[۴] هویت در معنای کلمه"هستی"آنچه موجب شناسایی می شود (فرهنگ معین). موضوعی میان رشته ای است علی رغم آنکه بیش از همه رشته ها در روان شناسی و علوم اجتماعی بحث شده است. هویت به معنای عام ومعرفت شناختی آن در فلسفه وحوزه های عرفان، به معنی ملی وبین المللی آن در علوم سیاسی وحوزه های امنیتی وحتی در اقتصاد وفرهنگ نیز موضوع بحث بوده است.
در واقع هویت واقعیتی چند بعدی است واز منظرهررشته از علوم تعریف خاصی را به خود اختصاص می دهد با این وصف تمامی آنها بر خصایص مشترکی به مانند داشتن تصویری خاص وروشن ازخود، جامعه وجهان وکسب کردن نظام ارزشی یعنی که درآن خوبی ها، بدی ها وباید ها ونباید ها را تعریف می کند اشاره داشته اند موضوع هویت با ورود به دنیای مدرن وسر بر آوردن هویت های تازه و خدشه دار شدن هویت های پیشین مورد توجه اندیشمندان در حوزه های مختلف قرار گرفت . ظهور پست مدرنیسم که به شدت تکثر گرا، چند پاره ونسبیت گراست وجریان جهانی شدن وگذشتن از مرزهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، شتاب گرفتن تغییرات، رخداد انقلاب الکترونیک وحرکت به سمت جامعه اطلاعاتی وشبکه ای در عصر حاضرمزید بر علت شد، وهویت را بیش از بیش مورد توجه قرار داد(نوچه فلاح ،۱۳۸۳،ص۲۱).
در این فصل ما به هویت، نظریه های هویت، ابعاد ویژگی ها ، مولفه های هویت وهمچنین به فرایند هویت یابی، شکل گیری هویت وعوامل موثر بر شکل گیری هویت، رویکردهای هویت، هویت در روان شناسی اجتماعی وهویت در جامعه شناسی سیاسی، چند فرهنگ گرایی ومساله هویت، بحران هویت، آموزش وپرورش ونقش آن در هویت سازی، نقش برنامه ریزی درسی در شکل گیری هویت، مولفه های هویت ملی ودینی ، تاریخچه هویت وپیشینه پژوهش پرداختیم.
هویت
هویت مشخصه شناسایی و تمایز افراد از یکدیگر است. ناهمگن بودن جوامع منشأ بروز هویت های متعدد در جوامع می گردد. هویتی که معجونی از هویت نسل گذشته و هویت نسل امروزی برخاسته از جریانات روز است و باعث بروز تکثر و تفاوتها می گردد که برخاسته از تفاوت تاریخ، تمدن، ارزشها و نگرش هاست (عاملی، ۱۳۸۲، ص ۱۷۳).
هویت یعنی کیفیت یکسان بودن در ذات، ترکیب وماهیت ونیز یکسان بودن در هر زمان وهمه شرایط هویت داشتن یعنی یگانه بودن، ولی از دو جنبه متفاوت: همانند دیگران بودن در طبقه خود وهمانند خود بودن در گذر زمان(گل محمدی،۱۳۸۱،ص۲۲۷).
بحث از هویت یکی از اساسی ترین وجدید ترین مباحث عصر مدرن وپسامدرن می باشد که پس از رنسانس پدید آمده است. هویت همان خود است که نوجوان و جوان آن را به عنوان بازتابی از زندگینامه اش می پذیرد. به نظر گیدنز تمام افراد براساس امور گوناگون روزمره، چهارچوب معینی برای تضمین امنیت وجودی خود دست و پا می کنند. افراد در طول زندگی روزمره خود با خطرهای مختلف و بیم و هراس های متصور از آنها دست و پنجه نرم می کنند که باعث اضطراب به تمامیت امنیت وجودی شخص می گردد. سالیوان تاکید می ورزد که نیاز به نوعی احساس امنیت در نخستین مراحل زندگی کودک پدید می آید و در زندگی موجود انسانی بسی بیشتر از محرکهای ناشی از احساس گرسنگی یا تشنگی اهمیت می یابد.در عصر ارتباطات، فرد از طریق داد و ستد با محیط هویت خود را کسب می کند. هر چه قدرت، استحکام، خلاقیت، مقاومت و پویایی در یک جامعه بیشتر باشد، حفظ و تقویت هویت خود بیشتر میسر است. رسانه ها در این تاثیرگذاری نقش عمده ایی دارند و در اثر تعامل با سایر جوامع امکان رویارویی با سبکهای مختلف زندگی را فراهم می کنند. به عقیده [۵]گیدنز رسانه ها در عین اینکه امکانها را به دست می دهند، تفسیرهای باریک اندیشانه ای از نقش ها یا سبک های زندگی خاص را نیز ارائه می دهند (گیدنز، ۱۳۸۴، ص ۳۱-۳۰).
و چنانچه نوجوان و جوان آمادگی رویارویی با آنها را نداشته باشد، چه بسا باعث احساس حقارت و از خودبیگانگی و تمایل به تقلید از دیگران به ویژه تقلید از الگوهای غربی و تضعیف فرهنگ و هویت ملی و مذهبی می گردد.
عوامل بسیاری شکل دهنده و تعریف کننده جنبه های مختلف هویتی انسان معاصر است و انسان معاصر که در جستجوی احراز هویت خویش بر پایه آرمانهای خود است تحت تاثیر الگوها، ملاک ها و معیارهاست و متاسفانه نسل نوجوان و جوان با الگوگیری از غرب به دلیل نفوذ رسانه ها و توسعه فناوری اطلاعات، که تاثیرگذار بر حتی لباس (مد)، آرایش، غذا، اوقات فراغت و نوع تفریح و … به نحو خاصی است که با جنبه های معنوی و فرهنگی او در تضاد است.
گیدنز معتقد است پاره ای از عقاید و تعالیمی را که در کشورهای غربی وجود داشت در اسلام نیز می بینیم (گیدنز، ۱۳۸۴، ص ۹۶). و بسیاری از ارزش ها وقواعد اخلاقی در سطح جهانی مطرح است مثل آزادی، عدالت، ….. و جوانان در خیلی از زمینه ها که مطابق با ارزش های اسلامی و ایرانی است می توانند از فرهنگ های سایر کشورها الهام بگیرند. لازمه این امر بازگشت به خویشتن است که نه تنها متفکران و صاحب نظران بلکه انبیاء الهی نیز انسانها را به آن دعوت می کنند.
بازگشت به خویش در حقیقت به معنای احراز هویتی برای جامعه است که مبتنی بر اصول و ارزش های اعتقادی بوده، جامعه با اختیار و افتخار و آگاهانه آن را پذیرفته و میل به شناخته شدن با آن را دارد. تکیه بر هویت و زیستن در فضای فرهنگی، این امکان را برای جامعه فراهم می کند که نقش مثبت و فعالی را ایفا کند و از تبعات منفی رخدادهای جهانی مصون بمانند (نقی زاده، ۱۳۸۲، ص) .
نظریه های هویت:
نظریه های حوزه هویت : بحث در مورد نظریه های هویتی بسیار آمده است این نظریه ها در عناوین نظریه های روان شناختی نظریه های اجتماعی (بعضاَ رویکرد روان شناختی اجتماعی ) ونظریه های فرهنگی قابل دسته بندی هستند نظریه های روان شناختی عمدتاَبه هویت فردی ونظریه های اجتماعی به هویت جمعی می پردازد.
نظریه هویت اجتماعی: نظریه هویت اجتماعی در سال ۱۹۷۹ توسط هنری [۶]تاجفل و[۷]جان ترنر مطرح شد مبنای رویکرد هویت اجتماعی تاجفل، تمایز نهادن بین گروه های خودی وغیر خودی است ؛ در اهمیت نظریه تاجفل باید گفت، وی مفاهیم درون گروه وبرون گروه را وارد بحث می کند نظریه هویت اجتماعی تاکید می کند که عضویت در گروه منجر به تقویت شخصیت، هم ذات پنداری وشکل گیری نوعی طبقه بندی شخصی در انسان می شود. انسان هنگام مقایسه بین گروه خود وگروههای دیگر ابعادی را برای مقایسه بر می گزیند که باعث شوند نتایج مقایسه در پایان به نفع گروهی که به آن تعلق دارد رقم بخورد(حبیب زاده ۱۳۸۲،).
