مولفه های سنجش استرس شغلی به ۳دسته تقسیم می شوند:
الف- شاخصهای روانی: ۱- نارضایتی از شغل ۲- احساس عدم توانایی در انجام مسئولیتهای محوله ۳- بیزاری از شغل ۴- انزوا
ب- شاخصهای جسمانی: ۱- سر درد در محیط کار ۲- بیماریهای قلبی و عروقی ۳- بیماریهای دستگاه گوارش۴- اختلال درخواب
ج- شاخصهای رفتاری: ۱- غیبت از کار ۲- به سادگی خشمگین یا تحریک شدن۳- روی آوردن به داروهای مسکن و مخدر ۴- پرخوری یا بی اشتهایی
۱-۹- ۲- تعریف نظری هوش مذهبی
منظور از هوش مذهبی جستجو و درک معنای زندگی، توانایی استفاده از منابع دینی برای حل مسایل، انجام رفتار دینی و سازگاری مؤثربا خود محیط و خدا است (سهرابی و ناصری ص ۱۴۸).
۱-۹- ۲- ۱- تعریف عملیاتی هوش مذهبی
الف- ارتباط انسان با خود: که شامل مؤلفه های ۱- داشتن معنا و هدف در زندگی ۲- توکل و امید به خداوند ۳- شکیبایی ۴- شرح صدر (ظرفیت روانی)
ب- ارتباط انسان با دنیای اطراف: شامل مؤلفه های ۱- نیکوکاری ۲- بخشش ۳- نوع دوستی ۴- محبت و مهربانی
ج- ارتباط انسان با خدا: ا- ایمان به خدا ۲- تفکر وجودی (درک وجود خداوند با تدبر و تفکر در جهان و آفاق ) ۳- انجام فرایض دینی ۴- سپاسگذاری
۱-۹- ۳- تعریف نظری حمایت اجتماعی ادراک شده
منظور ازحمایت اجتماعی ادراک شده، ارزیابیهای فرد از در دسترس بودن حمایتها درمواقع ضروری و مورد نیاز است. مفهوم حمایت اجتماعی ادراک شده به حمایت از دیدگاه ارزیابی شناختی فرد از روابطش اشاره دارد. نظریه پردازان این حوزه بر این باورندکه تمام روابطی که فرد با دیگران دارد حمایت اجتماعی محسوب نمیشود؛ مگر اینکه فرد آنها را به عنوان یک منبع در دسترس و مناسب برای رفع نیازهایش ارزیابی کند.
۱-۹- ۳- ۱- تعریف عملیاتی حمایت اجتماعی ادراک شده
۱- حمایت اجتماعی از سوی خانواده
۲- حمایت اجتماعی از سوی دوستان
۳- حمایت اجتماعی از سوی افراد مهم زندگی
۴- حمایت اجتماعی از سوی مدیران ومسئولین
۲- مقدمه
فصل دوم
ادبیات تحقیق
در طول تاریخ، عقاید راجع به سلامت و بیماری، الگوهای تأثیرگذار بر آنها و شیوههای پیشگیری، تشخیص و درمان بیماری تغییر کرده است. سلامت روان نیز از این قاعده مستثنا نبوده و به دلیل آنکه متأثر از عوامل متعددی است، در تطور تاریخ سلامت دستخوش تغییر و تحول شده است. گاهی برخی عوامل خرافی را در بروز اختلالات روانی مؤثر دانسته و گاه نیز بر برخی عوامل به گونهای افراطگرایانه تأکید نمودهاند. در نهایت، اکنون دیدگاه «زیستی ـ روانی ـ اجتماعی» ، دیدگاه نظری برجستهای است که فرض اساسی آن، تأثیر متقابل عوامل زیستشناختی، روانشناختی، و اجتماعی در تعیین سلامت و بیماری است(تایلور، ۱۹۹۵)
به همین دلیل، سلامت روانی در قالب پدیدهای زیستی ـ روانی ـ اجتماعی، مستلزم درک وتفسیر درست از امور مرتبط با آن است و آن را باید در چارچوب عوامل اساسی زمینهساز و تعدیلکننده مورد توجه قرار داد. همچنین اختلالات روانی نیز همانند سلامت روان، منتج مؤلفههای زیستی، روانی، و اجتماعی هستند و کمتر میتوان برای آنها، علت و عامل واحدی را برشمرد. چنانکه ادلین و همکاران (۱۹۹۹: ص۵۲) بیان نمودهاند، در بالا بودن سطح سلامت افراد، لازم است که تمامی سطوح و ابعاد آن با یکدیگر هماهنگ و یکپارچه باشند. برخی ابعاد که ادلین و همکاران (۱۹۹۹: ص۵۷) برای ایجاد تعادل در فرد بر آن تأکید نمودهاند عبارتند از: ابعاد جسمانی، هیجانی، هوشی، معنوی، شغلی و اجتماعی. اگرچه تعریفی که سازمان جهانی بهداشت از سلامت ارائه کرده، در دنیای امروز به عنوان جامعترین و مقبولترین تعریف پذیرفته شده است، اما نمیتوان نقص بزرگ آن را نایده گرفت. البته اگر نیازهای انسان فقط در حد نیازهای جسمی، روانی، و اجتماعی محدود بود، این تعریف از سلامت، کاملاً کافی به نظر میرسید(اصفهانی، ۱۳۸۳: ص۲۸۴).
در قرن حاضر موضوع فشار روانی و استرس، یکی از مهم ترین زمینه های پژوهشی در علوم مختلف بوده است و بررسی تأثیرات آن بر زندگی انسان، یکی از گسترده ترین قلمروهای پژوهشی در عصر حاضر را تشکیل می دهد. استرس، اضطراب و مقابله یکی از اجزاء دائم هر روز زندگی هستند.
همه ما در هر لحظه با مواردی روبرو می شویم که ممکن است استرس زا باشند. این موارد شامل پریشانی های روزمره تا حوادث بزرگ می شود و میزان استرس زا بودن هر یک از موارد، از فردی به فرد دیگر فرق می کند.
شیوه ها یا راهبردهایی که فرد در مقابله با موارد استرس زا به کار می برد، نقش اساسی در سلامت جسمانی و روانی او ایفا می کند. فرآیندهای ارزیابی و مقابله تلاش های شناختی و رفتاری افراد در تفسیر و غلبه بر مشکلات زندگی مؤثر می باشند(موس و شفر، ۱۹۹۳: ص۲۴۳).
در بحث ارزیابی اولیه، فرد ممکن است موقعیت را تهدید کننده یا برعکس بی خطر ارزیابی کند. در مرحله دوم یا ارزیابی ثانویه، نوع اقدامی که فرد باید نسبت به آن موقعیت بعمل آورد ونیز نیروها و امکاناتی که برای حل و مقابله با آن خود احساس می کند، مورد بررسی واقع می شود. احساس خطر و میزان آن وابسته به امکاناتی است که فرد احساس می کند دراختیار دارد و این موضوع در رابطه با اطلاعاتی است که محیط، تجارت زندگی و ویژگی های شخصی برایش به وجود آورده است. اطلاعات تازه ممکن است در ارزیابی فرد از موقعیت مؤثر واقع شود و آن را مورد ارزیابی مجدد قرار دهد.
۲-۱- بخش اول: استرس شغلی
استرس واژهای است در اصل به معنی فشار و نیرو. در جهان فیزیکی هر گاه فشاری بر چیزی وارد شود کنشی بر آن وارد میکند، ثبات اجزای درونی آن را بر هم میزند و تنشی در آن پدید میآورد و بر میآشوبد و سرانجام آن شی را به واکنش میاندازد. در مهندسی گفته میشود که هر گاه فشار وارده از مقاومت شی در گذرد آن شی متلاشی میشود و از وضعیت موجودش در میآید. روانشناسان و دیگر صاحبنظران استرس نیز میگویند روی هم جمع شدن رویدادهای زندگی که سازگاری فرد را با وضع موجودش بر هم میزند موجب استرس میشود (رندال و التمایر، ۱۳۷۷: ص ۱۰).
۲- ۱- ۱- تعریف استرس و دیدگاه های مربوط به آن
استرس(Stress) واژه ای انگلیسی است که از علم فیزیک گرفته شده و به معنای فشار است. در زبان فارسی واژه « فشار روانی» را در مقابل استرس به کار می برند. به طور کلی امروزه واژه استرس برای بیان فشار روان - تنی کاربرد همگانی یافته و به فشار روحی، فشار عصبی و تنیدگی ترجمه شده است. به نظر اسکالر[۱]، فشار روانی، وضعیت پویایی است که در آن فرد با فرصت، محدودیت یا نیازی مواجه می شود که مرتبط با چیزی است که وی تمایل به آن دارد و نتایج حاصل از آن، برای او مبهم، نامطمئن و در عغین حال با اهمیت است. هانس سلیه[۲] اصطلاح استرس را به « درجه سوخت و ساز بدن بر اثر فشارهای زندگی» تعریف می کند. وی فشار روانی را مجموعه ای از واکنش های عمومی انسان نسبت به عوامل ناسازگار و پیش بینی نشده خارجی و داخلی می داند که هرگاه تعادل و سازگاری فرد به علت عوامل خارجی یا داخلی از بین برود، بروز می کند ( شاملو، ۱۳۶۶،ص۸۳).
پژو هشگران بر این باورند که دریک تعریف مناسب از استرس، باید تعامل بین فشار زاهای خارجی و پاسخهای جسمانی و روانشناختی فرد را در نظر گرفت و این تعامل یه ساده است و نه قابل پیشگویی، چون از شخصی دیگر و از روزی به روز دیگر تغییر می کند. این تغییر ، به این دلیل رخ می دهد که استرس با ارزیابیهای شناختی فرد از وقایع ، ارتباط نزدیک و پیچیده ای دارد ( علیا، ۱۳۷۹،ص۱۰).
