۵- توصیفات تکراری در داستان نداشته باشید. یک بار توصیف برای خواننده بس است. خواننده آن را در ذهنش نگه میدارد.
۲-۲-۶-۲٫ توصیف شخصیتها
شخصیت، تیپ، چهرهمان یا همان نمونه نوعی بحثی است که امروزه در داستان به آن زیاد پرداخته میشود.این بحث اولین با ر در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مطرح شد.در همه جای دنیا افراد مثل هم هستندو در خیلی از خصوصیات مشترکند.
شخصیت از ۴ جنبه، شخصی، خانوادگی، اجتماعی و حرفهای تشکیل شده است.
جنبه شخصی: لحظات تنهایی یک شخصیت. این که شخصیت از چه سرگرمیها، نوستالژیها و مخفیکاریهایی در اتاق یا ذهنش برخوردار است.
جنبه خانوادگی: هر شخصیتی میتواند تنها یا خانواده دار باشد. اما حتی اگر تنها باشد، مطمئناً پدر و مادری داشته است. یا کسی که قبلاً خانوادهاش بوده یا قرار است خانوادهاش باشد. طرز رفتار شخصیت با خانواده جنبه دوم اوست.
جنبه اجتماعی: نوع برخورد با شخصیتهایی که در اجتماع میبیند.
جنبه حرفهای: نوع کار و میزان درآمد میتواند در شخصیت تأثیر مستقیم داشته باشد. حتی نوع برخورد با همکاران و هشت ساعت زندگیاش در محل کار میتواند در روند کلی داستان اثر گذار باشد.
در مرحله توصیف شخصیت برای خلق یک ساختار درماتیک درست فهمیدن نقطه ضعف شخصیتها به اندازه فهمیدن نقاط قوت و یا خصوصیات ظاهری، اخلاقی و اجتماعی آنها دارای اهمیت است. اینکه آنها دقیقاً در ابتدای قصه چه طور آدمهایی هستند و پس از اینکه توانستند از پس مشکلات طرح شده در روند قصه بر بیایند به چه آدمهای جدیدی تبدیل شدند؟
۲-۳٫ عناصر قصه
«معمولاً به آثاری که در آنها تأکید بر حوادث خارقالعاده، بیشتر از تحول و تکوین آدمها و شخصیتها است، قصه میگویند. در قصه محور ماجرا بر حوادث خلق الساعه میگردد. حوادث قصهها را به وجود میآورند و در واقع رکن اساسی و بنیادی آن را تشکیل می دهند، بی آنکه در گسترش و تحول قهرمانها و آدمهای قصه نقش داشته باشند. به عبارت دیگر، شخصیتها و قهرمانها، در قصه کمتر دگرگونی مییابند و بیشتر دستخوش حوادث و ماجراهای گوناگونند» (میرصادقی، ۱۳۹۰: ۴۴).
از نظر میرصادقی «اغلب قصهها فاقد پیرنگند» (میرصادقی، ۱۳۹۰: ۴۴). یا به عبارتی بافتی ساده دارند: حوادث، علت و معلولی نیستند و یا منطقی که در پس افکار و اعمال نهفته است، استوار و پیچیده نیست و یا حتی از استدلال منطقی قابل قبولی پیروی نمیکنند؛ اما علیرغم تمامی این تعاریف مطالعه در افسانهها و قصههای ملل فصول مشترکی را که همان بنمایه و ساختار آن باشد به ما عرضه میدارد. افسانهها و قصهها همانند سایر آثار ادبی شفاهی یا مکتوب از عناصر ساختاری خاصی تشکیل شدهاند.
۲-۳-۱٫ راوی
«یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود …»
«یکی بود، یکی نبود، زیر گنبد کبود …»
«روزی روزگاری در سرزمینی دور دست …»
«سالها پیش در …»
«آوردهاند که …»
….
«بالا رفتیم ماست بود، پایین اومدیم دوغ بود، قصهی ما دروغ بود»
«قصه ما به سر رسید، کلاغه به خونهاش نرسید»
چند نمونهای که در بالا آمده، نمونههایی است از آغاز و پایان قصهها و افسانهها، آنچه که در تمامی این نمونهها شایان توجه است، این نکته مهم است که تمام این جملهها سخن یک راوی است.
راوی یا روایتگری که قصه، افسانه، حکایت و داستانی را نقل میکند. این راوی در طول حکایت داستان در تمامی صحنهها حضور دارد و تمام ماجراها از دید اوست که روایت میشود.
راوی آگاه به تمام ماجرا است و بیش از شخصیت قصه از وقایعی که در پیش روست، اطلاع دارد. او خود شاهدیست بر داستانی که در حال نقل آن است؛ بنابراین او را راوی «همسان رویدادی» یا راوی شاهد یا دانای کل میدانند (فورستر، ۱۳۷۱: ۶۱).
در قصه و افسانه، خواننده میتواند در جریان گفتوگوی شخصیتها قرار بگیرد.
قصه و افسانه برای حکایت شدن و گوش سپردن به نقل نقال یا راوی است.
۲-۳-۲٫ شخصیتها در قصهها
در بیشتر قصهها و افسانههای ملل، شخصیتهای معرفی شده یا خوبند یا بَد. خوبها دارای خصائل عالی انسانی از قبیل فروتنی، جوانمردی، سخاوت، شجاعت و محبتاند. در همهی این افسانهها، خواننده میبیند که این صفات نیکو، گرچه ممکن است سبب مشکلات و سختیهایی شود، ولی همواره قهرمانانی که دارای این صفاتاند در پایان پیروزند.
قصهها و افسانههای عامیانه، معمولاً از طرح خاصی پیروی میکنند، شروع و پایان مخصوص به خود دارند و شخصیتای اصلی داستان اغلب در همان چند جملهی اول معرفی میشوند.
در قصههای عامیانه و افسانهها افراد اصلی داستان شخصیتهای روشن و مشخصی دارند و بیشتر مشابه یکدیگرند.
۲-۳-۳٫ زمان و مکان در قصه
«در قصهها زمان و مکان فرضیاند و تصویری. مشخص نیست که قصهها مربوط به چه زمانی است» (میرصادقی، ۱۳۹۰: ۶۷).
به حدس و گمان باید دریافت که این قصهها به چه دورهای تعلق دارد و بازگو کنندهی وضع اجتماعی و سیاسی مردم کدام دوره است. این زمان و مکان فرضی، چون زمان و مکان فرضی و تمثیلی بعضی از رمانها یا داستانهای کوتاه و بلند مروزی نیست که نویسنده احساس و اندیشهای را در حیطهی زمانی و مکانی خاصی که جنبه تمثیلی و نمادین(سمبلیک) دارد مطرح میکند و به داستان بُعد کلی و جهانی میدهد و به دردها و اسارتها و تنگناهای سرنوشت بشری از دیدگاه عمومی و جمعی نگاه میکند.
شهر یا کشور فرضی و خیالی نویسنده قصه، مظهری از شهر یا کشور خود او بوده است و وقایعی که در قصهها اتفاق میافتد، وقایعی بوده است که در کشورش روی داده است.
معمولاً حوادث و ماجراهای قصهها در کشورهایی مثل چین، ماچین، حلب، یمن و غیره، اتفاق میافتد (میرصادقی، ۱۳۹۰: ۶۸).
در افسانهها و قصهها، صحنهها را معمولاً در کنار هم میبینیم. زمان و مکان فرضی است، اما همه چیز قابل دسترسی و سهلالوصول است. در قصهها همهی موقعیتها و مکانها و زوایا در یک سطح و در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
۲-۴٫ ولادیمیر پراپ و عناصر خویشکاری
ولادیمیر پراپ متولد ۱۸۹۵ میلادی است. او در کتاب معروف خود «ریختشناسی قصههای پریان» سی و یک کارکرد برای قصههای پریان در نظر گرفت. ولادیمیر پراپ روایتشناس روس است که ساختار قصههای پریان روسی را به هفت حوزه عمل و سی و یک نقش ویژه تقلیل داده است. او در سال ۱۸۹۵ م در سنپترزبورگ به دنیا آمد. وی تباری آلمانی داشت و در رشته فقه اللغه روسی و آلمانی فارغالتحصیل گردید. او به تدریس زبان آلمانی میپرداخت و از سال ۱۹۲۳ م مدرس فولکلور در دانشگاه لنینگراد بود. وی حاصل سالها تحقیق و مطالعهی خویش را در نخستین کتابش، ریختشناسی قصههای پریان، در سال ۱۹۲۸ م منتشر کرد.
پراپ خویشکاری را یکی از اجزای سازنده قصه میداند. «باری قدم اول شناخت و تعریف کوچکترین واحدهاست. وقتی کوچکترین واحدها جدا و تعریف شدند، قدم بعدی در تجزیه و تحلیل ساختاری بررسی روابط متقابل این واحدها و راههای ترکیب آنها با یکدیگر است. پراپ کوچکترین جزء سازهای قصههای پریان را «خویشکاری[۷]» مینامد، و «خویشکاری» را به عمل و کار یک شخصیت از نقطه نظر اهمیتش در پیش بُرد قصه تعریف میکند» (پراپ، ۱۳۹۲: ۸).
پراپ در ریختشناسی، ترکیب، ساختمان اشیاء و پدیدهها را بررسی میکند. «در این امر امکان کوچکترین تردیدی نیست که ما میتوانیم پدیدهها و اشیا پیرامون خویش را از جنبه ترکیب و ساختمانشان، یا از جهت فرآیندها و دگرگونیهائی که بر آنها عارض میگردد، و یا از جنبهی خاستگاه و اصل آن بررسی کنیم» (پراپ، ۱۳۹۲: ۲۴). تعریف پراپ از کارکرد شخصیتها یکی از مهمترین و انقلابیترین نوشتهها در تاریخ فولکلور است. او مینویسد: «یک عمل نمیتواند جدای از مکانی که در جریان روایت دارد تعریف شود» (همان: ۱۱).
عمل یا کارکرد فقط در مکان خویش در جریان روایت تعریف میشود. واحد حداقل به عنوان بخشی از تیپ در نظر گرفته شده و باید با توجه به این که در کجا رخ میدهد مورد بررسی قرار گیرد.