نظریه[۸] ریچارد جنکینز در باب هویت اجتماعی: هویت اجتماعی نوعی خودشناسی فرد از دیگران است هویت جمعی جایگاه وتعلق فرد به جامعه است هویت اجتماعی تعبیری است که فرد از خود در رابطه با دیگران دارد وبر اساس عضویت در رده ها وگروههای گوناگون اجتماعی شکل می گیرد. هویت افراد وابسته به برداشت دیگران است ولازمه شناسایی دیگران، ثبیت هویت است. همه هویت های انسانی حتی هویت فردی براساس نحوه ی ارتباط با دیگران وتجربه های دوران حیات شکل می گیرد پس اجتماعی است چون نتیجه توافق وعدم توافق موکول به جمع است به علاوه هویت اجتماعی شخص هیچ گاه تمام شدنی نیست ومدام در معرض تحول وبازنگری است (جنکینز،۱۳۸۱،ص۴۵).
نظریه مقوله بندی تاجفل: بر اساس این نظریه هویت افراد از عضویت آنان در گروه های خاص توجیه می شود وآنان به دنبال این حس هویت به صورت خودبخودی،گروه خود را بر تر از سایر گروه ها می شمارند تاجفل هویت را به عنوان چیزی که در درون یک گروه ومقوله جاسازی شده است می بیند هویت در این نظریه بر اساس احساس تعلق تعریف می شود یعنی فرد آنهایی را که به آن تعلق دارد به عنوان درون گروه وآنهایی که به آنها متعلق نیست تحت عنوان برون گروه می شناسد(ضرابی،۱۳۸۴).
ابعاد هویت:
هویت درجات وانواع گوناگون دارد وبه تناسب پدیده هایی که انسان از طریق آنها خود را می شناسد وبه دیگران می شناساند، می توان هویت داشت. برخی از این هویت ها شناخته شده تر هستند وروی هم رفته هویت های کلان را شکل می دهند. هویت انواع گوناگون دارد، به عبارت دیگراز هویت می توان به عنوان پسوند پدیده هایی چون فرهنگ، قومیت، ملیت، دین ، محل سکونت، رشته آموزشی،ایل، طایفه ومحله ونظایر آن استفاده کرد.در این میان برخی بیشتر شناخته شده هستند. از آن میان می توان به هویت فرهنگی، هویت دینی، هویت ملی وهویت قومی اشاره کرد.
هویت فرهنگی:[۹]
هویت فرهنگی احساس هویت یک گروه، ویا فردی است که تحت نفوذ یک فرهنگ باشد وبه آن تعلق پیدا کند. هویت فرهنگی تنها در بین دولت ها طرفدار ندارد، بلکه نیروهای اجتماعی گوناگون نیز بر اهمیت برخورداری از هویت فرهنگی خاص در برابرگرایشات جهان شمول تاکید می کنند. برخی تعریف های مدرن، هویت فرهنگی را برآمده از عناصر گوناگونی می دانند که در برگیرنده مکان، جنسیت، نژاده، تاریخ، ملیت، جهت گیری جنسی، عقاید دینی و قومیت است. در تعریفی ملایم ترهویت فرهنگی جامعه را مبتنی بر سه عامل تاریخی، زبانی وروانشناسی می داند؛ به نظر او غنا وتکامل هویت فرهنگی به وجود هر سه عامل در یک ملت بستگی دارد. هرگاه یکی از عوامل مذکور دچار دگرگونی شود، هویت یا شخصیت فرهنگی فرد دچار دگرگونی شده وممکن است به بحران هویتی منجر شود.
[۱۰]هویت قومی:
هویت قومی معمولاًنوعی هویت اجتماعی است که درآن وابستگی به گروه قومی خاص مبنای شناسایی وشناساندن قرار می گیرد. البته قومیت معنی واحد ندارد وشاخصه قومی بودن یک گروه بیشتر به تمایز آن با گروه های دیگر بستگی دارد. به دلیل گستردگی مفهوم قومیت،که گاه مفهوم ملیت را می رساند، عناصرگوناگونی چون زبان،مذهب، نژاد، آداب ورسوم خاص وگاه ملیت خاص یک گروه قومی را تشکیل می دهند. هویت قومی نیز همانند هویت دینی بخشی از هویت اجتماعی فرد است.خود هویت قومی نیز گاه تحت تاثیر هویت های خرد تری نظیر مذهب، طایفه وایل قرار میگیرد.
[۱۱]هویت ملی:
ملی وملیت واژه جدیدی است وبعد از پیدایش دولت های اروپایی پس از انقلاب صنعتی وگسترش احساسات ناسیونالیستی وارد واژگان علوم اجتماعی شده است. هویت ملی نیز به همین دلیل شاید پدیده تازه ای باشد وبه رابطه میان شخص ویک واحد کلان سرزمین، یعنی بزرگ تر ازمحل تولد، محل زندگی قوم وقبیله وحتی استان وایالت اشاره کند. هویت ملی واحساس تعلق به آن از دو چیز ناشی می شود،۱- وجود یک واحد سرزمینی شناخته شده و۲- دولت یا نظامی سیاسی که رهبری این واحد را به عهده دارد؛ مادام که این دو عنصر در جامعه ای وجود داشته باشند وبه نوعی میان خود ودیگری مرز بندی کند، هویت ملی نیز شکل می گیرد. هندلر هویت ملی را در رابطه با سه جنبه از تجربه بشری تعریف می کند: نخست در رابطه با افراد بشر به عنوان شخص، دوم با جمع ها یا گروه های بشری که گمان می رود از یکدیگر متمایز هستند وسوم با رابطه میان این دو وشیوه هایی که در آن انسان ها عناصر هویت های جمعی را با هویت های منحصر به فرد مشخص خود یکسان تلقی می کنند (احمدی،۱۳۸۸). هویت ملی را می توان یک حس بالنده میان مردمی دانست که به طور طبیعی به یکدیگر تعلق دارند واز منافع مشترک وسرنوشت مشترک برخوردارند،هویت ملی مفهومی دو وجهی است که همزمان بر تشابه وتمایز دلالت دارد، بدین صورت که از یک سو با تاکید به مشترکات وملاک هایی پیوند دهنده ما را پیرامون محوری واحد متعهد ومتحد می کند؛ واز سوی دیگر این مارا در مقابل غیر یا دیگری قرار می دهد وبدین صورت مارا در وجود تشابهات داخلی وتمایزاتش با دیگری شناسایی می کند. هویت ملی با توجه به باورها، اعتقادات، سوابق و اشتراکات تاریخی، اهلیت و تعلق به مکان و زمان، آرمان ها، نژاد، فرهنگ و دین مشخص می شود. برخی از دانشمندان، هویت ملی را زیربنای تمامی انواع دیگر هویتها می دانند (پرل ۲۰۰۳، ص ۱۷۲).
هویت ملی از وجوهی برخوردار است که به قرار زیر است: ۱- خانواده ۲- زبان ۳- دین و آیین ۴- زادگاه و سرزمین ۵- تاریخ ۶- ایدئولوژی، سنتها و ارزشها ۷- باورها و رفتارها ۸- دانش و متون
۹- خودآگاهی و خودیابی که از نحوه ترکیب مولفه های پیشین پدید می آید. اگرچه هویت ملی و فرهنگی یک جامعه مدیون تمامی اجزاء و عناصر موجود در فرهنگ آن جامعه است اما این هویت در برخی از عناصر یک فرهنگ حضور قوی تری دارد. در واقع عناصری از فرهنگ در سطح مقطعی از زمان به عنوان نهادهای هویت یک ملت متجلی شده و خود را عیان می سازد امروزه، تغییر و تحولات جهان ضرورت رابطه با دیگران، زندگی و زیستن با دیگران را بیشتر نموده است و بنابراین پیوند میان فرهنگها و جوامع از موضوعات اساسی گردیده است و لیکن آنچه از اهمیت شایان توجهی برخوردار است آن که این تاثیرات گاهی به احساس حقارت و از خودبیگانگی و زوال هویت ملی و یا به احساس هویت و عزت می انجامد و در جهت پویایی و تکامل است. هویت ملی در حال تغییر است و تقریباً در تمام ملت های جهان هویت ملی در حال بداند، در تجدیدنظر و بازیابی است . ولی این امر به معنایی، می تواند به معنی تضعیف آن نباشد بلکه تجدد جامعه می تواند از ارتباطات و تکنولوژی به نفع خود و قوام هویت ملی استفاده نماید و در صورتی که به ارزش ها، عقاید، فرهنگ و سایر دانسته های خود باور درونی داشته باشد و خود را توانمند و محترم آن صورت تغییر هویت در جهت رشد و شکوفایی خواهد بود.