۲- ۱- ۲- نگرشهای مختلف نسبت به استرس
با توجه به تعدد دیدگاه ها نسبت به استرس و عدم ارائه تعریف واحدی از آن- که مورد قبول عموم باشد - اینک به دیدگاه های مهمی که درباره موضوع استرس مطرح است، اشاره می کنیم:
۱- نگر ش مبتنی بر پاسخ: پاسخهای خاصی هستند که انعکاس یک موقعیت را بر فردی که تحت فشار و استرس است، تغیین می کنند. این نگرش، استرس را یک پاسخ خاص به ارگانیزم می داند ( کران ول وارد، ۱۳۸۰،ص۲۱).
۲- نگرش مبتنی بر محرک: در این نگرش فرض بر این است که همه موقعیتها و محرکهای محیطی، استرس زا هستند. اگر چه ممکن است در بعضی از موارد، منجر بخ بروز پاسخ استرس شوند( کروان ول وارد، ۱۳۸۰، ص۲۱).
۳- نگرش مبتنی بر کنش متقابل: این الگو توسط ریچارد لازاروس[۳]ارائه شده است و بیان می دارد که استرس زمانی رخ می دهد که تعادل بین خواستها و منابع تأمین کننده، به هم می خورد و تاکید می کمد که این تعادل یا بی تعادلی ماهیتی پیشرونده دارد. بعلاوه این نگرش بیانگر تأثیر متقابل فرد برمحیط و محیط بر فرد است( راس والتمایر، ۱۳۷۷،ص۲۷).
۴- الگوی خبر پردازی: این الگو بین استرسهای روانشناختی، فیزیولوژیک، و بیوشیمیایی تفاوت قایل می شود. این مدل هم عامل استرس زا و هم پاسخ را با هم در نظر می گیرد، اما تأکید دارد که نمی توان استرس را بدون تعبیر و تفسیر محرک به عنوان عامل استرس زا، شناخت. بنابراین تأکید مدل خبر پردازی، بر ارزیابی شناختی و توجه فرد است ( علیا، ۱۳۷۹، ص۱۷).
۲- ۱- ۳- ماهیت استرس
بسیاری از محققان، ویژگیهای زیر را در مورد ماهیت استرس بر می شمرند:
- استرس را لزوماً نباید به عنوان یک پدیده منفی در نظر گرفت. بارکاس[۴]می گوید: « مقدار معینی از فشارهای روحی، اثرات مثبت و حتی دلپذیر دارد و به سازندگی در نسل بشر می انجامد.
- عامل استرسزا در همه اشخاص آثار یکسانی بر جا نمی گذارد. زیرا هر فردی دارای در خاصی از انرژی سازگاری است یک محرک، ممکن است برای یک فرد، استرس ایجاد کند ولی نتواند در دیگری استرس به وجود آورد.
- دراسترس، عواملی چون زمینه، شرطی شدن، استرسهای پیشین در فرد ، مدت زمان و شدت استرس نقش مهمی ایفا می کنند.
- هنگامیکه فرد در معرض محرکهای تنش زا قرار می گیرد، استرس متوجه بخشهای ضعیف و آسیب پذیر می شود. تحقیقات نشان داده است که کلیه افرادی که مدتهای مدیردر موقعیتهای تنیدگی زای شدید قرار می گیرند، هرگز حالت سلامتی جسمانی، زیست شناختی و روانشناختی پیشین خود را دوباره بدست نمی آورند.
- مهمتری محققی که مفهوم استرس و نقش تعیین کننده آنرا در بیماریها مطرح نمود، هانس سلیه بود. از دیدگاه سلیه، محرک ، عامل استرس زا است و میان استرس و عامل بوجود آورنده آن، تفاوت وجود دارد. سلیه(۱۹۵۲) یک تئوری تفصیلی برای نشان دادن چگونگی واکنش موجود زنده به استرس ارائه داد. به نظر وی، در صورت بروز استرس شدید و ناگهانی که باعث به هم خوردن تعادل حیاتی می گردد، تمام دستگاه های بدن واکنش نشان می دهند که این واکنشها مجموعاً سندرم «تطابق عمومی» ( G.A.S ) [۵] نامیده می شوند. خصوصیات این سندرم از نظر وی ، عبارت است از ازدیاد ترشحات هورمونهای بخش قشری غده فوق کلیه بر اثر تحریکات غده هیپوفیز مغز که در نتیجه منجر به واکنشهای فیولوژیک شدید می شود و درجه مقاومت بدن را کاهش می دهد( علیا،۱۳۷۹، ص۱۲).
۲- ۱- ۴- انواع استرس
در یک تقسیم بندی جدید، بعضی از محققان ، استرس را به سه نوع منفی و خنثی و مثبت تقسیم می کنند:
الف- استرس منفی: منشأ آن وضعیتهای پرفشار، احساسات به هم گره خورده، تنشهای عصبی، نیازهای شخصی دیگر و رویاروییهای ناخوشایند است.