و در مورد دیگر با بیانی دیگر به این نکته اشاره می کند و می گوید:
«…و معنایی [برای] جعل حجّیت در قضایای تاریخی و امور اعتقادی نیست؛ زیرا اثر شرعی وجود ندارد و معنا ندارد که شارع، غیر علم را علم بداند و مردم را به آن متعبد کند و اگر چه ممکن است در موضوعات خارجی اثر شرعی محقق شود، ولی آثار آن جزئی است و جعل شرعی فقط کلیات را در بر می گیرد…».[۱۷۰]
البته ایشان، ذیل تفسیر آیه ۴۴ سوره نحل به حجّیت سنت پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله در تفسیر قرآن اشاره می کند و بر اساس حدیث ثقلین، معصومینعلیهم السلام را نیز ملحق به این حکم می کند.[۱۷۱]
همچنین، در جای دیگر، پذیرش سنت نبویصلی الله علیه و آله را برخاسته از فطرت دانسته و آن را امری بدیهی و اجتناب ناپذیر در زندگی اجتماعی عنوان می دارد.[۱۷۲] اما آنچه ما در اینجا از آن بحث می کنیم، «حاکی سنت» می باشد و نه خود سنت.
با همه این احوال، در مقام های مختلف، به شرایطی اشاره نموده که می توان آنها را شرایط حجّیت خبر واحد در موضوعات غیر شرعی دانست:
۲-۱-۲-۲-۱٫ موافقت قرآن
این ملاک را می توان اصیل ترین ملا ک علامه در سنجش روایات دانست که با روش تفسیری او نیز، بسیار سازگار است. ایشان، در موارد بسیاری، ملاک حجّیت روایت را سازگاری آن با قرآن معرفی می کند.[۱۷۳]
در موردی، در خصوص پذیرش روایات تفسیری، به ملاک «قرائن قطعی» اشاره می کند و یکی از این قرائن را «موافقت متن روایت با قرآن» می شمرد[۱۷۴] و در همان جا می گوید: «…اگر روایت های تفسیر خبرهای واحد باشد، حجّیت ندارد، مگر آن روایاتی که با مضامین آیات موافقت داشته باشد که به اندازه موافقتش با آیات حجّیت دارد…».[۱۷۵]
از این کلام، می توان فهمید که یکی از قرائن قطعی روایت از نظر علامه، همان موافقت با قرآن می باشد.
ایشان، صحّت سند را معیار غیر اصیلی شمرده و آن را در صورت مخالفت روایت با قرآن، فریبنده می داند.[۱۷۶]
با وجود این، در مواردی، با وجود مخالفت ظاهری تک تک اخبار آحاد با قرآن، به دلیل این که سند آنها به معصومعلیه السلام متصل است، سعی در توجیه و اخذ معنای مشترک از آنها دارد و این معنای مشترک را سازگار با قرآن می داند.[۱۷۷]
۲-۱-۲-۲-۲٫ قرینه مفید علم
علامه، در مواردی به «قرینه مفید علم» در اعتبار خبر واحد اشاره می کند.[۱۷۸]
اما، جای این سؤال باقی است که آیا مقصود ایشان از این مورد، همان «خبر واحد محفوف به قرائن قطعی» می باشد یا مقصود، قرینه دیگری است. چرا که ایشان – چنان که گذشت – موافقت با قرآن را نیز، از موارد قرائن قطعی می شمرد.[۱۷۹]
در صورتی که منظور، همان خبر واحد محفوف به قرائن قطعی باشد، به خبر یقینی مانند خبر متواتر ملحق می شود.
اما به نظر می رسد معیاری جداگانه است که در مورد روایات غیر شرعی بیان داشته اند؛ زیرا در مقامی، از «قرائن ملحق به قرائن قطعی» نام می برد که ممکن است مقصود، همین قسم باشد.[۱۸۰]
۲-۱-۲-۲-۳٫ عدم وجود علم به خلاف خبر واحد
علامه، در یک مورد به عدم حجّیت خبر واحدی اشاره می کند که علم به خلاف آن داشته باشیم: «…و [خبر واحد] اگر در مورد غیر احکام باشد، در صورتى که مخالف کتاب و یا مخالف دلیل علمى باشد و یا علم به خلاف آن داشته باشیم هیچ دلیلى بر حجّیت آن نیست».[۱۸۱]
بنابراین گفته، می توان نتیجه گرفت: وقتی خبر واحدی داشته باشیم که علم به خلاف آن موجود نیست، می توانیم آن را اخذ کنیم و آن خبر واحد حجّیت دارد. اما باید توجه داشت، این ملاک، پس از آن است که سازگاری آن روایت با قرآن کریم به اثبات رسیده باشد.
بر اساس آنچه بیان گردید، باید گفت آنچه ما از علامه به عنوان معیارهای اعتبار خبر واحد در غیر احکام شرعی بیان کردیم همان وسائلی باشد که ما را به «وثوق تام شخصی» در این گونه روایات می رساند که باعث یقینی شدن آن روایت می شود.
۲-۱-۳٫ عدم حجّیت قول صحابی و تابعی
علامه، در چند مورد، به عدم حجّیت قول صحابی و تابعی اشاره می کند.[۱۸۲]
ایشان معتقد است که صحابه و تابعان نیز، مانند سایر مردم باید برای نظر و رأیی که ارائه می دهند، دلیل بیاورند:
«…بر شخص محقّق است که برای قولشان از آنان [صحابه و تابعان] دلیل مطالبه کند؛ همچنان که از غیر آنان هم دلیل مطالبه می شود. هر چند که ممکن است از نظر فضیلت میان این دو دسته فرق باشد».[۱۸۳]
ایشان ملاک اعتبار قول صحابی و تابعی را در نزد برخی از دانشمندان که همان نزدیکی قرن آنها به صدر اسلام است زیر سؤال می برد و دلیل آن را عدم ملازمه میان فضیلت این دوره و اعتبار و صحّت هر گفته و نظریه در آن عنوان می نماید.[۱۸۴]
در مقامی دیگر، روایات تفسیری صحابه را به دو دسته تقسیم می کند: روایاتی که سند آنها به پیامبرصلی الله علیه و آله می رسد و روایاتی که تفسیر آیه را بیان نموده و سند آنها به پیامبرصلی الله علیه و آله متصل نیست.[۱۸۵]
در مورد قسم دوم، می گوید: دانشمندان متأخر اهل سنت، اقوال صحابه و تابعان را جزئی از روایات پیامبرصلی الله علیه و آله در تفسیر شمرده اند، و آن را روایت موقوف می خوانند، با این استدلال که صحابه علم قرآن را از مقام رسالت آموختهاند و بعید است که سخنی از پیش خود، در باب تفسیر بیان نمایند، ولى این استدلال، صحیح نمی باشد؛ چرا که:
اولاً دلیل قطعی بر این سخن نداریم.
ثانیاً این که حجم فراوانی از این قسم، روایاتى است که در اسباب نزول و داستان های تاریخى وارد شده است.
ثالثاً در میان این روایات صحابه بسیارى از سخنان علمای تازه مسلمان یهود مانند کعب الاحبار یافت می شود که بدون اسناد یافت می شود.
رابعاً برخی از صحابه مانند ابن عباس، غالباً در معنى آیات به شعر تمثل می کردند.[۱۸۶]
در پایان نیز، می گوید: «…روایاتى را که از مفسران صحابه رسیده، نمىتوان روایات نبوىصلی الله علیه و آله شمرد و اعمال نظر را از صحابه نفى کرد…».[۱۸۷]
می توان نتیجه گرفت ایشان، اقوال صحابه و تابعان را که دارای سند متصل به پیامبر صلی الله علیه و آله نیست، موقوف بر صحابی تلقی نموده و انتساب آن به پیامبر صلی الله علیه و آله را نمی پذیرد.
با توجه به آنچه بیان شد و دیگر سخنان علامه، می توان اسباب عمده عدم حجّیت اقوال صحابه و تابعان را این گونه بر شمرد:
۲-۱-۳-۱٫ تناقض و خلط
علامه طباطبایی، روایت صحابی و تابعی را به دلیل «داشتن تناقض و خلط»، فاقد اعتبار و حجیّت به شمار می آورد و می گوید: «…روایاتی که از مفسران صحابه و تابعان وارد شده است با توجه به این که در آن خلط و تناقض وجود دارد، بر هیچ مسلمانی حجّتی در آنها نیست».[۱۸۸]
در جای دیگر به تناقض میان آرای صحابه و تابعان اشاره نموده و می گوید: «در اخبار مأثور از اهل آن قرن [قرن صحابه و تابعان]، تعداد زیادى سراغ داریم که با یکدیگر متناقضند، و عقل به صراحت حکم مىکند که یکی از دو متناقض باطل است…».[۱۸۹]
در مواردی نیز، به دلیل وجود اختلاف میان فتاوای صادر شده از صحابه و تابعان، آن را زیر سؤال برده و بی اعتبار می خواند؛[۱۹۰] زیرا این اختلاف، باعث به وجود آمدن تناقض و تهافت در آرای آنان شده است.[۱۹۱]
۲-۱-۳-۲٫ ضعف سندی ناشی از وقف در روایت
علامه، در موارد بسیاری، وجود «وقف» در روایات صحابه و تابعان و عدم منتهی شدن آنها به پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله را ضعف روایت می داند.[۱۹۲]
ایشان، در بیان تفسیر در عصر صحابه، به این نکته اشاره کرده و می گوید:
«…سند بسیارى از آنها [احادیث صحابه] ضعیف و متن برخى از آنها منکَر[۱۹۳] است و گــاهى تفسیر آیات را در صــورت اظهــار نظر، بى اینکه به پیغمبر اکرمصلی الله علیه و آله اسناد دهند القاء می کردند».[۱۹۴]
ایشان، در اثبات عدم اعتبار وقف در روایت صحابه و تابعان به دو سبب اشاره می کند:
۲-۱-۳-۲-۱٫ منتهی شدن سند به یهود
یکی از اسبابی که منجر به وقف روایات صحابه و تابعان شده و آنها را فاقد اعتبارمی نماید، این است که به جای منتهی شدن به قول یا فعلی از پیامبر صلی الله علیه و آله، به نظریه یا اجتهادی از جانب شخصی یهودی ختم می گردد.
