ترجمه :
حلاج : دنیا را رها کن
ما چه کار به شر داریم
شبلی : شر
منظور تو از شر چیست ؟
حلاج : بیچارگی فقیران
گرسنگی گرسنگان
عبدالصبور در ابیاتی دیگر فقر و بیچارگی گرسنگان را در مجموعه ی شر و مهم ترین عامل فتنه و پلیدی معرفی میکند . این امر به شکل گفتگو گونه مطرح شده است ، تا در خلال این پرسش و پاسخ میزان اهمیت این مطلب به عنوان یکی از مهم ترین چالش های اجتماعی ، نمایان گردد :
أراهُ کلما رسا بی الصباحُ فی بحیرۀِ العذاب ِ
أجمعُ فی الجراب ِ
بضعَ لقیماتٍ تناثرت علی شطوطِها التُرابُ
القی بها الصَبیانِ للدجاجِ و الکلابِ
و کنتُ أن ترکتُ لقمۀً أنفُت أن المَّها
یَلقطُها ، یمسحُها فی کُمّهِ
یبوسُها ، یأکلُها
( عبدالصبور ؛ ۱۹۹۸ : ۱/ ۳۱۰ )
ترجمه :
می بینم او را هر صبحگاه در حیرت و رنج و عذاب
در توشه دان خود جمع می کرد
تکه های نان خاک آلودی را
که کودکان آن را برای مرغان و سگان فراهم می ساختند
تکه هایی را که او از شدت رها می کرد
پیرمردی آنها را جمع می کرد
و با آستینش پاک می نمود ،
می بوسید و می خورد
در مقابل زمانی که آثار عائشه تیموریه را در این باب در معرض بررسی قرار می دهیم ، با ابیاتی پراکنده برخورد می کنیم که شاعر نه به صورت مستقیم بلکه با بیانی محطاطانه به مال اندوزی قشری از جامعه ی خویش اشاره می کند که به حرص و طمع و بدون التفات و توجه به دنیای بیرون در پیله های خود ساخته ی خود فرو رفته اند ؛ حال آن که عائشه خدا را شاکر می شود که از این قبیله به دور است و مسیر حمد و ستایش الهی را در پیش گرفته است :
رَبُّ الــدَراهمِ أحصــاها وَ عَدَّدَها فی حُصــنِ أکیاســِهِ ألفَاً عَلی ألــفِ
وَ الحَــمدُ للهِ إذ عـَدّی لِــمُسبَحَتی وَ عَن سَــواها تَرانی قاصِــرَ الطـَّرفِ
( تیموریه ؛ بی تا : ۲۳ )
ترجمه :
صاحب درهم و پول هایی که آن را در دژ کیسه هایش با محبت زیاد و عشق به مال جمع می کرد .
و خدای را سپاس که من تسبیحاتم را بر می شمرم و مرا غیر از آن کم توجه نمی بینی .
نتیجه
عدم وجود رفاه در میان اقشار مختلف جامعه خصوصاً طبقات ضعیف و عامی جامعه ی بشری ، نوعی ناهمگونی اخلاقی را در پی دارد . عبدالصبور مخلصانه خود را در اختیار شعر اجتماعی قرار می دهد و کلام موزون شعر را سلاحی پولادین در مقابل نابرابرای های اقتصادی و اجتماعی قرار می دهد . در بیان فشارهای روانی و روحی حاصل از پدیده ی فقر ، آن چنان عمیق به درون چالش ها نظر می افکند که گویی خود از نزدیک مصائب و سختی های ناشی از فقر را لمس نموده است . از سوی دیگر با بررسی آثار عائشه به نکات جسته و گریخته ای در ابیاتش در این باب برخورد می نماییم که سر منشأ این مطلب را می توان در گذشته ی مرفه شاعر یافت کرد . از آن جا که وی در خانواده ای سلطنتی متولد شد و در بسیاری از جامعه ی عامی و خصوصاً ضعیف و گرسنه ی عصر خویش به دور بوده است ، بسیار کمتر از دیگر شاعران معاصرش به این امر به عنوان دغدغه های انسان نظر افکنده است . پدیده ی فقر یکی از بارزترین و نمایان ترین وجوه افتراق دو شاعر در خصوص اشعار اومانیسمی آن ها به شمار می آید .
۵-۲-۵ ۰ حزن یا نشاط باطنی
حزن و اندوه پدیده ی فراگیری است که ممکن است در زندگی هر انسانی در جوامع مختلف ظهور کند . در میان انسان ها شاعران به دلیل احساسات لطیف و نازکی که نسبت به دیگر افراد بشری دارند بیشتر گرفتار پدیده ی حزن و اندوه می شوند . به همین علت این مسأله در شاعران مختلف بنا به دوره های تاریخی که در آن زندگی می کننند و اتفاقاتی که برای هر کدام از آن ها می افتد ، متفاوت است .
در شعر عبدالصبور این پدیده ی فراگیر به عنوان جنبه های غالب در فکر و شعر او قابل بررسی است . حزن عبدالصبور برگرفته از یک احساس و ادراک حسی نیست ، بلکه به اسباب و عواملی بر می گردد که شاعران را به این سمت سوق داده ؛ زیرا عبدالصبور دائماً در تناقض با زندگی است و به دنبال راهی برای برطرف کردن آن است و بالطبع حزین نیست ، بلکه از اندوه بشری رنج می برد و اجتماع معاصر و زندگی نوین بشر را به سوی حزن سوق می دهد .
ریشه ی به وجود آمدن حزن و اندوه را در شاعر می توان در از دست دادن پدر و مادر و عمویش مصطفی و دوستش محمد نبیل دانست . پس این موارد بود که باعث شد حزن و اندوه دست سرد خویش را بر زندگی عبدالصبور بیفکند و چهره ی زندگی او را بپوشاند . از ابیات زیر می توان فهمید که عبدالصبور حزن و اندوه را در زندگی تجربه کرده است و آن را به هیولای مبهمی که درنده است تشبیه کرده است . همچنین می توان دریافت که هر چند حزن و اندوه در زندگی وی پدیدار است ؛ اما خود شاعر از این مسأله رنج می برد و از خداوند می خواهد که در از بین بردن آن به او کمک کند :
لقد بلوتُ الحُزنَ حین یَزحَمُ الهواءَ کالدُخانِ
ثم بلوتُ الحزنَ حینَ یَلْتَوی کأَفعوانِ
ثم بلوتُ الحزنَ حینَما یفیضُ جدولاً من اللَّهیبِ
لکنْ هذا الحزنَ مِسخٌ غامضٌ ، مستوحشٌ ، غریبٌ
فقُل لهُ یا ربُ ، أنْ یفارقَ الدیارِ
لأننی أریدُ أنْ أعیشَ فی النهارِ
( عبدالصبور ؛ ۱۹۹۸ :۱/۲۰۷،۲۰۸ )
طرح های پژوهشی دانشگاه ها با موضوع بررسی و مقایسه اومانیسم در اشعار صلاح عبدالصبور ...