- سیستم مدیریت یادگیری وظیفه مدیریت منابع آموزشی، ارتباط با کلاسهای مجازی و سیستم مدیریت محتوای یادگیری و نرم افزارهای پیرامونی تجزیه و تحلیل روند آموزش را نیز به عهده دارد.
- سیستم مدیریت یادگیری باید گروه های کاربران را مدیریت کند، به هر کدام اجازه دهد که درسی را که توسط ابزار یادگیری توسعه داده شده است را اجرا کند.
- این سیستم باید ضمن ارائه محتوا، پیشرفت هر کاربر را ذخیره نماید.
- سیستم مدیریت یادگیری محل دستیابی به مجموعه های گسترده از منابع آموزش است. نیاز افراد به گذراندن درس مشخص را تشخیص می دهد، آن درس را در مجموعه درسی مورد نظر قرار می دهد و به شخص اطلاع می دهد این درس چه زمانی و چگونه در دسترس وی خواهد بود و پیش نیازهای این درس چیست؟
- زمانی که فراگیرنده درس را تمام کرد، سیستم مدیریت یادگیری وظیفه مدیریت آزمون را بر عهده می گیرد، نتایج را گزارش می دهد و مرحله بعدی را پیشنهاد می کند.
۹-۲-۲ مدل پذیرش فناوری
مدل تام در حال حاضر در تعدادی از مطالعات به درک و پیش بینی پذیرش سیستم مدیریت یادگیری در سیستم های غیر آموزشی( اونگ ،۲۰۰۴) و آموزشی (پون و چان, ۲۰۰۷; سانچز و هوورس ۲۰۱۰) مورد استفاده قرار می گیرد. این مدل تعدیل شده ی تئوری عمل مستدل است. دیویس(۱۹۸۹) آن را در رساله دکترای خود مطرح کرده است. هدف اصلی این مدل ارائه مبنایی برای پی گیری اثر عوامل بیرونی بر باورهای درونی، نگرش و قصد استفاده است (دیویس و دیگران،۱۹۸۹،ص ۹۸۵). این مدل علاوه بر جنبه پیش بینی، رویکرد توصیفی هم دارد، بنابراین مدیران می توانند تشخیص دهند چرا یک سیستم خاص ممکن است مورد پذیرش واقع نشود و بر اساس شناخت حاصل شده گام های اصلاحی مناسب را دنبال کند. شکل زیر مدل پذیرش فناوری را نشان می دهد.
شکل۱-۲ مدل پذیرش فناوری(دیویس و دیگران،۱۹۸۹،ص۹۵۵)
سودمندی ادراک شده: درجه ای که شخص باور دارد استفاده از یک سیستم خاص، عملکرد شغلی او را بهبود می بخشد(تیلور و تاد،۱۹۹۵،ص ۱۵۲) سهولت استفاده درک شده: میزانی که کاربر انتظار دارد استفاده از سیستم مورد نظر نیازی به تلاش نخواهد داشت.(دیویس و دیگران،۱۹۸۹،ص ۹۸۵) بر اساس مدل پذیرش فناوری، درک شخص از سودمندی سیستم تحت تاثیر این واقعیت است که وی درک کند استفاده از سیستم آسان است(ونکاتش و دیویس،۲۰۰۰،ص ۱۸۷). متغیرهای بیرونی: عوامل بیرونی می توانند شامل هر نوع عاملی از قبیل عوانل سازمانی، عوامل اجتماعی، ویژگی های سیستم های رایانه ای مانند نوع سخت افزار و نرم افزار؛ نحوه آموزش و کمک های افراد دیگر در استفاده از سیستم های رایانه ای باشد که بر روی برداشت های ذهنی افراد از مفید بودن و آسانی استفاده از فناوری اطلاعات تاثیر می گذارند.(دیویس و دیگران،۱۹۸۹). در مدل پذیرش فناوری فرض بر این است که همیشه باورهای سودمندی و سهولت استفاده، تعیین کننده های اصلی تصمیم استفاده از فناوری هستند. از آنجا که دیویس و دیگران می خواستند از باورهایی استفاده کنند که برای مطالعه فناوری های مختلف و گروه های متفاوت کاربران،کاربرد و عمومیت داشته باشد(دیویس و دیگران،۱۹۸۹،ص ۹۸۸). بنابراین انتخاب دو باور سودمندی و سهولت استفاده، انتخاب هوشمندانه و منطقی به نظر می رسد. تا ژانویه سال ۲۰۰۰،۴۲۴ مقاله در نشریه های علمی به مدل پذیرش فناوری استناد کرده اند. در طی ۰ سال، این مدل به عنوان مدلی قوی و نیرومند برای پیش بینی پذیرش فناوری توسط کاربران شناخته شده است (ونکاتش و دیویس،۲۰۰۰،ص ۱۸۷).
۳-۲ بخش دوم: مدیریت دانش
۱-۳-۲ تعریف دانش
ویژگیها و پیچیدگیهای نهفته در دانش موجب شده است تا نسبت به آن تعاریف مختلفی بیان گردد. یکی از عوامل پیچیدگی دانش ناشی از ماهیت مبهم و غیرملموس آن میباشد. داونپورت و پروساک[۸۷] از اندیشمندان مشهور حوزه دانش، دانش را ترکیبی منعطف و قابل تبدیل از تجارب، ارزشها، اطلاعات معنی دار و بینشهای متخصصان که چارچوبی را برای ارزیابی و انسجام اطلاعات و تجارب جدید ارائه میدهد، میداند. همچنین نوناکا و تاکوچی[۸۸] ایجاد دانش را ناشی از ترکیب اطلاعات دریافتی و مفهوم سازی افراد میدانند. این استدلال نمایانگر آن است که دانش میتواند تنها در زمینه انسانی و عقاید و تجربیات آنها یافت شود. در بین تعاریف گوناگونی که در زمینه مدیریت دانش بیان گشته است عامل انسانی به عنوان عاملی مشترک قابل مشاهده میباشد و این امر به وضوح بیانگر لزوم توجه و دقت هرچه بیشتر در بکارگیری دانش در سازمانها میباشد. از رویکردهای دیگر میتوان به رویکرد کلارک و رولو[۸۹] که دانش را با تقسیم به آشکار و نهفته در سطحی بالاتر از داده و اطلاعات و در سطح پایینتری از بینش و خرد قرار میدهند، اشاره نمود. در مورد تقسیم بندی انواع دانش، نوناکا[۹۰] دانش را به دو گروه دانش صریح و دانش ضمنی تقسیم نمود. دانش صریح را به عنوان دانشی که قابلیت کدگذاری و بیان از طریق گویش است بیان نمود و دانش ضمنی را انتزاعی دانسته و دستیابی به آن آسان نیست و دانش ضمنی آن چیزی که در ذهن افراد و تجریبات آنها است و به صورت صریح شده و مقاله و یا… قابل انتشار نیست .
۲-۳-۲ مدیریت دانش
مدیریت دانش فرآیندی است که طی آن سازمان به تولید ثروت از دانش و یا سرمایه فکری خود میپردازد.(تاکیوچی،۱۹۹۵). طبق تعریف جونز[۹۱] (۲۰۰۳) مدیریت دانش، رویکردی یکپارچه و نظام مند در جهت تشخیص، مدیریت و تسهیم کلیه دارائی های فکری شامل داده، مستندات، رویه ها و تجارب موجود در ذهن افراد می باشد(جونز،۲۰۰۳). همچنین اودل[۹۲] (۲۰۰۰) مدیریت دانش را رویکردی نظام مند جهت یافتن، درک و استفاده از دانش به منظور خلق ارزش می داند. موری (۲۰۰۳ ) مدیریت دانش را اینگونه تعریف می کند: مدیریت دانش، سیستمی جهت ایجاد جو مساعد برای کسب و تسهیم دانش موجود، ایجاد فرصت هایی برای خلق دانش جدید و فراهم کردن ابزارهایی برای اعمال استراتژیک دانش سازمانی در تلاش های سازمان جهت دستیابی به اهداف خود می باشد (وسکو[۹۳]،۲۰۰۵). رویکردها به مدیریت دانش وابسته به چشم انداز مدیریت میباشد. تفاوتها میتواند ناشی از چشم اندازهای اطلاعات بنیان، تکنولوژی بنیان و فرهنگ بنیان باشد )گوسچالک، ۲۰۰۵(. چشم انداز اطلاعات محور به دسترسی اطلاعات توجه دارد. چشم انداز تکنولوژی محور توجه به ابزارهای فناوری اطلاعات دارد و چشمانداز فرهنگ بنیان به اشاعه دانش توجه بیشتری دارد. تمرکز اصلی در انتخاب این رویکردها وابسته به وضعیت شرکتها میباشد. اگر ایجاد مجدد اطلاعات نقش مهمی در سازمان دارد دیدگاه اطلاعات بنیان مهم است. اگر تکنولوژی در سازمان حتی توانایی خدمت دهی ابتدایی به کاربران دانش را ندارد، رویکرد تکنولوژی بنیان تمرکز میشود. اگر کارگران دانش در سازمان ایزوله و بیمیل هستند رویکرد فرهنگ بنیان مهم است (گوسچالک، ۲۰۰۵(.
جدول۱-۲ مؤلفه های مدیریت دانش از نگاه صاحبنظران مختلف
محقق
تعریف
اُدل[۹۴](۱۹۹۶)
مدیریت دانش رویکردی نظاممند، جهت یافتن، درک و استفاده از دانش جهت خلق ارزش میباشد.
مالهوترا[۹۵] (۱۹۹۷)
فرایندی که به واسطه آن سازمانها در زمینه یادگیری (درونی کردن دانش)، کدگذاری دانش (بیرونی کردن دانش) و توزیع و انتقال دانش مهارتهایی را کسب میکنند.
بکمن[۹۶] (۱۹۹۷)
سازوکاری برای دستیابی به تخصص، دانش و تجربه که قابلیتهای جدید را فراهم میکند، عملکرد بهتری را موجب میشود، نوآوری را تشویق میکند و ارزش مطلوب ذینفعان را افزایش میدهد.
دانرام[۹۷] (۲۰۰۰)
کاربرد نظاممند و هدفمند معیارهایی جهت هدایت و کنترل داراییهای دانشی ملموس و ناملموس سازمان با هدف استفاده از دانش موجود در داخل و خارج سازمان جهت خلق دانش جدید، ایجاد ارزش، ابداع و بهبود.
هاکت[۹۸] (۲۰۰۰)
هدف مدیریت دانش مهار و بهکارگیری دانش و اطلاعات و ایجاد دسترسی بی کم و کاست آن برای همه کارکنان است، با این هدف که کارشان را بهتر انجام دهند.
استیو هالس[۹۹] (۲۰۰۱)
فرایندی که سازمانها به واسطه آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش را پیدا کرده و همچنین قادر خواهند بود دانش کسب شده را به گونهای مؤثر در تصمیمهای خود به کار گیرند.