آثار غزالی
از این شخصیت وارسته و متفکّر بزرگ آثار فراونی به جا مانده است که هر یک در جای خود مهم و
ارزشمند هستند. لوئی ماسینیون زمان تالیف آثار غزالی را در چهار مرحله تنظیم نموده است که در ذیل آورده می شود:
«مرحله ی اول- (۴۷۸تا۴۸۴ هـ .ق) که کتاب الوجیز دراین دوره نوشته شده است.
مرحله ی دوم- (۴۸۴ تا ۴۸۸ هـ .ق) که غزالی کتاب هایی چون، مقاصدالفلاسفه و تهافت الفلاسفه و الاقتصاد فی الاعتقاد و فضایح الباطنیه را تدوین کرده است.
مرحله ی سوم- (۴۸۹ تا ۴۹۵ هـ .ق) غزالی در این دوره احیاء علوم الدین را که قبلاً آغاز کرده بود به انجام رسانیده و کتاب های المستصفی در اصول فقه، کیمیای سعادت و منهاج العابدین الی جنه رب العالمین را به رشته ی تحریر درآورد.
مرحله ی چهارم- (از سال ۴۹۵ هجری آغاز می شود و در سال ۵۰۵ هجری در شهر طوس با مرگ پایان می پذیرد) او در این سال ها به نگارش کتاب های معیارالعلم ، محک النظر ، المقصد الاسنی فی شرح اسماءالله الحسنی، الاجوبه المسکته، میزان العمل، جواهر القرآن، المنقذ من الضلال، الجام العوام و تعدادی کتاب و رساله ی دیگر پرداخته است».[۱۲]
نیکلسون می گوید: «مخاطب غزالی در کتابش تنها صوفیان نیستند، زیرا هدف او احیاء دین اسلام بود، نه صوفی شدن مسلمانان». به همین دلیل او رکن اول اثر خود، کیمیای سعادت را به عبادات دینی چون طهارت، نماز، زکات، روزه و حج، و رکن دوم اثرش را به معاملات اختصاص داده است. «آن گاه در رکن های سوم و چهارم طریقه ی صوفیان را در رسیدن نفس به کمال روحی بیان می کند».[۱۳]
به اعتقاد او «غزالی تصوف را با قرآن و حدیث کاملاً در آمیخته و از مجموع آن ها آمیزه ای یکپارچه ابداع کرده است. کتاب های او با گذشت روزگاران پایدار ماند، نه به این علت که تنها از اندیشه ی او تراویده بود؛ بلکه به این دلیل که نتیجه ی مصرانه ی تمایلاتی صادقانه برای رسیدن به زندگی معنوی آرامش بخشی بود».[۱۴]
۱-۴. شرح حال نجم الدین رازی
نام کامل او ابوبکر عبدالله بن محمد بن شاهاور الاسدی الرازی است، در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری به دنیا آمد. لقب او نجم الدین و به دایه معروف بوده است. تاریخ ولادت او در کتب تذکره
ذکر نشده است.[۱۵]
از شاگردان نجم الدین کبری و مجدالدین بغدادی بوده، و زیر نظر مجدالدین بغدادی تربیت یافت و از او در مقام مرشد روحانی خود صریحاً با عنوان «سلطان عمر خویش» نام می برد.[۱۶]
گویند: «در همدان بر جوان زرگر عاشق شد و مفتون با جانی محزون و دلی از پرده بیرون بساط عیش انداخت و خاطر از تفرقه بپرداخت و او را گمان آن که بر یک حال خواهد ماند زمان».
هنگامی که لشکر چنگیز خان مغول به آن جا حمله کرد، قلعه ی همدان را محاصره کردند و آن را تصرف نمودند. بامدادان نجم الدین رازی با اهل و عیال، پدر و مادر خود و آن زرگر تصمیم گرفتند که از آن قلعه بیرون روند. نجم الدین رازی چنین کرد و سپس آن جوان زرگر نیز خود را بیرون انداخت. امّا در بیرون قلعه لشکریان مغول آنان را دستگیر نمودند و جوان زرگر به جنگ با آنان پرداخت و نجم الدین رازی نیز به او کمک کرد. سرانجام آن جوان کشته شد و حضرت شیخ را نیز دستگیر نمودند او را به جانب اربیل و تبریز می بردند که در راه به او خبر رسید که لشکریان قلعه را تسخیر نمودند و پدر ومادر و زن و فرزند او را به قتل رسانیدند.