هویت دینی:[۱۲]
دین از عناصر فرهنگ است که به ویژه در مشرق زمین دارای اهمیت شایان توجهی است و یکی از مبانی و عناصر اصلی فرهنگ ایرانی می باشد که به واسطه آن معنویت دینی یکی از وجه ممیزات جوامع دینی مثل ایران با جوامع غیر دینی است که جلوه آن، در وجوه مختلف فرهنگ جوامع مشاهده می شود، در جوامعی مثل کشور ایران که دین اسلام را داراست، تمام عرصه های حیات را در بر می گیرد و بر تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی اثرگذار است. هویت دینی کنونی در کشور ایران، آمیزهای از باورهای اسلامی و ایرانی است که قدمت بس دیرینهای دارد؛ از همان زمان که ایرانیان، فرهنگ اسلامی را فرا روی خویش یافتند آن را به گرمی پذیرفتند و آنگاه در ترویج و نشرش کوشیدند. اما امروزه، روز به روز جایگاه دین و اثرگذاری آن بر ابعاد زندگی کاسته شده است و می توان اظهار داشت که در عصر مدرنیته اخلاق و معنویت تضعیف شده است (غنی نژاد، ۱۳۸۳، ص ۱۱۷).
می توان دین را به نحو بسیار کلی مجموعه ای از اعتقادات، اعمال وعواطف(فردی وجمعی)دانست که حول تجربه غایی یا امر قدسی ومتعالی سامان یافته است. این حقیقت غایی را می توان برحسب تفاوت ادیان ومذاهب به صورت واحد یا متکثر، متشخص یا غیر متشخص، الهی یا غیر الهی دانست (طالبان،۱۳۷۸،صص۳۴-۳۵) .
هویت دینی عبارت است از اتکای فرد به یک نظام یایک پایگاه اعتقادی که در جهت گیری فرد در زمینه های مختلف تاثیر می گذارد. به زعم الکایند هویت دینی برداشت وتصوری است که هر فرد در مورد مسایل مذهبی ودینی دارد(موجمباری،۱۳۸۱،ص۱۵).
هویت دینی فرایندی است که افراد یک گروه طی آن با برخورداری از دین وتعالیم مذهبی مشترک، پایبندی و وفاداری خود را به آن حفظ نموده وبا تمایل به انجام مناسک وآیین های مذهبی فراگیر به شکل دهی وتحکیم آن می پردازد. این نوع هویت علاوه بر آنکه از لحاظ کارکردی عاملی مهم در روابط اجتماعی به حساب می آید موجب دلگرمی، سرزندگی، نشاط واشتیاق عمومی می شود. رشد دینی که در مجموع دارای ویژگی های عمومی سایر جنبه های رشد آدمی یعنی رشد زیستی، شناختی ، عاطفی اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی است در ارتباط متقابل با سایر جوانب رشد صورت می گیرد و امری تدریجی است که در دوره هایی از زندگی سرعت بیشتر وکیفیت پیچیده تری پیدا می کند . این رشد فرایندی مداوم وتراکمی است. حالتی کلی دارد وهمراه با تفاوت های فردی است. انعطاف پذیر وقابل تغییر است ودر شرایط اجتماعی وفرهنگی زندگی هر فرد شکل می گیرد. تحقیقات نشان داده است که نوع مناسبات در خانواده باعث ایجاد فضایی از زندگی می شود که تاثیر مهمی در افزایش یا کاهش باور های دینی فرزندان به جای می گذارد (تاج مزینانی ۱۳۸۴،ص۱۸) .
گرچه از نظر بسیاری از نظریه پردازان علوم اجتماعی، دین خود عنصر مهمی از فرهنگ یک کشور وهویت ملی آن محسوب می شود، اما در سطح اجتماعی بویژه زمانی که مسأله تقابل ادیان مطرح می شود، هویت دینی اهمیت پیدا می کند. بسیاری از کشورهای جهان وجوامع سیاسی بشری، از هویت های چندگانه دینی بر خوردار هستند. هویت دینی در سطح هویت اجتماعی قرار گرفته ومعمولاً در تقابل با هویت ملی قرار نمی گیرد.
ویژگی های هویت
مفهوم هویت دارای ویژگی ها وخصوصیاتی است که این ویژگی ها باعث اختلافات بسیار در مورد تعریف آن شده ومحققان رشته های مختلف را به بحث در مورد آن واداشته است در این جا به چند مورد از مهمترین آنها اشاره می شود.
چند لایگی: اصولاَهویت، امری چند لایه یا چند سطحی است؛ این لایه ها وسطوح هویت، زندگی انسان را از هستی درونی فرد تا هستی جهانی وی در بر می گیرد.لایه یا سطح اولیه آن در مقیاس فردی است، سطح دوم هویت مربوط به هویت گروهی است که می تواند در مورد قوم، قبیله، طایفه، محله وغیره مطرح می شود. سطح سوم هویت ملی است که ناشی از تعلق فرد به یک ملت یا کشور است.در دنیای مدرن این سطح ،اهمیت بسیار زیادی دارد.زیرا حلقه ارتباطی بین هویت های خاص، محلی وهویت های عام وفراملی محسوب می شود.بالاخره در سطح چهارم می توان از هویت های فراملی نام برد. در این سطح عوامل وارزشهایی چون دین مطرح می شوند که معمولا نمی توان آنها را در چهارچوب یک کشور یا یک ملت محدود ساخت(کمالی اردکانی،۱۳۸۳صص۳۱۸-۳۱۹).
علاوه بر این لایه بندی که در آن نوعی تدرج اعتلایی دیده می شود، برخی از محققان برای هویت لایه های متعدد دیگر بر شمرده اندکه در آن تدرج اهمیت زیادی ندارد. به عنوان نمونه هویت را دارای لایه های خاکی(تاریخ،جغرافیاودولت)خونی(ریشه،نژادترکیب)وفرهنگی(زبان ،مذهب ،علم وهنر)دانسته اند(رهیاب،۱۳۸۱،ص۵۱).
پویایی: اصولابرخلاف تصور افرادی که فکر می کنند هویت امری ایستا وبدون تغییر ودگرگونی است، یکی از ویژگی های هویت پویایی وتحول آن است.در واقع در ماهیت هویت، نوعی تناقض(پارادوکس) وجود دارد زیرا هویت همواره حاصل عناصری ایستا وعناصری پویا است(کمالی اردکانی۱۳۸۳ص۳۱۹).
تقویت وتضعیف: مشخصه دیگر هویت که با ویژگی های قبلی ارتباط نزدیکی دارد، امکان تقویت یا تضعیف هویت در کلیه سطوح ولایه های آن در مقاطع مختلف است؛ در واقع پویایی هویت باعث می شود که با تغییر شرایط زمانی ومکانی شاهد تقویت یا تضعیف هویت باشیم به عنوان نمونه برخی وقوع حوادث تاریخی، سیاسی واجتماعی نظیر تجاوز بیگانگان، جنگ،شکست وپیروزی رزمی، ورزشی وانتخاباتی را در تقویت یا تضعیف هویت ملی موثر می دانند(شیخاوندی،۱۳۷۹،ص۲۶).
تعارض هویت ها: یکی دیگر از ویژگی های هویت تعارض هویت ها در سطوح ولایه های مختلف آن است.در واقع هنگامی که بر اثر کسب برخی هویت های تازه، افراد مجبور به نفی یا کنار گذاردن بخشی از هویت گذشته خود بشوند، ما شاهد نوعی تعارض هویتی خواهیم بود. این تعارضات می تواننددر سطح فردی، جمعی یا ملی روی دهندکه دولت ها تلاش می نمایندبا استفاده از نوعی قدرت، نوعی هویت سازی انجام دهند.(تاج مزینانی،۱۳۸۴ص۱۵) .
مولفه های هویت
خانواده: هسته ی اولیه شکل گیری هویت فرد خانواده ی اوست زیرا خانواده است که نخستین شناسه کودک خود یعنی اسم که در سراسر عمر به آن شناخته خواهد شد برای وی انتخاب می کند علاوه بر این کودک همچنان که رشد می کند از حالات وعواطف ورفتارهای موجود در محیط خود که همان محیط خانواده است اثر می پذیرد وهرچه پدر ومادر در تربیت او جدی تر وکوشاتر باشند این اثر پذیری بیشتر خواهد شد. ساختار هویتی هرکس تا آغاز دوره نوجوانی بیشتر از هرچیز از خانواده شکل می پذیرد تا اینکه به تدریج عناصر دیگری وارد زندگی او می شوند وتاثیر خانواده کاهش می یابد([۱۳]فروم جامعه سالم،۸۴).
طبقه اجتماعی: طبقه اجتماعی یکی دیگر از مولفه های هویت ساز است، منظور از طبقه اجتماعی اشخاص یا گروههایی هستند که به عنوان یک واحد اجتماعی در سلسله مراتب منظم جامعه به حساب می آیند؛ هر طبقه در جامعه منزلتی خاص دارد. طبقه متضمن شرایط زندگی نسبتا مشابه وتشابه نسبی در سرنوشتی است که انسان ها در برابر خود دارند ونیز نقش هایی که باید در برابر کل جامعه ایفا کنند (ساروخانی۶۹۲).
