وَ عطرِ انفاسِ اَلحُسَین ! ( همان ، ص ۲۶۰ )
یعنی : ای بغداد محمد عربی در پشت توپخانه ها و ناوها زندانی بود و قدس شریف نیز بی دست
به دار آویخته بود و شمشیر تاریه مدفون بود و تو شمشیرت را از نیام برکشیدی و بتی طلایی خم شد و بر روی زانو سجده کرد و نور الله اکبر همه جا را پر کرده است و آتش آن در دستهاست و عطر نفس های حسین (ع) به مشام می رسد.
فیتوری در قصیده « و یَأتی العاشقون إلَیکَ یا بغداد » بار دیگر به بزرگی بغـداد و عـرب بـودن
مردم آن فخر می جوید و می گوید :
أقولُ اَنَا الذی لَولاَ شُموخُکِ أَنتِ یا بغدادُ
لَولا وَجهُکِ العَرَبیُّ
لَولا سَیفُکَ العَرَبیُّ
لَولا شهادَهُ مَن تَضَرَّجَ بِالشَّهادهِ
أو تکَفَّنَ بِالرَّمالِ
لَولا صواریخُ الحسَین بَرَقنَ
ثُمَ صَعَقنَ مَن صادَفنَ
لَولا نخیلُ البَصرَهِ الصُّوفِیُّ عانَقَ أرضَهُ
وَمَضی یُقاتِلُ فِی الخَلیجِ
لَولا إنتصاراتُ الَّذین سَقوا تُرابَ الفاو
لَولا رایَهُ بِاسمِ العراق
وَ مَجدِهِ العَرَبی
خالدَهُ النَّسِیج
لَم یُترِکوا لَکَ ما تَقُول ( همان ، ص ۲۸۳ – ۲۸۵ )
یعنی : ای بغداد اگر بلندی تو نبود و اگر چهره عربی و شمشیـر عربـی تـو نبـود ، اگـر شـهادت
کسانی که در خون خود غلطیدند و شنها را کفن خود قرار دادند نبود و اگر نبود موشکهای حسین که برق می زدند و آنگاه سقوط می کردند و اگر نبود نخل های بصره که زمینش را در آغوش گرفته و در خلیج می جنگد و اگر نبود پیروزی های کسانی که خاک « فاو » را آبیاری کردند و اگر پرچمی به نام عراق و مجد عربی آن نبود هیچ گاه آنچه را که می گفتی ترک نمی کردند.
اَرَأیتَ یا بغدادُ
یَأتی العاشقُون الیکِ
مُثقلهٌ حقابهم بِماءَ البحر …
و الصَّدَفِ الشِّتائی القدیم …
و زنبقِ الامطارِ
یَأتی البَحرُ ذُوالرَّیاتِ
فَوقَ خُیولِهِ الزرقاء
تأتی الشَّمسُ حامله کؤوسَ رحیقها الأزلیِّ
لیلَ نهار
یَأتی الشِّعرُ و الشُّعَرَاءُ
شاخصهً نواظرهم ، إلی بغداد
کَعبَتُنا التی سَجَدَت علی عَتَباتِها
شمس المجوس ( الاعمال الکامله ، ص ۲۹۵ – ۲۹۶ )
یعنی : آیا دیدی که عاشقان نزد تو می آیند درحالی که چمدان هایشان از آب دریـا و صـدف و
زنبق باران ها سنگین است و خورشید نیز درحالی که جام های شرابش را حمل می کند می آید و شعر و شعراء نیز در حالی که به بغداد چشم دوخته اند نزد آن می آیند. و بغداد کعبه ماست که خورشید زرتشتیان در آستانه ی در آن سجده می کند.
۵ – ۹ – ۱ – فلسطین
اشعار شعرای فلسطینی که درباره رویدادها ، رنجـها و مصـائب کشورشـان سـروده شـده ، از آن
هنگام که از چنگال ترکها به جهنم تحت الحمایگی افتادند و سپس تشکیل دولت یهود در ۱۹۴۸ ، سه ویژگی عمده را آشکار می کند.
نخست آنکه این شاعران در فلسطین زندگی کردند و از نـزدیک شاهـد تمـام تهـدیدها بـودند ،
بنابراین شعر آنان عواطف ، احساسات و واکنش اعراب فلسطین را که مستقیماً در معرض این وقایع قرار گرفتند ، بیان می کند.
دوم ، موضوع شعر آنهاست که گرد مسائل ویژه روز ، مثل فـروش زمیـن به یهودیـها و ماهیـت
رهبران وقت فلسطین می چرخد. این نکات ویژه در اشعار شعرای خارج از فلسطین کمتر بازتاب داشته است.
سوم آنـکه نقـش عمـده شاعـر فلسطیـنی ، گستـرش مبـارزه علیـه حکومـت تحـت الحـمایه و
صهیونیسم بود ، هم از اینرو ضروری به نظر می رسید که همدردی اعراب را به خطر موحشی که آینده یک سرزمین عربی را تهدید می کرد جلب کنند. سرزمینی که برای اعراب از اهمیت مذهبی ویژه ای برخوردار است.
( سلیمان ، ۱۹۹۶ م ، ص ۲۹ )
مسئله ی فلسطین تنها تحت تأثیر شعرای فلسطین قرار نگرفته است ، بلکه شعرای بسیـاری در
سایر کشورهای جهان نیز تحت تأثیر واقع شده اند مشکل فلسطین ، برخلاف کلیه مسائلی که اعراب در تاریخ معاصر با آن روبرو شده اند ، تمامی شاعران عرب را بدون در نظر گرفتن وابستگی های سیاسی ، ایدئولوژی یا مذهبی شان ، متأثر ساخته است و شعرشان چشم انداز و نگرش همانندی در این مورد منعکس می سازد.
شاعران ، پیش از رمان نویسها و نویسندگان داستانهای کوتاه و نمایش نویسها و حتـی زودتـر از
آنکه توجه مقامات رسمی عرب به رویدادهای سیاسی فلسطین جلب شود ، نسبت به مشکل فلسطین واکنش نشان دادند.
پیش از سال ۱۹۴۸ م نیز رویدادهای فلسطین و مسائل وابسته به آن ، در شعـر شاعـران عـرب
بازتاب می یافت. ولی تشکیل دولت اسرائیل که منجر به اخراج و آوارگی هزاران فلسطینی از خانه و وطنشان شد و شکستهای پی در پی اعراب در مقابل اسرائیل ، شاعر عرب را با عناوین تازه و اندیشه های نو ، مسلح ساخت.
در اشعار پیش از سال ۱۹۴۸ مذهب حضور چشمگیری داشت و پس از این تاریخ ملی گرایـی و
انسان دوستی به همراه مذهب ، در سطح گسترده ای مطرح می شود. ( همان ، ص ۲۴۵ )
دانلود مطالب پایان نامه ها در مورد چه موضوعاتی در اشعار سیاسی فیتوری بارزتر است- فایل ...