برخی از فقهای شیعه مانند شیخ طوسی در کتاب النهایه میفرمایند: ایرادی ندارد که مومنین در زمان تقیه جمع شوند طوری که ضرری متوجه آنان نشود، نماز جمعه را با دو خطبه اقامه کنند. پس اگر نتوانستند خطبه ایراد کنند نماز ظهر را چهار رکعتی بخوانند. هم ایشان در کتاب خلاف میفرمایند: از شروط انعقاد نماز جمعه حضور امام است و یا کسی که ایشان تعیین کردهاند برای امامت جمعه مانند قاضی، امیر یا مانند ایشان و سپس میگوید: در اینکه نماز جمعه باید با اذن امام عادل اقامه شود هیچ خلافی نیست.[۸۷]
ابن ادریس این کلام شیخ طوسی را به عنوان شاهدی برای تصدیق نظر خود در این زمینه میآورد که فرموده است:
اجماع بر این است که از شروط اقامه نماز جمعه حضور امام عادل است زیرا از زمان پیامبر تابه حال حاضر امامت جمعه را کسی برعهده نمیگرفت مگر امام و خلفای وقت. شیخ طوسی میگوید: اگر گفته شود که جایز است که اهل روستاها و مومنین در صورت رسیدن به حد نصاب معین میتوانند خود اقامه جمعه کنند به این دلیل بوده که این سخن برای ترغیب و شرکت کردن اهل روستا در این فریضه میباشد والا شرط اصلی همان اجازه و اذن امام معصوم است.[۸۸]
ابن ادریس بر همین مطلب تأکید میکند و در این باره میگوید: «از اخباری که به دست آمده اینطور برداشت میکنیم که امام معصوم نواب خاصی را تعیین میکردند تا اقامه جمعه کنند و اینکه اهل قریه جمع شوند و آنرا اقامه نمایند هم منوط به شرط حضور معصوم است». وی اینگونه ادامه میدهد:
به نظر من آنچه که شیخ طوسی در کتاب خلاف گفته صحیحتر به نظر میرسد واینکه بگوییم در ظهر جمعه بدون حضور یا اذن امام بتوان دو رکعت و یا دو خطبه خواند و کفایت از ظهر میکند نیاز به دلیل خاص و روشن دارد در حالی که در اخبار و روایات به چنین دلیلی برنمیخوریم.
سید مرتضی هم در پاسخ به این سئوال که نماز جمعه جایز است که در پشت سر مخالف خوانده شود یا نه؟ میگوید: نماز جمعه دو رکعت است بدون هیچ زیادتی و نماز جمعه اقامه نمیشود مگر با امام عادل و یا کسی که امام عادل او را نصب کرده و اگر امام عادل نباشد نماز ظهر خوانده میشود.[۸۹]
ابن ادریس کلام سلار را هم به عنوان شاهد گفتار خود میآورد و میگوید:
سلار هم در کتاب المراسم میگوید: لفقهاء الطائفه أیضا ان یصلوا بالناس فی الأعیاد والإستسفا فأما الجمعه فلا… سلار هم معتقد است که فقها در همه اعیاد میتوانند مردم را دعوت به شرکت در مناسک دینی کنند اما در نماز جمعه نمیتوانند.[۹۰]
ابن ادریس در پایان میگوید:
اگر انسان پشت سر کسی که نمیشود به او اقتدا کرد خواست از روی تقیه و خوف نماز بخواند، اگر توانست که نماز ظهر را قبل از نماز جمعه به صورت فرادی بخواند بهتر است و چنانچه برایش مقدور نبود میتواند بعد از نماز جمعه هم دو رکعت دیگر بخواند.[۹۱]
۲ - ۲ - ۱ – ۲٫ دیدگاه سلار در کتاب المراسم
سلار مینویسد:
نماز جمعه واجب است در صورتی که امام عادل وجود داشته باشد و یا کسی که منصوب از طرف ایشان شده باشد و سایر شرایط آن عبارتند از عدد نمازگزاران…[۹۲]
