرح نظریه منابع اجتماعی(۱۹۸۲) مشخصاً این مسئله را مطرح کرده است که دست یابی به منابع اجتماعی و استفاده از آنها ( منابع نهفته در شبکه های اجتماعی) می تواند به موقعیت های اجتماعی _ اقتصادی بهتری منجر شود. بر همین اساس لین در سال های اخیر ( ۱۹۹۸ ) مفهوم سرمایه اجتماعی را برای طرح نظرات پیشین خود برگزیده و آن را به مثابه منابع نهفته در ساختار اجتماعی تعریف می کند که با کنش های هدفمند قابل دسترسی یا گردآوری است. به این ترتیب، از نظر لین، سرمایه اجتماعی از سه جزء تشکیل شده است : منابع نهفته در ساختار اجتماعی، قابلیت دسترسی افراد به این گونه منابع اجتماعی و استفاده یا گردآوری این گونه منابع اجتماعی در کنش های هدفمند (لین، ۱۹۹۹).
لین منابع ارزشمند در اکثر جوامع را ثروت، قدرت و پایگاه اجتماعی معرفی می کند و لذا سرمایه اجتماعی افراد را بر حسب میزان یا تنوع ویژگی های دیگرانی که فرد با آنها پیوندهای مستقیم و غیر مستقیم دارد قابل سنجش می داند. البته دست یابی به منابع و استفاده از آنها خود متأثر از موقعیت فرد در ساختار سلسله مراتبی موجود در جامعه است. او دو عنصر « موقعیّت های شبکه ای » و « منابع نهفته » را دو عنصر مفهومی قلمداد می کند و نتایج سرمایه گذاری افراد در روابط و شبکه های اجتماعی در ارتباط با دو نوع کنش ابزاری و کنش اظهاری طبقه بندی می نماید. برای کنش ابزاری سه گونه بازگشت سرمایه ( بازدهی ) را مطرح می کند : بازدهی اقتصادی (ثروت )، بازدهی سیاسی (قدرت ) و بازدهی اجتماعی ( شهرت ) و برای موارد اخیر می نویسد: به نظر من شهرت یکی از شاخص های بازدهی اجتماعی است. شهرت را می توان به مثابه نظرات مساعد یا نامساعد درباره فرد در یک شبکه اجتماعی تعریف کرد(همان، ص۱۱).
در کنش اظهاری سرمایه اجتماعی ابزاری است برای تحکیم منابع و دفاع در برابر از دست دادن احتمالی منابع. او سه نوع بازدهی را در این رابطه ذکر می کند : سلامت جسمانی، سلامت روانی و رضایت از زندگی. سلامت جسمانی مستلزم حفظ توان کارکردی جسمانی و رهایی از بیماری ها و آسیب دیدگی است . سلامت روانی، توانایی پایدار برابر تنش ها و حفظ تعادل عقلی و احساسی را منعکس می کند. رضایت از زندگی نیز نشانگر خوش بینی و رضایت از عرصه های مختلف زندگی مانند خانواده ، ازدواج، کار ، جامعه و محیط زیست است. وی معتقد است اغلب اوقات کنش های ابزاری و کنش های اظهاری یکدیگر را تقویت می کنند(همان، ص۱۲).
لین در مقایسه سرمایه اجتماعی با اشکال دیگر سرمایه ، سرمایه اقتصادی و سرمایه انسانی را شکل های را بکار می برد. « دارایی ارتباطی » شخصی سرمایه می نامند، حال آن که برای سرمایه اجتماعی عنوان سرمایه گذاری در این سرمایه، نه بروی فرد بلکه بروی روابط صورت می گیرد، یعنی اینکه افراد برای دست یابی به سود در تعاملات و شبکه سازی شرکت می کنند. وی به مواردی در چگونگی کارکرد سرمایه اجتماعی اشاره می کند که معتقد است در اشکال شخصی سرمایه به آن پرداخته نمی شود. به طور مثال، او به تسهیل جریان اطلاعات در برخی پیوندهای اجتماعی اشاره می کند که به واسطه آن اطلاعات سودمندی درباره فرصت ها و انتخاب ها به فرد می رسد و با پیوندها می توانند یک سازمان و کارگزاران یا حتی جامعه را از وجود و علایق افرادی که در صورت فقدان پیوندها ناشناس باقی می مانند را آگاه کند. چنین اطلاعاتی هزینه مبادله سازمان را برای بهره گیری از افراد بهتر و هزینه مبادله افراد برای یافتن سازمان های بهتر، کاهش می دهد. نهایتاً اینکه انتظار می رود روابط اجتماعی هویت و اعتبار را تقویت کند. اطمینان فرد از ارزش خود به عنوان عضوی از یک گروه اجتماعی که در منافع و منابع مشابهی شریکند موجبات حمایت عاطفی و تأیید برای حفظ سلامت فکری و استحقاق بهره مندی از منابع ضروری است. لین چهار عنصر اطلاعات، اعتبار اجتماعی و تایید را توضیح چگونگی کارکرد سرمایه اجتماعی در کنش ابزاری و کنش اظهاری می داند(لین، ۲۰۰۱).
سرمایه اجتماعی از دیدگاه فرانسیس فوکویاما
مباحث و مطالعات فوکویاما پیرامون سرمایه اجتماعی نیز مانند پاتنام در سطح کلان دنبال شده است. او سرمایه اجتماعی را در سطح کشورها و در ارتباط با رشد و توسعه اقتصادی آنها مورد بررسی قرار داده است.
بنابراین تعریف او از سرمایه اجتماعی یک تعریف جمعی بوده و سرمایه اجتماعی به منزله دارایی گروه ها و جوامع تلقی می شود. سرمایه اجتماعی را به سادگی می توان به عنوان مجموعه معینی از هنجارها یا ارزش های غیر رسمی تعریف کرد، که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان مجاز است در آن سهیم هستند. هنجارهایی که تولید سرمایه اجتماعی می کنند، اساسا باید شامل سجایایی از قبیل صداقت، ادای تعهدات و ارتباطات دو جانبه باشند. فوکویاما مانند پاتنام هنجارهای همیاری را شالوده سرمایه اجتماعی معرفی می نماید و می نویسد: فرض بر این است که سرمایه اجتماعی وجود رفتارهای هنجارهای رفتاری مبتنی بر تشریک مساعی را منعکس می کند. همچنین او مفهوم شبکه را در ارتباط با سرمایه اجتماعی طرح می نماید:
از دیدگاه سرمایه اجتماعی شبکه به عنوان نوعی سازمان رسمی به تعریف درنیامده بلکه به صورت یک ارتباط اخلاقی مبتنی بر اعتماد تعریف می شود. شبکه گروهی از عاملان منفردی است که در هنجارها یا ارزش های فراتر از ارزش ها و هنجارهای لازم برای دادوستدهای متداول بازار مشترک هستند. هنجارها و ارزش هایی که در این تعریف جای می گیرند از هنجار ساده دوسویه مشترک بین دو دوست گرفته، تا نظام های ارزشی پیچیده که مذاهب سازمان یافته ایجاد کرده اند ادامه می یابد. ملاحظه می شود مؤلفه های مورد بحث پاتنام در تعریف سرمایه اجتماعی اعم از شبکه های مشارکت مدنی با روابط افقی یا هنجارهای اعتماد و همیاری در بحث فوکویاما نیز تکرار می شود. فوکویاما بر خلاف دیگر نظریه پردازان سرمایه اجتماعی بر خصلت سرمایه اجتماعی تأکید می نماید: سرمایه اجتماعی زیر مجموعه سرمایه انسانی نیست چراکه این سرمایه متعلق به گروه هاست و نه افراد. » هنجارهایی که شالوده سرمایه اجتماعی را شکل می دهند، در صورتی معنا دارند که بیش از یک فرد در ان سهیم باشد. گروهی که حامی سرمایه اند ممکن است به کوچکی دو دوست باشند که با یکدیگر تبادل اطلاعات می کنند یا در پروژه ای به صورت مشترک همکاری می نمایند یا ممکن است در مقیاسی بزرگتر تمام یک ملت باشد. به همین دلیل کارکرد سرمایه اجتماعی ( بازدهی سرمایه ) در نظریات فوکویاما در سطح جامعه است، او معتقد است میزان بالای اعتماد در یک جامعه موجب پیدایش اقتصادی کاراتر می شود چرا که باعث حذف یا کاهش هزینه های مربوط به چانه زنی و مراقبت بر اجرای مفاد قراردادهای اقتصادی می گردد. او همچنین کارکرد دیگر سرمایه اجتماعی در سطح کلان را تقویت دموکراسی جامعه مدنی که در سال های اخیر به طور قابل توجهی کانون توجه نظریه پردازی های مردم سالاری بوده است در مقیاس وسیعی محصول سرمایه اجتماعی است. به این ترتیب فوکویاما در زمره کسانی نظیر کلمن و پاتنام قرار می گیرد که سرمایه اجتماعی را نوعی کالای عمومی یا به تعبیر نان لین دارایی جمعی قلمداد می کنند(علوی، ۱۳۸۹).
سرمایه اجتماعی از نظر بانک جهانی
بانک جهانی[۱۸] نیز سرمایه اجتماعی را پدیده ای می داند که حاصل تأثیر نهادهای اجتماعی ، روابط انسانی و هنجارها بر روی کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است . تجارب این سازمان نشان داده است که این پدیده تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد و توسعه کشورهای مختلف دارد . سرمایه اجتماعی برخلاف سایر سرمایه ها به صورت فیزیکی وجود ندارد، بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی بوده و از طرف دیگر افزایش آن می تواند موجب پایین آمدن جدی سطح هزینه های اداره جامعه و نیز هزینه های عملیاتی سازمان ها شود(توسلی، ۱۳۸۹).
بررسی نظریه های پیرامون سرمایه اجتماعی
عوامل ساخت سرمایه اجتماعی
بر مبنای نظر جیمز کلمن عوامل ساخت سرمایه اجتماعی از چهار دسته خارج نیست :
عوامل نهادی
عوامل خود جوش
عوامل بیرونی
عوامل طبیعی(پرندی، ۱۳۸۸).
عوامل نهادی
نهاد به معنای قانون، رسم، عرف، عادت و یا سازمانی است که در زندگی سیاسی یا اجتماعی مردم موثر واقع شده و نظام هدفداری را در جهت رفع نیازهای یک اجتماع سازمان یافته، ایجاد می کند. مثال بارز آن یک نهاد ، دولت است که به واسطه وضع قوانین و ایجاد نظام هدفدار موجب تشکیل سرمایه اجتماعی می شود. در برخی از قوانین به عنوان یک عامل نهادی به صورت عقلایی وضع می گردند تا انسان ها را وادار به مشارکت نمایند. دولت های کمونیستی نظیر اتحاد جماهیر شوروری سابق و چین دارای چنین خصوصیاتی بودند. در نظام های دموکراسی نیز قوانین به گونه ای وضع می گردد که بر پایه آن نهو تشکل هل رسمیت می یابند که مسئول ترویج ارزش های غیر رسمی اند مانند : احزاب سیاسی یا تشکل های مردمی. فوکویاما معتقد است، هرگاه رفتاری در اثر قدرت طلبی و سلطه یک گروه بر گروه دیگر در جامعه شکل بگیرد ، به عنوان عامل نهادی غیر عقلایی در تشکیل سرمایه اجتماعی به شمار می رود.
عوامل خودجوش
هنجارهایی که به صورت خودجوش به جای قانون و دیگر نهادهای رسمی از کنش های متقابل اعضای یک اجتماع به وجود می آیند و ناشی از انتخاب های تعمدی نیستند، به عنوان عوامل خودجوش در ایجاد سرمایه اجتماعی در نظر گرفته می شوند که به دو دسته عوامل خودجوش عقلایی و عوامل خودجوش غیر عقلایی تقسیم می شوند. هنگامی که کنش های افراد یک اجتماع در تقابل با یکدیگر هرچند غیرعمد ولی براساس تعقل و تفکر صورت می گیرد، هنجارهایی را به وجود می آورد که زمینه ساز تشکیل سرمایه اجتماعی است. ولی هنگامی که این کنش های متقابل، غیر منطقی و تصادفی باشند مانند همیاری و همکاری زنبورهای عسل در ساخت کندو که بدون هیچ تعقل و تفکر و به صورت غریزی صورت می گیرد، با نام عوامل خودجوش غیر عقلایی دسته بندی می گردد.
عوامل بیرونی
منظور از این دسته عوامل، هنجارهایی است که از جایی غیر از همان اجتماعی که در آن بکار رفته سرچشمه می گیرد. عواملی همچون دین و مذهب، ایدئولوژی و فرهنگ یا تجربه مشترک تاریخی جزء این گروه طبقه بندی می شوند. کلمن چنین بیان می کند : وبر به دین نه تنها به دلیل عامل ایجاد کننده اخلاق در کار ، بلکه به دلیل عامل ایجاد کننده شبکه های اعتماد در روابط تجاری و مبادلات اقتصادی توجه می کند. در دنیای مدرن امروز، تمامی بخش غیر دولتی که آن را جامعه مدنی می نامند ، میل به سازمان یافتن پیرامون ایدئولوژی ها دارند. از طرف دیگر بخش اعظم هنجارها از فرهنگ ها ناشی می شوند بدون آن که بتوان ارتباطی بین آنها و مذهب یافت.
عوامل طبیعی
در این گروه دو دسته از عوامل به صورت روابط خویشاوندی و همبستگی های قومی و نژادی قرار می گیرند. اهمیت خویشاوندی در مقایسه با دیگر ساختارهای اجتماعی از یک جامعه به جامعه دیگر به میزان زیادی فرق می کند. اما در هیچ جامعه ای خویشاوندی به صورت کامل محو نشده است. شواهد قابل مشاهده ای از علوم طبیعی وجود دارد که می گوید اجتماعی بودن نه تنها در انسان بلکه در دیگر موجودات نیز امری ذاتی است. از سوی دیگر در عین حال که اجتماعی بودن در انسان ها تا حدی ریشه در فرهنگ دارد ولی با گرایش های بنیانی به سمت اجتماعی بودن و با مسایل ژنتیکی نیز بسیار مرتبط است. قومیت و نژاد هردو از مقولاتی هستند که مردم اعتقاد دارند از منابع مهم هویت هستند. بنابراین بدون توجه به مسائل زیست شناسی و طبیعی و حتی کنش های اجتماعی در شناخت قومیت و نژاد، همبستگی های قومی و نژادی از عوامل طبیعی ساخت سرمایه اجتماعی به شمار می آیند(پرندی، ۱۳۸۸).
عناصر و مولفه های سرمایه ی اجتماعی
برخی عناصر اصلی سرمایه اجتماعی عبارتند از: آگاهی به امور عمومی، سیاسی و اجتماعی / اعتماد عمومی/ اعتماد نهادی/ مشارکت غیررسمی همیارانه/ مشارکت غیررسمی خیریهای / مشارکت غیررسمی مذهبی / شرکت در اتحادیهها ، انجمنها، سازمانها و موسسات مدنی رسمی. با این وجود به نظر ما مؤلفه های اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی که در یک رابطه متعامل قرار گرفته و هر کدام تقویت کننده دیگریاند از مؤلفههای اصلی سرمایه اجتماعی محسوب میشوند. این سه مؤلفه از مفاهیم کلیدی جامعه شناسی نیز هستند.
