تعریف عملیاتی:در این پژوهش منظور از خود انگیختگی نمره ای است که فرد در آزمون سیبریاشرینگ (سوالات ۱-۹-۱۵-۲۰-۲۱-۲۶-۳۱) کسب می کند.
همدلی
تعریف مفهومی:همدلی احساس مهارت روابط مردمی است.فرد همدل با سر نخهای ظریف اجتماعی وتعامل هایی که بیانگر نیازها و خواسته های دیگران باشند،مأنوس وآشنا هستند این مهارتها افراد را در حیطه آموزشی ، حرفه -ای و مدیریت توانمند می سازد(گلمن،۱۳۸۰).
تعریف عملیاتی:در این پژوهش منظور از همدلی نمره ای است که فرد در آزمون سیبریاشرینگ (سوالات ۳-۴-۱۷-۲۲-۲۵-۲۹)کسب می کند.
مهارتهای اجتماعی یا تنظیم روابط بین فردی
تعریف مفهومی:مهارتهای اجتماعی توانایی مدیریت روابط خود با دیگران می باشد همچنین با جنبه های ذاتی رهبری ارتباط دارد(گلمن،۱۳۸۰).
تعریف عملیاتی:در این پژوهش منظور از مهارتهای اجتماعی نمره ای است که فرد در آزمون سیبریاشرینگ (سوالات ۷-۸-۱۳-۱۹-۲۱-۳۰) کسب می کند.
رضایت زناشوئی:
منظور از رضایت زناشوئی در پژوهش حاضر نمره ای است که آزمودنی در آزمون رضایت زناشوئی اینریچ کسب می کند.
سرسختی روانشناختی:
منظور از سرسختی روانشناختی در پژوهش حاضر نمره ای است که آزمودنی در آزمون سرسختی اهواز کسب می کند.
فصل دوم
پیشینه و ادبیات تحقیق
مقدمه:
رضایت از زندگی زناشویی نکات زیادی لازم دارد که باید مورد توجه باشد زیرا رضایت در اثر ارضای نیازهای اساسی انسانها به وجود می آید. انجام خواسته ها باید یک ارتباط دو سویه و متقابل باشد و در روابط بیابین با مدیریت آگاهانه ای وارد عمل شد. مثلاً باید برای همسر مستمع خوبی بود و با توجه به شخصیت طرف مقابل باعث برانگیختن نقاط مثبت او شد و با کمال علاقه و حوصله به خواسته ها و امیال ایشان توجه کرد و در حد توان در انجام آنها تلاش و کوشش به عمل آورد زیرا این کوشش ها دلیل بر احترام و علاقه است و یا مثلاً میل باطنی خود را به صورت پیشنهاد عرضه کرد. در نتیجه طرف مقابل نیز با رغبت به آنها گوش فراهم میدهد و در صورت توان آنها را انجام میدهد و در مجموع برای رسیدن به یک رضایت زناشویی بالا در خیلی از مراحل زندگی مهارت داشت تا به یک زندگی موفق و ایده آل و با رضایت بالای زناشویی دست یافت.
رضایت زناشویی
ازدواج اولین قدم برای یک پیوند خانوادگی و پرورش نسل بعد به حساب می آید. از این رو به عنوان مهمترین و اصلی ترین عامل ارتباطی میان انسانها معرفی شده است (روزن[۶] و گراندن[۷] و همکاران، ۲۰۰۴، به نقل از نظری، ۱۳۸۵) از نظر برخی محققان ازدواج دارای مولفه های است. نیکولز[۸] (۱۹۹۶ به نقل از اولسون و نمکک، ۱۹۹۹)، مولفه های ازدواج را این گونه بیان می کنند:
۱- ارتباط: توانایی اشتراک معنایی با یکدیگر است که می تواند به شکل های کلامی و غیرکلامی و یا نمادین باشد. ارتباط ابزاری برای تاثیرگذاری بر رابطه و تقویت آن است. در اینجا این اصطلاح به ساختن یک فضای مشترک؛ به وجود آوردن تعاملات کلامی و برقراری الگوهای مناسب ارتباطی اشاره دارد.
۲- تعهد: به معنی این است که زوجین تا چه حد برای روابط خود ارزش قائل هستند. و برای حفظ و تدام آن انگیزه دارند.
۳- توجه: نوعی دلبستگی عاطفی است که زوجین را در پیوند با یکدیگر نگاه می دارد. این اصطلاح در تجاربی که درمانگران با مراجعان دارند به جای اصطلاح عشق به کار می رود.
وایلنت[۹] ( ۱۹۷۷ به نقل ازدونلان[۱۰] و همکاران،۲۰۰۵ )، در مورد تاثیر یک ازدواج خوب بیان می کند که یک ازدواج خوب می تواند از لحاظ روانی نیز خاصیت درمانی داشته باشد و به شخص در غلبه کردن بر عوارض ناخوشایدن بودن دوران کودکی کمک کند و بسیاری از مطالعات حاکی از این است که افراد متاهل شادمان تر و سالم تر از افراد مجرد هستند. با وجود خوشایند بودن پیوند ازدواج، داده های آماری حکایت از آن دارد که رضایت زوجین به آسانی در دسترس نمی باشد (ساپینگتون[۱۱]،۲۰۰۰ ؛ به نقل از شاهی و برواتی،۱۳۸۴).
گورین[۱۲]، ورف[۱۳] و رلد[۱۴] ، ۱۹۶۰، گزارش کردند که ۲۴ درصد از تمامی کسانی که برای حل مشکلات روانی خود در پی دریافت کمک های تخصصی هستند، این مشکلات را با کارکرد زناشویی ضعیف مرتبط می دانند. و بلوم[۱۵]، آشر[۱۶] و وایت[۱۷] (۱۹۷۸، به نقل ازدونلان و همکاران،۲۰۰۵)، چنین نتیجه می گیرند که میان ناآرامیهای زناشویی و اختلاف جسمانی و عاطفی، یک رابطه صریح و روشن وجود دارد.
تعریف رضایت زناشویی
محققان درباره تعریف رضایت زناشویی اتفاق نظر ندارند. وینچ[۱۸] (۱۹۷۴)، رضامندی زناشویی را انطباق بین وضعیت موجود و وضعیت مورد انتظار می داند. براساس این تعریف زمانی که وضعیت فعلی زندگی زناشویی فرد با آنچه مورد انتظار وی است، همخوانی داشته باشد، رضامندی زناشویی برقرار است و زمانی که انتظارات فرد از زندگی زناشویی با وضعیت فعلی وی منطبق نباشد، عدم رضایتمندی حاصل می شود. از نظر وی جنبه مرکزی زندگی اجتماعی و عاطفی یک شخص، ارتباط با همسر است و عدم رضایتمندی زناشویی می تواند به توانایی زوجین برای برقراری ارتباط رضایتمندانه با فرزندان و همچنین سایر اشخاص خارج از خانواده آسیب برساند.
لئو و کلوهنن[۱۹] ، رضایت زناشویی را پیوندی دوستانه همراه با تفاهم و درک یکدیگر و تعادلی منطقی میان نیازهای مادی و معنوی همسران می دانند. رضایت زناشویی بنیادی ترین ستون سلامت روانی افراد در خانواده است که از عاملهای گوناگونی مانند وضع مالی، سن ازدواج، وضع کاری و… اثر می پذیرد (لئو و کلوهنن،۲۰۰۵).
برخی از صاحب نظران در تعریف رضایت زناشویی آن را تابعی از مراحل چرخه زندگی می دانند. از جمله الیس (۱۹۹۴) می نویسد: طرف مختلفی برای تعریف رضایت زناشویی وجود دارد که یکی از بهترین تعاریف توسط هاوکینز[۲۰] انجام گرفته است. وی رضایت زناشویی را چنین تعریف می کند: احساسات خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر زمانی که همه جنبه های ازدواج شان را در نظر می گیرند.
از نظر ملازاده (۱۳۸۷)، رضایت یک متغیر نگرشی است بنابراین یک خصوصیت فردی زن و شوهر محسوب می شود. طبق تعریف فوق رضایت زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذت بخش است که زن و شوهر از جنبه های مختلف روابط زناشویی دارند.
و در نهایت طبق یکی از جدیدتری تعاریف، رضایت زناشویی یک حالت روحی است که مزایا و هزینه های ادراک شده وی از ازدواج با یک شخص خاص را منعکس می کند. هر چند فرد در ازدواج خود با شریک زندگی اش احساس کند که هزینه های زیادی پرداخت کرده است، بطور کلی از آن شخص و ازدواج با او رضایت کمتری خواهد داشت. برعکس هر چند فکر کند در ازدواج با شریک زندگی خود مزایای بیشتری به دست آورده است از او و زندگی مشترکشان رضایت بیشتری خواهد داشت.
نظریه های مربوط به رضایتمندی زناشویی
در مورد رضایتمندی زناشویی، محققان این رشته، نظریه های مختلفی دارند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود هر کدام از این نظریه ها به ازدواج و زندگی مشترک از یک منظر نگاه می کنند، برخی به دوام ازدواج و اینکه تداوم زندگی مشترک در همسران به چه شکل در می آید؟ برخی به ازدواج به عنوان یک مدل اقتصادی می نگرند که چنانچه پاداش در ازدواج بیشتر از هزینه های آن باشد، رضایت بیشتری در زندگی در هر دوره دستخوش چه تغییراتی می گردد؟ و دسته ای از این نظریه پردازان هم به باورها و عقایدی که زوجین در زندگی مشترک دارند، می پردازند. (ساپینگتون،۲۰۰۰ ؛ ترجمه: شاهی و برواتی،۱۳۸۴).
نظریه های طبقه بندی ازدواج های بادوام
بررسی کوبر[۲۱]، و هاروف[۲۲] ۱۹۹۲، به نقل از دانش، ۱۳۸۵)، در موارد ازدواج های رضایت بخش منجر به توسعه یک طبقه بندی از ازدواج های بادوام شده است و پنج مدل از روابط مشخص گردیده است که به قرار ذیل می باشد:
۱- مدل فقدان و کم تحرکی حیات و زندگی[۲۳]
انطباق و جور شدن به میزان کم که همسران نه تنها در تعارضات بلکه در علایق نیز این چنین هستند. در این مدل هر چند اشتیاق و علاقه سالهای اولیه کم رنگ شده است، اما به نظر نمی رسد که طرفین علاقه مند به ترک رابطه باشند.
۲- مدل خو گرفته با تعارض[۲۴]
این دوره با درگیری و مشاجره زیاد مشخص می شود و طرفین به خوبی این جنگ و جدال را تحمل می کنند هر چند که چنین کاری برای آنها واقعاً لذت بخش هم نمی باشد.
۳- مدل همخویی منفعلانه[۲۵]
انطباق و سازش راحت و بی دردسر؛ در این مدل زوجین مانند روابط با دیگران به راحتی با یکدیگر جور می شوند.
۴- مدل کلی[۲۶]
ویژگی این مدل همیشه در کنار یکدیگر بودن و داشتن علایق متقابل شدید است.
۵- مدل حیات – زندگی[۲۷]
در این مدل هر چه طرفین تا حد زیادی به یکدیگر وابسته هستند اما یکدیگر را محدود نمی کنند و در مقایسه با مدل کلی به یکدیگر فرصت بیشتری را برای رشد و پیشرفت شخصی می دهند. (دانش، ۱۳۸۵).
نظریه مدل اجتماعی نای[۲۸]
یکی از نظریه های مهم در زمینه ازدواج و خانواده که توجیه مناسبی برای روابط رضایتبخش و بالعکس می باشد، نظریه مبادله اجتماعی نای (۱۹۷۸) است. نظریه مبادله اجتماعی مبتنی بر یک مدل اقتصادی از رفتار انسانی است و فرض اساسی در نظریه فوق این است که روابط با پاداش های بیشتر و هزینه های کمتر رضایتمندی بیشتری را ایجاد خواهد کرد و دوام بیشتری خواهند داشت. شواهدی وجود دارد که دوام یک رابطه با سطح کلی پاداشهای موجود مرتبط می باشد. این نظریه اشاره به این مطلب دارد که هر کس منابع شخصی مانند پول، دانش، استعداد، عاطفه و … دارد که برای پاداش مناسب به دیگران از این منابع استفاده می کند. چنین منابعی می توانند منبع قدرت در تصمیم گیری زوجین باشد. نظریه مبادله اجتماعی می تواند به طور گسترده برای کمک به زوجین در موقع های تعارض استفاده شود. اکثر درمانهای موفق زناشویی برحداکثر سازی جنبه های پاداش دهنده روابط و به حداقل رساندن موانع تاکید می کند (لاسول و لاسول[۲۹]، ۲۰۰۰ به نقل از دانش، ۱۳۸۵).
نظریه چرخه زندگی زناشویی[۳۰]
شواهد حاکی از آن است که در ازدواج، دوره های خاصی وجود دارد که سطح رضایتمندی پایین تر یا بالاتر از سایر دوره هاست. نظریه چرخه زندگی زناشویی با تقسیم بندی مراحل زندگی و تغییرات و تنش ها و نقش های خاص هر مرحله به بررسی تفاوت ها در سطح رضایتمندی زناشویی که ناشی از تغییرات دوره های مختلف است می پردازد. نظریه روانی اجتماعی هر مرحله از چرخه زندگی را محصولی از توالی منظم وقایع قبلی می داند، چنین رویکردی برای توجیه تاثیرات زندگی بر روابط مفید می باشد. مفهوم مهمی که اغلب متخصصین خانواده درمانی، جامعه شناسان و طراحان چرخه زندگی به آن اشاره کرده اند پدیده اپی ژنیک سیستم ارتباطی است. با توجه به اصل اپی ژنیک مطرح کرده است که مبادلات هر مرحله رشدی براساس تبادلات قبلی می باشد. موفقیت یا شکست در مراحل بعدی بستگی به پیامدهای تکالیف و تبادلات مراحل قبلی دارد و همین موضوع برای متخصصین مربوطه مدل جالبی از چهار جریان عمده در اپی ژنیک سیستم ارتباطی با دوام ارائه می دهد که عبارتند از: (دلبستگی – مراقبت – ارتباط- حل مساله مشترک و تقابل)دانش به نقل از برچلر[۳۱] پنج مرحله ای از چرخه زندگی زناشویی را به قرار ذیل مطرح می کند: