در آثار عطّار، به موضوع فریب مجدد آدم و حوّا توسط شیطان پس از توبه و هبوط در زمین و داستان بچهای به نام خنّاس اشاره شده که در هیچ یک از کتب عهدین و تفاسیر دیده نشده و فقط از حکیم ترمذی نقل شده و به نظر میرسد که زائیده تفکّر افسانه سرایان بوده و عطّار از آن استفاده کرده است. اما از فریفتن آدم با پسری به نام حارث همنام شیطان بحث شده که شباهتی چند به این داستان دارد. نکته قابل توجه این است که عطّار موارد مذکور را در خدمت ارائه آموزههای عرفانی، حکمی و اخلاقی به کار میبرد و موارد مجعول دیگری هم در کتب مقدّس و تفاسیر وجود دارد که در آثار عطّار دیده نمیشود از جمله: خلقت آدم، زمان آفرینش، هابیل و قابیل و حوادث پیرامون آن.
اسرائیلیات و مجعولاتی که در داستان ادریس ذکر شده متأثر از روایات عهدین بوده که ادریس را با خنوخ یکی دانسته اند و مقامات و مراتب مکانی و معنوی اغراق آمیز و بدون رنج ادریس، جزو اسرائیلیات بوده وهمه مطالب مجعول از جمله عروج ادریس به بهشت و آسمانها و مقامات و منازل کسب شدهی او با همکاری عزرائیل و لطف الهی در تفسیرهای طبری، سیوطی و کشفالاسرار وقرطبی و… ذکر شده است.
با دقت در آن چه دربارهی ادریس(ع) اشاره شده، مشخص میشود که قرآن تنها از راستگویی و پیامبری و علو مقام معنوی ادریس بحث کرده است و آن چه در ادبیات و آثار عطّار بازتاب داشته از اسرائیلیات و افسانه پردازیهای بوده است که در احادیث ضعیف و منابع کتب مقدّس و اسطورههای یونانی وجود داشته یا برداشتها و تفسیرهای عرفانی (مانند مرگ اختیاری) از آن شده که از مضمون آیات دور بوده است.
عطار در این داستان هم، با احتیاط و تأثیرپذیری آرام در آثارش، اشارات بسیار ظریف به علو مقام، مرگ پیش از اجل، عمر جاویدان و در بهشت الهی آرام گرفتن حضرت ادریس (ع) داشته ودر جهت تفهیم آموزههای عرفانی از آنها بهرهبرداری کرده و از تفصیل و شرح و توضیح کامل داستانهای روایت شده پرهیز کرده است.
مهمترین بحث اسرائیلی و مجعول، داستان داود و بتشبع زن اوریاست که در قرآن نیامده ودر تورات واحادیث ضعیف وموضوع، تفاسیر وادبیات فارسی با شرح جزئیات آمده ولی در آثار عطّار نیشابوری جزئیات داستان وجود ندارد و به صورت تلمیحی و اشارات از نالهها و گرفتاری داود سخن گفته شده علاقمندی عطّار به داود و ویژگیهای او، به اندازهای است که شعرش را زبور پارسی میداند است.
بر اساس قرآن، داود در مسند قضاوت مورد آزمایش الهی قرار گرفته، تصمیم درستی نگرفته و پس از آگاهی بر مطلب بر درگاه خدا توبه کرده و خداوند از تقصیر او گذشته و به وی مژدهی داوری، دادگری و خلیفهاللهی و پیامبری داده است.(ص/۲۶-۲۱)
در تورات در دو کتاب سموئیل اول و دوم،با شرح و تفصیل و تفسیرهای فراوان، یکی از حوادث مهم و ساختگی یهودیان به میان میآید که بازتاب گستردهای در قصص اسلامی و فرهنگ و ادبیات اسلامی و فارسی داشته و آن داستان داود و بتشبع زن اوریاست و در قاموس کتاب مقدّس مقام داود تحقیر شده است.
در تفسیرهای سیوطی، بغوی و قمی، موضوع توبه و گریه و زاریهای اسطورهای داود، به صورت حدیث از پیامبر(ص) نقل شده که به جنبه های خرافی داستان بیشتر میافزاید.
انعکاس داستان زن اوریا و توبه و نالههای داود ـ شاید بیشتر به علت غنایی بودن- در ادبیات منظوم فارسی بازتاب گستردهای داشته است. بیشترین بازتاب این واقعه در قصاید و اشعار خاقانی و مولوی منعکس است و البته در متون تفسیری فارسی به مراتب و گاه عین تورات و تلمود نوشته شده است.
در هر حال نتیجه این بررسی و تحقیقات بزرگان نشان میدهد که این داستان خرافی، با عصمت انبیاء(علیهم السلام) و سنت رسول الله(ص) و قرآن کریم منافات دارد.