این شیخ عارف در سال ۶۵۴ هـ .ق چشم از جهان فرو بست و به دیار باقی شتافت. «در بغداد بیرون
مقبره ی سرّی سقطی و شیخ جنید، قبری است که گویند قبر اوست». [۱۷]
آثار او
از آثار او می توان به مرصادالعباد و بحر الحقیقه اشاره کرد که از کتب عرفانی مهم به شمار می آیند. «مرصادالعباد یادگار سنین کمال و پختگی توأم با فعالیت یعنی پنجاه سالگی اوست.»[۱۸] او بحر الحقیقه را پس از فرار از برابر مغول در تاخت و تاز سال ۶۲۰ هـ .ق در سیواس نگاشته است. جامی می گوید در آسیای صغیر به صدرالدین قونیوی و جلال الدین رومی نامدار پیوست.[۱۹]
۱- ۵. شرح حال شیخ محمودشبستری
در تذکره ی مجالس العشاق درباره ی شیخ محمود چنین آمده است:
«تخت نشین اقلیم سروری، شیخ محمود شبستری، در غایت کمال بودند و در علوم ظاهر و باطن به اقصی الغایه و الامکان کوشیده. یکی از اقربای شیخ اسماعیل سیسی، شیخ ابراهیم نام، منظور نظر آن حضرت بوده وحسنی غریب داشته. رساله ی «شاهد نامه» در بیان عشق و معشوق و عاشق، به نام او نوشته اند. و در آن محل که «گلشن راز» را می فرموده اند، مطمح انظار آن حضرت، رخسار آن بزرگوار بوده است».[۲۰]
در کتاب دویست سخنور درباره ی او چنین آمده است:
«محمود، معروف به شیخ محمود شبستری، ملقّب به سعدالدین، فرزند عبدالکریم امین الدین، از مشاهیر شعرا و مشایخ عرفای آذربایجان است» که از عارفان قرن هشتم هجری و شاعران متوسط پارسی گوی به شمار می آید. او در سال ۶۸۷ هجری در زمان گیخاتوخان، «در قصبه ی شبستر، واقع در دوازده فرسخی تبریز چشم به جهان گشود»[۲۱] و در تبریز تربیت یافت در تصوف مرید و شاگرد شیخ بهاء الدین یعقوب تبریزی بوده و علاوه بر این در سفرهای درازی که داشته به خدمت مشایخ بزرگ رسیده، از آنان کسب فیض کرد.
عده ای امین الدین تبریزی را هم مرشد و پیر او ذکر کرده اند. به سبب جامعیتی که شیخ شبستری در علوم معقول و منقول کسب کرده بود به زودی شهرت و مرجعیت یافته با مشاهیرعصرخود ارتباط برقرارنمود. او سفرهایی به شهرهای ایران و خارج از ایران کرده بود چندی نیزدر کرمان اقامت گزید و در آن جا بود که ازدواج نمود و اولاد و احفادش در آن سامان باقی ماندند و طایفه یی به نام «خواجگان» را بنا نهادند.
در تاریخ وفات شیخ اختلاف نظر وجود دارد و عدّه ای سال۷۱۸ و عدّه ای دیگر ۷۱۹ و بعضی ۷۲۰ را تاریخ فوت او بیان کرده اند که در این میان تاریخ ۷۲۰ هـ .ق صحیح تر و مقبول تر است و حتّی بر سنگ مزار او نیز ثبت شده است و در آن جا ذکر شده که او در زمان وفات سی و سه ساله بوده است.
