بر مازاد درآمد سالانه یا غنائمی که از طریق جنگ به دست مسلمانان می افتد نیز مالیاتی وضع می شود که خمس نام دارد و مصرف آن طبق آیات قرآن به ذوی القربی پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلْم)، سادات فقیران و یتیمان و در راه ماندگان منحصر است.[۲۷۲]
از مهم ترین حکمت های وجوب زکات و خمس، آن است که با دریافت این هزینه از اقشار توانگر و پرداخت آن به نیازمندان، اولاً: گامی در جهت محرومیت زدایی از این قشر برداشته می شود و ثانیاً: فاصله های میان طبقات جامعه متعادل می گردد و حس برادری بین مسلمانان جای خود را به تفاخر و جاه طلبی نمی دهد.
با تأکیدات فراوان اسلام بر پرداخت مالیات های شرعی و انفاق و صدقه، در صورتی که در جامعه اسلامی قوانین به نحو احسن اجرا شده و اموال عمومی در راه درست مصرف شود، از جمع مال در دست گروهی اندک و فقر و نیازمندی جمع کثیری از مردم جلوگیری می شود. در نتیجه جریان حکومت در جامعه اسلامی در راستای برقراری مساوات و برابری طبقات جامعه و ریشه کنی فقر خواهد بود.
۳-۱-۵- شایسته سالاری
در جامعه اسلامی هر فرد با توجه به موقعیتی که در جامعه دارد، دارای وظایفی است، و نسبت به آن وظایف، تعهدات و حقوقی بر عهده دارد. قرآن به لزوم رعایت اهلیت ها در اشغال پست ها و مسئولیت ها اشاره می کند. بهترین مصداق این مورد، آیه ۵۸ سوره مبارکه نساء است که دستور می دهد امانات را به صاحبانش بسپرید.« إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمَانَاتِ إِلىَ أَهْلِهَا وَ إِذَا حَکَمْتُم بَینَْ النَّاسِ أَن تحَْکُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکمُ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کاَنَ سمَِیعَا بَصِیرًا»[۲۷۳]
قرآن از مسئولیت ها به امانت تعبیر کرده که باید به صاحبان اصلیش برسد. به طریق اولی مسئولیت اداره یک کشور یا بخشی از مملکت از بزرگترین امانات است که باید به صاحبان شایسته و دارای اهلیت سپرده شود. وظیفه هر فرد متعهد برای قبول کردن مسئولیت ها آن است که اولاً: نسبت به حقوق و تکالیف خود آشنایی داشته باشد، ثانیاً: تکالیف محوله خود را به خوبی انجام دهد و نسبت به وظایف محوله مسئولیت پذیر و دلسوز باشد و از تلاش برای دریافت حقوق خود و مردم تحت نظر خود لحظه ای کوتاه نیاید. مسئولان مملکت باید در مرتبه والاتری از دقت نظر در گزینش قرار گیرند. در انتخاب مسئولان دولت اسلامی و کسانی که اداره امور جامعه به آنها سپرده می شود باید شرایط و خصوصیاتی در نظر گرفته شود که به بعضی از این مسائل در قرآن کریم اشاره شده است.
ویژگی های لازم برای انتخاب افراد شایسته
۱ـ اعتقاد به مبانی دینی: مسئولین انتخابی در جامعه اسلامی لازم است به مبانی توحیدی و اصولی که عهده دار آن هستند و باید دولت و جامعه را مطابق آن اداره نمایند اعتقاد کامل داشته باشند. بی شک اداره امور یک نظام عقیدتی را نمی توان به افرادی سپرد که نسبت به اصول آن بی اعتقاد باشند. بنابراین کارگزار و مسئول جامعه اسلامی باید از ایمان والا و اطلاع کامل بر احکام شرع مقدس برخوردار باشد تا مردم بتوانند در حیطه وظایف ایشان از درستکاری آنها اطمینان حاصل نموده و فرمانشان را پذیرا باشند.
