بازسازی رویه ایران در سازمانهای منطقهای و جهانی
توسعه روابط با آسیای مرکزی و قفقاز
رویکرد سیاست خارجی ۱۳۸۴-۱۳۷۶
رویکرد صلح مردمسالارانه
تأکید بر حکمت، عزت، مصلحت
تنشزدایی جهانی و منطقهای
طرح ایده گفتگوی تمدنها در مقابل جنگ تمدنها
توسعه روابط با اروپا
دوری از مواضع ایدئولوژیک در منطقه خلیج فارس و آسیای مرکزی و قفقاز
تلاش در جهت تنشزادیی با آمریکا
تعامل با آمریکا در حمله به عراق و افغانستان
تعدیل مواضع ایران نسبت به فلسطین
پیشینه تحقیق:
در زمینه موضوع مورد تحقیق کتابها و مقالات احمد نقیبزاده، سیدجلالالدین دهقانی فیروزآبادی، علیرضا ازغندی، محمود سریعالقلم، روحالله رمضانی، ویلیام بیمن و یرواند آبراهامیان از منابع پایه و زیربنایی محسوب میشوند. مقاله سیدجلالالدین دهقانی فیروزآبادی با عنوان «ائتلاف برای صلح، گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در آسیای میانه و قفقاز، الزامات سیاست خارجی و توسعه»، علاوه بر نظریه پردازی در سیاست خارجی و پیوند عرصه داخل با سیاست خارجی، اطلاعات قابل استفادهای را برای مطالعه موضوع پیشرو دارد. کتاب دیگر نویسنده «نقش ساختار اقتصادی بر روی سیاست خارجی و امنیت ملی کشورها» نیز از جمله منابع مهم در این زمینه است که در بخش نظری قابل استفاده بوده است. کتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از همین نویسنده جز کتب پایه است که در آن به نظریات و رویکردهای مختلف سیاست خارجی جمهوری اسلامی به خصوص نقش عوامل اقتصادی و اجتماعی پرداخته شده است.
مقالات احمد نقیبزاده با عنوان تأثیر نیروهای اجتماعی بر سیاست خارجی، چارچوبی برای مطالعه سیاست خارجی، جامعهشناسی سیاست خارجی و فرایند مطالعه توسعه سیاسی در ایران و اسپانیا جز منابع انگشتشماری است که به صورت عمیق و همهجانبه به این موضوع پرداخته است. نویسنده با توجه به تمایز ظریف میان مفهوم گروه، طبقه و شئون اجتماعی، همچنین با توجه به شکافهای اجتماعی موجود در جامعه ایران و ویژگی هر کدام از طبقات و گروهها در تحولات اقتصادی ـ اجتماعی و شکلدهی به هویت ملی و اسلامی، به ریشهیابی نقش گروهها و طبقات بر سیاست خارجی پرداخته است. ازاینرو منبع بسیار ارزشمندی برای ترسیم روند تحولات و پیریزی چارچوب نظری این پژوهش است.
در زمینه تحولات اقتصادی ـ اجتماعی میتوان به کتابها و مقالات احمد اشرف، همایون کاتوزیان، جیمز بیل، جان فوران و نیکی کدی اشاره کرد که تحولات اجتماعی و اقتصادی را با توجه به نقش گروهها و طبقات قبل از انقلاب و در مواردی در اوایل انقلاب مورد مطالعه قرار دادهاند و پیشزمینه خوبی را برای مطالعه تحولات بعد از انقلاب فراهم کردهاند. کتابهای فوق اگرچه به صورت تاریخی به مطالعه اقتصادی و اجتماعی ایران پرداختهاند ولی روندهایی را مورد اشاره قرار دادهاند که میتوان ادامه آن را بعد از انقلاب در اشکال جدیدتری مشاهده کرد. اکثر نویسندگان فوق نقش گروهها و طبقات به خصوص بازار، روحانیون و کشاورزان را در تاریخ ایران مورد مطالعه قرار دادهاند. این نویسندگان در چارچوب نظریه استبداد شرقی، نقش تعیینکننده و مستقلی را برای این طبقات قایل نیستند. این روندی است که بعد از انقلاب دچار تغییر اساسی شد. یعنی بعد از انقلاب و در جریان انقلاب گروهها و طبقات نقش بنیادی در شکلدهی به روند تحولات اقتصادی ـ اجتماعی ایفا کردند. ضمن اینکه نیروهای اجتماعی از تنوع بیشتری برخوردار شدند. این موضوع و همچنین بررسی نقش گروهها و طبقات در سیاست خارجی وجه تمایز این پژوهش و کتابهای فوق است.