تعبیری دیگر از احادیث قدسی مشهور و منقول صوفیه (کنت کنزاً مخفیاً…) که از احادیث موضوعه و جعلی بوده وبه نام حضرت داود رقم خورده و به صورتهایی مختلف در متون ادبی و عرفانی با بسآمد بالایی به کار رفته است.
داستان سلیمان و حکایات و روایات پیرامون آن در قرآن و کتب مقدّس آمده اما تفاوتهایی زیادی در روایات قرآن و عهدین وجود دارد به همین دلیل اسرائیلیات زیادی هم پیرامون آن داستان را گرفته است. بازتاب داستانهای سلیمان، در ادب فارسی هم چنان گسترده است که میتوان پژوهشهای مستقلی از آن، انجام داد.
در آثار عطّار هم میتوان گفت که: گستردهترین بازتاب قصههای انبیاء، همین روایتهای داستان سلیمان است.
آنچه در این پژوهش در خصوص بازتاب سلیمان در عطار، به دست آمده در موارد ذیل خلاصه میشود:
در قرآن، اشارهای کوتاه به جسد سلیمان شده و توضیح بیشتر دیده نمیشود. در تورات جسد توسط شیطان و رویگردانی او از خدا، به تفصیل آمده و بر اساس احادیث مجعول و ضعیفی داستان دیو و ربودن انگشتری و صخرجنی و…. آمده و از این طریق وارد ادب فارسی و آثار عطّار هم شده و عطّار گاهی جزئیات داستان را با ذکر آموزههای عرفانی خود از آن، آورده است.
در قرآن بحث تسلّط شیطان بر قدرت و تخت سلیمان وجود ندارد و در کتب مقدس هم بحث نشده، امّا در احادیث ضعیف و تفسیرها و آثار عطّار با جزئیات ذکر شده که نشان از نقش قصهپردازان و افسانهسرایان در این داستان است.
داستان زنبیلبافی، عصا و سلیمان و گفتگوی سلیمان و مرد عاشق در قرآن نیامده و در تفسیرها هم به ندرت دیده میشود، امّا در آثار عطار و قبل از او به تفصیل آمده و از نفوذ افسانهسرایان در ادبیات خبر میدهد.
داستان بلقیا و عفّان در قرآن نیست ولی در متون مقدس و قبل از عطّار و آثاراو،به تفصیل آمده است.
نکته مهم نبودن بحث بلقیس در آثار عطّار است مگر در یک مورد در تذکرهالاولیاء.
داستان موسی در قرآن و تورات به تفصیل بحث شده و همین گستردگی، روایات مجعولی را در خود جای داده است. مهمّترین روایات مجعول و اسرائیلیات که با افسانهسازیها آمیخته شده داستان موسی(ع) و طلب رؤیت و تجلّی خدا بر کوه و بیهوشی موسی و شکستن الواح و عصبانیت حضرت موسی(ع) میباشند و داستان سوم موسی و کرم و سنگ است. دو مورد اول و دوم در قرآن به صورت جزئی اشاره شده و در تورات و تفسیرها آمده و در آثار عطّار و قبل از وی هم آمده و مورد سوم افسانه قصّهپردازان بوده و عطّار از آن در تفهیم آموزههای عرفانی بهره برده است.
داستان نوح و کشتی و حوادث آن در قرآن به اختصار آمده است، امّا در کتاب مقدّس و تلمود با ذکر جزئیات مکانها و نامها و حوادث دیگر مانند گفتگوی شیطان با نوح و شراکت آن در نشاندن درخت انگور مشروح بیان شده است. حتّی موضوع فرزندان نوح و دو پرندهی کلاغ و کبوتر هم در تورات هست و با مقایسهی تفاسیری چون طبری و درّالمنثور سیوطی این جزئیات هماهنگ است و نشان از تأثیر اسرائیلیات فراوان در این تفسیرهاست و به طور پراکنده در ادب فارسی هم نمایان است، امّا در آثار عطار بیشتر از کشتی، گریه و رنجهای نوح، طوفان و تنور، گاه کبوتر نوح و کلاغ اشاراتی صورت گرفته است. علاوه برآن عطّار، داستان جعلی «دستور خدا بر کوزهشکستن کوزهگر» را به نوح نسبت میدهد.
