ز) ساختار نظام آموزشی: ساختار نظام آموزشی از نقطه نظر تعداد سال هایی که به هر یک از مقاطع تحصیلی تخصیص داده شده است حائز اهمیت است. به دنبال برگزاری کنفرانس جهانی آموزش برای همه ( جامتین تایلند) در سال ۱۹۹۰ میلادی کشورهای جهان متعهد به اجرای ارزیابی نهایی دوره های آموزشی مراکز تحصیلی طی دهه های ۱۹۹۰ تا۲۰۰۰ میلادی گردیدند. ارزیابی های به عمل آمده در خصوص شاخص های آموزش و پرورش در اواسط دهه ۱۹۹۰تا۱۹۹۶ به اوج خود رسید. ارزیابی نهایی در نوامبر ۱۹۹۸ میلادی توسط انجمن عمومی سازمانهای ملل، یونسکو و یونیسف در خصوص بررسی عملکرد وزارت خانههای آموزش و پرورش آغاز گردید.( دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی،۱۳۸۷).
برنامه ریزی های توسعه بین المللی:
۲-۲۰-۱) برنامه ی توسعه ی هزاره یا اعلامیه هزاره[۴۶]
برنامه های برجسته ای که هم اکنون در سطح جهان با رویکرد برنامه ریزی آموزشی مورد توجه هستند برنامه ی توسعه هزاره و برنامه آموزش برای همه می باشند که اکثر سیاستگزاران و برنامه ریزان آموزشی در حال پیاده کردن اهداف این برنامه ها هستند. از سال ۱۹۹۰ میلادی سازمان ملل متحد به منظور ایجاد زمینه برای تسریع جریان امور توسعه و پیشرفت در جهان وپاسخ گویی به چالش های اصلی توسعه ی جهانی، یک سلسله جلسات سران جهانی و همایش های سراسری دنیا را بانی شده است. گرچه عقیده بر این است که این سازمان با ایجاد دستور کار جامع برای پیشرفت مبتنی بر حقوق، که شامل مقاصد حساب شده، اهداف محدود به زمان و شاخص های سنجش می باشد، تا حدودی همکاران ملی وبین المللی را وادار به فعالیت خواهد ساخت و باعث همکاری های تازه برای پیشرفت خواهد شد، اما با این حال کمتر از یک سوم کشورهای در حال توسعه برای کاهش فقر و بی سوادی هدف های ملی قابل سنجشی برگزیده اند. در سپتامبرسال۲۰۰۰ میلادی ۱۴۷نفر از سران سیاسی کشورها،« اعلامیه هزاره» را اتخاذ کردند. این اعلامیه که سند قابل ملاحظه ای می باشد، در نتیجه یک سلسله همایش های بین المللی و ملاقات های سران که از سال ۱۹۹۰ میلادی آغاز شد به وجود آمد و دامنه وسیع و بی سابقه ای از تعهدات و برنامه ریزی فعالیتها را در میان جوامع بین المللی شامل می شود. این اعلامیه مسائل مربوط به صلح، امنیت، توسعه، محیط زیست، حقوق بشر و حکومت را پوشش می دهد. در این اعلامیه اهداف توسعه که بطور دوجانبه تقویت و مددکاری می شوند به صورت دستورالعملی جهانی عرضه می گردد. اتخاذ این اعلامیه و متعهد شدن به آن رهبران جهان با هشت آرمان از اهداف توسعه هزاره که محدود به زمان و قابل سنجش می باشند موافقت کردند. این آرمان ها که برای مبارزه با فقر، گرسنگی، بیماری، بی سوادی، پس رفت محیط زیست و تبعیض
بر علیه زنان میباشد عبارتند از:
ریشه کن ساختن فقر شدید و گرسنگی
دست یافتن به آموزش ابتدایی همگانی
گسترش وترویج و تبلیغ برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان
کاهش مرگ و میر کودکان
بهبود وضعیت بهداشت مادران
مبارزه با ایدز، مالاریا و سایر بیماریها
تضمین پایداری محیط زیست
ایجاد مشارکت جهانی برای توسعه و پیشرفت
برای هر آرمان شاخص سنجش در نظر گرفته شده و بایستی اکثر آنها بین سال های ۱۹۹۰ تا ٢۰۱۵ (اهداف محدود به زمان، طی ٢۵ سال) به انجام رسند. برای این منظور مراحل پیشرفت هر هدف با تعیین شاخص مناسب نظارت و پی گیری می شوند. علاوه بر مواردی که در اهداف توسعه هزاره اعلام شده، این واحد به موارد و مقاصدی که در اعلامیه هزاره در دهه ۱۹۹۰ تصویب شده نیز می پردازد. در حقیقت “اهداف توسعه هزاره” را می باید وسیله ای برای نظارت و شاخص پیشرفت کشوری تلقی کرد، نه به عنوان دستورالعملی غیر قابل تغییر.