کتابهایی چون جامعهشناسی سیاسی ایران، نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی و دیباچهای بر جامعهشناسی سیاسی جمهوری اسلامی ایران نوشته حسین بشیریه دو منبع قابل استفاده در این زمینه است. کتاب اول به طرح الگوهای مختلف جامعهشناسی از جمله تحلیل طبقاتی و رابطه زیربنا با روبنا از نظر مارکس و سایر نظریهپردازان مارکسیست چون آلتوسر و پولانزاس، مفهوم طبقه از دیدگاه وبر، همچنین طرح الگوی جامعهشناسی تکثرگرا و کورپوراتیستی که معتقد به حضور همه گروهها و طبقات اجتماعی در عرصه دولت است، پرداخته است. نویسنده در تعریف عنوان نیروهای اجتماعی به تبعیت از برخی جامعهشناسان دیگر با بهکارگیری همزمان گروهها، طبقات، و شئون به صورت ترکیبی موافق است.
در این کتاب نویسنده به صورت نظری و با بررسی تاریخی به رابطه میان ساخت سیاسی و طبقات و گروههای اجتماعی در ایران قبل از انقلاب پرداخته، نویسنده انقلاب ایران را نتیجه نارضایتی طبقات و گروههای سنتی از فرایند نوسازی سطحی و شتابزده دوران پهلوی میداند. او رویارویی طبقات سنتی و مدرن و تأثیر آنها بر ساخت دولت را تا اوایل انقلاب اسلامی بررسی کرده است. این کتاب همچنین ویژگیهای عام طبقات و گروهها را از زبان بسیاری از جامعهشناسان در جوامع مختلف مورد مطالعه قرار داده است.
کتاب دیگر نویسنده رابطه گروهها و طبقات و دولت را بعد از انقلاب اسلامی به صورت کلی بررسی کرده است. به طبقات بازار، سرمایهداری تجاری و صنعتی و خردهسرمایهداری و اختلافات آنها و همچنین رابطه آنها با ساخت سیاسی اشاره کرده است، ولی همان طور که گفته شد، این اثر صورتبندی نیروهای اجتماعی را به صورت کلی طرح و وضعیت طبقات به صورت عینی و دقیق و همراه با کارکردهای آنها در عرصه اقتصاد داخلی و خارجی توضیح نمیدهد. به عبارت دیگر توجه به مسایل و تحولات اقتصادی و سیاستهای اقتصادی دولت توأم با شاخص بسیار کمرنگ است و به ارتباط این تحولات با سیاست خارجی نیز پرداخته نشده است. این موضوع در تمام مقالات و کتابهای مهم و پایه در این زمینه به چشم میخورد.
نویسنده معتقد است که فقدان همبستگی در میان روحانیون، سرمایهداری تجاری و مخالفت طبقات و نیروهای مخالف سرمایهداری و کاهش ناتوانی سرمایهداری در بسیج طبقات ما قبل سرمایهداری باعث کاهش مشروعیت جمهوری اسلامی ایران ایران بعد از سال ۱۳۶۸ شده است. نقص عمده کتاب در این است که عمدتاً در فضای نظریات جامعهشناسی غرب و بدون توجه به ویژگیهای بومی جامعه ایران نوشته شده است. به عنوان مثال وی بازار سنتی و سرمایهداری تجاری را در ایران یکی دانسته و ویژگیهای سرمایهداری غربی را به آنها تسری داده است. همزمان وجود انگیزههای مذهبی واقعی در میان گروهها و طبقات جامعه غافل مانده است. از سوی دیگر نویسنده روحانیون را متحد طبیعی طبقه سرمایهداری در ایران دانسته است. در حالی که حلقه پیوند روحانیون و بازار در ایران عمدتاً بر حول انگیزههای مذهبی شکل گرفته است. وی میان سیاستهای اقتصادی تجاری با بسیج تودهای و سیاست خارجی آرمانگرا ارتباط برقرار میکند. این در حالی است که نویسندگان دیگر چون احمد اشرف و مسعود کمالی در کتاب جامعه مدنی ایران، بازار و روحانیون و ویژگی تشکیلاتی آنها را از ارکان اصلی جامعه مدنی در ایران میدانند.
نویسنده شکافهای اجتماعی را که باعث شده نیروهای اجتماعی براساس آن سازمان یابند به صورت تاریخی و ساختاری نام میبرد و بدون توجه به بازتولید سنت در ایران که کدی به آن اشاره کرده، روند تحولات را به سوی مدرن شدن همهجانبه جامعه میداند. وی همچنین از تأثیر تحولات جهانی و فرایند جهانی شدن بر فرایند شکلگیری جامعه مدنی در ایران غافل نیست. با این وجود کتابهای فوق به همراه آثار سیمور لیپست و مارتین بندیکس و دارندورف با نام طبقات و تضاد در جامعه صنعتی، کتاب رایت با عنوان طبقات و بحران در دولت، کتاب بکوک با عنوان اصلاح اجتماعی و فرهنگی در مدرنیته که به بررسی نقش گروهها و طبقات و تعامل آنها با یکدیگر، برای تأثیرگذاری بر روی ساخت قدرت از دیدگاه جامعهشناسان مختلف پرداختهاند، منابع خوبی برای ترسیم چارچوب نظری این پژوهش بودهاند.
کتاب چشمانداز نظری به تحلیل طبقاتی و توسعه نوشته عماد افروغ نیز با ارائه نظرات جیمز بیل، دارندورف، وبر، لنسکی به مفهوم طبقه و تعاریف مختلف آن و ارتباط آن با شئون اجتماعی و گروه پرداخته است و سعی کرده تا ملاکهای مختلف تعریف طبقه و ارتباط آن را با قدرت و اقتدار و گروههای اجتماعی در ایران و خاورمیانه را توضیح دهد. در این کتاب با طرح تعریف طبقه از دیدگاه مارکس، وبر و دارندورف، به توصیف تفاوت میان طبقه در خاورمیانه و غرب پرداخته و علاوه بر ابزار تولید، موقعیت اجتماعی و حضور در دستگاه دیوانسالاری را به عنوان ملاکهای تمایز طبقاتی طرح میکند. در این کتاب همچنین به نقش اعتقادات دینی در تعیین جایگاه روحانیون و قدرت آنها در جامعه به خصوص در خاورمیانه اشاره شده است.
نویسنده هیچ کدام از وجوه ابزار تولید، شان و جایگاه اجتماعی و یا ارتباط با دیوانسالاری را بر دیگری برتری نمیبخشد، بلکه ارتباطی سیال را بین سه وجه فوقالذکر قایل است. این موضوع که تا حد زیادی ناشی از نفوذ و رسوخ اسلام در جوامع خاورمیانه است باعث شده است تا تحرک و جابجایی طبقاتی به صورت عمودی و افقی در این جوامع از سرعت بالایی برخوردار باشد. این امر باعث شده تا طبقات پایین و تهی دست قدرت کنترل و تأثیرگذاری بر طبقات بالا دست جامعه را داشته باشند. در این کتاب به موضوع رابطه میان گروههای رسمی و غیررسمی با طبقات نیز در خاورمیانه و ایران پرداخته شده است.
افروغ با استناد به گفته جیمز بیل معتقد است که ناتوانی الگوهای جامعهشناسی نخبگی باعث شده، تا بار دیگر موضوع طبقه ولی نه صرفاً به معنای اقتصادی، آن ابزار مناسبی برای تحلیل جامعه باشد. او با این دیدگاه معتقد است که مفهوم و ساختار طبقاتی از مرزبندیهای مشخصی برخوردار نبوده و ساختار طبقاتی با یکدیگر درآمیختهاند. در بخش دیگر کتاب با بررسی ارتباط میان دین و قشربندی اجتماعی و ارتباط متقابل نیازهای اقتصادی و انعکاس آن بر روی ساخت سیاسی، دیدگاه ما را نسبت به تحلیل طبقاتی گسترش میدهد و در نهایت با طرح هزینههای دگرگونی اجتماعی که جزء انفکاکناپذیر هر دگرگونی اجتماعی است، نتایج و چگونگی کارگردانی تعامل طبقات را گوشزد میکند. در مجموع این کتاب نکات بدیع بسیاری را برای طرح چارچوب نظری مورد نظر ما فراهم کرده است ولی به موضوع سیات خارجی و پیوند آن با تحولات داخلی نپرداخته است.
کتاب جناحهای سیاسی در ایران معاصر نوشته سعید برزین که جناحهای سیاسی ایران در فاصله سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۶ بررسی کرده است، بستر خوبی را برای مطالعه تعامل طبقات و گروههای اجتماعی براساس شکافهای موجود در آن زمان فراهم میکند و به ما این امکان را میدهد تا ضمن ریشهیابی تحولات اجتماعی و اقتصادی بعد از دوم خرداد مبنای رویارویی و تضادها را در این دو عرصه و نتایج حاصل از آن را بهتر درک کنیم. برزین با تعریف جناحهای سیاسی، تبیین و توصیف ریشههای آن در اجتماع این موضوع را به عرصه سیاسی کشانده و سعی در تبیین و توصیف مرزبندیهای سیاسی و اقتصادی بر اساس تحولات اجتماعی دارد. این کتاب با طرح جناح سیاسی در واقع به نوعی در هم آمیختگی گروه، طبقه، شئون و تحرک اجتماعی را در قالب جناحها قایل است. بنابراین امکان بیرون کشیدن نوعی تحلیل طبقاتی و پیوند زدن آن با اقدامهای سیاست خارجی و ترسیم اهداف و دستاوردهای آن وجود دارد. برزین مفهوم جناح را با دو مفهوم حزب و محفل مقایسه کرده و به تأثیرگذاری عوامل اقتصادی و اجتماعی بر روی آن میپردازد. او اطلاعات خوبی را در مورد اشخاص و ارگانهای مطبوعاتی و اصول فکری جناحها به خواننده ارائه میدهد. البته پیوند آن با عرصه خارجی قابل تحلیل و تفسیر است که باید به اثبات آن همت گماشت. برزین با طرح مفهوم جناح و گروهها ما را با فضای اجتماعی ایران بیشتر آشنا میکند. البته فرزین تأکید خود را بر جناح قرار داده و کمتر به طبقه و تنوع نیروهای اجتماعی و ارائه شاخص به صورت دقیق و جزیی در این زمینه پرداخته است.
کتاب رویکردی بر علل وقوع جنبش دوم خرداد از منظر جامعهشناسی سیاسی نوشته نصیر عبادپور، با مقدمه صادق زیبا کلام با توصیف و تبیین سیاستهای اقتصادی دولت هاشمیرفسنجانی در دوره سازندگی تأثیر این سیاستها را در چارچوب نظریه نوسازی بر عرصه اجتماعی به خصوص بر روی طبقات و طبقه متوسط و توسعه آن را به بحث گذاشته است. نویسنده قصد دارد با تحلیل سیاستهای دولت در این زمان و تأثیر آن بر صورتبندی نیروهای اجتماعی به تحلیل جنبش دوم خرداد بپردازد. ازاینرو با ارائه شاخصها و آمار اقتصادی سعی دارد تا مرزبندیهای اجتماعی و اقتصادی را که دوم خرداد رقم زده است، با آمار و ارقام اقتصادی توصیف و تبیین کند. لذا برای پژوهش ما به عنوان سابقهای تاریخی و همچنین امکانی برای مقایسه و درک تحولات در دو دوره سودمند است. برزین اطلاعات خوبی را در زمینه دیوانسالاری، آموزش پرورش و تحصیلات دانشگاهی، گسترش طبقه متوسط، صنعت و تجارت، دخالت دولت در اقتصاد و احزاب ارائه مینماید. نصیرپور در چارچوب نظریات توسعه و نوسازی به خصوص دیدگاه هانتیگتون معتقد است اصلاحات اقتصادی دوران سازندگی باعث جابجایی طبقاتی، ظهور طبقات جدید، افزایش آگاهی طبقاتی شده درخواست مشارکت سیاسی از سوی این گروهها تأثیر مستقیمی بر روی جنبش دوم خرداد داشته است. البته نصیرپور به تنوع نیروهای اجتماعی و تعامل و ویژگی هر کدام در ایران و تأثیر آن بر سیاست خارجی نپرداخته است.
در همین زمینه کتاب آسیبشناسی توسعه اقتصادی در ایران نوشته غلامعباس مصلینژاد با بررسی سیاستهای توسعه اقتصادی در سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۸ و با مطالعه برنامه توسعه در دوره اول و دوم سازندگی موضوعاتی را مانند برنامه خصوصیسازی و تعدیل اقتصادی، رشد جمعیت، رکود اقتصادی، کسری بودجه، بیثباتی سیاسی، گسترش دولت و شرکتهای دولتی، سیاستهای نهادی، مردمسالاری، تساهل سیاسی، تحرک احزاب و گروههای سیاسی، ماهیت بخش خصوصی، سیاستهای پولی و مالی، فقدان پایگاه نظری در برنامه توسعه، طرح و مواد خام و دادههای خوبی را برای ارائه یک تحلیل در زمینه رابطه دولت و اجتماع و نتایج اقتصادی آن در عرصه خارجی فراهم کرده است. این کتاب باید به خوبی تحلیل و تفسیر شود و در بسیاری از موارد محورهای کلی آن باید گسترش یابد. این کتاب در چارچوب چگونگی نقش نیروهای اجتماعی بر سیاستهای دولت و سیاست خارجی نوشته نشده است.
داود بهبودی نیز کتابی با عنوان اقتصاد ایران بر سر سفره درآمدهای نفتی نوشته که ساختار اقتصادی وابسته و رانتی ایران را توصیف و تبیین میکند. وی در این کتاب سعی کرده تا مشکلات اقتصاد ایران چون تورم، کاهش سرمایهگذاری داخلی و خارجی در زمینه تولید، سیاستهای مالیاتی ناکارآمد، عدم استفاده بهینه از درآمدهای نفتی برای تقویت تولید، کاهش بیکاری، دیوانسالاری گسترده، چگونگی استفاده از صندوق ذخیره ارزی، افزایش نقدینگی و گسترش دلالی، فقدان امنیت لازم برای تقویت تولید را با ارقام و آمار مستند تا پایان دوره خاتمی بررسی کند. از میان مطالب این کتاب میتوان به تحلیل و تفسیری طبقاتی دست یافت. به عبارت دیگر میتوان رابطه میان دولت و گروهها و طبقات اجتماعی را به صورت متقابل به خصوص رابطه میان سرمایهداری صنعتی، تجاری و خردهسرمایهداری را از آن استنباط کرد. این کتاب دادههای خوبی را برای این تحقیق فراهم کرده است.
بهمن احمدی امویی نیز کتاب اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی ایران را به رشته تالیف در آورده که شامل خاطرات شش نفر از روسای سابق سازمان برنامه بودجه است. با توجه به اینکه وقایع مختلف سیاسی و اقتصادی از زبان دستاندرکاران اصلی امور اقتصادی بیان میشود، حاوی دادههای بسیاری در مورد تضاد و رویارویی گروهها و اقشار مختلف جامعه در قالب جناحهای سیاسی از اول انقلاب تا پایان دوران سازندگی و دوره اصلاحات است. لذا زمینه بسیار خوبی برای تحلیل در اختیار ما میگذارد که به واسطه آن بسیاری از وقایع و حوادث بعد دوم خرداد را میتوان تحلیل و تفسیر کرد و بسیاری از سیاستهای اقتصادی دولتهای بعد از انقلاب را در ارتباط با عوامل اجتماعی قابل درک میکند.
کتاب جامعه مدنی و ایران امروز نیز مجموعه مقالاتی از افرادی چون علوی تبار، عزت الله سحابی، پرویز پیران و موسی غنی نژاد است. نویسندگان این کتاب در چارچوب اندیشههای سیاسی غرب و تحولات اقتصادی و اجتماعی این جوامع به موضوع رابطه میان دولت و جامعه پرداخته، سعی کردهاند در این چارچوب به تحولات اجتماعی جامعه ایران نگاه کنند. این کتاب تحلیل مطالب نظری مسایل مبتلا به ایران از منظر جامعهشناسی سیاسی را در خود دارد. این کتاب با دیدگاه تاریخی به چگونگی شکلگیری جامعه مدنی و مشکلات سر راه آن در جامعه ایران تا بعد از دوم خرداد میپردازد. در نهایت برای تقویت و عمق بخشیدن جامعه مدنی با توجه به تجربیات سایر کشورها و واقعیات جامعه ایران راه حل هایی هم ارائه میکند. در این کتاب با توجه به موضوع اصلی آن، یعنی جامعه مدنی به رابطه میان دولت و دین، نقش اقتصاد، روشنفکران، سایر گروهها و طبقات قبل و بعد دوم خرداد پرداخته شده است و ازاینرو میتواند مواد خام فراوانی برای این پژوهش فراهم کند. به نظر میرسد که از دیدگاه این جامعهشناسان، نوسازی و جامعه مدنی هدفی است که باید در ایران تحقق یابد و کمتر به ویژگیهای مثبت جامعه سنتی و حفظ آن پرداخته شده است.
احمد موثقی نیز کتابی با عنوان اصلاحات و نوسازی در ایران نوشته است که در آن با رویکردی تاریخی تحولات اقتصادی و اجتماعی ایران و ساختار آن در دوره قاجار و پهلوی تا پایان دوره خاتمی بررسی شده است. در این کتاب ساختار اقتصادی ـ اجتماعی با توجه به طبقات و نیروهای اجتماعی به خصوص روشنفکران بررسی شده است. موثقی همچنین به ضعف تاریخی طبقه متوسط در ایران و عدم انسجام این طبقه و نحوه تعامل آن با طبقات دیگر اشاره کرده است. وی سیاستهای دولت را بعد انقلاب بهویژه در دوران ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ را با توجه به حضور و نفوذ طبقات و گروههای مختلف ریشهیابی کرده است. وجه تمایز کتاب مذکور و پژوهش پیش رو در آن است که این کتاب به تحولات در عرصه صنعت، سرمایهداری تجاری وابسته و همینطور بازار به صورت دقیق و جزیی و چگونگی ارتباط آن با سیاست خارجی نپرداخته است. با این وجود کتاب فوق منبع خوبی برای این تحقیق است.
کتاب دولت در مقابل جامعه در ایران: دموکراسی در ایران که ولی نصر با همکاری گلشیری نوشته است از دیگر کتابهای جدید در این زمینه است که به رقابت گروهها و طبقات و تأثیر آن بر ساخت سیاسی و سیاستگذاریهای دولتی پرداخته است. این کتاب دو دوره اصلاحات و سازندگی را مورد مطالعه و بحث قراد داده و اگرچه اطلاعات جزیی زیادی را ارائه نکرده، ولی به خوبی به روندهای موجود و در حال شکلگیری جامعه ایران اشاره کرده است. وی به نقش نیروهای جدید و سنتی در گذشته و حال توجه دارد. نویسندگان معتقد هستند که نیروهای جدید از جمله فنسالاران و روشنفکران به همراه سرمایهداری جدید در دوران سازندگی و بعد از آن در جهت ایجاد دولت مدرن گامهای مهمی برداشتهاند. ولی این روند با مقاومت نیروهای سنتی با مشکل مواجه شد. در این کتاب به تأثیر نیروهای اجتماعی بر سیاست خارجی نیز اشاره شده است. با همه این اوصاف کتاف فوق نیز صرفا روندهای کلی را ترسیم و از استفاده از شاخصهای عینی برای توصیف و تبیین دقیق تحولات اقتصادی و اجتماعی بازمانده است.
کتاب ایران پنهان نوشته ری تکیه نیز بر اساس شکاف نیروهای سنتی و مدرن به بررسی تحولات جامعه ایران پرداخته است. این کتاب نیز بیشتر روندهای کلی جامعه ایران را مورد مطالعه قرار داده است. کتابهای هاشم احمد با عنوان دولت ایرانی، شائول بخاش با عنوان رژیم آیتاللهها و کتاب ویلیام بیمن با نام شیطان بزرگ در مقابل ملاها هم کتابهایی هستند که تحولات اقتصادی اجتماعی ایران را از زاویه رویارویی نیروهای سنتی و مدرن و روابط مالکیت و شیوه تولید مورد توجه قرار دادهاند. اکثر این کتابها متعلق به اوایل انقلاب بوده و تحولات به صورت کلی پیگیری شده است. اریک هوگلند و یرواند آبراهامیان نیز هر کدام در یک کتاب جداگانه نقش نیروهای اجتماعی را در ساخت سیاسی ایران مورد توجه قرار دادهاند. کتاب آبراهامیان با نام ایران مدرن نقش نیروهای جدید را در مقابل نیروهای سنتی در سیاست خارجی برجسته میکند. هر دو این نویسندگان روند تحولات اجتماعی و اقتصادی را به نفع نیروهای جدید دانستهاند. کتاب اریک هوگلند بیست سال بعد از انقلاب ایران، انتقال سیاسی و اجتماعی، نام دارد. تمام این نویسندگان نوسازی و اجرای پروژه مدرنیته به سبک غربی را در ایران یک هدف و سرنوشت محتوم میدانند که در نهایت اداره امور دولت را به دست نیروهای جدید خواهد داد. این نویسندگان به قدرت سنت و بازتولید آن و همچنین ویژگی بومی سایر گروهها و طبقات توجه ندارند.
در همین چارچوب مقالات هاشم پسران و حسن حکمیان که به اقتصاد ایران از زاویه نیروهای اجتماعی و سیاسی پرداختهاند قابل استفاده است. هر دوی این نویسندگان برنامه تعدیل ساختاری و خصوصیسازی را از زاویه نیروهای اجتماعی مورد مطالعه قرار دادهاند. از دیدگاه پسران تحلیل اوضاع اقتصادی ایران بدون توجه به گروههای نفوذ پرقدرت به خصوص روحانیون و بنیادها بینتیجه است. او همچنین به نقش سیاست خارجی و مسایل آن بر روی قیمت نفت و ساختار اقتصادی ایران اشاره میکند. حکمیان یکی از دلایل اصلی شکست سیاست تک نرخی تنش در سیاست خارجی و رقابت نیروهای اجتماعی و نقش سرمایهداری تجاری میداند. چارچوب ارائه شده توسط این دو نویسنده نیاز به اثبات و گسترش دارد.
در ارتباط با حوزه سیاست خارجی تأثیر تحولات و صورتبندی گروههای داخلی و نیازهای اقتصادی داخلی برآن کتابهای رابرت کاکس که صورتبندی اجتماعی، روابط تولید، ماتریالیسم تاریخی و نهادها را برای مطالعه سیاست خارجی کشورها در برهههای مختلف تاریخ به کار گرفته است، منبع بسیار ارزنده و تعیینکننده برای طراحی چارچوب نظری است. دو کتاب کاکس با عنوان «قدرت تولید، نظم جهانی: نقش نیروهای اجتماعی در ساختن تاریخ» و کتاب نیروهای اجتماعی، دولت و نظم جهانی در این چارچوب قرار میگیرد. حمید احمدی نیز دو مقاله با نامهای احیای نظریه دولت در علوم سیاسی و دولت و تئوری جامعه مدنی به چاپ رسانده است که به خوبی نقش نیروهای اجتماعی را در سیاست خارجی در گذشته و حال به بحث میگذارد. این دو مقاله منابع خوبی برای ایجاد چارچوب نظری پژوهش پیشرو است. ترجمه مقاله سیدفرید العطاس از همین نویسنده در قالب استبداد شرقی نقش نیروهای اجتماعی را به صورت تاریخی بررسی میکند که پیش زمینه خوبی را فراهم میکند.
در این میان اقتصاد سیاسی گیلپین و همینطور اقتصاد سیاسی بینالملل نوشته بنجامین کوهن حاوی مطالبی است که به خوبی نقش نیروهای اجتماعی را در برپایی ساختار اقتصادی ـ جتماعی و سیاست خارجی به اثبات میرسانند و از این نظر در بخش نظری مورد استفاده قرار گرفتهاند.
چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نوشته روحالله رمضانی، صرفا روندهای کلی میان سه عرصه داخلی، نظام بینالمللی و سیاست خارجی را به بحث گذاشته است و موضوع طبقات، گروههای اجتماعی و تحولات اقتصادی داخلی به صورت دقیق و گسترده جایگاه چندانی ندارد. این کتاب با بررسی تحولات در عرصه داخلی، صرفاً روندهای کلی تغییر و تحول در خواستههای برخی از گروهها و طبقات را در دوره سازندگی و اصلاحات طرح و در پرتو آن به تحلیل سیاست خارجی دولت خاتمی و هاشمی و دستاوردهای آنها پرداخته است. کتاب اطلاعات خوبی نیز در مورد روندهای اقتصادی در عرصه خارجی ارائه میدهد، ولی به صورت توصیفی و دقیق و عمیق توام با شاخصهای کافی به ارتباط گروهها و طبقات با عرصه خارجی و تحولات این عرصه پرداخته نشده است، موضوعی که این تحقیق، سعی دارد به آن بپردازد. این کتاب برای ترسیم چارچوب نظری سیاست خارجی جمهوری اسلامی و اثبات ارتباط میان تحولات داخلی و خارجی و روندهای در حال شکلگیری قابل استفاده است.
کتاب سیاست خارجی ایران در دوران سازندگی اثر انوشیروان احتشامی نیز با رویکرد اقتصادی تحولات و سیاستهای اقتصادی ایران را در دوران سازندگی به بحث گذاشته و چندان به عرصه اجتماعی و نقش گروهها و طبقات در دولت و متقابلاً نقش دولت درصورتبندی جدید اجتماعی اشارهای ندارد. البته در چارچوب بررسی تحولات اقتصادی، بهویژه موضوع خصوصی سازی، توسعه صنعتی و نقش سرمایهداری صنعتی در حال شکلگیری مورد مطالعه قرار گرفته است. ولی به کمیت و کیفیت صف آرایی نیروهای اجتماعی به خصوص روحانیون و روشنفکران و نتیجه این تحولات توجه نشده است. البته در حوزه سیاست خارجی و تحولات اقتصادی اطلاعات خوبی ارائه شده که از خلال آن میتوان به تحلیل طبقاتی دست یافت.
ملاحظات امنیتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نوشته مقصود رنجبر که توسط پژوهشکده مطالعات راهبردی به چاپ رسیده کتاب دیگری است که چشمانداز خوبی را عرضه میکند. این کتاب با تعریف جدید امنیت و طرح امنیت نرمافزاری در مقابل امنیت سخت افزاری و همچنین گسترش اهداف اقتصادی در عرصه سیاست خارجی، بررسی ارتباط متقابل میان نظریات روابط بینالملل چون وابستگی متقابل و لیبرالیسم با امنیت، اهمیت تأثیر نیازهای اقتصادی و اجتماعی داخلی بر سیاست خارجی را برجسته کرده است. این کتاب نقش سیاست خارجی را در بهبود و تقویت جایگاه و اعتبار بینالمللی کشور در راستای نیازهای اقتصادی گوشزد میکند. این موضوع در زمینه تهدیدهای اقتصادی آمریکا، تحریمهای اقتصادی و نقش سیاست خارجی فعال در دفع این تهدیدات به خوبی بیان شده است. ازاینرو رابطه میان صورتبندی گروههای اجتماعی و تحولات سیاست خارجی را نیز به خصوص در ارتباط با طبقات پایین جامعه قابل تحلیل میسازد. این کتاب به دستهبندی نیروهای اجتماعی در زمینه رابطه با آمریکا اشاره میکند. بنابراین ملاکهای خوبی را برای ارزیابی دستاوردهای سیاست خارجی دولت خاتمی به خصوص در زمینه اقتصادی و تأثیر آن بر طبقات مختلف مردم در اختیار خواننده میگذارد.
در همین چارچوب کتاب ارزیابی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که توسط مهدی ذاکریان تدوین شده است، مجموعه مقالاتی است که سیاست خارجی خاتمی را در دو بعد نظری و عملی به خوبی ترسیم میکند و از این طریق ارتباط میان عرصه داخلی و سیاست خارجی را قابل تحلیل میسازد. این موضوع در طرح جامعه مدنی و مشارکت بخشهای مختلف جامعه در سیاست و گفتگوی تمدنها و تنشزدایی در سیاست خارجی در راستای احیای موقعیت بینالمللی ایران قابل درک است. در این کتاب علاوه بر رابطه با آمریکا، سیاست خارجی خاتمی در مورد نقاط مختلف دنیا و دستاوردهای آن مورد ارزیابی قرار گرفته است که ارتباط ابعاد مختلف سیاست خارجی با صورتبندیهای اجتماعی کمتر مورد تحلیل قرار گرفته است .
کتاب «رابطه» که به موضوع رابطه میان ایران و آمریکا از منظر تحولات بعد از دوم خرداد و از نگاه صاحبنظران ایرانی و آمریکایی پرداخته، امکان بسیار خوبی را برای بررسی چگونگی پیوند میان سیاست خارجی و تحولات داخلی و ارزیابی دستاوردها و موانع سر راه آن فراهم میآورد. در عین حال چون بسیاری از صاحبنظران شرکتکننده در تدوین این کتاب به گروههای مختلف سیاسی تعلق دارند، این ارزیابی مستند بوده است. در این کتاب هزینه و فرصتهای اقتصادی ایجاد یا فقدان چنین روابطی، با توجه به نیازهای داخلی شرح داده میشود. با شرح و بسط بیشتر و اضافه کردن آمار و ارقام، تحلیل طبقاتی جامعه ایران و تأثیر آن بر سیاست خارجی روشنتر میشود.
مقالات و کتابهای محمود سریعالقلم از معدود منابعی است که علاوه بر اینکه به مسایل اقتصادی در سیاست خارجی ایران توجه دارد، سیاست خارجی را با تحولات اقتصادی و اجتماعی داخل پیوند میدهد. وی پیوند دقیق و ظریفی میان جغرافیای سیاسی، گروهها و طبقات، ساختار اقتصادی ـ اجتماعی و هویت فرهنگی برقرار میسازد. ازاینرو چارچوب ارزشمندی به خصوص در مورد سیاست خارجی ایران ترسیم میکند که بسیار قابل استفاده است. در این جهت کتاب ایران و جهانی شدن چالشها و راه حل ها و عقلانیت و توسعهیافتگی که توسط مرکز مطالعات استراتژیک منتشر شده است، منابع ارزنده از این نویسنده است.
وی در کتاب اول بخوبی نتایج شکاف و تضادهای طبقاتی و اجتماعی و نقش آن را در تحولات سیاست خارجی و شکلگیری رویکردها در این زمینه نشان میدهد. این کتاب با طرح جهانی شدن به عنوان یک پدیده غیرقابل کنترل که تأثیرات مهمی را در عرصه اقتصادی، فنآوری، فرهنگی و سیاسی به دنبال میآورد، معرفی میکند. کشورهای جهان ناچار هستند با حفظ استقلال و حاکمیت ملی خود با آن انطباق پیدا کنند. ولی کشور ما به دلیل عدم توافق در داخل که ریشه در اختلافات اجتماعی، ایدئولوژیک و اقتصادی در بین نیروهای مختلف اجتماع دارد، هنوز به استراتژی واحدی در این زمینه نرسیده است. این امر تا حدود زیادی برآمده از شکافهای اجتماعی است، که بر ساخت سیاسی تحمیل میشود.
علیرضا ازغندی نیز کتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را نگاشته که منبع خوبی به لحاظ نظری و عملی میباشد. وی هم به دوران سازندگی و هم دوران اصلاحات پرداخته و برای هر دو دوره الگوی نظری ارائه داده است. ویژگی برتر این کتاب در آن است که بر روی دو موضوع مهم تأکید کرده است. اول موضوع اقتصاد، نیازهای اقتصادی و نقش وابستگی متقابل در روابط میان کشورها و به خصوص کشورهای در حال توسعه، دوم فرایند سیاست خارجی ایران را با توجه به کیفیت ساختار اقتصادی و اجتماعی، عوامل و روابط تولیدی و نیروهای اجتماعی مطالعه کرده است.
وی ضعف دیوانسالاری دیپلماسی کشور را نیز مورد اشاره قرار داده است. نویسنده با طرح گونهشناسی دیپلماتها با توجه به منشأ اجتماعی، آنها سیاست خارجی را به عرصه داخلی و صورتبندی اجتماعی متصل کرده است. ازغندی مقالهای آرا عمده در طبقات و قشربندی نیز در زمینه قشربندی اجتماعی نوشته است که از این جهت که الگویی ترکیبی را در بحث نیروهای اجتماعی به کار گرفته است، قابل استفاده است. مقاله دیگر وی با عنوان تنشزدایی در سیاست خارجی به مقایسه رویکرد سیاست خارجی دوران سازندگی و اصلاحات پرداخته است که از منابع معتبر در این زمینه است. پدیده جهانی شدن و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و بررسی روابط خارجی ایران و ترکیه نیز از مقالات قابل استفاده و مهم در این زمینه از نویسنده فوق است.