<p>محقق کرکی نیز در خصوص خراج اراضی مفتوح العنوه علاوه بر ذکر مصالح مسلمین مواردی را نیز به عنوان موارد هزینه کرد درآمدهای این اراضی بیان می دارد « قد بینّا أن الارض المأ خوذه عنوه. .. یصرف الامام حاصلها فی المصالح مثل : سد الثغور و معونه القضات. .».<br />همانا زمینی که با قهر و جنگ بوسیله حاکم اسلامی به دست آمده باشد امام عایدی آن را در مصالحی چون عمران و مخارج قضات خرج می کند محقق کرکی در ادامه همین بحث می آورد که « یصرفه فی المصالح المسلمین و ما ینوبهم من سد الثغور و مثونه المجاهدین و بنا القناطر و غیر ذلک من المصالح».<br />امام درآمدهای حاصله را به نمایندگی از مردم در مصالح مسلمین همچون عمران مخارج رزمندگان احداث پل ها و دیگر مصالح به کار می گیرد و در هر عصری قابل تغییر است و این نشان دهنده اختیار والی مسلمین در تعیین مصلحت های هزینه کرد انفال و فی است.( کرکی ۱۴۰۹)<br />شیخ طوسی نیز مواردی همچون عمران مخارج جنگ احداث پل ها پرداخت حقوق قضات والیان و صاحبان مناصب حکومتی را به عنوان مواردی از مصالح مسلمین ذکر می کند :<br />یصرف الامام حاصلها فی المصالح مثل سد الثغور و معونه الغزاه و بناء القناطیر و ار
۳-۱-۲- موقعیت جغرافیایی شهرستان آستارا
۳-۱-۲- موقعیت جغرافیایی شهرستان آستارا
شهرستان آستارا در منطقه ای ساحلی به طول جغرافیایی ۴۸ درجه و ۸۷ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۸ درجه و ۴۱ دقیقه واقع شده است. این شهرستان از شرق به دریای کاسپین، از شمال به آستارای جمهوری آذربایجان، از غرب به استان اردبیل و از جنوب به شهرستان تالش محدود شدهاست.
۳-۲- وسعت
استان گیلان با مساحت ۱۴۷۱۱ کیلومتر مربع در میان رشته کوههای البرز و تالش در شمال ایران جای گرفته است.
مساحت شهرستان بندر انزلی ۲۷۵ کیلومتر مربع می باشد
مساحت شهرستان آستارا ۳۳۴ کیلومتر مربع می باشد
۳-۳- توپوگرافی
همانطور که در نقشه های توپوگرافی استان گیلان آمده است وضع توپوگرافی زمین در این استان به گونه ای است که از ارتفاعات ۳۰۸۰ متری درفک در رشته کوه های البرز در منطقه جنوبی استان و همچنین ارتفاعات ۳۰۵۰ متری شاه معلم از رشته کوه های طالش در غرب تا مناطق جلگه ای به ارتفاع ۲۵- متری در کرانه جنوب غربی دریای کاسپین امتداد دارد. با توجه به موضوع تحقیق، منطقه مورد مطالعاتی در محدوده ی جلگه ای این استان واقع شده که دارای ارتفاعی منفی می باشد.
۳-۴- جمعیت و تنوع قومی
جمعیت استان گیلان در سال ۱۳۸۹ برابر ۲٫۴۸۰٫۸۷۴ نفر است. برخی منابع معتقدند، چهار میلیون نفر گیلک در ایران زندگی میکنند. نرخ رشد جمعیت در گیلان به طور پیوسته کمتر از رشد کل کشور ماندهاست، میانگین رشد جمعیت استان گیلان در دوره پنج ساله ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ با اختلاف ۰٫۶۷ درصدی نسبت به کل کشور، ۰٫۶۲ درصد بود. میانگین کل ایران، ۱٫۲۹ درصد میباشد. از سوی دیگر تراکم جمعیت (شمار ساکنین در کیلومتر مربع) در گیلان همیشه بالاتر از متوسط کل کشور بودهاست. این رقم در حال حاضر ۱۷۷ است. بُعد خانوار در گیلان، با ۳٫۲ نفر در هر خانواده، کمترین میزان در کل کشور را داراست. میانگین کشوری ۳٫۵۵ نفر در هر خانوادهاست. بیش از ۵۳ درصد مردم در روستاها زندگی میکنند. جمعیت متوسط روستا در گیلان همواره از متوسط کشور بالاتر بودهاست. در ۱۹۹۶ این رقم برای گیلان ۴۴۱ و برای کشور ۳۳۸ بود. در گیلان به طور متوسط در هر ۵٫۲ کیلومتر مربع یک سکونتگاه وجود دارد که این رقم برای کل کشور ۲۴٫۲ است. در حال حاضر ۳۴٫۵ درصد از جمعیت گیلان زیر ۱۵ سال و ۵۹٫۸ درصد آنان بین ۱۵ تا ۶۴ سال دارند و ۵٫۷ درصد بالای ۶۵ سال. مقایسه نسبت افراد زیر ۱۵ سال در سرشماریهای مختلف نشان میدهد جمعیت در حال پیر شدن است و ساختار سنی اش در حال متوازن تر شدن. ساختار جنسیتی گیلان هم با نوسان نسبت مرد/زن در بازه ۱۰۲٫۵ و ۱۰۴٫۳ در برابر هر ۱۰۰ مرد متوازن است. با توجه به روندهای مهاجرتی و سرشماریهای قبلی این رقمها قابل قبول اند. در ۱۹۹۶ ۵۶٫۳ درصد مردان و ۶۱ درصد زنان بالای ده سال ازدواج کرده بودند که نسبت به بیست سال قبل اندکی کاهش را نشان میدهد. برای بازه سی ساله ۱۹۹۱-۲۰۲۱ سه فرضیه وجود دارد. طبق فرض شدید، نرخ رشد متوسط سالانه جمعیتهای شهری و روستایی گیلان به حدود ۲٫۹۶ و ۱٫۱۶ درصد خواهد رسید. طبق دو فرضیه دیگر این نرخها کمتر خواهند بود. به نظر میرسد فرض دوم واقعی تر باشد و رشد جمعیت شهری به ۲٫۵ و روستایی به زیر ۱ درصد نزدیکتر باشد. در سال ۲۰۰۶ تعداد روستاهای مسکون به ۲۶۸۶ کاهش یافت چرا که ۸ تایشان شهر شده و ۲۴۱ تایشان نامسکون شدند.
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت شهرستان بندرانزلی در سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۳۳٫۱۳۴ نفر بودهاست. جمعیت شهرستان بندرانزلی برمبنای سرشماری های ۳۵ ، ۴۵ ، ۵۵ ، ۶۵ ، ۷۵ و ۸۵ به شرح زیر تغییر نموده است. و همچنین جمعیت شهرستان آستارا بر اساس سرشماری سال ۱۳۵۵ خورشیدی، ۳۵٬۹۴۵ نفر بوده و طبق بر آورد سال ۱۳۶۳ خورشیدی، به ۴۳٬۸۶۴ نفر رسیده و و بر اساس سرشماری ۱۳۸۵ جمعیت شهرستان ۸۱۲۳۴ نفر بوده است.