۱-اعتماد اجتماعی[۱۹]
اعتماد و لازمه شکل گیری پیوندها و معاهدات اجتماعی است، اعتماد اجتماعی ایجاد کننده تعاون و همیاری است و فقط در این حالت است که در عین وجود تفاوتها قادر به حل مشکلات و انجام تعهدات اجتماعی میشود. اعتماد اجتماعی برگرفته از عدالت ـ برابری و امنیت اجتماعی نیز زاینده آنها میباشد. آنتونی گیدنز، اعتماد و تأثیر آن بر فرایند توسعه را زیربنا و زمینه ساز اصلی در جوامع مدرن میداند، هر جا که سطح اعتماد اجتماعی بالا باشد مشارکت و همیاری مردم در عرصههای اجتماعی بیشتر و آسیبهای اجتماعی کمتر است. زتومکا که در میان جامعه شناسان معاصر مبحث اعتماد اجتماعی را مورد عنایت ویژه قرار داده؛ معتقد است که توجه به اعتماد اجتماعی ایده جدیدی نیست، بلکه یک جریان چند قرنی است. بنظر او “برخورداری جامعه جدید از ویژگی های منحصر بفردی چون آینده گرایی؛ شدت وابستگی متقابل، گستردگی و تنوع جوامع، تزاید نقشها و تمایز اجتماعی، بسط نظام انتخاب، پیچیدگی نهادها و افزایش ابهام، ناشناختگی و تقویت گمنامی، و غریبه بودن نسبت به محیط اجتماعی، توجه به اعتماد اجتماعی و نقش آن در حیات اجتماعی شاهد رشد نوعی جهت گیری فرهنگ گرایانه که در خود نوعی چرخش از مفاهیم سخت به مفاهیم نرم را دارد. چنین چرخشی زمینه توجه عمیقتر به مفاهیم اعتماد را به دنبال داشته است و در طی دو دههگذشته شاهد موج جدیدی از مباحث مربوط به اعتماد در مفاهیم علوم اجتماعی بویژه جامعه شناسی هستیم. بیاعتمادی پدیدهای روانشناختی است که فرد اطمینان به خود را از دست میدهد و به ناتوانی خود اذعان دارد این روند از نقطه نظر کلان به بیاعتمادی در سطوح ملی میرسد، پدیده بیاعتمادی توان حرکت و خلاقیت را از خود میگیرد و او را به موجودی بیتحرک و خنثی تبدیل میکند، بحران سیاسی؛ اقتصادی و اجتماعی در سطح جامعه و فراگیر شدن آن باعث بیاعتمادی افراد میشود. و موجب سلب اعتماد افراد نسبت به همدیگر و مجموعه آنها نسبت به جامعه میشود و اتحاد و پیوستگی ملی به قیمت کسب امنیت فردی به خطر جدی میافتد، شدت چنین وضعیتی نزول معیارهای اخلاقی فرد و نادیده گرفتن معیارهای جمعی و در نهایت تجاوز به حقوق دیگران حتی به صورت آشکار و بصورت باجگیریهای مختلف است (اکبری، ۱۳۸۹، ص۱۱).
هرچه یک گروه اجتماعی دارای شعاع اعتماد[۲۰] بالاتری باشد، سرمایه اجتماعی بیشتری نیزخواهد داشت . چنانچه یک گروه اجتماعی برون گرایی مثبتی نسبت به اعضای گروه های دیگر نیز داشته باشد، شعاع اعتماد این گروه از حد داخلی آن نیز فراتر می رود. نگاه کریستوفر مور به دو مفهوم کلی است: تضاد و خصومت ؛ اعتماد و همکاری او با یک رویکرد روانشناختی به این دو مفهوم مینگرد و در واقع به دنبال این است که دریابد چگونه میتوان در گروه ها یا سازمان های اجتماعی اعتماد را جایگزین تضاد کرد. مور تضاد بین گروه ها را نتیجه پنج عامل کلی میداند که ماهیتی روانشناختی دارد:
- احساسات: منظور مور از این مفهوم، احساسات منفیای است که بین گروه ها نسبت به همدیگر وجود دارد.
- وجود تصورات قالبی و باورهای از پیش تعیین شده آنها نسبت بهم.
- عدم اعتماد: بنظر مور یکی از مسائل مهمی که باعث تضاد در یک گروه میشود بیاعتمادی و عدم اطمینان افراد از همدیگر است.
- مشروعیت: که خود شامل مشروعیت خود افراد، مشروعیت خود نیازهای آنها میشود.
- فقدان ارتباطات حاکم بر گروه یا سازمان.
کریستوفر دبلیومور می گوید تنها در صورتی میتوان اعتماد را جایگزین تضاد کرد که این موانع وجود نداشته باشند.(همان: ۱۵-۱۴)
۲-انسجام اجتماعی[۲۱]
امیل دورکیم از اولین جامعه شناسانی است که مفهوم انسجام و همبستگی اجتماعی را مورد مطالعه قرار داده است و وجود آن را برای هر جامعهای لازم میداند. جاناتان ترنر به نقل از دورکیم میگوید انسجام وقتی رخ میدهد که عواطف افراد به وسیله نمادهای فرهنگی تنظیم شوند، جاییکه افراد متصل به جماعت، اجتماعی شده باشند، جایی که کنشها تنظیم شده و به وسیله هنجارها هماهنگ شدهاند و جایی که نابرابری ها قانونی تصور میشود(اکبری، ۱۳۸۹).
بنابراین جوامع مادامی که جمعیت آنها اندک بوده و جوامعی ساده با باورها و ارزش های محدود و ساده بودند انسجام در آنها مکانیکی بوده است اما دورکیم معتقد است جوامع سنتی در روند تکاملی خود تحت تأثیر عواملی، تغییراتی را در خود پذیرا میشوند مهمترین این عوامل از نظر دورکیم پیشرفت تقسیم کار است که باعث تحولی عظیم در این جوامع گشته و در حقیقت بدلیل تقسیم کار است که جامعه سنتی مبتنی بر انسجام مکانیکی به جامعه صنعتی مبتنی بر همبستگی ارگانیکی تبدیل میگردد. لذا وجود تقسیم کار است که جامعهای با ماهیتی سنتی را به جامعهای دگرگون شده و با ماهیتی صنعتی بدل میکند. تقسیم کار هر چه پیچیدهتر و تخصصیتر میشود توافق روی دایرههای اخلاقی کاهش مییابد و تمایزات بین افراد رشد می کند وفاق حاصل از انسجام مکانیکی جای خود را به وفاق جدیدی میدهد که برخاسته از انسجام ارگانیکی نظم جدید است (همان :۱۸). اما در این زمینه که چه چیزی تقسیم کار را ایجاد و تشدید میکند دورکیم میگوید «بین تراکم مادی و تراکم اخلاقی پیوند نزدیکی وجود دارد به گونهای که با افزایش تراکم مادی دورکیم به عناصری چون افزایش تراکم جمعیت، افزایش و تشکیل شهرنشینی، تعداد و سرعت راههای ارتباطی و حمل و نقل اشاره دارد». دورکیم معتقد است وقتی جامعهای افزایش یافته متنوع میگردد. رشد و افزایش تعاملات افراد به پیچیدگی و تخصصیتر شدن تقسیم کار و تراکم اخلاقی می انجامد و به تعبیر گیروشه از این جریان متحرک عمومی، لاجرم درجه بسیار بالایی از فرهنگ حاصل خواهد شد. و بنا براین همین شدت روابط است که تمدن را در جوامعی میسازد که انسجامش دیگر از نوع ارگانیکی است.(همان :۱۸-۱۹).
توجه : برخی کارهای داوطلبانه در جهت گسترش انسجام اجتماعی :
۱- جمع آوری اعانات و کمک های نقدی و غیر نقدی مردمی
۲- عیادت و دلجویی از بیماران و مددجویان
۳- برگزاری مسابقات ورزشی با هدف شادی بخشی ، امیدزایی و جمع آوری کمک ها
۴- همراهی ، همدلی ، مساعد و مصاحبت با بیماران
۵- همراهی بیماران در امور جاری زندگی مانند پیاده روی ، درد دل کردن ، هواخوری ، رفتن به سفرهای کوتاه و مقدور ، ایجاد تنوع و…
۶- کمک به افراد معلول در انجام برخی کارهای سخت زندگی روز مره
همچنین این کلمه برای تصمیم گیری های راهبردی نیز به کار برده می شود مفهوم انعطاف پذیری استراتژیک تلویحا در پذیرش مفاهیم بازاریابی نیز هست، به این دلیل که اجرای بازار یابی الزام می کند که شرکتها باید برای هماهنگی با تغییرات حال و بالقوه نیاز مشتریان تغییر کنند. برای دستیابی به سازگاری و تصمیمات استراتژیکی که تصمیم گیرندگان اتخاذ می کنند، بعضی از انواع انعطاف پذیری مورد نیاز است. ظرفیت های بازار یابی از ظرفیت های انعطاف پذیری استراتژیک جدا و متفاوت هستند ( COMBE & GREENLEY 2001) .
گروال[۲۴] شواهد عملی ارائه داد که نشان میدهد در مواقع بحرانی بخصوص بحرانهای شدید رقابتی با تمرکز بر ظرفیت های ارزیابی ممکن است سود آوری کمتری در مقایسه با به کارگیری ظرفیت های انعطاف پذیری استراتژیک داشته باشیم. انعطاف پذیری استراتژیک می تواند مزیت رقابتی ویژه را به شرکت ارائه دهد،زیرا بعضی از ظرفیتهایی که می توانند گزینه هایی را برای تصمیم گیرندگان ایجاد کنند و در محیط های متغیر و بحرانی کاربرد داشته باشند، به سختی می توانند توسط رقبا مورد تقلید قرار بگیرند(Sanchez1995). استفاده از انعطاف پذیری استراتژیک احتمالا سازگاری موفقیت آمیز و عملکرد ممتازی را برای شرکت ایجاد می کند که مشکل تقلید را برای رقبا تشدید می کند.در نتیجه در اختیار داشتن ظرفیت ها ومنابع به منظور انعطاف پذیری استراتژیک در شکل های مختلف آن برای تصمیم گیرندگان بسیار مهم است. به همین دلیل به نظر می رسد برخی از سیاست گذاران شرکتها تمایل بیشتری بر ایجاد انعطاف پذیری استراتژیک دارند (Combe& Greenly2001). کلمه انعطاف پذیری استراتژیک می تواند در دو سطح مورد استفاده قرار بگیرد. ابتدا در سطح شرکت که به توانایی شرکتها برای پاسخ دهی سازگاری موفقیت آمیز با تغییرات محیطی اطلاق می شود. دوم در سطح تصمیم گیرندگان حوزه ای که در آن انتخابهای متناوب و جدید در تصمیم گیری های استراتژیک ایجاد و مورد ملاحظه قرار می گیرد ( Greenly & Oktemgil 1998).
این دو کابرد مانع الجمع ( ناسازگار) نیستند چون ایجاد انتخابهای متفاوت به وسیله تصمیم گیرندگان پیش شرطی برای سازگاری شرکت ها با محیط متغیر است (Sharfman 1997 & Sanchez) به عبارت دیگر برای به وجود آمدن انعطاف پذیری استراتژیک در سطح شرکت تصمیم گیرندگان باید ظرفیت هایی را به منظور انعطاف پذیری استراتژیک دارا باشند. محققان استراتژی کلمه انعطاف پذیری را برای بیان ظرفیت جهت پاسخ سریع به تغییرات و همترازی مجدد با محیط به کرات به کار برده اند (Sanchez 1995) . هاریگان[۲۵] انعطاف پذیری استراتژیک را اینگونه توضیح می دهد توانایی شرکت برای تجدید موقعیت خود در بازار ، تغییر برنامه ها یا پیاده سازی استراتژیهای شرکت می باشد.
برای اهداف این مطالعه انعطاف پذیری به درجه ای اطلاق می شود که در آن شرکت بطور رایج منابع را بصورت تعهد نشده نگهداری میکند تا بتواند در مواقع تغییرات محیطی آنها را جذب کند ( tan & wang 2009).برای سنجش انعطاف پذیری از چهار متغیر موجودی کالا ،هزینه های بازاریابی ،هزینه تحقیق و توسعه و سود انباشته استفاده می شود. موجودی کالا در ارتباط با انعطاف پذیری عملیاتی می باشد ودر بین این اقلام کمترین قدرت نقدشوندگی را دارد ،زیرا که زمان وهزینه زیادی صرف می شود تا به صورت نقدی درآید.هزینه بازار یابی در ارتباط با انعطاف پذیری تاکتیتکی وهزینه تحقیق و توسعه در ارتباط با با انعطاف پذیری استراتژیک می باشند .این دو هزینه از منابعی تامین می شوند که مدیریت اختیار بیشتر واجبار کمتری در تخصیص آنها وجود دارد. سود انباشته در ارتباط با انعطاف پذیری استراتژیک است وبیشترین قدرت نقدشوندگی رادربین این اقلام دارد .
۲-۸ انعطاف پذیری ،کارایی و رابطه آن ها با عملکرد
موازنه انعطاف پذیری وکارایی تصمیمی است درباره چگونگی تعادل منابع تعهد نشده یک شرکت ما بین نیازهای رقابتی انعطاف پذیری و کارایی.وقتی شرکت منابع تعهد نشده خود را مصرف می کندکه انعطاف پذیری سازگار خود را در ازای کارایی بالا مبادله کند. دو دیدگاه متضاد در رابطه با چنین موازنه ای وجود دارد دیدگاه اول بحث می کند که ممکن است انعطاف پذیری تحت شرایط متلاطم تحقیقات سازمانی ریسک دار تسهیل کند. بنابراین اثر افزایش بر عملکرد دارد. دیدگاه دوم بیان می کند که ذخیره کردن منابع باعث عدم کارایی می شود و به عملکرد صدمه می زند. .(Tan & Peng 2003) تغییرات دائمی و آمادگی برای آینده در شرکت هایی که بسیار انعطاف پذیرند، مانند هزینه های بی منفعت هستند.چنین شرکت هایی به وسیله غیر کارابودن عملکرد شرکت را به مخاطره می اندازند. کاملا بر عکس سازمان های بسیار تخصص یافته که در راه حلهای بهینه به دام افتاده اند بوسیله شرکت های خلاق تر کنار گذاشته می شوند. ( Schumpeter 1942 ). در یک طرف این مباحثه بیان می شود انعطاف پذیری سپر تکنیکی شرکت در برابر نوسانات محیطی است، بنابراین اثر افزایندگی بر عملکرد دارد. ( Cyert & Mrach 1963;Thompson 1976)
انعطاف پذیری مقدمه ای برای تحقیقات به شمار می آید مخصوصا در محیط های که تحولات سریع زیر بنایی و رقابت صعودی وجود دارد .Volberda 1978)) از سوی دیگر مطرح می شود که از نیاز به انعطاف پذیری ممکن است بعنوان یک بهانه برای انباشتن منابع استفاده شود که موجب ایجاد عدم کارایی و کاهش عملکرد خواهد شد.(Jensen & Mecking1976 ;Fama1980)
بخاطر انعطاف پذیر باقی ماندن ،شرکتها نیاز مندند در زمان های مناسب منابع جمع آوری کنند تا سطح مناسبی از ظرفیت های مازاد را برای زمان های سخت بسازند .چنین انعطاف پذیری در محیط های متلاطم بسیار مهم است. زیرا شرکت به منابع مازاد فعالیت هایش نیاز دارد. چنین منابعی برای شرکت هایی که در موقعیت پیشرفت نیستند و برای احیای خود تلاش می کنند بسیار با ارزش هستند زیرا منابع آزاد می توانند از شرکت حمایت کند و در برابر حملات مقاومت کند.Finney,2008))
بطور بر عکس، سازمان هایی که بسیار انعطاف پذیرند، بدلیل تلاش سختشان برای رویارویی با تغییرات دائمی و آمادگی برای آینده از پا در آمده اند زیرا که آنها از هزینه های تجریباتی که هیچ سودی در آنها نیست در رنج هستند. ( March, 1991) این گونه سازمان ها با نادیده گرفتن حقیقت غیر قابل اجتناب محدود بودن منابع مشهود و نامشهود بقای شرکت را به مخاطره می اندازد.( Tan & Zeng 2009)
شکل شماره ۳-الگوی نظری تحقیق
۲-۹ انعطاف پذیری در مقابل کارایی
بی شک منابعی که شرکتها بر آن تسلط دارند محدود است در ضمن می دانیم که سود آوری نیازمند کارایی است کارایی به تشریفات اداری نیازمند است که این تشریفات مانع انعطاف پذیری است در حالیکه انعطاف پذیری لازمه تحقیقات است.نتیجه اینکه شرکتها با یک موازنه بین کارایی و انعطاف پذیری روبه رو می شوند. Adler & Borys 1996))چنین رابطه ای نشان می دهد که کارایی و انعطاف پذیری ممکن است بعنوان دو انتهای یک زنجیره دیده شوند. همان طور که در شکل ۳ نشان داده شده است
شکل۳-رقابت بین انعطاف پذیری و کارایی :دیدگاهی بر انتخاب یک استراتژی برگرفته از (Tan & Zeng 2009)
طبق نظر پفر و سالانسیک[۲۶] شرکتها مجبورند در عوض منابع با ارزشی که از شرکتها یا افراد دیگر می گیرند کنترل بعضی از منابع خود را واگذار کنند ، که این اجبار نشان از محدود بودن منابع شرکتها دارد. از آنجا که کارایی و انعطاف پذیری نیازمند سرمایه گذاری منابع هستند بنگاه هایی که منابع محدود دارند ملزم به انتخاب بین آن دو می شوند. شرکتها اگر مایل به افزایش کارایی هستند باید از انعطاف پذیری چشم پوشی کنند. بر عکس این مطلب هم صادق است. انتخاب و اصلاح بهینه مصرف در طول خط تعادل ابزاری برای دستکاری ظرفیت شرکت در پاسخگویی به تغییرات محیطی است.