مقبره ی شیخ در قصبه ی شبستر باقی و زیارتگاه اهل دل است و او در آن مقبره در کنار استادش شیخ بهاءالدین یعقوب در خاک آرمیده است.[۲۲]
آثار شیخ محمود شبستری
با آن که شیخ در جوانی درگذشت امّا از او چند اثر به نظم و نثر به یادگار مانده که مهمترین و مشهورترین آن ها منظومه ی گلشن راز است که در۹۹۳ بیت، در بحر هزج مسدّس مقصور یا محذوف و در جواب هفده سوال منظوم، از امیرسید حسین حسینی هروی سروده شده است. به این ترتیب که به اشارت بهاءالدین یعقوب تبریزی، فی المجلس بیتی از سوال را به بیتی جواب گفته و بعد بر آن ها ابیاتی افزوده است. تاریخ وصول سوالات و آغاز نظم مثنوی گلشن راز، سال۷۱۷ هـ.ق. بوده که در خود کتاب آمده است.[۲۳]
گذشته هفت و ده با هفتصد سال ز هجرت، ناگهان در ماه شوّال،
رسولی با هزاران لطف و احسان رسید از خدمت اهل خراسان
………………………………………….. ……………………………………………
و حضرت کرد نام نامه گلشن شود زو چشم دل ها جمله روشن
«او در مثنوی گلشن راز بسیار زیبا سخن گفته است و گاهی سخنش چنان پخته و عمیق و شورانگیز است که به سخن عطار و مولوی شباهت دارد».[۲۴]
بر مثنوی گلشن راز شروح بسیاری نوشته اند و آقای محمد علی تربیت در کتاب دانشمندان آذربایجان، هفده شرح را نام برده است که مشهورترین این شروح، شرح شیخ محمد لاهیجی، از عرفای قرن نهم است که مفاتیح الاعجاز نام دارد، و درسال ۸۷۷ هـ.ق تالیف شده است. این مثنوی به زبان های انگلیسی و آلمانی هم ترجمه شده است.
دیگر اثر منظوم شیخ، سعادتنامه است که سه هزار بیت دارد، و شرح مسافرت ها و دیدار مشایخ و تصنیفات شبستری است و در هشت باب به نظم سروده شده و از جمله ی عرفا، نام پنج تن از صوفیه معروف تبریز را ذکر کرده است.
از آثار منثور او می توان رساله ی حق الیقین فی معرفه العالمین و مرآت المحققین را نام برد- که هر دو چاپ شده است- ، از دیگر آثار او ترجمه ی منهاج العابدین غزّالی و رساله ی شاهد یا شاهدنامه است.[۲۵]
اصطلاحات عرفانی گلشن راز
۲-۱. «آ»
آب حیات (آب زندگانی)
«سیاهی گر بدانی نور ذات است به تاریکی درون آب حیات است»
شرح گلشن راز، بیت۱۲۳، ص ۸۴
لاهیجی، آب حیات را بقا بالله می داند که موجب حیات سرمدی می شود.[۲۶]
دکتر سجّادی می گوید:
«آب حیات چشمه ای است در ظلمات که در انتهای دنیای مسکون جای دارد و جاری و روان است و هر کس از آن چشمه، آب بنوشد عمر جاودانی و ابدی خواهد یافت. در اصطلاح سالکان و صوفیان گاهی کنایه از سر چشمه ی عشق و محبّت است که هر که از آن بچشد هرگز معدوم و فانی نگردد».[۲۷]
این اصطلاح در آثار صوفیان با ترکیباتی چون آب زندگی یا آب زندگانی، آب حیوان و آب خضر هم به کار رفته است که در گلشن راز نیز به صورت «آب زندگانی» آمده است. بیت:
«خضر وار از مقام بی نشانی بخور چون خطش آب زندگانی»
همان، بیت۷۸۳، ص ۴۹۶
از آغاز آفرینش تاکنون، میل به جاودانگی در نهاد انسان ها وجود داشته است و آدمی برای آن که بتواند از حیات اخروی بهره مند شود، همواره در جستجوی آب حیات بوده، تا با دستیابی به آن، زندگانی جاودان یابد. همان طور که می دانیم خضر به این آب رسید و حیات جاوید یافت، امّا اسکندر در جستجوی چشمه ی زندگانی جهان را طی کرد و به ظلمات رسید و بدان چشمه دست یافت ولی نتوانست جرعه ای از آن را بنوشد و عمر جاودانی یابد.[۲۸]
ایزوتسو می گوید:
«آب حیات به طور ابدی بر همه جریان دارد. هر چیز فرد موجودی خاص است، لیکن این چیز نیز مانند همه موجودات دیگر در اقیانوس بی کران حیات غوطه ور است. از جنبه ی نخست، هر چیز منحصر
و منفرد به خود است لیکن از جنبه ی دوم هویت خود را در میان آبی که او را فرا می گیرد از دست می دهد».[۲۹]
آدم
ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : فرهنگ اصطلاحات عرفانی گلشن راز و شرح آن ها ...