جدول شماره ۳-۱- جمعیت شهرستان بندرانزلی برمبنای سرشماری های ۳۵ الی ۸۵
این استان دارای هویت قومی مشخص است. گروههای قومی اصلی آن متعلق به شاخه شمال غربی گروه زبانهای ایرانی اند. مهمترین شان گیلک است که در جلگه مرکزی، حاشیه ساحلی شرقی و ارتفاعات جنوب غربی زندگی میکند. گیلکها بر اساس تفاوتهای گویشی و ویژگیهای اجتماعی فرهنگی به سه گروه تقسیم میشوند: گیلک رشتی و لاهیجانی، که به ترتیب در غرب و شرق جلگه زندگی میکنند، تفاوتهای کمی نشان میدهند، ولی گیلک گالشی یا دیلمی در کوههای جنوب غربی زبان متفاوت و شیوه کشت و دامپروری متفاوتی با گیلک جلگه و تالشها که منطقه شان از کوهپایه تا دامنه البرز کشیده شدهاست دارند. گویش تاتی پیرامون رودبار تکلم میشود. تازه واردان اندکی به تازگی در استان استقرار یافتهاند: دامداران کرد بوفالو در جلگه پخش شدهاند، قبیله کرد عمارلو نامش را به بخش شرق رودبار داده، بازرگانان و ماهیگیران ترک در ساحل از آستارا تا انزلی و کارمندان فارس ادارات دولتی. نتیجتاً چندزبانگی قاعده سرتاسر استان است. سازماندهی کار در گیلان علیالظاهر بر اساس تقسیم کار قومی مشخص میشود. هر گروهی که در استان میزید با یک یا چند فعالیت تولیدی خاص، مشخص میشود به نحوی که اسامی قومی علاوه بر ریشههای سرزمینی، زبانی و فرهنگی به تخصص ویژه شغلی هم اشاره میکند. گیله مرد (مرد گیلان) به کشاورزان جلگه اشاره دارد که گیلکی صحبت میکنند، در حالی که گالش، تولیدکننده کوه نشین در شرق استان، گویشی به نام گالشی را استفاده میکند. بنا به سخنگو، اسم قومی میتواند معانی مختلفی داشته باشد، ولی عموماً ابعاد فرهنگی و حرفهای را ترکیب میکند. همان طور که مارسل بازین و علی پور-فیکویی اشاره میکنند، برای بسیاری از گیلکان خصوصاً شهرنشینان مرکز و غرب، یک تالش یک دامپرور است، گرچه تالش همان واژه را در مقابل یک گالش (دامدار)، برای شمالی ترین نقطه منطقه، برای یک زارع برنج استفاده میکند. تفاوت هرچه باشد، جمعیتهای مختلف که در منطقه همزیستی دارند به بیشتر منابع بومی دسترسی برابری ندارند. به این دلیل اسامی جمعی تنها معین کنندههای هویت نیستند، ولی به موقعیت نسبی در سلسله مراتب اقتصادی اشاره میکنند. منابع اصلی منطقهای (برنج و در گذشته ابریشم) امتیاز مردمان جلگه نشین گیلک و گاهی تالش هستند. گیلکان همچنین بخشهای اصلی تجارت و مدیریت را در کنترل دارند، حتی اگر برای اخری با کارکنان دولتی اهل مرکز کشور رقابت کنند. جمعیتهای کوهستانی سوی مرطوب البرز (گالش و بیشتر تالشان) متخصص پرورش گاو و گوسفند اند، و در فضای منطقه جایگاهی جنبی دارند، و وضعیت پایین تری نسبت به همسایگان گیلک شان دارند. مذهب سنی بخشی از جمعیت برخلاف اکثریت شیعه جمعیت در مناطق اسالم و طالش دولاب منجر به در حاشیه رفتن تالشان شدهاست.
۳-۵- ویژگی جغرافیایی دریاچه کاسپین
دریاچه کاسپین پهنهای آبی است که از جنوب به ایران، از شمال به روسیه، از غرب به روسیه و جمهوری آذربایجان و از شرق به جمهوریهای ترکمنستان و قزاقستان محدود میشود. این دریاچه با طول تقریبی ۱۲۰۰ کیلومتر و عرض متوسط ۳۲۰ کیلومتر و مساحت ۴۳۸۰۰۰ کیلومتر مربع وحجم ۷۷۰۰۰۰ کیلومتر مکعب بزرگترین دریاچه جهان است. باریک ترین عرض آن ۲۲۰ کیلومتر بین شبه جزیره آبشوران و دماغه کواولی و عریض ترین بخش آن حدود ۵۴۵ کیلومتر در شمال آن قرار دارد، کم عمق ترین ناحیه این دریاچه ۲۵ متر در منطقه شمالی است و عمیق ترین مناطق در قسمت مرکزی و جنوبی واقع شدهاست که در بعضی از مناطق جنوبی ۹۰۰ الی ۱۰۰۰ متر عمق دارد، سواحل این دریاچه جمعاً ۶۳۷۹ کیلومتر است که حدود ۹۲۲ کیلومتر آن در خاک ایران واقع شدهاست و وسعت حوزه آبگیر آن ۳۷۳۳۰۰۰ کیلومتر مربع است که ۲۵۶۰۰۰ کیلومتر مربع آن در خاک ایران قرار دارد. این دریاچه ۲۸ متر پائین تر از سطح اقیانوسها است و بنا براین هیچگونه خروجی از این دریاچه وجود ندارد.۸۱% آب ورودی کاسپین را رود عظیم ولگا تامین میکند. عمق آن از شمال به جنوب افزایش مییابد. میانگین ژرفای این دریاچه در ناحیه شمالی کمتر از ۱۰ متر، در بخش میانی بین ۱۸۰ تا ۷۸۸ متر و در بخش جنوبی که آبهای کناره ایران را تشکیل میدهد به ۹۶۰ تا ژرفای ۱۰۲۵ متری نیز در ناحیه جنوبی این دریاچه گزارش شدهاست. جهت جریان آب این دریاچه از سمت شمال غربی به جنوب شرقی است. دریای کاسپین از ۵۷۵ نوع گیاه، ۱۳۳۲ گونه جانور و ۸۵۰ نمونه ماهی برخوردار است. و ۹۰ درصد خاویار جهان از این دریای صید میشود. مهم ترین ویژگی اقتصادی کاسپین، نفت و گاز است نفت در کاسپین سال ۱۳۰۲ / ۱۹۲۳ در باکو کشف شد. ذخایر اثبات شده نفت در این دریای ۳۲ میلیارد بشکه میباشد و این یعنی حدود ۴ درصد از کل ذخایر نفت خاورمیانه. ذخایر احتمالی نفت این حوزه نیز در حدود ۱۶۳ میلیارد بشکه دیگر برآورد شدهاست. . عمق آن از شمال به جنوب افزایش مییابد. میانگین ژرفای این دریاچه در ناحیه شمالی کمتر از ۱۰ متر، در بخش میانی بین ۱۸۰ تا ۷۸۸ متر و در بخش جنوبی که آبهای کناره ایران را تشکیل میدهد به ۹۶۰ تا ۱۰۰۰ متر میرسد. تا ژرفای ۱۰۲۵ متری نیز در ناحیه جنوبی این دریاچه گزارش شدهاست.
۳-۵-۱- ویژگی سواحل
مهمترین پدیدهی زمینساختی ساحل ایران وجود رشته کوه البرز است که سواحل ایران را محاصره کرده و به واسطه چند گسل بزرگ با اختلاف ارتفاع زیاد از ساحل متمایز است . بستر دریا در سوی ساحل ایران نیز ساختاری ناهمگن دارد بهطوری که در بخش مرکزی آن حوضه پر ژرفای کاسپین قرار میگیرد. در این بخش ژرفای ۱۰۰ متر در فاصله ۱۵-۷ کیلومتری از ساحل واقع است. در بخشهای خاوری و باختری ساحل ایران، بستر دریا کمشیب است چنان که ژرفای ۱۰۰ متر در بخش باختری در فاصله ۴۰-۲۰ کیلومتری از ساحل و در بخش خاوری در فاصله ۷۰-۶۰ کیلومتری آن قرار میگیرد.
۱- منطقه آستارا-رضوانشهر؛ ۲- منطقه انزلی رودسر؛ ۳- منطقه رامسر-نور؛ ۴- منطقه نور-نکا؛ ۵ - منطقه گلستان (جنوب خاوری)
شکل شماره ۳-۱- طبقه بندی سواحل ایرانی دریای کاسپین و نیمرخ های فلاتقاره آن (www.inio.ac.ir).
ساحل ایران در جنوب دریای کاسپین به طول حدود ۸۰۰ کیلومتر دارای شکل نسبتاً سادهای است که تنها در باختر، توسط مرداب انزلی و در خاور توسط خلیج گرگان قطع میشود. عرض ساحل از حدود یک کیلومتر در بخش میانی تا حدود ۶۰ کیلومتر در بخش دلتاهای بزرگ (سفیدرود و گرگانرود) تغییر میکند. در ساحل ایران پدیدههای بازر (از بستر کمژرفا به سوی کوههای حاشیه ساحل) عبارتند از: تپه های ماسهای روی بستر، پشته های ماسهای روی ساحل، تپه های ماسهای بادی، مرداب ها، پستیها و پیشتپهها (ساحل پرشیب پیش از تپهها و کوهها) که همه آنها در یک منطقه ساحلی کمتر با هم دیده میشوند. بر اساس اندازه ذرات رسوب، سواحل ایران را میتوان به سه نوع ماسهای (سواحل گیلان و خاور مازندران)، قلوهسنگی (باختر مازندران) و گِلی (گلستان) تقسیم بندی کرد (www.inio.ac.ir).
متناسب با رسوبات ساحل، با افزایش ژرفا، رسوبات بستر نیز ریزدانهتر میشوند که این امر به شیب بستر، انرژی امواج و آورد رسوب رودخانهای بستگی دارد. بخش کمژرفای بستر (تا ژرفای ۱۰ متر) نیز تا حدودی به تبعیت از وضعیت عمومی بستر دریا در بخش مرکزی از انزلی تا ساری دارای پهنه کمی است (حدود ۲ کیلومتر)و در ناحیه باختری عرض بخش کمژرفا ۱۰-۱۵ کیلومتر و در بخش خاوری حدود ۳۰ کیلومتر است. اما در بسیاری نقاط برخلاف شکل بستر کمژرفای دریا، شیب و گستره ساحل در خشکی متفاوت است (www.inio.ac.ir).