ایشان در کتاب «قرآن در اسلام» به این موضوع پرداخته و خاطر نشان می کند:
«مقدار زیادى از این قسم [روایات صحابه و تابعان] روایاتى است که در اسباب نزول آیات و قصص تاریخى آنها وارد شده و همچنین در میان این روایات صحابى بسیارى از سخنان علمای یهود که مسلمان شده بودند، مانند کعب الاحبار و غیره بدون اسناد یافت می شود».[۱۹۵]
۷۲
۱
۱
‘۳۰/۱
۳۵
Final extention
۷۲
۵
جدول۲-۵- چرخه دمایی Simplex PCR
۲-۸-۲-۳-انجام تست حساسیت PCR
برای شناسایی و تائید آغازگرهای گونه های خاص ۲۰ نانو گرم از DNA هر گونه (گاو،گوسفند،مرغ و سویا)تهیه شد. برای تعیین و تشخیص محدودیت هر اغازگر اختصاصی به ترتیب رقت ۱:۱۰ ( ۵۰ ، ۲۵، ۵/۰، ۰۵/۰، ۰۰۵/۰، ۰۰۰۵/۰ وng DNA /μl 00005/0) از گوشت خام (گاو،گوسفند، مرغ) و پروتئین گیاهی سویا تهیه شد و به هر رقت به طور جداگانه مخلوط واکنش اضافه گردید.
۲-۸-۲-۴- بررسی محصولات PCR
روش رایجی که برای بررسی کیفی یا کمّی، وجود یا عدم وجود و یا مقدار تولید محصول PCR استفاده می شود الکتروفورز منطقه ای یا الکتروفورز صفحه ای محصول PCR در ژل آگارز است. جهت دیدن محصول PCR در ژل باید از آگارزهای استاندارد (DNA-grade) استفاده کرد. آگارز یک پلی ساکارید است که از واحد های تکرار شونده آرابینوز دی ساکارید تشکیل شده است. هنگامی که پودر آگارز در اثر حرارت در بافر خود به حالت ژل در می آید در واقع شکل مولکول های پلیمر، از حالت حلقوی نامنظم به شکل مولکول های مارپیچی دوتایی تبدیل می شود. این پدیده یک شبکه از منافذ با قطر ۱۰۰ الی ۳۰۰ نانومتر تولید می نماید که اندازه این منافذ وابسته به عوامل متعددی است که یکی از آنها غلظت آگارز می باشد، هرچه غلظت بالاتر باشد منافذ ریزتری به وجود می آورد که قدرت تفکیک اندازه DNA مورد بررسی را کاهش می دهد.
فصل سوم
- بحث و بررسی داده های تحقیق
۳-۱-نتایج
کیفیت و کمّیت DNA استخراج شده از هر نمونه به ترتیب با بهره گرفتن از نانودراپ بررسی شد. با توجه به اینکه میزان جذب نوری ۲۸۰/۲۶۰ در محدوده ۸/۱ تا ۲ بوده است، لذا نشان دهنده مطلوب بودن روش استخراج DNA جهت انجام PCR ژن های مورد نظر بود. یک نمونه ازDNA استخراج شده در شکل ۳-۱ نمایش داده شده است.
شکل۳-۱-نانودراپ DNA استخراج شده
۳-۱-۱-بررسی عدم واکنش تداخلی آغازگرها (cross reaction)
در ادامه پس از استخراج DNA از نمونه های گوشت مرغ ،گوسفند،گاو و همچنین از سویای بافت دار خشک به منظور اطمینان از عملکرد اختصاصی هر آغازگر و عدم واکنش متقاطع آغازگرها، آزمایش Simplex-PCR هر آغازگر با DNA های هدف و غیر هدف با سه بار تکرار انجام شد. تنها یک باند شفاف با دانسیته خوب برای نمونه DNA گاوی مشاهده شده است که نشان دهنده عدم واکنش متقاطع این آغازگر با نمونه های غیر هدف است.
شکل۳-۲-الکتروفورز محصولات PCR برای آزمون اختصاصی بودن آغازگر گاوی. ۱: ( DNA گاو)، ۲: (DNA گوسفند)، ۳: (DNA مرغ)، ۴: (DNA سویا)، C- (کنترل منفی) و M نشانگر وزنی مورد استفاده (M100 bp) برای تعیین اندازه محصولات PCR.
پس از تأیید آغازگر گاوی، آزمون تأییدی PCR برای آغازگر گوسفندی با شرایط مشابه انجام گرفت و همانطور که در شکل ۳-۳ نشان داده شده است این آغازگر نیز به طور اختصاصی تنها به نمونه DNA گوسفندی متصل شد و آنرا تکثیر نمود.
شکل۳-۳-الکتروفورز محصولات PCR برای آزمون اختصاصی بودن آغازگر گوسفندی. ۱: ( DNA گوسفند)، ۲: (DNA گاو)، ۳: (DNA مرغ)، ۴: (DNA سویا)، C- (کنترل منفی) و M نشانگر وزنی مورد استفاده(M100 bp) برای تعیین اندازه محصولات PCR.
پس از تأیید آغازگر گوسفندی در ادامه آزمون تأییدی PCR برای اختصاصی بودن آغازگر سویا با شرایط مشابه انجام گرفت و همانطور که در شکل ۳-۴ نشان داده شده است این آغازگر نیز به طور اختصاصی تنها باDNA سویا واکنش می دهد و هیچ گونه تمایلی برای اتصال به دیگر DNA ها ندارد.
شکل۳-۴-الکتروفورز محصولات PCR برای آزمون اختصاصی بودن آغازگر سویا. ۱: ( DNA سویا)، ۲: (DNA گاو)، ۳: (DNA گوسفند)، ۴: (DNA مرغ)، C- (کنترل منفی) و M نشانگر وزنی مورد استفاده (M100 bp) برای تعیین اندازه محصولات PCR.
پس از تأیید آغازگرهای گاوی، گوسفندی و سویا، آنالیز PCR برای تأیید اتصال اختصاصی آغازگر مرغی با شرایط مشابه با دیگر آنالیزهای PCR انجام گرفت و همانطور که در شکل ۳-۵ نشان داده شد، این آغازگر نیز همانند سه آغازگر طراحی شده دیگر به طور اختصاصی تنها به نمونه DNA مرغی متصل شد و آنرا تکثیر نمود.
شکل۳-۵-الکتروفورز محصولات PCR برای آزمون اختصاصی بودن آغازگر مرغی. ۱: ( DNA سویا)، ۲: (DNA گاو)، ۳: (DNA گوسفند)، ۴: (DNA مرغ)، C- (کنترل منفی) و M نشانگر وزنی مورد استفاده (M100 bp) برای تعیین اندازه محصولات PCR.
۳-۱-۲-آنالیز تأییدی PCR با آغازگرهای مختلف
در ادامه پس از تأیید عدم واکنش متقاطع آغارگرهای طراحی شده، برای تمامی ۲۰ نمونه DNA تخلیص شده از کباب لقمه های تهیه شده در سطح شهر تهران آنالیز PCR در هر مرحله با یکی از آغازگرها انجام شد.
۳-۱-۲-۱- PCR باآغازگر اختصاصی گاو
در این مرحله ابتداعاً آزمون PCR به منظور تایید وجود گوشت قرمز گاوی با آغازگر اختصاصی ژن سیتوکروم b گونه گاوی بر روی DNA های استخراج شده از نمونه های کباب لقمه های تهیه شده از سطح شهر تهران انجام گرفت. همانطور که در شکل ۳-۶ نشان داده شده است، تکثیر قطعه bp 274 ژن سیتوکروم b در تمامی نمونه های مورد مطالعه، حاکی از وجود گوشت قرمز گاوی در تمام نمونه ها بود. اگرچه در نمونه شماره ۱۸ شفافیت باند نشان از کمتر بودن میزان گوشت قرمز گاوی در نمونه تهیه شده دارد ولی همین باند کمرنگ نیز تأییدی بر وجود این ماده در کباب
لقمه تهیه شده می باشد. همچنین آغازگرهای گوسفندی، مرغی و سویا نیز به DNA اتصال نیافته و آغازگر به طور اختصاصی تنها به DNA های گاوی اتصال پیدا کرده است و واکنشPCR انجام یافته است.
شکل۳-۶-الکتروفورز محصولات PCR برای آزمون تأییدی وجود گوشت قرمز گاوی در نمونه های کباب لقمه های تهیه شده در سطح شهر تهران. M نشانگر وزنی مورد استفاده (M100 bp) برای تعیین اندازه محصولات PCR، چاهک A-D به ترتیب A (DNA مرغ)، B (DNA گوسفندی)، C (DNA گاوی)، D (DNA سویا)، C- (کنترل منفی) و به ترتیب نمونه های ۱ تا ۲۰. چاهک های ۱۰-۱ نمونه های صنعتی، چاهک های ۲۰-۱۱ نمونه های دست ساز می باشد.
۳-۱-۲-۲- PCR باآغازگراختصاصی گوسفند
پس از تأیید وجود گوشت قرمز گاوی در تمام نمونه ها در این مرحله آزمون PCR به منظور تایید وجود گوشت قرمز گوسفندی با آغازگر اختصاصی ژن سیتوکروم b گونه گوسفندی بر روی DNA های استخراج شده از نمونه های کباب لقمه انجام گرفت (شکل ۳-۷). تکثیر قطعهbp236 ژن سیتوکروم b در ۱۳ نمونه مورد مطالعه، حاکی از وجود گوشت گوسفند در آنها بود. از بین نمونه ها در ۶ نمونه دست ساز و ۷ نمونه صنعتی علیرغم برچسب اعلان شده بر روی نمونه ها حاوی گوشت قرمز گوسفندی بود.