تعیین سطح بهینه مصرف منابع جز اصلاحات استراتژیک است. بدلیل اینکه پروژه های تحقیقاتی و پروژه های سود آور بر سطح مصرف منابع تاثیر گذار هستند ، از اجزا اصلاحات استراتژیک به حساب می آیند. دغدغه اصلی مطالعات در این زمینه چگونگی تخصیص منابع بین سود آوری منابع مطمئن قدیمی است. تحقیقات ویژگی هایی مثل ریسک پذیری، آزمایشات، انعطاف پذیری، کشف و نوآوری و هزینه را شامل می شود. در حالیکه ویژگی های سود آوری موشکافی، کارایی ،پیاده سازی واجرا هستند. محققان استراتژی واژه کارایی را برای شرکتهای به کار می برند که ظرفیت پاسخگویی به نیازهای محیطی را دارند (.(Sanchez 1995 محققانی مثل قماوات و کاستا[۲۷] اظهار می دارند که بین انعطاف پذیری محض و کارایی بسیار بالا شرکتها باید بصورتی متعادل باقی بمانند.
طبق نظر پورتر[۲۸] انتخاب بهینه ماندن در یکی از دو انتهای طیف است. پورتر می گوید که وقتی یک شرکت هردو هدف را بطور همزمان دنبال مجبور است منابع شرکت را به هر دو استراتژی تخصیص دهد و در نتیجه منفعت مکمل هایی که بطور معمول از عوامل مختلف هر نوع سازمان حاصل می شود را از دست می دهد و بنابراین در میانه راه می ماند.
اگر چه شرکت های کارا بوسیله سود آوری در محیط آرام مزیت های رقابتی خود را حفظ می کنند و بطور تخصصی کار می کنند ولی برای باقی ماندن در محیطی متلاطم که سریعا تغییر می کند، نیازمندند که بطور عمومی تر کار کنند و راه های جدیدی برای رقابت ابداع کنند. چنین فرایند سازگاری بر این موضوع تاکید دارد. که تعادل بین تحقیقات وانتفاع(و الزاما انعطاف پذیری و کارایی ) لازمه بقا شرکت است.
۲-۱۰ ارتباط انعطاف پذیری و عدم اطمینان
قماوات و کوستا پیوند نزدیکی بین انعطاف پذیری و عدم اطمینان می بیند و می گوید:” هر چه عدم اطمینان بیشتری باشد نیاز به دانستن درباره آینده بیشتر می شود، بنابراین بسیار با ارزش است که انتخابها را به صورت باز نگهداریم” . هاتن[۲۹] مواردی را ذکر می کند که شرکتها برای اینکه بتوانند با موفقیت وارد بازاری شوند که رقبای مستحکم و قدر دارد، باید از ظرفیت پایین خود استفاده کنند و برای این دوره گذار نیاز به منابع مازاد و انعطاف پذیری دارند. در این موارد به منابع مازاد بعنوان راهکار رقابتی نگریسته می شود، تا نتیجه عملکرد های غیر کارا. وقتی منابع مازاد موجود باشد نو آوری و تحقیق بیشتری انجام می پذیرد زیرا چنین منابعی در برابر عدم اطمینان تحمل و انعطاف پذیری برای شرکت ایجاد می کند. برخلاف عدم کارایی که تاثیر مخرب آن برعملکرد واضح است منفعت انعطاف پذیری قابل مشاهده نیست مگر به آن نیاز شود.در این مطالعه به منابع مازاد بعنوان نتیجه یک انتخاب سنجیده نگریسته می شود نه نشانه ای از عدم کارایی.
۲-۱۱ پیشینه تحقیق
این عقیده که« رفتار شرکت مانند کلکسیونی از منابع است» برای اولین بار توسط پنرز[۳۰] مطرح شد. ومرفلت[۳۱] واژه «دیدگاه بر اساس منابع» [۳۲]را متداول کرد و تحلیل شرکتها از دیدگاه منابع را مطرح کرد.. مدت زمان نه چندان کوتاه است که موازنه ای بین کارایی وانعطاف پذیری و همچنین تاثیر منابع بهینه بر بقا و رشد شرکتها تشخیص داده شده است ولی تحقیقات تجربی در این زمینه محدود است.
۲-۱۱-۱ تحقیقات خارجی
چنگ (۱۹۹۷ )[۳۳] مطالعه ای با عنوان” منابع سازمانی و پاسخ به تغییرات محیطی :اثر الگوی تخصیص منابع” انجام داد. او در این مطالعه بررسی کرد که آیا منابع راکد تاثیرات متفاوتی بر وسعت پاسخ شرکت به تغییرات محیطی ایجاد می کند یا خیر. او از ۳۰ شرکت هواپیمایی بعنوان نمونه استفاده کرد و نشان داد که رابطه بین منابع مازاد و وسعت پاسخ محیطی شرکت مطابق با الگوی تخصیص منابع آن است. نتایج نشان داد که شرکت هایی که تمرکز بیشتری بر بازار های خارجی دارند، منابع مازاد بیشتری دارند و پاسخ محیطی آنها گسترده تر است و بر عکس شرکت هایی که کارایی تاکید دارند، منابع مازاد و وسعت پاسخ آنها کاهش می یابد.
پائول آدلر[۳۴](۱۹۹۹) مطالعه گستردهای بر روی شرکت تویوتا در رابطه با پارادوکس مدیریتی کارآیی و انعطافپذیری انجام داد. مطالعه وی مشخص کرد که سازمان (NVMMI) در موازنه بـین انعطافپذیری و کارآیی مـکرراً جابجایی در بـکارگیری و ارجحیت آندو ایجاد می کند. این یک ظرفیت استثنایی برای ایجاد هر دو از مکانیسم پیشرفتدهنده چنین ارتباطی است.
لو[۳۵] ( ۲۰۰۰ ) مطالعه ای با توجه به رویکرد ظرفیت های پویا در تجارت بین المللی انجام داد. تحقیقات او نشان داد که سه عنصر اساسی ظرفیت های پویا یعنی تملک ظرفیت ،تخصیص منابع ( تخصیص ظرفیت) و به روز کردن ظرفیت ( آموزش پویا) پایه اصلی توسعه بین المللی و عملکرد های جهانی هستند. مالکیت ظرفیت ها برای دستیابی به مزیت رقابتی و تعیین اصلی استراتژی حیاتی هستند تخصیص ظرفیتها برای کاهش فشار های بیرونی و انحصاری کردن فرصت های رشد ضروری هستند . اساس و پایه توسعه مزیتهای پایدار و ایجاد منابع جدید به روز کردن ظرفیتهاست. تحلیل ها نشان داد که هر کدام از این ظرفیتها برای موفقیت دائمی در دنیای امروز ضروری است. دنیایی که توسعه سریع تکنولژی و تجارت جهانی از ویژگی های آن هستند.
مکداک[۳۶](۲۰۰۱) درباره دو استراتژی مهم مدیریت ،رویکرد مبتنی بر منابع وظرفیتهای پویا تحقیقاتی انجام داد.اودر این مطالعه به بررسی چگونگی رابطه دو رویکرد در شرکتها پرداخت ودرضمن درباره چگونگی عملکرد مدیریت در رابطه با اولویت تخصیص زمان و فعالیتهای شرکت باتوجه به رویکردها تحقیق کرد.نتایج نشان داد که این دو رویکرد باهم اهمیت پیدا می کند، در برخی شرایط این رویکرد ها مکمل ودر بعضی شرایط جانشین یکدیگرند.
دانیل[۳۷](۲۰۰۲ ) در تحقیق خود با عنوان ” منابع راکد و عملکرد شرکت” منابع را به سه دسته در دسترس، بالقوه و بازیافتنی تقسیم کرد و رابطه آنها را با عملکرد شرکت مورد بررسی قرار داد. در این مطالعه او تاثیر صنعت بر عملکرد شرکت را کنترل کرد و نشان داد رابطه منابع راکد با عملکرد شرکت با حذف اثر صنعت قوی تر می شود و هم چنین در رابطه با منابع بالقوه و بازیافتنی استفاده از معیارهای سال جاری رابطه قویتری را نسبت به استفاده از معیارهای گذشته نشان می دهد.
تن[۳۸] ( ۲۰۰۳ ) در این مطالعه بر چگونگی تاثیر منابع سازمانی بر عملکرد شرکت در اقتصاد های در حال تحول تحقیق می کند.در ان مطالعه از ۱۵۳۲ شرکت از اقتصاد در حال رشد چین استفاده شده است. تئوری سازمان غرض می کند منابع راکد علیرغم هزینه های آن تاثیری مثبت بر عملکرد شرکت دارد و بر خلاف آن تئوری نمایندگی پیش بینی می کند که منابع راکد عدم کارایی به وجود می آورد و از عملکرد شرکت جلوگیری می کند. نتایج نشان می دهند که مطابقت با تئوری سازمان ها وقتی بیشتر است که بیشتر بر منابع راکد جذب نشده تمرکز باشد و تئوری نمایندگی وقتی اعتبار بیشتری دارد که بر منابع راکد جذب شده تاکید شده باشد. بعلاوه در این مطالعه مشخص شد که تاثیر منابع بر عملکرد غیر خطی است.
تن (۲۰۰۷)مطالعه در رابطه با ایجاد تعادل بین کارایی وانعطاف پذیری در محیط های متلاطم انجام داد.در این تحقیق رابطه بین مطلوبیت منابع و عملکرد شرکت را در دوره تغییرات اقتصادی چین مورد آزمون قرار گرفت.نتایج مشخص کرد که کارایی باعث افزایش عملکرد می شود .کارایی مانند انعطاف پذیری فقط در دامنه مشخص تاثیر مثبت بر عملکرد شرکت دارند.در پشت این نقطه مشخص هزینه نگهداری انعطاف پذیری بر منفعت چیره می شود وباعث کاهش عملکرد می شود.
تن(۲۰۰۹) در مورد مصرف بهینه منابع ،انعطاف پذیری و عملکرد در محیطی که در حال تحول سازمانی است، مطالعاتی کرده است. مطالعات وی بر پایه داده های سالهای ۱۹۹۲-۱۹۹۶-۱۹۹۸ در کشور چین بوده است. او به نتایج زیر دست یافته است:
۱- تأثیر مصرف بهینه منابع مشروط به درجهای است که منابع مختلف برای عوامل تولید به کار گرفته میشوند.
۲- تأثیر غیر خطی است و فقط در یک طیف بهینه معتبر است.
۳- مفاهیم عملکرد طی زمان تغییر می کند.
سیدهو (۲۰۰۷)[۳۹] مفاهیم تحقیقات و انتفاع را مورد مطالعه قرار داد. او برای این تحقیق ۳ جنبه عرضه، تقاضا و فضای جغرافیایی در نظر گرفت و داده ها را از طیف وسیعی از صنایع تولیدی جمع آوری کرد.نتایج تحلیلهای آماری مطابق با مباحث تئوری بود و نشان داد که حجم عرضه، تقاضا و فضای اکتشاف و تحقیقات به محیط بستگی دارد. وقتی عرضه تحقیقات و نوآوری در محیط های پویا وارزش آفرین با انقلابات تکنولژی همراه می شود ، سود آوری در محیط هایی با پویایی کمتر به نوآوری صدمه می زند. در مدل بر عکس وقتی جنبه تقاضای تحقیقات در فضایی با پویایی کمتر قصد سود آوری دارد، نو آوری در محیطی پویا به آن صدمه می زند. گستردگی فضا بین محیط های پویاو غیر پویا تقسیم می شود.
فینی[۴۰](۲۰۰۷)مطالعه ای باعنوان پیشگامان بازار،متاخرین ودیدگاه مبتنی بر منابع انجام داد.او برای شرکتهای پیشگام دو توانایی فرض کرد، اول اینکه در آمدی بیشتر ازمیانگین دارند واین درآمد به واسطه اینست که اولین شرکتی است که به بازاروارد می شود ودوم اینکه به گونه ای به بازار وارد شده است که دیگر شرکتها سعی در تقلید آن دارند.نتایج نشان داد که پیشگامان بسیار کمی در طولانی مدت موفق باقی می مانند.اغلب پیشگامان برای ورود نوآوری خود به بازار بسیار سنگین سرمایه گذاری می کنند به نحوی که وقتی شرایط بازار تغییر می کند نمی تواند مجموعه ای جدید از منابع را برای سازگاری با بازار فراهم کنند.ولی پیشگامان عاقل بر اساس منابع شرکت نوآوری مجدد می کند.
۲-۱۱-۲ تحقیقات داخلی
از آنجایی که تاکنون تحقیقی در خصوص ایجاد تعادل بین کارایی و انعطاف پذیری در ایران انجام نشده است ،فقط به بیان ادبیات در موردانعطاف پذیری مالی بسنده می شود.
تأمین منابع و وجوه مورد نیاز به ویژه در بحرانهای اقتصادی بسیار مورد توجه سرمایه گذاران واعتباردهندگان و بطور کلی بازارهای مالی است.در این بین روشها والگوهای متعددی برای تأمین مالی شرکتها وجود دارد،اما بسیاری از شرکتها سعی می کنند به نحوی تأمین مالی کنند تا در صورت نیاز و یا بروز وقایع پیش بینی نشده ،قدرت انجام واکنش مناسب و توانایی جذب منابع مورد نیاز خود را داشته باشند که از این الگوی تأمین مالی در ادبیات مالی، بعنوان انعطاف پذیری مالی یاد می شود.از آنجایی که انعطاف پذیری مالی یکی از مهمترین انواع انعطاف پذیری است، بیشتر تحقیقات مربوطه در ایران در این زمینه انجام شده است.
وهاب بشیری در سال( ۱۳۸۸) در مورد اثر انعطافپذیری بر ساختار سرمایه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی کردند. انعطافپذیری مالی از طریق مراحل چرخه حیات سازمان (تولد، رشد، بلوغ) تعریف عملیاتی شده است. شرکتها در مرحله تولد، رشد و بلوغ به ترتیب از کمترین تا بیشترین درجه انعطافپذیری مالی برخوردارند. جهت شناسایی وضعیت شرکتها در هر کدام از مراحل چرخه حیات، از پنج شاخص یا ویژگی استفاده شده است که عبارتند از سود انباشته، جریان نقدی عملیاتی، سود سهام پرداختی، دارایی پولی و اندازه شرکت.
خدیجه عیسی زاده (۱۳۸۹) در رابطه با نقش سرمایه فکری بر انعطاف پذیری و عملکرد شرکتها تحقیق کرد ارزیابی عملکرد مالی از متغیر های نرخ بازده دارایی ها،کسب سرمایه ، بازده غیرعادی انباشته ومتغیر تاخیری آنها و برای ارزیابی انعطاف پذیری مالی از متغیر های جریان های نقد آزاد جریانهای نقدی عملیاتی و همچنین متغیر تاخیری هریک از آنها استفاده شده است . در انجام این تحقیق ۷۳ شرکت از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به روش حذف سیستماتیک انتخاب شدند .نتیجه بدست آمده از این تحقیق حاکی از تاثیر مثبت ،معنادار و قوی سرمایه فکری بر جریان نقد آزاد و تاثیر مثبت و نسبتا قوی بر جریان نقدی عملیاتی وتاثیر مثبت ومعنا دار ضعیف بر نرخ بازده دارایی ها و بازده غیرعادی انباشته شده است .همچنین تاثیر سرمایه فکری بر کسب سرمایه در سطح ۹۰% و۹۵ % اطمینان تائید نشد .
محسن مرادی (۱۳۸۹) مطالعه ای با عنوان (انعطاف پذیری سازمانی وعملکرد : مطالعه موردی شرکتهای تولیدی ناحیه صنعتی اراک) انجام داد . در این تحقیق قابلیت های مورد نیاز برای انعطاف پذیری سازمانی ورابطه آن با سطح عملکرد سازمان مورد بررسی قرار گرفت .بر اساس نتایج حاصل ، داشتن تیم مدیریت با ترکیب مناسب ومختلف از لحاظ: سن ، تجربه و سابقه کار در صنایع مختلف ، تمرکز در سطح استراتژیک و تمرکز کمتر در سطح عملیاتی تصمیم گیری ها و زیر نظر داشتن محیط و بررسی رخدادها در انعطاف پذیری سازمانی موثر است.همچنین انعطاف پذیری سازمانی نقش موثری در عملکرد سازمان دارد ، به ویژه اگر سازمان ها در محیطهای متلاطم و در حال تغییر قرار داشته باشند .