در بخش مرکزی گیلان و بخش خاوری مازندران، رسوبات رودخانهای و دلتایی (سفیدرود، پلرود، هراز، تجن، تالار و بابل) پهنه ی کمشیب و گستردهای تشکیل دادهاند. در بخش باختری گیلان برخلاف بستر دریا، ساحل خشکی باریک و پرشیب است. در بخش باختری مازندران همانند بستر کمژرفا، ساحل خشکی نیز باریک و پرشیب است. در منطقه گلستان، ساحل نیز همانند بستر کمژرفا، گسترده و کمشیب است (جدول زیر).
جدول شماره ۳-۲- مشخصات بخش های مختلف ساحل ایران در دریای کاسپین (www.inio.ac.ir).
پراکندگی رسوبات ریزدانه در بخش خاوری از خط آب و در بخش باختری از ژرفای ۵/۲ متر آغاز میشود. در ناحیه دلتای سفیدرود از ژرفای ۵ متر و در نقاط دیگر ساحل ایران، وجود رسوبات رسی از ژرفای ۸ متر آغاز میشود. به این ترتیب در بخش عمده بستر کمژرفای ساحل ایران، رسوبات ماسهای غالب است (جدول بالا). حدود ۶۰ رودخانه از ساحل ایران به دریای کاسپین میریزند که رسوبات آنها عمدهترین منبع تأمین رسوبات ساحلیاند. این رودخانهها اکنون حدود ۴۰ میلیون تن رسوب در سال، وارد دریا میکنند که دو سوم آن، تنها توسط سفیدرود تأمین میشود. بررسیها نشان میدهند که منطقه باختر مازندران و گلستان در طول خط ساحلی فاقد پشتههای ساحلیاند که این امر علتهای متفاوتی دارد. در ناحیه باختر مازندران ساحل و بستر پرشیب است و در نتیجه عمل امواج، رسوبات به سوی پاییندست دریا حرکت کرده و بارهای زیرآبی را تشکیل میدهند. در این منطقه، بلافاصله پس از خط آب، گستره پیشتپهها آغاز میشود (www.inio.ac.ir).
در منطقه گلستان، ساحل و بستر بسیار کمشیب است، در نتیجه، ژرفای کم آب مجال ورود امواج به ساحل و تشکیل پشتههای ساحلی را نمیدهد. در این منطقه، در نواحی ورود رودخانهها به دریا، مرداب تشکیل شده است، نمونه بارز آن در ناحیه گرگانرود است. این مرداب در برابر نوسان تراز آب دریای کاسپین به سرعت واکنش نشان میدهد، بهطوری که در سال ۱۳۷۶ خورشیدی با کاهش تراز آب دریای کاسپین در دو سال پیش از آن به سرعت در حال خشک شدن بود. در دیگر نواحی خط ساحلی ایران در نتیجه عملکرد امواج بر ساحل، پشتههـای ماسهای ساحلی به ارتفاع حدود ۲ متر تشکیل شده است. برحسب این که شیب ساحل خشکی چگونه باشد، در برخی نواحی به خصوص در ناحیه مرکزی گیلان و خاوری مازندران، مرداب در پشت تپههای ماسهای تشکیل شده است (www.inio.ac.ir).
نمونه بارز آن را در محدوده انزلی تا رودسر میتوان مشاهده کرد. در این مناطق پهنه ی ساحلی وسیع و کمشیب است. بارندگی زیاد و سطح آب زیرزمینی بالا در این مناطق سبب تشکیل مرداب در پشت تپههای ماسهای ساحلی میشود. مردابها به شکل منفرد در نواحی مختلف ظاهر میشوند که در برخی نواحی عرض آنها به حدود ۳۰۰ متر میرسد (www.inio.ac.ir).
۳-۵-۲- ویژگی بنادر
با توجه به اینکه در حال حاضر بندرانزلی به عنوان تنها بندر فعال این استان می باشد، به بیان ویژگی های این بندر بسنده خواهیم کرد:
- بزرگترین بندر حاشیه دریای کاسپین و مجهز به امکانات مدرن تخلیه و بارگیری
- دارای رتبه سوم بین بنادر کشور بعد از امام خمینی و بندر شهید رجایی
- نزدیکی با بندر آستراخان و لاگان در روسیه ،کراسنودسک در ترکمنستان ،اکتائو در قزاقستان و باکو در آذربایجان
- ارتباط با بازارهای منطقه ای و دسترسی به بازار مصرف بالای ۳۰۰میلیونی کشورهای تازه استقلال یافتـه شوروی سابق
- قرار گرفتن در مسیر کریدور بین المللی شمال - جنوب که این مسیـر سه برابـر از مسیر فعلی کـوتاه و ارزانتر می باشد.
- واقع شدن بندر در محدوده منطقه آزاد، و فراهم نمودن تسهیلات و امکانات ویژه برای صاحبان کالا، تجار و سرمایه گذاران
- نزدیکی به بزرگترین ذخایر نفت و گاز دریای کاسپین
- نزدیکی به فرودگاه بین المللی (۳۵ )کیلومتر
- برخورداری از معافیت مالیاتی
- دسترسی به معادن سرب ،روی و آهن و مراکز صنعتی
- برخورداری از شرایط آب و هوایی معتدل استان گیلان
- نزدیکی به استانهای صنعتی همجوار
سایر بنادر این استان پس از آماده سازی و راه اندازی بطور کم و بیش دارای ویژگی های فوق خواهند بود.
فصل چهارم
یافته های تحقیق
۴-۱- نقش بنادر گیلان در توسعه روابط ایران با کشورهای همسایه
استان گیلان با وجود داشتن شهرهای بندری همچون آستارا ، کیاشهر و چمخاله، تنها بندرانزلی را می توان بعنوان بندر تجاری بین المللی دانست که در حال حاضر میزبان کشتی های کشورهای حاشیه دریای کاسپین است. البته لازم بذکر است که بندر آستارا و همچنین بندر چمخاله در حال توسعه زیرساخت و تبدیل به بندر تجاری می باشند.
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و باز شدن اقتصاد بسته آن منطقه، بندرانزلی میزبان خوبی برای ارتباط دریایی با کشورهای همسایه شد. تا جایی که این بندر به سومین بندر فعال بعد از بنادر شهید رجایی و امام خمینی در جنوب کشور و بزرگترین بندر شمالی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است.
جدول شماره ۴-۱- تعداد کشتی های وارده به تفکیک بنادر طی سالهای ۷۵ الی ۸۸
نمودار شماره۴-۱- نمودار مقایسه ای کشتی های وارده به بندرانزلی و کل کشور طی سالهای ۷۵ الی ۸۸
۴-۲- نقش بنادر گیلان در ژئواکونومی کشور
استان گیلان به لحاظ ژئوپلیتیکی در نقطه ای حساس به لحاظ نظامی، سیاسی و اقتصادی قرار گرفته است. این استان به دلیل نقش ارتباطی خود مورد توجه دولتهای ایرانی و خارجی و همچنین رقابت برای تصاحب آن همواره وجود داشته است و در طول ادوار گذشته بارها مورد دست درازی توسط اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفته است. بندرانزلی به علت موقعیت خاص جغرافیایی خود که سابقه ی تأسیس آن به حدود یک قرن و نیم پیش می رسد و از دوران قاجار به عنوان یک بندر مورد توجه دولت مرکزی و دو ابر قدرت آن زمان یعنی انگلیسی و روسیه ی تزاری بوده است. موقعیت بندرانزلی با تمام شرایط خاص خود در طول حکومت قاجاریه این زمینه را فراهم ساخته بود که نخستین دریچه ی آشنایی ما با جهان غرب از این بندر کوچک باشد. تا جایی که پادشاهان و یا صدراعظم های قاجار که عازم اروپا بودند از مسیر انزلی به باکو و سپس از طریق راه آهن قفقاز به اروپا سفر نمودند. بعد از فروپاشی و باز شدن اقتصاد بسته و کمونیستی شوروی سابق و تمایل کشورهای تازه استقلال یافته به جمهوری اسلامی ایران و از این طریق دسترسی به بازارهای جهانی ، استان گیلان و در آن میان بندرانزلی بعنوان دروازه ورودی ایران بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. نیاز متقابل ایران و کشورهای حاشیه دریای کاسپین به استفاده از فضای ترانزیتی یکدیگر جهت صدور کالاهای یکدیگر به کشورهای منطقه و سایر نقاط جهان را می توان از دلایل پیوستگی این کشورها با جمهوری اسلامی ایران دانست. وجود بندرانزلی به عنوان بزرگترین و استراتژیک ترین بندر شمال کشور با دسترسی آسان به شاهراه های مهم اقتصادی کشور، همجواری با بنادر آستاراخان و لاگان در روسیه، کراسنودسک در ترکمنستان، آکتائو در قزاقستان و باکو در آذربایجان، ارتباط با بازارهای منطقه ای و دسترسی به بازار مصرف ۳۰۰میلیونی کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق، قرارگرفتن در کریدور بین المللی شمال-جنوب و همچنین برخورداری از شرایط آب و هوایی معتدل و مستعد منطقه، استان گیلان و بندر بین المللی انزلی را مورد توجه و اهمیت جمهوری اسلامی ایران قرار داده است. بطوریکه طبق آمار می توان این بندر را بعنوان شاخص ترین بندر شمالی و بعداز بنادر امام خمینی(ره) و شهید رجایی در جنوب، سومین بندر مهم کشور دانست.
شهرستان آستارا در منطقه ای ساحلی به طول جغرافیایی ۴۸ درجه و ۸۷ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۸ درجه و ۴۱ دقیقه واقع شده است. این شهرستان از شرق به دریای کاسپین، از شمال به آستارای جمهوری آذربایجان، از غرب به استان اردبیل و از جنوب به شهرستان تالش محدود شدهاست.
۳-۲- وسعت
استان گیلان با مساحت ۱۴۷۱۱ کیلومتر مربع در میان رشته کوههای البرز و تالش در شمال ایران جای گرفته است.
مساحت شهرستان بندر انزلی ۲۷۵ کیلومتر مربع می باشد
مساحت شهرستان آستارا ۳۳۴ کیلومتر مربع می باشد
۳-۳- توپوگرافی
همانطور که در نقشه های توپوگرافی استان گیلان آمده است وضع توپوگرافی زمین در این استان به گونه ای است که از ارتفاعات ۳۰۸۰ متری درفک در رشته کوه های البرز در منطقه جنوبی استان و همچنین ارتفاعات ۳۰۵۰ متری شاه معلم از رشته کوه های طالش در غرب تا مناطق جلگه ای به ارتفاع ۲۵- متری در کرانه جنوب غربی دریای کاسپین امتداد دارد. با توجه به موضوع تحقیق، منطقه مورد مطالعاتی در محدوده ی جلگه ای این استان واقع شده که دارای ارتفاعی منفی می باشد.
۳-۴- جمعیت و تنوع قومی
جمعیت استان گیلان در سال ۱۳۸۹ برابر ۲٫۴۸۰٫۸۷۴ نفر است. برخی منابع معتقدند، چهار میلیون نفر گیلک در ایران زندگی میکنند. نرخ رشد جمعیت در گیلان به طور پیوسته کمتر از رشد کل کشور ماندهاست، میانگین رشد جمعیت استان گیلان در دوره پنج ساله ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ با اختلاف ۰٫۶۷ درصدی نسبت به کل کشور، ۰٫۶۲ درصد بود. میانگین کل ایران، ۱٫۲۹ درصد میباشد. از سوی دیگر تراکم جمعیت (شمار ساکنین در کیلومتر مربع) در گیلان همیشه بالاتر از متوسط کل کشور بودهاست. این رقم در حال حاضر ۱۷۷ است. بُعد خانوار در گیلان، با ۳٫۲ نفر در هر خانواده، کمترین میزان در کل کشور را داراست. میانگین کشوری ۳٫۵۵ نفر در هر خانوادهاست. بیش از ۵۳ درصد مردم در روستاها زندگی میکنند. جمعیت متوسط روستا در گیلان همواره از متوسط کشور بالاتر بودهاست. در ۱۹۹۶ این رقم برای گیلان ۴۴۱ و برای کشور ۳۳۸ بود. در گیلان به طور متوسط در هر ۵٫۲ کیلومتر مربع یک سکونتگاه وجود دارد که این رقم برای کل کشور ۲۴٫۲ است. در حال حاضر ۳۴٫۵ درصد از جمعیت گیلان زیر ۱۵ سال و ۵۹٫۸ درصد آنان بین ۱۵ تا ۶۴ سال دارند و ۵٫۷ درصد بالای ۶۵ سال. مقایسه نسبت افراد زیر ۱۵ سال در سرشماریهای مختلف نشان میدهد جمعیت در حال پیر شدن است و ساختار سنی اش در حال متوازن تر شدن. ساختار جنسیتی گیلان هم با نوسان نسبت مرد/زن در بازه ۱۰۲٫۵ و ۱۰۴٫۳ در برابر هر ۱۰۰ مرد متوازن است. با توجه به روندهای مهاجرتی و سرشماریهای قبلی این رقمها قابل قبول اند. در ۱۹۹۶ ۵۶٫۳ درصد مردان و ۶۱ درصد زنان بالای ده سال ازدواج کرده بودند که نسبت به بیست سال قبل اندکی کاهش را نشان میدهد. برای بازه سی ساله ۱۹۹۱-۲۰۲۱ سه فرضیه وجود دارد. طبق فرض شدید، نرخ رشد متوسط سالانه جمعیتهای شهری و روستایی گیلان به حدود ۲٫۹۶ و ۱٫۱۶ درصد خواهد رسید. طبق دو فرضیه دیگر این نرخها کمتر خواهند بود. به نظر میرسد فرض دوم واقعی تر باشد و رشد جمعیت شهری به ۲٫۵ و روستایی به زیر ۱ درصد نزدیکتر باشد. در سال ۲۰۰۶ تعداد روستاهای مسکون به ۲۶۸۶ کاهش یافت چرا که ۸ تایشان شهر شده و ۲۴۱ تایشان نامسکون شدند.
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت شهرستان بندرانزلی در سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۳۳٫۱۳۴ نفر بودهاست. جمعیت شهرستان بندرانزلی برمبنای سرشماری های ۳۵ ، ۴۵ ، ۵۵ ، ۶۵ ، ۷۵ و ۸۵ به شرح زیر تغییر نموده است. و همچنین جمعیت شهرستان آستارا بر اساس سرشماری سال ۱۳۵۵ خورشیدی، ۳۵٬۹۴۵ نفر بوده و طبق بر آورد سال ۱۳۶۳ خورشیدی، به ۴۳٬۸۶۴ نفر رسیده و و بر اساس سرشماری ۱۳۸۵ جمعیت شهرستان ۸۱۲۳۴ نفر بوده است.
جدول شماره ۳-۱- جمعیت شهرستان بندرانزلی برمبنای سرشماری های ۳۵ الی ۸۵
این استان دارای هویت قومی مشخص است. گروه های قومی اصلی آن متعلق به شاخه شمال غربی گروه زبانهای ایرانی اند. مهمترین شان گیلک است که در جلگه مرکزی، حاشیه ساحلی شرقی و ارتفاعات جنوب غربی زندگی میکند. گیلکها بر اساس تفاوتهای گویشی و ویژگیهای اجتماعی فرهنگی به سه گروه تقسیم میشوند: گیلک رشتی و لاهیجانی، که به ترتیب در غرب و شرق جلگه زندگی میکنند، تفاوتهای کمی نشان میدهند، ولی گیلک گالشی یا دیلمی در کوههای جنوب غربی زبان متفاوت و شیوه کشت و دامپروری متفاوتی با گیلک جلگه و تالشها که منطقه شان از کوهپایه تا دامنه البرز کشیده شدهاست دارند. گویش تاتی پیرامون رودبار تکلم میشود. تازه واردان اندکی به تازگی در استان استقرار یافتهاند: دامداران کرد بوفالو در جلگه پخش شدهاند، قبیله کرد عمارلو نامش را به بخش شرق رودبار داده، بازرگانان و ماهیگیران ترک در ساحل از آستارا تا انزلی و کارمندان فارس ادارات دولتی. نتیجتاً چندزبانگی قاعده سرتاسر استان است. سازماندهی کار در گیلان علیالظاهر بر اساس تقسیم کار قومی مشخص میشود. هر گروهی که در استان میزید با یک یا چند فعالیت تولیدی خاص، مشخص میشود به نحوی که اسامی قومی علاوه بر ریشههای سرزمینی، زبانی و فرهنگی به تخصص ویژه شغلی هم اشاره میکند. گیله مرد (مرد گیلان) به کشاورزان جلگه اشاره دارد که گیلکی صحبت میکنند، در حالی که گالش، تولیدکننده کوه نشین در شرق استان، گویشی به نام گالشی را استفاده میکند. بنا به سخنگو، اسم قومی میتواند معانی مختلفی داشته باشد، ولی عموماً ابعاد فرهنگی و حرفهای را ترکیب میکند. همان طور که مارسل بازین و علی پور-فیکویی اشاره میکنند، برای بسیاری از گیلکان خصوصاً شهرنشینان مرکز و غرب، یک تالش یک دامپرور است، گرچه تالش همان واژه را در مقابل یک گالش (دامدار)، برای شمالی ترین نقطه منطقه، برای یک زارع برنج استفاده میکند. تفاوت هرچه باشد، جمعیتهای مختلف که در منطقه همزیستی دارند به بیشتر منابع بومی دسترسی برابری ندارند. به این دلیل اسامی جمعی تنها معین کنندههای هویت نیستند، ولی به موقعیت نسبی در سلسله مراتب اقتصادی اشاره میکنند. منابع اصلی منطقهای (برنج و در گذشته ابریشم) امتیاز مردمان جلگه نشین گیلک و گاهی تالش هستند. گیلکان همچنین بخشهای اصلی تجارت و مدیریت را در کنترل دارند، حتی اگر برای اخری با کارکنان دولتی اهل مرکز کشور رقابت کنند. جمعیتهای کوهستانی سوی مرطوب البرز (گالش و بیشتر تالشان) متخصص پرورش گاو و گوسفند اند، و در فضای منطقه جایگاهی جنبی دارند، و وضعیت پایین تری نسبت به همسایگان گیلک شان دارند. مذهب سنی بخشی از جمعیت برخلاف اکثریت شیعه جمعیت در مناطق اسالم و طالش دولاب منجر به در حاشیه رفتن تالشان شدهاست.