هرکارکرد در قصه، هدف خاصی را دنبال میکند. به عقیده پراپ کارکردهای انتزاعی باعث شکلگیری قصه میشوند. «پراپ تجزیه و تحلیلهایش را با الگوهای افلاطونی که در ذهن دارد انجام میدهد و برای او قصه همیشه به وسیله کارکردهایی انتزاعی شکل میگیرد و با جزئیات ملموس مادی طول و تفصیل مییابد.
پراپ واحد سازنده روایت را کارکرد نامید که عمل یکی از شخصیتهای قصه است.
«پراپ در بررسی افسانههای جادویی روسی به این نتیجه رسید که شخصیتهای قصهها مختلفند، ولی کارهایی که انجام میدهند، از شمار معینی تجاوز نمیکند. وی واحد سازندهی روایت را کارکرد نامید. کارکرد، عمل یکی از شخصیتهای قصه است.
اغلب در قصههای مشابه، برخی کارهای مشابه به شخصیتهای مختلف نسبت داده میشود و فقط نام قهرمان داستان تغییر میکند اما اعمال و خویشکاریهای آنان ثابت میماند.
پراپ در کتاب قصههای پریان سی و یک خویشکاری یا کارکرد برمیشمارد که به منظور تبیین بهتر موضوع به معرفی آنها پرداخته میشود:
۱- صحنه آغازین
۲- غیبت
۳- نهی
۴- نقص نهی
۵- خبرگیری
۶- خبردهی
سینگ و همکاران (۲۰۰۰) پدیده ی پیری (aging) و رشد (growth) را درون خطوط جریان بررسی نمودند. در این آزمایشات دما پایین تر از دمای تشکیل واکس قرار داده شد. نفت مورد استفاده ۶۷% در صد وزنی واکس[۱۰] حل شده درون مخلوط ۳ به ۱ نفت معدنی و کروزین (mineral oil & kerosene) می باشد.
در فواصل ۲ اینچی فشار سنج هایی نصب گردید که بر اساس اختلاف فشار، میزان ضخامت اندازه گیری می شود. واکس بدست آمده بوسیله ی کروماتوگرافی آنالیز شده و مشخص شد که واکس یک شبکه ی ۳ بعدی شامل کریستالهای واکس و میزان قابل توجهی نفت محبوس درون ساختارش می باشد. میزان واکس درون ژل رسوب کرده با زمان و گرادیان دمایی در طول لوله افزایش می یابد. این پروسه ی کهنه شدن بر اثر نفوذ متقابل مولکول های واکس به درون لایه و نفوذ مولکول های نفت به درون جریان از سمت لایه مزبور می باشد. سپس یک مدل ریاضی برای پیش بینی رشد لایه و ترکیب واکس رسوب بر روی دیواره ی سرد ارائه دادند. از آنجاییکه آنها رژیم آرام را مد نظر گرفتند، جداسازی لایه ای یا ورقه ورقه شدن(shear removal)، پخش براونین و نشست گرانشی در مقایسه با پدیده ی غالب یعنی نفوذ مولکولی قابل صرفنظر کردن می باشد.
ونکاتزان(۲۰۰۴) کار سینگ را گسترش داد و این کار را با در نظر گرفتن جریان آشفته برای مدلسازی انجام داد. در جریان آرام، نرخ جریان آرام بوده و نرخ رسوب مولکول های واکس از فاز نفتی نسبتاً سریع می باشد، که می توان بر این اساس سینتیک تشکیل رسوب قابل صرفنظر کردن می باشد (در جریان آرام). با این حال این سینتیک در جریان آشفته به عنوان پدیده ی غالب بیان می گردد، در نتیجه این مدل، سینتیک رسوب را وارد محاسبات می نماید، اگرچه آزمایشات نشان داد که از این مورد هم می شود در جریان آشفته صرفنظر نمود.
هرناندز و همکاران (Hernandez 2004) مدل لایه نازک (thin-film) را بهبود بخشیدند. آنها جداسازی ورقه ورقه ای و سینتیک مقاومتی را برای نفوذ مولکول های واکس به درون لایه واکسی در نظر گرفتند. ترم مقاومت سینتیکی (kinetic resistance) اجازه می دهد که غلظت واکس در سطح تماس متفاوت باشد. نتایج حاصل از آزمایشات با بهره گرفتن از برش میعانی نشان داد که بدون استفاده از ترم مقاومتی مدل سینگ میزان ضخامت را زیاد پیش بینی می کند و همچنین میزان واکس موجود در لایه را نیز کمتر از حد معمول تخمین می زند.
رسوب پارافین افت فشار اصطکاکی در لوله را با کاهش قطر موثر لوله، dw، افزایش می دهد. برخی از محققان گزارش می دهند که زبری موثر نیز افزایش قابل توجهی با توجه به رسوب پارافین دارا می باشد (برن و همکاران). هر گونه افزایش در زبری در نتیجه افزایش ضریب اصطکاک (تحت جریان آشفته)، f ، که در نتیجه افزایش افت فشار همانطور که در معادله (۳-الف)نشان داده شده است می گردد. معادله فانینگ برای افت فشار اصطکاکی در لوله ها.
(۳-الف)
رسوب پارافینی در جریان چند فاز به نحو ضعیفی فهمانده شده است. برای جریان تک فاز نفت خام حاوی واکس، با وجود مقدار قابل توجهی از مطالعات که در مقالات وجود دارد، مکانیسم رسوب هنوز هم به طرز صحیح درک نمی شود.
۳-۳- رسوب پارافین در سیستم های جریان تکفازی
تعدادی از محققان پدیده رسوب پارافین را در سیستم های تک فاز جریان نفت بررسی کرده اند. متزین(۱۹۹۶) و لوند (۱۹۹۸) بررسی کاملی از مقالات موجود در تئوری رسوب واکس در طول جریان تک فاز را گزارش دادند. چهار مکانیسم به عنوان علل احتمالی وقوع رسوب واکس به ترتیب نفوذ مولکولی، پراکندگی برشی ، نفوذ براونی و نشست گرانشی شناخته شدند.
همودا[۱۱] و دیویدسن[۱۲] در (۱۹۹۵)، و ایتون[۱۳] و وییتر[۱۴] نشان داده اند که مکانیزم پراکندگی برشی بر اساس مشاهدات تجربی، قابل صرفنظر می باشد. کریک و همکاران. (۱۹۹۹) نیز اذعان دارند که پراکندگی برشی، انتشار براونی ونشست گرانشی عوامل مؤثری در پدیده رسوب نیست.
۳-۴- رسوب پارافین در سیستم های جریان چند فازی
رسوب پارافینی در جریان چند فازی بطور ناچیز درک شده است. در این قسمت ، همه منابع اشاره به جریان های چند فازی اساساً متشکل از جریان گاز طبیعی و نفت خام دارند. اثر فاز آب در رسوب پارافین مورد بررسی قرار نمی گیرد. در سیستم های چند فاز، فاز گاز اضافی به پیچیدگی درک پدیده های رسوب موم می افزاید.
ریگ[۱۵] و همکاران.(۱۹۹۸)[۴۰] و داوسون مدل هایی برای رسوب پارافین چند فازی ارائه داده اند، اما مدل ارائه شده شامل مفروضاتی چند و البته نا صحیح که با داده های تجربی مناسب بوده و هرگز تایید نگردید، می باشد. فورسدیک[۱۶] [۴۱] و متزین و همکاران [۴۲] واَپته[۱۷] و همکاران [۴۳] ارائه شرحی از اثرات احتمالی جریان های چند فاز در رسوب پارافین را فراهم نمودند.آنها پیشنهاد دادند که اثرات اصلی جریان های چند فاز در رسوب واکس مؤثر از ترکیب اجزاء و الگوهای جریان است.اَپته [۴۴] با انجام یک تحقیق مقدماتی رسوب واکس، متوجه شد که رسوب واکس مختص الگوی جریان است. یک شبیه ساز جهت پیش بینی رسوب واکس در محیط های چند فازی توسعه داده شد و با اطلاعات جمع آوری شده آزمایش گردید.
ریگ و همکاران. فرض کردند که گرادیان دمای شعاعی در مخلوط جریان دو فازی سبب می شود واکس حل شده از جریان نفت به سمت دیواره نفوذ کند. فرایند نفوذ در زیر لایه جریان آرام رخ می دهد. ریگ و همکاران فرض نمودند که سطح داخلی محیط مرطوب به الگوی جریان محلی و ماندگی مایع بستگی دارد. به عنوان اولین تقریب برای جریان حلقوی، حباب پراکنده و حبابی و متناوب، و الگوهای جریان ناشی از اسباب گرداننده، فرض شده است محیط کل مرطوب می شود. این تقریب باعث این می شود که نرخ تشکیل لایه رسوب به شدت وابسته به شیب غلظت، که وابسته به گرادیان درجه حرارت شعاعی بین جریان مخلوط دو فاز نفت و دیواره لوله است، شود. داوسون[۱۸] [۴۵] نرخ رسوب پارافین در محیط جریان های چند فاز را با بهره گرفتن از یک ضریب انتقال جرم محلی از پارافین حل شده در یک کانال بسته تعریف نمود. ضرایب انتقال جرم بین سطحی از مایع به دیوار برای هر قطعه لوله بسته با توجه به شرایط محلی جریان و تعیین خواص سیال، بدست آمد. با بهره گرفتن از قیاس چیلتون-کالبرن رابطه بین جرم و انتقال حرارت را فراهم می کند، عوامل بهبود دهنده انتقال حرارت در جریان چند فاز را برای انتقال جرم اعمال کرد. ضریب انتقال جرم با بهره گرفتن از این روش محاسبه، با احتساب اصلاح اثرات جریان های چند فازی با جایگزینی درست قطر لوله با قطر هیدرولیک، جهت به حساب آوردن بخشی از لوله که توسط مایع اشغال شده بود، محاسبه گردید.
محققان بسیاری پیشنهاد کردند که روش برآورد رسوب پارافین در جریان تک فاز توان اعمال شدن در جریان چند فازی را با اعمال شرایط جریان و مشتمل نمودن مکانیسم رسوب مانند اثرات ترکیبات سیال، الگوی جریان و میزان تماس با فاز مایع با دیواره لوله، دارد. اصلاح یک مدل شبه تکفاز می تواند برای تمام الگوهای جریان استفاده می شود، و نرخ رسوب را می توان در یک روش شبیه به مدل جریان تک فاز شبیه سازی نمود. در یک مایع تک فاز، نفوذ مولکولی به طور کلی در مکانیزم غالب در نظر گرفته می شود، در حالی که اثرات برش پراکندگی ناچیز در نظر گرفته شده است. با این حال ، در جریان چند فازی، محتمل است که عامل غالب و مؤثر، تنش جدا کننده ی لایه رسوب باشد. طبیعت مخلوط های چند فاز و ترکیب مایع ممکن است حلالیت پارافین را تحت تأثیر قرار دهد.
