- آسیب رسانی فرهنگی در سایه نظریه فرهنگ جهانی
این سؤال که آیا ممکن است به یک فرهنگ جهانی دست یافت، حائز اهمیت است. شاید بتوان گفت که تحقق فرهنگ واحد جهانی، فرع تحقق دین متعالی و واحد جهانی است، به ویژه اگر خاستگاه اصلی فرهنگ را دین بدانیم. در این جا، بحث در مورد امکان و یا عدم امکان تحقق فرهنگ جهانی نیست، بلکه درصدد اشاره به ترفندهای استکبار جهانی، در راستای مقابله با فرهنگ اصیل اسلامی و قرآنی مسلمانان هستیم. امروزه از دیرباز در محافل فرهنگی امریکا به شیوه های گوناگون سخن از فرهنگ جهانی و یا جهانی سازی فرهنگی[۴۹] به میان می آید. چنین طرز تفکری در واقع چیزی جز روی دیگر سکه فرهنگ آمریکایی سازی[۵۰] و یا آمریکایی سازی فرهنگ[۵۱] نیست. فرهنگ آمریکایی سازی تعبیر و تفسیر دیگری است از فرهنگ مصرف عمومی، آن هم مصرف تولیدات غربی و به ویژه آمریکایی، به عنوان مهم ترین پشتوانه فرهنگی نظام سرمایه داری غرب که به تدریج و سرانجام سلطه سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی غرب را به دنبال دارد. در این جا توجه به دو نکته حائز اهمیت است:
یکی این که مصرف عمومی، اگر به صورت فرهنگ درآمد، مفهومی فراتر و وسیع تر از مصرف تولیدات پوشاکی، صنعتی و غذایی دارد. مصرف عمومی در این صورت، بر حسب گوناگونی تولیدات غربی شامل مصرف کدها، علامت ها، اصطلاحات و کنش ها و رفتارهای متناسب با فرهنگ غربی نیز می باشد.
نکته دوم این است که غرب همواره با عنایت ویژه ای که نسبت به گسترش و رشد فرهنگ مصرف عمومی خود دارد، همواره در صدد غنابخشیدن به سبک های گفتاری و رفتاری غربی است mike Feathestone, Nationalism,Globalization and Modernity(London-Newbury Park-New Delhi, SaPublication, 1993),PP.1-2، تا به تدریج هر چه فزاینده تر فرهنگ غربی را در سطح جوامع انسانی، به ویژه جوامع اسلامی رواج دهد. متاسفانه آن چنان جامعه اسلامی ما از کدسازی فرهنگی غرب تاثیر پذیرفته است که استفاده از کدها، روز به روز مظاهر خود را در زوایای زندگی ما به نمایش می گذارد. راه مقابله با کدهای غربی همیشه و در همه شرایط یکسان نیست. در پاره ای از موارد از کدها و تولیدات حامل کدهای غربی می توان استفاده کرد مشروط بر اینکه قبلا به صورتی کاملا هنرمندانه بار منفی و اثر ویرانگر فرهنگی آن ها را خنثی کرده باشیم، و یا مراعات جانب ایمن سازی فرهنگی در برخورد با آماج بلایای فرهنگی غرب شده باشد. اما چنانکه می دانیم، تخلیه بار فرهنگی غرب از تولیدات و کدهای غربی کاری بس ظریف و دشوار است.
روزی به حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام مشرف شدم. پس از زیارت تنها دریک تجربه شخصی مشاهده کردم در ظرف کم تر از پنج دقیقه بیست و پنج نفر زائر، که معمولا از طبقه نوجوانان و جوانان بودند، بلوزها و یا پیراهن هایی به تن داشتند که بر سینه یا پشت آن ها کدهایی به زبان انگلیسی نصب شده بود. در این میان، به جز معدودی از پوشاک ها، که تولید خارج بود، اکثر آن ها از تولیدات داخلی بود. این امر میزان آسیب پذیری ساختار فرهنگی جامعه اسلامی ما را نشان می دهد و مایه های امید را در اندیشه کارگزاران فرهنگی غرب زنده می کند.