شکل۳-۷-الکتروفورز محصولات PCR برای آزمون تأییدی وجود گوشت قرمز گوسفندی در نمونه های کباب لقمه های تهیه شده در سطح شهر تهران. M نشانگر وزنی مورد استفاده (M100 bp) برای تعیین اندازه محصولات PCR، چاهک های A-D به ترتیب:A(DNA مرغ)،B (DNA گاو)، C (DNAگوسفند)، D (DNA سویا)، C- (کنترل منفی) و به ترتیب نمونه های ۱ تا ۲۰، چاهک های ۱۰-۱ نمونه های صنعتی، چاهک های ۲۰-۱۱ نمونه های دست ساز می باشد.
۳-۱-۲-۳- PCR باآغازگراختصاصی مرغ
در ادامه آزمون PCR به منظور تایید وجود مرغ با آغازگر اختصاصی ماکیان ویژه ناحیه ۱۲s rRNAبر روی DNA های استخراج شده از تمامی نمونه های کباب لقمه تهیه شده از سطح شهر تهران انجام گرفت (۳-۸). تکثیر قطعه bp 183 در نمونه مورد مطالعه، حاکی از وجود گوشت مرغ در ۳ نمونه دست ساز و ۱۰ نمونه صنعتی علیرغم برچسب اعلان شده بر روی نمونه ها بود.
شکل۳-۸- الکتروفورز محصولات PCR برای آزمون تأییدی وجود گوشت مرغ در نمونه های کباب لقمه های تهیه شده در سطح شهر تهران. به ترتیب نمونه های ۱ تا۲۰ چاهک ۱۰-۱ نمونه های صنعتی و چاهک ۲۰-۱۱ نمونه های دست ساز، چاهک های A-D به ترتیب :A (DNA مرغ)، B (DNA گوسفندی)، C (DNA گاو)، D (DNA سویا)، C- (کنترل منفی) و M نشانگر وزنی مورد استفاده (M100 bp) برای تعیین اندازه محصولات PCR.
۳-۱-۲-۴- PCR با آغازگر اختصاصی سویا
پس از اتمام آنالیز PCR برای آغازگرهای گاوی، گوسفندی و مرغی، آنالیز PCR برای آغازگر سویا انجام شد (۳-۹). با توجه به شکل نتایج حاصل از انجام PCR با آغازگر اختصاصی ژن لکتین سویا، حاکی از تکثیر قطعه bp 118 در ۵ مورد از نمونه های صنعتی مورد مطالعه بود. این یافته، نشان دهنده جایگزینی پروتئین سویا در بخشی از نمونه های کباب لقمه های تهیه شده در سطح شهر تهران مورد مطالعه، به عنوان قسمتی از گوشت قرمز مصرفی در محصول و آشکارسازی تقلب در محصولات عرضه شده به بازار بر خلاف برچسپ حک شده بر روی آن ها و عدم رعایت حقوق مصرف کننده می باشد.
شکل۳-۹-الکتروفورز محصولات PCR برای آزمون اختصاصی بودن آغازگر لکتین سویا در نمونه های کباب لقمه های تهیه شده در سطح شهر تهران. به ترتیب چاهک های ۱۰-۱ نمونه های صنعتی و چاهک های ۲۰-۱۱ نمونه ها دست ساز ،چاهک های A-D به ترتیب: A (DNA مرغ)، B (DNA گوسفندی)، C (DNA گاوی)، D (DNA سویا)، C- (کنترل منفی) و M نشانگر وزنی مورد استفاده (M100 bp) برای تعیین اندازه محصولات PCR.
۳-۱-۲-۵-حساسیت پرایمرهای اختصاصی
تشخیص محدودیت روش خاص PCR بوسیله توسعه DNA استخراج شده از هر گونه اندازه گیری گردید. حساسیت این آزمایش ۰۵/۰ نانوگرم برای هر گونه تعیین شد.
± خطای استاندارد
تحقیقات برخی محققین (صلاحی مقدم و رحیمیان مشهدی، ۱۳۷۳؛ سوادا و فوجیتا[۱۲۷]، ۱۹۹۵؛ یوهارت و آندرد[۱۲۸]، ۱۹۹۵) نشان داده است که حدود ۲۰ درصد از کربوهیدراتهای موجود در دانه ذرت حاصل مواد فتوسنتزی ذخیره شده در اندامهای رویشی گیاه قبل از شروع دوره زایشی میباشد. دیویدسون و شوالیر[۱۲۹] (١٩٩٢) بیان کردند که کربوهیدراتهای محلول ساقه گندم قسمت عمده مواد ذخیرهای انتقال یافته از ساقه به دانه را تشکیل می دهند. ویبولد[۱۳۰] و همکاران (۱۹۸۱) اظهار داشت که کاهش فتوسنتز به دلیل کاهش نور میتواند باعث افزایش ریزش در سویا به دلیل کاهش دسترسی به کربوهیدراتها شود. شرایط محیطی که باعث کاهش فتوسنتز در طول رشد و تولیدمثل گیاه سویا میشود تعداد غلافها را نیز کاهش میدهند، افزایش تعداد غلاف در هر گره توسط غنیسازی نوری ممکن است به طور مستقیم مربوط به غلظت قندهای محلول برگها باشدکه نشان می دهد که با افزایش مخزن مقدار قندهای محلول برگها نیز افزایش می یابد که البته این مسأله نیازمند به بررسیهای بیشتر است (اگلی[۱۳۱]، ۱۹۹۳و جواچیم و پاتریک، ۲۰۱۱). ساقه سویا مخزنهای بزرگی از کربوهیدراتهای ذخیره شده است (چیا و برون[۱۳۲]، ۱۹۷۸). متیو و ویبولد[۱۳۳] (۱۹۸۴) گزارش دادند که غلظت قندهای محلول ساقه سویا و نشاسته در پایین یک سوم تاج پوشش کمتر از مقدار آنها در ناحیه فوقانی است، بنابراین، ساقه هایی که تحت سایه قرار میگیرند غلظت قندهای محلول آنها پایینتر میباشد. در غلات کربوهیدراتهای محلول ذخیره شده در ساقه برای کمک به پر شدن دانه زمانی که فتوسنتز به دلیل سایه کاهش می یابد، مورد استفاده قرار میگیرند (آبات[۱۳۴] و همکاران، ۱۹۹۵). در پژوهش انجام شده علت کاهش قندهای محلول در اثر سایهاندازی را میتوان انتقال این قندها به غلافها دانست.
۴-۱-۴- میزان انتقال مجدد مواد فتوسنتزی
نتایج تجزیه واریانس اثر سایهاندازی در مراحل مختلف رشد بر انتقال مجدد کربوهیدراتها در جدول (۴-۱۰) نشان داده شده است که بر اساس آن سایهاندازی در مراحل مختلف رشد، شدت سایهاندازی و اثر متقابل آنها بر میزان، کارایی و سهم انتقال مجدد تأثیر بسیار معنیداری داشته است. بر اساس نتایج مقایسات میانگینها، انتقال مجدد مواد ذخیره ای از ساقه به دانه، زمانیکه سایهاندازی در کل دوره رشد اعمال شد کمترین مقدار (۳۹/۰ میلیگرم) و در مرحله رشد زایشی بیشترین مقدار ( ۵۵/۰ میلیگرم) را داشت. در تیمار بدون سایهاندازی میزان انتقال مجدد مواد ذخیره ای از ساقه به دانه دارای بیشترین مقدار (۱۲/۱ میلیگرم) بود که با افزایش درصد سایه اندازی این مقدار بصورت معنیداری کاهش یافته است بطوریکه در شدت سایهاندازی ۱۰۰ درصد کمترین مقدار (۰۶/۰ میلیگرم) را داشت (جدول ۴-۱۱). مقایسه میانگین اثر متقابل سایهاندازی در مراحل مختلف رشد و شدت سایهاندازی نشان داد که انتقال مجدد مواد ذخیرهای از ساقه به دانه در تیمار بدون سایه و دوره رشد زایشی دارای بیشترین مقدار (۱۹/۱ میلیگرم) که با تیمار بدون سایهاندازی در کل دوره اختلاف معنیداری را نشان نداد و زمانیکه ۱۰۰ درصد سایهاندازی در کل دوره اعمال شد کمترین مقدار (۰) را داشت که با ۷۵ درصد سایهاندازی در همین دوره (۰۵/۰ میلیگرم) و تیمارهای ۱۰۰ و ۷۵ درصد سایهاندازی در دوره های رشد رویشی و زایشی تفاوت معنیداری را نشان نداد (جدول ۴-۱۲).
هنگامی که قدرت منبع در تولید مواد فتوسنتزی کاهش می یابد، سهم ترکیباتی که مجدداً به حرکت در آمده و به دانه منتقل میشوند، افزایش مییابد (دروسوپولوس، ۱۹۸۷). ماس[۱۳۵] و همکاران (۱۹۹۶) با توجه به بررسی هایی که بر پایه وزن خشک گیاه صورت گرفت، نشان دادند که میزان مشارکت مواد ساقه در عملکرد دانه در شرایط تنش افزایش می یابد. تخصیص مجدد ذخایر ساقه به دانه در اثر تنش توسط گوئینتا[۱۳۶] (۱۹۹۵) و پالتا[۱۳۷] (۱۹۹۴) نیز گزارش شده است. تمامی اندامهای رویشی در بخشی از دوره رشدی خود میتوانند به عنوان مخزنی برای ذخیره مواد فتوسنتزی عمل کنند. از آنجایی که ارتباط نزدیکی بین سطح فتوسنتز کننده و مقدار مواد ذخیرهای در گیاه وجود دارد هر تغییری در شرایط محیطی که بر فتوسنتز اثر بگذارد، ساخته شدن و جابجایی کربوهیدراتهای محلول را تحت تاثیر قرار میدهد. مثلاً اگر در اثر تیمار سایهاندازی، شدت فتوسنتز و تأمین مواد پرورده برای دانه ها کاهش یابد انتقال مواد ذخیرهای ساقه برای جبران کاهش فتوسنتز، افزایش مییابد (بونت و اینکول[۱۳۸]، ۱۹۹۳). کاهش محتوای کربوهیدراتهای ذخیرهای در ارتباط با قطع برگ، تنش خشکی و سایهاندازی که منجر به کاهش میزان فتوسنتز میگردد. حسین[۱۳۹] و همکاران (۱۹۹۰) کاهش انتقال مجدد کربوهیدراتهای محلول در اثر تیماری مانند سایهاندازی را به سبب کاهش رشد و کم شدن تقاضای مخزن فیزیولوژیک برای مواد پرورده میدانند. میزان فتوسنتز قبل از باز شدن گلها مخصوصا طی رشد و نمو دانه ها ممکن است تأثیر عمیق روی عملکرد از طریق تأثیر روی اجزای ظرفیت ذخیرهای دانه ها بگذارد. پس از مرحله گردهافشانی مهمترین و موثرترین مخزن در هر بوته، دانه های در حال پر شدن میباشند. بنابراین میزان تقاضای مخزن اولین عمل مهم در تعیین میزان انتقال ذخایر از ساقه است.