۳-۵- ویژگی جغرافیایی دریاچه کاسپین
دریاچه کاسپین پهنهای آبی است که از جنوب به ایران، از شمال به روسیه، از غرب به روسیه و جمهوری آذربایجان و از شرق به جمهوریهای ترکمنستان و قزاقستان محدود میشود. این دریاچه با طول تقریبی ۱۲۰۰ کیلومتر و عرض متوسط ۳۲۰ کیلومتر و مساحت ۴۳۸۰۰۰ کیلومتر مربع وحجم ۷۷۰۰۰۰ کیلومتر مکعب بزرگترین دریاچه جهان است. باریک ترین عرض آن ۲۲۰ کیلومتر بین شبه جزیره آبشوران و دماغه کواولی و عریض ترین بخش آن حدود ۵۴۵ کیلومتر در شمال آن قرار دارد، کم عمق ترین ناحیه این دریاچه ۲۵ متر در منطقه شمالی است و عمیق ترین مناطق در قسمت مرکزی و جنوبی واقع شدهاست که در بعضی از مناطق جنوبی ۹۰۰ الی ۱۰۰۰ متر عمق دارد، سواحل این دریاچه جمعاً ۶۳۷۹ کیلومتر است که حدود ۹۲۲ کیلومتر آن در خاک ایران واقع شدهاست و وسعت حوزه آبگیر آن ۳۷۳۳۰۰۰ کیلومتر مربع است که ۲۵۶۰۰۰ کیلومتر مربع آن در خاک ایران قرار دارد. این دریاچه ۲۸ متر پائین تر از سطح اقیانوسها است و بنا براین هیچگونه خروجی از این دریاچه وجود ندارد.۸۱% آب ورودی کاسپین را رود عظیم ولگا تامین میکند. عمق آن از شمال به جنوب افزایش مییابد. میانگین ژرفای این دریاچه در ناحیه شمالی کمتر از ۱۰ متر، در بخش میانی بین ۱۸۰ تا ۷۸۸ متر و در بخش جنوبی که آبهای کناره ایران را تشکیل میدهد به ۹۶۰ تا ژرفای ۱۰۲۵ متری نیز در ناحیه جنوبی این دریاچه گزارش شدهاست. جهت جریان آب این دریاچه از سمت شمال غربی به جنوب شرقی است. دریای کاسپین از ۵۷۵ نوع گیاه، ۱۳۳۲ گونه جانور و ۸۵۰ نمونه ماهی برخوردار است. و ۹۰ درصد خاویار جهان از این دریای صید میشود. مهم ترین ویژگی اقتصادی کاسپین، نفت و گاز است نفت در کاسپین سال ۱۳۰۲ / ۱۹۲۳ در باکو کشف شد. ذخایر اثبات شده نفت در این دریای ۳۲ میلیارد بشکه میباشد و این یعنی حدود ۴ درصد از کل ذخایر نفت خاورمیانه. ذخایر احتمالی نفت این حوزه نیز در حدود ۱۶۳ میلیارد بشکه دیگر برآورد شدهاست. . عمق آن از شمال به جنوب افزایش مییابد. میانگین ژرفای این دریاچه در ناحیه شمالی کمتر از ۱۰ متر، در بخش میانی بین ۱۸۰ تا ۷۸۸ متر و در بخش جنوبی که آبهای کناره ایران را تشکیل میدهد به ۹۶۰ تا ۱۰۰۰ متر میرسد. تا ژرفای ۱۰۲۵ متری نیز در ناحیه جنوبی این دریاچه گزارش شدهاست.
۳-۵-۱- ویژگی سواحل
مهمترین پدیده زمینساختی ساحل ایران وجود رشته کوه البرز است که سواحل ایران را محاصره کرده و به واسطه چند گسل بزرگ با اختلاف ارتفاع زیاد از ساحل متمایز است . بستر دریا در سوی ساحل ایران نیز ساختاری ناهمگن دارد بهطوری که در بخش مرکزی آن حوضه پر ژرفای کاسپین قرار میگیرد. در این بخش ژرفای ۱۰۰ متر در فاصله ۱۵-۷ کیلومتری از ساحل واقع است. در بخشهای خاوری و باختری ساحل ایران، بستر دریا کمشیب است چنان که ژرفای ۱۰۰ متر در بخش باختری در فاصله ۴۰-۲۰ کیلومتری از ساحل و در بخش خاوری در فاصله ۷۰-۶۰ کیلومتری آن قرار میگیرد.
۱- منطقه آستارا-رضوانشهر؛ ۲- منطقه انزلی رودسر؛ ۳- منطقه رامسر-نور؛ ۴- منطقه نور-نکا؛ ۵ - منطقه گلستان (جنوب خاوری)
شکل شماره ۳-۱- طبقه بندی سواحل ایرانی دریای کاسپین و نیمرخ های فلاتقاره آن (www.inio.ac.ir).
ساحل ایران در جنوب دریای کاسپین به طول حدود ۸۰۰ کیلومتر دارای شکل نسبتاً سادهای است که تنها در باختر، توسط مرداب انزلی و در خاور توسط خلیج گرگان قطع میشود. عرض ساحل از حدود یک کیلومتر در بخش میانی تا حدود ۶۰ کیلومتر در بخش دلتاهای بزرگ (سفیدرود و گرگانرود) تغییر میکند. در ساحل ایران پدیدههای بازر (از بستر کمژرفا به سوی کوههای حاشیه ساحل) عبارتند از: تپه های ماسهای روی بستر، پشته های ماسهای روی ساحل، تپه های ماسهای بادی، مرداب ها، پستیها و پیشتپهها (ساحل پرشیب پیش از تپهها و کوهها) که همه آنها در یک منطقه ساحلی کمتر با هم دیده میشوند. بر اساس اندازه ذرات رسوب، سواحل ایران را میتوان به سه نوع ماسهای (سواحل گیلان و خاور مازندران)، قلوهسنگی (باختر مازندران) و گِلی (گلستان) تقسیم بندی کرد (www.inio.ac.ir).
متناسب با رسوبات ساحل، با افزایش ژرفا، رسوبات بستر نیز ریزدانهتر میشوند که این امر به شیب بستر، انرژی امواج و آورد رسوب رودخانهای بستگی دارد. بخش کمژرفای بستر (تا ژرفای ۱۰ متر) نیز تا حدودی به تبعیت از وضعیت عمومی بستر دریا در بخش مرکزی از انزلی تا ساری دارای پهنه کمی است (حدود ۲ کیلومتر)و در ناحیه باختری عرض بخش کمژرفا ۱۰-۱۵ کیلومتر و در بخش خاوری حدود ۳۰ کیلومتر است. اما در بسیاری نقاط برخلاف شکل بستر کمژرفای دریا، شیب و گستره ساحل در خشکی متفاوت است (www.inio.ac.ir).