فردین غلامی(۱۳۹۰)مطالعه ای تحت عنوان تاثیر انعطاف پذیری مالی بر میزان سرمایه گذاری و ارزش آفرینی شرکتها انجام داد.در این تحقیق برای شناسایی انعطاف پذیری مالی از ظرفیت مازاد(استفاده نشده) بدهی استفاده شده است وسرمایه گذاری وارزش آفرینی شرکتها با بهره گرفتن از مخارج سرمایه ای وبازده سهام،تعریف عملیاتی شده اند.نمونه مورد استفاده تحقیق شامل ۷۷ شرکت بورس تهران و دوره تحقیق سالهای ۱۳۷۸-۱۳۷۷میباشد.نتایج بدست آمده از تحقیق بیانگر این امر است که برخلاف انتظار،انعطاف پذیری مالی تاثیر مثبتی بر میزان سرمایه گذاری شرکتها ندارد و برعکس تاثیر منفی داشته است.دیگر نتایج نشان می دهد که انعطاف پذیری مالی تاثیر مثبت وبا اهمیت بر ارزش آفرینی شرکتها داشته است.
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
۳-۱ مقدمه
در این فصل ابتدا به تبیین روش تحقیق و تشریح متغیرهای موردنظر و روش محاسبه آنها پرداخته شده است. در ادامه نیز ضمن مشخص کردن جامعه و نمونه آماری، ابزار گردآوری و چگونگی تحلیل آنها بیان می شود.
۳-۲ روش تحقیق
تحقیق حاضر از نظر طبقه بندی براساس اهداف، از نوع کاربردی است. به علاوه از نوع تحقیقات شبه تجربی و در حوزه تحقیقات توصیفی(غیر آزمایشی) است. هم چنین با توجه به اینکه در این تحقیق برای محاسبه متغیرها از اطلاعات گذشته استفاده شده است، از نوع تحقیقات پس رویدادی است.
به علاوه از لحاظ تئوری از نوع تحقیقات اثباتی و از نظر استدلال، روش استقرایی است که کار با مشاهده، اندازه گیری و حرکت آغاز می شود و در مسیر تعمیم نتیجه ها پیش میرود(بلکویی،۱۳۸۱).
از دیدگاهی دیگر روش مورد استفاده تحقیق حاضر از نوع هم بستگی است. روش مزبور در مورد پژوهشهایی نظیر این سودمند است که هدف آنها کشف رابطه بین متغیرهای مختلف میباشد، که با بهره گرفتن از رگرسیون چند متغیره انجام می شود.
۳-۳ بیان مساله و سوالات تحقیق
دیدگاه مبتنی بر منابع راهی برای مشاهده شرکت و دستیابی به استراتژی است که در سال ۱۹۹۴ توسط همل و پراهالد معرفی شد. اساساً این دیدگاه شرکت را همانند مجموعه ای از منابع متصور می کند که این منابع به روشی باهم ترکیب شده اند که باعث تفاوت شرکتها از یکدیگر می شود و به نوبه ی خود اجازه می دهد شرکت، محصولات و خدمات خود را به بازار ارائه کند. این دیدیگاه بر این مطلب تمرکز دارد که شرکت چه منابعی را در اختیار دارد و چگونه این منابع می توانند به شکلهای متفاوت مورد استفاده واقع شوند که بازده بیشتری را به همراه داشته باشند. تشخیص این موضوع که شرکتهای متفاوت منابع متفاوتی دارند بسیار مهم است ولی به این معنی نیست که بازار و محیطی که در آن فعالیت می کنند اهمیت ندارد. چالش اصلی، تشخیص فرصتهای موجود در بازار است که با منابع شرکت در ارتباط هستند.
برعکس، منابع نیز برای ارائه مزیتهای رقابتی نیاز به هماهنگی با محیط خود دارند؛ بازارها تغییر می کنند و به این معنا است که منابع شرکتها برای اینکه بتوانند با بازار در ارتباط باشند، نیاز دارند که همگام با زمان تغییر کنند. این فرضیه اصلی، یک شاخه از دیدگاه مبتنی بر منابع است که دیدگاه ظرفیتهای پویا(RBV) را تشکیل می دهد(Teece,Pisano & Shuen,1997). درحالی که تمرکز RBV بر انواع منابع و ویژگیهای این منابع که از لحاظ استراتژیکی مهم هستند ؛ DCA بر این مطلب تاکید می کند که چگونه منابع نیاز دارند همگام با زمان تغییر کنند تا با بازار مرتبط باشند(Powell, Thomas & Mcgree,2004). در نتیجه برای آزمون موازنه انعطاف پذیری و کارایی در محیطی متلاطم و متغیر، نیاز به همراهی این دو دیدگاه باهم می باشد؛ زیرا که ظرفیتهای پویا از منابع دارای مزیت رقابتی ساخته می شوند.
برای اهداف این مطالعه،انعطاف پذیری به درجه ای اطلاق می شود که به طور متداول منابع شرکت برای تولید محصولات و خدمات مصرف می شوند و انعطاف پذیری به درجه ای اطلاق می شود که شرکت بطور رایج منابع را به طور تعهدنشده نگه داری می کند تا برای جذب، تحمیل یا پاسخ به تغییرات محیطی آماده باشند(Meihich,1997).
بر این اساس پرسش اصلی اینست که چه منابعی شرکت را قادر می سازد که فعالیتهای خود را به موقع دنبال کند و برای ایجاد تعادل بین انعطاف پذیری و کارایی در نتیجه داشتن بهترین عملکرد، این منابع کمیاب چگونه باید تخصیص داده شوند.
۳-۴ فرضیه های تحقیق
فرض موازنه بین انعطافپذیری و کارآیی یکی از بادوامترین عقاید در ادبیات مدیریت بنگاهها است. دو دیدگاه متضاد در رابطه با چنین موازنهای وجود دارد. دیدگاه اول بحث می کند که ممکن است انعطافپذیری تحت شرایط محیط متلاطم، تحقیقات سازمانی ریسکدار را تسهیل کند، بنابراین باعث افزایش عملکرد می شود. دیدگاه دوم بیان می کند که ذخیره کردن منابع باعث عدم کارآیی می شود و به عملکرد صدمه میزند (Tan &Peng 2003). به عبارت دیگر سرمایه گذاری در انعطافپذیری مستلزم این است که شرکت منابع مازاد داشته باشد (March 1958) و این منابع مازاد کارآیی را کاهش دهد.
پفر وسالانسیک معتقدند که سازمانهایی می توانند بر نیازهای محیط پرتلاطم فائق آیند که انعطاف پذیری کافی داشته باشند.چنین انعطاف پذیری ممکن است در طول دوره هایی از آشفتگی محیطی بسیار مهمتر باشد ((D’Aveni1994;Meyer1982.این جمله بطور تلویحی بیان میکند همه منابع ظرفیت ایجاد انعطافپذیری را ندارندو فقط منابعی که نسبتا نقدهستندمی توانند انعطاف پذیری استراتژیک را تامین کنند.ما باید انتظار داشته باشیم که دیگر منابع به همان اندازه انعطاف پذیری استراتژیک ایجاد کنند.ویلیامسون [۴۱]بر این باوراست که منابع مشخصی مثل موجودی کالا که کاملا مورد مصرف قرار نگرفته اندولی جز عناصر تولیدی به حساب می آیند،بدلیل هزینه های تبدیل نمی توانند بسرعت با هدف انعطاف پذیری استراتژیک به کار گرفته شوند.به عبارت دیگر منابع نقد تر که مشهود و در دسترس هستند بیشتر احتمال داردکه کاربرد ناگهانی بعنوان هزینه یا سرمایه گذاری داشته باشد(Sanchez1995,Bourgeois1981,Singh1986) .
<p><strong>ماه نخشب</strong><br />حالا/ ماهک نخشب گستاخ و رها/ میخیزد از چاه/ به تاب میشود بی تاب/ درماندابهای تُنک (همان: ۴۱۵)<br /><strong>آدم و حوّا</strong><br />و یاس/ که از جان بامداد و بوی خوشِ ژرف تنزیلی/ بالایی مییافت و/ یکسان از لبان آدم و حوّا/ تبسّمی به نشان دلاویزی خویش میچید/ تنها و آیهای غریب و لبخندی خشک ماند (همان:۱۱۴)<br /><strong>لیلی</strong><br />رفتارهای تابانه گپهای لیل و لیلی (همان:۱۸۶)<br /><strong>کتایون</strong><br />از لبخندِ تو مپرس/ کتایون بیدار را مانَد/ دور از دیارو/ روبریار (همان:۳۱۲)<br />م.موید از بین شخصیتهای شاهنامه، به سیاوش توجهی ویژه نشان میدهد. او کتاب سیمابهای سیمین خود را در وصف سیمین دانشور سروده است. داستان سووشون دانشور که در سوگ سیاوش نوشته شده بسیار معروف است شاید ا<p>در محصولات بدون گلوتن که عملا نباید از آرد گندم استفاده شوند، آرد گندم حذف شده و از نشاسته آن ( گندم ) و یا اینکه از آردهای جایگزین که فاقد گلو
برگزاری جلسات و سمینارهای موثر در زمینه تسهیم دانش
تدوین دستورالعمل های حرفه ای برای تسهیم دانش و تجربه کارکنان
دعوت از افراد متخصص و باتجربه و حتی بازنشستگان سازمان به شکل مستمر، به منظور استفاده از دانش وتجربه آن ها
ارائه راهکار جهت تقویت تعاملات اجتماعی و حرفه ای کارکنان
۵-۶ - پیشنهاد به سایر محققین
انجام تحقیق در جامعه آماری بزرگتر به منظور درک بهتر روابط میان متغیر ها
تحقیقات آینده می توانند تغییرات مختلفی را که در طی زمان در زمینه سرمایه روا نشناختی، توانمندسازی روان شناختی، و رفتار شهروندی سازمانی روی می دهد به طور طولی بررسی کنند.
انجام تحقیق در زمینه عوامل و متغیر های موثر در ایجاد و توسعه سرمایه روانشناختی و توانمندسازی روانشناختی
انجام تحقیقات بیشتری برای شناخت بهتر تأثیرات متغیرهای مختلف بر تسهیم دانش
بررسی میزان تاثیر هر یک از ابعاد متغیر توانمندسازی روانشناختی بر تسهیم دانش
بررسی میزان تاثیر هر یک از ابعاد متغیر سرمایه روانشناختی بر تسهیم دانش
منابع :
آقایار،سیروس.(۱۳۸۲ ). توانمندسازی روشی نوین در محیط رقابتی. ماهنامه تدبیر، شماره ۳۵ ،ص ۳۹-۲۸
احمدی ، سید علی اکبر و صالحی ، علی . ( ۱۳۹۱). مدیریت دانش. انتشارات دانشگاه پیام نور
اسکات، سینتا دی ؛ و ژافه ، دنیس تی. ( ۱۹۹۱ ) . تواناسازی کارکنان ،( ترجمه ی مهدی ایران نژاد پاریزی). کرج: مؤسسه ی تحقیقات و آموزش مدیریت.
اسلامی ،حسن. (۱۳۸۶) . رفتار شهروندی سازمانی . تدبیر شماره ۱۸۷ ،ص۷-۱
اورعی یزدانی، حمی. (۱۳۸۱) . نگرشی بر توانمندسازی.انتشارات مطالعات بازرگانی،تهران.
ایران زاده،سلیمان؛ بابائی هروی،صادق. ( ۱۳۸۹) .توانمندسازی کارکنان در سازمانهای نوین. انتشارات فروزش، تبریز
ایران نژاد پاریزی ، مهدی. ( ۱۳۷۸) . روش های تحقیق در علوم اجتماعی . تهران نشر مدیران
باواخانی ، آناهیتا .(۱۳۸۸). تاثیر فرهنگ سازمانی بر مدیریت دانش . نقد کتاب ماه (کلیات)، شماره ۱۴۱، ص ۴۲-۴۵
بلانچارد، کارلوس و راندولف.( ۱۹۹۶ ). مدیریت تواناسازی کارکنان. (ترجمه مهدی ایران نژاد).نشر مدیران، تهران.
پزشکی راد، غلامرضا ؛ علیزاده، ندا ؛ زمانی میاندشتی ، ناصر و شعبانعلی قمی، حسین. (۱۳۹۰). بررسی عوامل موثر بر تسهیم دانش . مجله بین المللی علوم و فنآوری کشاورزی. دوره ۱۳، شماره ۴، ص ۵۰۱-۴۹۱
پور سلطانی زرندی، حسین، امیرجی نقندر, رامین.(۱۳۹۲). ارتباط تعهد سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی معلمان تربیت بدنی شهر مشهد در سال ۱۳۹۰٫ نشریه مدیریت ورزشی، شماره ۱۶
جمشیدیان، عبدالرسول و فروهر ، محمد.( ۱۳۹۲). سرمایه روانشناختی سازمان، تحولی در مزیت رقابتی سرمایه انسانی . انتشارات آییژ
جواهری کامل،مهدی.( ۱۳۸۸) .تاثیر عدالت سازمانی،رابطه رهبر- عضو، اعتماد و توانمندسازی روانشناختی بر رفتارهای شهروندی سازمانی. دو ماهنامه توسعه انسانی پلیس،سال ششم،.شماره ۲۴ ،صص ۷-۲۴
حسن زاده، رمضان. (۱۳۸۷). روش های تحقیق در علوم رفتاری . تهران: ساوالان ، چاپ ششم
حسینی، سید یعقوب.(۱۳۸۲). آمار ناپارامتریک ( روش تحقیق و نرم افزار آماری)spss10. انتشارات دانشگاه علامه طبابایی
خاطری،نسرین.( ۱۳۸۵ ). بررسی دیدگاه مدیران و کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نسبت به برخورداری کارکنان از مولفه های توانمندسازی.پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی.
خاکی، غلامرضا.( ۱۳۷۸). روش تحقیق با رویکردی به پایان نامهنویسی. تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، مرکز تحقیقات علمی کشور؛ کانون انتشاراتی درایت، چاپ اول، ۴۳۰ص.
خلیفه سلطانی، حشمت ، والی ، فرزانه و صحت، سعید. (۱۳۹۳). تاثیر سرمایه روانشناختی مدیران بر بهبود عملکرد کارکنان: مطالعه در شرکت بیمه ملت شهر تهران. دوره ۹ شماره ۳۳ ص ۴۷-۶۸
خوئی نژاد، غلامرضا .(۱۳۸۰). روش های پژوهش در علـوم تربیتـی. تهـران:سـازمان مطالعـه وتدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها(سمت).
دانایی فرد ، حسن ؛ خائف الهی ، احمد و حسینی ، سیدمجتبی .(۱۳۹۰). تاملی بر ارتقائ تسهیم دانش در پرتو رفتار شهروندی سازمانی. پژوهش های مدیریت عمومی ، سال چهارم ، شماره ۱۴، ص ۸۴-۶۳
دانایی فرد ، حسن و حسینی ، سیدمجتبی .(۱۳۹۱). تاثیر رفتار شهروندی سازمانی بر تسهیم دانش : مطالعه نقش میانجی فرهنگ سازمانی. فصلنامه علوم مدیریت ایران، سال هفتم، شماره۲۸ ، ص ۱۳۰-۱۰۹
داورپناه ، محمدرضا. (۱۳۸۲). مدیریت دانش ، عاملی راهبردی برای توسعه سازمانی .کتابداری و اطلاع رسانی،دوره ۶، شماره ۴
دلاور، علی. ( ۱۳۸۳). کاربرد آمار در کامپیوتر به زبان ساده (SPSS) .انتشارات دواوین
دلاور،علی.( ۱۳۸۳ ).روش تحقیق در روانشناسی و علوم تربیتی.نشر ویرایش، ص ۲۱۹
دنیس، ت.( ۱۳۸۴ ). مهارتهای مدیریت برتر: توانمندسازی زمینه ای برای مدیریت توانمند. ترجمه بهزاد رمضانی.نشر نی،تهران.
رحمان سرشت ، حسین و شیخی، نرگس. (۱۳۹۳).نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی در اثرگذاری عوامل نگرش شغلی بر تسهیم دانش. دوره ۶ ، شماره ۳ ،ص ۴۸۱-۵۰۲
رضایی کلیدبری،حمیدرضا و باقر سلیمی ،سعید .(۱۳۸۷). نقش عدالت سازمانی در تقویت رفتار شهروندی سازمانی.
رمزدن، پ.( ۱۹۹۷ ).یادگیری رهبری در آموزش عالی(ترجمه ی عبدالرحیم نوه ابراهیم) .دانشگاه علوم پایه دامغان و موسسه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی.
ساروخانی، باقر.( ۱۳۸۲).روشهای تحقیق در علوم اجتماعی: بینشها و فنون، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. چاپ اول، ۵۴۴ ص.
سبحانی نژاد، مهدی؛ یوزباشی، علیرضا؛ شاطری، کریم. ( ۱۳۸۹).رفتارشهروندی سازمانی مبانی نظری، همبسته ها و ابزارهای سنجش. تهران،موسسه نشر یسطرون، چاپ اول.
سرمد، زهره. بازرگان، عباس و حجازی، الهه.( ۱۳۸۰ ). روش های تحقیق در علوم رفتاری. چاپ پنجم، انتشارات آگاه، ص ۱۰۲
سکاران، اوما.( ۱۳۸۱ ). روش های تحقیق در مدیریت. مترجم؛ محمد صائبی و محمود شیرازی. تهران موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی، ص۲۹۴-۲۹۵
سلیمی، قاسم ، کشاورزی ، فهیمه و حیدری، الهام .( ۱۳۹۳). مطالعه تجربی توانمندسازی روانشناختی و بلوغ رفتار تسهیم دانش دانشجویان دکتری دانشگاه شیراز. فصلنامه علمی-پژوهشی رهسافتی نو در مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت . سال پنجم، شماره ۳، ص ۱-۲۲
شارع پور، محمود. (۱۳۸۰). فرسایش سرمایه اجتماعی و پیامدهای آن. نامه انجمن جامعه شناسی. تهران. نشر کلمه.
شرکت مشاوران توسعه آینده.(۱۳۸۵).مدیریت دانش ( مفاهیم ، تجربه ها و پیاده سازی).
طاهری، سید محمود و ماشین چی ، ماشاءلله.(۱۳۸۷). مقدمه ای بر احتمال و آمار فازی.نشر دانشگاه شهید باهنر(کرمان)
علی پور، درویشی.(۱۳۹۰). ارائه مدل عوامل موثر بر تسهیم دانش گروه های آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی. مجله مدیریت فنآوری اطلاعات دوره ۴، شماره ۱۰ ، ص ۱۱۶-۹۱
تن می باشد استفاده می شود( غلات فاقد گلوتن) .<br />از این محصولات نمی توان انتظار کیفی در حد معمول داشت ولی نیاز مصرف کننده را تامین میکند .<br />مواد جایگزین به جای مواد اولیه اصلی در فرمول استاندارد:<br />در این پژوهش ارد گندم به کلی حذف شده و از نشاسته نیز با توجه به نتایج پژوهش های گذشته و عدم حصول کیفیت صرف نظر شده است، و از ارد برنج(به علت فقدان گلوتن) برای جایگزینی با ارد گندم استفاده شده است.<br /><a href="https://nefo.ir/"><img class="alignnone wp-image-64″ src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/THESIS-PAPER-11.png” alt="مقاله - پروژه” width="328″ height="103″ /></a><br /><strong>۱-۶ برنج</strong><br />برنج گیاهی یکساله از خانواده گرامینه<sup>[۴۱]</sup> و از جنس اوریاز ستیوا - ال<sup>[۴۲]</sup> می باشد و بعد از گندم مهمترین محصول زراعی به حساب می آید.(حسین عزیزی،زهرا هادیان، ۱۳۹۰)<br />در بین غلات موجود در دنیا برنج ، تنها غله ای است که فقط به عنوان غذای انسان کشت می شود . این گیاه سرشار ازمواد نشاسته ای است اما میزان پروتئین و چربی ان کم است . .(حسین عزیزی،زهرا هادیان، ۱۳۹۰)<br />برنج از ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در شمال کشور تایلند کشت می گردیده است. سپس به چین ، هندوستان ، ایران و خاورنزدیک و ازآنجا به جنوب اروپا رفته و در قرن ۱۷ کشت برنج در شمال و جنوب امریکا متداول گردید. .(حسین عزیزی،زهرا هادیان، ۱۳۹۰)<br /><strong>۱-۶-۱ ارزش تغذیه ای برنج</strong><br />قسمت عمده دانه برنج را کربوهیدرات ها تشکیل داده اند که قسمت بیشتر ان نشاسته می باشد و این مواد بیشتر در اندوسپرم قرار دارند .<br />از دیگر ترکیبات برنج مواد پروتئینی وترکیبات چربی ، مواد معدنی و و یتامین ها<br />می باشد .پس از نشاسته،پروتئین مهمترین ترکیب شیمیایی برنج به شمار می رود، میزان ان با توجه به فرایند برنج اسیاب شده از ۵ تا ۱۰ درصد متفاوت می با شد. قسمت اعظم پروتئین برنج از نوع گلوتنین می باشد.کیفیت پروتئین از نقطه نظر تغذ یه ای اهمیت زیادی دارد و باید مورد توجه قرار گیرد. .(حسین عزیزی،زهرا هادیان، ۱۳۹۰)<br />۱۷نوع اسید امینه در پروتئین برنج وجود دارد که شامل تمامی اسید های امینه ضروری می باشد. .(حسین عزیزی،زهرا هادیان، ۱۳۹۰)<br />برنج دارای مقداری چربی است که بیشتر ان در موقع اسیاب کردن همراه جوانه وپوسته حذف می گردد،وجود چربی در برنج باعث کاهش دوام ان می گردد ولی به دلیل جدا شدن ان بهنگام اسیاب کردن دوام برنج اسیا ب شده بیشتر از برنج اسیاب نشده است. .(حسین عزیزی،زهرا هادیان، ۱۳۹۰)<br />ترکیبات دیگری در برنج موجود است که شامل قند ها ،همی سلولز،فیبر ،مواد معدنی ،اسید امینه های ازاد ،اسید های چرب با زنجیر کوتاه ،ترکیبات فسفر(مخصوصا به صورت استر های اینوزیتول و اسید فسفریک ) انزیم ها و رنگدانه ها می باشند.<br />خاکستر برنج شامل املاح کلسیم ، اهن ،پتاسیم،منیزیم، گوگرد،فسفرو مقادیر بسیار جزئی از عناصر دیگر است. .(حسین عزیزی،زهرا هادیان، ۱۳۹۰)<br />میزان هریک از این مواد در قسمت های مختلف دانه برنج متفاوت است.<br />در جدول ۱-۷ ارزش تغذیه ای برنج دانه بلند با پوست مشاهده می کنید .(حسین عزیزی،زهرا هادیان، ۱۳۹۰)</p><p> </p><table><tbody><tr><td>ترکیبات</td><td>میزان</td></tr><tr><td>کربوهیدرات ( گرم )</td><td>۹۵/۷۵</td></tr><tr><td>قند ها ( گرم )</td><td>۱۲/۰</td></tr><tr><td>فیبر رژیمی ( گرم )</td><td>۳/۱</td></tr><tr><td>چربی ( گرم )</td><td>۶۶/۰</td></tr><tr><td>پروتئین ( گرم )</td><td>۱۳/۷</td></tr></tbody></table>ستفادهی موید از نام سیاوش به دلیل توجّهی است که سیمین دانشور به این نام داشته است.<br /><strong>۴-۲-۲-۱۱ </strong><strong>اقتباس</strong><br />«در اصل لغت به معنی پرتو نور و فروغ گرفتن است و در اصطلاح اهل ادب، آن است که حدیثی یا آیتی از کلام اللّه مجید یا بیت معروفی بگیرند و چنان در نظم و نثر بیاورند که معلوم باشد قصد اقتباس است نه سرقت و انتحال»(همایی،۲۳۹:۱۳۸۹).<br />اقتباس ایجاز در کلام است و آگاهی شاعر را از موضوعات مختلف نشان میدهد.اقتباس نوعی آشتی و تفاهم ساخت و محتوی است.<br />اقتباسهای اشعار م.موید بیشتر بر گرفته از آیات قرآن و احادیث است که طراوت و تازگی خاصی به شعرش بخشیده و معنویت اشعارش را دو چندان کرده است گویی شاعر دست مخاطب را گرفته و او را با خود از فرش به عرش برده و در بوستان گهر خیز قرآن به سیر و سلوک عرفانی پرداخته است.<br />مگر تو بازو بگشایی/ بر چشم آرام و فروتن و آبی/ هلّلویاه/ پس/ به سوی تو چشمان خود را بر میافرازم آمین (م. مؤید،۱۷۳:۱۳۸۸)<br />اقتباس از کتاب زبور داوود- مزمور ۱۲۳ (به سوی تو چشمان خود را بر میافرازم که بر آسمانها جلوس فرمودهای)<br />به چشمهای غمگینِ شادمانِ آن بلندِ بلند/ که کوهی است پیر/ پیرو پیرتر و غمگین/ و بدانید که جز این نیست/ اموال تان و اولادتان فتنهاند (همان:۱۷۵)<br />اقتباس از سورهی انفال آیهی ۲۸ (و اعملوا انّما اموالکم و اولادکم فتنه)<br />و شبنم/ نوشداروی همیشه پگاهِ همیشه/ آمین/ به تحقیق آفریدیم انسان را در رنج آمین (همان:۱۷۵)<br />اشاره به سورهی بلد آیهی ۴ (لَقَد خلقنا الانسان فی کَبَد)<br />بسان آبی/ قدیسهای پایای بی فرجام/ ایستای رفتن و نرفتن/ همه چیز هلاک پذیر است مگر وجه او (همان:۱۷۷)<br />اقتباس از سوره قصص آیهی ۸۸ (لااله الّا هُوَ کلّ شیءٍ هالک الّا وجهه)<br />و شکست استخوان/ و سپری شدنِ جوان سیاه گیسو/ سست شد استخوان از من و شعلهور شد سر از پیری (همان:۱۷۸)<br />اقتباس از سورهی مریم آیه ۴ (قال ربّ انی و هن العظم منّی و اشتعل الرأس شیبا)<br />آن جا/ خداوند ارمیا را فرمود: ای ارمیا چه میبینی؟ گفتم: شاخهای از درخت بادام./ خداوند مرا گفت: نیکو دیدی زیرا که من بر کلام خود دیده بانی میکنم تا آن را به انجام رسانم (همان:۳۸۴)<br />اقتباس از عهد عتیق/ کتاب ارمیا/ ۱۱<br /><strong>۴-۲-۳ </strong><strong>سطح فکری</strong><strong> (Philosophical Level)</strong><br />زبان نه تنها سبکها را به هم نزدیک میکند بلکه اندیشههای نزدیک به هم میتوانند سبکهای مشابه تولید کنند. وجود منظومههای عرفانی و حماسی مشابه در یک دوره و یا حتی در دورههای مختلف این مسئله را آشکار میکند و نشان میدهد که چگونه سطح فکری آثار میتوانند به هم نزدیک شوند با این وجود، سطح فکری جزر و مدهای اندیشهی هنرمند یا شاعر را بهتر نشان میدهد. بررسی سطح فکری هر اثر از یک نظر حسّاستر از سطوح دیگر است زیرا سطح فکری هر اثر واکنشهای صریحتری نسبت به سبک و روشهای دیگر نشان میدهد. به عنوان مثال : در سبک خراسانی، اگر چه شاعران در تولید و گسترش این سبک، ویژگیهای زبانی و ادبی خاص را میپذیرند؛ امّا از نظر فکری میتوانند بسیار دور از هم باشند. در بررسی یک اثر از لحاظ فکری مسائلی همچون، درونگرا یا برونگرا بودن، بدبین یا خوش بین بودن نویسنده، عشق گرا یا عقل گرا بودن، غم گرا یا شادی گرا بودن و تلقّی شاعر به جهان و زندگی، عشق و مرگ مطرح میشود.<br />زبان، ساخت خود را از اندیشه میگیرد. جهان بینی و نوع نگرش، زاویهی دیدی به شاعر میدهد و این زاویهی دید جهان او را ساخت و سبک ویژه میبخشد. سبک اندیشه همیشه سبک زبان را مشخّص میکند به همین دلیل است که در طول تاریخ، نظریه پردازی برای سبک و سبک شناسی همیشه نوع نگرش و جهان بینی هنرمند مورد توجّه بوده است.<br /><a href="https://feko.ir/"><img class="alignnone wp-image-69″ src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/THESIS-PAPER-3.png” alt="پایان نامه - مقاله - پروژه” width="321″ height="108″ /></a><br /><strong>۴-۲-۳-۱ </strong><strong>اشعار م. مویّد و نوع نگرش او به جهان</strong><br />اوّلین مسئلهای که باید در نوع نگرش م.مویّد مورد توجّه قرار گیرد این است که اشعارش متعلّق به چه دورهای است. او شاعر معاصر است و سبک شعری او برگرفته از موج نوی شعر نوین است. بیگمان نوع بودن شاعر در جهان و دورهای که در آن زندگی میکند نه تنها اندیشهی او را شکل میدهد بلکه فرمهای بیانی و زبانی او را نیز تعیین میکند. م. مؤید در شمار شاعران موج نو به حساب میآید. برخی از شاخصههای شعریاش، او را نسبت به سایر موج نوییها متمایز میسازد. اهمیت ویژهی او به فرم، ساختار، زبان، اسطورهها و نیز توجّه به تنالیته ی کلمات و بهره جستن از استعاره و تشبیه و کنایه جهت خلق واقعیاتی نو از مفاهیمی مستعمل مجموعه شعرش را برجسته کرده است.<br />م.مویّد واژهی «چشم» را ۱۴۳ بار در مجموعه شعر «نرگسِ هنوز» به کار برده است، همچنین او واژهی قلب و دل را ۷۷ بار در این مجموعه تکرار کرده است. شاید این مسئله نشانگر نوع نگاه او با چشم سر و همچنین چشم دل به جهان باشد. او هوشمندانه با چشم سر همه پدیدههای خدادادی را مینگرد و با چشم دل به آنها میاندیشد و حضور خالقی مقتدر را بر آنها مسلّط میبیند.<br />- آن چه میماند/ گفتار مطلق است در سکوت مطلق/ چشم تو و چشم تو/ به روی خویش لبخند میزنی/ به شماری یک/ چشم تو با چشم تو/ این که من است و چشم توست/ با/ خویشتن که تو چشم است و من است/ و دیگر من نیست (همان: ۱۹۲)<br />با باد دلاویز میشود/ برهوت/ با باد/ دل/ آویز/ این همه پیراهن سپید/ شکافای شب خرّم تابستان (همان: ۱۸۳)<br />سطح فکری و اندیشگانی اشعار م.مؤید، دارای نظم منسجم و ساختارمند است و بافت زبانی اشعار او گاه یادآور زبان فروغ است و گاهی زبان رویایی و احمدی را تداعی میکند.امّا وجه غالب، تلفیق لحن نثر گذشتههای دور با زبان شعر امروز است که از فیلتر ذهن شاعر گذشته و فضایی کاملاً انحصاری به شعرهای او بخشیده است. زبان شعر مؤید، زبانی خود بسنده است، چندان که دایرهی واژگانی شاعر، بیشتر محصول خلّاقیت و آفرینش اوست تا انباشتههایی که در فرایند مطالعه یا تأثیرپذیریها، گرد آمده باشد. معماری تصاویر اشعار مؤید حکایت از تسلّط او به شعر کهن و توانمندی خاقانی وار شاعر به شعر دارد. میتوان گفت جهان شعر مؤید و زبان آوری و واژه آفرینی او بی شباهت به جهان شعری خاقانی نیست با این تفاوت اساسی که، بنیهی معنایی شعر خاقانی را با دایره المعارفی از علوم متفاوت باید کشف کرد؛ حال آن که شعر م.مؤید بیانی خود بسنده و خود ارجاع دارد و این قیاس، تنها از بُعد تکنیکِ خلقِ واژگانتازه قابل طرح است. حضور تصاویر شاعرانهی م.مؤیّد به برخورد قناعت آمیز شاعر با واژگان اشاره دارد که به «ایجاز» می انجامد. بیان موجز مشخصهی شعر همهی شاعران خلّاق است.<br /><strong>۴-۲-۳-۲ </strong><strong>برون گرایی</strong><br />اگر بخواهیم آثار م.مؤیّد را از منظر درون گرایی و برون گرایی مورد بررسی قرار دهیم بی شک باید به جنبهی برون گرایی او بیشتر توجّه کنیم. او در اشعارش به جنبهی درون گرایی و ذهنی هم توجّهی خاص نشان میدهد. امّا برون گراییاش بر درون گرایی او ارجحیت دارد. عناصر طبیعی در اشعارش موج میزند. او به واقعیت مدرنی از شعر سپید رسیده است. مؤیّد توانسته موقعیت واژگان را به خوبی درک کند. او آموخته که هر واژه میتواند بیش از یک معنا داشته باشد و این توان را به دست آورده است که با وسعتهای معنایی هر واژه بازی کند. مؤیّد از وسعت واژگان کمک میگیرد تا آنچه در درون او نهفته است را به شکل برونی و عینی به نمایش همگان بگذارد. رسالت شاعر در این است که با واژگان شعرش بیشترین معناها را بیافریند، در واقع او از استعداد و ظرفیتهایی که هر واژه میتواند داشته باشد به سادگی گذر نمیکند بلکه به نوعی آنها را باور میکند و از این طریق است که توانسته از زبان روزمره فاصله بگیرد. وجود مظاهر طبیعت آنقدر با بسامد بالایی در اشعار مؤیّد به کار رفته که به یقین میتوان او را از شاعران برونگرا به حساب آورد هر چند که ردّپای درون گرایی نیز در آثارش هویداست.