۳-۴-۱-اثر ترکیب سیال
فشار و درجه حرارت در امتداد خط لوله جریان چند فازی اثرات قابل توجهی در ترکیب مایع دارد. فشار در امتداد خط لوله، حتی با نادیده گرفتن تغییرات ارتفاع، به دلیل تلفات اصطکاکی متفاوت خواهد بود. همانطور که فشار داخلی در امتداد خط، نسبت گاز به نفت درجا را افزایش می دهد. به طور مشابه، همزمان با افت دما در امتداد خط، نسبت گاز به نفت بسته به ترکیب مایع ممکن است افزایش یا کاهش یابد. این تغییرات در دما و فشار ممکن است بر ترکیب سیال و سایر خواص مایع مانند جرم ویژه، گرانروی و ظرفیت حرارتی تاثیر گذارد. اگر این تغییرات منجر به افزایش گاز اضافی حاصل از گاز حل شده شود، گاز اضافی می تواند درجه حرارت و نرخ جریان درجا را افزایش دهد. در این واقعیت که فاز گاز تحت فشار است، بدان معنی است که نفت خام زنده تری داریم و در نتیجه حلال بهتری برای پارافین هاست. به عنوان یک نتیجه، حلالیت پارافین و دمای رسوب پارافین در امتداد خط ممکن است متفاوت باشد. سرعت جریان بیشتر گاز نیز می تواند تنش برشی دیواره را، که ممکن است به افزایش نرخ جداشدن لایه های رسوب از دیوار کمک کند، افزایش دهد.
۳-۴-۲- اثر الگوی جریان
الگوهای جریان مخلوط جریان های چند فاز در خطوط لوله افقی و تقریبا افقی به طور معمول به چهار دسته طبقه بندی شده: لایه ای (صاف و موجی)، متناوب (حباب کشیده)، حلقه ای، و حباب پراکنده. الگوهای جریان مخلوط چند فازی در یک لوله عمودی نیز به طور معمول به چهار دسته زیر دسته بندی شده اند :حبابی، حباب پراکنده، متناوب و حلقوی. این الگوهای جریان به نرخ جریان، ابعاد لوله و زاویه شیب بستگی دارند. بریل و همکاران [۴۶و۴۷] شرح کاملی از جریان های چند فاز در چاه و خطوط لوله و روش های موجود برای پیش بینی پارامترهای جریان های چند فاز به عنوان مثال الگوهای جریان، گرادیان فشار و ماندگی مایع ارائه داده اند. مدل مکانیستی توسط شیائو و همکاران.[۴۸] ارائه شده است که اغلب مورد استفاده برای پیش بینی الگوهای جریان ، شیب فشار و ماندگی مایع برای زاویه شیب لوله از۱۵- درجه تا ۱۵+ درجه است. مدل های مکانیکی توسط کایا [۴۹] و انصاری و همکاران. [۵۰] به طور گسترده ای مورد استفاده برای پیش بینی الگوهای جریان، گرادیان فشار و ماندگی مایع برای زاویه شیب لوله از ۱۵ درجه تا ۹۰درجه نسبت به افق،می باشد.
منابع منتشر شده که به طور خاص پیش بینی رسوب پارافین در خط لوله چند فازی و یا چاه ها را مورد بررسی قرار داده اند در واقع بسیار محدود است. نرخ رسوب پارافین تحت شرایط جریان های چند فازی در گذشته کمتر ازهمان میزان برای جریان تک فاز فرض می شده است، به دلایل زیر:
-
- حلالیت بیشتر واکس در نفت خام زنده دما ی تشکیل رسوب را کاهش می دهد.
-
- سرعت جریان بالاتر به دلیل وجود گاز زمان اقامت و ظرفیت گرمایی ویژه را کاهش می دهد، بنابراین افزایش نمودار درجه حرارت را سبب می شود.
-
- سزعت جریان بالاتر باعث افزایش تنش برشی در دیواره لوله می شود.
-
- حضور گاز زمان تماس نفت با دیواره لوله را کاهش می دهد.
فرضیه فوق، با این حال، با داده های تجربی تائید نشده است. واضح است که نیاز به یک ابزار قابل اطمینان تر جهت پیش بینی برآورد رسوب پارافین در محیط های چند فاز جریان وجود دارد.
۳-۵- مروری بر روش های ته نشینی واکس
فرایند رسوب گذاری ، فرآیندی از نظر تئوری پیچیده، از نظر آزمایشگاهی رضایتبخش و از نظر داده های میدانی ناقص می باشد.[۵۱] در حال حاضر مدلهای رسوب گذاری متفاوتی برای پیش بینی رسوب واکس در صنعت مورد استفاده قرار می گیرند. هدف مدل رسوب گذاری این می باشد که مدل قادر به محاسبه ی مکان تشکیل رسوب وتعیین سرعت لایه گذاری بر روی دیواره داخلی لوله باشد. افت فشار درون لوله و تعیین چگونگی حذف رسوب واکس نیز به همان اندازه اهمیت دارد [۵۲].
مدل های رسوب واکس بر اساس مکانیزم های متفاوت رسوب واکس پایه نهاده شده اند، و به منظور پیش بینی میزان رسوب واکس مهم است که کدام مکانیزم باعث ایجاد یا حذف رسوب می باشد. نکته مهم این است که حتی امروز، مکانیسم رسوب واکس به طور کامل مشخص و یا درک نشده است.
علاوه بر این، در اینجا ارائه چهار مدل رسوب واکس ارائه می گردد. مدلRRR و مدل Hydro حاصل از کاربردهای صنعتی است. مدل دانشگاه تولسا و دانشگاه میشیگان توسط گروه های دانشگاهی که پیشرو در زمینه تحقیقات رسوب واکس هستند، توسعه یافته است
۳-۵-۱- معرفی مدل ریگ، رایدال و رونینگسن
مدل (Rygg, Rydahl and Ronningsen)RRR، مدل رسوب جریان چند فازی است. با توجه به این مطلب که این مدل برای جریان آرام کارایی ندارد رسوبات را درون خطوط لوله و چاه پیش بینی می کند.[۵۳] یک مدل جریان استاندارد و پایای چند فازیست که برای پیش بینی افت فشار و ماندگی مایع در خط لوله استفاده می شود. تأثیر رسوب بر روی افت فشار و دما توسط انتگرال گیری در زمان بدست می آید. مدل واکس چند جزیی به طور متوالی ترسیب واکس در طول خط لوله را تخمین می زند و همچنین گرانروی مخلوط را محاسبه می کند. رسوب گذاری واکس با توجه به گرادیان دمایی و تنش برشی، توسط نفوذ واکس از درون مخلوط به سمت دیواره تخمین زده می شود. اصطکاک دیواره داخلی با توجه به رسوب واکس متغییر می باشد [۵۴].
مدل رسوب واکس به زیر گروه های مجزا تقسیم می شود، جاییکه هر زیر گروه تکنیک خاصی را لحاظ نموده است و اجزا به صورت مشخص و جداگانه مورد بررسی قرار می گیرند [۵۴].
زیر گروه ها:
مدل جریان :
-
- رژیم جریان و افت فشار را محاسبه می کند
مدل ترمودینامیکی واکس:
-
- تعداد فازها و خواص آنها را برای هر قسمت معین می کند
مدل گرانروی(viscosity):
-
- گرانروی را محاسبه می کند
ماده ۴۳۲قانون مدنی کشور سوریه که مبتنی بر هزینه تسلم مبیع است مطابق با ماده ۴۶۴ قانون مدنی مصر می باشد.[۱۷۸]
خلاصه فصل دوم
با توجه به مطالبی که در این فصل مطرح شد به این نکات می رسیم:
با توجه به مواد قانون مدنی اصل بر حال بودن تسلیم مبیع می باشد یعنی اگر عقد را به صورت مطلق منعقد کرده باشد باید مبیع را فوری تسلیم کرد مگر اینکه عرف و عادت و یا خود مبیع به گونه ای باشد که تسلیم آن موجل باشد .عواملی که در مورد زمان تسلیم مبیع تعیین کننده اند عبارتند از : تراضی طرفین،عرف و قانون.در تسلیم و تسلم قبل از موعد الزامی وجود ندارد.اگر مبیع عین یا در حکم آن باشد، بایع باید اجرت المثل منافعی را که استیفا کرده است بپردازد مگر اینکه اذن در استیفا مجانی باشد.
اگر تسلیم مبیع مدت دار باشد ولی این مدت معلوم نباشد،نه تنها شرط باطل است بلکه مفسد عقد نیز می باشد و همچنین طولانی بودن اجل ممکن است در مواردی مخالف مقتضای ذات عقد باشدو عقد را فاسد گرداند.
اگر تسلیم مبیع کلی فی الذمه مدت دار باشد،ثمن باید قبل از جدایی و برهم خورد هیأت اجتماعیه متعاملین به قبض بایع در آید.و همچنین شرط تأجیل در بیع صرف مخالف مقتضای ذات آن است و موجب بطلان آن می گردد.اصولاً مبیع باید در مکانی که عقد در آنجا منعقد شده است تسلیم شود مگر آنکه طرفین بر مکان دیگر تراضی کرده باشند یا عرف و عادت مسلمی در مورد تسلیم مبیع در مکان مشخصی وجود داشته باشد البته این در صورتی است که وقوع عقد در میان حاضرین باشد اما اگر طرفین در هنگام عقد غایب باشند و طرفین مکان تسلیم را مشخص نکرده باشند یا عرف هم مکان خاصی را برای آن معین نکرده باشد محل تسلیم را جایی که مبیع در آنجا قراردارد بدانیم.
