- بی ارزش نمودن کارهای خانگی؛.
نظام سرمایه داری با ارزش دادن به عرصه عمومی و بی اهمیت کردن عرصه خصوصی، ضرری جبران ناپذیر به مقام والای زن در کارهای خانگی وارد نمود. به مرور زمان با تلقینات نظام سرمایه داری حیات اجتماع در گرو کارهای خارج از منزل نهفته بود و زنان از کارهای خانگی خود احساس شرمندگی می نمودند زیرا ارزش هر فرد به کاری بود که انجام می دهد و مزدی که کسب می نمود. در حالی زنان فقط وظیفه شستن و رفتن و بچه داری را بر دوش می کشیدند.
فصل سوم
جایگاه زن در قرآن و حدیث
بخش اول : هویت انسانی برابر زن و مرد
بخش دوم : جایگاه مختص رفتاری و حقوقی زن
بخش سوم : جایگاه متعادل اخلاقی، عملی و حقوقی زن و مرد
بخش چهارم : نقش زن و مرد در تکامل متقابل یکدیگر
بخش پنجم : لزوم حضور و مشارکت زنان در جامعه
مقدمه فصل:
خداوند متعال زن و مرد را در آفرینش و خلقت از یک گوهر آفرید[۵۳۸]و در حقیقت و هویت انسانی آن ها، تفاوتی قرار نداد و روح را[۵۳۹] تشکیل دهنده آن حقیقت، نهاد و بدن را ابزاری در اختیار روح گذاشت تا فرد قادر باشد به کمالات انسانی نائل گردد. برای رسیدن آدمی به این کمالات بنابر اقتضای ربوبیتش، راهنمایی بشر را به عهده گرفت و هدایت او را از طریق فطرت[۵۴۰] وارسال رسل و انزال کتب[۵۴۱] تضمین نمود و چارچوبی قانونمند را در نظام هستی استوار گرداند و آن را حدود الهی شمرد[۵۴۲] و در طرح قوانین به ابزارهای وجود انسان؛ فطرت، قدرت، جنسیت و . . . او توجه نمود. انسان ها را به واسطه رنگ، نژاد، جنسیت. . .امتیاز نبخشید و رمز فضیلت و برتری انسان ها را در تقوا [۵۴۳] بنیان نهاد و آن را سرمایه ای دست یافتنی توسط مرد و زن قرار داد. هویت انسانی آن ها را همپا و همسنگ یکدیگر بیان نمود و هویتی مختص برای هر یک از دو جنس بنیاد نهاد و او را با توجه به هویت مشترک و مختص، شرایط، تفاوت ها و امکانات، موظف به انجام اعمالی مشترک و مختص نمود و برای اصناف و گروه های مختلف قوانین و مقررات مشخصی را طرح کرد و در مقابل وظایف و اعمال مشترک، حقوقی مشترک را برای انسان ها در نظر گرفت؛ حق حیات، مساوات، آزادی، تعیین سرنوشت. . . و در مقابل وظایف اختصاصی، حقوقی خاص تعیین نمود؛ حق سرپرستی(قیومیت)، حق مادری . . .
این بخش به بررسی جایگاه زن در اسلام می پردازد و چون کلام معصوم علیهم السلام تبیین کننده کلام الهی است،[۵۴۴] آیات و احادیث در کنار هم بررسی می شود. قبل از ورود به بحث ذکر دو نکته لازم است:
الف- فرهنگ مسلمین که تا حدودی تحت تأثیر فرهنگ های بیگانه قرار گرفته است، جدای از فرهنگ خالص اسلامی می باشد و نقاط افتراق این دو-که البته تباین کلی نیز ندارد- قابل دفاع نبوده بلکه باید در پالایش آن از هر گونه خطا و اشتباه کوشید. در این فصل سخن از فرهنگ اسلام است که بر اساس نیازهای فطری بشر پایه ریزی شده است و به سنت های اشتباه مسلمین که گاه در نقطه ای مقابل اسلام قرار دارد، نمی پردازد.(لازم به ذکر است در فصل دوم در بررسی عوامل مذهبی پیدایش فمینیسم به فرهنگ مسلمین اشاره شده است)
ب- این پایان نامه به رفع شبهات موجود در مباحث فقهی نپرداخته بلکه هدف آن بررسی آیات و احادیثی است که در زمینه حقوق مشترک و اختصاصی زنان وارد شده است تا در بخش آخر این حقوق با درخواست های فمینیست ها مقایسه شود و چگونگی مطابقت این درخواست ها و حقوق، با فطرت انسان ها ارزیابی گردد.
بخش اول
تساوی زن و مرد در برخورداری از مواهب تکوینی و تشریعی(هدایتی)
با تدبر در آیات الهی قرآن کریم روشن می شود که انسان ها دارای دو هویت طولی می باشند؛ هویت انسانی و هویت جنسی. هویت انسانی که پایه و اساس انسانیت و در رتبه برتر و درجه عالی تر است، مشترک بین زن و مرد می باشد. حقیقت این هویت، روح انسان است و بدن، همانند ابزاری می باشد که در انجام فعالیت های دنیوی در اختیار آن قرار دارد و هویت جنسی او را تشکیل می دهد. روح، وجودی است مجرد که نه مذکر است و نه مؤنث. بدین ترتیب آیات شریفه الهی برای هدایت بشر به تعلیم و تزکیه نفس آدمی پرداخته است تا او را به سوی کمالات راهنمایی کند.
کمالات انسانی را نیز در مبدأ شناسی، معاد شناسی و وحی و رسالت شناسی می داند، یعنی کمال، در داشتن جهان بینی الهی است و در فهم این سه اصل دینی نه مذکر بودن شرط است و نه مؤنث بودن مانع. انبیاء علیهم السلام هم که انسان ها را به این سه اصل دعوت نموده اند، نه این که دعوتنامه ای خاص برای مردها فرستاده اند و نه زن ها را از شرکت در این امور محروم داشته اند.[۵۴۵] انسان ها اعم از زن و مرد با وجود هویت انسانی مشترک، دارای وظایف و حقوق[۵۴۶]مشترکی هستند و با توجه به هویت جنسی مختص وظایف و حقوق خاصی دارند. این بخش هویت انسانی و جایگاه مشترک بین زن و مرد را بررسی خواهد نمود.
۱-وحدت در آفرینش و برخورداری از مواهب دنیوی
قرآن کریم پس از بیان آن که جوهر و روان انسان ها واحد و یگانه است، و در قوا و ابزارهای ادراکی برابرند و مواهب طبیعی و تشریعی یکسانی در اختیار آن ها قرار گرفته است. بدین روی در هویت انسانی، دارای جایگاه مشترکی هستند و در این جایگاه برابر، جهت رسیدن به کمالات انسانی، وظایف یکسانی از آن ها درخواست شده است که در مقابل انجام آن ها می توانند به خصوصیات و ویژگی های مشترکی دست یابند و از قرب الهی برخوردار گردند. بنابراین هویت انسانی مانع تفکیک نقش های مشترک آن ها نمی شود.
اینک جهت تبیین هویت انسانی و جایگاه مشترک بین زن و مرد در خلقت و برخورداری از مواهب دنیویی به موارد ذیل اشاره می شود:
۱-۱-آفرینش از نفس واحد
قرآن کریم اصل و ریشه تمام انسان ها اعم از زن و مرد را یکسان دانسته و خلقت آن ها را از یک جنس و واقعیت می داند«یَأَیهَُّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِى خَلَقَکمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنهَْا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنهُْمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَ نِسَاءً وَ اتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِى تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کاَنَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا »[۵۴۷]
علامه طباطبائی مقصود از نفس واحد را نفس انسانی می داند و می فرماید: «و نفس چیزى است که انسان بواسطه آن انسان است و آن عبارت است از مجموع روح و جسم در دنیا و روح به تنهایى در زندگى برزخ»و اولین نمونه ظهور یافته این حقیقت را حضرت آدم (ع) می دانند.[۵۴۸]بدین روی در اسلام هر زنی از دنده شوهرش آفریده نشده است، بلکه این آیه مبارکه بیانگر آن است که جنس زن و مرد یکی است و هر دو از نفس انسانی خلق شده اند.[۵۴۹]
۱-۲-آفرینش زوج انسان ها
خداوند تبارک و تعالی انسان ها را نیز همانند سایر موجودات زوج آفرید « وَ خَلَقْنَاکمُْ أَزْوَاجًا »[۵۵۰]و ازواج را به صورت جنس مذکر و مؤنث قرار داد« فجََعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَینِْ الذَّکَرَ وَ الْأُنثى»[۵۵۱] تا از نفس و هویت یکدیگر باشند« وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکمُْ أَزْوَاجًا وَ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَزْوَاجِکُم بَنِینَ وَ حَفَدَه . . »[۵۵۲] و موجب بقا و استمرار نسل بشری گردند.[۵۵۳] بدین روی اسلام سرشت و طینت زن و مرد را یکی می داند.
۱-۳-اشتراک در تعدیل و تسویه (نظم و هماهنگی)
خداوند متعال انسان را از هر نظر(جسمی و روحی) موزون و شایسته آفرید[۵۵۴]« الَّذِى خَلَقَ فَسَوَّى »[۵۵۵]و در این آفرینش نظم ویژه ای برقرار نمود. « الَّذِى خَلَقَکَ فَسَوَّئکَ فَعَدَلَک»[۵۵۶]و آن را بهترین نظام و قوام[۵۵۷] قرار داد. « لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ فىِ أَحْسَنِ تَقْوِیم »[۵۵۸]
۱-۴-اشتراک در دمیدن روح الهی
خداوند لطف و رحمتش را مشمول تمام انسان ها گردانده و میان بدن و روح را ارتباط بر قرار نمود.[۵۵۹] « ثُمَّ سَوَّئهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ . . »[۵۶۰] و آن را به جهت بالا بردن مقام آدم منسوب به خویش ساخت[۵۶۱]« فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِى. . »[۵۶۲]،[۵۶۳]
۱-۵-اشتراک در فطرت الهی
یکی از راه های هدایت انسان به سوی سعادت[۵۶۴]، فطرتی است که خداوند تبارک و تعالی در نهاد هر انسانی اعم از زن و مرد یکسان قرار داده تا او را به سوی توحید[۵۶۵] فراخواند. : « فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَْا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ . . .»[۵۶۶]
۱-۶-یکسانی، همانندی، همگونی در قوا و ابزار ادراکی
خداوند تبارک و تعالی پس از خلقت انسان ها، بدون آن که اختلافی بین جنس زن و مرد قائل باشد، کانال ها و ابزارهای ادراکی یکسان در وجود آن ها قرار داد و آن ها را به جهاز حس و فکرمجهز نمود[۵۶۷] تا به شناخت حق نائل شوند. «قل هو الّذی انشأکم و جعل لکم السّمع و الابصار و الافئده قلیلاً ما تشکرون»[۵۶۸]
۱-۷-اشتراک در برخورداری از مواهب و امکانات طبیعی
خداوند بلند مرتبه پس از آفرینش انسان ها، نعمت های بسیاری در زمین و آسمان در اختیار او قرار داد. همو زنان را محروم نساخت تا مردان بهره مند شوند بلکه نعمت هایش یکسان در دسترس بشر قرار گرفت تا هر کس با تلاش و کوشش خود بتواند از آن بهره ای گیرد. برخی از این نعمت ها در گفتار قرآن کریم عبارتند از :
۱-۷-۱-برخورداری از مواهب موجود در آسمان ها و زمین:
َخداوند تبارک و تعالی پس از خلقت آسمان ها و زمین بر آن تسلط یافت، در حالی که استیلاى خدا توأم با علم و دانش[۵۶۹] است و در بهره برداری از این موهبت تفاوتی میان دو جنس قرار نداد.«هو الّذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا ثمّ استوی الی السّماء فسوّاهنّ سبع سموات و هو بکلّ شیء علیم»[۵۷۰]
۱-۷-۲-نزول باران و پرورش ارزاق:
خداوند تبارک و تعالی با نزول باران به پرورش روزی ها برای تمام انسان ها اعم از زنان و مردان پرداخت.«الّذی جعل لکم الارض فراشا و السّماء بناء و انزل من السّماء ماء فاخرج به من الثّمرات رزقا لکم . .»[۵۷۱]
۱-۷-۳-مسخر نمودن آسمان ها و زمین برای تمام انسان ها:
خداوند متعال پس از خلقت آسمان ها و زمین، آن ها را در تسخیر انسان ها قرار داد تا از این مواهب بهره مند شوند«و سخّر لکم ما فی السّموات و ما فی الارض جمیعاً منه . . »[۵۷۲] در برخی از آیات نحوه بهره مندی از این مواهب را نیز به بشر آموخته است تا با حرکت کشتی ها، دریا را تحت اراده خویش قرار دهد و با آبیاری، زمین مرده را زنده گرداند . . . « إِنَّ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَافِ الَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْفُلْکِ الَّتىِ تجَْرِى فىِ الْبَحْرِ بِمَا یَنفَعُ النَّاسَ وَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتهَِا . . . »[۵۷۳]
۱-۷-۴-اجازه بهره مندی از مواهب حلال دنیوی:
از نظر اسلام زن و مرد در تحصیل احتیاجات زندگی و آن چه مایه قوام حیات انسانی است، برابر می باشند. «فکلوا ممّا رزقکم الله حلالاً طیّباً و اشکروا نعمت الله . . »[۵۷۴]