در بخش مرکزی گیلان و بخش خاوری مازندران، رسوبات رودخانهای و دلتایی (سفیدرود، پلرود، هراز، تجن، تالار و بابل) پهنه ی کمشیب و گستردهای تشکیل دادهاند. در بخش باختری گیلان برخلاف بستر دریا، ساحل خشکی باریک و پرشیب است. در بخش باختری مازندران همانند بستر کمژرفا، ساحل خشکی نیز باریک و پرشیب است. در منطقه گلستان، ساحل نیز همانند بستر کمژرفا، گسترده و کمشیب است (جدول زیر).
جدول شماره ۳-۲- مشخصات بخش های مختلف ساحل ایران در دریای کاسپین (www.inio.ac.ir).
پراکندگی رسوبات ریزدانه در بخش خاوری از خط آب و در بخش باختری از ژرفای ۵/۲ متر آغاز میشود. در ناحیه دلتای سفیدرود از ژرفای ۵ متر و در نقاط دیگر ساحل ایران، وجود رسوبات رسی از ژرفای ۸ متر آغاز میشود. به این ترتیب در بخش عمده بستر کمژرفای ساحل ایران، رسوبات ماسهای غالب است (جدول بالا). حدود ۶۰ رودخانه از ساحل ایران به دریای کاسپین میریزند که رسوبات آنها عمدهترین منبع تأمین رسوبات ساحلیاند. این رودخانهها اکنون حدود ۴۰ میلیون تن رسوب در سال، وارد دریا میکنند که دو سوم آن، تنها توسط سفیدرود تأمین میشود. بررسیها نشان میدهند که منطقه باختر مازندران و گلستان در طول خط ساحلی فاقد پشتههای ساحلیاند که این امر علتهای متفاوتی دارد. در ناحیه باختر مازندران ساحل و بستر پرشیب است و در نتیجه عمل امواج، رسوبات به سوی پاییندست دریا حرکت کرده و بارهای زیرآبی را تشکیل میدهند. در این منطقه، بلافاصله پس از خط آب، گستره پیشتپهها آغاز میشود (www.inio.ac.ir).
در منطقه گلستان، ساحل و بستر بسیار کمشیب است، در نتیجه، ژرفای کم آب مجال ورود امواج به ساحل و تشکیل پشتههای ساحلی را نمیدهد. در این منطقه، در نواحی ورود رودخانهها به دریا، مرداب تشکیل شده است، نمونه بارز آن در ناحیه گرگانرود است. این مرداب در برابر نوسان تراز آب دریای کاسپین به سرعت واکنش نشان میدهد، بهطوری که در سال ۱۳۷۶ خورشیدی با کاهش تراز آب دریای کاسپین در دو سال پیش از آن به سرعت در حال خشک شدن بود. در دیگر نواحی خط ساحلی ایران در نتیجه عملکرد امواج بر ساحل، پشتههـای ماسهای ساحلی به ارتفاع حدود ۲ متر تشکیل شده است. برحسب این که شیب ساحل خشکی چگونه باشد، در برخی نواحی به خصوص در ناحیه مرکزی گیلان و خاوری مازندران، مرداب در پشت تپههای ماسهای تشکیل شده است (www.inio.ac.ir).
نمونه بارز آن را در محدوده انزلی تا رودسر میتوان مشاهده کرد. در این مناطق پهنه ی ساحلی وسیع و کمشیب است. بارندگی زیاد و سطح آب زیرزمینی بالا در این مناطق سبب تشکیل مرداب در پشت تپههای ماسهای ساحلی میشود. مردابها به شکل منفرد در نواحی مختلف ظاهر میشوند که در برخی نواحی عرض آنها به حدود ۳۰۰ متر میرسد (www.inio.ac.ir).
۳-۵-۲- ویژگی بنادر
با توجه به اینکه در حال حاضر بندرانزلی به عنوان تنها بندر فعال این استان می باشد، به بیان ویژگی های این بندر بسنده خواهیم کرد:
- بزرگترین بندر حاشیه دریای کاسپین و مجهز به امکانات مدرن تخلیه و بارگیری
- دارای رتبه سوم بین بنادر کشور بعد از امام خمینی و بندر شهید رجایی
- نزدیکی با بندر آستراخان و لاگان در روسیه ،کراسنودسک در ترکمنستان ،اکتائو در قزاقستان و باکو در آذربایجان
- ارتباط با بازارهای منطقه ای و دسترسی به بازار مصرف بالای ۳۰۰میلیونی کشورهای تازه استقلال یافتـه شوروی سابق
- قرار گرفتن در مسیر کریدور بین المللی شمال - جنوب که این مسیـر سه برابـر از مسیر فعلی کـوتاه و ارزانتر می باشد.
- واقع شدن بندر در محدوده منطقه آزاد، و فراهم نمودن تسهیلات و امکانات ویژه برای صاحبان کالا، تجار و سرمایه گذاران
- نزدیکی به بزرگترین ذخایر نفت و گاز دریای کاسپین
- نزدیکی به فرودگاه بین المللی (۳۵ )کیلومتر
- برخورداری از معافیت مالیاتی
- دسترسی به معادن سرب ،روی و آهن و مراکز صنعتی
- برخورداری از شرایط آب و هوایی معتدل استان گیلان
- نزدیکی به استانهای صنعتی همجوار
سایر بنادر این استان پس از آماده سازی و راه اندازی بطور کم و بیش دارای ویژگی های فوق خواهند بود.
فصل چهارم
یافته های تحقیق
۴-۱- نقش بنادر گیلان در توسعه روابط ایران با کشورهای همسایه
استان گیلان با وجود داشتن شهرهای بندری همچون آستارا ، کیاشهر و چمخاله، تنها بندرانزلی را می توان بعنوان بندر تجاری بین المللی دانست که در حال حاضر میزبان کشتی های کشورهای حاشیه دریای کاسپین است. البته لازم بذکر است که بندر آستارا و همچنین بندر چمخاله در حال توسعه زیرساخت و تبدیل به بندر تجاری می باشند.
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و باز شدن اقتصاد بسته آن منطقه، بندرانزلی میزبان خوبی برای ارتباط دریایی با کشورهای همسایه شد. تا جایی که این بندر به سومین بندر فعال بعد از بنادر شهید رجایی و امام خمینی در جنوب کشور و بزرگترین بندر شمالی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است.
جدول شماره ۴-۱- تعداد کشتی های وارده به تفکیک بنادر طی سالهای ۷۵ الی ۸۸
نمودار شماره۴-۱- نمودار مقایسه ای کشتی های وارده به بندرانزلی و کل کشور طی سالهای ۷۵ الی ۸۸
۴-۲- نقش بنادر گیلان در ژئواکونومی کشور
استان گیلان به لحاظ ژئوپلیتیکی در نقطه ای حساس به لحاظ نظامی، سیاسی و اقتصادی قرار گرفته است. این استان به دلیل نقش ارتباطی خود مورد توجه دولتهای ایرانی و خارجی و همچنین رقابت برای تصاحب آن همواره وجود داشته است و در طول ادوار گذشته بارها مورد دست درازی توسط اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفته است. بندرانزلی به علت موقعیت خاص جغرافیایی خود که سابقه ی تأسیس آن به حدود یک قرن و نیم پیش می رسد و از دوران قاجار به عنوان یک بندر مورد توجه دولت مرکزی و دو ابر قدرت آن زمان یعنی انگلیسی و روسیه ی تزاری بوده است. موقعیت بندرانزلی با تمام شرایط خاص خود در طول حکومت قاجاریه این زمینه را فراهم ساخته بود که نخستین دریچه ی آشنایی ما با جهان غرب از این بندر کوچک باشد. تا جایی که پادشاهان و یا صدراعظم های قاجار که عازم اروپا بودند از مسیر انزلی به باکو و سپس از طریق راه آهن قفقاز به اروپا سفر نمودند. بعد از فروپاشی و باز شدن اقتصاد بسته و کمونیستی شوروی سابق و تمایل کشورهای تازه استقلال یافته به جمهوری اسلامی ایران و از این طریق دسترسی به بازارهای جهانی ، استان گیلان و در آن میان بندرانزلی بعنوان دروازه ورودی ایران بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. نیاز متقابل ایران و کشورهای حاشیه دریای کاسپین به استفاده از فضای ترانزیتی یکدیگر جهت صدور کالاهای یکدیگر به کشورهای منطقه و سایر نقاط جهان را می توان از دلایل پیوستگی این کشورها با جمهوری اسلامی ایران دانست. وجود بندرانزلی به عنوان بزرگترین و استراتژیک ترین بندر شمال کشور با دسترسی آسان به شاهراه های مهم اقتصادی کشور، همجواری با بنادر آستاراخان و لاگان در روسیه، کراسنودسک در ترکمنستان، آکتائو در قزاقستان و باکو در آذربایجان، ارتباط با بازارهای منطقه ای و دسترسی به بازار مصرف ۳۰۰میلیونی کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق، قرارگرفتن در کریدور بین المللی شمال-جنوب و همچنین برخورداری از شرایط آب و هوایی معتدل و مستعد منطقه، استان گیلان و بندر بین المللی انزلی را مورد توجه و اهمیت جمهوری اسلامی ایران قرار داده است. بطوریکه طبق آمار می توان این بندر را بعنوان شاخص ترین بندر شمالی و بعداز بنادر امام خمینی(ره) و شهید رجایی در جنوب، سومین بندر مهم کشور دانست.
زاق القضاء و الولاه و صاحب الدیون و غیر ذلک من مصالح المسلمین. (طوسی بی تا )<br />مواردی که گفته شد بیشتر مربوط به فی ء و اموال عمومی بود و دست حاکم در تشخیص موارد بهره برداری و مصرف باز گذارده شده است.<br />برا ی نمونه در اصول کافی آمده است که : عَن ابیِ عَبدِ الله قَال الانفالَ مَا لَم یُوجف علیهِ وَ لا رَکابِ . هر آنچه چیزی است که بدون تاختن اسب و اقدامات رزمی بدست آمده است که متعلق به رسول خدا و امام بعد از او است.<br />امام خمینی در خصوص ملاک کلی مصرف انفال این گونه می فرمایند : دولت در مورد این اموال ولی امر در تصرف در جهت مصالح موضوعه است. <sup>(</sup> موسوی خمینی ۱۳۶۸).<br />این نشان می دهد که اساساً حاکم اسلام بر طبق تشخیص خود از مصلحت افراد و جامعه برای این منابع تصمیم می گیرد که البته به این معنا نیست که بدون ضابطه و چارچوب باشد.<br /><a href="https://feko.ir/"><img class="alignnone wp-image-63″ src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/THESIS-PAPER-10.png” alt="پایان نامه - مقاله - پروژه” width="328″ height="116″ /></a><br />به طوری که در هر عصری باید بر اساس مقتضیات زمانی و مکانی مطالعات و پژوهش های لازم در خصوص بهترین مدل بهره برداری و مصرف این منابع استخراج شده و سیاستگذاری و تصمیم گیری مناسب صورت بگیرد.<br />در نظام اساسی مبتنی بر ولایت فقیه تصرفات و سیاستگذاری فقیه نیز مقید به رعایت مصالح مسلمین است امام خمینی «ره» بر این نکته این گونه تاکید می نماید: والی هر که باشد مجری احکام شریعت و اقامه کننده حدود الهی و گیرنده خراج و مالیات هاست و در آنها به گونه ای که صلاح مسلمین باشد تصرف می کند.<br />در پرداختن مالیات ها همه یکسان هستند و همچنین در صورتی که مصالح اقتضا کند و مردم را به آنچه والی در آنها صلاحیت دارد فرمان می دهد و بر مردم واجب است اطاعت کنند. (امام خمینی کتاب البیع ج ۴، ص ۴۶۷)<br />در خصوص سیاستگذاری در باب مصرف درآمدهای انفال و درآمدهای عمومی که در مدیریت حکومت اسلامی قرار دارد حاکم اسلامی بر اساس ساز و کار خاص گروه های تخصصی و توانمندهای علمی و اخلاقی خود مسائل را شناسایی کرده و سپس بر اساس مقتضیات و شرایط اولویت بندی می کند و به صدور احکام مورد نیاز می پردازد.<br /><strong>۲-۳-۶- </strong><strong>اصول و راهبردهای مصرف انفال در دولت اسلامی</strong><br />دولت اسلامی در ابعاد مختلف دارای اهدافی است که با داشتن ابزارهای متنوع تامین مالی می تواند به اهداف کلان خود در ابعاد گوناگون برسد که به بیاتی دیگر نشان دهنده وظایف دولت و یا حکومت اسلامی است این وظایف در حوزه های مختلفی چون رشد و توسعه عدالت رفع فقر و فراهم نمودن شرایط کار و کسب درآمد تعلیم و تربیت مطرح است که هر یک دارای مبانی نقلی و سیره ائمه «ع» در زمان خلافت و حکومت ایشان است پس آنچه به عنوان سیاست های مصرف انفال و منابع حاصل از آن طرح خواهد شد انعکاس وظایف دولت اسلامی است.<br />نکته قابل ذکر این است که اگرچه دولت اسلامی مالکیت و در برخی حوزه های عمومی مدیریت منابع را بر عهده دارد ولی بدین معنا نیست که خود دولت یا حکومت باید بهره برداری انفال و ثروت های طبیعی را مستقیما بر عهده بگیرد بلکه می تواند با بهره گرفتن از قراردادهایی همچون واگذاری مدیریت بهره برداری قراردادهای مساقات و مزارعه قراردادهای مشارکت با بخش خصوصی و مناسب با مورد به مدیریت این منابع بپردازد.<br />قبل از ارائه سیاست ها باید به بررسی قواعد و اصول حاکم بر مدیریت انفال بپردازیم بخشی از این قواعد و اصول ناظر بر ماهیت منابع و ثروت های طبیعی است و بخشی دیگر ناظر بر قواعد اسلامی است که ذیلا اشاره می شود.<br /><strong>۲-۳-۶-۱- </strong><strong>اصل نقش حاکمیتی دولت در انفال</strong><br />مالکیت یا تحت نظارت بودن منابع انفال در دست حکومت اسلامی به معنای این نیست که دولت و یا مجموعه حکومت باید تصدی و بهره برداری مستقیم از منابع را برعهده بگیرد زیرا شان دولت در بهره برداری از منابع عمومی سیاستگذاری حاکمیت و نظارت است.<br />که می تواند با بهره گرفتن از واگذاری مشروط و یا عقد قرار داد با بخش های خصوصی و مردم به بهره برداری از منابع انفال بپردازد. سیره پیامبر ( ص ) و امامان معصومین (ع) و خلفای دیگر در مورد انفال و فی ء این نبوده که دولت متصدی بهره برداری از این منابع شود بلکه سیره در واگذاری بهره برداری به مردم و نظارت و هدایت درآمدهای حاصل به رفع نیازهای دولت اسلامی بوده است.<br /><strong>۲-۳-۶-۲-</strong><strong>اصل مصلحت عمومی</strong><br />اصل مصلحت در مصرف منابع و ثروت های عمومی به این مسئله اشاره می کند که منافع حاصل از مصرف انفال نباید منحصر به گروهای خاصی شود بلکه سیاستگذاری در باب بهره برداری و مصرف درآمدهای حاصل باید به گونه ای باشد که به طور وسیعی منافع آن متوجه عموم مردم شود.<br />بنابراین مواردی همچون رشد اقتصادی و افزایش اشتغال ، امنیت جامعه ، حفظ نظام و یا اجرای برنامه های ملی عام المنفعه و مانند آن در اولویت خواهند بود. البته ذکر این نکته ضروری است که وجود ولایت فقیه و مدیریت آن بر انفال این امکان را می دهد که بر اساس مقتضیات زمان و مکان هر جا که مصلحت بالاتری وجود داشته باشد ، به اجرای آن پرداخته خواهد شد.<br /><strong>۲-۳-۶-۳-</strong><strong>اصل آبادانی و عدم تعطیل منابع انفال</strong><br />خداوند انسان ها و زمین را آفرید و آنان را مأمور به آبادانی آن ساخته است <sup>۱</sup>« هو انشاکم من الارض و استعمر کم فیها « هود آیه ۶۱ ». از این رو روایات مشوق احیاء و آبادانی زمین است و بر آن آثار حقوقی مترتب می کند و از اهمال و سستی در آباد کردن زمین که در اختیار کسی قرار گرفته و تعطیل و راکد گذاشتن آن پرهیز می دهد.<br />کسانی که منابع انفال به صورت اقطاع و یا بر اساس یک قرارداد مشخص برای بهره برداری در اختیار آنان می گیرند ، موظفند آن را در یک فرصت معمول و متعارف مورد بهره برداری قرار دهند چنانچه آن را رها کرده و به آبادانی یا بهره برداری آن نپردازند از آنان گرفته می شود.و به افراد حقیقی یا حقوقی دیگر برای بهره برداری واگذار می شود . افزون بر این افرادی که حق بهره برداری از منابع انفال به آنان داده می شود باید به صورت فعال و مستمر از این منابع بهره برداری کنند.<br /><strong>اگر در ادامه کار آن را تعطیل کنند از آنان گرفته خواهد شد این اصل برگرفته از نظرات بسیاری از فقها در باب انفال است به عنوان مثال شیخ طوسی در این باره قائل است زمینی که مالکی ندارد و متعلق به امام است بر کسی که آن را احیا می کند لازم است مالیات اراضی آن را به امام بپردازد و امام نمی تواند آن زمین را از او بگیرد و به دیگری بدهد مگر اینکه احیا کننده به آباد کردن آن اقدام نکنند و آن چنان که دیگری به آبادی آن می پردازد و مال القباله ای را که شخص دیگری می دهد نپردازد</strong><strong>.<sup>[۱۵]</sup></strong><br />محقق حلی نیز در خصوص احیا موات بیان می کنند اگر امام «ع» غایب باشد احیا کننده زمین موات مادامی که به آبادانی آن اقدام می کند نسبت به زمین حق اولویت دارد پس اگر آن را رها کند و آثار آبادی آن از بین برود و دیگری آن را احیا کند.<br /><strong>مالک آن خواهد شد و امام «ع» با ظهور خود حق دارد از او خلع بد کند</strong><strong><sup>[۱۶]</sup></strong>.<br />در جای دیگری علامه حلی می فرماید در زمان غیبت امام معصوم احیا کننده یک زمین موات تا زمانی که به عمران و آبادانی آن بپردازد مستحق بهره برداری است.( حلی ۱۳۸۸ ق)<br /><strong>۲-۳-۶-۴- </strong><strong>اصل توانایی افراد در واگذاری و بهره برداری از منابع انفال</strong><br />چنانچه تصمیم بر این باشد که منابع خاصی از انفال برای بهره برداری واگذار شود توانایی بهره بردار حقیقی یا حقوقی در استفاده بهینه و کارا از منابع نیز باید مد نظر قرار بگیرد بر این اساس توزیع مساوی منابع انفال به همه مردم برای بهرداری مبنا قرار نمی گیرد بلکه مهارت و توانایی نیز یکی از ملاک ها قرار می گیرد مرحوم علامه حلی در تذکره می فرماید سزاوار نیست تحجیر کنند.آن مقدار تحجیر کند که نمی تواند به آبادی آن قیام کند پس اگر بیشتر تحجیر کرد حاکم او را الزام می کند که آباد کند یا از مقدار اضافی دست بر دارد و بدهد به کسی که آن را آباد کند.<sup>[۱۷]</sup><br /><strong>۲-۳-۶-۵- </strong><strong>اصل عدم اتکای هزینه های مصرفی به انفال</strong><br />در ادبیات اقتصادی چند دهه گذشته مسئله زیان بار بودن اتکا به منابع طبیعی و درآمدهای حاصل از آن و رابطه منفی بین افزایش درآمدهای حاصل از فروش منابع طبیعی و رشد اقتصادی بسیار مورد تاکید اقتصاد دانان قرار گرفته است.<br />بخصوص اگر بیشتر این درآمدها صرف ولخرجی ها و مصارف بی مورد شود . برای نمونه در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ با پیش بینی افزایش قیمت کالاها کشورهای صاحب منابع طبیعی به سرمایه گذاری عمومی گسترده ولی بسیار ناکارا اقدام نمودند و گذشت زمان نشان داد. عملکرد آنها نادرست بوده است . بررسی ها نشان می دهد بیشتر نظرات مرتبط با نقش منابع طبیعی در رشد اقتصادی ، منتقد نقش منفی و ضد توسعه ای برای منابع طبیعی هستند.<br />ولی نگاهی به مطالعات این حوزه نشان می دهد که قضاوت درباره نقش منفی منابع طبیعی در رشد اقتصادی متکی بر داده های آماری کشورهایی است که نتوانسته اند درآمدهای حاصل از منابع طبیعی و به طور کلی مکانیسم بهره برداری از این منابع را به درستی مدیریت کنند به بیان دیگر عدم مدیریت و بهره برداری صحیح از این منابع نمی تواند بیانگر نقش منفی بالذات برای منابع طبیعی باشد.<br />چرا که با ارائه الگوی مطلوب بهره برداری و مصرف انفال و منابع طبیعی می توان مسیر رشد اقتصادی را هموار نمود و پایه های رشد اقتصادی را برای داشتن توسعه ای پایدار تقویت نمود.<br />این مهم نیازمند تغییر نگرش نسبت به این منابع و ثروت های ارزشمند و اصلاح سیاست های اقتصادی بهره برداری از منابع و تشخیص درست مصالح عمومی جهت هزینه کرد درآمدهای به دست آمده است.<br /><strong>۲-۳-۷- </strong><strong>سیاست های مصرف انفال و درآمدهای آن در دولت اسلامی</strong><br />در این بخش به ارائه سیاست ها درباره مصرف منابع انفال و درآمدهای حاصل از آن می پردازیم . همان گونه که قبلا گفته شد بین سیاست های مصرف انفال و وظایف دولت اسلامی باید هماهنگی و تطابق معنا دارای وجود داشته باشد چرا که دولت و مجموعه حکومت اسلامی با بهره گرفتن از ثروت ها و منابع درآمدی که در اختیار دارد باید بتواند به وظایف خود در حوزه های مختلف عمل نماید.<br />هر چند در بین بحث ها و نظرات مختلفی که در باب وظایف دولت اسلامی به خصوص در اقتصاد مطرح شده اتفاق نظر وجود ندارد ولی می توان فصل مشترکی از نظرات را استخراج کردو به عنوان وظایف اولویت دار دولت اسلامی مطرح نمود.<br />از این رو در این بخش که مربوط به سیاست های مصرف انفال بوده سیاست های پیشنهادی در حوزه های دارای اولویت برای مصرف منابع انفال بر پایه وظایف اصلی دولت اسلامی مطرح شده است.<br />بر این اساس حوزه های دارای اولویت برای استفاده از انفال و درآمدهای آن که در ادامه به توضیح هر یک پرداخته می شود عبارت است از برپایی عدالت و توازن اجتماعی توسعه زیر ساخت های اقتصادی با لحاظ منافع بین نسلی توسعه سرمایه های معنوی و انسانی و کفالت های ضروری.<br /><strong>۲-۳-۷-۱- </strong><strong>انفال و برپایی عدالت و توازن اجتماعی</strong><br />عدالت زیر بنای احکام و دستورات اسلامی است برقراری عدالت فراگیر در همه ابعاد آن و از جمله عدالت اقتصادی از اهداف مهم اقتصادی اسلام است و در برخی آیات هدف رسالت انبیا قلمداد شده است.<br />شهید مطهری در این خصوص می گوید: عدالت در اسلام به عنوان یک فلسفه اجتماعی مورد توجه و از هر چیز بالاتر بوده و مبنای سیاست های اسلامی است و به همین خاطر هیچ منظور و هدفی کوچک ترین انحراف از عدالت جایز شمرده نمی شود .مطابق نظریه عدلیه،در واقع اسلام دستورات خود را به گونه ای تنظیم کرده است.که اگر عدالت ، معنایش توازن باشد، باز از آن معنای اعطا کل ذی حق حقه بیرون نیست،توازن اجتماع به این است که حقوق همه افراد رعایت بشود حق اجتماع هم رعایت بشود.(مطهری، ۱۳۶۸)<br />منظور از توازن اجتماعی در اسلام توازن افراد جامعه از حیث سطح زندگی است و نه از جهت درآمد به طوری که اختلاف شدید طبقاتی نباید وجود داشته باشد اسلام برای ایجاد توازن اجتماعی از روش های مختلف قانونی استفاده می کند دولت باید سطح زندگی مردم عقب مانده را با ابزارهای سیاستی که در دست دارد به سطح رفاه عمومی برساند. (صدر، ۱۴۰۸)<br />همان گونه که در بخش جایگاه انفال در صدر اسلام مورد بررسی قرار گرفت می توان گفت یکی از اهداف مهم واگذاری ها و اقطاعات صورت گرفته در صدر اسلام بر پایی عدالت و توازن اجتماعی بوده است بر این اساس سیاست های مصرف انفال در حوزه عدالت و توازن اجتماعی عبارتند از :<br />الف ـ رفع فقر و نیازهای ضروری افراد نیازمند :<br />تا زمانی که فقر در یک جامعه در میان برخی طبقات اجتماعی وجود دارد هیچ ضرورتی بالاتر از رفع فقر وجود ندارد بر اساس تعالیم اسلامی فقر ریشه بسیاری از فسادها و بدبختی های فردی و اجتماعی است. (حکیمی ۱۳۶۷)<br />دولت اسلامی مسئولیت دارد با کنترل و نظارت بر رفتارهای اقتصادی مردم و از طریق اجرای احکام اقتصادی اسلام در عرصه حقوق مالکیت آزادی های فردی و اجتماعی و مقررات توزیع پیش و پس از تولید و توزیع مجدد درآمدها زمینه رفع فقر و توازن اقتصادی را فراهم سازد.(موسویان ۱۳۸۲)</p>