اصل بر این است که هزینه تعهد به عهده مدیون است مگر اینکه خلاف آن شرط شده باشد . بنابراین هزینه تسلیم مبیع از قبیل اجرت نقل آن به محل تسلیم،اجرت شمردن و وزن کردن بر عهده بایع است.عواملی که هزینه های تسلیم مبیع را تعیین می کنند ابتدا تراضی طرفین است یعنی اگر طرفین در هنگام انعقاد عقد تعیین کرده باشند که هزینه تسلیم بر عهده چه کسی باشد باید بر همان اساس عمل کرد و در صورت عدم تراضی متبایعین ،عرف مشخص می کند که هزینه تسلیم بر عهده چه کسی است و در صورت عدم وجود عرف و عادت مسلمی در این موضوع و نبود تراضی طرفین ، این قانون است که معین می کند که هزینه تسلیم بر عهده چه کسی است.
زمان و مکان تسلم همان زمان و مکان تسلیم است اما در بعضی از موارد تسلم مبیع دیرتر از تسلیم آن از طرف بایع است.
فصل سوم
آثار تسلیم و تسلم
فصل سوم : آثار تسلیم و تسلم
طرح بحث :
بر تسلیم مبیع ، آثار متفاوتی مترتب است از جمله آنکه سبب ایفای تعهد بایع ، سقوط حق حبس و به عقیده گروهی از فقها و نویسندگان حقوق در مبیع کلی فی الذمه سبب انتقال مالکیت می گردد و همچنین مهمترین اثر آن این است که اصولاً تسلیم مبیع سبب انتقال ضمان معاوضی به خریدار می شود که در همین ارتباط خواهیم گفت که آیا حکم ضمان معاوضی ، مبیع کلی فی الذمه را نیز در بر می گیرد یا خیر؟
البته آثار دیگری نیز بر تسلیم مبیع مترتب است از جمله اینکه موجب صحت در بیع صرف و سقوط خیارتأخیر ثمن و غیره می شود که در این فصل در دو مبحث که ابتدا به آثار تسلیم در مبیع کلی اشاره می کنیم و در مبحث دیگر به آثار تسلیم در موارد دیگر می پردازیم.
مبحث اول : آثار تسلیم در مبیع کلی
همان طور که قبلاً گفته شد بعد از اینکه بایع مبیع را به خریدار تسلیم کرد بر آن آثاری مترتب است که برخی از این آثارها در مورد همه نوع مبیعی که تسلیم می شود مشترک است مانند آنکه با تسلیم هر نوع مبیع تعهد بایع ایفاء می شود و حق حبس نیز ساقط می گردد ولی برخی از آثار ویژه نوع خاصی از مبیع می باشد از جمله انتقال مالکیت در مبیع کلی و همچنین انتقال ضمان معاوضی که خاص عین معین و درحکم آن است که تحت شرایط خاصی شامل مبیع کلی می شود که به آن اشاره خواهیم کرد . در زیر به بررسی اثر تسلیم مبیع می پردازیم .
گفتار اول: اثر تسلیم در ایفای تعهد
با تسلیم مبیع توسط بایع تعهد وی ایفاء و اجرا می گردد.تعهداتی که برای فرد به وجود می آید ،باید زمانی آن را به پایان برساندو ذمه خود را بری سازد.به عبارت دیگر وفای به عهد یکی از راحت ترین وطبیعی ترین راهی است که متعهد می تواند به وسیله آن ذمه خود را از دینی که بر عهده دارد آزاد کند و با وفای به عهد طرفین قرارداد به آنچه که در آغاز قرارداد انتظار داشته اند دست پیدا می کنند .
تمام مکاتب حقوقی بر وفای به عهد و قرارداد تأکید بسیار داشته اند از جمله در حقوق اسلامی که در آیات و روایات متعددی به این امر فرمان داده شده است و عمده ترین دلیل قرآنی نخستین سوره مائده یعنی جمله «یا ایها الذین آمنوا افوا بالعقود» است که صراحتاً مومنان را به وفای به عهد و عقد دستور داده است. قصد متبایعین از تشکیل و انعقاد عقد آن است که آثار آن اجرا شود. از آنجایی که یکی از آثار بیع صحیح ،تسلیم مبیعی می باشد که بر عهده بایع است با تحقق آن ،تعهد بایع ایفاء و اجرا می گردد.
آثار عقد با توجه به چگونگی ایفای آن متفاوت می باشد به این صورت که برخی از آثار همراه عقد و بدون وقفه اجرا می گردد و به عبارت دیگر با نفوذ عقد ملازمه دارد .مانند انتقال مالکیت عین خارجی به مشتری. و از آنجایی که برای تحقق آن نیاز به انجام دادن فعل خارجی نیست و خود به خود انجام می شود دارای چهره نظری می باشد . در حالی که در مواردی از عقود ،آثار آن پس از وقوع تراضی باید اجرا شود و چون به طور مستقیم از عقد ناشی می شود ،در حکم اجرای عقد است. البته قراردادهایی نیز وجود دارند که ممکن است هردو اثر را باهم داشته باشند.[۱۷۹]ممکن است مدیون به میل و رغبت خود وفای به عهد کند و یا اینکه بایع تعهدات خود را انجام ندهد که در این صورت الزام به اجرا می شود که این اجبار و الزام از طریق دادگاه خواسته می شود.[۱۸۰]بنابراین اجرای مفاد عقد توسط متعهد ممکن است اختیاری و یا اجباری باشد.
بند اول : مقصود از وفای به عقد و عهد
وفا در لغت، مصدر ثلاثی مجرد از«وفی» به معنای انجام پذیرفتن و واژه«عهد» به معنای پیمان و قرارداد و دین ناشی از آن است.[۱۸۱] و همچنین در معنای متعدد دیگری از جمله وصیت ، میثاق ،شرط و سوگند نیز بکار رفته است .[۱۸۲] می توان گفت وفای به عهد یعنی انجام دادن عملی که منجر به برائت ذمه متعهد می گردد.[۱۸۳] وفای به عهد اصطلاحی عام و گسترده است و آن را ویژه اجرای تعهد قراردادی دانسته اند و اجرای ضمانی را که نتیجه غصب،اتلاف و تسبیب و استیفای نامشروع به عهده شخص قرار می گیرد وفای به عهد نمی
نامند ،بلکه این اقدامات اجرای تکلیف نامیده می شوند.[۱۸۴]در مقابل برخی واژه پرداخت را به جای وفای به عهد بکار برده وآن راچنین تعریف کرده اند:«پرداخت عبارت است از اجرای تعهد خواه ناشی از عقد یا ایقاع باشد و خواه ناشی از واقعه حقوقی و بزه و قانون یعنی اینکه اسباب بروز تعهد تاثیری در بحث پرداخت ندارد.»[۱۸۵] در حقوق کشورهای کامن لا ،اجرای تعهدقراردادی تحت عنوان «performance» مطرح شده و عبارت است از انجام تعهد ناشی از وعده قرارداد یا سایر تعهدات توسط متعهدی که هرگاه از اجرای تعهد خودداری نماید آثار نقص قرارداد متوجه او خواهد بود . این تعریف به صورت مختصر در فرهنگ اختصاصی حقوق نیز در حقوق آمریکا آورده شده است.[۱۸۶]
بند دوم: ماهیت حقوقی
در مورد ماهیت حقوقی وفای به عهد نظر های متفاوتی از استادان حقوق ابراز شده است به صورتی که برخی به علت اینکه طلبکار باید دارای اهلیت تصرف باشد،که نشانه لزوم قبول وفای به عهداست آن را عقد [۱۸۷]و عده ای دیگر به دلیل بی تأثیر بودن اراده داین در تحویل گرفتن موضوع تعهد و خودداری از آن ایقاع دانسته اند.[۱۸۸] اما با توجه به نظرات ارائه شده به نظر می رسد که در حقوق ایران با توجه به اینکه ایفای دین از جانب غیر مدیون نیز جایز است در زمره اعمال حقوقی قرار نگیرد و همچنین داین نمی تواند از گرفتن مورد تعهد خودداری کند که در غیر این صورت متعهدبه وسیله تصرف دادن آن به حاکم یا قائم مقام او بری می شود و لزوم داشتن برای پرداخت کننده و گیرنده نشان دهنده قراردادی بودن ماهیت وفای به عهد نیست ،بلکه این وصف برای آنها جنبه حمایتی دارد و برای این است که مال محجور در معرض تضییع و تفریط قرار نگیرد.[۱۸۹] بنابراین وفای به عهد به واقعه حقوقی بیشتر می ماند تا به عقد .
ودارای دو رکن اساسی است :
۱) وجود تعهدی که باید اجرا شود.
۲) اجرای آن بر طبق قرارداد و تعهد .
ولی از آنجایی که اجرای تعهد بستگی به مفاد و طبیعت آن دارد ،گاه این اجرا مستلزم وقوع عمل حقوقی یا قراردادی است مانند تعهد به فروش مال،که با وقوع بیع بین دو طرف اجرا می گردد.[۱۹۰]
بند سوم : پرداخت کننده مبیع
در اصل ، متعهد (بایع) باید تعهدی را که پذیرفته است را اجرا و ایفاء کند.ولی از آنجایی که هدف از ایفای تعهد این است که متعهد له (خریدار) به حق خود که در اینجا تسلم مبیع است برسد ،این که چه کسی متعهد را اجرا کرده و یا از چه طریقی اهمیتی ندارد .
بنابراین لزومی ندارد که حتماً پرداخت کننده خود شخص متعهد یا نماینده قانونی او که درحکم تأدیه اوست باشد.زیرا وفای به عهد عمل حقوقی نیست ،رویدادی است که اثر خود را بجا می گذارد.[۱۹۱]ماده ۲۶۷ قانون مدنی که مقرر می دارد :«ایفای دین از جانب غیر مدیون هم جایز است ،اگرچه از طرف مدیون اجازه نداشته باشد…».مؤید این مطلب است.