<br />اصطلاحاتی همچون باران، شب، روز، آب، باد، خاک، خورشید، صبح، آفتاب، ماه، دریا، آسمان، گل، جهان، تابستان، زمستان و … در مجموعه نرگس هنوز جزء موتیفهای زبانی و فکری شاعر و جزء واژگان برونگرا هستند.<br /><strong>۴-۲-۳-۳ </strong><strong>تقدیر و جبرگرایی</strong><br />تقدیر به معنای اندازه و تعیین قدر و مقدار است و تقدیرگرایی از مسائل دیرینهای است که در تمام تمدّنها به صورت یک مسألهی بارز مطرح بوده و علاقهی نوع انسانها به سوی آن کشیده شده است. از لحاظ فلسفی، تقدیرگرایی با مفاهیمی مانند جبرگرایی، شکست باوری و قضا و قدر تفاوت دارد. و از نظر عرفانی تقدیر از طرف حق، هدایت است و کسی که ترک تدبیر کند به تقدیر راضی شود. «نقطهی مقابل آن، جبرگرایی و سلب مسئولیت از انسان است که به معنای نفی مهمترین ویژگی انسان و پوچی و بیهودگی هر نظام تربیتی و اخلاقی و حقوقی و از جمله نظام تشریعی اسلام است. زیرا در صورتی که انسان، اختیاری در انجام کارهایش نداشته باشد دیگر جایی برای وظیفه و تکلیف و امر و نهی و پاداش و کیفر باقی نخواهد ماند، بلکه مستلزم پوچی و بی هدف بودن نظام تکوین نیز میباشد و در صورتی که انسان اختیار و مسئولیتی نداشته باشد شایستهی دریافت پاداش و نعمتهای جاودانی و رضوان الهی نخواهد شد و هدف آفرینش، نقض خواهد گردید» (مصباح یزدی، ۱۳۸۴: ۱۴۴).<br />اگر بخواهیم اشعار م.مویّد را از دیدگاه تقدیرگرایی و جبرگرایی بسنجیم با توجّه به واژگان به کار رفته در اشعارش و عدم حضور واژگانی چون تقدیر، طالع، جبر، بخت، قضا و قدر نه میتوان او را شاعری تقدیرگرا و نه جبرگرا دانست و باید او را شاعری میانه رو و متعادل فرض کرد که راه احتیاط و محافظه کارانه را در پیش گرفته و به عنوان شاعری میانه رو شناخته شده است.<br /><strong>۴-۲-۳-۴ </strong><strong>عقل ستیزی و عشق خواهی در اشعار م. مویّد</strong><br />یکی از باورهای بنیادین عارفان و صوفیان این است که «علم عشق در دفتر نباشد» و آنچه راهرو و سالک میخواهد و میجوید، نه از راه علم و عقل و نه با شیوهی اندیشه و استدلال که تنها از راه دل پیراسته و با شیوهی شهود و مکاشفه به دست میآید و از این جاست که نه تنها عارفان و صوفیان راهی جز راه عالمان و فیلسوفان بر میگزینند، که راه و رسم آنان را با طنز و طعنه یاد میکنند. عقل اگرچه شریفترین مخلوق خداوند بوده لیکن در ادبیات صوفیانهی فارسی اغلب زیردست محبّت و عشق قرار داده شده است و حتّی ضدّ آن به شمار آمده و مورد مذمّت واقع شده است. یکی از دلایل اینکه عشق را جنون نامیدهاند، ناسازگاری آن با عقل است. به نظر غالب ادبا، عشقِ جسمانی مخالف و متّضاد عقل است و به نظر غالب عرفا نیز عشق معنوی و الهی فراتر از عقل است و عقل از ادراک آن درمانده است. اگرچه در اشعار م.مویّد کاربرد واژگانی همچون عقل و عشق نسبت به باران، چشم ،آب، آسمان، گل و … دارای بسامد بالایی نیستند ولی پر واضح است که با اندکی تأمّل در کاربرد واژگانی او راحت میتوان پی به عشق گرایی او برد و آثار عقل ستیزی را در اشعارش مشاهده کرد.<br />م.مویّد روایت گری است که با حفظ فاصلهی چشم گیر از بیان روایی ملموس، کوشیده است با آمیزهای از فلسفه و عرفان شعر بیافریند و حُسن اشعارش نیز این است که به رغم دارا بودن فضای ایدئولوژیک و تهمایههای فلسفی، توانسته است شعر به شکل مطلق باقی بماند. زبانِ خاصّ این شاعر حالتی پریمیتیو (Preimitive) را القا میکند و همین حالت بدوی بودن زبان، شعرش را «صمیمانهی غیر صمیمی» جلوه میدهد. همانطور که استراوینسکی میگوید: «صمیمانهی غیر صمیمی بودن، بهتر از بیخود صمیمی بودن است». م.مویّد از معدود شاعرانی است که اشعارش میتواند ذهنیت مخاطبان را ارتقا ببخشد و چیزی به داشتههای ادبی ذهنشان بیفزاید. او اصولاً به دنبال بیان ستایش انگیز در شعرش نیست و سرودههایش فوران بیتابیهای ویژهای است که برای ورود به قلمرو آن باید با کدها و کلیدواژههایش ارتباط برقرار کرد. بیشتر اشعار م.مویّد نگاه معنوی آشنایی دارد و درون مایههای بیشتر اشعارش، متأثّر از عرفان وحدت وجودی است و حتّی برخی شعرها، با اشارهای که به آیات و احادیث میکند وجهای مذهبی به خود میگیرد. امّا خلاقیّت در بافتهای ارگانیک اشعارش، نگاه ایدئولوژیک او را تحتالشّعاع برجستگیهای شعری متن قرار داده است. شاعر گاه چنان غرق معنویت شعر است که قسمت عمدهی برخی از سرودههایش را در بیخویشیها رها میکند و آن چه میآفریند بی شباهت به «شطحیات» بعضی عرفای گذشته نیست.<br /><strong>۴-۳ </strong><strong>بررسی سبک شناختی اشعار فرامرز محمّدی پور</strong><br />در این بخش به بررسی سبک شناختی دو مجموعه شعر محمدی پور به نامهای «دلم را بخشیدم به دریا» و «پیشانی بهار» میپردازیم از طرفی چون اشعار این دو مجموعه کوتاه بوده ابتدا، اشعار را در ذیل آورده تا نقد و بررسی آن آسانتر صورت گیرد.<br /><strong>الف- اشعار مجموعهی «دلم را بخشیدم به دریا</strong><strong>»</strong><br /><strong>شهود</strong><br />باد میخواند / باران مینویسد / زمین دفتر عاشقانههاست / و خدا زیباست / خوابم نمیبرد / وقتی مثل ماه فکر میکنم / خدا - بامن / من- تا خدا / و ناگهان شعر …<br />(محمّدی پور،۱۱:۱۳۸۶)<br /><strong>نکته</strong><br />شاعر شدم / که حسود نباشم / بهار فصل دانایی است / و خوشدلی / خورشیدی / که سرنوشت سطرهای سیاهم را / رنگین کمان مینویسد.(همان:۱۲)<br /><strong>تماشا</strong></p>
<p><strong>ماه نخشب</strong><br />حالا/ ماهک نخشب گستاخ و رها/ میخیزد از چاه/ به تاب میشود بی تاب/ درماندابهای تُنک (همان: ۴۱۵)<br /><strong>آدم و حوّا</strong><br />و یاس/ که از جان بامداد و بوی خوشِ ژرف تنزیلی/ بالایی مییافت و/ یکسان از لبان آدم و حوّا/ تبسّمی به نشان دلاویزی خویش میچید/ تنها و آیهای غریب و لبخندی خشک ماند (همان:۱۱۴)<br /><strong>لیلی</strong><br />رفتارهای تابانه گپهای لیل و لیلی (همان:۱۸۶)<br /><strong>کتایون</strong><br />از لبخندِ تو مپرس/ کتایون بیدار را مانَد/ دور از دیارو/ روبریار (همان:۳۱۲)<br />م.موید از بین شخصیتهای شاهنامه، به سیاوش توجهی ویژه نشان میدهد. او کتاب سیمابهای سیمین خود را در وصف سیمین دانشور سروده است. داستان سووشون دانشور که در سوگ سیاوش نوشته شده بسیار معروف است شاید ا<p>در محصولات بدون گلوتن که عملا نباید از آرد گندم استفاده شوند، آرد گندم حذف شده و از نشاسته آن ( گندم ) و یا اینکه از آردهای جایگزین که فاقد گلو
شرکت فایرست ویو، ابزاری را برای سنجش آمادگی در زمینه مدیریت ارتباط با مشتری توسعه داده است. در این ابزار هشت عامل را مورد سنجش قرار داده و بر اساس آن میزان آمادگی ساز
شرکت فایرست ویو، ابزاری را برای سنجش آمادگی در زمینه مدیریت ارتباط با مشتری توسعه داده است. در این ابزار هشت عامل را مورد سنجش قرار داده و بر اساس آن میزان آمادگی سازمان را در این حوزه میسنجد. همان طور که در شکل زیر هم مشخص است این حوزههاعبارتاند از: شناسایی مشتریان، استراتژی، اهداف سازمانی، شناخت ذینفعان، فرآیند، فناوری، بهکارگیری و سنجش.
شکل ۲-۸- مدل First Wave(http://www.first Wave.net)
شرکت مشاورهای ACCPAC ابزاری را برای سنجش آمادگی مدیرت ارتباط با مشتری توسعه داده است که در آن بر اساس چهار مورد مراقبت از مشتری، بازاریابی، اتوماسیون نیروی فروش و نیز سؤالاتی در مورد کل سازمان آمادگی در این زمینه را مورد سنجش قرار میدهد (http://www.first Wave.net).
۲-۲۶-۶- مدل شرکت TGO
شرکت مشاوره TGO که در زمینه پیادهسازیسیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری و ERP فعالیت میکند، ابزاری را توسعه داده است که بر اساس حوزههای زیر آمادگی سازمان در زمینه مدیریت ارتباط با مشتری را میسنجد:
منابع لازم برای اجرای مدیریت ارتباط با مشتری
اهداف سازمانی
فلسفه مدیریت ارتباط با مشتری در سازمان
میزان تجربه در موارد مواجهه با مشتری
زیرساخت فناوری اطلاعات
آموزش
پشتیبانی نرمافزار
سنجش نتایج
پیشبینی آینده (http://www.tgo.ca).
۲-۲۶-۷- مدل شرکت Atfocus
شرکت Atfocus نیز برای سنجش میزان آمادگی سازمان در حوزه مدیریت ارتباط با مشتری، پرسشنامهای طراحی کرده است که این ابزار عوامل زیر را مورد توجه قرار داده است:
موقعیتیابی استراتژیک
اثربخشی و کارایی عملیات
مدیریت عملکرد (http://www.atfocus.ca).
۲-۲۶-۸- مدل پاین و فرو[۳۳]
پاین و فرو در سال ۲۰۰۵ طی یک هم اندیشی با متخصصان باتجربه در زمینه اجرای مدیریت ارتباط با مشتری و فناوری اطلاعات، فرآیندهای بین وظیفهای خاصی را برای مدیریت ارتباط با مشتری تعریف کردند که شامل: ۱- توسعه استراتژی ۲- ایجاد ارزش ۳- ادغام بین کانالها ۴- مدیریت اطلاعات ارزیابی عملکرد، هست. بر مبنای همین دیدگاه این محققان مدلی را برای مدیریت ارتباط با مشتری ارائه کردند که دارای دو بعد اصلی میباشد که شامل چهار مؤلفه کلیدی اجرای مدیریت ارتباط با مشتری و پنج فرآیند بین وظیفهای[۳۴] مدیریت ارتباط با مشتری میشود، که در شکل زیر نشان داده شده است (سید جوادین، ۱۳۸۶، ص ۴).
شکل ۲-۹- مدل پاین و فرو (سید جوادین، ۱۳۸۶، ص ۱۳)
۲-۲۶-۹- مدل سنجش قابلیت CRM (CRM - CA)
گروه متا[۳۵] که یکی از شرکتهای معتبر در زمینه مشاوره و تحقیقات CRM است مدلی برای سنجش قابلیتهایCRM (CRM-CA) توسعه داده است که دو جنبه زیر را بررسی میکند:
۱- آمادگی (درجه آمادگی برای اجرای برنامههایCRM)
۲- بلوغ (درجه ثبات برای اجرای فرآیندها و برنامههایCRM)
هدف از این ابزار، پیشبینی نقاط ضعف برنامه CRM و تسهیل نمودن استراتژی کاهش ریسک در زمینه برنامه ریزی و بودجهبندی برنامه CRM است. این مدل بررسی میکند که یک سازمان بر اساس فرآیندهای استانداردشده و قابلاستفاده مجدد، مشروعیت[۳۶]، ارگانیک شرکت، مقدار تعهّد و یکپارچگی فرآیندهایCRM کجا واقع شده است. این روش به طور عمده بر روی فرآیندهای داخلی و قابل پیشبینی بودن فرآیندها و نتایجشان متمرکز است و کمتر بر محتوا و اثرات فعالیتها و قابلیتهایCRM در بازاریابی، فروش و خدمات به مشتری تکیه کرده است (خانلری، ۱۳۸۵).
۲-۲۶-۱۰- مدل بلوغ مدیریت ارتباط با مشتری گارتنر[۳۷]
مؤسسه تحقیقات گارتنر برای تدوین مدلی جهت سنجش بلوغ CRM، هشت صفت مختلف را مورد بررسی قرار داده است. این شرکت با استفاده از مدل های دیگر و نیز با بهرهگیری از تجزیه و تحلیلهای موردی، بلوغ CRMشرکتها را رتبهبندی نموده است. مدل مذکور، هشت عامل اساسی را برای موفقیت در زمینه CRM در نظر میگیرد. این عوامل عبارتند از: (خانلری، ۱۳۸۵)
۱- چشمانداز CRM | ۵- فرآیندها |
۲- استراتژی CRM | ۶- اطلاعات |
۳- تعامل پیوسته با مشتریان ارزشمند | ۷- تکنولوژی |
۴- مشارکت سازمانی |
مان را در این حوزه میسنجد. همان طور که در شکل زیر هم مشخص است این حوزههاعبارتاند از: شناسایی مشتریان، استراتژی، اهداف سازمانی، شناخت ذینفعان، فرایند، فناوری، بهکارگیری و سنجش.
شکل ۲-۸- مدل First Wave(http://www.first Wave.net)
شرکت مشاورهای ACCPAC ابزاری را برای سنجش آمادگی مدیرت ارتباط با مشتری توسعه داده است که در آن بر اساس چهار مورد مراقبت از مشتری، بازاریابی، اتوماسیون نیروی فروش و نیز سؤالاتی در مورد کل سازمان آمادگی در این زمینه را مورد سنجش قرار میدهد (http://www.first Wave.net).
۲-۲۶-۶- مدل شرکت TGO
شرکت مشاوره TGO که در زمینه پیادهسازیسیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری و ERP فعالیت میکند، ابزاری را توسعه داده است که بر اساس حوزههای زیر آمادگی سازمان در زمینه مدیریت ارتباط با مشتری را میسنجد:
منابع لازم برای اجرای مدیریت ارتباط با مشتری
اهداف سازمانی
فلسفه مدیریت ارتباط با مشتری در سازمان
میزان تجربه در موارد مواجهه با مشتری
زیرساخت فناوری اطلاعات
آموزش
پشتیبانی نرمافزار
سنجش نتایج
پیشبینی آینده (http://www.tgo.ca).
۲-۲۶-۷- مدل شرکت Atfocus
شرکت Atfocus نیز برای سنجش میزان آمادگی سازمان در حوزه مدیریت ارتباط با مشتری، پرسشنامهای طراحی کرده است که این ابزار عوامل زیر را مورد توجه قرار داده است:
موقعیتیابی استراتژیک
اثربخشی و کارایی عملیات
مدیریت عملکرد (http://www.atfocus.ca).