گروه: فرد انسانی اصولادر جمع یا گروه رشد می کند؛ این فرد که بتواند از کودکی بدون حضور در جمع یا گروهی حتی در زندگی معیشتی ومادی به جایی برسد تنها در خیال متصور است ودر واقعیت محال است. منظور از گروه در اینجا جمعی به هم پیوسته وبا وجوه اشتراکات متعدد است که فراتر از فرد می تواند هویت مستقل داشته باشد.مهم ترین گروه های هویت ساز عبارتند از گروه های همسن،گروه های دوستان وگروههای مرجع.
الف:گروه های همسن وگروههای دوستان:گروه های همسن یا همالان در همه ی مراحل زندگی انسان وجود دارندحتی در بزرگسالان اما آنچه اهمیت داردتاثیر گذاری گروه های همسن در دوره ی نوجوانی وجوانی است.گروه های همسن غالبا منجر به تشکیل گروه های دوستان در آینده می شوند دوستانی که ممکن است لزوماَ همسن نباشندولی پیوند های استواری که میان آنها ایجاد می شودآنان را به گروه های تاثیر گذار تبدیل می سازند.گروه های دوستان بعد از نوجوانی معمولا در فعالیت های عملی شکل می گیرد مانند گروه دانشجویی،گروه های ورزشی.
ب:گروه های مرجع: بحث گروه های مرجع یک بحث اساسی در جامعه شناسی جوامع امروزی است یعنی جوامعی که میزان تاثیر خانواده و طبقه در آنها نسبت به گذشته کاسته شده است. منظور از گروه های مرجع گروه های اجتماعی هستند که به دلیل یا دلایل خاصی اعم از دلایل مادی یا معنوی (ثروت، قدرت، عقیده علم، ورزش وغیره ) مورد توجه اقشار مختلف جامعه قرار می گیرند وهریک به گونه ای تعیین کننده ی خط مشی یا شیوه ی زندگی بویژه برای نوجوانان وجوانان می شوند از این روست که گروه های مرجع می تواند هویت ساز باشند (جلالی پور،۱۳۷۹).
فرایند هویت یابی:
هویت یابی یعنی داشتن تصویر روشنی از خود. بدیهی است مفهومی که فرد از خود تصور می کند تاثیر بسیاری در زندگی وروابط او با دیگران دارد. در زندگی فردی؛ نگرش مثبت به خویش، رشد استدلال اخلاقی، ایجاد اعتماد به نفس، مسولیت پذیری، احساس ارزش وهدفمندی در زندگی، توانایی بیشتر برای ارتباط با دیگران، متضمن آرامش وموفقیت است. ایجاد یک هویت ودست یابی به یک تعریف منسجم از خود، مهمترین جنبه رشد روانی واجتماعی در دوره نوجوانی است. انتخاب ارزش ها باورها وهدف های زندگی مشخصه های اصلی هویت را تشکیل می دهند. هم درطی نوجوانی وهم دردوره جوانی یا حتی پس از آن، این ارزش ها وباورها وهدف ها مورد تجدید نظر قرار می گیرند، اما به هر صورت ضرورت دارد که نوجوان به چنین هویتی دست یابد(لطف آبادی،۱۳۷۹ص۲۱۱).
[۱۴]ویلیام گلاسر که یکی از محققان هویت ومسایل مربوط به آن است، هویت را جزءلاینفک زندگی همه انسانها در همه فرهنگ ها می داند که از لحظه تولد تا مرگ ادامه می یابد.هویت تصور فرد نسبت به خود است که بدان وسیله احساس موفقیت یا عدم موفقیت می کند. وی معتقد است که هویت به اشکال گوناگونی تشکیل شده ورشد می کند. یکی از راه های تشکیل هویت از نظر گلاسر داشتن ارتباط ودرگیری عاطفی با خود ودیگران است.اساس تشکیل هویت، تلاش ها وفعالیت هایی است که ما علاقمندیم تعقیب کنیم ودر مقابل آن در می یابیم که هستیم. برداشت ها ونظرات دیگران نیز در روشن کردن هویت، نقش عمده ای دارند. ارزشیابی های ما از خودمان در ارتباط با شرایط زندگی، اوضاع اجتماعی واقتصادی نیز تعیین کننده هویت ما می باشد(امام جمعه،۱۳۸۲، ص۶۳۵).
محتوای هویت فرد هرچه باشد، تثبیت آن عموماٌ در سنین جوانی رخ می دهد. تحقیقات فرانک وهمکاران حاکی از انسجام “[۱۵]خود"در فاصله سنین ۲۴-۲۸ سالگی است. در این دوره معمولاٌ استقلال کامل از والدین وتصمیم گیری شخصی وقبول مسئولیت زندگی حاصل می شود. توانایی جوانان برای در نظر گرفتن تمام جوانب مسایل ویافتن دانش نسبتاً وسیع درباره هنجارهای اخلاقی واجتماعی وآگاهی از ضرورت یکپارچه بودن شخصیت بزرگسالی زمینه های لازم رابرای آنان فراهم می آورد تا به تثبیت هویت وانسجام خودبرسند.در این دوره هویت شخصی آنان به صورت باورهای عمومی، ارزشها وطرح وبرنامه مشخص زندگی جلوه گرمی شود.آنان هویتی می یابند که حاکی از وقوف به شایستگی های تحصیلی، توانایی های بدنی، مهارت های شغلی وباور های اجتماعی است ونقش های گوناگون خود در موقعیت های مختلف را به خوبی می شناسند وبا تغییر موقعیت ها آنان نیز نقش خود را تغییر می دهند. به این ترتیب آنان به طور فزاینده ای توانایی رفتار بهنجار در شرایط گوناگون وحتی متضاد را از خود بروز می دهند وانطباق استاندارد های مطلوب خود با واقعیت های زندگی به عنوان یک وظیفه اساسی در دوره جوانی پیش رویشان قرار می گیرد(لطف آبادی،۱۳۸۰،صص۲۱۷-۲۱۶).
علاوه بر این، تثبیت هویت وانسجام خود در بین گروه های مختلف اجتماعی وفرهنگی تا حد زیادی متفاوت از یکدیگر است. تحقیقات مارکوس وکیتایاما نشان می دهد که در فرهنگ هایی که بر وابستگی های جمعی تاکید می شود حالات دیگری از هویت مانند جمع گرایی، وابستگی، اتکای به غیر وجامعه محوری مورد نظر جوانان قرار می گیرد.این محققان می گویند جوانانی که فرهنگ شان بر استقلال فردی تاکید می کنند مردمی با سعی در سازگاری خود با اهداف دیگران می شوند که یاد می گیرند تا در هر مورد ذهن دیگران را بخوانند وخود را بر آن منطبق سازند. این دو نوع هویت باعث می شود که مسایل جوانان متعلق به فرهنگ های مختلف با یکدیگر همانند نباشند.در مورد اول، هویت فرد از آن خود اوست ودر مورد دوم، هویت فرد در درون هویت جمع معنا می یابد؛ در مورد دوم که با تثبیت هویت در میان بیشتر جوانان کشور ما همانندی دارد، فرد آن همه آزاد نیست که هر طور بخواهد فکر یا انتخاب کند وبه همین دلیل تثبیت هویت تا حد زیادی متاثر از الگو های فرهنگی، اجتماعی وخانوادگی است (همان،ص۲۱۷) .
مهم ترین روند های هویت یابی را می توان تعهد و بحران دانست؛ تعهد عبارت است از میزان سرمایه گذاری روانی وتثبیت فرد در زمینه یکی از صور مختلف هویت است . تعهد ها اعم از اجتماعی، اخلاقی، ایدیولوژیک وخانوادگی هم دارای اهمیت اجتماعی هستند وهم اینکه فرد به وسیله آنها از خود تعریفی ارائه می کند. عمق واهمیت تعهد را می توان از طریق میزانی که فرد با نبود آنها احساس تهی بودن می کند، سنجید (تاج مزینانی،۱۳۸۴،ص۲۱).
شکل گیری هویت:
تحلیل ریشه ها ومبانی پیدایش هویت وهمچنین فرایند ساخته شدن هویت موضوعی است که در تعریف ومفهوم سازی هویت نقش مهمی ایفا می کند. نمی توان هویت را مجزا از عوامل وفرایندهای ساخته شدن آن در نظر گرفت وتعریف نمود. در واقع مجموعه شرایطی که به شکل گیری هویت می انجامد. در تعیین ویژگی های خاص هر نوع هویتی نقش دارد.بدین منظور، توجه به عوامل وفرایند های شکل گیری هویت از اهمیت بسزایی برخوردار است ایجاد یک هویت ودستیابی به یک تعریف منسجم از خود مهمترین جنبه رشد روانی واجتماعی در دوره نوجوانی است. محتوای هویت فرد هرچه باشد ،تثبیت آن عموما در سنین جوانی رخ می دهد. تحقیقات حاکی از انسجام” خود"در فاصله سنین ۲۴تا ۲۸ سالگی است. تا پیش از آن فرایند شکل گیری هویت از طریق نهادهای اجتماعی، روابط وعلایق گروهی وحضور در جامعه می شود(مزینانی۱۳۸۲،ص۲۰).