در جایی خواندم یکی از کارشناسان امور فرهنگی غرب، سه یا چهار سال قبل، زمانی در ایام محرم به قصد دیدن دوستی در ایران به کشور ما سفر کرده بود. او نسبت به تماشای صحنه عزاداری مردم علاقه نشان داده بود. دوستش او را به محلی برده بود که عزاداران حسینی علیه السلام همه با لباس سیاه مشغول عزاداری بودند. شخص مزبور در یادداشت های سفر خود به ایران نوشته بود که عزاداری واقعا جلب نظر می کرد، اما ناگهان آنچه بیش از هر چیزی توجه مرا به خودش جلب کرد عبارت CHICAGO بود که بر سینه یکی از آن بلوزهای سیاه که بر تن یکی از عزادارن بود درشت نصب شده بود. نکته ای که این کارشناس غربی از دیدن این پدیده فرهنگی می آموزد و به محافل سیاسی و فرهنگی غرب می آموزاند این است که در ایران حتی در عمق مقدس ترین سنت های دینی جایی برای نفوذ و صدور فرهنگ غرب می توان پیداکرد! (رهنما،۱۳۷۸: ۳۵)
- تغییر در جهان بینی نتیجه قطعی استیلای دین زدایی فرهنگی
باید دانست که جهان بینی به مثابه قلب فرهنگ میماند؛ از محیط بیرونی یعنی میراث اجتماعی و دانایی؛ انرژی میگیرد و این انرژی را به اندام فرهنگ منتقل میسازد و در حرکت معکوس با جلوه های بیرونی فرهنگ، تعامل برقرار میکند و بخش های فرسوده و آسیب دیده، یا ارزشها و باورهای باز تولید شده را به درون خود بازگشت میدهد و پس از بازسازی، مجدداً به بدنه فرهنگ جاری میسازد. با این نگاه، تا زمانی که جهان بینی اتصال خود را با منابع انرژی حفظ کرده و از فیض آنها بهره مند است حیات خود را ادامه میدهد و به همین ترتیب تا زمانی که تجلیات بیرونی فرهنگ با نقطه مرکزی خود ( یعنی جهان بینی) در ارتباط و اتصال میباشد و تعامل دو سویه برقرار است دمادم بازسازی و احیاء میشود؛ ولی اگر به هر دلیل ارتباط مرکزی دچار چالش شود و یا توسط رهزنان تغییر مسیر بدهد دچار بحران شده و هویت خود را از دست میدهد.
هویت جلوههای بیرونی فرهنگ، زمانی باقی خواهد ماند که با قسمت مرکزی یعنی جهانبینی مرتبط باشد و تعامل دوسویه برقرار باشد و اگر در هر یک از دو حوزه بیرونی و درونی تغییر ایجاد گردد و دیگری همپایی خود را نتواند حفظ کند بحران فرهنگی پدید میآید.
در این نظریه، فرهنگ از محیط، دانایی و خرد و تجربه بشری و تاریخی بهرهمند میگردد و باورها و ارزشها را تولید میکند. این باورها و ارزشها در عرصههای مختلف زندگی متجلی میشوند و نماد بیرونی فرهنگ شکل میگیرد. این تعریف از فرهنگ دربرگیرنده فرهنگ مادی و معنوی است و شامل تمامی ابعاد زندگی میگردد به همین دلیل زمینه همراهی و الفت با دین الهی فراهم میگردد و فرهنگ انقلاب اسلامی دارای معنا و مفهوم میشود.
- آسیب نظام گسیختگی نتیجه ای برای جریان تغییر فرهنگی
یکی دیگر از معضلات امروزه جوامع انسانی، مخصوصاً جوامع در حال گذار، مشکل شکــاف بین نسل هاست. پدیده ای که اختلالات فردی و اجتماعی فراوانی به همراه آورده است. گرچه، علل پدید آمدن شکاف بین نسل ها متعدد است که بعداً به آن اشاره خواهد شد، اما یکی از عوامل مهم این پدیده که ویژه جهان امروز، مخصوصاً پس از صنعتی شدن جوامع و نفوذ صنعت و فرهنگ صنعتی در کشورهای در حال توسعه است، عامل نظام گسیختگی است.