۲-۲۶-۸- مدل پاین و فرو[۳۳]
پاین و فرو در سال ۲۰۰۵ طی یک هم اندیشی با متخصصان باتجربه در زمینه اجرای مدیریت ارتباط با مشتری و فناوری اطلاعات، فرآیندهای بین وظیفهای خاصی را برای مدیریت ارتباط با مشتری تعریف کردند که شامل: ۱- توسعه استراتژی ۲- ایجاد ارزش ۳- ادغام بین کانالها ۴- مدیریت اطلاعات ارزیابی عملکرد، هست. بر مبنای همین دیدگاه این محققان مدلی را برای مدیریت ارتباط با مشتری ارائه کردند که دارای دو بعد اصلی میباشد که شامل چهار مؤلفه کلیدی اجرای مدیریت ارتباط با مشتری و پنج فرایند بین وظیفهای[۳۴] مدیریت ارتباط با مشتری میشود، که در شکل زیر نشان داده شده است (سید جوادین، ۱۳۸۶، ص ۴).
شکل ۲-۹- مدل پاین و فرو (سید جوادین، ۱۳۸۶، ص ۱۳)
۲-۲۶-۹- مدل سنجش قابلیت CRM (CRM - CA)
گروه متا[۳۵] که یکی از شرکتهای معتبر در زمینه مشاوره و تحقیقات CRM است مدلی برای سنجش قابلیتهایCRM (CRM-CA) توسعه داده است که دو جنبه زیر را بررسی میکند:
۱- آمادگی (درجه آمادگی برای اجرای برنامههایCRM)
۲- بلوغ (درجه ثبات برای اجرای فرآیندها و برنامههایCRM)
هدف از این ابزار، پیشبینی نقاط ضعف برنامه CRM و تسهیل نمودن استراتژی کاهش ریسک در زمینه برنامه ریزی و بودجهبندی برنامه CRM است. این مدل بررسی میکند که یک سازمان بر اساس فرآیندهای استانداردشده و قابلاستفاده مجدد، مشروعیت[۳۶]، ارگانیک شرکت، مقدار تعهّد و یکپارچگی فرآیندهایCRM کجا واقع شده است. این روش به طور عمده بر روی فرآیندهای داخلی و قابل پیشبینی بودن فرآیندها و نتایجشان متمرکز است و کمتر بر محتوا و اثرات فعالیتها و قابلیتهایCRM در بازاریابی، فروش و خدمات به مشتری تکیه کرده است (خانلری، ۱۳۸۵).
۲-۲۶-۱۰- مدل بلوغ مدیریت ارتباط با مشتری گارتنر[۳۷]
مؤسسه تحقیقات گارتنر برای تدوین مدلی جهت سنجش بلوغ CRM، هشت صفت مختلف را مورد بررسی قرار داده است. این شرکت با بهره گرفتن از مدل های دیگر و نیز با بهرهگیری از تجزیه و تحلیلهای موردی، بلوغ CRMشرکتها را رتبهبندی نموده است. مدل مذکور، هشت عامل اساسی را برای موفقیت در زمینه CRM در نظر میگیرد. این عوامل عبارتند از: (خانلری، ۱۳۸۵)
۱- چشمانداز CRM | ۵- فرآیندها |
۲- استراتژی CRM | ۶- اطلاعات |
۳- تعامل پیوسته با مشتریان ارزشمند | ۷- تکنولوژی |
۴- مشارکت سازمانی |
تن می باشد استفاده می شود( غلات فاقد گلوتن) .<br />از این محصولات نمی توان انتظار کیفی در حد معمول داشت ولی نیاز مصرف کننده را تامین میکند .<br />مواد جایگزین به جای مواد اولیه اصلی در فرمول استاندارد:<br />در این پژوهش ارد گندم به کلی حذف شده و از نشاسته نیز با توجه به نتایج پژوهش های گذشته و عدم حصول کیفیت صرف نظر شده است، و از ارد برنج(به علت فقدان گلوتن) برای جایگزینی با ارد گندم استفاده شده است.<br /><a href="https://nefo.ir/"><img class="alignnone wp-image-64″ src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/THESIS-PAPER-11.png” alt="مقاله - پروژه” width="328″ height="103″ /></a><br /><strong>۱-۶ برنج</strong><br />برنج گیاهی یکساله از خانواده گرامینه<sup>[۴۱]</sup> و از جنس اوریاز ستیوا - ال<sup>[۴۲]</sup> می باشد و بعد از گندم مهمترین محصول زراعی به حساب می آید.(حسین عزیزی،زهرا هادیان، ۱۳۹۰)<br />در بین غلات موجود در دنیا برنج ، تنها غله ای است که فقط به عنوان غذای انسان کشت می شود . این گیاه سرشار ازمواد نشاسته ای است اما میزان پروتئین و چربی ان کم است . .(حسین عزیزی،زهرا هادیان، ۱۳۹۰)<br />برنج از ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در شمال کشور تایلند کشت می گردیده است. سپس به چین ، هندوستان ، ایران و خاورنزدیک و ازآنجا به جنوب اروپا رفته و در قرن ۱۷ کشت برنج در شمال و جنوب امریکا متداول گردید. .(حسین عزیزی،زهرا هادیان، ۱۳۹۰)<br /><strong>۱-۶-۱ ارزش تغذیه ای برنج</strong><br />قسمت عمده دانه برنج را کربوهیدرات ها تشکیل داده اند که قسمت بیشتر ان نشاسته می باشد و این مواد بیشتر در اندوسپرم قرار دارند .<br />از دیگر ترکیبات برنج مواد پروتئینی وترکیبات چربی ، مواد معدنی و و یتامین ها<br />می باشد .پس از نشاسته،پروتئین مهمترین ترکیب شیمیایی برنج به شمار می رود، میزان ان با توجه به فرایند برنج اسیاب شده از ۵ تا ۱۰ درصد متفاوت می با شد. قسمت اعظم پروتئین برنج از نوع گلوتنین می باشد.کیفیت پروتئین از نقطه نظر تغذ یه ای اهمیت زیادی دارد و باید مورد توجه قرار گیرد. .(حسین عزیزی،زهرا هادیان، ۱۳۹۰)<br />۱۷نوع اسید امینه در پروتئین برنج وجود دارد که شامل تمامی اسید های امینه ضروری می باشد. .(حسین عزیزی،زهرا هادیان، ۱۳۹۰)<br />برنج دارای مقداری چربی است که بیشتر ان در موقع اسیاب کردن همراه جوانه وپوسته حذف می گردد،وجود چربی در برنج باعث کاهش دوام ان می گردد ولی به دلیل جدا شدن ان بهنگام اسیاب کردن دوام برنج اسیا ب شده بیشتر از برنج اسیاب نشده است. .(حسین عزیزی،زهرا هادیان، ۱۳۹۰)<br />ترکیبات دیگری در برنج موجود است که شامل قند ها ،همی سلولز،فیبر ،مواد معدنی ،اسید امینه های ازاد ،اسید های چرب با زنجیر کوتاه ،ترکیبات فسفر(مخصوصا به صورت استر های اینوزیتول و اسید فسفریک ) انزیم ها و رنگدانه ها می باشند.<br />خاکستر برنج شامل املاح کلسیم ، اهن ،پتاسیم،منیزیم، گوگرد،فسفرو مقادیر بسیار جزئی از عناصر دیگر است. .(حسین عزیزی،زهرا هادیان، ۱۳۹۰)<br />میزان هریک از این مواد در قسمت های مختلف دانه برنج متفاوت است.<br />در جدول ۱-۷ ارزش تغذیه ای برنج دانه بلند با پوست مشاهده می کنید .(حسین عزیزی،زهرا هادیان، ۱۳۹۰)</p><p> </p><table><tbody><tr><td>ترکیبات</td><td>میزان</td></tr><tr><td>کربوهیدرات ( گرم )</td><td>۹۵/۷۵</td></tr><tr><td>قند ها ( گرم )</td><td>۱۲/۰</td></tr><tr><td>فیبر رژیمی ( گرم )</td><td>۳/۱</td></tr><tr><td>چربی ( گرم )</td><td>۶۶/۰</td></tr><tr><td>پروتئین ( گرم )</td><td>۱۳/۷</td></tr></tbody></table>ستفادهی موید از نام سیاوش به دلیل توجّهی است که سیمین دانشور به این نام داشته است.<br /><strong>۴-۲-۲-۱۱ </strong><strong>اقتباس</strong><br />«در اصل لغت به معنی پرتو نور و فروغ گرفتن است و در اصطلاح اهل ادب، آن است که حدیثی یا آیتی از کلام اللّه مجید یا بیت معروفی بگیرند و چنان در نظم و نثر بیاورند که معلوم باشد قصد اقتباس است نه سرقت و انتحال»(همایی،۲۳۹:۱۳۸۹).<br />اقتباس ایجاز در کلام است و آگاهی شاعر را از موضوعات مختلف نشان میدهد.اقتباس نوعی آشتی و تفاهم ساخت و محتوی است.<br />اقتباسهای اشعار م.موید بیشتر بر گرفته از آیات قرآن و احادیث است که طراوت و تازگی خاصی به شعرش بخشیده و معنویت اشعارش را دو چندان کرده است گویی شاعر دست مخاطب را گرفته و او را با خود از فرش به عرش برده و در بوستان گهر خیز قرآن به سیر و سلوک عرفانی پرداخته است.<br />مگر تو بازو بگشایی/ بر چشم آرام و فروتن و آبی/ هلّلویاه/ پس/ به سوی تو چشمان خود را بر میافرازم آمین (م. مؤید،۱۷۳:۱۳۸۸)<br />اقتباس از کتاب زبور داوود- مزمور ۱۲۳ (به سوی تو چشمان خود را بر میافرازم که بر آسمانها جلوس فرمودهای)<br />به چشمهای غمگینِ شادمانِ آن بلندِ بلند/ که کوهی است پیر/ پیرو پیرتر و غمگین/ و بدانید که جز این نیست/ اموال تان و اولادتان فتنهاند (همان:۱۷۵)<br />اقتباس از سورهی انفال آیهی ۲۸ (و اعملوا انّما اموالکم و اولادکم فتنه)<br />و شبنم/ نوشداروی همیشه پگاهِ همیشه/ آمین/ به تحقیق آفریدیم انسان را در رنج آمین (همان:۱۷۵)<br />اشاره به سورهی بلد آیهی ۴ (لَقَد خلقنا الانسان فی کَبَد)<br />بسان آبی/ قدیسهای پایای بی فرجام/ ایستای رفتن و نرفتن/ همه چیز هلاک پذیر است مگر وجه او (همان:۱۷۷)<br />اقتباس از سوره قصص آیهی ۸۸ (لااله الّا هُوَ کلّ شیءٍ هالک الّا وجهه)<br />و شکست استخوان/ و سپری شدنِ جوان سیاه گیسو/ سست شد استخوان از من و شعلهور شد سر از پیری (همان:۱۷۸)<br />اقتباس از سورهی مریم آیه ۴ (قال ربّ انی و هن العظم منّی و اشتعل الرأس شیبا)<br />آن جا/ خداوند ارمیا را فرمود: ای ارمیا چه میبینی؟ گفتم: شاخهای از درخت بادام./ خداوند مرا گفت: نیکو دیدی زیرا که من بر کلام خود دیده بانی میکنم تا آن را به انجام رسانم (همان:۳۸۴)<br />اقتباس از عهد عتیق/ کتاب ارمیا/ ۱۱<br /><strong>۴-۲-۳ </strong><strong>سطح فکری</strong><strong> (Philosophical Level)</strong><br />زبان نه تنها سبکها را به هم نزدیک میکند بلکه اندیشههای نزدیک به هم میتوانند سبکهای مشابه تولید کنند. وجود منظومههای عرفانی و حماسی مشابه در یک دوره و یا حتی در دورههای مختلف این مسئله را آشکار میکند و نشان میدهد که چگونه سطح فکری آثار میتوانند به هم نزدیک شوند با این وجود، سطح فکری جزر و مدهای اندیشهی هنرمند یا شاعر را بهتر نشان میدهد. بررسی سطح فکری هر اثر از یک نظر حسّاستر از سطوح دیگر است زیرا سطح فکری هر اثر واکنشهای صریحتری نسبت به سبک و روشهای دیگر نشان میدهد. به عنوان مثال : در سبک خراسانی، اگر چه شاعران در تولید و گسترش این سبک، ویژگیهای زبانی و ادبی خاص را میپذیرند؛ امّا از نظر فکری میتوانند بسیار دور از هم باشند. در بررسی یک اثر از لحاظ فکری مسائلی همچون، درونگرا یا برونگرا بودن، بدبین یا خوش بین بودن نویسنده، عشق گرا یا عقل گرا بودن، غم گرا یا شادی گرا بودن و تلقّی شاعر به جهان و زندگی، عشق و مرگ مطرح میشود.<br />زبان، ساخت خود را از اندیشه میگیرد. جهان بینی و نوع نگرش، زاویهی دیدی به شاعر میدهد و این زاویهی دید جهان او را ساخت و سبک ویژه میبخشد. سبک اندیشه همیشه سبک زبان را مشخّص میکند به همین دلیل است که در طول تاریخ، نظریه پردازی برای سبک و سبک شناسی همیشه نوع نگرش و جهان بینی هنرمند مورد توجّه بوده است.<br /><a href="https://feko.ir/"><img class="alignnone wp-image-69″ src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/THESIS-PAPER-3.png” alt="پایان نامه - مقاله - پروژه” width="321″ height="108″ /></a><br /><strong>۴-۲-۳-۱ </strong><strong>اشعار م. مویّد و نوع نگرش او به جهان</strong><br />اوّلین مسئلهای که باید در نوع نگرش م.مویّد مورد توجّه قرار گیرد این است که اشعارش متعلّق به چه دورهای است. او شاعر معاصر است و سبک شعری او برگرفته از موج نوی شعر نوین است. بیگمان نوع بودن شاعر در جهان و دورهای که در آن زندگی میکند نه تنها اندیشهی او را شکل میدهد بلکه فرمهای بیانی و زبانی او را نیز تعیین میکند. م. مؤید در شمار شاعران موج نو به حساب میآید. برخی از شاخصههای شعریاش، او را نسبت به سایر موج نوییها متمایز میسازد. اهمیت ویژهی او به فرم، ساختار، زبان، اسطورهها و نیز توجّه به تنالیته ی کلمات و بهره جستن از استعاره و تشبیه و کنایه جهت خلق واقعیاتی نو از مفاهیمی مستعمل مجموعه شعرش را برجسته کرده است.<br />م.مویّد واژهی «چشم» را ۱۴۳ بار در مجموعه شعر «نرگسِ هنوز» به کار برده است، همچنین او واژهی قلب و دل را ۷۷ بار در این مجموعه تکرار کرده است. شاید این مسئله نشانگر نوع نگاه او با چشم سر و همچنین چشم دل به جهان باشد. او هوشمندانه با چشم سر همه پدیدههای خدادادی را مینگرد و با چشم دل به آنها میاندیشد و حضور خالقی مقتدر را بر آنها مسلّط میبیند.<br />- آن چه میماند/ گفتار مطلق است در سکوت مطلق/ چشم تو و چشم تو/ به روی خویش لبخند میزنی/ به شماری یک/ چشم تو با چشم تو/ این که من است و چشم توست/ با/ خویشتن که تو چشم است و من است/ و دیگر من نیست (همان: ۱۹۲)<br />با باد دلاویز میشود/ برهوت/ با باد/ دل/ آویز/ این همه پیراهن سپید/ شکافای شب خرّم تابستان (همان: ۱۸۳)<br />سطح فکری و اندیشگانی اشعار م.مؤید، دارای نظم منسجم و ساختارمند است و بافت زبانی اشعار او گاه یادآور زبان فروغ است و گاهی زبان رویایی و احمدی را تداعی میکند.امّا وجه غالب، تلفیق لحن نثر گذشتههای دور با زبان شعر امروز است که از فیلتر ذهن شاعر گذشته و فضایی کاملاً انحصاری به شعرهای او بخشیده است. زبان شعر مؤید، زبانی خود بسنده است، چندان که دایرهی واژگانی شاعر، بیشتر محصول خلّاقیت و آفرینش اوست تا انباشتههایی که در فرایند مطالعه یا تأثیرپذیریها، گرد آمده باشد. معماری تصاویر اشعار مؤید حکایت از تسلّط او به شعر کهن و توانمندی خاقانی وار شاعر به شعر دارد. میتوان گفت جهان شعر مؤید و زبان آوری و واژه آفرینی او بی شباهت به جهان شعری خاقانی نیست با این تفاوت اساسی که، بنیهی معنایی شعر خاقانی را با دایره المعارفی از علوم متفاوت باید کشف کرد؛ حال آن که شعر م.مؤید بیانی خود بسنده و خود ارجاع دارد و این قیاس، تنها از بُعد تکنیکِ خلقِ واژگانتازه قابل طرح است. حضور تصاویر شاعرانهی م.مؤیّد به برخورد قناعت آمیز شاعر با واژگان اشاره دارد که به «ایجاز» می انجامد. بیان موجز مشخصهی شعر همهی شاعران خلّاق است.<br /><strong>۴-۲-۳-۲ </strong><strong>برون گرایی</strong><br />اگر بخواهیم آثار م.مؤیّد را از منظر درون گرایی و برون گرایی مورد بررسی قرار دهیم بی شک باید به جنبهی برون گرایی او بیشتر توجّه کنیم. او در اشعارش به جنبهی درون گرایی و ذهنی هم توجّهی خاص نشان میدهد. امّا برون گراییاش بر درون گرایی او ارجحیت دارد. عناصر طبیعی در اشعارش موج میزند. او به واقعیت مدرنی از شعر سپید رسیده است. مؤیّد توانسته موقعیت واژگان را به خوبی درک کند. او آموخته که هر واژه میتواند بیش از یک معنا داشته باشد و این توان را به دست آورده است که با وسعتهای معنایی هر واژه بازی کند. مؤیّد از وسعت واژگان کمک میگیرد تا آنچه در درون او نهفته است را به شکل برونی و عینی به نمایش همگان بگذارد. رسالت شاعر در این است که با واژگان شعرش بیشترین معناها را بیافریند، در واقع او از استعداد و ظرفیتهایی که هر واژه میتواند داشته باشد به سادگی گذر نمیکند بلکه به نوعی آنها را باور میکند و از این طریق است که توانسته از زبان روزمره فاصله بگیرد. وجود مظاهر طبیعت آنقدر با بسامد بالایی در اشعار مؤیّد به کار رفته که به یقین میتوان او را از شاعران برونگرا به حساب آورد هر چند که ردّپای درون گرایی نیز در آثارش هویداست.<br />اصطلاحاتی همچون باران، شب، روز، آب، باد، خاک، خورشید، صبح، آفتاب، ماه، دریا، آسمان، گل، جهان، تابستان، زمستان و … در مجموعه نرگس هنوز جزء موتیفهای زبانی و فکری شاعر و جزء واژگان برونگرا هستند.<br /><strong>۴-۲-۳-۳ </strong><strong>تقدیر و جبرگرایی</strong><br />تقدیر به معنای اندازه و تعیین قدر و مقدار است و تقدیرگرایی از مسائل دیرینهای است که در تمام تمدّنها به صورت یک مسألهی بارز مطرح بوده و علاقهی نوع انسانها به سوی آن کشیده شده است. از لحاظ فلسفی، تقدیرگرایی با مفاهیمی مانند جبرگرایی، شکست باوری و قضا و قدر تفاوت دارد. و از نظر عرفانی تقدیر از طرف حق، هدایت است و کسی که ترک تدبیر کند به تقدیر راضی شود. «نقطهی مقابل آن، جبرگرایی و سلب مسئولیت از انسان است که به معنای نفی مهمترین ویژگی انسان و پوچی و بیهودگی هر نظام تربیتی و اخلاقی و حقوقی و از جمله نظام تشریعی اسلام است. زیرا در صورتی که انسان، اختیاری در انجام کارهایش نداشته باشد دیگر جایی برای وظیفه و تکلیف و امر و نهی و پاداش و کیفر باقی نخواهد ماند، بلکه مستلزم پوچی و بی هدف بودن نظام تکوین نیز میباشد و در صورتی که انسان اختیار و مسئولیتی نداشته باشد شایستهی دریافت پاداش و نعمتهای جاودانی و رضوان الهی نخواهد شد و هدف آفرینش، نقض خواهد گردید» (مصباح یزدی، ۱۳۸۴: ۱۴۴).<br />اگر بخواهیم اشعار م.مویّد را از دیدگاه تقدیرگرایی و جبرگرایی بسنجیم با توجّه به واژگان به کار رفته در اشعارش و عدم حضور واژگانی چون تقدیر، طالع، جبر، بخت، قضا و قدر نه میتوان او را شاعری تقدیرگرا و نه جبرگرا دانست و باید او را شاعری میانه رو و متعادل فرض کرد که راه احتیاط و محافظه کارانه را در پیش گرفته و به عنوان شاعری میانه رو شناخته شده است.<br /><strong>۴-۲-۳-۴ </strong><strong>عقل ستیزی و عشق خواهی در اشعار م. مویّد</strong><br />یکی از باورهای بنیادین عارفان و صوفیان این است که «علم عشق در دفتر نباشد» و آنچه راهرو و سالک میخواهد و میجوید، نه از راه علم و عقل و نه با شیوهی اندیشه و استدلال که تنها از راه دل پیراسته و با شیوهی شهود و مکاشفه به دست میآید و از این جاست که نه تنها عارفان و صوفیان راهی جز راه عالمان و فیلسوفان بر میگزینند، که راه و رسم آنان را با طنز و طعنه یاد میکنند. عقل اگرچه شریفترین مخلوق خداوند بوده لیکن در ادبیات صوفیانهی فارسی اغلب زیردست محبّت و عشق قرار داده شده است و حتّی ضدّ آن به شمار آمده و مورد مذمّت واقع شده است. یکی از دلایل اینکه عشق را جنون نامیدهاند، ناسازگاری آن با عقل است. به نظر غالب ادبا، عشقِ جسمانی مخالف و متّضاد عقل است و به نظر غالب عرفا نیز عشق معنوی و الهی فراتر از عقل است و عقل از ادراک آن درمانده است. اگرچه در اشعار م.مویّد کاربرد واژگانی همچون عقل و عشق نسبت به باران، چشم ،آب، آسمان، گل و … دارای بسامد بالایی نیستند ولی پر واضح است که با اندکی تأمّل در کاربرد واژگانی او راحت میتوان پی به عشق گرایی او برد و آثار عقل ستیزی را در اشعارش مشاهده کرد.<br />م.مویّد روایت گری است که با حفظ فاصلهی چشم گیر از بیان روایی ملموس، کوشیده است با آمیزهای از فلسفه و عرفان شعر بیافریند و حُسن اشعارش نیز این است که به رغم دارا بودن فضای ایدئولوژیک و تهمایههای فلسفی، توانسته است شعر به شکل مطلق باقی بماند. زبانِ خاصّ این شاعر حالتی پریمیتیو (Preimitive) را القا میکند و همین حالت بدوی بودن زبان، شعرش را «صمیمانهی غیر صمیمی» جلوه میدهد. همانطور که استراوینسکی میگوید: «صمیمانهی غیر صمیمی بودن، بهتر از بیخود صمیمی بودن است». م.مویّد از معدود شاعرانی است که اشعارش میتواند ذهنیت مخاطبان را ارتقا ببخشد و چیزی به داشتههای ادبی ذهنشان بیفزاید. او اصولاً به دنبال بیان ستایش انگیز در شعرش نیست و سرودههایش فوران بیتابیهای ویژهای است که برای ورود به قلمرو آن باید با کدها و کلیدواژههایش ارتباط برقرار کرد. بیشتر اشعار م.مویّد نگاه معنوی آشنایی دارد و درون مایههای بیشتر اشعارش، متأثّر از عرفان وحدت وجودی است و حتّی برخی شعرها، با اشارهای که به آیات و احادیث میکند وجهای مذهبی به خود میگیرد. امّا خلاقیّت در بافتهای ارگانیک اشعارش، نگاه ایدئولوژیک او را تحتالشّعاع برجستگیهای شعری متن قرار داده است. شاعر گاه چنان غرق معنویت شعر است که قسمت عمدهی برخی از سرودههایش را در بیخویشیها رها میکند و آن چه میآفریند بی شباهت به «شطحیات» بعضی عرفای گذشته نیست.<br /><strong>۴-۳ </strong><strong>بررسی سبک شناختی اشعار فرامرز محمّدی پور</strong><br />در این بخش به بررسی سبک شناختی دو مجموعه شعر محمدی پور به نامهای «دلم را بخشیدم به دریا» و «پیشانی بهار» میپردازیم از طرفی چون اشعار این دو مجموعه کوتاه بوده ابتدا، اشعار را در ذیل آورده تا نقد و بررسی آن آسانتر صورت گیرد.<br /><strong>الف- اشعار مجموعهی «دلم را بخشیدم به دریا</strong><strong>»</strong><br /><strong>شهود</strong><br />باد میخواند / باران مینویسد / زمین دفتر عاشقانههاست / و خدا زیباست / خوابم نمیبرد / وقتی مثل ماه فکر میکنم / خدا - بامن / من- تا خدا / و ناگهان شعر …<br />(محمّدی پور،۱۱:۱۳۸۶)<br /><strong>نکته</strong><br />شاعر شدم / که حسود نباشم / بهار فصل دانایی است / و خوشدلی / خورشیدی / که سرنوشت سطرهای سیاهم را / رنگین کمان مینویسد.(همان:۱۲)<br /><strong>تماشا</strong></p>
ب) کارکرد فضایل
یکی از تأثیرات تقوا و فضائل در طرز تفکّر و شناخت آدمی جلوگیری از تأثیرات اضداد است.
فضائل؛ دو کارکرد و تأثیر در ادراک ایجاد میکنند: ۱- یکی این که عقل را از قید و بند آزاد میکنند. گرد و غبارها را فرو مینشانند و ۲- دوّم این که خود باعث نوعی ادراک مستقیم و جدید میشوند.
نکته دیگر اینکه: در انسان، علاوه بر همه قوای عقلانی و ادراکی یک حسّ مرموز دیگر وجود دارد که میشود آن را «حسّ الهامگیر» نام نهاد. علوم امروز نیز این نظریه را تأیید میکند، میگوید: یک حسّ اصیلی در انسان وجود دارد که از هر قوه و حسّ دیگر مستقل است. این حسّ در همه افراد با اختلاف و شدّت و ضعف موجود است و مانند سایر قوا و حسّها قابل رشد و نموّ و تربیت است، این حسّ همان است که ما آن را میتوانیم به حسّ شهود و یا اشراق و یا حسّ کسب معارف غیبی نام نهیم. گاهی همانند برقی جهیدن میگیرد و زمانی مثل جرقهای در ذهن انسان، مطلبی را القاء میکند و زمینه پیدایش معارفی جدید برای انسان میشود.[۱۴۵]
پس پاکسازی دل از رذایل اخلاقی و آراستن آن به ارزشهای انسانی و الهی دو سود بزرگ را متوجّه انسان میکند:
۱- این که راه زندگی را خوب درک کنی و عقل و خرد روشن و بازی پیدا نمایی و از فطانت و هوشیاری خاصی برخوردار شوی.
۲- حقایقی از جهان بالا بر ضمیر تو القاء میکند و به یک رشته مطالب، ملهم میشوی که هرگز دستیابی بر آنها از طریق عقل و خرد و حواس دیگر امکانپذیر نیست.[۱۴۶]
«علوم اشراقی و شهودات عرفانی»
علوم اشراقی و شهودات عرفانی که برای سالکان طریق خودشناسی و خودسازی حقیقی دست میدهد نمونهای از ادراکاتی است که به واسطه فضیلتمندی و عمل به دستورات شریعت به آنها الهام و یا القاء میگردد. از جمله این علوم که بر اثر اعمال صالح و دوری از گناهان به انسانها داده میشود علم تعبیر خواب است. در قرآن مجید در این باره میخوانیم:
﴿وَ کَذلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ﴾[۱۴۷].
همان طور که دانسته شد علم تعبیر خواب از علومی نیست که انسان در کلاس درس و یا کتاب و کتابخانه آن را بیاموزد بلکه از علومی است که خداوند به بندگان خاص خود که از معرکه گناهان گریخته و دامن خود را به کثافات آن نیالودهاند عطاء میکند و در دل آنان نوری را قرار میدهد که بر اثر آن از ظاهر رؤیا عبور کرده و باطن آن را مییابند.
امیر بیان حضرت علی۷ در حدیثی بسیار زیبا این حقیقت مهم را که خداوند منّان در هر برههای از زمان دل بندگان خاصّی را به نور معرفت روشن می کند و در گوش جانشان زمزمه آگاهی و دانش را طنینانداز می کند بیان میدارد. این سروش در جان بندگان خاصّ علّتی جزء آراستگی آنان به فضائل اخلاقی و دوری جُستن آنان از رذیلتهای نفسانی ندارد آنان در سفری طولانی و سیری إلی الله، جان و دل خود را از هر گونه پستی و پلشتی پیراستهاند و خود را به زیباییهای اخلاقی آراسته و موجبات تابش نور معرفت را در وجودشان فراهم ساختهاند.
«و ما بَرِحَ للهِ عَزَّت آلاؤه فی البرهه بعد البرهه و فی أزمان الفترات عبادٌ ناجاهم فی فکرهم و کلَّمهم فی ذات عقولهم فاستصبحوا بنور یقظهٍ فی الأبصار و الأسماع و الأفئدهِ یُذکّرون بأیام الله و یخوَّفون مقامه».[۱۴۸]
«خداوند که نعمتهایش بزرگ باد، در هر عصر و زمان، به ویژه در دوران فترت (که جای پیامبران خالی است) بندگانی دارد که (از راه الهام و اشراق) در اندیشه و عقل با ایشان سخن میگوید و چشم و گوش و دل آنان را به نور هُشیاری روشن میسازد. آنان چراغ هدایت را با نور بیداری در گوشها و دیدهها و دلها بر میافروختند و روزهایِ خدایی را به یاد میآوردند و مردم را از جلال و بزرگی خدا میترساندند.
حکمت، نوعی از شناخت و بصیرت قدسی
در حقیقت این بندگان با بندگی خداوند و کسب رضای الهی به صفای باطنی رسیدند و قلوب خویش را فرودگاه فرشتگان الهی نمودهاند و الهامات رحمانی را با جان خویش پذیرا شدند. اینان همانانی هستند که با حکمتهای ربانی و اسرار الهی پذیرایی شدند.
خداوند در این باره میفرماید:
﴿یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ﴾[۱۴۹].
برخی از مفسران بزرگ حکمت را به معانی زیر معنی کردهاند:
معرفت و شناخت اسرار جهان هستی، آگاهی از حقایق قرآن، رسیدن به حق از نظر گفتار و عمل و معرفت و شناسایی خدا.
اما در هر صورت، این آیه بیانگر تابش نور معرفت و حقایق بر قلب و جان کسانی است که با تخلّی از رذایل و تحلّی به فضایل شایستگی این گونه ادراکات را کسب نمودهاند. این بصیرت قدسی همان چیزی است که ما قائلیم به کسانی داده میشود که در مسیر حق ره میپویند و به گناه آلوده نمیشوند.
«عارف میگوید: روح و روان انسان بسان آئینه است. همان طور که اگر آئینه تمییز و پاک باشد صُوَر محسوسات در آن منعکس میشود، همچنین ضمیر انسانی اگر از اخلاق نکوهیده و صفات زشت و کردارهای بد، پاک گردد، حقایقی از جهان غیب در آن منعکس میگردد».[۱۵۰]
قرآن نمونههای دیگری از این نوع معرفت را در داستان بوی پیراهن یوسف بیان میکند. برادران یوسف۷ با این که او را میدیدند امّا تا یوسف۷ خود را به ایشان معرفی نکرد او را نشناختند در حالی که وقتی کاروان برادران از سرزمین مصر به سوی کنعان به راه افتاد حضرت یعقوب۷ از آن فاصله بسیار دور بوی یوسف۷ را استشمام نمود. قرآن مجید در این باره چه زیبا میفرماید:
﴿وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ﴾[۱۵۱].
البته این استشمام و یا دیدن و شنیدن و ادراک و معرفت بستگی به مراتب سیر و سلوک هم دارد. باید به این نکته توجه کرد که «ظهور تجلّیات إلهی، مترتّب بر حصول استعداد و حالات روحی سالک بر اثر اطوار ریاضت نفسانی اوست نه این که عارف هر وقت به هر گونه بخواهد برایش ظهور تجلّیات روی آورد.».[۱۵۲]
لذا میبینیم که جناب یعقوب۷ حضرت یوسف۷ را در چاه کنعان نمیبیند و بوی او را استشمام نمیکند امّا بوی پیراهنش را از راه دور (مصر) مییابد.
شیخ اجل سعدی شیرازی هم در ذیل حکایت هشتم از باب دوّم گلستان به این موضوع اشاره میکند:
یکی پرسید از آن گم کرده فرزند | که ای روشنروان پیر خردمند | |
ز مصرش بوی پیراهن شنیدی | چرا در چاه کنعانش ندیدی؟ |
و از زبان یعقوب نبی۷ چنین پاسخ میدهد:
بگفت احوال ما برق جهانست | دمی پیدا و دیگر دم نهانست | |
گهی بر طارم اعلی نشینیم | گهی تا پشت پای خود نبینیم | |
اگر درویش بر یک حال ماندی |