۲۴۵۵۴۳۷۲
ضریب نفوذ
۶۶/۳۲ درصد
متما ، ۸۹
شکل ۳-۶ ضریب نفوذ اینترنت کشور شامل تمامی اتصالات برای سال ۹۰، (متما ،۱۳۹۰)
شکل ۳-۷ ضریب نفوذ اینترنت کشور شامل اتصالات ADSL برای سال ۹۰،(متما ،۱۳۹۰)
شکل ۳-۸ ضریب نفوذ اینترنت کشور شامل اتصالات Dialup برای سال ۹۰، (متما ،۱۳۹۰)
۳-۱۵-۲٫ نگاهی به وضعیت اینترنت چند کشور و مقایسه آن با ایران
شمار کاربران اینترنت باند پهن – پرسرعت – در حالی در کشور ما از ۵/۱ میلیون نفر هم عبور نمی کند که سرعت رشد اینترنت پرسرعت در کشورهای مختلف جهان غیرقابل انکار است.
کشور آمریکا به عنوان پایه گذار اینترنت در جهان با بیش از ۳۰۳ میلیون نفر جمعیت بالغ بر ۲۲۰ میلیون کاربر اینترنت دارد که بعد از چین دومین کشور جهان از نظر تعداد کاربر اینترنت است. این کشور دارای ضریب نفوذ اینترنت ۵/۷۲ درصدی است و در رده سیزدهم کشورهای جهان در رتبه بندی جهانی ضریب نفوذ اینترنت قرار گرفته و این در حالی است که تعداد کاربران اینترنت این کشور از سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۰۸ به بیش از ۱۳۸ درصد افزایش یافته است. جالب توجه آن است که در آمریکا رشد اینترنت پرسرعت یا باند پهن در چند سال گذشته وضعیت بسیار مطلوبی داشته و در حال حاضر در این کشور نزدیک به ۸۰ میلیون کاربر اینترنت باند پهن وجود دارد که تقریبا ۲۰ درصد کل کاربران باند پهن جهان ( ۴۰۵ میلیون کاربر) است.
در همین حال کشور کانادا نیز با ۳۳ میلیون نفر جمعیت حدود ۲۸ میلیون کاربر اینترنت دارد و ضریب نفوذ این پروتکل ارتباطی در این کشور بالغ بر ۸۴ درصد است که از این حیث در رده ششم رتبه بندی کشورهای جهان قرار دارد. هم اکنون تعداد کاربر اینترنت باند پهن این کشور نزدیک به ۱۰ میلیون نفر است که تقریبا ۵/۲ درصد کل کاربران باند پهن جهان را شامل می شود.
اما در کشور کره جنوبی با جمعیت بیش از ۴۹ میلیون نفر ضریب نفوذ اینترنت با حدود ۳۷ میلیون کاربر ۷۶ درصد است که از این حیث در رده شانزدهم کشورهای جهان قرار دارد. نگاهی به وضعیت اینترنت باند پهن کره در چند سال گذشته نشان می دهد که تعداد کاربران اینترنت پرسرعت این کشور با رشد قابل توجهی بیش از ۱۵ میلیون نفر بوده و این کشور از نظر ضریب نفوذ اینترنت باند پهن در جایگاه هفتم دنیا قرار دارد.
در کشور مالزی نیز با ۲۵ میلیون نفر جمعیت حدود ۱۵ میلیون نفر کاربر اینترنت هستند که این آمار نشان از ضریب نفوذ ۶۲ درصدی و رتبه سی و چهارم کشورهای جهان دارد.
کشور ترکیه نیز به عنوان یکی از کشورهای منطقه و در حال توسعه که از نظر تعداد جمعیت شباهت بسیار نزدیکی به ایران دارد حدود ۲۶ میلیون کاربر اینترنت با ضریب نفوذ ۳۵ درصد دارد با این تفاوت که تعداد کاربران اینترنت باند پهن این کشور حدود ۶ میلیون و یک درصد کل کاربران باند پهن جهان است ضریب نفوذ اینترنت باندپهن ترکیه ۸ درصد است و این کشور در جایگاه بیست و نهم جهان قرار دارد.
در کشور عربستان نیز با ۲۸ میلیون نفر جمعیت حدود ۷ میلیون نفر از اینترنت استفاده می کنند و این کشور با ضریب نفوذ ۲۲ درصدی در رده کشورهای میانه رو به پایین رتبه بندی جهانی قرار دارد.
قطر نیز با ۷۹۵ هزار نفر جمعیت حدود ۳۵۱ هزار نفر کاربر اینترنت دارد و با ضریب نفوذ ۴۲ درصدی در رده کشورهای میانه در رتبه بندی جهانی است. (خبرگزاری مهر ، ۱۳۸۹)
شکل ۳-۹ گزارش ضریب نفوذ اینترنت در کشور ،(متما ،۱۳۹۰)
۳-۱۵-۳٫ تدوین نظام جامع فناوری اطلاعات کشور گامی در جهت توسعه IT
معاون سازمان فناوری اطلاعات ایران از مقدمات تدوین برنامه جامع فناوری اطلاعات کشور در راستای سند نظام جامع فناوری اطلاعات برای تحقق اهداف برنامه پنجم توسعه در بخش IT خبر داده است .
علی اصغر انصاری با اشاره به امضای تفاهمنامه میان سازمان فناوری اطلاعات ایران و برخی از استانهای مختلف کشور طی هفته های اخیر گفت: عمده محورهای تفاهمنامه همکاری با استانها مربوط به تدوین برنامه جامع فناوری اطلاعات استانها است که سازمان فناوری اطلاعات از آن حمایت خواهد کرد.
وی با اشاره به پایش شاخص های فناوری اطلاعات استانها و مباحث مربوط به خدمات دولت الکترونیک و پرتال خدمات الکترونیک استانهای کشور به عنوان مقوله های مورد حمایت سازمان فناوری اطلاعات ایران اضافه کرد: در کنار این حمایتها، مجموعه بررسی هایی در مورد ایجاد شبکه علمی کشور و مراکز داده نیز در دست مطالعه است.
انصاری گفت: براساس تفاهمنامه منعقد شده، استانهای کشور پروژه های اولویت دار خود را در بخش فناوری اطلاعات به این سازمان اعلام می کنند تا با جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، پروژه های اولویت دار انتخاب و از انجام پروژه های تکراری جلوگیری شود.
معاون سازمان فناوری اطلاعات این هماهنگی را در جهت جلوگیری از موازی کاری در پروژه های مشابه عنوان کرد و ادامه داد: به این ترتیب توان فنی استانها، پروژه ها و منابعی که در اختیار سازمان قرار دارد به گونه ای مدیریت می شود که در کل کشور هم افزایی ایجاد شود.
وی با بیان اینکه در بخش خدمات الکترونیک نیز استانهایی که توانسته اند اقداماتی انجام دهند موارد را اعلام خواهند کرد، اضافه کرد: این جمع بندی باعث می شود که خدمات الکترونیکی مشابه در استانها اجرا نشود و از خروجی استانهایی که این اقدام را از قبل انجام داده اند، استفاده شود.
انصاری تدوین سند برنامه جامع فناوری اطلاعات استانها را عمدتا در جهت اهداف و تکالیف برنامه پنجم توسعه عنوان کرد و با بیان اینکه توسعه دولت الکترونیک از دیگر محورهای برنامه جامع فناوری اطلاعات است خاطرنشان کرد: برنامه های استانها برای تدوین سند جامع فناوری اطلاعات در حوزه های صنعت، پژوهش، کاربردهای فناوری و نیز توسعه دولت الکترونیک خواهد بود.
جدول میزان تحقق برنامه چهارم در فناوری اطلاعات/ آمار کاربران اینترنت گروه فناوریهای نوین خبرگزاری مهر با توجه به تدوین برنامه پنجم توسعه و بررسی آن در مجلس به بررسی آخرین وضعیت تحقق برنامه چهارم توسعه در حوزه فناوری اطلاعات و در شاخصهایی چون ضریب نفوذ اینترنت، ضریب نفوذ تلفن ثابت و موبایل و… پرداخته است.