هاروت و ماروت، در قرآن نام دو فرشتهی خوشنام است که برای مأموریتی مثبت و کمک به مردم در جهت شناسایی سحر و جادوگری نازل شدهاند. در کتب مقدّس نام هاروت و ماروت ذکر نشده، امّا توصیفها با داستان افسانهای آن هماهنگی دارد. داستانی که در احادیث مجعول و موضوع و شگفتآور، نامِ دو فرشته با زهره عجین شده و در تفسیرهای زیادی از راویان و قصّاصان نقل شده و عطّار متأثّر از تفاسیر و منابع مطالعاتی خویش این موضوع را به تفصیل آورده و بهرهگیریهای عرفانی خود را از آنها برداشت کرده و در تعلیم آموزههای عرفانی از آنها استفاده میکند.
دفاعیههای عطّار از ابلیس و حقیقت محمدیه، یکی از برجستهترین نکات قابل توجّه در آثار عطّار است که با روح آیات و احادیث مسلّم رسول اکرم(ص) و شریعت اسلامی سازگار نیست و نمیتواند در فرهنگ اسلامی قابل قبول باشد و با توجه به آیات قرآن، این موضوع میتواند در ردیف مجعولات و اسرائیلیات قرار گیرد، اگرچه از بنمایههای اصلی تفکر حلّاج، عینالقضاه و احمد غزّالی و به تبع آنها، عطّار بوده است و او به شدّت از این اندیشه دفاع کرده و گستردهترین بازتابهای این موضوع در آثار او به چشم میخورد.
ـ نتایج
از مفاهیم و تعاریف محقّقان برمیآید که مجموعه تأثیرهایی فرهنگ یهودی اعم از تورات، تلمود، آداب و رسوم یهودیان و فرهنگ مسیحی اعم از انجیل و آداب و رسوم ادبیات شفاهی یهودیان و مسیحیان، بر تفسیرهای قرآن داشتهاند اسرائیلیات گفته میشود.با توجّه به این بررسیها به این نتیجه میرسیم که: آنچه خداوند متعال اشاره کرده و در قرآن مسطور و معلوم است، بسیار کمتر از آن است که در تفاسیر دیده شده و نفوذ و نقش روایتهای اهل کتاب و کتابهای مقدّس در دقّت و مقایسهی اساس داستانهای قرآنی و آیات قرآن مجید، مشخص میشود و همانطور که گفته شد ادیبان و شاعران ما(به ویژه درنظم صوفیه) اغلب از ادب آموختههای مساجد و خانقاهها و مکتبخانهای معمول در جامعهی اسلامی دوران خود بوده و از منابع و مآخذ تفسیری و اسلامی موجود در زمان خویش و قبل از خود، استفاده کرده و از آنجا که دارای طبعی لطیف و حساس بوده و در بهرهگیری از موضوعات و مفاهیم تفسیرها و قصّههای قرآنی در اشعار خود به فراوانی بهرهبرداری نمودهاند.
از طرف دیگر، مخاطبان این موضوعات عامهی(اکثریت بیسواد و کماطلاع) و علاقمند به قصّهها و روایتها بوده و از این موضوعات استقبال کرده و در گسترش اسرائیلیات ایشان هم به نوبهی خود سهمی داشتهاند و با توجّه به موارد مذکور میتوان نتیجهگیری کرد که:
پژوهش حاضر به پرسش اصلی یعنی مغایرت اسرائیلیات با حقایق قرآنی با اسناد محکم و متقن پاسخ داده و یافته های تحقیق آن را نشان داده است.
اگرچه عطار نیشابوری تسلط علمی برقرآن وحدیث دارد، روایات مجعول و اسرائیلیات یکی از منابع و مراجع در آثار عطار است؛ البته این ارجاعات و اقتباسات به نسبت شاعران بزرگ وتأثیرگذار دیگر چون خاقانی ومولوی کمتر است.
ورود مباحث وروایات غیرضروری و مجعولات به شعر شاعرانی چون عطار دلایلی داشته است؛ شاعران دستخوش احساسات شاعرانه بوده و هر چه به ذهن فعال آنها رسوخ کرده در زبان شعر آوردهاند. دیگر آن که،برداشتهایی که از تفاسیر و تعبیرات ایمان داشته، پذیرفته اند و ناآگاهانه از منابع ضعیف استفاده کرده و صرف نظراز نوع منبع وگاه بدون توجّه به اصالت حکایت و داستان،جهت تعلیم وتفسیر آموزههای عرفانی از هر موضوعی سود جستهاند.
معیار تشخیص اسرائیلیات ضوابط مورد نظر ناقدان حدیث است یعنی آن چه آنان تحت عنوان موضوع و جعلیات ذکر کرده باشند یا مطالبی در کتب تفسیر آمده که سند روایی معتبر و متقن نداشته و بعد در یکی از متون عهدین (عهد قدیم: تورات یا عهد جدید: انجیل) آمده باشد اسرائیلی بودن آن محرز میشود؛ پس هر چه محدثین رد کردهاند اسرائیلیات و مجعولات است.
نگارنده در این پژوهش به هدف اصلی دست یافته است یعنی مطالبی در آثار ادبا و شعرا با برخورداری از زیباییهای خاص مطرح میگردد جنبه های جمال شناسی آن موجب میشود خواننده بدان معتقد گردد. لذا باید بدو هشدار داد که هر زیبایی درست نیست همچنان که شاید هردرستی، زیبا نباشد و این دو را نباید به هم آمیخت و متأثر از یکی، دیگری را تالی آن تصور کرد.
بر اساس شواهد این تحقیق، شیوهی بهرهگیری عطار از روایات مجعول و اغلب داستانهای تمثیلی این است که در آثار عطار با ایجاز و نوعی تلمیح بسیار ظریف دیده میشود و او اهداف حکمی و عرفانی خویش (گاه بدون توجّه به اصالت حکایت و داستان) و پیام داستان را به مخاطبان خویش القا میکند.
بر اساس یافتهها و تحلیلهای پژوهش، تردیدی نیست که تکرار روایات مجعول و اسرائیلیات آثار عطّار در آثار پس از او چون مولانا دیده میشود و با توجّه به تأثیر اندیشه های عطار در آثار مولوی، یکی از منابع اصلی مولوی در این موضوع، آثار عطار است.
بنا بر موارد فوق و یافته های پژوهش، در این بررسی و بررسیهای مشابه ادبا و شعرا که از اسرائیلیات در آثار خود استفاده کردهاند سرزنش نمیشوند، چه هر یک از آنها از اعجوبههای جریان ساز ادبی و گاه علمی در روزگار خویش بوده و در فن خود بینظیر یا دست کم، کم نظیر بوده، امّا از مواد و مصالح موجود در کتب و اطلاعات قبل از خود استفاده کرده و با جامهی چست و زیبای ادبی و آفرینش هنری آراستهاند. در واقع این بررسیها، بازشناخت روایتها و اسرائیلیات موجود در سیرهها و تفسیرهای قبل از آنهاست که از رنگ حقیقی قرآنی دور افتادهاند و در هر حال نظرگاه عاطفی و حقیقتهای ادبی، استعاری و رمزی و نمادی شعرا و ادبا محفوظ و قابل تحسین است.
ـ پیشنهادها
شکی نیست که اسرائیلیات، بزرگترین بیماری است که دامن حقایق فرهنگ و ادبیات اسلامی و ایرانی را فراگرفته و چنان ریشه دوانده است که همّتی جمعی و گسترده میخواهد که محققان متخصص به صورت گروهی به پژوهشهای عالمانه و به دور از هرگونه شائبهای در این خصوص دست یازند، زیرا مبارزه با آن به یک حرکت فرهنگی و علمی عظیم متخصصان علوم قرآنی و تفسیر و استادان متعهد نیاز دارد اسرائیلیات را از دل تفسیرها بیرون کشانند و نسل امروز را از آن، آگاهی بخشند و البته به تلاش طاقتفرسا نیاز دارد.
پژوهشگران ادبی حتیالمقدور به صورت جداگانه دیوانها و آثار ادبی را در این مورد بررسی نمایند. با توجه به ریشه دوانیدن اسرائیلیات و روایات مجعول در ادبیات مکتوب گذشته و حاضر و گستردگی موضوع، دانشجویان دورههای تحصیلات تکمیلی به صورت موردی در متون ادبی به بررسی آن بپردازند تا هم یکی از با اهمیتترین موضوع را انتخاب کرده باشند و هم از اجر معنوی و دینی بیشتری برخوردار شوند.
ـ کشفالآیات
ـ کشفالاحادیث
ـ کشفالابیات
ـ نامنامه
ـ منابع و مآخذ
ـ کتابها
قرآن کریم
کتاب مقدّس، ۲۰۰۷ م، عهد عتیق و جدید، مژده برای سبز فایل، نشر انجمن کتاب مقدّس
انجیل برنابا(۱۳۸۰)، ترجمه علّامه حیدر قلی سردار کابلی، تهران، نیایش
انجیل عیسی مسیح، (بیتا)، ترجمهی تفسیری، بیجا
آرمسترانگ، کرن (۱۳۸۳)، خداشناسی از ابراهیم تا کنون، ترجمه محسن سپهر، تهران، مرکز
ابن تیمیّه، تقی الدین أبوالعَباس أحمد(۱۴۰۸هـ / ۱۹۸۸م)أحادیث القصّاص، المحقق: د. محمّد بن لطفی الصباغ، بیروت، المکتب الإسلامی
دانلود مطالب پایان نامه ها در مورد بررسی روایات مجعول و اسرائیلیات در آثار عطّار نیشابوری- ...