یکی از مهم ترین مبانی اعتقادی که باید آحاد جامعه اسلامی به آن پایبند باشند، روحیه اطاعت پذیری از رهبری جامعه اسلامی است؛ مقامی که در زمان پیامبر اسلام و ائمه معصومین(علیهم السّلام) به ایشان اختصاص داشت و در زمان غیبت به فقیه جامع الشرایط آن عصر که نماینده امام (علیه السّلام) است انتقال می یابد. پیروی از رهبر جامعه اسلامی، علاوه بر آن که مهر اسلامی بودن را بر عمل افراد می زند در صورت ایجاد اختلاف آراء بین آنها، داوری را با توجه به مصالح مملکتی آسان نموده و از تشتت آراء جلوگیری می کند.
قرآن در آیه ۵۹ سوره مبارکه نساء اطاعت را تنها از خدا، رسول خدا و اولی الامر ایشان جایز می داند و سفارش می کند در اختلافات به خدا و رسولش مراجعه کنید و از اوامر ایشان بهره جویید. و در مراتب پایین تر همه باید از دستورات اولی الامر اطاعت کنند زیرا اولی الامر نیز صلاحیت خود را از جانب خداوند کسب نموده است.[۲۷۴] درآیه ۸۳ همین سوره تصریح شده که اگر شایعاتی راجع به جامعه مسلمانان به آنان برسد، در صورت ارجاع به رسول یا اولی الامر ایشان می توانند در آن خبر، استنباط نموده و صدق و کذب آن را بررسی کنند و با توجه به مصلحت جامعه تصمیم گیری نمایند.[۲۷۵] یکی از شئون اولی الامر و رهبر جامعه اسلامی موقعیت شناسی و توان تصمیم گیری در بحران هاست که این خصوصیت برگرفته از ایمان والا واعتقاد کامل ایشان به مبانی دینی می باشد. از این رو واجب است تمامی کارگزاران جامعه اسلامی از او تبعیت داشته باشند.
۲ـ علم، تقوا و قدرت بدنی: مسئولان دولت اسلامی باید صالح و باتقوا ، خداترس و امین باشند و از تجاوز به حقوق دیگران دور باشند تا در پرتو اعتماد ایجاد شده بتوان وظایف را با اطمینان خاطر به آنها محول نمود، در ضمن باید عالم و مدبر و باهوش بوده و از لحاظ جسمی برای مسئولیت محوله آمادگی داشته باشند.[۲۷۶]
آیه ۲۸ کهف به بیان یکی از شرایط زمامدار می پردازد و ملاک برتری افراد را تلاش برای کسب رضای الهی می داند و به پیامبر اکرم (صلّی اله علیه وآله وسلّم) دستور می دهد که با مؤمنانی که در پی کسب رضای خدا هستند همراهی کرده و آنان را به خود نزدیک کند و در مقابل از کسانی که به دنبال هوای نفس خود بوده و از خدا غافل شده اند پیروی نکند.[۲۷۷]
علاوه بر این در آیات قرآن ملاک ارجحیت افراد، ایمان به خداوند و ترس از روز جزا بر شمرده است.[۲۷۸] اعتقاد واقعی به خداوند و ولایت الهی سبب می شود بنده خدا تلاش کند تا به بهترین نحو وظایف محوله را انجام دهد تا رضایت خدا را به دست آورد و خوف از عذاب او سبب می شود که از هر نوع خیانت یا اشتباه جلوگیری کند.