تنظیم کنندگان برنامه چهارم توسعه به موجب ماده ۵۷ این برنامه دولت را مکلف کردند که برای توسعه ارتباطات و فناوری اطلاعات، تحقق اقتصاد مبتنی بردانایی و کسب جایگاه برتر منطقه تا پایان برنامه چهارم توسعه نسبت به برقراری تسهیلات لازم برای دسترسی به ارتباطات گسترده با کیفیت و تمهید و گسترش فرصتهای نوین خدمات و رشد آحاد جامعه و خانوارها، مؤسسات و شرکتها، شبکهای شدن قلمروها، برپایی و تقویت اقتصاد شبکهای، زمینه ارتقاء ارتباطات در کشور را فراهم کند. (خبرگزاری مهر ،۱۳۸۹)
۳-۱۵-۴٫ اهداف برنامه چهارم توسعه در بخش توسعه فن آوری ارتباطات کشور :
دولت مکلف بود تا پایان این برنامه که از سال ۸۴ آغاز و تا سال ۸۹ ادامه یافت ضریب نفوذ ارتباطات ثابت را به ۵۰ درصد، ارتباطات موبایل را به ۳۵ درصد و ارتباطات اینترنت کشور را حداقل به ۳۰ درصد می رساند و همچنین ارتباط پرظرفیت و چند رسانهای را حداقل در شهرهای بالای ۵۰ هزار نفر و افزایش ظرفیت خدمات پستی به ۲۰ مرسوله بر نفر را فراهم می کرد. تأمین و تضمین ارائه خدمات پایه ارتباطی و فناوری اطلاعات در سراسر کشور نیز از دیگر وظایف دولت در برنامه پنج ساله چهارم توسعه بود.
آخرین آمارهای ارائه شده نشان می دهد که برخی اهداف برنامه چهارم توسعه در بخش ارتباطات و فناوری اطلاعات به صورت کامل محقق نشده که برای مثال می توان به تحقق ضریب نفوذ ۵۰ درصدی تلفن ثابت در کشور اشاره کرد. اما دولت در برخی موارد در این بخش نیز بیش از اهداف برنامه حرکت کرده است. (خبرگزاری مهر ،۱۳۸۹)
جدول ۳-۴ شاخصهای برنامه چهارم توسعه و میزان تحقق آنها در بخش ارتباطات و فناوری اطلاعات
-
- ۳.معناشناسی توصیفی
همانطور که یادآور شدیم، معناشناسی زبانی به دو شاخه توصیفی و تاریخی تقسیم میشود که در فصل دوم به معناشناسی تاریخی ألم پرداختیم؛ در این فصل ابتدا معناشناسی توصیفی را به طور اجمالی توضیح داده و بعد به با بررسی مفاهیم ألم درسه محور جانشینی، همنشینی و تقابل به معناشناسی واژه ألم در نهج البلاغه دست خواهیم یافت.
منظور از معناشناسی توصیفی شناخت معنایی است که یک واژه یا ترکیب در مقطع خاصی داشته، صرف نظر از اینکه قبل و یا بعد از آن چه معنایی داشته است. در واقع در معناشناسی توصیفی دو سوال مهم مطرح میشود:
۱ـ معنای اصلی یا مراد گوینده چیست؟
۲ـ معانی جنبی و هالهای آن که از رهگذر روابط آن واژه با واژگان دیگر نظیر مترادفها، متضادها و مجاورها حاصل شده است، چیست؟ و چه مفاهیمی به ذهن مخاطب متبادر میشود؟
برای شناخت معانی اصلی و مراد متکلم به قراین لفظی(سیاق و جملات متحد الموضوع) و قراین معنوی (بافت زمانی و مکانی متن،شأن متکلم و شأن مخاطب) کلام باید توجه کرد و برای شناخت معانی هالهای به ترتیب باید به ۱ـ بررسی مشتقات واژه ۲ـ وجوه معنایی هر مشتق۳ـ حوزه معناشناختی هر وجه معنایی که شامل مترادفها و متضادها و مجاورهای واژه میشود و ۴ـ مفاهیم اسناد داده شده به واژه در متن، پرداخت.[۲۷۰]
برای مثال واژه “رب” با توجه به نحوه کاربردهایش در قرآن دانسته میشود که وقتی در مورد خداوند به کار میرود، به معنای مالک است و هرگز به معنای پروردگار یعنی پرورش دهنده به کار نرفته است؛ به علاوه اساساّ رب از ریشه “ربب” است؛ نه از ریشه “ربو".[۲۷۱]
بنابراین برای درک بهتر از معنای یک واژه، با بررسی واژههای متقابل، هم معنا(جانشین) و دارای اشتراک معنایی(هم نشین)؛ میتوان مراد گوینده متن را دریافت.[۲۷۲]در این فصل به معناشناسی توصیفی واژههای جانشین “ألم” با تشکیل حوزه معنایی آن میپردازیم.
حوزه معنایی ترادفی
یکی از شیوههای شکل گیری حوزههای معناشناختی، عبارت است از تشکیل حوزه بر اساس “ نسبت ترادفی ” میان دو یا چند مفهوم. مترادفها در یک واژگان میتوانند بینشهای با ارزشی در مورد روابط جانشینی یک واژه با دیگر واژگان زبان به دست دهد. اقلام واژگانی به شرطی مترادف (هممعنا) دانسته میشوند که بتوانند بدون ایجاد تغییری عمده در معنای جمله به جای یکدیگر قرار گیرند.[۲۷۳]
نسبت جانشینی از اساسیترین روشهایی است که در روش هم زمانی به آن تکیه میگردد. رابطه یا نسبت جانشینی عبارت است ازجایگزین شدن واژگان یک زنجیره کلامی با واژگان دیگر به دلیل قرب معنایی در زنجیره کلامی مشابه. معناشناس باید با بهره گرفتن از اسلوبهای زبانی جانشینها را بررسی کند و مشخص سازد که آیا این جانشینی خبر از هم پوشانی در تمام مؤلفهها دارد یا تنها نشان دهنده هم پوشانی جزوی است.[۲۷۴] در معناشناسی از یک وصف به وصف دیگر و از یک معنا به معنای دیگر و از یک مفهوم به مفهوم دیگری دست مییابیم[۲۷۵] و در واقع روابط میان واژگان را کشف میکنیم. استعاره نیز نوعی جانشینی معنایی بر حسب تشابه است.[۲۷۶]
همانطورکه قبلاً اشاره نمودیم رابطه جانشینی با مطالعه واژههایی مشخص میگردد که میتوانند جایگزین هم شوند و در همان سطح، واحد تازهای پدید میآورند. رابطه جانشینی، رابطه بین اجزایی است که روی یک محور عمودی قرار میگیرند و همدیگر را نفی و طرد میکنند. این محور، محور جانشینی[۲۷۷] نام دارد.[۲۷۸]
به نظر ایزوتسو دو یا چند کلمه کلیدی که کم و بیش میتوانند متقابلاً به جای هم قرار گیرند، به نحوی که تغییر مؤثری در وضعیت معناشناختی به وجود نیاید، در نسبت ترادفی با یکدیگر قرار میگیرند و از این نسبت ترادفی حوزهای معنا شناختی پدید میآید. در چنین حوزهای در غالب موارد، به سبب وضعیت کشمکش و رقابت میان دو کلمه کلیدی، نهایتاً حوزه معنایی به دو بخش تقسیم میشود. ایزوتسو نشان میدهد که مفهوم ایمان با مفهوم اسلام دقیقاً چنین رابطهای پیدا میکند؛ یعنی نه اینکه این دو کاملاً مترادفند، بلکه به لحاظ کاربردی از دیدگاه قرآن تقریباً به مواردی اشاره دارند که در یک حوزه قرار میگیرند. یعنی میان مؤمن و مسلمان چندان نمیتوان قایل به تفکیک شد و آن دو را به دو حوزه مستقل متعلق دانست. این دو مفهوم تقریباً دلالت مصداقی واحدی دارند. لیکن با تمایز ظریفی که قرآن میان این دو پیش میکشد و اعراب بدوی را که شور و حرارت دینی ندارند مسلمان، و نه مؤمن میخواند، راه برای تمیز مفعولی میان آن دو باز میشود.[۲۷۹]
-
- ۱. ۳. ساختمان معنایی ألم در نهج البلاغه
در نهج البلاغه کلمات بسیاری وجود دارد که ممکن است تصور شود که با یکدیگر مترادف هستند اما باید توجه داشت که در پس این واژگان معانی ژرفی نهفته است که منجر به تفاوتهای ظریفی میان آنها میشود.