در این مورد در صورتی شخص پرداخت کننده حق رجوع به متعهد را دارد که پرداخت با اذن او انجام شده باشد و اگر شخص مأذون از متعهد با قصد تبرع پرداخته باشد ، حق رجوع ندارد والبته قصد تبرع بر خلاف ظاهر است و اصل بر آن است که پرداخت کننده مأذون آنچه را که پرداخت کرده است بر مبنای قرض یا نمایندگی است که حق رجوع او را به متعهد می دهد.[۱۹۲]
اما در بعضی از موارد که مباشرت متعهد شرط است شخص دیگری جزء خود او نمی تواند تعهد را انجام دهد مگر آنکه متعهد له از این حق و ویژگی بگذرد و اجرای آن را توسط دیگری بپذیرد.[۱۹۳] و حتی ممکن است که ایفای تعهد توسط متعهد برای خود او نفعی داشته باشد که در این صورت شخص دیگری نمی تواند تعهد را اجرا کند مگر با توافق متعهد و متعهد له .و اینکه گفته می شود ایفای تعهد توسط دیگری جایز می باشد محدود به امور مالی است و شامل تعهدات و تکالیف خانوادگی و اجتماعی نمی باشد .و این امور باید بوسیله خود شخص متعهد اجرا شود.در تکالیف مالی هرگاه در وابسته بودن اجرای تعهد به شخصیت متعهد تردید شود،اصل عدم آن است و وابستگی اجرای تعهد به شخصیت متعهد باید با توجه به طبیعت تعهد و قراین و امارات ثابت شود.[۱۹۴]
الف ) شرایط پرداخت کننده :
قانون گذار برای نفوذ وفای به عهد دو شرط را برای پرداخت کننده لازم دانسته است که در زیر آنها را مورد بررسی قرار می دهیم.
۱ – جواز تصرف در مال
در صورتی که تعهد مربوط به انتقال مال باشد خواه آن مال عین معین باشد یا کلی ایفای آن در صورتی دارای اعتبار است که متعهد از مال خود بپردازد . در غیر این صورت تابع معاملات فضولی است. اما ماده ۲۶۹ در مورد همه مصداق های وفای به عهد قابل اجرا نیست. این حکم در مورد تسلیم مال تملیک شده محلی برای اجرا ندارد . چون در این فرض ،انتقال در نتیجه عقد واقع می شود نه تسلیم و پرداخت کننده نمی تواند مالک مالی باشد که تسلیم می کند.[۱۹۵] ولی در مورد مال کلی انتقال داده شده چون تملیک در این مورد با عقد صورت نمی گیرد و تنها مقتضاء و سبب آن فراهم می آید قابل اجرا است .[۱۹۶] اگر متعهد ادعا کند که مال دیگری را پرداخت کرده است باید آن را ثابت کند زیرا اصل بر آن است که پرداخت کننده از مال خود وفای به عهد می کند. و در صورت اثبات این امر ،استرداد آن مال مشروط به آن است که با اذن مالک آن مال در تصرف پرداخت کننده بوده است و او بدون اجازه در آن تصرف کرده است. همانطور که ماده ۲۷۰قانون مدنی در این مورد مقرر می دارد :«اگر متعهد در مقام وفای به عهد مالی تأدیه کند دیگر نمی تواند به عنوان اینکه در حین تأدیه مالک آن نبوده استرداد آن را از متعهد له بخواهد،مگر اینکه ثابت کند که مال غیر و با مجوز قانونی در ید او بوده بدون اینکه اذن در تأدیه داشته باشد».
۲- اهلیت تصرف
هر وقت موضوع تعهد بر انتقال مال به دیگری باشد ،وفای به عهد جز از طریق عمل حقوقی «تملیک یا انتقال» صورت نمی پذیرد.که وجود قراردادی که سبب انتقال شود آشکار است. پس در این صورت متعهد و متعهد له هر دو باید دارای اهلیت باشند. اما اهلیت ایفاءکننده در هر جا لازم نیست. اگر ایفای تعهد موجب نقل ملکیت یا حق عینی دیگر نباشد ،اهلیت تأدیه کننده موردی ندارد .[۱۹۷]با این وجود ،گرچه در عقد بیع کلی انشای تملیک قبل از تأدیه صورت گرفته است و فروش مال کلی از اقسام تعهد به انتقال نیست ولی برای حمایت از پرداخت کننده و جلوگیری از تفریط در انتخاب مصداق کلی ،اهلیت پرداخت کننده لازم است.[۱۹۸]
بند چهارم : گیرنده مبیع
الف) لزوم پرداخت دین به طلبکار یا نمایندگان او
با توجه به قانون مدنی که در ماده ۲۷۱ مقرر می دارد که :«دین باید به شخص داین یا به کسی که از طرف او وکالت دارد تأدیه گردد یا به کسی که قانوناً حق قبض دارد». هنگام وفای به عهد باید مورد تعهد به افرادی تأدیه شود که دارای این اوصاف باشد . هر چند که بعضی از این افراد با متعهد طرف قرارداد نمی باشند.بنابراین علاوه بر تأدیه به طلبکار به قائم مقام طلبکار مانند وارث که در حکم طلبکار است و نماینده قراردادی او مانند وکیل البته در صورتی که برای دریافت دین نمایندگی داشته باشد و همچنین به نمایندگان قانونی داین مانند ولی یا قیم محجور و نماینده قضایی در صورتی که صاحب حق از قبول آن امتناع می کند متعهد به وسیله دادن آن به حاکم یا قائم مقام او بری می شود و از آن تاریخ مسئول خساراتی که درمورد تعهد وارد آید نخواهد بود،می تواند بپردازد. [۱۹۹]و اگر متعهد به غیر از این اشخاص موضوع تعهد را بپردازد در صورتی صحیح می باشد که طلبکار راضی شود. مانند رضایت و اجازه در عقود فضولی که به قبض فضولی اعتبار می دهد و سبب سقوط تعهد می شود.[۲۰۰]
ب)اهلیت قبض گیرنده
قانون مدنی دراین مورد در ماده ۲۷۴ مقرر می دارد که :«اگر متعهد له اهلیت قبض نداشته باشد ،تأدیه در وجه اومعتبر نخواهد بود».منظور از اهلیت قبض،اهلیت تصرف یا استیفاء می باشد که وجود اهلیت گیرنده جنبه حمایتی دارد و به این علت است که مال محجوردر معرض تفریط قرار نگیرد.
و اگر متعهد بدون در نظر گرفتن این امر یعنی اگر طلبکار محجور باشد و مورد تعهد را به بپردازد در صورت حادثه ای تلف شود متعهد باید دوباره آن را بپردازد و مسئولیتش از بین نمی رود و گیرنده محجور مسئولیتی ندارد .[۲۰۱] در این مورد باید متعهد ، مورد تعهد را به ولی یا قیم محجور یا حاکم و قائم مقام او بپردازد.
بند پنجم :موضوع وفای به عهد
موضوع ایفای تعهد ممکن است تسلیم عین معین یا کلی ،تعهد به انتقال مال معین یا مال کلی یا تأدیه پول و فعل یا ترک فعل باشد و همچنین ممکن است ناظر به تعهد به نتیجه معین و گاه فراهم آوردن وسیله آن است . که ما باتوجه به این گفتار که مربوط به اثر تسلیم در ایفای تعهد مبیع کلی می باشد صرفاً به همین مقوله می پردازیم.
الف ) تسلیم مال کلی :
پایه Gf677
ميانگينهايي که در هر ستون و براي هر صفت داراي حروف متفاوت هستند، بر اساس آزمون دانكن، در سطح احتمال 1% اختلاف معنيداري با یکدیگر دارند.
3-3-3- برهمکنش شوری و ژنوتیپ بر محتوای پرولین
نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد، برهمکنش تیمار شوری و ژنوتیپ بر محتوای پرولین، مالون دی آلدئید، سایر آلدئیدها و پراکسیدهیدروژن در سطح 1%، معنیدار شد (جدول 3-11).
بر اساس نتایج به دست آمده، محتوای پرولین برگ تمامی ژنوتیپهای مطالعه شده با افزایش غلظت نمک، افزایش یافت. میزان افزایش در محتوای پرولین در بین ژنوتیپهای بررسی شده با یکدیگر اختلاف معنیداری را نشان داد. محتوای پرولین در برگهای پایه Gf677 با افزایش سطح شوری تا تیمار 6/3 گرم در لیتر به طور معنیداری در مقایسه با گیاهان شاهد، افزایش یافت ولی با افزیش بیشتر غلظت شوری و در تیمار 8/4 گرم در لیتر، محتوای پرولین در برگهای این پایه، کاهش یافت (جدول 3-11).
محتوای پرولین در برگهای رقم سهند و ژنوتیپ 16-1، با افزایش سطح شوری تا تیمار 8/4 گرم در لیتر به طور معنیداری نسبت به گیاهان شاهد، افزایش یافت. میزان افزایش در محتوای پرولین در برگهای رقم سهند و ژنوتیپ 16-1، در سطح شوری 8/4 گرم در لیتر نسبت به سطح شوری 6/3 گرم در لیتر معنیدار نبود. محتوای پرولین در برگهای سایر ژنوتیپهای مطالعه شده در این تحقیق، با افزایش سطح شوری تا 8/4 گرم در لیتر به طور معنیداری نسبت به گیاهان شاهد، افزایش یافت. در مجموع، بیشترین میزان پرولین در سطح شوری 8/4 گرم در لیتر و به ترتیب در رقمهای شاهرود 12 (45/78 میکرو گرم بر گرم وزن تازه)، شکوفه (70/76 میکرو گرم بر گرم وزن تازه) و ژنوتیپ 25-1(59/73 میکرو گرم بر گرم وزن تازه)، مشاهده شد. همچنین، کمترین میزان پرولین در این سطح از شوری در برگهای پایه Gf677 (16/52 میکرو گرم بر گرم وزن تازه)، مشاهده شد. میزان پرولین در برگهای پایه Gf677 در سطح شوری 8/4 گرم در لیتر به طور معنیداری نسبت به تمامی ژنوتیپهای مطالعه شده، کمتر بود. این نتایج حاکی از نقش موثر نوع ژنوتیپ پیوندی در افزایش محتوای پرولین برگها و در نتیجه افزایش تحمل گیاه به تنش شوری میباشد (جدول 3-11). نتایج به دست آمده از این تحقیق با نتایج دژم پور و همکاران ]1391[، رهنمون و همکاران ]1390[ و غلامی و همکاران ]1389[، مطابقت داشت. این محققین نیز به افزایش در محتوای پرولين آزاد در ژنوتیپهای مختلف بادام تحت شرایط تنش شوری اشاره کرده اند. گزارش شده است، تنظيم اسمزی به عنوان يک سازگاری مهم اجتناب از تنشهای اسمزی میباشد، زيرا به حفظ فشار تورمی و حجم سلول کمک می کند ]حيدری شريفآباد، 1380[. بيش از 70 درصد ترکيبات آمينی توليد شده در زمان تنش شوری را پرولين تشکيل میدهد. در واقع پرولين مهمترين ترکيب آمينی تجمع يافته در گياهان در زمان وقوع تنش شوری میباشد و به نظر میرسد تجمع ساير ترکيبات آمينی در زمان تنش شوری، اهميت کمتری داشته باشد .[Karamanos, 1995] اسمولیتها از جمله پرولین در زدودن ROS فعال هستند و منجر به حفاظت بهتر از سلولها می شوند. تجمع اين ترکيبات در گياهان باعث تنظيم اسمزی در داخل گياه شده و با جلوگيری از کاهش آب گياه و با کمک به جذب بيشتر آب از خاک در حفظ فتوسنتز و رشد گياه موثرند .
3-3-4- برهمکنش شوری و ژنوتیپ بر پراکسیداسیون لیپیدها (محتوای مالون دی آلدئید و ساير آلدئيدها
بر اساس نتایج به دست آمده، محتوای مالون دی آلدئید برگ و سایر آلدئیدها شامل (پروپانال، بوتانال، هگزانال، هپتانال و پروپانال دي متيل استال) در تمامی ژنوتیپهای مطالعه شده، با افزایش غلظت نمک، افزایش یافت. میزان افزایش در محتوای مالون دی آلدئید و سایر آلدئیدها در بین ژنوتیپهای بررسی شده با یکدیگر اختلاف معنیداری را نشان داد. محتوای مالون دی آلدئید و سایر آلدئیدها در برگهای پایه Gf677، ژنوتیپ 16-1 و رقم سهند، با افزایش سطح شوری و در تیمار 4/2 گرم در لیتر به طور معنیداری در مقایسه با گیاهان شاهد، افزایش یافت. در حالیکه محتوای مالون دی آلدئید و سایر آلدئیدها در رقمهای نانپاریل، A200، تونو، مامایی و ژنوتیپهای 25-1 و 40-13، در سطح شوری 6/3 گرم در لیتر به طور معنیداری در مقایسه با گیاهان شاهد، افزایش یافت. محتوای مالون دی آلدئید و سایر آلدئیدها در برگهای ارقام شاهرود 12 و شکوفه تنها در سطح شوری 8/4 گرم در لیتر به طور معنیداری در مقایسه با گیاهان شاهد، افزایش یافت (جدول 3-11). نتایج حاصل از این بخش با نتایج به دست آمده از بررسی تغییرات نشت یونی و درصد آسیب دیدگی غشاء سلولی، مطابقت داشت. همانطور که در قسمت نتایج حاصل از اندازه گیری نشت یونی گفته شد، رقمهای شاهرود 12 و شکوفه در سطوح شوری 6/3 و 8/4 گرم در لیتر دارای کمترین درصد نشت یونی نسبی و درصد آسیب دیدگی غشاء سلولی بودند. گزرش شده است، اسیدهای چرب غیر اشباع (PUFA) از مهمترین ترکیبات لیپیدهای غشاء هستند که در برابر پراکسیداسیون بسیار آسیبپذیر هستند. یکی از اصلیترین اثرات تخریبی و مضر ROS ها، توانایی آنها برای شروع واکنشهای زنجیرهای اکسیداتیو اسیدهای چرب غیراشباع است که منجر به پراکسیداسیون لیپیدها و تخریب غشاء می شود . اندازه گیری محصولات نهایی پراکسیداسیون لیپیدها، یکی از راههای تشخیص تنش اکسیداتیو است [Smirnof, 1993]. درنتیجه پراکسیداسیون اسیدهای چرب غیر اشباع، آلدئیدهای غیر اشباع α و β مانند 4-هیدروکسی نوننال (4-HNE) و مالون دیآلدئید (MDA) تولید میشوند. تجمع مالون دیآلدئید در شرایط تنش سبب افزایش نفوذپذیری غشاء پلاسمایی شده و نشت یونی افزایش مییابد ]ریزی و همکاران، 2009[.
جدول 3-11- اثر تیمار شوری بر محتوای پرولین، مالون دی آلدئید، سایر آلدئیدها و پراکسید هیدروژن در برخی از ژنوتیپهای بادام و پایه GF677
پراکسید هیدروژن
(میکروگرم بر گرم وزن تازه)
سایر آلدئیدها
(نانومول بر گرم وزن تازه)
مالون دی آلدئید
(نانومول بر گرم وزن تازه)
پرولین
(میکرو مول بر گرم وزن تاره)
سطوح شوری
(گرم درلیتر)
ژنوتیپ
0001>
0001>
0001>
0001>
-
Pr > F
78/25 qr
137/0 r
29/9 o-q
22/22 t-w
0
25-1
52/26 qr
143/0 r
قدرت تخصصی عبارت است از توانایی کنترل رفتار دیگران از طریق داشتن دانش، تجربه یا قضاوت که دیگران ندارندولی به آنها نیاز دارند.
قدرت عقلانیت عبارت است از توانایی کنترل رفتار دیگران از طریق تلاش فردی
قدرت مرجع عبارت است از توانایی کنترل رفتار دیگران با بهره گرفتن از منبع قدرت شناخته شده.
به زعم هوی و میسکل (۲۰۰۸) قدرت شامل قدرت رسمی و غیر رسمی است که قدرت رسمی در موقعیتها، قوانین و دستورالعملها تحقق پیدا میکند و قدرت غیر رسمی از رفتارها و نگرشهای افراد به وجود میآیند.
به طور کلی رویکردهای کلاسیک در خصوص قدرت عمدتاً بر منابع قدرت پاداش، تنبیه و اجبار، مشروعیت، مرجعیت، تخصص و اطلاعات تأکید دارد. علاوه بر موارد فوق در این خصوص میتوان به منابع جدیدی از قدرت نظیر منابع زمینه ای که خود شامل مواردی چون فرهنگ، محیط، تصمیم گیری، منابع و شبکه ها اشاره نمود. با توجه به مطالب فوق میتوان منابع قدرت را در پاداش، تنبیه و اجبار، مشروعیت، مرجعیت، تخصص، اطلاعات، فرهنگ، اخلاق و چیرگی محیطی خلاصه کرد (ترک زاده و معینی، ۱۳۹۱).
شکل۲-۹. انواع منابع قدرت
منبع: (معینی، ترک زاده، محمدی، خادمی،۱۳۹۰، ص۱۷۴)
برخی نیز قدرت را حسب سطوح مختلفی که تشکیل دهنده آن هستند بررسی میکنند. به عنوان مثال فینچ من[۲۰۷] (۱۹۹۲)قدرت را بر حسب سه سطح فرایندی، نهادی و سازمانی مورد بررسی قرار میدهد که در زیر به اختصار شرح داده میشوند.
سطح فرایندی: در این سطح قدرت در فرایند تعامل روزانه تولید میشود. قدرت بر سیاست کوچک زندگی سازمانی تمرکز دارد.
سطح نهادی: در این سطح قدرت بر اجتماع خارجی و ساختار اقتصادی تمرکز دارد که باورهایی را درباره اجتناب ناپذیر بودن اختیار مدیریتی بوجود میآورند.
سطح سازمانی: بر سیستم قدرت خود سازمان تأکید دارد و سلسله مراتب را وسیلهای برای تولید قدرت میداند
۲-۴-۷-۳- زوایای مهم قدرت
زوایای مهم قدرت شامل بالقوه بودن قدرت و روابط وابسته داشتن است. بر این اساس قدرت حتی زمانی که استفاده نمیشود میتواند وجود داشته باشد. بنابراین قدرت یک قابلیت و توانایی بالقوه است یعنی یک فرد ممکن است قدرت داشته باشد ولی آنرا تحمیل نکند ولی به خاطر وابستگی دیگری در روابط به او، قدرت او محرز شود.
۲-۴-۷-۴- انواع دیدگاه ها و رویکردها در باب قدرت سازمانی
۲-۴-۷-۴-۱- رویکردهای احتمالی قدرت
اغلب مباحث قدرت فرایند یک جانبه نفوذ از عامل به هدف را تبیین میکنند. در این دیدگاه ها روابط قدرت با بررسی برخی از ویژگیهای هدف قابل درک هستند. برای نفوذپذیری اهداف، ویژگیهای زیر قابل ذکر هستند:
وابستگی هدف به عامل، عدم اطمینان افراد به درستی رفتار،شخصیت اهداف
هوش اهداف: افرادی که باهوش هستند عزت نفس بیشتری دارند بنابراین در برابر نفوذ مقاومترند.
جنسیت: زنان بیش از مردان تحت نفوذ قرار میگیرند
سن:پذیرش نفوذ تا سن ۸ یا ۹ سالگی زیاد و بعد از آن کم میشود.
۲-۴-۷-۴-۲- قدرت ناشی از ساختار
ففر[۲۰۸](۱۹۸۱) بیان میکند موقعیتی که یک فرد در ساختار سازمانی دارد به عنوان یک عامل تعیین کننده برای قدرت محسوب میشود. افرادی که در ساختار سلسله مراتبی در بالا قرار دارند به منابع قدرت مثل موقعیت رسمی، منابع کنترل و تصمیم گیری دسترسی دارند در حالی که در پایین سلسله مراتب سازمانی آنها قدرت خود را از موقعیت فیزیکی یا جریان اطلاعات در سازمان میگیرند.
۲-۴-۷-۴-۳- رویکردهای کثرت گرایی[۲۰۹] به قدرت
در این رویکرد نظر بر اینست که قدرت نه تنها از منابع ساختار سازمانی یا موقعیت رسمی نشأت میگیرد بلکه منابع درون فردی مثل شخصیت، ویژگیها و استعدادهای اعضای سازمان نیز منبع قدرت هستند یعنی اعمال قدرت یک فرایند اجتماعی است که از منابع و موقعیتهای مختلف مشتق میشود. افراد و گروه های مختلفی توانایی نفوذ بر رفتار و اعمال دیگران را دارند.
۲-۴-۷-۴-۴- ﺑﺮرﺳﻲﻗﺪرت دردﻳﺪﮔﺎه ﺳﺎﺧﺘﺎری
ﺳﺎﺧﺘﺎرﮔﺮاﻳﺎن ﻣﻌﺘﻘﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺤﻴﻄﻬﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ دارای ﻧﻈﻤﻬﺎی اﺳﺎﺳﻲ در رﻓﺘﺎر و رواﺑﻂ ﻣﺮدم ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ هستند. ﺳﺎﺧﺘﺎرﮔﺮاﻳﻲ را ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺟﺴﺘﺠﻮی ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﻛﻠﻲ و ﺗﻐﻴﻴﺮﻧﺎﭘﺬﻳﺮ در ﻫﻤﻪ ﺳﻄﻮح زﻧﺪﮔﻲ ﺗﻌﺮﻳﻒﻛﺮد (رﻳﺘﺰر، ۱۳۸۳). اﻳﻦ دﻳﺪﮔﺎه ﺑﻪ ﻣﻔﻬﻮم آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺪﻳﺪهﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ از ﺟﻤﻠﻪ ﻗﺪرت، دارای ﺛﺒﺎت و ﭘﺎﻳﺪاری ﻓﺮاوان ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﮔﺮﻛﺴﻲ ﺑﺎ ﭼﻨﻴﻦ دﻳﺪﮔﺎﻫﻲ وارد اﺗﺎق ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺷﻮد، ﻗﻄﻌﺎ” ﻣﻘﻬﻮر ﺳﻠﻄﻪ وﻧﻔﻮذ ﻣﺪﻳﺮ ﻣﻲﺷﻮد وﻣﺪﻳﺮ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ از راﻫﻬﺎی ﺑﺴﻴﺎری اﻋﻤﺎل ﻗﺪرت ﻧﻤﺎﻳﺪ. در ﭼﻨﻴﻦ ﺣﺎﻟﺘﻲ ﺗﺼﻮر ﻣﺎ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ او ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﺑﺮ اﻳﻦ ﻛﺮﺳﻲ ﺗﻜﻴﻪ زده اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ روش ﻧﻴﺰ اداﻣﻪ ﺧﻮاﻫﺪ داد. اﻋﺘﻘﺎد ﺑﻪ وﺟﻮد ﺳﺎﺧﺘﻬﺎی ﺛﺎﺑﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻓﺮدی، رﻳﺸﻪﻫﺎیﻓﺮاواﻧﻲدارد. ﻣﺜﻼ” ﻣﺎرﻛﺲ ﺑﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﺛﺎﺑﺖ اﻗﺘﺼﺎدی درﺟﺎﻣﻌﻪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪداریﺗﺎﻛﻴﺪﻣﻲﻛﻨﺪ. از ﻧﻈﺮ ﻓﺮوﻳﺪ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی رواﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻲ ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه ﻣﺮدم را ﺑﻪ ﺗﻔﻜﺮ و ﻋﻤﻞ وا ﻣﻲدارد. ﻣﺜﻼ” در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺳﻨﺘﻲ اﻳﺮان ﻳﻚ ﻛﻮدک ازﺳﻨﻴﻦ اﺑﺘﺪاﻳﻲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺗﺴﻠﻂ ﭘﺪر ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﻲﺷﻮد (ﻫﺮﭼﻨﺪﻛﻪاﻳﻦﺳﺎﺧﺖﺑﻪﺳﺮﻋﺖدرﺣﺎلﺗﻐﻴﻴﺮاﺳﺖ) . ﺗﺎﻛﻴﺪ ﺑﺮ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﺳﺎﺧﺘﮕﺮاﻳﻲ ﺑﺎﻋﺚﺷﺪﻛﻪ وﻳﻠﺒﺮت ﻣﻮردر (۱۹۶۰) اﻋﻼم ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻗﺸﺮﺑﻨﺪی ﻃﺒﻘﺎﺗﻲ ﺑﺮای ﺑﻘﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺿﺮورت دارد و ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ از ﺟﻬﺖ اﻳﺪﺋﻮﻟﻮژﻳﻚ ازﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ در آﻣﺮﻳﻜﺎ ﭘﺸﺘﻴﺒﺎﻧﻲ ﻧﻤﻮد. ﻛﺴﻲ ﻛﻪ در ﭼﻨﻴﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪای در ﺑﺎﻻی ﻫﺮم ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ دارای ﻗﺪرت ﺑﻼﻣﻨﺎزع اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻫﻴﭻ روی ﺣﺎﺿﺮ ﻧﻴﺴﺖ دﻳﮕﺮان را در ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮﻳﻬﺎ ﺳﻬﻴﻢﻛﻨﺪ. ﻣﺴﻠﻤﺎ ﻣﺪﻳﺮ ﺳﺎزﻣﺎن در ﭼﻨﻴﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺮﻣﻲاز ﻗﺪرت ﺑﺎﻻﻳﻲ ﺑﺮﺧﻮرداراﺳﺖ و ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ به تنهایی ودرﭘﺸﺖ درﻫﺎی ﺑﺴﺘﻪ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی ﻛﻨﺪ. ﺑﻪ ﺑﻴﺎن دﻳﮕﺮ، دﻳﺪﮔﺎه ﺳﺎﺧﺘﺎری ﺧﻮاﻫﺎن ﺗﺜﺒﻴﺖ وﺿﻌﻴﺖ ﻣﻮﺟﻮد اﺳﺖ و ﻫﻴﭻ ﺗﻐﻴﻴﺮی را در ﺷﺒﻜﻪ ﺳﺎﺧﺘﻲ اﺟﺘﻤﺎع ﺑﺮﻧﻤﻲﺗﺎﺑﺪ، ﭘﺲ ﺳﻌﻲ دارد از ﺟﺎﺑﻪﺟﺎﻳﻲ وﮔﺮدش ﻛﺎﻻﻫﺎی ارزﺷﻤﻨﺪ ﻳﻌﻨﻲ ﻗﺪرت ،ﭘﻮل و ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮی ﻛﻨﺪ. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل ﺟﻬﺖ ﺣﻔﻆ ﻣﻨﺰﻟﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ یا ﺷﺮاف دراﻧﮕﻠﻴﺲ ﻣﻌﻤﻮﻻ” ﻣﻠﺰم ﺑﻪ ازدواج ﺑﺎ اﺷﺮافزادﮔﺎن ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻳﺎ اﻛﺜﺮﻳﺖ ﺳﻨﺎﺗﻮرﻫﺎی آﻣﺮﻳﻜﺎ ازﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﺑﺨﺼﻮﺻﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻫﻨﮕﺎم ﺑﺮﺧﻮرد ﺑﺎ ﻳﻚ ﻣﺪﻳﺮ ﻣﺠﺒﻮرﻳﻢ ﻣﺮاﻋﺎت ﺟﺎﻳﮕﺎه ﻣﻨﺰﻟﺘﻲ او را ﺑﻨﻤﺎﻳﻴﻢ و در واﻗﻊ ﺑﻪ ﻣﻴﺪاﻧﻲ ﻣﻲروﻳﻢ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺑﻪ ﺳﻮد ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞ اﺳﺖ.
۲-۴-۷-۴-۵- ﺑﺮرﺳﻲﻗﺪرت دردﻳﺪﮔﺎه ﻧﻈﺮﻳﻪﭘﺮدازانﻛﻨﺶﻣﺘﻘﺎﺑﻞ
ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻋﻤﻠﮕﺮاﻳﺎن، ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻳﺎ واﻗﻌﻴﺖ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای آﻣﺎده درﺟﻬﺎن وﺟﻮد ﻧﺪارد، ﺑﻠﻜﻪ ﺿﻤﻦ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻣﺎ در ﺟﻬﺎن ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای ﻓﻌﺎﻻﻧﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ و ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد. اﻳﻦ دﻳﺪﮔﺎه اﻓﺮاد را ﻋﺎﻣﻼن آزادی ﻣﻲاﻧﮕﺎرد ﻛﻪ ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎ، ﺑﺎورﻫﺎ و ﻧﻘﺸﻬﺎی اﺟﺘﻤﺎع را ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺷﺨﺼﻲ و ﻃﺮﺣﻬﺎی ﻟﺤﻈﻪای ﺧﻮد ﻣﻲﭘﺬﻳﺮﻧﺪ، رد ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﺗﻌﺪﻳﻞ و ﻳﺎ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. از اﻳﻦ دﻳﺪﮔﺎه ﺟﺎﻳﮕﺎه ﻣﺮاﺟﻌﻪﻛﻨﻨﺪه و ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ در ﺣﻴﻦ ﺗﻌﺎﻣﻞ آﻧﻬﺎ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﺷﻮد. ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻛﻪ ﻣﻴﺎن آندو ﻛﻨﺶ ﺑﺮﻗﺮار ﻣﻲﺷﻮد، ﺳﭙﺲ ﻓﺮاﮔﺮدی ﺗﻌﺎﻣﻠﻲ ﻣﻴﺎن آﻧﻬﺎ رخ ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﻗﺒﻠﻲ را ﺗﻐﻴﻴﺮﺧﻮاﻫﺪ داد. ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﻛﺎرﻣﻨﺪی از ﻣﺪﻳﺮ ﺗﻘﺎﺿﺎی ﺗﺮﻓﻴﻊ ﭘﺴﺖ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﻣﺪﻳﺮ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻛﻨﺪ. اﻣﺎ ﻛﺎرﻣﻨﺪ ﻛﻪ از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﻨﺒﻌﻲ ﺧﺎرج از ﺳﺎزﻣﺎن ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻲ از ﻧﻘﺎط ﺿﻌﻒ ﻣﺪﻳﺮ ﭘﻲ ﺑﺒﺮد، او را ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎر ﻣﻲﮔﺬارد ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮاﺳﺘﻪاش ﻋﻤﻞ ﻛﻨﺪ. ﻣﺜﻼ” ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﻣﺪﻳﺮ ﻗﺒﻞ از ورود ﺑﻪ ﺳﺎزﻣﺎن ﺳﻮء ﭘﻴﺸﻴﻨﻪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﻳﺎ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ دارای ﻧﻘﺎط ﺿﻌﻒ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ و اﺧﻼﻗﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﻴﺎن آﻧﻬﺎ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺮﻗﺮار ﻣﻲﺷﻮد وﻫﺮ دو وارد ﻣﺒﺎرزه ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ. در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺑﻪ ﺗﻮاﻓﻘﻲ ﻣﻲرﺳﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻌﺎدﻟﻲ ﺷﻜﻨﻨﺪه ﻣﻴﺎن آندو ﻣﻲﺷﻮد.
ﺑﺮﺧﻼف دﻳﺪﮔﺎه ﺳﺎﺧﺘﺎری اﻳﻦ ﺗﻮاﻓﻖ ﻳﺎ ﺗﻌﺎدل ﺗﺎ زﻣﺎﻧﻲ اداﻣﻪ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ ﻛﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮی در ﺷﺮاﻳﻂ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ از ﻃﺮﻓﻴﻦ رخ ﻧﺪﻫﺪ. اﻣﺎ با اﻳﺠﺎد ﺷﺮاﻳﻂ ﺟﺪﻳﺪ ﺑﺮای ﻫﺮ ﻳﻚ از ﻃﺮﻓﻴﻦ ، ﺗﻮاﻓﻖ ﻳﺎ ﺳﺎﺧﺖ ﻣﻴﺎن آندو ﻣﺘﺰﻟﺰل ﻣﻲﺷﻮد و ﺑﻪ ﻛﻨﺸﻲ دﻳﮕﺮ ﻣﻲاﻧﺠﺎﻣﺪ. اﻣﺮی ﻛﻪ در ﻫﺮ ﻛﻨﺶ اﻫﻤﻴﺖ دارد اﻳﻨﻜﻪ اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ در زﻣﺎن اﻧﺠﺎم دادن ﻳﻚ ﻛﻨﺶ ﻣﻲﻛﻮﺷﻨﺪ ﺗﺎﺛﻴﺮﻛﻨﺶﺧﻮد را ﺑﺮﻛﻨﺸﮕﺮان درﮔﻴﺮ دﻳﮕﺮ، ﺳﺒﻚ و ﺳﻨﮕﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪ. ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ، ﻛﻨﺸﮕﺮان ﺣﻴﻦ ﻛﻨﺶ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ، در ﻓﺮاﮔﺮدی از ﻧﻔﻮذ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ. در ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻛﻨﺸﻬﺎی ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ، ﻛﻨﺸﮕﺮان ﺑﺎﻳﺪ دﻳﮕﺮان را در ﻧﻈﺮ ﮔﻴﺮﻧﺪ و ﺑﺴﻨﺠﻨﺪ ﻛﻪ آﻳﺎ ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬﺎﻳﺸﺎن ﺑﺎ دﻳﮕﺮان ﻫﻤﺨﻮاﻧﻲ دارد ﻳﺎ ﻧﻪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ اﻓﺮاد در ﻛﻨﺶ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﻣﻲﻛﻮﺷﻨﺪ ﺟﻨﺒﻪای از ﺧﻮد را ﻧﻤﺎﻳﺶ دﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻮرد ﭘﺬﻳﺮش دﻳﮕﺮان ﺑﺎﺷﺪ . ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل اﮔﺮ دوﻟﺘﻲ در ﺳﻴﺎﺳﺘﻬﺎی داﺧﻠﻲ ﺧﻮد ادﻋﺎی ﻣﺮدم دوﺳﺘﻲ و از ﺑﻴﻦ ﺑﺮدن ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﻴﺎن ﺑﺎﻻ و ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻫﺮم ﻗﺪرت را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، در اﻳﻦ ﺻﻮرت ﻣﺪﻳﺮان ﭼﻨﻴﻦ دوﻟﺘﻲ ﻣﺠﺒﻮرﻧﺪ اوﻗﺎت ﺑﻴﺸﺘﺮی راﺻﺮف ﻣﺮاﺟﻌﻪﻛﻨﻨﺪﮔﺎن وﭘﺎﺳﺨﮕﻮﻳﻲ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﻛﻨﻨﺪ. در اﻳﻦ ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﺤﻴﻄﻲ ﺑﺮای اﻧﺠﺎم ﻛﻨﺶ ﻣﻴﺎن ﺑﺎﻻ و ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻫﺮم ﻗﺪرت ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﻲآﻳﺪ ﻛﻪ اﺣﺘﻤﺎﻻ” ﺑﻪ ﺗﻌﺪﻳﻞ ﻗﺪرت ﻣﻲاﻧﺠﺎﻣﺪ. ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ اﻓﺮاد درﮔﻴﺮﻛﻨﺶ اﻋﻢ از ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ ﻛﺎرﻣﻨﺪ در ﺑﺎزی ﺷﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ آن ﺑﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻛﻨﺸﮕﺮان ﺑﺴﺘﮕﻲ دارد (ریتزر،۱۳۸۳).
۲-۴-۷-۴-۶- دیدگاه اسلام در مورد قدرت
در رویکرد اسلامی به رفتار سازمانی نیز استفاده از انواع پنج گانه قدرت با در نظر گرفتن برخی از شرایط و محدودیتها منعی ندارد .علاوه بر این قدرتها نوع دیگری از قدرت وجود داردکه تنها در منابع دینی به آنها اشاره شده است . قدرت اخلاقی یک تعبیر کلی است برای مجموعهای از ویژگیها و رفتارها که در توصیه ها و سفارشات دین از اهمیت خاصی برخوردارند. برخی از این ویژگیها که در زمینه قدرت کاربرد دارند عبارتند از:تقوا و پرهیزگاری، رفق و مدارا، شدت و تندی، الفت و محبت، دفع بدی با خوبی و سعه صدر (شفیعی و همکاران،۱۳۸۵).
۲-۴-۷-۵- نقش قدرت در رفتار
قدرت بدون شک بخش گستردهای از زندگی سازمانی است که بر رفتار افراد از طریق تأثیر بر تصمیمهای سازمانی از انتخاب روش برخورد گرفته تا انتخاب رنگ قالی اتاق کار اثر گذار است و نیز موجب بدست آوردن مقام یا از دست دادن آن و افزایش یا محدود شدن اثر بخشی سازمانی میشود (مورهد و گریفین، ۱۹۹۵، ۲۰۱۰). در رفتار سازمانی، قدرت به عنوان توانایی به کار گرفتن افراد برای انجام کاری یا قابلیت رخداد وقایع به طریقی که شما تمایل دارید میباشد.جوهره قدرت نفوذ و کنترل بر روی رفتار دیگران است.در حالیکه قدرت نیرویی است که به کار میرود تا وقایع در مسیر مورد نظرتان رخ دهند، نفوذ آن چیزی است که فرد در زمان استفاده از قدرت به کار می برد و میتوان آنها را از پاسخهای رفتاری دیگران به اعمال قدرت شما مشاهده کرد.در سازمان قدرت مدیر در تعیین رضایت شغلی زیر دستان نقش بسیار مهمی ایفا میکند. افراد در سازمان نیز دوست دارند با افرادی که دارای قدرت هستند کارکنند. شاید یک دلیل این که افراد دوست دارند با کسی کارکنند که دارای قدرت زیادی است نه بدان سبب است که آنها فرمانبرداری را به طور طبیعی دوست دارند بلکه بدان سبب که شهرت و واقعیت قدرت این امکان را به صاحب خود میدهد که از آزادی عمل بیشتری برخوردار باشد و در واگذاری اختیارات نیز از توانایی بالایی بهره جوید (ففر، ۱۹۸۱).
۲-۴-۸- سیاست
به کاربرد قدرت در سازمان سیاست گفته میشود (لوتانز، ۱۹۹۲). یکی از مفاهیمی که ارتباط نزدیک با قدرت دارد سیاست یا رفتار سیاسی است. مانند هر زاویهای از زوایای رفتار سازمانی، سیاست نیز یک فرایند ساده نیست و میتواند از یک سازمان تا سازمان دیگر متفاوت باشد
۲-۴-۸-۱- تعاریف سیاست
جفری ففر[۲۱۰] (۱۹۸۰) سیاست سازمانی را مجموع فعالیتهایی میداند که به وسیله افراد برای بدست آوردن، افزایش یا به کارگیری قدرت و دیگر منابع انجام میشوند تا از آن طریق بتوانند در شرایط عدم اطمینان و ناهماهنگی به هدفهای دلخواه خود برسند. بنابراین رفتار سیاسی ابزاری است که افراد با بهره گرفتن از آن سعی در به دست آوردن و استفاده از قدرت دارند (سلاجقه و ناظری، ۱۳۸۹). به عبارتی هدف فرد از چنین رفتاری یافتن راهی انحصاری میباشد. آلوین تافلر[۲۱۱](۱۹۹۰) نیز بیان میداردکه سازمانها همیشه درگیر نزاعهای سیاسی داخلی، نزاعات قدرت ، رقابت و غیره میباشند. سیاستهای سازمانی شامل کارهای عمدی است برای نفوذ که توسط افراد و گروه ها برای ارتقاء یا حفظ خواسته ها وتمایلاتشان انجام میشود که سبب بروز تعارض در عمل میشود (گری و آریس[۲۱۲]، ۱۹۸۵). از طرف دیگر، افراد در حین اعمال رفتار سیاسی به منظور بزرگ نشان دادن خواسته های خود تمایل به فرصت طلبی نیز دارند (فانت و فریس[۲۱۳]،۱۹۹۰).
۲-۴-۸-۲- دلایل بروز رفتار سیاسی در سازمان
رابرت مایلز[۲۱۴](۱۹۸۰) ۵ دلیل برای رفتار سیاسی در سازمان قائل است: هدفهای مبهم، کمبود منابع، تکنولوژی و محیط، تصمیم های برنامه ریزی نشده و تغییر سازمانی (نصر اصفهانی، ۱۳۷۹، سلاجقه و ناظری، ۱۳۸۹).
والتر نورد (۱۹۷۸) نیز ۴ اصل قدرت را در سازمان که منجر بهبروز رفتارهای سیاسی میشوند به این صورت بیان میکند:
-
- سازمانها از ائتلافهایی ساخته شده اند که بر سر منابع، انرژی و نفوذ با هم رقابت میکنند.
-
- هر ائتلاف به دنبال حفظ علائق و موقعیت نفوذ خود است.
-
- توزیع نابرابر قدرت اثرات غیر انسانی دارد.
-
- کاربرد قدرت در سازمانها زاویه حیاتی کاربرد قدرت در یک سیستم اجتماعی بزرگتر است.
۲-۴-۸-۳- عوامل بروز رفتار سیاسی
رابینز و جاج (۲۰۰۸) و هوی و میسکل (۲۰۰۸) این عوامل را به صورت زیر دسته بندی کرده اند: