۱۸/۰-
بالا
شوک اول و دوم عرضه نفت
۱۹۸۴- ۱۹۷۱
۲
۴۴/۰+
متوسط
سکته[۲۳] اوپک
۱۹۹۸- ۱۹۸۵
۳
۸/۰-
بالا
ظهور بازارهای تقاضای جدید و تنگنای عرضه
۲۰۰۷- ۱۹۹۹
۴
آنها از منظر تئوریک و با روش آزمون علیّت گرنجری نشان دادند که اطلاعات نرخ ارز به صورت معناداری قیمت های آینده نفت را اصلاح می کند. به عبارت دیگر رابطه علیّت از سمت نرخ ارز به سوی قیمت نفت است.
اوزترک[۲۴] (۲۰۰۸) به بررسی رابطه بلندمدّت قیمت نفت و نرخ ارز یک کشور صنعتی کوچک و باز بدون منابع نفتی مثل ترکیه پرداخت. او از روش هم انباشتگی جوهانسن و آزمون علیّت و با بهره گرفتن از داده های فصلی از ۱۹۸۲ تا ۲۰۰۶ دریافت که قیمت حقیقی و بین المللی نفت خام علّت تغییرات نرخ ارز حقیقی دلار به لیره جدید ترکیه است.
ژانگ، فان، تانگ، تسیه و وی[۲۵] (۲۰۰۸) اثر سرریز ارزش دلار آمریکا بر قیمت های نفت را بررسی کردند و نتایج مطالعه آنها نشان داد که ارتباط بلند مدّت و منفی میان این دو متغیّر وجود دارد ولی تلاطم قیمت ها در این دو بازار مستقل از یکدیگر است؛ به طوری که نوسانات مداوم ارزش دلار آمریکا، نمی تواند علّت معنی داری در تغییرات قیمت بازار نفت باشد.
زرادا[۲۶] (۲۰۱۰) به بررسی رابطه و علیّت میان قیمت نفت و نرخ ارز دلار آمریکا در سال های ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۹ پرداخت. وی در ادامه قیمت طلا را نیز به آن اضافه نمود، نتایج تحقیق به این شرح می باشد: ۱٫ هیچ رابطه هم انباشتگی بین متغیّرها نیست و ارتباط بلندمدّت بین نرخ ارز، قیمت نفت و قیمت طلا وجود ندارد. ۲٫ رابطه علیّت میان قیمت نفت و نرخ ارز از هیچ یک از دو سو دیده نشد. نتایج نشان داد علیّت از قیمت نفت به سوی قیمت طلا است و همچنین از نرخ ارز به سمت طلا است.
نوتنی[۲۷] (۲۰۱۲) به ارتباط بین قیمت نفت خام و ارزش دلار آمریکا پرداخت. او نشان داد که در سال های اخیر ضریب همبستگی میان نرخ ارزش دلار آمریکا و قیمت کالاها منفی بوده است. در سال های اخیر شدّت همبستگی برای نفت مانند فلزّات صنعتی و کالاهای کشاورزی افزایش یافته و علّت این موضوع را مربوط به عوامل سنّتی بنیادین نمی داند و معتقد است فراتر از این عوامل، مواردی مانند افزایش سفته بازی به علّت پایین بودن نرخ بهره و افزایش نقدینگی در کشورهای صنعتی علّت این رخداد است. او می گوید که حجم زیاد نقدینگی به بازار کالا منتقل می شود.
۲-۵-۲٫ مطالعات انجام شده در داخل
در ایران مطالعات زیادی در این زمینه انجام نشده است. در اینجا به چند مورد از مطالعات عمده ای که در این زمینه انجام شده اشاره می کنیم.
بی ریا و فرزین وش (۱۳۸۳) در مطالعه خود به برآورد تابع تقاضای ذخایر خارجی بانک های مرکزی ۲۵ کشور صادر کننده نفت پرداخته است. وی با بهره گرفتن از برخی معیارهای آماری و همچنین درجه خطر گریزی ارزهای مختلف، ترکیب بهینه ذخایر خالص ارزی هر کشور را برآورد کرده و در نهایت به این نتیجه می رسد که با توجّه به اینکه در سال (۲۰۰۰)، ۶۲ درصد از ذخایر ارزی دنیا به دلار، ۱۰ درصد به مارک و ۵/۱ درصد به شکل ین نگهداری می شد، لذا تفاوت هایی بین سهم واقعی و بهینه ارزها وجود دارد و دلیل این امر این است که در برابر مقادیر مختلف ضریب نسبی گریز از خطر، ترکیبات مختلفی از سهم های بهینه ارز بدست می آید اما مقدار بهینه این ضریب معیّن نیست.
عباس دادجو (۱۳۸۷) به این نتیجه می رسد که دلار همچنان به عنوان مهمّترین ارز در میان پولهای بین المللی ایفای نقش می کند و همچنین با اینکه یورو از پتانسیل مناسبی برای کاربرد در ذخایر ارزی برخوردار است، اما دارای سهم کمتری نسبت به دلار بوده و بخش عمده ذخایر ارزی کشور به شکل دلار نگهداری می شود.
هوشمند و فهیمی دوآب (۱۳۸۹) در مطالعه خود به بررسی وجود یا عدم وجود رابطه بلندمدّت پایدار بین دو متغیر قیمت نفت خام و ارزش دلار آمریکا پرداخته اند. برای این منظور، از آزمون های هم جمعی و علیّت بین متغیّرها برای دوره ۱۹۸۵:۱ تا ۲۰۰۸:۴ استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد ۱۰ درصد افزایش در قیمت حقیقی نفت خام، منجر به کاهش ۸/۱ درصدی ارزش واقعی دلار می شود. جهت علیّت نیز از متغیر قیمت نفت به قیمت دلار آمریکا است.
کمیجانی و توکلیان (۱۳۸۹) در مطالعه خود سهم یورو و دلار را در ذخایر بانک های مرکزی با بهره گرفتن از فیلتر کالمن مورد برآورد قرار داده اند. در دوره حضور و عملکرد یورو؛ یعنی۱۹۹۹-۲۰۰۸ سهم یورو در ذخایر ارزی به نحو قابل توجّهی در مورد چهار کشور ایران، روسیه، عربستان و ترکیه افزایش یافته است. شواهد نشان می دهد که هر چهار کشور به سمت تنوّع بخشی در سبد ارزی ذخایر خارجی خود حرکت کرده اند که بیانگر افزایش اهمّیّت نسبی یورو و کاهش اهمّیّت نسبی دلار در ترکیب دارایی های خارجی آنها است. سهم یورو در ذخایر ارزی کشورهای ایران، روسیه و ترکیه از سال ۲۰۰۳ و در عربستان با تأخیری چند ساله از سال ۲۰۰۷ افزایش یافته و یورو به عنوان یک رقیب قابل اعتنایی برای دلار درآمده است.
مهرآرا، جبل عاملی و براتی (۱۳۸۹) در مطالعه خود برای اوّلین بار از شبیه سازی یک مدل اثرات شبکهای برای تعیین شرایطی که قیمتگذاری به سایر ارزهای موجود امکان پذیر است استفاده کرده اند. نتایج تحقیق نشان میدهد که به هنگام استفاده همزمان از دو ارز در مبادلات ارزی زمانی تعادل پایدار داریم که: (۱) هزینه مبادله بسیار پایین باشد؛ (۲) حدّاقل سهم مطمئنی از بازار به یورو قیمتگذاری شود؛ (۳) عوامل غیر شبکهای همانند ملاحظات سیاسی و اجتماعی تأثیر نسبتاً بالایی بر تصمیمات بازیگران بازار نفت داشته باشند؛ (۴) هزینه اطّلاعات یا پایین باشد و یا اینکه به سرعت با افزایش استفاده از یورو کاهش بیابد. در حال حاضر پیشنهاد فروش نفت به یورو بر اساس عوامل مذکور غیر عملی بوده و روش پیشنهادی پوشش ریسک نوسانات دلار و مدیریت صحیح پرتفوی ذخایر ارزی است.
آریا و محبی خواه (۱۳۹۰) در مقاله خود تغییر ذخایر ارزی ایران از دلار آمریکا به دیگر ارزهای مورد پذیرش با بهره گرفتن از آمار و ارقام سالانه سری زمانی اقتصاد ایران، کشورهای اروپایی و آمریکا طی دوره (۱۳۸۶-۱۳۸۲) را مورد بررسی قرار داده اند. نتایج نشان می دهند که دلار آمریکا برجسته ترین واحد پولی است که در اقتصاد بین الملل مورد استفاده قرار می گیرد و تغییر ذخایر ارزی ایران از دلار به دیگر ارزهای مورد پذیرش تامین کننده منافع بلند مدّت ما در بازارهای جهانی نخواهد بود، زیرا ایران بیشتر تحت بلوک دلار قرار دارد تا بلوک یورو.
خیابانی و دهقانی (۱۳۹۳) در مطالعه خود با بهره گرفتن از آمار هفتگی دوره ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۲ در چارچوب یک مدل VAR-ABEKK-In-Mean[28] ارتباط تلاطم بازدهی سه بازار ارز (ارزش دلار آمریکا در مقابل یورو)، طلا و نفت مورد بررسی قرار دادند. نتایج مطالعه نشان داد که رابطه بین بازارها مذکور و قدرت انتقال ریسک بین آن ها، به شدّت تحت تأثیر اخبار و پایداری تلاطم در یک بازار(به ویژه بازار نفت) می باشد.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱٫ مقدّمه
دراین فصل نخست به معرّفی برخی مفاهیم پایه نظریّه بازی ها، در بخش بعدی به داده ها و متغیّر های مدل و در بخش انتهایی به مدل استفاده شده می پردازیم.
۳-۲٫ مدل نظریّه بازی ها
۳-۲-۱٫ تاریخچه
درسال ۱۹۲۱ یک ریاضیدان فرانسوی به نام امیل برل[۲۹] برای نخستین بار به مطالعه تعدادی از بازیهای رایج در قمارخانهها پرداخت و تعدادی مقاله در مورد آنها نوشت. او در این مقالهها بر قابل پیشبینی بودن نتایج این نوع بازیها به طریق منطقی، تأکید کرده بود. اگرچه برل نخستین کسی بود که به طور جدّی به موضوع بازیها پرداخت، به دلیل آن که تلاش پیگیری برای گسترش و توسعه ایدههای خود انجام نداد، بسیاری از مورّخین ایجاد نظریّه بازی را نه به او، بلکه به جان فون نویمان[۳۰] ریاضیدان مجارستانی نسبت دادهاند. آنچه نیومن را به توسعه نظریّه بازی ترغیب کرد، توجه ویژه او به یک بازی با ورق بود. او دریافته بود که نتیجه این بازی صرفاً با تئوری احتمالات تعیین نمیشود. او شیوه بلوفزدن در این بازی را فرمولبندی کرد. بلوفزدن در بازی به معنای راهکار فریبدادن سایر بازیکنان و پنهانکردن اطلاعات از آنها میباشد. در سال ۱۹۲۸ او به همراه اسکار مونگسترن[۳۱] که اقتصاددانی اتریشی بود، کتاب تئوری بازیها و رفتار اقتصادی را به رشته تحریر در آوردند. اگر چه این کتاب صرفاً برای اقتصاددانان نوشته شده بود، کاربردهای آن در روانشناسی، جامعهشناسی، سیاست، جنگ، بازیهای تفریحی و بسیاری زمینه های دیگر به زودی آشکار شد.
نویمن بر اساس راهبردهای موجود در یک بازی ویژه شبیه شطرنج توانست کنشهای میان دو کشور ایالات متّحده و اتّحاد جماهیر شوروی را در خلال جنگ سرد، با در نظر گرفتن آنها به عنوان دو بازیکن در یک بازی مجموع صفر مدلسازی کند. از آن پس پیشرفت این دانش با سرعت بیشتری در زمینههای مختلف پی گرفته شد و از جمله در دهه ۱۹۷۰ به طور چشمگیری در زیستشناسی برای توضیح پدیدههای زیستی به کار گرفته شد.
در سال ۱۹۹۴ جان نش[۳۲] به همراه دو نفر دیگر به خاطر مطالعات خلّاقانه خود در زمینه تئوری بازی، برنده جایزه نوبل اقتصاد شدند. در سالهای بعد نیز برندگان جایزه نوبل اقتصاد عموماً از میان نظریّهپردازان بازی انتخاب شدند.
۳-۲-۲٫ کاربردها