قرآن در مورد شرایط بدنی و توانایی های جسمی پذیرنده یک مسئولیت نیز اشاراتی دارد؛ از جمله در داستان طالوت (علیه السّلام) خداوند از زبان پیامبر آن زمان، اشموئیل (علیه السّلام) خصوصیت های مثبت طالوت را که لیاقت امیری به او بخشیده بود، علم و توانایی جسمانی پذیرش مسئولیت بر می شمارد.[۲۷۹]
در سوره قصص یکی از شرایطی که توسط دختران شعیب برای استخدام موسی(علیه السّلام) در نظر گرفته می شود نیرومندی، مورد اعتماد بودن و امانتداری موسی (علیه السّلام) است.[۲۸۰]
شرط دیگر قبول مسؤلیت در سوره یوسف ذکر شده؛ آن هنگام که ایشان به خاطر احتمال ایجاد قحطی در سرزمین مصر با توجه به توانایی های در خفظ اموال و آگاهی به امور خود از پادشاه آنجا در خواست شغل خزانه داری کرد.[۲۸۱] این خصوصیت ها یعنی حافظ و نگهبان بودن و آگاهی نسبت به مسؤلیت از ایمان واقعی به خداوند متعال سر چشمه می گیرد باعث شد که یوسف (علیه السّلام) در نزد پادشاه آن زمان مقام و مکنت یابد و مورد اعتماد او واقع شود، علاوه بر آن سبب امداد رسانی به رعیت جامعه و حفظ آنان از بلای قحطی شد.
۳ـ رازداری وکتمان اسرار: از دیگر وظایف برگزیدگان جامعه اسلامی، رازداری و افشا نکردن اسرار مملکت اسلامی برای غیر مسلمانان است زیرا کفار و غیر مسلمانان برای رسیدن به منافع خود از راز های مسلمانان بر ضد آنان بهره می جویند. در آیه ۱۱۸ سوره آل عمران، قرآن به مؤمنان سفارش می کند بیگانگان را همراز خود نگیرند زیرا آنان به علت دشمنی و کینه از هرگونه آسیب رسانی به راه حق و خیانت به مسلمانان کوتاهی نمی کنند.[۲۸۲]
همه گروه های جامعه باید مشکلات احتمالی را در بین خود حل نمایند و از افشای مشکلات برای دیگران خودداری نمایند تا ضمن حفظ وحدت، توهم تفرقه بین آنان ایجاد نشود و اجانب نتوانند مقاصد نامشروع خود را در سایه نفاق موجود در جامعه اسلامی پیگیری کنند.
به طور کلی ملاک های سپردن مسئولیت ها از نظر قرآن عبارتند از: قدرت جسمی، علم و آگاهی، امانتداری و قابل اعتماد بودن در سایه اعتقاد به ثواب و عقاب الهی و انجام واجبات الهی همچنین موقعیت شناسی، راز داری و اطاعت از ولی امر.
مسؤلین جامعه اسلامی باید در انتخاب افراد شایسته در هر زمینه ای دقت فراوان به خرج دهند. با وجود افراد لایق، جایز نیست، مسؤلیت های مهم به افراد بی لیاقت سپرده شود زیرا بی دقتی در سپردن مسئولیت ها خیانتی به خدا و رسول او و جامعه مسلمانان است.
در سیره پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) نیز مواردی از تر جیح لیاقت ها به سوابق مشاهده می شود. آن حضرت اسامه بن زید ۱۹ ساله را به فرماندهی جنگ با رومیان انتخاب کرد.همچنین با وجود افراد با تجربه و مسن تر عتاب بن اسید ۲۱ ساله را فرماندار مکه کرد و در جواب کسانی که بر سن پایین اسامه یا عتاب ایراد می گرفتند، فرمودند: ملاک فضیلت انسانی بزرگ سالی نیست بلکه بر عکس میزان بزرگی انسان فصیلت و کمال معنوی و شایستگی اوست.[۲۸۳]
۳-۱-۶- نظارت عمومی
یکی از مهم ترین وظایف هر مسلمان در جامعه اسلامی دقت و توجه به امور محوّله و احساس مسئولیت در قبال ارائه بهترین خدمات به مردم می باشد چرا که اعمال همه افراد در تقابل با یکدیگر است از این رو دخالت در امور اجتماعی و سیاسی یکی از وظایف مسلمانان است.
نقش هر مسلمان در تعیین سرنوشت جامعه و بازتابی که اعمال دیگران در سرنوشت او دارد و تعهد او در برابر مسئولیت های اجتماعی ایجاب می کند که وی ناظر و مراقب همه اموری باشد که در در محیط پیرامونش اتفاق می افتد. این اصل تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر به عنوان جزئی از فرائض اجتماعی و یکی از مبانی اندیشه سیاسی و ارکان حیات مسلمانان بیان شده؛ بر طبق این اصل قرآنی، فعالیت سیاسی جزئی غیر قابل تفکیک از زندگی اجتماعی هر مسلمان بوده و آنان را در تعیین سرنوشت جامعه شریک می سازد.[۲۸۴]
اسلام، اصل امر به معروف و نهی از منکر را با توجه به وجوب احساس مسولیت و نظارت عمومی بنا ساخته است و این به معنی دستور به طغیان علیه فساد و تباهکاری در جامعه است.[۲۸۵]
قرآن کریم به صراحت اعلام می کند که تحولات اجتماعی و سیاسی زندگی بشر به خواست و اراده انسان صورت می گیرد،[۲۸۶] بنابر این تک تک افراد و اقوام در سرنوشت جامعه سهیم هستند و در برابر صلاح یا فساد و تباهی ها مسئولند. طبق آیه ۱۰۴ آل عمران همواره باید گروهی از مؤمنین وجود داشته باشند تا امر به معروف و نهی از منکر نمایند و در صورت ایجاد هرگونه انحراف سریعاً به تصحیح آن اقدام کنند و مادامی که در میان مسلمانان آمر به معروف و ناهی از منکر وجود داشته رستگاری ملت مسلمان تضمین شده است.[۲۸۷]
در آیه فوق مراد از خیر، اسلام و معروف طاعت خدا و منکر معصیت خداست. میان تغییر منکر و نهی از منکر تفاوت بسیار است زیرا نهی از منکر غالبا پیش از وقوع منکر صورت می گیرد. چنان که اگر کسی بخواهد دست به دزدی بزند شما او را نهی می کنید اما تغییر منکر پس از وقوع منکر است. در نهی از منکر بیشتر جنبه پیش گیری مورد نظر است تا زمینه ایجاد گناه در جامعه اصلاً ایجاد نشود.[۲۸۸]
طبق آیه ۱۱۰ آل عمران، مسلمانان به خاطر امر به معروف و نهی از منکر، امت برتر شناخته شده است.[۲۸۹] بنابر این اگر امت مسلمان از وظیفه امر به معروف و نهی از منکر شانه خالی کنند دیگر امت برتر نخواهند بود.
قرآن کریم در وصف مؤمنان، علاوه بر اقامه نماز و زکات، امر به معروف و نهی از منکر نمودن را نیز در جهت اطاعت اوامر الهی واجب دانسته، امری که سبب افزایش محبت و رأفت میان مؤمنان می گردد. در آیات قرآن کریم یکی از خصوصیات مؤمنان، وجود خصیصه امر به معروف و نهی از منکر بین ایشان شمرده شده؛ عاملی که سبب گسترش دوستی میان آنان است. گویا همه آنان روحی جاری در یک بدن هستند.[۲۹۰]
در مقابل خصوصیات منافقان را، امر به فحشا و منکر و نهی از نیکی ها و بخشش به یکدیگر می داند به طوری که در قطب مخالف مؤمنان قرار می گیرند. این امر علاوه بر رواج فسادهای دنیوی و افزایش خصومت میان آنان، سبب فراموشی از یاد خداوند در آخرت و دچار شدن آنان به عذاب جاودان اخروی می گردد.[۲۹۱]
در مورد عواقب ترک امر به معروف ونهی از منکر، در سوره اعراف به داستان منع بنی اسرائیل از ماهیگیری در روز شنبه و حیله آنان برای شکار کردن ماهی بیشتر در روز یک شنبه اشاره شده است. در آیه ۱۶۵ این سوره تصریح شده که تنها نهی کنندگان از منکر در آن میان از عذاب نجات یافته و بقیه به خاطر ظلمشان نابود شدند؛ زیرا ترک امر به معروف یکی از مصادیق ظلم شمرده شده است.[۲۹۲]
اهمیت امر به معروف و نهی از منکر آن چنان است که انجام بقیه واجبات وابسته به اجرای آن شمرده شده است زیرا در صورت ترک امر به معروف و نهی از منکر، گناه و فحشا جامعه را فرا می گیرد و در جامعه گناه آلود، انجام واجبات یا ترک محرمات امکان پذیر نخواهد بود. لذا مسلمانان باید با مشاهده اولین نشانه های انحراف از اسلام و یا خیانت به اموال مسلمین به عاملان خاطی هشدار داده یا به ناظران امور خبر رسانی کنند تا از انجام منکر جلوگیری شود .
سید قطب، علت وجوب امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه اسلامی، لزوم حفظ وحدت و جلوگیری از انشعاب در جامعه مسلمین می داند: هر فرد موظف است در صورت مواجهه با منکر ساکت ننشیند و با اقدامات عملی یا زبانی با آن منکر مقابله نماید. هر فرد مسئول منکری است که در جامعه روی می دهد اگر چه خود در آن شریک نباشد. این مسأله ناشی از وحدتی است که بر جامعه مسلمین حکمفرماست. هر عمل منکر و قبیحی بر سلامت اجتماع تأثیر مستقیم دارد؛ لذا امر به معروف و نهی از منکر وظیفه تک تک افراد جامعه اسلامی است و در صورت ترک این واجب، ملت اسلامی مؤاخذه گشته و مستوجب عذاب اخروی و عقوبت دنیوی خواهد شد.[۲۹۳]
آیه الله جوادی آملی بعضی دستاورد های امر به معروف و نهی از منکر را برانگیختن حس مسئولیت پذیری در میان مردم، آشنایی بیگانگان با اسلام، شکل گیری مدینه فاضله و اتصاف جامعه اسلامی به وصف بهترین امت ها بر می شمارد.[۲۹۴]
دعوت به امر به معروف چند دستاورد دارد:
اولاً: حس مسولیت پذیری در قبال سرنوشت جامعه در میان تک تک افراد شکل می گیرد .
ثانیاً: در صورتی که هر کس در هر پستی خود را زیر ذره بین مردم یا ناظران دولتی ببیند به بهترین شکل در انجام وظایفش تلاش می کند و کوچکترین انحرافی را اصلاح می کند.
ثالثاً: ارتباط بین مردم و مسئولین گسترش می یابد و زمینه ای برای وحدت اسلامی فراهم می شود.
رابعاً: جامعه ای که به اصلاح خود دست زند، بهترین جامعه می شود و نوعی انسجام می یابد تا در برابر مشکلات از جمله، دشمنان خارجی بیمه شود.
در نتیجه، در صورت وجود هر گونه بی عدالتی در جامعه وجدان مسئولیت پذیر افراد آن ها را به مقابله با آن عامل بر می انگیزد و فریضه امر به معروف و نهی از منکر وسیله ای برای استقرار عدالت و اجرای آن در جامعه مسلمین و رفع انحرافات اجتماعی در ساختار اداره جامعه می باشد.