نظارت و ارزیابی “اهداف توسعه هزاره” برای پیشرفت در سطح کشوری و جهانی صورت میگیرد. در سطح جهانی دبیر کل سازمان ملل متحد هر ساله درباره چکیده ای از عمل کرد این واحد در جهت پیشرفت به مجمع عمومی سازمان ملل گزارش می دهد، در حالی که مشروح این گزارش ها هر پنج سال تحویل داده میشود. گزارش ها کمک می کند تا قدم های مؤثر برای برگزیدگی مسائل مربوط به فقر و بی سوادی در دستورالعمل پیشرفت جهانی و ملی تحقق یابد. همچنین این گزارش ها در سطح کشوری باعث جلب توجه دولت، اجتماعات مدنی، مجامع، عموم مردم و رسانه ها، برای پی گیری همایش های جهانی و جلسات سران دنیا می شوند.
۲-۲۰-۱-۱) آرمان و اهداف برنامه ریزی آموزشی در برنامهی«توسعهی هزاره»:
آرمان دوم از برنامهی «توسعهی هزاره» تحت عنوان؛ دست یافتن به آموزش ابتدایی همگانی در زمرهی برنامه ریزی آموزشی است و هدف آن تأمین و تضمین کردن این که تمام پسران و دختران بتوانند تمام پایههای مقطع ابتدایی را بگذرانند.
این هدف با شاخص های زیر قابل سنجش است:
ضریب خالص ثبت نام در آموزش ابتدایی
نسبت دانش آموزانی که پایه ی اول ابتدایی را شروع می کنند، به کسانی که توانایی و دسترسی برای گذراندن آخرین پایه از مقطع ابتدایی را دارند
نرخ باسوادی سنین۱۲ تا ۲۴ سال، مردان و زنان. (یونسکو،۲۰۰۰)
۲-۲۰-۲) برنامهی آموزش برای همه[۴۷]:
۲-۲۰-۲-۱) تاریخچه:
با وجود پیشرفت هایی که نظام های آموزشی در دهه های پایانی قرن بیستم در توسعه فعالیتهای آموزشی و تحت پوشش بردن لازم التعلیم ها و واجدین شرایط استفاده از خدمات آموزشی داشتهاند، نشانگرهای آموزشی که حاکی از عملکرد فعالیت های آموزشی می باشند، در حوزه های برابری فرصتهای آموزشی، دست یابی به آموزش، وضعیت سواد، کیفیت آموزش، آموزش های مادام العمر و… وضعیت نگران کننده ای را به ویژه در کشورهای در حال توسعه نشان می دهند. آسیب شناسی نظام های آموزشی به منظور بررسی عوامل به وجود آورنده این وضعیت حاکی از آن است که مهمترین عامل، حاشیه ای شدن فعالیتهای آموزشی در مقایسه با فعالیت های اقتصادی و صنعتی است. هم چنین ایجاد تغییرات قابل توجه در نشانگرهای آموزشی( حتی در کشورهای توسعه یافته) نیز مستلزم تغییر برخی زیر ساختهای عملکردی نظام های آموزشی و فعالیت های مربوط به آن می باشد. بدین ترتیب