به نظر میرسد چه در مراحل قبل از گردهافشانی و چه در طی پر شدن دانه ها، بین اندازه مخزن و تقاضا برای ذخایر ساقه و محیط رشد اثر متقابلی وجود دارد (راهنما قهفرخی، ۱۳۸۲؛ متیو و فویر[۱۴۰]، ۲۰۰۱). یوهارت و اندرد[۱۴۱] (۱۹۹۵) معتقدند که محدودیت مخزن باعث کاهش انتقال مجدد ساقه میگردد آنها همچنین در بررسیهای خود به این نتیجه رسیدند اعمال هر نوع تنش محیطی پس از گلدهی، حتی وجود رقابتهای بین گونه ای و درون گونه ای منجر به افزایش تخلیه مواد از ساقه به سمت دانه ها می شود که مغایر با نتایج بدست آمده از این آزمایش میباشد. ایوانس[۱۴۲] (۱۹۹۶) و اگلی[۱۴۳](۱۹۹۹) گزارش دادند که عملکرد یک گیاه نتیجه نهایی تولید مواد پرورده به وسیله برگها (منبع) و انتقال این مواد به دانه در حال رشد (مخزن) به منظور تولید نشاسته، چربی و پروتئین میباشد. وی همچنین بیان نمود که ایجاد پوشش یا سایه روی گیاه سویا همواره به طور معنی داری سرعت رشد دانه را کاهش میدهد (۲۳-۹ درصد)، این موضوع نشان میدهد که در گیاه مورد نظر منبع محدودکننده بوده است. کوک و یوشیدا[۱۴۴] (۱۹۷۱) نشان دادند که حدود ۲۰ درصد کربوهیدراتهای دانه حاصل از کربوهیدراتهایی است که پیشتر ذخیره شدهاند. عوامل کاهشدهنده رشد گیاه مثل تنش آب، کمبود یا سمیت عناصر غذایی یا دمای کم یا زیاد نیز انتقال مواد فتوسنتزی در گیاه را کاهش میدهند. ریچارد[۱۴۵] (۱۹۸۲) در آزمایشی نشان داد که هوای سرد باعث کاهش انتقال مواد میشود.
۴-۱-۵- کارایی انتقال مجدد
نتایج مقایسات میانگینها نشان داد که کارایی ساقه در انتقال ذخایر به دانه، زمانیکه سایهاندازی در دوره رشد زایشی اعمال شد بیشترین مقدار (۶۱/۲۹ میلیگرم) و در مرحله رشد رویشی کمترین مقدار ( ۹۴/۲۰ میلیگرم) را داشت. در تیمار بدون سایهاندازی کارایی ساقه در انتقال ذخایر به دانه دارای بیشترین مقدار (۴۰۴۲۳۰ میلیگرم) بود و در شدت سایهاندازی ۱۰۰ درصد کمترین مقدار را (۲۰/۱۲ میلیگرم) را داشت (جدول ۴-۱۱). مقایسه میانگین اثر متقابل سایهاندازی در مراحل مختلف رشد و شدت سایهاندازی نشان داد که کارایی ساقه در انتقال ذخایر به دانه در تیمار بدون سایه و سایهاندازی در کل دوره رشد دارای بیشترین مقدار (۳۵/۳۲ میلیگرم) بود که با ۲۵ و ۵۰ درصد سایهاندازی در همین دوره و تیمارهای بدون سایهاندازی، ۲۵ و ۵۰ درصد سایهاندازی در دوره رشد زایشی اختلاف معنیداری را نشان نداد. زمانیکه ۱۰۰ درصد سایهاندازی در کل دوره رشد اعمال شد کمترین مقدار (۰) را داشت (جدول ۴-۱۲).
پاپاکوستا و گاگیاناس[۱۴۶] (۱۹۹۱) در یک مطالعه برروی ۴ رقم گندم کارایی انتقال ماده خشک، یعنی بخشی از وزن ساقه که به دانه انتقال می یابد را بین ۲/۳ تا ۳۶/۴ درصد و سهم مواد فتوسنتزی پیش از گردهافشانی را بین ۶ تا ۷۳ درصد ذکر کردهاند آنها همچنین کاهش وزن خشک ساقه و کاه سنبله و سهم آنها را در عملکرد در طی پر شدن دانه ملاحظه کردند و نیز اظهار داشتهاند که کارایی انتقال ماده خشک، به وزن خشک ساقه در گردهافشانی بستگی دارد، وزن خشک بیشتر ساقه در گردهافشانی به سهم بیشتر ماده خشک انتقال یافته از آن به دانه ها منتهی میشود. این محققین همچنین اظهار داشتند که کارایی ساقه گندم در انتقال ذخایر بسته به رقم از ۲ تا ۳۶ درصد متفاوت است. راوسون وایوانس[۱۴۷] (١٩٧١) گزارش کردهاند که جلوگیری از فتوسنتز سنبله عملکرد دانه را ۳/۳ درصد کاهش میدهد. احمدی و همکاران (۱۳۸۳) همبستگی منفی و معنیدار بین کارایی ساقه در انتقال مواد و وزن کل دانه مشاهده کردند. راوسون و ایوانس (۱۹۷۱) و یانگ[۱۴۸] و همکاران (۲۰۰۱) بیان داشتند که کارایی بخشهای رویشی در انتقال مجدد ماده خشک به وزن خشک این اندامها در مرحله گردهافشانی بستگی دارد، وزن خشک بیشتر بخشهای رویشی در این مرحله به مشارکت بیشتر ماده خشک ذخیره شده در انتقال مجدد به دانه و بهبود عملکرد در شرایط تنش منتهی میشود.
۴-۱-۶- سهم انتقال مجدد در شکلگیری عملکرد دانه
مقایسات میانگینها نشان داد که سهم انتقال مجدد در شکلگیری عملکرد دانه، زمانیکه سایهاندازی در دوره رشد زایشی اعمال شد بیشترین مقدار (۳۶/۱۶ میلیگرم) را داشت اما در مرحله رشد رویشی و کل دوره رشد اختلاف معنیداری را نشان نداد. در تیمار بدون سایهاندازی سهم انتقال مجدد در شکلگیری عملکرد دانه دارای بیشترین مقدار (۴۳/۱۶ میلیگرم) بود که با ۲۵ و ۵۰ درصد سایهاندازی تفاوت معنیداری را نشان نداد و در شدت سایهاندازی ۱۰۰ درصد کمترین مقدار (۵۶/۵ میلیگرم) را داشت (جدول ۴-۱۱). مقایسه میانگین اثر متقابل سایهاندازی در مراحل مختلف رشد و شدت سایهاندازی نشان داد که سهم انتقال مجدد در شکلگیری عملکرد دانه در تیمار ۲۵ درصد سایهاندازی در دوره رشد زایشی دارای بیشترین مقدار (۷۲/۱۹ میلیگرم) بود که با تیمارهای بدون سایهاندازی،۵۰ و ۷۵ درصد سایهاندازی در همین دوره و تیمارهای بدون سایهاندازی،۲۵ و ۵۰ درصد سایهاندازی در کل دوره رشد اختلاف معنیداری را نشان نداد. ۱۰۰ درصد سایهاندازی در کل دوره رشد کمترین مقدار (۰) را نشان داد (جدول ۴-۱۲).
سهم انتقال مجدد مواد ذخیرهای ساقه یا درصد ذخایر ساقه نسبت به وزن کل دانه به وسیله اندازه مخزن، محیط و رقم تحت تاثیر قرار میگیرد. پس از گردهافشانی مهمترین و قویترین مخزن، دانه های در حال پر شدن میباشند. بنابراین میزان تقاضای مخزن اولین عمل مهم در تعیین میزان انتقال ذخایر ساقه است (رنجبر، ۱۳۸۴).
در ارتباط با روابط منبع و مخزن محققان دیگر نیز دریافتند تغییر نسبت منبع به مخزن می تواند تأثیر زیادی بر مواد ذخیرهای ساقه بگذارد به طوری که تخمین زده شده است، چنانچه مقصد حذف شود فقط ۶ تا ۱۲ روز فتوسنتز کافی است تا ظرفیت ساقه از مواد کربوهیدرات پر شود که این میزان ۵۲ % از کل وزن گیاه را شامل خواهد شد (لایور و همکاران[۱۴۹]، ۲۰۰۴ و هوم و کامپبل[۱۵۰]، ۱۹۹۲). بر اساس گزارش بوراس و اوتگوی[۱۵۱] (۲۰۰۶) در شرایط تنش خشکی اگر مخزن عامل محدودکننده در ذرت باشد آنگاه ذخایر ساقه نقش کمی در تولید عملکرد دانه دارند و اگر منبع عامل محدودکننده باشد، سهم ذخایر ساقه مهم خواهد بود. گزارش شده است که افزایش سهم ذخایر ساقه در پر شدن دانه نشان دهنده شرایط نامطلوب در طی پر شدن دانه است و این صفت با عملکرد دانه رابطه معکوسی دارد (مدنی و همکاران، ۲۰۱۰). سهم مواد ذخیره ای قبل از گلدهی در کمک به عملکرد دانه ذرت تا ۹۰ درصد و به طور متوسط بین ۲۰ تا ۴۰ درصد گزارش شده است (تمدن رستگار، ۱۳۷۹). سهم کربوهیدراتهای ذخیرهای در پر کردن دانه تا ۵۰ درصد توسط یوشیدا (۱۹۷۲) گزارش شده است.