۳-۱-۷- تعهد متقابل
در مورد تعهد متقابل، در زبان عربی واژه “تَکافُل” به کار رفته است. تکافل از ریشه (کَفَلَ) به معنای ضامن یکدیگر گردیدن، کفیل هم شدن، متعهد در برابر هم شدن و به معنی کلی مسئو لیت مشترک به کار رفته ” تَکافَلَ اَلقَوْمَ “: بعضی از قوم کفیل بعضی دیگر شدند.[۲۹۵]
بنابراین، تکافل امری متقابل و دو طرفه است یعنی مسئولیت ها و تکالیفی که اعضاء جامعه نسبت به هم دارند، یعنی تشریک مساعی در جهت مرتفع ساختن مسائل و گرفتاری های فردی و اجتماعی.[۲۹۶] امام موسی صدر، تکافل اجتماعی را یکی از اصول عدالت اجتماعی می داند. به نظر ایشان، تکافل عمومی نوعی ضمانت و مسئولیت عمومی افراد جامعه نسبت به یکدیگر است که در بردارنده معنای گذشتن از منابع صرف فردی و اندیشیدن به منابع و مصالح عمومی و همگانی و توجه به آن است یا به عبارت دیگر منظور این است که هر آنچه را فردی از افراد جامعه برای خود می خواهند یا برای خود می پسندد، همان را برای دیگران بی کم و کاست بخواهد. بنابراین انسان ها در حدود ظرفیت و امکانات خود نسبت به دیگران مسئول و متعهد اند و در برابر آن ها ضامن هستند.[۲۹۷]
سید قطب، تکافل اجتماعی را عاملی برای محدود شدن آزادی های بی حد و مرز فردی در برابر به عهده گرفتن وظایف اجتماعی می داند، امری که آثار اجتماعی آن در بر گیرنده تکالیف متقابل فرد و اجتماع می باشد.[۲۹۸]
مَثَل مسئولیت های متقابل در زندگی اجتماعی مَثَل مسافران یک کشتی هستند که هیچ کس نمی تواند به عنوان آزادی فردی، سوراخی در کشتی ایجاد کند. در این صورت جان تمام اعضای کشتی را به خطر می اندازد. پس آزادی فردی تا حدی مقدور است که به مصالح اجتماعی صدمه ای وارد ننماید از این رو هیچ فردی در اجتماع از رعایت مصالح همگانی معاف نیست. پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در این باره فرمودند: « کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ »[۲۹۹] بنابر این هر کس در اجتماع هم رعیت است و هم نگهبان و مسئول وظایف دیگران.
در قرآن کریم آیات فراوانی به مسئله تکافل و مسئولیت های اجتماعی اشاره دارد. همه آیاتی که به کل افراد جامعه دستور می دهد در راه خیر قدم بردارند و از بدیها خودداری نمایند به این موضوع مربوطند. به عنوان مثال آیه ۱۰۴ آل عمران علاوه برآنکه دعوت به امر به معروف و نهی از منکر دارد بر مسئولیت متقابل افراد نسبت به جامعه نیز اشاره می نماید.[۳۰۰] در همین راستا خداوند مؤمنان را بر این امر سفارش می کند که در راه نیکی و تقوا با یکدیگر همکاری کنند نه در راه تعدی و گناه.[۳۰۱]
آیاتی که به دستگیری از محرومان و مستضعفان جامعه دستور می دهند؛ برگرفته از لزوم ایجاد حس مسئولیت و تعهد مسلمین در برابر سرنوشت سایر شهروندان در جامعه اسلامی است.[۳۰۲] و آیاتی که علت عذاب جهنمیان را علاوه بر ایمان نداشتن به خدا، تشویق نکردن دیگران به دستگیری از فقرا می دانند به لزوم مسئولیت پذیری میان مؤمنین اشاره دارد.[۳۰۳]
بنابراین لزوم قبول مسئولیت متقابل افراد نسبت به یکدیگر از فرائض الهی است و باید در حد امکان به آن عمل پوشاند و عده ای از علما آن را واجب کفائی می دانند یعنی تا هنگامی که این امر در جامعه تحقق نیافته بر همه واجب است. پس هر فرد در جامعه بایستی اولاً: به اصلاح خود بپردازد ثانیاً: در صورت بروز هرگونه انحراف و اشتباه در هر قسمت از جامعه خود را مسئول دانسته در رفع آن بکوشد. به این نحو، افراد با یاری و همکاری یکدیگر در اجرای هر چه بهتر عدالت می کوشند و موانع پیش روی عدالت را با مساعدت یکدیگر رفع می کنند.
۳ ـ۲ـ عوامل اجرای عدالت اجتماعی از منظر نهج البلاغه
دانلود مطالب پایان نامه ها در رابطه با عوامل و موانع اجرای عدالت اجتماعی از منظر قرآن کریم ...