۲ - ۲ - ۱ – ۳٫ دیدگاه سید مرتضی علم الهدی مبنی براشتراط حضور امام معصوم و یا نایب خاص او
سید مرتضی علم الهدی در کتاب ناصریات در مورد نماز عید فطر و قربان میگوید:ا فراد واجب است که در زمانی که امام معصوم نباشد نماز جمعه را به صورت فرادی بخوانند و شرط عدد نمازگزاران و سلطان عادل دو شرطی هستند که در زمان حضور امام لازم میباشند.[۹۳] وی در ادامه میافزاید:
احوط آن است که نماز جمعه اقامه نشود مگر با سلطان و امام زمان. زیرا اگر به این صورت اقامه شود میتوان آنرا جایز دانست و اگر اذن سلطان نباشد اجزاء و صحت آن زیر سئوال میرود و در پاسخ به این سؤال که اگر تحت چنین شرایطی که امام زمان نبود و سلطان عادل هم اجازه نداده بود آیا باز هم افراد (اعم از موافق و مخالف) که در آن حضور مییابند میتوانند در آن شرکت کنند یا نه؟ و اینکه آیا باز هم ۲ رکعت است که جای ۴ رکعت را میگیرد؟ میگوید: نماز جمعه دو رکعت است وچیزی افزون بر آن نیست و جماعت خواندن آن فقط با حضور امام عادل است و بس. اگر امام عادل حضور نداشت نماز را چهار رکعتی میخوانیم و کسی ناچار از شرکت در آن نیست و قائل به وجوب آن در زمان امام معصوم از روی تقیه میتواند نماز جمعه را بخواند و بعد از آن ۴ رکعت نماز عصر بخواند.[۹۴]
بند دوم: ادله تحریم نماز جمعه در دوران غیبت
۲ - ۲ - ۲ – ۱٫ دلایل تاریخی
یکی از دلایلی که قائلین به حرمت نماز جمعه در دوران غیبت به آن متمسک میشوند اینست که سیره پیامبر و همچنین ائمه بعد از ایشان این بوده که خوداشخاصی را برای امامت جمعه نصب میکردند بنابراین جایز نیست که این نماز در دوران غیبت اقامه شود زیرا به نوعی غصب مقام خلافت ائمه علیهم السلام خواهد بود.
۲ - ۲ - ۲ – ۲٫ دوران امر میان وجوب و حرمت
قائلین به حرمت میگویند: در دوران امر بین وجوب و حرمت اقامه نماز جمعه، با حکم عقل تکلیف را درمییابیم. یعنی در هر کاری بین وجوب و حرمت، اجتناب را برمی گزینیم زیرا اصل عدم وجوب آن چیز است. وقتی گفته میشود «الناس فی سعه ما لا یعلمون»[۹۵] پس مکلف از شرکت در نماز جمعه معذور است چون نمیداند که واجب است. تارک نماز جمعه هم از ترس اینکه در حرام بیفتد آن را ترک میکند و چون ظن به حرام بودن آن دارد بنابراین چون احتمال حرام بودن را میدهد آن را انجام نمیدهد.[۹۶]
۲ - ۲ - ۲ – ۳٫ نماز جمعه وظیفه حاکم اسلامی (امام معصوم)
چهار چیز است که وظیفه آن برعهده حاکم اسلامی است: جمع کردن خراج، اجرا حدود، اقامه جمعه و گرفتن صدقات (مانند زکاه و غیره) بنابراین جایز نیست که کسی به غیر از امام معصوم این وظیفه را برعهده بگیرد.
روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: «ان علی الامام ان یخرج المحبوسین فی الدین یوم الجمعه الی الجمعه و یوم العید و یرسل معهم فاذا قضوا الصلاه و العید ردهم إلی السجن».
چون آزاد نمودن زندانیان از امور حساس و مهم است که باید تحت شرایط خاصی اقدام به این عمل شود لذا نمیتوان کسی غیر از معصومین را که در تشخیص این امر مهم در نظر گرفت؛ بنابراین جایز نیست غیر معصوم اقامه جمعه کند.
۲ - ۲ - ۲ – ۴٫ دلایلی عقلی مبنی بر تحریم نماز جمعه در دوران غیبت
۲ - ۲ - ۲ - ۴ – ۱٫ ایجاد فتنه و اختلاف
برپایی نماز جمعه در دوران غیبت موجب اختلاف آرای سیاسی و ایجاد فتنه خواهد بود؛ چون برپایی نماز جمعه توسط امام معصوم و یا منصوبین او مانع ایجاد نزاع میشود. اقامه نماز جمعه بدون حضور معصومین(ع) به دور از معیارهای تعیین شده در شرع اسلام و سیره پیامبر و معصومین(ع) منجر به عدم تحقق اهداف سیاسی و اجتماعی تعیین شده از جانب شارع خواهد شد و این مسئله از همگسیختگی و ایجاد فتنه را به دنبال خواهد داشت؛ پس بهتر است اقامه نشود.[۹۷]
۲ - ۲ - ۲ - ۴ – ۲٫ عدم تحقق شرط عدالت در خطیب و امام جمعه
تفاوت مهم نماز جمعه با دیگر نمازهای جماعت، خطبههای نماز جمعه است. این مسئله باعث به وجود آمدن این همه اختلاف در صدور آرای فقها شده است؛ چون خطبههای نماز جمعه دربرگیرندهی مسائل سیاسی روز است و به همین دلیل نماز جمعه با دولت و حکومت ارتباط پیدا میکند. در این قسمت با تکیه بر این رکن اصلی نماز جمعه (خطبهها) به اثبات عدم جواز اقامه نماز جمعه در دوران غیبت میپردازیم.
میدانیم که اختلاف در بسیاری از احکام ناشی از اختلاف در مبانی است. در مورد خطبهها اگر مبنا این باشد که خطبتین به جای دو رکعت نماز ظهر میباشند، احکام نماز را خواهند داشت؛ پس طهارت، رو به قبله بودن، عدم تکلم و… برای مأمومین شرط است و برای امام جماعت توصیه به تقوا، امر به معروف و نهی از منکر، هدایت… و بالاخره دعا برای مؤمنین و سلطان عادل جایز خواهد بود.
اما اگر حتی مبنا بر این باشد که خطبهها به منزله نماز هستند (یعنی جایگاه و ارزش نماز را داشته باشند یا آنکه نماز محسوب شوند) در این حالت هم باید اموری در آن مطرح شوند که محبوب و مطلوب شارع باشند و چیزی که از طرف شارع نهی شده باشد، موجب بطلان خطبه و در نتیجه بطلان نماز خواهد بود. مثلاً دعا در حق ظالم نهی شده و حرام است و چیز حرام در امور عبادی (یا کار حرام) موجب فساد آن (خطبهها) میشود؛ مگر اینکه خطبهها ارتباطی با اصل صلاه نداشته باشند و امری خارج از آن تلقی شوند. در اینصورت طهارت و… برای مأمومین و بعضی از امور برای امام شرط نخواهند بود. برای روشنتر شدن مطلب به آرا و عقاید اهل سنتاشاره میکنیم.
همانطور که میدانیم اکثر علمای اهل تسنن (اشاعره) بر این باورند که لزومی ندارد خداوند ظلم نکند؛ یعنی اگر خداوند بخواهد میتواند ظلم کند و کسی هم حق اعتراض به این مسئله نداشته و نخواهد داشت.[۹۸] حال آنکه همه فقهای شیعه و امامیه بر این عقیده نیستند و معتقدند صدور ظلم از خداوند محال است. آیهی ﴿شَهِدَ اللهُ أنّه لا إله إلا هو و الملائکهُ و أولوا العلمِ قائِماً بالقسطِ لا إله إلا هُوَ العزیزُ الحَکِیم﴾[۹۹] وصف این صفت خداوند است. اگر قائماً بالقسط حال یا صفت برای خدا باشد پس از آیه و سایر آیات میتوان صفت عدالت را در خداوند نتیجهگیری کرد. ظلم نوعی نقص است و نقص در بارگاه خدای تعالی جای ندارد.
آیه مبارکه: ﴿إنّ اللهَ یأمُرکُم بِالعدلِ وَ الإحسانِ﴾[۱۰۰] نشانگر همین مطلب است. کسی که عادل است نمیتواند ظالم باشد. پس شیعیان، عدل را صفت خدا میدانند؛ حال آنکه عامه به آن اعتقاد ندارند. به دنبال این مسئله، شیعیان معتقدند که چون خداوند عادل است، بنابراین قطعاً شخصی عادل را برای خلیفهی اللهی منصوب میکند؛ اما اهل سنت بر این باورند که لزومی ندارد خلیفه الله عادل باشد؛ در صورتی که شیعه میگوید کسی که ظالم باشد هیچ ارتباطی با این جایگاه الهی ندارد و این اختلاف در عدالت در باب امام جماعت و امام جمعه نیز جریان دارد پس اصل بحث عدالت در توحید و نبوت وجود دارد.
اما دستهای دیگر از علمای اهل سنت (اشاعره حشویه) که به مقام عصمت انبیا معتقد نیستند و انجام گناه صغیره و کبیره را بر پیامبر جایز میدانند - غیر از کفر و دروغ - ایناشکال را به پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» نیز سرایت میدهند؛ یعنی میگویند:اشکالی ندارد که پیامبران هم ظالم باشند و تا آنجا پیش میروند که خداوند را هم از ظالم بودن بری نمیدانند.[۱۰۱] بنابراین وقتی که مبحث را در مورد امامت جمعه به پیش میکشند ظالم بودن امام جمعه را نیز خالی ازاشکال میبینند.
اینکه شیعیان معتقدند امام جمعه عادل و یا فقیه جامع الشرایط باید نماز جمعه را اقامه کند به این خاطر است که از نظر آنان نماز جمعه باید به نحو احسن برگزار شود در غیر این صورت چنانچه دعا به خلیفه ظالم شود عبادت نماز جمعه عبادتی ظالمانه خواهد بود.
اسامی سایر علمایی که در رسالههای خود قائل به حرمت نماز جمعه در دوران غیبت شدهاند:
رساله «صلاه الجمعه»؛ بهاء الدین محمد بن حسن اصفهانی (م ۱۱۳۷ ق)؛
البلغه فی اعتبار اذن الامام فی شرعیه صلاه الجمعه؛ شیخ حسن بن علی بن عبدالعالی کرکی (اواخر قرن دهم)؛
البلغه فی عدم عینیه صلاه الجمعه؛ سید حسین مجتهد کرکی (م ۱۰۰۱ ق)؛
در حرمت نماز جمعه در زمان غیبت؛ خلیل بن غازی؛
اللمعه فی تحقیق صلاه الجمعه؛ قاضی نورالله شوشتری (م ۱۰۱۹ ق)؛
رساله فی حرمه صلاه الجمعه مولی شیخ علی نقی بن شیخ ابی العلا کمرهای (م۱۰۶۰ق)
رساله فی حرمه صلاه الجمعه فی زمن الغیبه مطلقاً شیخ ابراهیم بن سلیمان قطیفی (قرن۱۰)؛
رساله فی صلاه الجمعه و القول بحرمتها حاج محمد رضا قزوینی شهید (م ۱۱۴۶۶)؛
رساله فی صلاه الجمعه؛ سلمان بن مولی خلیل قزوینی؛
رساله فی صلاه الجمعه و دفع ظنون اوجبت وجوبها فی عصر الغیبه، آقا حسین بن آقا ابراهیم خاتون آبادی؛
رساله فی حرمه صلاه الجمعه؛ محمد بن جعفر بن علی اردستانی (احتمالاً سده ۱۲).[۱۰۲]
بخش سوم: ادله وجوب نماز جمعه
این بخش شامل سه قسمت مهم میباشد که عبارتند از:
مطالب پایان نامه ها درباره بررسی مبانی تعیینی یا تخییری بودن وجوب نماز ...