محققین وجود روابط مختلف بین عملکرد و کاهش وزن ساقه و اندام هوایی در بعداز گلدهی را که ناشی از انتقال مجدد مواد می باشد را گزارش کردهاند. لوپزوکاستاندا[۱۵۲] و ریچارد (۱۹۹۴) یک رابطه مثبت بین این دو صفت عملکرد، کاهش وزن ساقه و اندام هوایی برای تعدادی از ارقام متفاوت جو، گندم، تریتیکاله و یولاف گزارش کردند اما زمانی که فقط ارقام گندم در نظر گرفته شد، رابطهای مشاهده نشد. فلود[۱۵۳] و همکاران (۱۹۹۵) یک روند منفی بین کاهش وزن ساقه بعد از گلدهی و عملکرد دانه برای ارقام مختلف گندم تحت شرایط خشکی ملایم، متوسط و سخت در دوره پر شدن دانه گزارش کردند. اهدایی و وینس[۱۵۴](۱۹۹۶) چنین روند منفی بین دو صفت تحت شرایط کشت آبی مشاهده کردند ولی تحت شرایط خشکی انتهایی، روندی وجود نداشت. محققین دیگر اعلام کردند که نسبت بالایی از عملکرد دانه از ماده خشک انتقال یافته بدست میآید و به همین دلیل ماده خشک در گلدهی باید به حداکثر مقدار خود برسد (صدیقی و همکاران، ۱۹۸۹).
جدول۴-۱۰- تجزیه واریانس اثر سایه اندازی در مراحل مختلف رشد بر میزان، کارایی و سهم انتقال مجدد نخود رقم ILC482
منابع تغییرات | درجه آزادی | میانگین مربعات | ||
انتقال مجدد مواد ذخیرهای از ساقه به دانه | کارایی ساقه در انتقال ذخایر به دانه | سهم نسبی ذخایر ساقه در عملکرد دانه | ||
تکرار | ۲ | ns001/0 | ns51/0 | ns25/3 |
مرحله سایهاندازی (D) | ۲ | **۰۹۸/۰ | ** ۳۲/۲۸۲ | **۶۹/۹۱ |
شدت سایه اندازی (S) | ۴ | **۵۸۸/۱ | ** ۵۵/۵۰۷ | **۴۰/۱۹۹ |
اثرات متقابل S×D |
شکل ۳-۲-۲- ساختار کتین و کایتوزن……………. …………………………….. ………………………..۱۰۴
شکل ۳-۲-۳- کاربردهای کایتوزن………….. …………………………….. ……………………………….۱۰۶
شکل ۳-۲-۴- آلفا اسدیسون………… …………………………….. …………………………………………۱۰۷
شکل ۳-۲-۵- هورمونهای جوانی………………. …………………………….. ………………………….۱۰۷
۳-۳- کندسوزکننده ها و مواد ضد آتش
شکل ۳-۳-۱- آمونیوم سولفات………. …………………………….. ………………………………. …….۱۱۷
شکل ۳-۳-۲- آمونیوم فسفات…….. …………………………….. …………………………….. ………….۱۱۸
شکل ۳-۳-۳- دی آمونیوم فسفات………… …………………………….. …………………………………۱۱۹
شکل ۳-۳-۴- آمونیوم دی هیدروژن فسفات………… …………………………….. ………………….۱۲۰
شکل ۳-۳-۵- بوریک اسید……………………… …………………………….. ……………………………..۱۲۱
شکل ۳-۳-۶- گوانیل اوره فسفات ……………………….. …………………………….. ………………..۱۲۴
شکل ۳-۳-۷- سدیم سلیکات………………. …………………………….. …………………………………۱۲۵
۳-۴- پرداختهای نهایی
شکل ۳-۴-۱- قسمتی از زنجیره نیترات سلولز………. …………………………….. ………………….۱۳۴
شکل ۳-۴-۲-شماره ۱ گلیسرول، شماره ۲ پنتا اریترول……………….. ……………………………..۱۳۵
شکل ۳-۴-۳-شماره ۱ ارتوفتالیک اسید شماره ۲ ایزوفتالیک اسید…………… …………………..۱۳۵
شکل ۳-۴-۴- نمایش نموداری ترکیبات آلکید ها………… …………………………………………….۱۳۶
شکل ۳-۴-۵- مولکول اورتان (اتیل کاربامات) حاصل از واکنش بین اوره با اتیل الکل……..۱۳۸
شکل ۳-۴-۶- شکل گیری بیوریت (دی ایزوسیانات+ آب)…………………………………………..۱۴۰
شکل ۳-۴-۷- واکنش ایزوسیانات با آب تولید دی اکسید کربن میکند…………………………..۱۴۰
شکل ۳-۴-۸- واکنش بین اوره و فرمالدئید…………………………………………………………………۱۴۲
شکل ۳-۴-۹- تولید زنجیره خطی پلی استر از واکنش گروه دی الکل با گروه
دی کربوکسیلیک اسید………… …………………………….. …………………………….. …………………۱۴۳
شکل ۳-۴-۱۰- آکریلات (۱) و متاکریلات (۲) استر………….. ……………………………… ……..۱۴۵
شکل ۳-۴-۱۱- مونومر ونیل استات………… …………………………….. ………………………………۱۴۶
شکل ۳-۴-۱۲- واکنش گروه اپوکسی با آمین ثانویه…… …………………………….. ………………۱۴۷
شکل ۳-۴-۱۳- واکنش پیوند اسید با حلقه اپوکسی و تولید گروه های هیدروکسیل…………۱۴۷
شکل ۳-۴-۱۴- ایجاد پیوند درونی به واسطه بار مثبت حاصل از واکنش پیوند اسید با حلقه
اپوکسی و تولید گروه های هیدروکسیل……………………. …………………………….. ……………….۱۴۸
شکل ۳-۴-۱۵- رفتار ویسکوزیته آلکیدها و پلی استرهای بر پایه آب………… …………………۱۵۰
فصل اول:
مقدمه
رشد بی سابقه جمعیت جهان در ۵۰ سال گذشته سبب گردیده تا کره خاکی ما به تراکم شش میلیاردی از انسان دست یابد. افزایش چشم گیرجمعیت سبب پدیدار شدن مشکلات فراوان در عرصه های مختلف گردیده است. رشد جمعیت در حالی است که مصرف مواد اولیه به طور قابل توجهی افزایش یافته، به طوریکه میتوان گفت نرخ رشد جمعیت در بسیاری از کشور ها بیش از نرخ رشد مصرف کالا در آن کشورها است.
چوب یکی از مهمترین مواد خامی است که در تمامی عرصه های تاریخی، از ابتدای خلقت بشر تا امروز در زندگی انسانها وجود داشته و با پیشرفت علم استفاده از آن بهبود یافته و خواص و ویژگیهای بی همتای آن، جایگاه چوب را در زندگی بشر پایدار گردانده است. با وجود توسعۀ فراوان درساخت مواد مصنوعی فلزی و پلاستیکی هنوز جایگاه چوب به عنوان یک ماده اولیه ویژه، حفظ شده است. به صراحت میتوان گفت چوب عمدهترین ماده اولیه در جهان است. بسیاری از کشورهای جهان توانایی تولید چوب، بیش از نیاز خود را دارند؛ این در حالی است که بسیاری از کشورها از فقر چوب رنج میبرند و سالیانه هزینه فراوانی را برای جبران این کمبود متقبل میشوند. یکی از علل استفاده از مواد جایگزین چوب در این کشورها، همین مسئله است.
حفاظت چوب میتواند سبب نگهداری و بقای جنگلها، حفاظت از چوب آلات با چوب برون فراوان، فراهم ساختن امکان استفاده از گونه هایکم دوام، افزایش عرصه استفاده از چوب در محیطهای مختلف، افزایش عمر مفید چوب، استفاده از چوب درشرایط تخریب، اثر بر روی استفاده از مواد جایگزین، صرفه اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، گردد.
یکی از اهداف صنعت حفاظت چوب جلوگیری از پوسیدگیهای بیولوژیک در چوب است. یکی از راهکارهای حفاظتی برای مقابله با پوسیدگی قارچی، تیمار چوب با مواد حفاظتی شیمیایی کارآمد میباشد که در این رابطه حفاظت از محیطزیست را نیز باید مد نظر قرارداد.
برای مقابله با عوامل مخرب بیولوژیکی میتوان از تکنیکهای مثل خشک نگه داشتن چوب، استفاده از حشرهکش و قارچکشهای مناسب و یا استفاده از چوبآلاتی که به طور طبیعی دارای دوام هستند و یا استفاده از چوبهای حفاظت شده یا اصلاح شده استفاده نمود. جلوگیری از تماس قارچی با چوب میتواند روش مناسبی برای به حداقل رساندن تکثیرکلونیهای میکروبی و یاتشکیل کپک در چوب باشد. اصلاح سطح چوب با بهره گرفتن از نانوذرات تکثیر باکتریها و کلونیهای قارچها را به طورچشمگیری کاهش میدهد. ذرات نانو روی، با قطر در حدود ۳۰ نانومتر، میتواند وارد حفرههای سلولی شده و از طریق پونکتوآسیون ها به دیواره سلولی و سایر حفرات رسوخ کرده و در روی دیواره یک اتصال قوی را ایجاد نماید و این عمل بافت گردد تا از حملات میکروبی جلوگیری شود.
تیمار چوب با مواد ضد آتش میتواند، حساسیت چوب در برابر آتش را از بین ببرد و یا کاهش دهد و همچنین استفاده از مواد ضد آب میتواند سبب مقاومت چوب در برابر رطوبت و استفاده از آن در محیطهای آب و در تماس با رطوبت گردد. استفاده از پرداختهای نهایی مناسب میتواند یکی از سادهترین راهکارهای حفاظتی به خصوص برای مصارف داخلی باشد.
چوب آلات تیمار شده بایستی دو معیاراصلی را رعایت کنند:
۱ . نیاز مصرف کننده از چوب تیمار شده در محیط مصرف را برآورد کنند.
۲ . در محیط مصرف، باید بدون ایجاد ریسک غیر معقول، برای انسان و یامحیطزیست باشند.
آژانس حفاظت چوب آمریکاEPA[1] از جمله سازمانهایی است که به تنظیم آیین نامه ها و ضوابط مورد نیاز برای تولید و مصرف مواد حفاظتی میپردازد. بر اساس قانون ایالات متحده آمریکا، هر محصولی پیش از فروش و توزیع، باید توسط این سازمان مورد بررسی قرار بگیرد.
درجه حفاظت به دست آمده به مقدار مصرف مواد حفاظتی و نفوذ مناسب و ماندگاری مواد شیمیایی بستگی دارد. بعضی از مواد حفاظتی نسبت به بقیه موثرتر هستند، و بعضی برای مصارف خاص مناسب هستند. در شرایط مختلف، روشهای مختلفی از تیمار چوب در دسترس است اما عموما تیمارپذیری برای گونه های چوبی با درون چوب کم مورد استفاده بوده و پایداری تیمار در برون چوب بیشتر است. برای به دست آوردن تأثیر طولانی مدت ونفوذ مناسب و ماندگاری برای هر یک از گونه های چوبی ماده شیمایی حفاظتی و روش تیمارخاصی مورد نیاز است. برای مواد حفاظتی که در چوب به کارمیروند توصیههایی شده است که میتوانند در سطح ماندگاری و نفوذ مناسب افزایش بسیاری در سالم ماندن ساختار چوب ایجادکنند. بنابراین هزینه عادی جایگزینی چوب تیمار شده در سرویس خیلی کمتر از همان چوب بدون تیمار است. در تشریح روشهای تیمار مواد حفاظتی و گونه های چوبی، برای حفاظت مورد نیاز در شرایط خاص و در معرض گذاری و خارج از ساختمان به صورت ترکیبی باید تهیه شوند. همه این فاکتورها به وسیله انجمن حفاظت گران چوب آمریکا[۲] (AWPA) وانجمن آزمایشات و مواد آمریکا[۳] (ASTM) مطرح شدهاند.
محور اصلی این تحقیق، پیرامون مواد حفاظتی مناسب جهت مقابله با هوازدگی، قارچها، حشرات و همچنین مواد ضد آب، کند سوز کننده ها و پرداختهای نهایی با تاکید بر مواد نوین و سازگار با محیطزیست میباشد. امید است که آشنایی بهتر با مواد مناسب حفاظتی بتواند مسیر استفاده بهینه از چوب به عنوان یک ماده ارزشمند را که در بسیاری از کشورهای پیشرفته مدتهاست هموار گشته، را برای کشور ما نیز هموار گرداند. شناخت مواد حفاظتی چوب و چوبهای حفاظت شده باعث تسهیل در انتخاب، شناخت، خرید و نصب صحیح و آگاهانه مصالح میگردد. اهمیت به افزایش عمر مفید چوب و کیفیت آن در سرویس سبب اطمینان بیشتر به این ماده در صنعت میگردد. با توجه به این مطلب که کشور ما از جمله کشورهایی است که دچار فقر درختان صنعتی میباشد، امید است استفاده از مواد و راهکارهای حفاظتی مناسب بتواند عمر مفید چوب آلات را از چند سال به چندین سال افزایش دهد تا از خروج سرمایه ملی برای واردات چوب کاسته گردد. استاندارد های و قوانین مورد استفاده در این تحقیق عموما، بر اساس سازمانهای، انجمن حفاظت گران چوب آمریکا(AWPA ) و آژانس حفاظت محیطآمریکا(EPA) میباشند.
معرفی برخی از استاندارد های بینالمللی پیرامون سمیت مواد شیمیایی:
جدول ۱-۱- استانداردهای AWPA پیرامون شرایط متفاوت مصرف فرآورده های تیمار شده به صورت زیر میباشند:
۷٫ قیمت حاملهای انرژی: قیمت حامل های انرژی از عوامل اصلی موثر بر تقاضای انرژی است که براساس نظریه رفتار مصرف کننده، با مصرف رابطه معکوس دارد. به عنوان مثال کشورهایی که قیمت بنزین در آنها بالاتر است در مجموع شدت انرژی پایین تری دارند. لازم به ذکر است با اینکه در چند دهه اخیر قیمت بنزین در ایر ان روند افزایشی داشته اما شدت انرژی افزایش پیدا کر ده است که نشان می دهد جهت بررسی عوامل موثر بر شدت انرژی در یک کشور ، علاوه بر استفاده از تجارب سایر کشورها بایستی به سوابق آماری مربوط به خود آن کشور نیز مراجعه نمود.
۸٫ کارایی انرژی: کارایی[۴۳] مفهومی است که هزینه منابع صرف شده در فرایند کسب هدف را ارزیابی میکند. بدین صورت که مقایسه خروجیها بدست آمده با ورودیهای مصرف شده میزان کارایی را مشخص میکند. به طور کلی، کارایی انرژی مربوط است به استفاده کمتر از انرژی برای تولید یک میزان مشخص کالا یا خدمات نسبت به قبل و کارایی انرژی را می توان از طریق فرمول زیر محاسبه نمود:
(۲-۲) تولیدات مفید فرایند =کارایی انرژی
انرژی ورودی به فرایند
۲-۲-۳- جهانیشدن و شدت انرژی
به لحاظ ارتباط تنگاتنگ انرژی با زندگی روزمره مردم و جوامع و نیز حیات کشورها و دولتهاست که دولت های متقاضی و دولت های تولیدکننده را دائما نگران کرده است و از همین روست که انرژی در سیاستهای ملی و بین المللی نقش تعیین کننده ای پیدا کرده است و الگوهایی از رقابت، همکاری، کشمکش، تجاوز، تعامل، هم گرایی و واگرایی را در عرصه بین المللی و روابط بین کشورها و دولتها شکل داده است. از اینرو تحلیل تاثیر جهانیشدن بر انرژی بسیار ضروری میباشد.
تویربرگ[۴۴] (۲۰۱۳) دلایل متعددی را بیان می کند که چرا جهانیشدن یک مشکل بزرگ است. او اعتقاد دارد که اقتصاددانان، جهانیشدن را از همه جوانب بررسی نکرده اند و به مشکلات واقعی جهانیشدن توجهی نشده است. به خصوص، آنها این مسایل را در نظر نگرفتهاند که منابع محدود است یا توانایی نامحدودی برای کنترل آلودگی در حال افزایش نداریم. بنابراین جهانیشدن را به طور موقت به عنوان بهترین شناختهاند. تویربرگ ۱۲ دلیل که چرا جهانیشدن، همانگونه که وعده داده شده است نیست و در حقیقت یک مشکل خیلی بزرگ است ارائه داده است. در ذیل برخی از مهمترین دلایل مرتبط به مطالعه حاضر بیان می شود.
۱٫ جهانیشدن باعث می شود از منابع محدود و انرژی با سرعت بیشتری استفاده شود، در واقع مصرف زغالسنگ جهان به طور چشمگیری افزایش یافته است.
۲٫ جهانیشدن عملاً باعث می شود که تنظیم و کنترل مصرف انرژی با پیش بینی پیامدهای اعمال خود در سراسر جهان غیرممکن باشد.
۳٫ اقدامات جهانیشدن، قیمت نفت را افزایش میدهد.
۴٫ با جهانیشدن، تولید کالاهای مصرفی، از کشورهای با عرضه نفت محدود (کشورهای توسعه یافته) به کشورهای در حال توسعه منتقل می شود.
در سالهای اخیر، بیشتر مطالعات، به طور تجربی ارتباط بین تجارت آزاد و محیط زیست را بررسی کرده اند به عنوان مثال کول و الیوت (۲۰۰۳)، گراسمن و کروگر (۱۹۹۱)، با این حال، مطالعات بسیار کمی تاثیر تجارت بر مصرف انرژی را بررسی کرده اند.
کولی[۴۵] (۲۰۰۶) بیان می کند که انتظار میرود برای یک کشور با نسبت سرمایه به کار بالا، افزایش درجه باز بودن تجارت با افزایش مصرف انرژی و برای کشورهایی با نسبت سرمایه به کار پایین، با افت مصرف انرژی همراه باشد. به طور مشابه، با آزادی تجارت انتظار میرود که مصرف انرژی برای کشورهایی با درآمد سرانه پایین، افزایش و برای کشورهایی با درآمد سرانه بالا کاهش یابد.
علاوهبراین، در کشورهای کمدرآمد (با مقررات کمتر سختگیرانه) با افزایش درجه بازبودن تجارت، مصرف انرژی به عنوان مزیت نسبی در تولید کالاهای کثیف (تولید کالاهای آلاینده و انرژیبر) افزایش مییابد. در مقابل، با آزادی تجارت کشورهای با درآمد بالا به کاهش مصرف انرژی دست مییابند. بنابراین، به این ترتیب، در تعیین ترکیب تجارت، تفاوت ظاهر می شود.
۲-۲-۴- کارایی انرژی و شدت انرژی
شاخص کارایی انرژی از تقسیم ارزش تولید ناخالص داخلی کشور به مصرف نهایی انرژی به دست می آید و یکی از مهمترین ابزارهای سنجش کیفیت مصرف انرژی در هر کشور است. تحولات شدت انرژی می تواند ناشی از تغییر در کارایی مصرف انرژی یا تغییر ساختار اقتصاد باشد. چنانچه حجم تولید ناخالص داخلی ثابت باشد و کارایی مصرف انرژی بالا رود، آنگاه شدت انرژی کاهش مییابد.
شدت انرژی و کارایی انرژی از جمله شاخص های مهمی هستند که در تبیین رفتار مصرف انرژی بخشهای مختلف اقتصادی در کشور، برای سیاستگذاران نقش مهمی را ایفا می کنند. چنانچه شدت انرژی روند نزولی داشته باشد، بهبود کارایی مصرف انرژی را نشان میدهد. با توجه به اینکه افزایش تولید در مقابل مصرف انرژی باعث افزایش کارایی انرژی می شود، از اینرو شدت انرژی با کارایی انرژی رابطه عکس دارد.
۲-۲-۵- قیمت حاملهای انرژی و شدت انرژی
بحران انرژی، ناشی از شوک قیمت انرژی است که به صورت افزایش در قیمت انرژی تجلی می کند. قیمت انرژی از یکسو مصرف و تقاضای انرژی و از سوی دیگر تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی را تحت تاثیر قرار داده و از این رهگذر سبب تحولات شدت انرژی میگردد. زیرا همانطور که میدانیم علاوه بر نهادههای کار و سرمایه، انرژی نیز به عنوان یکی از عوامل مهم تولید در بحثهای اقتصاد کلان مطرح بوده و جایگاه ویژهای در رشد و توسعه اقتصادی به عنوان برآیند تمام فعالیتهای اقتصادی یک جامعه دارا میباشد. لذا تولید تابعی از کار، سرمایه، انرژی و مواد اولیه خواهد بود. به عبارتی داریم:
Q= f (L, K, E, M) (2-3)
که به ترتیب L نیروی کار،K سرمایه، E انرژی و M مواد اولیه میباشد. بین میزان استفاده از نهادهها و میزان تولید رابطه مستقیمی وجود دارد. یعنی افزایش هر یک از نهادههای مذکور باعث افزایش تولید میگردد. بنابراین، چنانچه شاخص کل قیمت انرژی افزایش یابد( با فرض ثابت بودن قیمت سایر عوامل) مصرف آن کاهش مییابد(بنا بر قانون تقاضا). از سوی دیگر افزایش قیمت در کوتاه مدت باعث افزایش هزینه های تولید گشته و میزان تولید را کاهش خواهد داد و در بلندمدت نیز افزایش هزینهها بستگی به توان جایگزینی سایر نهادهها خواهد داشت. چنانچه قابلیت جایگزینی وجود داشته باشد مصرف کنندگان و تولیدکنندگان اقدام به جایگزین نمودن سایرنهادهها مینمایند و تولید دوباره افزایش مییابد که به دنبال آن شدت انرژی کاهش خواهد یافت.(عمادزاده و همکاران ۱۳۸۲، صص۱۰۰-۹۹)
در نتیجه افزایش قیمت با شدت انرژی در کوتاه مدت رابطه مستقیم دارد چون با افزایش قیمت، هزینه تولید افزایش یافته و تولید را کاهش میدهد که این هم منجربه افزایش شدت انرژی می شود. و در بلندمدت رابطه منفی وجود دارد، چون با افزایش قیمت نهاده انرژی امکان جایگزینی وجود دارد و هزینه کاهش مییابد، تولید افزایش و در نتیجه شدت انرژی کاهش مییابد.
۲-۲-۶- رشد اقتصادی و شدت انرژی
در حال حاضر، انرژی در فرایند تولید کالاهای و تامین رفاه به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. این وابستگی روزافزون زندگی بشر به انرژی سبب گردیده انرژی به عنوان یک عامل مهم در رشد و توسعه اقتصادی تلقی گردد. بنابراین رابطه رشد اقتصای و مصرف انرژی از اهمیت خاصی برخوردار است.
برخی مدلهای تجربی نشان دادهاند که مصرف انرژی در یک کشور از یک منحنی U معکوس پیروی میکند. به این معنا که ابتدا با افزایش تولید سرانه، مصرف انرژی در طول فرایند توسعه اقتصادی افزایش مییابد، اما با عبور تولید سرانه از یک آستانه مشخص مصرف انرژی ثابت مانده و در نهایت کاهش مییابد. احتمالاً در سطوح پایین تولیدی، مصرف انرژی یک محدودیت اساسی برای رشد اقتصادی محسوب میشود، اما با افزایش تولید سرانه در پی افزایش سهم خدمات و صنایع با تکنولوژی بالا، کاهش سهم صنایع انرژیبر، توسعه سیستم حملونقل و گسترش دغدغههای زیستمحیطی، مصرف انرژی کاهش مییابد (دستایس و همکاران[۴۶] ، ۲۰۰۷).
با توجه به اینکه، با افزایش سطح فعالیتهای اقتصادی (تولید ناخالص داخلی) و به تبع آن تولید سرانه، میزان مصرف انرژی نیز افزایش مییابد. اما شتاب افزایش تولید بیشتر از شتاب افزایش مصرف انرژی است و این امر دلالت بر کاهش شدت انرژی دارد.(عمادزاده و همکاران ۱۳۸۲، ص ۱۰۸)
مطالب فوق، میتوان مؤید این امر باشد که با افزایش تولید سرانه و در پی آن پیشرفت تکنولوژی، کارایی انرژی افزایش مییابد. به عبارت دیگر مقدار انرژی که برای تولید یک واحد محصول نیاز است، کاهش مییابد. و این بدان معنی است که با افزایش تولید سرانه، شدت انرژی کاهش مییابد.
۲-۳- مطالعات تجربی
بررسیهای صورت گرفته در خصوص موضوع “بررسی تأثیر جهانیشدن بر روی شدت انرژی” نشان میدهد که در داخل کشور، مطالعهای با این عنوان صورت نگرفته است؛ در اکثر مطالعات انجامگرفته، متغیر مصرف انرژی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده و تأثیر عوامل مختلف بر روی این متغیر بررسی شده است. در برخی مطالعات، شدت انرژی به عنوان متغیر توضیحی به کار رفته است. سایر مطالعات مرتبط با شدت انرژی در سطح خرد انجامگرفته و یا تأثیر سایر عوامل اثرگذار بررسی شده است.
۲-۳-۱- مطالعات انجامگرفته در خارج از کشور
چانگ و همکاران [۴۷](۲۰۱۳) در پژوهش خود اثرات صادرات انرژی و جهانیشدن را بر رشد اقتصادی در مورد پنج کشور قفقاز جنوبی (آذربایجان- ارمنستان-گرجستان-روسیه و ترکیه) در طی دوره زمانی (۲۰۰۹-۱۹۹۰) و با بهره گیری از مدل تصحیح تورش حداقلمربعات متغیرمجازی در رهیافت داده های تابلویی مورد بررسی قرار داده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فزونی یافتن صادرات انرژی و جهانیشدن موجب گسترش رشد اقتصادی می گردد. در نهایت آنها به این نتیجه رسیدند که اثرات متقابل صادرات انرژی و یکپارچگی جهانی و تعامل آنها با یکدیگر یکی از عوامل مهم رشد اقتصادی در جنوب منطقه قفقاز محسوب می گردد.
برگ و نیلسون[۴۸] (۲۰۱۰) در مطالعه ای اثرات جهانیشدن و آزادسازی اقتصادی را بر توزیع درآمد در ۸۰ کشور، در طی دورهزمانی (۲۰۰۵-۱۹۷۰) با بهره گرفتن از رهیافت داده های تابلویی و روش GMM مورد بررسی قرار داده اند و نتایج گویای این است که تجارت آزاد با نابرابری درآمد دارای ارتباط و همبستگی قوی می باشد. علاوه بر این جهانیشدن از منظر اجتماعی با نابرابری مرتبط است. همچنین اصلاح اقتصاد در جهت آزادسازی نابرابری را در کشورهای ثروتمند افزایش میدهد. در نهایت اصلاحات پولی، قانونی و جهانیشدن از منظر سیاسی نابرابری را افزایش می دهد.
ساتو و فوکوشیگ [۴۹](۲۰۰۹)، در مطالعه ای ارتباط میان جهانیشدن و نابرابری درآمدی را برای کشور کرهجنوبی در طی دوره زمانی (۱۹۹۵-۱۹۷۵) و با بهره گیری از ضریب جینی مورد بررسی قرار داده اند. نتایج این مطالعه گویای این حقیقت است که از منظر جهانیشدن اقتصاد و آزادسازی بازار کالاها، نابرابری درآمدی در کوتاهمدت و بلندمدت کاهش می یابد. از طرفی بازار آزاد سرمایه نابرابری درآمدی را در کوتاهمدت و بلندمدت افزایش می دهد.
میشرا و همکاران[۵۰] (۲۰۰۹) با بررسی رابطهی تولید ناخالص داخلی و مصرف انرژی در گروهی از کشورهای جزایر اقیانوس آرام برای دورهی ۲۰۰۵-۱۹۸۰ رابطهی بلندمدت و علیت گرنجر را بین متغیرهای تولید ناخالص داخلی، مصرف انرژی و شهرنشینی را آزمون کرده و نشان دادهاند که علیت گرنجری از شهرنشینی به مصرف انرژی وجود دارد و نیز به این نتیجه رسیدهاند که در کوتاه مدت رابطهی شهرنشینی و مصرف انرژی، منفی و در بلندمدت این رابطه مثبت میباشد.
یانگ[۵۱](۲۰۰۹)، وجود رابطه علیت بین مصرف انرژی و تولید ناخالص داخلی را برای کشور تایوان بررسی کردهاست. وی با بهره گرفتن از معیارهای مختلف مصرف انرژی (نفت،گاز، زغال سنگ و برق) و داده های سالانه طی دوره ۱۹۹۷-۱۹۵۴ به یک رابطه علیت دو طرفه بین مصرف انرژی و تولید ناخالص داخلی دست یافته است.
متکالف [۵۲](۲۰۰۸) در مطالعه خود تحت عنوان تجزیه و تحلیل تجربی از شدت انرژی و عوامل موثر بر آن را، در بازه زمانی ۲۰۰۱-۱۹۷۰ برای ایالت متحده با در نظر داشتن این مسأله که در ایالت متحد امریکا از نیمهی دوم دهه ۷۰ ، بعد از اولین شوک نفت، شدت انرژی با اتخاذ سیاستهایی در این راستا، شروع به کاهش می کند. تجزیه و تحلیلی که وی انجام داد؛ در سطح خارجی، نشان میدهد که افزایش هر واحد درآمد و نیز قیمتهای انرژی نقش بسیار با اهمیتی را در کاهش شدت انرژی ایفا میکند.
هنگ و تو[۵۳] (۲۰۰۷) در مقالهای تاثیرات قیمت انرژی بر شدت انرژی در مورد کشور چین را در بازه زمانی ۲۰۰۴- ۱۹۸۵، با بهره گرفتن از روش توصیفی بررسی کرده و اثرات تغییر در قیمت انرژی را بر شدت انرژی کل و شدت نفت، برق و زغال سنگ را ارزیابی کرده اند. از داده های سری زمانی برای برآورد کشش قیمتی انرژی استفاده شده است. نتایج تجربی نشان داده که کشش خود قیمت نفت، برق ، زغالسنگ و انرژی کل در دوره های قبل و پس از سال ۱۹۹۵ منفی بوده که این امر دلالت می کند که قیمتهای نسبی بالاتر در انواع مختلف انرژی منجربه کاهش در نفت، زغالسنگ و شدت انرژی کل می شود. با این حال، خاصیت کشش خود قیمت برق پس از سال ۱۹۹۵، احتمالاً نشان میدهد که اثر قیمت ضعیفتر از عوامل دیگر مانند اثر درآمدی و اثر جمعیتی بود. تنظیم بخشها نیز موجب کاهش شدت انرژی می شود. اگرچه افزایش قیمت انرژی موجب کارایی مصرف انرژی می شود. به نظر میرسد باید به عنوان یک سیاست موثر همراه با سایر سیاستها در رابطه با قیمت انرژی، مانند امنیت عرضه انرژی و فقر سوخت در نظر گرفته شود.
شى و پولنسک[۵۴] (۲۰۰۵) با بهره گرفتن از تجزیه و تحلیل ساختارى مبتنی بر ورودی و خروجی (SDA)، آثار قیمت حاملهای انرژى را بر شدت انرژى در چین، در دوره زمانى ۲۰۰۲-۱۹۸۰ مورد بررسى قرار دادند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که قیمت انرژى، بر شدت انرژى تأثیری منفى دارد، درحالیکه قیمت سایر نهادهها و GDP، تأثیر مثبتی بر روی شدت انرژى دارد.
برنستین[۵۵] و همکاران (۲۰۰۳) در مطالعه ای تغییرات ایالات در سطح شدت انرژی و پیامدهای ملی آن را بررسی کرده اند. در فصل سه از این کتاب آنها برای درک بهتر تفاوت شدت انرژی در بین چندین ایالت تلاش کردند، آنها عواملی ر اشناسایی کردند که توضیح میدهد چرا ایالتها الگوی متفاوت شدت انرژی دارند. این عوامل عبارتند از: قیمت انرژی، کارایی انرژی، تغییرات تکنولویکی، سیاستها و فعالیتهای دولت.
سویتاس و همکاران[۵۶](۲۰۰۳) در مقاله ای به بررسی” رابطه علیت بین مصرف انرژی و تولید ناخالص داخلی” در مورد کشور ترکیه و با بهره گرفتن از تحلیل همانباشتگی پرداختهاند. آن ها با بهره گرفتن از داده های سری زمانی آژانس بین المللی انرژی طی دوره ۱۹۹۵-۱۹۶۰ به این نتیجه رسیدند که مصرف انرژی به صورت یک طرفه علیت گرنجری تولید ناخالص داخلی است.
۲-۳-۲- مطالعات انجامگرفته در داخل کشور
راسخی و سلمانی(۱۳۹۲)، رابطه شدت انرژی و کارایی اقتصادی در کشورهای منتخب را با بهره گرفتن از الگوی گشتاور تعمیم یافته برای بازه زمانی ۲۰۱۱-۱۹۹۱ بررسی نموده اند و به این نتیجه رسیدند که با افزایش شدت انرژی تا حد آستانه، کارایی اقتصادی افزایش مییابد، اما پس از آن نقطه، افزایش شدت انرژی با کاهش کارایی اقتصادی همراه است. بنابراین برای کشورهای منتخب طی دوره موردنظر وجود رابطه Uبرعکس بین شدت انرژی و کارایی اقتصادی تأیید میگردد.
فطرس و همکاران (۱۳۹۱)، رابطه بین آلودگی هوا، شدت انرژی و باز بودن اقتصاد ایران را طی دوره ۱۳۸۶-۱۳۴۶ با روش ARDL بررسی کردند. در این مطالعه رابطه شدت انرژی، تولیدناخالص داخلی سرانه و تعداد جمعیت شهرنشین در بلندمدت برای ایران رد نشد، اما رابطه بازبودن و آلودگی هوا با توجه به سطح معناداری پایین آن رد شد. و به این نتیجه رسیدند که رابطه مثبت و معنادار میان شدت انرژی، آلودگی هوا و ارتباط مثبت بین بازبودن اقتصاد و آلودگی هوا در بلندمدت وجود دارد.
پاکروان و کاوسی (۱۳۹۱) رابطه بین انتشار گازهای گلخانهای با مصرف انرژی، رشد اقتصادی و تجارت خارجی در ایران را برای سال ۱۳۸۷-۱۳۵۰ با بهره گرفتن از روش ARDL بررسی کردند و نتیجه گرفتند که مصرف سرانه انرژی، تولید ناخالص سرانه واقعی و درجه باز بودن اقتصادی تاثیر مثبت و معنیداری بر میزان انتشار سرانه گاز دی اکسید کربن دارد.
بهبودی و همکاران (۱۳۸۹) بیان می کنند، با توجه به ضرورت صرفه جویی در مصرف انرژی در ایران، شناسایی عوامل موثر بر شدت انرژی در اقتصاد ایران ضروری به نظر می رسد. هدف اصلی این مطالعه شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر تغییرات شدت انرژی در ایران و در بازه زمانی۱۳۸۵-۱۳۴۷ میباشد. به کارگیری متدلوژی تجزیه، امکان تحلیل دقیقتر روند شدت انرژی در گذشته و پیش بینی آن در آینده را برای کاربردهای سیاستی فراهم مینماید. بهرهوری انرژی یکی از عوامل تعیینکننده شدت انرژی میباشد اما علاوه بر بهرهوری انرژی، ترکیب فعالیتهای اقتصادی نیز در تعیین شدت استفاده از انرژی نقش به سزایی دارد. با افزایش فعالیتهای اقتصادی انرژیبر، شدت انرژی کل نیز افزایش مییابد. هدف این مطالعه تجزیه شدت انرژی در ایران به دو عامل کلیدی مؤثر بر تغییر در شدت انرژی یعنی افزایش بهرهوری و تغییر در فعالیتهای اقتصادی می باشد. نتایج این تجزیه به روش شاخص ایدهآل فیشر نشان میدهد که افزایش شدت انرژی در کشور در اثر تغییر ساختار فعالیتهای اقتصادی و نیز کاهش بهرهوری در بهره گیری از انرژی بوده است. همچنین براساس نتایج به دست آمده، یکی از عوامل بسیار تأثیرگذار بر شدت انرژی، قیمت انرژی میباشد. بطوری که حساسیت شدت انرژی نسبت به قیمت انرژی بسیار بالا می باشد.
ابریشمی و همکاران (۱۳۸۹) در مقالهای رابطه بین قیمت و بهرهوری انرژی در ایران را در طی دوره (۱۳۸۵-۱۳۵۰) با بهره گرفتن از روش همانباشتگی نامتقارن بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که رابطه بلندمدت بین این دو متغیر، از طریق آزمون همانباشتگی استاندارد رد می شود. در حالی که یک همانباشتگی نامتقارن یا پنهان میان قیمت انرژی و بهرهوری انرژی مشاهده می شود. همچنین بیان کردند که روند کنونی کاهش قیمت نسبی انرژی در ایران، بهرهوری انرژی را به شدت کاهش خواهد داد.
اله مراد سیف (۱۳۸۷) در مقالهاش با عنوان « شدت انرژی: عوامل تأثیرگذار و تخمین یک تابع پیشنهادی» ضمن برشمردن عوامل تأثیرگذار بر شدت انرژی کشورها با تخمین تابع چند متغیره از روش حداقل مربعات، این عوامل را برای کشورها تجزیه کرده اند. نتایج نشان می دهند که افزایش سهم ارزش افزوده بخش خدمات از تولید ناخالص داخلی اقتصاد (به عنوان نماینده تغییرات ساختاری)، تأثیری معنیدار و نسبتاً قابل توجه بر کاهش شدت انرژی از خود نشان داده است. مساحت کشورها نیز مطابق انتظارات نظری، اثر مستقیم معنادار بر شدت انرژی داشته و از نظر اندازه در حدود یک چهارم سهم خدمات بوده است. نتایج حاصل از برآورد کششها نیز نشان داد که یک درصد تغییر (افزایش) در سهم بخش خدمات، موجب تغییر (کاهش) حدود نیم درصدی در شدت انرژی خواهد شد. همچنین ضریب (کشش) متغیر مساحت کشورها نیز به طرز معنیداری انتظار تئوریک را برآورده کرده است، به طوری که افزایش یک درصد در مساحت، موجب افزایش حدود هشت دهم درصدی در شدت انرژی خواهد شد.
دادگر و ندیری (۱۳۸۴) در مطالعات خود تاثیر جهانیشدن بر اشتغال صنعتی در ایران را در بازه زمانی(۱۳۸۰-۱۳۵۲) با بهره گرفتن از رهیافت داده های تابلویی و با توجه به آمارهای منتشر شده سرشماری واحدهای صنعتی کدهای دو رقمی ISIC مورد بررسی قرار دادهاند. نتایج آزمون صورت گرفته حاکی از تاثیر منفی جهانیشدن بر اشتغالزایی کل صنایع، صنایع واردات رقابتی و صنایع صادرات محور است.