به نظر ایزوتسو، یکی از اصولی که در معنا شناسی مورد توجه است چگونگی تشکیل حوزههای معناشناختی است؛ یعنی آن شبکهای از کلمات کلیدی که به لحاظ زبانی نظامی از مفاهیم کلیدی را پدید میآورد. توجه به چگونگی تشکیل این حوزهها از این حیث اهمیت دارد که یک کلمه کلیدی به تنهایی و جدا از سایر کلمات کلیدی بسط و توسعه نمییابد. به قول ایزوتسو، “یک کلمه کلیدی به خصوص مهم در هر مرحله از سیرش تعدادی از کلمات کلیدی را در پیرامون خود گرد میآورد و یک، یا چند حوزه معنا شناختی را میسازد.”[۲۸۰]
برای تشکیل حوزه معنایی و استخراج ساخت معنایی واژه براساس روش ایزوتسو هفت موردی را که میتوان ساخت معنایی واژهای را در متن مورد نظر دریافت، ذکر و بدین طریق او روش کار و میدانهای تحقیق خود را معرفی میکند.[۲۸۱] این هفت مورد عبارتند از:
۱ـ تعریف بافتی یا تعریف متنی، یعنی واژهای در جملهای میآید و آنگاه عبارتی آن را توصیف یا تعریف میکند؛
۲ـ مواردی که واژهای همراه با مترادفهایش در آیهای میآید؛
۳ـ مواردی که معنی واژهای از واژه متضاد آن معلوم میشود؛
۴ـ جایی که معنی واژهای را صورت منفی آن واژه روشن میکند؛
۵ـ مواردی که تقارن الفاظ با یکدیگر یک گروه یا ترکیب یا حوزه معنایی را به وجود میآورد؛
۶ـ ترادف عبارات، یعنی واژههایی در یک بافت واحد میآیند و بدین ترتیب میان آنها ارتباط معنایی ایجاد میشود؛
۷ـ به کار رفتن واژهای در بافت غیردینی، که معنی غیردینی آن واژه را معلوم میکند.[۲۸۲]
ما نیز بر این اساس به بررسی معناشناسی توصیفی ألم در نهج البلاغه میپردازیم چرا که در علم معناشناسی هر متن با توجه به ویژگیهای ساختاری، اعم از نوع مفردات و کیفیت نحوی و بلاغی معنایی متمایز دارد.[۲۸۳] همان که در نظریههای جدید زبان شناسی افرادی چون ویتگنشتاین[۲۸۴] معتقد بودند که «معنای یک کلمه را، نهتنها در مورد استعمال آن باید جستجو کرد بلکه اساساً معنای یک کلمه همان کار و فایدهی آن است»[۲۸۵].
-
- ۱. ۳. ألم و مشتقات آن در نهج البلاغه
واژه ألم با مشتقات آن در مجموع ۱۰ بار و به صورت اسمی ( ألم۴بار، ألما ۱بار، ألمها۱بار، ألیم۱بار، ألیما۱بار، آلم۱بار، آلالام۱بار) [۲۸۶] در نهج البلاغه آمده است.
با توجه به تفاوت معنایی ألم با مترادفهای لغوی آن میتوان این واژه را با توجه ویژگیهای چون ماهیت (جسمی یا روحی بودن) و عوامل به وجود آوردنده (فرد و یا دیگران) و دوام (همیشگی و یا موقت بودن) آن مورد بررسی قرار داد. در مجموع میتوان گفت که ألم مفهومی عامتر نسبت به دیگر واژههای مترادف با آن دارد. ما دراین پژوهش ألم را ازآنجا که دارای مفهوم نسبی است؛ به عنوان کلمه کانونی قرار نداده و به همین دلیل در بررسی مشتقات آن در نهج البلاغه به تشکیل حوزه معنایی آن ذیل مفاهیم جانشین، همنشین و متقابل میپردازیم.
جدول۲. ۱. ۳ ألم و مشتقات آن در نهج البلاغه
-
- ۳. مفاهیم جانشین ألم در نهج البلاغه
همانطور که در فصل اول اشاره نمودیم، اصطلاح جانشینی رابطه یک عنصر با سایر عناصری است که میتواند به جای آن به کار برده شود یا به عبارت دیگر جایگزین آن شوند.[۲۸۷] ما در اینجا به بررسی واژگان جانشین با مفهوم ألم در نهج البلاغه میپردازیم.
-
- ۲. ۳. داء
واژه داء به معنی مرض است. این واژه و مشتقاتش در نهج البلاغه ۲۱ بار(داء۱۲بار، دائک۳ بار، دائکم۱بار، دائه ۲بار، دائهم۱بار، دائی۱بار، دوائکم۱بار)آمده است.[۲۸۸]
۱ـ« فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِکُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِکُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِکُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِکُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِکُمْ وَ جِلَاءُ عَشَا أَبْصَارِکُمْ»[۲۸۹] ؛
تقوا و ترس از خدا، داروى بیماریهاى قلوب، بینائى دلها، شفاى آلام جسمانى، صلاح و مرهم زخمهاى جانها، پاکیزه کننده آلودگى ارواح، جلاى نابینائى چشمها،…امنیت در برابر نا آرامیها و اضطرابها و روشنائى تیرگیهاى شما است.[۲۹۰]
امام از بیماری قلب میگوید و تقوا را هم داروی آن و هم بیماری جسم معرفی میکند.
گاه همراه شدن با رنجها، راه حل مواجهه با آن میباشد.
۲ـ «امْشِ بِدَائِکَ مَا مَشَى بِک»[۲۹۱] ؛
با بیماریت راه برو مادامى که با تو راه مىرود. (تا زمانى که فشار شدید نیاورده بگذار خود بدن بدون نیاز طبیب و دارو آن را دفع کند.[۲۹۲]
داء به معنای درد از مفاهیم جانشین ألم محسوب میشود. به طور کلی در نهج البلاغه این واژه هم اشاره به دردهای جسمی دارد و هم حوزه درد و رنج روحانی را شامل میشود. امام در رابطه انسان با خداوند، از درد فراقی سخن میگویدکه ناشی از غفلت انسان است:
۳ـ « وَ کَیْفَ لَا یُوقِظُکَ خَوْفُ بَیَاتِ نِقْمَهٍ وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِیهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَهِ فِی قَلْبِکَ بِعَزِیمَهٍ وَ مِنْ کَرَى الْغَفْلَهِ فِی نَاظِرِکَ بِیَقَظَهٍ وَ کُنْ لِلَّهِ مُطِیعاً وَ بِذِکْرِهِ آنِسا…»؛[۲۹۳]
و چگونه ترس از فرود آمدن بلا، شب هنگام تو را بیدار نکرده با این که در درون معصیت و گناه غوطهورى و در زیر سلطه و قدرت خداوند قرار دارى؛ بیا این «بیمارى دورى از خدا» را با داروى تصمیم و عزم راسخ مداوا کن و این خواب غفلتى که چشمت را فرا گرفته با بیدارى بر طرف ساز. خداوند را فرمانبردار و تنها با یاد او مانوس باش. [۲۹۴]
داء در این عبارت با خوف و معصیت همنشین شده که هر یک از مفاهیم جانشین ألم هستند و بعد درمان این درد را دربیداری و هوشیاری انسان و اطاعت و ذکر خداوند بیان نموده است. خوف در اینجا به معنای ناراحتی درونی به خاطر انتظار حادثه ناخوشآیند است. حوزه معنایی ترس در نهج البلاغه بسیار وسیعتر از قرآن است.[۲۹۵] غفلت در تقابل با “یقظه” قرار گرفته است که به کوتاهی انسان در انجام امور عبادی و فراموشی کردن خداوند در زندگیاش، اشاره دارد و فترت در تقابل با “عزیمه” آمده است. قرینه “کن لله مطیعا” حکایت از درد جدایی انسان از معبود خویش دارد. تألم روحی و احتراق درونی که موجب احتماء یا پرهیز شود و خطر را از انسان دور کند، خوفی است که موجب کمال است و خوف موجب کمال، خوف از خدا است. ترس از خداوند از لحاظ ظاهری همان تألم قلبی است ولی دارای ارزش مثبت و سبب کمال انسان است.[۲۹۶]
امام علی(×)در نامه خود به امام حسن(×) میفرمایند:
۴ـ «إِذَا کَانَ الرِّفْقُ خُرْقاً کَانَ الْخُرْقُ رِفْقاً رُبَّمَا کَانَ الدَّوَاءُ دَاءً وَ الدَّاءُ دَوَاءً وَ رُبَّمَا نَصَحَ غَیْرُ النَّاصِحِ وَ غَشَّ الْمُسْتَنْصَح»[۲۹۷]؛
آنجا که نرمش خشونت زاید، خشونت خود گونهاى نرمش باشد. بسا درمان که گونهاى درد است و بسا دردى که گونهاى درمان. و نیز بسا که غیر ناصحى پند دهد و بر پندجویان نیرنگ زند. [۲۹۸]
در اینجا داء نیز در جانشینی با ألم است چرا که با دواء همنشین شده است و حکایت از بیماری انسان دارد. “رفق” از واژگان است مرتبط با حلم و در یک حوزه معنایی قرار میگیرد. با توجه به متن نهج البلاغه رفق با امانت انصاف و تقوا رابطه تنگاتنگی دارد.[۲۹۹] امام از نسبی بودن درد و درمان میگوید اینکه شرایط و موقعیت، در تأثیرگذاری و مفید واقع شدن دارو، مهم و اساسی است. همانطور که در این حکمت به آن اشاره میکنند:
۳-۷-۱-۵- ارزیابی نتایج ۶۲
۳-۷-۱-۶- بکارگیری مدل ۶۲
۳-۸- تحلیل خوشهای ۶۳
۳-۹- الگوریتم k-means 64
۳-۱۰-شبکهعصبی ۶۵
۳-۱۰-۱- معماری شبکه ۶۶
۳-۱۱-درختتصمیم ۶۷
۳-۱۲- شاخص مقایسه نتایج خوشهبندی با رویکردهای مختلف ۶۹
۳-۱۲-۱- شاخص مجموع خطای مربعی ۶۹
۳-۱۳- ابزارهای دادهکاوی ۶۹
۳-۱۴- بخش دوم ساختار اجرایی تحقیق ۷۰
۳-۱۴-۱- شناسایی شاخص ۷۰
۳-۱۴-۲- پیادهسازی داشبورد ۷۰
۳-۱۵- ابزار پیادهسازی داشبورد ۷۱
۳-۱۶- نتیجهگیری ۷۱
فصل چهارم: ۷۳
۴-۱-مقدمه ۷۴
۴-۲-فرایند دادهکاوی ۷۴
۴-۲-۱-درک مساله ۷۴
۴-۲-۲-شناخت دادهها ۷۵
۴-۲-۲-۱- دادهها ۷۵
۴-۲-۲-۲- انتخاب دادهها ۷۵
۴-۲-۳- آماده سازی و پیش پردازش دادهها ۷۶
۴-۲-۳-۱- آماده سازی دادهها ۷۶
-۲-۳-۲-پیش پردازش دادهها ۷۷
۴-۲-۴-مدلسازی ۸۲
۴-۲-۴-۱-خوشهبندی ۸۳
۴-۲-۴-۲- خوشهبندی k-means 83
۴-۲-۴-۳- پیشبینی خوشهها ۸۴
۴-۲-۴-۴- پیشبینی با شبکهعصبی ۸۵
۴-۲-۴-۵- پیشبینی با درختتصمیم C5 85
۴-۲-۵- ارزیابی ۸۸
۴-۲-۶- بهکارگیری مدل ۸۹
۴-۳- فرایند طراحی و پیادهسازی داشبورد ۸۹
۴-۳-۱- شناسایی شاخص ۸۹
۴-۴- نتیجهگیری ۹۳
فصل پنجم: ۹۴
۵-۱- مقدمه ۹۵
۵-۲- مروری برفصلهای گذشته ۹۵
۵-۳- دستاوردها و نوآوریهای تحقیق ۹۶
۵-۴- پیشنهادات برای تحقیقهای آتی ۹۷
۵-۵- محدودیتهای تحقیق ۹۸
فهرست منابع ۹۹
فهرست جداول
جدول۲-۱ درجهبندی فنون مختلف دادهکاوی ۳۸
جدول ۲-۲ تعاریف داشبورد در مرور ادبیات ۳۸
جدول ۲-۳ مراحل طراحی داشبورد ۴۹
جدول۳-۱ الگوریتم خوشهبندی ۶۵
به منظور تحلیل وضعیت کلی آزمون؛ مقادیر آگاهی آزمون و خطای استاندارد اندازه گیری آزمون در سطوح مختلف توانایی و هیستوگرام توزیع توانایی آزمودنیها محاسبه و ترسیم شد.
در هر دو آزمون مورد مطالعه، پس از اطمینان از برقراری مفروضههای اصلی نظریهIRT، برای قضاوت در مورد برازش کلی مدل از شاخصی به نام RMS استفاده شد که مقدار آن نباید بیشتر از دو باشد. همچنین، به منظور بررسی اینکه کدام مدل بهترین برازش را با داده ها دارد، با بکارگیری آزمون خیدو به طریقهی زیر عمل گردید:
با توجه به اینکه سوالات دو آزمون ادبیاتفارسی و زیستشناسی بیشتر از نوع تشریحی(کوتاه پاسخ) بوده، لذا عامل حدس به عنوان یک راهبرد در پاسخگویی به سوالات نقشی نداشته است. بدینمنظور بعد از اینکه تحلیل سوالات با دو مدل یک پارامتری و دو پارامتری انجام گرفت، در هر یک از این تحلیلها مقدار ۲ LOG LIKELIHOOD- به دست آمده در آخرین چرخش را در هر دو مدل یادداشت، سپس آن را در فرمول زیر جایگزین می کنند.
خی دو به دست آمده از فرمول بالا با خی دو بحرانی با درجه آزادی برابر با تعداد سوالات مقایسه می شود. چنانچه خی دو مشاهده شده بزرگتر یا مساوی خی دو بحرانی باشد، نتیجه گرفته می شود؛ مدل دو پارامتری با داده ها برازش بهتری دارد. در صورتی که خی دو مشاهده شده کوچکتر از خی دو بحرانی باشد، این مطلب را میرساند که از نظر آماری بین برازش مدل ها تفاوت معنی داری وجود ندارد و میتوان هر یک از آنها را گزارش کرد. البته بر اساس اصل امساک بهتر است مدل با پارامترهای کمتر را برگزید.
جهت بررسی میزان توافق دو مدل کلاسیک و IRT در تشخیص سوالات مناسب و نامناسب، از پارامتر تشخیص استفاده شد. بر این اساس سوالاتی که قدرت تشخیص کمتر از ۲/۰ در کلاسیک (بر اساس داده های خام) و کمتر از ۵/۰ در IRT( بر اساس مدل دو پارامتری) داشته اند به عنوان سوالات نامناسب تعیین شدند.
به منظور بررسی وضعیت قبولی آزمودنیها و مقایسه عملکرد آنها، توزیع فراوانی (فراوانی و درصد) وضعیت قبولی آزمودنیها، شاخص های توصیفی (کمینه نمره، بیشینه نمره، میانگین، واریانس و انحراف معیار) توزیع نمرات آزمودنیها، شاخص های توصیفی (کجی و کشیدگی) شکل توزیع نمرات به تفکیک درس و جنسیت ارائه گردید. همچنین، منحنی توزیع نمرات هر یک از دروس نشان داده شد. جهت آزمون نرمال بودن توزیع نمرات، در کنار شاخص های کجی و کشیدگی، آزمون کولموگروف – اسمیرنوف نیز به تفکیک درس و جنسیت انجام گرفت. از آزمون t مستقل جهت مقایسه عملکرد آزمودنیهای پسر و دختر استفاده گردید.
.
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها
در این فصل از تحقیق؛ به منظور پاسخگویی به سوالات، داده های بدست آمده از ۶۰۰ برگه امتحان نهایی سال سوم متوسطه در دو درس ادبیات فارسی و زیست شناسی مورد تحلیل قرار گرفت. لازم به یادآوری است که آزمون ادبیات فارسی و زیست شناسی خرداد ماه ۹۰، به ترتیب حاوی ۵۳ و ۳۰ سوال است که با احتساب ریز سوالات، این تعداد به ۶۱ و ۷۸ سوال می رسد.
سوال: روایی امتحانات نهایی دروس ادبیات فارسی و زیست شناسی رشته تجربی سال سوم متوسطه چگونه است؟
برای پاسخگویی به این سوال نیاز است تا به چند سوالی که در ادامه مطرح می گردد، پاسخ داده شود که در این زمینه، اطلاعات متخصصان موضوعی در قالب پرسشنامه های محقق ساخته بکار گرفته شده است. دروس ادبیات فارسی و زیست شناسی با احتساب ریز سوالات، مطابق با ورقه ی امتحانی (سوالات بر اساس ریز بارم مطابق با راهنمای تصحیح در نظر گرفته نشده اند) به ترتیب حاوی ۵۷ و ۶۴ سوال می باشند که برای این بخش از تحلیل، تعداد مذکور در نظر گرفته شده است.
آیا سوالات امتحانات نهایی از لحاظ ساختاری از مطلوبیت کافی برخوردار است؟
توزیع فراوانی و درصد سوالات دارای اشکال ساختاری در دروس ادبیات فارسی و زیست شناسی در هر یک از ویژگی های مورد ارزیابی در جدول زیر ارائه گردیده است.
جدول۴-۱ : توزیع فراوانی و درصد سوالات دارای اشکال ساختاری در دروس ادبیات فارسی و زیست شناسی
سوال | ویژگی های مورد ارزیابی | ادبیات فارسی | زیست شناسی | ||
تعداد | درصد | تعداد | درصد | ||
۱ | آیا شکل/ نمودار در صورت وجود از وضوح برخوردار است؟ | - | - | ۱ | ۵۶/۱ |
۲ | آیا قواعد دستوری در نوشتن سوال، رعایت شده است؟ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ |
۳ | آیا قواعد نگارش در نوشتن سوال، رعایت شده است؟ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ |