اشدد حیازیمک للموت
فـانّ المــوت لاقیـک
ولا تجزع من المـوت
اذا حــل بــوادیـــک
فلمّا خرج الی صحن داره، استقبله الإوَز فصحن فی وجهه، فجعلوا یطردونهن، فقال: دعوهنّ فانهنّ نوائع، ثم خرج فاصیب».[۵۰۴]
بنابراین، عبارات ایشان در «المسائل العکبریه» نمیتواند مستندی باشد برای اینکه گفته شود شیخ مفید آگاهی امام علی و امام حسین از زمان و کیفیت شهادتشان را نفی کرده است، نهایت چیزی که میتوان گفت، این است که احتمالاً در این مسأله برای ایشان قطع حاصل نشده است.
۳ / ۱۰
ما کان و ما یکون
روایاتی در بصائر و دیگر منابع حدیثی شیعه از جمله «کافی»[۵۰۵] نقل شده که در آنها اهل بیت‰ بر آگاهی خود از «ما کان و ما یکون» و یا «ما مضی و ما بقی الی یوم القیامه» خبر دادهاند. ظاهر عبارت نشان از گستردگی و وسعت این آگاهی دارد. در اغلب روایات، عبارت «ما کان و ما یکون» «آگاهی از آنچه بوده و آنچه خواهد بود» در کنار عباراتی چون «آگاهی از آسمانها و زمین» و «علم به بهشت و دوزخ» همراه شده است و به نظر میرسد ائمه‰ درصدد بیان گستره و محدوده وسیعی از آگاهی برای خود بودهاند و با کنار هم قرار دادن این عبارات میخواستند، احاطه علمی خود بر حقایق عالم را گوشزد کنند. جناب صفار در دو باب از جزء سوم کتاب خود مجموعاً (۹) روایت در این مورد نقل نموده است[۵۰۶]. و البته سه روایت دیگر نیز در جاهای مختلفی از کتاب آورده که به این موضوع اشاره دارند.[۵۰۷] در بیشتر روایاتی که صفار نقل کرده، منشا آگاهی اهل بیت‰ از «ما کان و ما یکون» قرآن معرفی شده است[۵۰۸] و ائمه‰ با اشاره به این که قرآن «تبیانا لکل شی» است، اذعان نمودهاند که علم به «ما کان و ما یکون» را از قرآن فرا گرفتهاند و همانگونه که قبلاً گفته شد، از جمله مبادی علوم اهل بیت‰ علم کامل و جامع آنان به تمامی ظواهر و بواطن قرآن است، بنابراین تمامی علوم و دانشهای موجود در قرآن برای اهل بیت‰ نیز روشن و آشکار است و البته در یکی از روایات منشأ این آگاهی وراثت از پیامبر اکرمˆ و تعلیم ایشان دانسته شده است[۵۰۹] که با آنچه گفته شد، قابل جمع است.
در برخی از منابع، روایتی نقل شده که در آن امیر المؤمنین ضمن اذغان به آگاهی از «ما کان و ما هو کائن الی یوم القیامه» آن را در معرض محو و اثبات میداند، طبق بیان این روایت، آگاهی اهل بیت‰ از «ما کان و ما یکون» قطعی و حتمی نیست، چرا که امکان حصول بداء در مورد آن وجود دارد. در توحید صدوق به نقل از امام علی† چنین آمده است:
«ولولا آیه فی کتاب الله لاخبرتکم بما کان وبما یکون وما هو کائن الی یوم القیامه وهی هذه الآیه } N
éS`ÙWTÿ JðS/@
WÚ Sò:WWTÿ ñ$YpTSTÿWè ,ISâWTTÞYÆWè SQ×KR
gHTWTg|<Ö@
{<sup>[۵۱۰]</sup>.<sup>[۵۱۱]</sup><br />مرحوم صدوق این روایت را در امالی نیز نقل کرده است<sup>[۵۱۲]</sup>. در احتجاج و اختصاص نیز عیناً از امیرالمؤمنین† نقل شده است.<sup>[۵۱۳]</sup> در تفسیر عیاشی روایت به امام زین العابدین† نسبت داده شده است<sup>[۵۱۴]</sup> و شاید به خاطر امکان حصول بداء بوده که در روایت صحیحی که کلینی در کافی نقل کرده<sup>[۵۱۵]</sup> و جناب صفار نیز در ص ۱۵۱ بصائر آن را با سند صحیح دیگری نقل کرده است، امام صادق† علم به «ما کان و ما یکون» را علم کامل و حقیقی نمیدانند، در بخشی از این روایت طولانی که ابو بصیر از امام صادق نقل کرده، آمده است:<br />«ثم سکت ساعه ثم قال: انّ عندنا علم ما کان وما هو کائن الی ان تقوم الساعه قال: قلت، جعلت فداک، هذا والله هو العلم، قال: انّه لعلم وما هو بذاک قال: قلت، جعلت فداک فایّ شی: هو العلم، قال: ما یحدث باللیل والنهار الأمر بعد الامر والشیء بعد الشیء الی یوم القیامه»<sup>[۵۱۶]</sup><br />در توضیح این مطلب باید گفت، در روایات زیادی که از ائمه هدی‰ نقل شده<sup>[۵۱۷]</sup>، آن بزرگواران علم خود را به سه دسته تقسیم کردهاند:<br />۱ـ علم به گذشته (ماکان)<br />۲ـ علم به آینده (مایکون)<br />۳ـ علم به اموری که پشت سرهم و پی در پی حادث میشود (ما یحدث باللیل والنهار)<br />طبق این روایات اهل بیت‰ از امور و حوادث گذشته و آینده و هم از اموری که در هر لحظه حادث میشود، اطلاع دارند، اما علم کامل و حقیقی را علمی میدانند که مربوط به حوادث و رویدادهایی است که در عالم به طور مداوم به وقوع میپیوندد و در واقع این علم همانا اطلاع و آگاهی اهل بیت‰ از قضای حتمی الهی است که براساس روایات توسط الهام در زمان وقوع آن رویدادها به ایشان القاء میشود و یا اگر امام بخواهد میتواند از وقوع این حوادث مطلع شود. اما آگاهی از «ما کان و ما یکون» یا علم به گذشته، طبق احادیث علمی است که برای اهل بیت‰ تفسیر شده است و اطلاع از «ما یکون» نیز در معرض محو و اثبات قرار دارد.<br />از نظر ثبوتی، آگاهی اهل بیت‰ از «ما کان و ما یکون» و نسبت دادن آن به ایشان، هیچ وجه غلوآمیزی ندارد و با هیچ یک از ملاکهای غلو تطابق و همخوانی ندارد، و در واقع بخشی از دانشهای ویژه اهل بیت‰ است که از سوی خداوند به آنان بخشیده شده است، البته با دقت و تأمّل در مبادی و دیگر جهات علوم اهل بیت‰ انتساب این آگاهی به آنان منطقی و قابل قبول خواهد بود، نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد آن است که انتساب «ما کان و ما یکون» به معنای انتساب علم نامحدود و یا مساوی انگاشتن علم اهل بیت‰ با علم الهی نیست، همانگونه که پیشتر معلوم شد، «ما کان و ما یکون» نیز محدودیتهای خاص خود را دارد از قبیل در معرض بداء بودن، و اساساً کیفیت و نحوۀ علوم اهل بیت‰ با علم الهی متفاوت میباشد.<br />از نظر اثباتی، اولاً: این روایات در بسیاری از منابع معتبر نقل شده و تعداد قابل توجهی از آنها با سند صحیح روایت شدهاند، به عنوان نمونه از شش روایتی که صفار در ششمین باب از جزء سوم بصائر نقل کرده سه روایت (۱، ۳، ۵) از سند صحیح برخوردار هستند.<br />ثانیاً: روایات مربوط به «ما کان و ما یکون» اختصاص به منابع حدیثی شیعه ندارد، بلکه در بسیاری از منابع مهم حدیثی اهل سنت، روایات زیادی در مورد علم به «ما کان و ما یکون» نقل شده است. از بررسی این روایات در منابع حدیثی اهل سنت، برمیآید که بحث احاطه علمی پیامبر اکرمˆ و علم ایشان به «ما کان و ما یکون» امری مسلم، قطعی و مورد توافق صحابه و محدثین بوده است، تا جایی که حتی رسول خداˆ بخشی از آگاهی خود از «ما کان و ما یکون» را به برخی از صحابه تعلیم دادهاند. سنن ترمذی که از صحاح سته اهل سنت<sup>[۵۱۸]</sup> است بابی دارد با عنوان «ما اخبر النبیˆ اصحابه بما هو کائن الی یوم القیامه»<sup>[۵۱۹]</sup> در این باب آمده است که پیامبر اکرمˆ به تعدادی از صحابه علم «ما کان و ما یکون» را آموختهاند:<br />«عن حذیقه وأبی مریم وأبی زید بن اخطب والمغیره بن شعبه، أنّ النبیˆ حدثهم بما هو کائن الی ان تقوم الساعه»<sup>[۵۲۰]</sup><br />نمونهای دیگر از منابع اهل سنت:<br />«قال حذیفه بن الیمانی: والله انّی لأعلم الناس بکلّ فتنه هی کائنه فیما بینی وبین الساعه وما بی الاّ أن یکون رسول اللهˆ اسرّ الی فی ذلک شیئاً لم یحدثه غیری…».<sup>[۵۲۱]</sup><br />در صحیح مسلم در بابی با عنوان «باب اخبار النبیˆ فیما یکون الی قیام الساعه» غیر از روایت فوق سه روایت دیگر نیز نقل شده است در یکی از این روایات آمده است:<br />«حدثنی عمروبن اخطب: صلّی بنا رسول اللهˆ الفجر وصعد المنبر فخطبنا حتی حضرت العصر، فنزل فصلی، ثم صعد المنبر فخطبنا… فاخبرنا بما کان وبما هو کائن…».<sup>[۵۲۲]</sup><br />اینگونه روایات را در منابع دیگری از اهل سنت میتوان مشاهده کرد.<sup>[۵۲۳]</sup><br />طبق این روایات پیامبر اکرمˆ واجد «علم ما کان وما یکون» بودهاند و از صحابه هم کسانی بودهاند که مورد تعلیم قرار گرفته و به درجهای از این علم رسیدهاند، البته سخن این نیست که همۀ این روایات صحیح است و تمام کسانی که ادعا شده این علم را دارند، واقعاً واجد آن بودهاند؛ بلکه سخن ما در اصل برخورداری پیامبرˆ از علم ما کان و ما یکون است که مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است، طبق روایات اهل سنت، برخی از صحابه بخشی از این علم را از پیامبرˆ فرا گرفتهاند و طبق روایات شیعه بعد از پیامبرˆ اهل بیت ایشان واجد این علوم بودهاند.<br />بررسی دلائل معارض با علم اهل بیت‰ به «ما کان و ما یکون»<br />دلیل اول:<br />آیۀ شریفه ] QWÜMX
WJð/@
ISâWÞYÆ SØ<ÕYÆ YàWÆJð©Ö@
SÓQX¥WÞTSTÿWè ð`~TWçÅ<Ö@
ñyVÕT`ÅWTÿWè WÚ Á Y$zW`¤VKô@
WÚWè ÷Y¤`WT c¨pTÉTWß
V¢WQÚ ñY©<ÑWT $
_WçÆ WÚWè ÷Y¤`WT =S¨pTÉWTß Jg÷VKY w³`¤KV
&ñéSÙWT QWÜMX
WJð/@
}y~YÕWÆ =S¤kYW [. [۵۲۴]
طبق این آیه اموری است که آگاهی از آن اختصاص به خداوند دارد و احدی غیر از او از آن آگاه نیست، این امور عبارتند از:
۱ـ علم الساعه (زمان وقوع قیامت)
۲ـ زمان نزول باران
۳ـ آگاهی از آنچه در رحم مادران است (جنسیت و…)
۴ـ آنچه در آینده برای فرد اتفاق میافتد
۵ـ آگاهی از مکان و زمان مرگ
در روایات نیز از زبان معصومین‰ مدلول آیه مورد تأکید قرار گرفته است، عن أبی اسامه عن أبی عبد الله†:
قال لی أبی: «ألا أُخبرک بخمسه لم یطلع الله علیها احداً من خلقه؟» قل: بلی، قال: «ان الله عنده علم الساعه وینزل الغیث ویعلم ما فی الارحام وما تدری نفس ماذا تکسب غدا وما تدری نفس بأی ارض تموت ان الله علیم خبیر»[۵۲۵]
و در بصائر الدرجات به نقل از اصبغ نباته آمده است:
«سمعت امیرالمؤمنین† یقول: ان لله علمین: علم استأثر به فی غیبه فلم یطلع علیه نبیّا من انبیائه ولا ملکا من ملائکته وذلـﻚ قول الله تعالی: ] ان الله عنده علم الساعه وینزله الغیث…[ وله علم قد اطلع علیه ملائکه فما اطلع علیه ملائکه فقد اطلع علیه محمداً وآله وما اطلع علیه محمداً فقد اطلعنی علیه، یعلمه الکبیر منّا والصغیر الی أن تقوم الساعه»[۵۲۶]
براساس مدلول آیه و تأکید روایات فقط خداوند از این امور آگاه است، حال چگونه ادعا میشود که اهل بیت‰ از ما کان و ما یکون اطلاع دارند.
دلیل دوم: