میان در بند چون مردان به مردی درآ در زمره اوفوا بعهدی
به رخش علم و چوگان عبادت زمیدان در ربا گوی سعادت
تو را از بهراین کار آفریدند اگر چه خلق بسیار آفریدند
(۸۸۷- ۸۹۱/۴۱۳)
خداوند در حدیث قدسی می فرمایند: «خَلَقتُ الأشیاءَ لِأجلِکَ، و خَلَقتُکَ لِأجلی»
همه موجودات را برای تو، و تو را برای خود آفریدم.
و یا در ترجمه سوره ذاریات آیه ۵۶ خداوند می فرمایند: « جن و انس را نیافریدم جزء برای آن که مرا بپرستید»
۴-۲۶ نور
«کلمۀ نور ، در فلسفۀ اشراق مرادف با وجود در حکمت مشاء است ، چنانکه ، وجود منقسم به وجود فی نفسه لنفسهِ بنفسهِ و فی نفسه لنفسه بغیره و فی نفسه لغیره بغیره می شود.برای نور نیز همین تقسیمات با تفاوتی مختصر شده است و چنانکه فلسفۀ معمولی مشاء مبتنی بر وجود و ماهیت است ، فلسفۀ اشراق ، مبتنی بر قاعدۀ نور وظلمت است و چنانکه موجودات بالذات وبالعرض اند نور بالذات وبالعرض است ، که نور حسی وعقلی باشد» (سجادی ،۱۳۶۱، ۶۰۳)
بنابراین اساس کار وتقسیمات در فلسفۀ اشراق مبانی بر نور وظلمت است . هرمس خدا را نور می داند نوری که جاودانه وحیات بخش است
آتوم نور است
سرچشمۀ همیشه پایدار انرزی است
سریان ابدی نفس حیات است
(فرک و گندی، ۱۳۸۴،۹۳)
انرژی را از فوق فرو می فرستد ،
وماده را از زیر به رو می آورد
او حیاتی می یابد
وآن حیات می بخشد
نور را همیشه به همگان عطا می کند
(همان،۱۰۶)
شیخ نجم الدین محمود شبستری نظرش چنین است:
همه عالم به نور اوست پیدا کجا او گردد از عالم هویدا
(۱۱۸/۷۸)
نگنجد نور ذات اندر مظاهر که سبحات جلالش هست قاهر
(۱۱۹/۷۹)
امیر المومنین (ع) در دعای کمیل ، این طور با خدا نجوا می کند :
و از تو درخواست می کنم به نور روی اسماء و صفات تو که تمام اشیاء بدان روشن و نورانی است ،ای نور و ای بسیار پاکیزه ، و ای کسی که پیش از همه بوده ای وبعد از همه خواهی بود!
۴-۲۷ صفات ذمیمه
انسان، موجودی ضعیف و ناتوان که در میدان بسیار وسیعی از کششهای پر قدرت غرایز و شهوات وخواسته ها و امیال نفسانی ،ودر برابر جاذبه های پر قدرت زرق وبرق ظاهری و زرو زیور دنیایی قرار دارد ، ومهمترین خواستۀ او سلامت بدن ، ثروت ،خوشگذرانی و دستیابی لذایذ مادی است .از جانب حضرت حق انسان مکلف است که خود را از غرایز و شهوات و خواسته های غیر مشروع دور نگه دارد.
هرمس از چند صفت نام می برد که مانع رشد روحی انسان است .اما انسان و روح انسانی این قدرت را دارد که از همۀ آن صفات پست و حیوانی عبور کند و جایگاه واقعی خود را پیدا کند.
یکی از این صفات بخل است .که به معنی خودداری از عطا ی نعمت است و دومین آنها حرص است که طلب چیزی وکوشش در رسیدن به آن است که می توان آن را آفت وجودی آدمی دانست . سومین صفت بدی که از آن نام می برند ، کبر است که خود بزرگ داشتن و بزرگی فروختن در مقابل تواضع است و از جمله صفاتی است که باعث به هلاکت رسیدن انسان وجهل و نادانی او نسبت به خود است .
در حدیث قدسی آمده است :«کبریا ردای من است و عظمت ، از ارمن. ومتکبر منازعه دارد در این رداء وازار .ومروی است که هر که در وی مقدار یک حبه ی خردل کبر باشد،هرگز به بهشت نرود.» (سجادی ، ۱۳۷۰ ،۶۵۱)
در نخسین مرحله
از رشد و زوال رها می گردد
در دومین مرحله ،
از شرومکر وحیله
در سومین
از شهوت وامیال نفسانی
در چهارمین
از تکبر ونخوت آمرانه ،
در پنجمین
از جسارت وتعجیل نامعتدلانه
در ششمین
از حرص وثروت
(فرک و گندی، ۱۳۸۴،۱۷۱)
اما از نظر شیخ محمود شبستری
غضب گشت اندر او پیدا وشهوت واز ایشان خاست حرص وبخل و نخوت
تحقیقات انجام شده درباره : آیا می توان رد عرفان هرمسی را در گلشن ...