عمده کردن مسائل آموزش و پرورش و ضرورت بسیج امکانات عمومی یک کشور برای حل معضلات آموزشی و ارتقاء کارکردهای آن، تفکر ایجاد هسته های آموزش برای همه را به وجود آورد و تمامی کشورهای عضو یونسکو متعهد شدند تا در زمینه توجه به گروه های هدف، فعالیت های آموزشی و ارتقاء کیفیت فعالیت ها همکاری نمایند. بر این اساس کنفرانس آموزش برای همه که در سال ۱۳۶۹ شمسی برابر با ۱۹۹۰ میلادی در جامتین تایلند به همت پنج سازمان بین المللی یونسکو، یونیسف، صندوق جمعیت سازمان ملل، بانک جهانی و برنامه عمران ملل متحد با هدف گسترش سواد در جهان، افزایش فرصت های یادگیری برای همگان و بهبود کیفیت یادگیری برگزار شد، یکی از پر اهمیت ترین گردهمایی های قرن گذشته به شمار می رود. در سال ۱۳۷۹ شمسی برابر با ۲۰۰۰ میلادی ارزیابی برنامه آموزش برای همه با پشتیبانی پنج سازمان یاد شده در سطح جهان انجام شد. نتایج ارزیابی ملی کشورها در شش اجلاس منطقه ای مورد بررسی قرار گرفت و بر اساس آن ها چارچوب عمل منطقه ای تدوین شد. در اجلاس جهانی آموزش برای همه در داکار سنگال (اردیبهشت۱۳۷۹)، چارچوب های منطقهای، اساس تهیه اعلامیه نهایی اجلاس داکار قرار گرفت و سران و وزیران آموزش و پرورش کشورها، جملگی متعهد شدند که با بسیج تمامی توان خود، در راه دستیابی به اهداف این اعلامیه بکوشند و تا سال ۱۳۹۴ شمسی برابر با ۲۰۱۵ میلادی تمامی مفاد آن را در کشورهای خود جامه عمل بپوشانند. اعلامیه داکار اهداف مهمی از جمله افزایش و گسترش مراقبت و آموزش جامع در اوان کودکی، افزایش پوشش تحصیلی، رسیدن به آموزش کیفی، پایان دادن به نابرابری های جنسیتی در آموزش، یادگیری متناسب با مهارت های زندگی، ریشه کنی بی سوادی در چهار گروه هدف( قبل از دبستان، آموزش پایه( ابتدایی- راهنمایی)، بزرگسالان و کودکان خارج از مدرسه) را مورد تأکید قرار داده است. برای دستیابی به این اهداف، دولت ها و سازمان ها، مؤسسه ها و انجمن هایی که در اجلاس جهانی آموزش حضور یافتند، خود را متعهد دانسته اند تا در زمینه برنامه آموزش برای همه تعهداتی قوی در سطح ملی و بین المللی بوجود آورند، سیاست های این برنامه را با راهبردهای فقرزدایی پیوند دهند، مشارکت متعهدانه جامعه مدنی را در تنظیم، اجرا و نظارت بر راهبردهای توسعه آموزشی تضمین نمایند.
۲-۲۰-۲-۲) اهداف و چهارچوب برنامه ریزی آموزشی در برنامه ملی« آموزش برای همه»:
یکی از اهداف این برنامه افزایش و گسترش مراقبت و آموزش جامع در اوان کودکی به ویژه برای آسیب پذیرترین و محروم ترین کودکان در جای جای دنیاست. همه ی کودکان خردسال باید در محیطهای امن قرار بگیرندتا با توجهی که به آن ها می شود بتوانند سالم و هوشیار بزرگ شوند. نتایج تحقیقات زیادی نشان داده است که مراقبت و آموزش با کیفیت در سال های اولیه زندگی کودک چه در خانواده و چه در محیط های سازمان یافته مانند مراکز مراقبت و آموزش، تأثیر مثبت زیادی بر بقاء، رشد و پرورش کودکان و استعداد یادگیری آن ها دارد. چنین برنامه هایی باید جامع باشند و همه نیازهای کودکان را محور توجه خود قرار دهند. یعنی بهداشت، تغذیه، درمان، امنیت و پرورش تمامی ابعاد رشد یعنی رشد شناختی، عاطفی، جسمانی و اجتماعی را در بر گیرد. مشارکت میان دولت، سازمان های غیر دولتی، جوامع محلی و خانوادهها می تواند تضمین کننده ی مراقبت و آموزش کیفی به ویژه برای کودکان محروم و آسیب پذیر جامعه باشد. حمایت از خانواده های این کودکان به نوعی می تواند کمک به کودکان محسوب شود. زیرا حمایت از کودکان صرفاَ جذب آن ها به مراکز سازمان یافته نیست بلکه آموزش والدین را نیز می تواند در بر گیرد. این آموزش شامل مشاوره های قبل از ازدواج، پیش از بارداری، مراقبت های حین بارداری، بعد از زایمان ودر طول رشد کودک می باشد. هدف مهم دیگر این برنامه تضمین این است که تا سال ۲۰۱۵ میلادی همه کودکان به ویژه دختران و اطفالی که در وضعیت دشوار اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی قرار دارند و کودکان اقلیت های قومی و مذهبی به آموزش ابتدایی اجباری و با کیفیت خوب و کامل دسترسی داشته و دوره مذکور را به پایان برسانند. همه ی کودکان حق دارند از آموزش با کیفیت در مدارس یا برنامه های جایگزین مدارس در هر سطحی از آموزش برخوردار باشند. هیچ کودکی نباید به دلیل فقر مالی فرصت اتمام آموزش ابتدایی را از دست بدهد. کار کردن کودکان نباید مانعی برای تحصیل آن ها باشد. کودکانی که نیازهای ویژه دارند( معلولین جسمی و ذهنی- مهاجرین، اقلیت های دینی،…) باید در پیکره نظام آموزشی دیده شوند. علاوه بر حضور همه ی کودکان در بدنه نظام آموزشی، بهبود و دوام کیفیت آموزش باید مورد توجه باشد. برای جذب کودکان بازمانده از تحصیل به کارگیری روش های منعطف توصیه می شود. هم چنین محتوای آموزشی مناسب، جذاب و متناسب با نیاز های آن ها نیز در جذب و نگهداری آن ها در سیستم آموزشی مؤثر می باشد. تضمین این که نیازهای یادگیری همه کودکان، نوجوانان و بزرگ سالان از طریق دسترسی آنها به برنامه های مناسب و آموزش مهارت های زندگی برآورده شود. برای همه کودکان، نوجوانان و افراد بالغ باید فرصت کسب دانش، نگرش و مهارت های مورد نیازی که آن ها را قادر می سازد ظرفیت خود را برای کار کردن، مشارکت در زندگی اجتماعی و ادامه ی یادگیری در طول زندگی افزایش دهند، فراهم آورد.
در بسیاری از کشورها کودکان به ویژه دختران با تهدیدهایی مانند کار دشوار، نبود اشتغال، کشمکش و خشونت، اعتیاد به مواد مخدر و بیماری هایی مانند ایدز مواجه هستند. در چنین شرایطی برنامههای آموزشی باید به گونهای تنظیم شوند تا در آنها اطلاعات، مهارت و نگرش لازم رادر برخورد مناسب با این تهدیدها ایجاد نموده و آن ها را در برابر این تهدیدها محافظت نماید. رسیدن به ۵۰ درصد پیشرفت در سطح سواد بزرگسالان تا سال ۲۰۱۵ میلادی به ویژه برای زنان و دسترسی برابر و یکسان به آموزش پایه و مداوم برای همه بزرگسالان. همه ی بزرگسالان حق دارند از آموزش پایه برخوردار شوند. آموزش آنها بایستی مستمر و متنوع باشد. باید به آن ها در تبدیل شدن به یک شهروند فعال و افزایش کیفیت زندگی کمک شود. در حال حاضر ۸۸۰ میلیون نفر بی سواد در جهان هستند که دو سوم آن ها را زنان تشکیل میدهند. شکننده بودن سواد نوآموزان نیز مسئله را غامض تر می سازد. با توجه به نقش سواد و یادگیری مادام العمر افراد و اهمیت آن در معیشت، گسترش بهداشت، مشارکت فعال تر در جامعه و بهبود کیفیت زندگی، آموزش بزرگ سالان باید با گسترش کمی و کیفی بیشتری مورد توجه قرار گیرد. نقش زنان در توسعه بسیار مهم بوده ودر جذب دختران نیز به سیستم آموزشی و ایجاد فرصت های برابر آموزشی مؤثر است. در این بخش وجود منابع کافی، محتوا و روش های مشارکتی آموزش، نیروی انسانی با کفایت، مورد تأکید قرار می گیرد. حذف نابرابری های جنسیتی در آموزش ابتدایی و راهنمایی تا سال ۲۰۰۵ میلادی برابر با ۱۳۸۴ شمسی و دستیابی به تساوی جنسیتی در آموزش و پرورش تا سال ۲۰۱۵ میلادی برابر با ۱۳۹۴ شمسی، با تضمین این که دختران به آموزش پایه با کیفیت وخوب، دسترسی یکسان و برابر داشته باشند. تبعیض جنسیتی یکی از محدودیت ها در تحقق حق آموزش است و بدون غلبه بر این مانع، آموزش برای همه، فعلیت نمی یابد. در نظام های آموزشی بسیاری از کشورها ی در حال توسعه هنوز تبعیض جنسیتی وجود دارد. و اکثر کودکان خارج از مدرسه را دختران تشکیل می دهند.گر چه در تعدادی از کشورها این پسران هستند که در وضعیتی بدتر قرار دارند. صرف دست یابی دختران به آموزش قانع کننده نیست، زیرا ناامن بودن محیط آموزشی، نامناسب بودن رفتار معلمان، نامناسب بودن محتوای آموزشی و روش تدریس غالباً به پایین آمدن نرخ های تکمیل یک دوره تحصیلی می انجامند. افزایش سواد زنان یکی از عوامل مهم در ترویج آموزش دختران می باشد.
بهبود تمام جنبه های کیفی آموزش و پرورش و تضمین اعتلای آن برای همه، به طوری که کلیه نتایج یادگیری قابل اندازه گیری و مشخص به خصوص در سواد، خواندن و نوشتن و حساب کردن و مهارتهای اساسی زندگی و شهروندی برای همه به دست آید. قلب آموزش و پرورش را کیفیت آن تشکیل می دهد. آن چه که در کلاس درس و سایر محیط های یادگیری اتفاق می افتد دارای اهمیت اساسی برای بهبود آینده کودکان است. آموزش برخوردار از کیفیت، آموزشی است که نیازهای اساسی یادگیرندگان را برآورد سازد. کیفیت آموزش در عرصه هایی چون تربیت نیروی انسانی، توسعه مواد و وسایل آموزشی، شفافیت و قابل تحقق بودن هدف های یادگیری یا نتایج یادگیری در ابعاد دانش، نگرش و مهارت، جذاب و کاربردی بودن محتوای آموزشی و تناسب آن با نیازهای فرد و جامعه، روش های مشارکتی در مدیریت و تدریس و توجه به تفاوت های قومی و فرهنگی و منطقه ای، نمایان می شود.
۲-۲۰-۲-۳) تدوین برنامه آموزش برای همه:
در تدوین سند برنامه ملی آموزش برای همه در سطح کشور یا استان معمولاً مراحلی که برای تدوین سند توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به کار می رود استفاده می شود:
تحلیل وضع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کنونی و آینده
بیان ضعف ها، قوت ها، تهدیدها، فرصت ها و منابع
بیان اهداف( کیفی و کمی) و تعیین شاخص ها و چشم اندازها برای گروه های هدف درسه جنبهی دسترسی، برابری( تساوی)، کیفیت، ارتباط برنامه درسی، کارایی درونی، کارایی بیرونی، هزینه و امور مالی.
تعیین سیستم ارزشیابی
متداولترین جنبه ها و شاخص های مربوط به آموزش پایه رسمی از نظر سازمان یونسکو که در برنامه آموزش برای همه مورد استفاده قرار می گیرند بدین شرحند:
جنبه های دسترسی(ملی، استانی): شاخص ها: میزان پذیرش، میزان ثبت نام و انتقال، نرخ کل ثبت نام در سطح ابتدایی، میزان توجه و حضور
جنبه های برابری( تساوی)( ملی، استانی) شاخص ها: پذیرش، ثبت نام، انتقال و میزان فارغ التحصیلی و تکرار پایه، نمرات امتحانی، مصرف امکانات مدارس.
جنبه های کیفیت( ملی، استانی) شاخص ها: هزینه سرانه، مدرک تحصیلی معلمان، کتب درسی، نسبت دانش آموزان به معلمان و کلاس های درس، کیفیت روند تدریس- یادگیری، کفایت محتوای در حال تدریس).
جنبه های ارتباط برنامه های درسی( ملی، استانی) شاخص ها: مطالعات طرح فارغ التحصیلان، اعطای مدارک دانشگاهی به فارغ التحصیلان خارج از کشور، بازخورد بازار کار در مورد فرصت های شغلی فارغ التحصیلان.
جنبه های کارایی درونی: شاخص ها: نرخ ارتقاء، مردودی، ترک تحصیل، ماندگاری، ضریب کارایی، ……
جنبه های کارایی بیرونی: شاخص ها: میزان بازگشت به آموزش.
جنبه های هزینه و امور مالی: شاخص ها: میانگین هزینه سرانه دانش آموز و برای هر فارغ التحصیل، هزینه مصارف آموزشی، بودجه های آموزشی، هزینه های دولتی در برابر هزینه های خصوصی( سند ملی آموزش برای همه، ۱۳۸۳).
۲-۲۰-۲-۴) برنامه ملی آموزش برای همه در ایران:
نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران روندهای متفاوتی را در طول دهه های گذشته تجربه کرده و برای هر یک از دوره های خاص خود، نظام برنامه ریزی ویژه ای را مورد استفاده قرار داده است. به نظر می رسد، سه دهـه پس از پیروزی انقـلاب اسلامی، دوران رشـد کمی و کیفی جمعـیت دانشآموزی طی دورههـای مختلف تحصیـلی شرایط متفاوتی را پشت سر گذاشته است. با تغییرات ایجاد شده در هرم جمعیتی و کاسته شدن از ثبات منفی نرخ رشد جمعیت، تعداد دانشآموزان کشور نیز رو به کاهش نهاد. از سوی دیگر، با ورود به هزاره سوم و تغییرهایی که در سطح جهانی در حوزه آموزش بهعمل آمده و جامعه جهانی مأموریتهای جدیدی را برای این حوزه قایل شد، نظام آموزش و پرورش و رویکردهای برنامهریزی به آن با فضای جدیدی روبهرو شد، زیرا علاوه بر اینکه فرصت ناشی از کاهش روند روبه رشد جمعیت دانشآموزی در اختیار قرار گرفته است، تغییر نگرشهایی نیز در حوزههای ملی و بینالمللی متوجه بخش آموزش و پرورش شده است. در بعد ملی، رویکردهای برنامههای توسعه برگذر از روشهای برنامهریزی کمی به برنامهریزی برای ارتقای کیفیت آموزش متمرکز شد و در بعد بینالمللی، جنبههای جدیدی از تمرکز بر برنامهریزی آموزشی در قالب برنامههای درازمدت «آموزش برای همه» و «اهداف توسعه هزاره» به وجود آمد که جمهوری اسلامی ایران متعهد به تدوین و اجرای سیاستهای مربوط به آنها شده است. وجه مشترک هر دو برنامه جهانی، تأکید بر توسعه کمی آموزشهای همگانی و تحقق اهداف آموزشی برای همه افراد جامعه هدف در وهله اول و ارتقای کیفیت آموزشی پس از اطمینان از ایجاد فرصتهای آموزشی در وهله دوم است.