با بررسی آثار علیرضا قزوه از لحاظ فکری، اندیشه های وی را توانستیم حول پنج محور بیشتر مورد توجه و دستهبندی قرار دهیم و بعد، این موضوعات اصلی و محورها را با آوردن شاهد مثالها توضیح دادیم:
۱_علیرضا قزوه و ادبیات دفاع مقدس
۲_علیرضا قزوه و اشعار آیینی و مذهبی
۳_ علیرضا قزوه و نهضت عاشورایی
۴_علیرضا قزوه و شعر اعتراض
۵_ علیرضا قزوه و ادبیات مقاومت و پایداری
۳-۲-۱-۱-علیرضا قزوه و ادبیات دفاع مقدس
ادبیات دفاع مقدس یکی از گونه های ادبی دوره معاصر با آغاز جنگ ایران و عراق در شهریور ماه سال ۱۳۵۹ توسط سنگرداران علم و ادب ایران دوست پدید آمدهاست.
ادبیات دفاع مقدس در ادوار تاریخ ادب ایران از ان لحظه که بر مبنای فرهنگ و ظلم ستیزی شیعه و اسلام بنا شدهاست بی نظیر و دارای ارزش های فراوانی است. از زمانی که ادبیات ما به صورت مدرن و کتبی در آمدهاست متاثر از جنگها و اتفاقات و حوادث اجتماعی گوناگونی است. در هیچ دورهای به اندازه هشت سال جنگ تحمیلی هیچ اتفاق اجتماعی این گونه در ادب ما تاثر نداشتهاست. (سنگری، ۱۳۸۰: ۱۱)
ادبیات دفاع مقدس بخصوص شعر و متعهد بر پایه فرهنگ ظلم سیتیزی شیعه و اسلام بنا شدهاست. از انجا شاعران این دوره آگاه هستند و متاثر از اتفاقات و حوادث اجتماعی گوناگونی است.
شعر دفاع مقدس نیز در مسیر تکاملی خویش در هشت سال دفع مقدس ناظر رشادتها و فداکاری جوانان بوده اند.
شعر دفاع مقدس در مسیر تکاملی خویش در هشت سال جنگ ناظر رشادتها و فداکاری جوانان با شور و ذوقی بود که دلیل شده لحظه به لحظه تصویرهای آن رنگی شایسته حقیقتهای گوناگون جامعه را در مقابل جنگ و اتفاقات گوناگون آن به خود بگیردو. (فولادوند، ۱۳۷۶: ۱۳۲)
ادبیات هر ملت، تحت تأثیر شرایط سیاسی اجتماعی، فرهنگی و دینی هر ملت است جنگ تحمیلی و در برابر، دفاع مقدّس در این نبرد از سال(۶۷ـ۵۹) بوده و عظمت این نبرد شجاعانه و نیز شکوه حضور مردم دیندار ایرانی در این جنگ، ادبیات و شعر فارسی را از دید رنگ و صورت و معنی دگرگون و به آن رنگ دلاوری و دینی و عرفانی دادهاست. در قرون متمادی گذشته، حماسه، عرفان، عشق و اخلاق، از عمدهترین مفاهیم اشعار ایرانی بوده و شاعر دفاع مقدس همه این مفاهیم تجسّم کرده و یا شنیده و تجربه کرده و آن آزمودههای عینی خود را با تجارب شعری درآمیخته و در پوشش هنر و شعر به تصویر کشیدهاست.
جنگ تحمیلی و به دنبال آن دفاع مقدّس شگرفترین تأثیر را بر ادبیات منظوم و منثور ایرانی گذاشته است. «مجموعه سرودهایی را که در قالب های گوناگون اعم از سنتی و نو، نیمایی و سپید شکل گرفتهاند و درون مایه اصلی آنها تشویق و تکریم «دوست” و تحقیر و تهدید «دشمن” و تقویت روحیهی مذهبی و ملی برای حفظ وطن و انقلاب است، شعر جنگ می نامیم. شعر جنگ به لحاظ زمانی حدفاصل بین شروع تجاوز دشمن تا پذیرش قطعنامه(۵۹۸) را در بر میگیرد” (حسینی، ۱۳۸۰: ۱۲)
شعر جنگ خود جوش بود. شاعران چه ضعیف و چه قوی، احساسات درونی خویش را نسبت به دفاع حق در مقابل باطل و حوادث و پیامدهای اوضاع آن به دور از هر نوع تصنّع و تکلف و کسب شهرت و مکنت بیان میکردند.
شعر دفاع مقدّس، آثارمنظوم هنگام نبرد و بعد از نبرد و زمان صلح میباشد. بعد از اقبال به قطعنامه(۵۹۸) از سوی ایران، شاعران نکتهگوی ایرانی به سرشت سیاسی جنگ نگریستند و سرودههایی که از این زمان به بعد با شاخصههای تشویق و تکریم دوست و تحقیر و تهدید دشمن و نیز انتقاد از خودی و دیگران میپرداختند، به شعر دفاع مقدس مرسوم گردید و قدری شعر دفاع مقدس رنگینتر همراه با حسن طلب بوده است.
نبرد و دفاع ایرانیان در برابر تجاوز دشمن فریب خورده ارزشمند و ستودنی است. ادبیات و کلام منظوم فارسی می تواند چون گنجینه و طلسمی آداب و فرهنگ و میراث مادی و معنوی دفاع مقدس را حفظ کند و آن را از بوته نسیان و نابودی صیانت و حفاظت کند. پژوهش و تحقیق در باب تأثیر دفاع مقدس در شعر معاصر می تواند شکوه حماسه و هنر شاعرانه شاعران متعهد را آشکار ساخته و بر این شکوه و عظمت بیفزاید.
عشق و سادگی از ویژگیهای اولین سرودههاست. دراین سرودهها دعوت به پایداری، مقاومت، شهادت، تحقیردشمن، تشویق رزمندگان و سرودههای غمانگیز برای شهدا همراه با بیان فرهنگ عاشورایی چشمگیر است. شعر دفاع مقدّس آمیختگی شرع و شعر است و تجسّم ستیز شرع و شرّ میباشد. موضوع شعر دفاع مقدّس در بر گیرنده، اندیشهها و احساسات و تمایلاتی است که در برابر مظاهری چون زور، تجاوز، خونریزی، بیان شدهاست. «در جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق و به دنبال آن دفاع مقدّس سلحشورانهی مبارزان خستگیناپذیر در جبهههای نبرد حق علیه باطل و خلق حماسههای شگفت و استقامت و پایداری جانمایهی ارزشمندی است که شکوفایی و بالندگی شعر دفاع مقدس را در سالهای پر تب و تاب جنگ و نیز بعد از آن شکوه و شفافیت داده است.» (سنگری، ۱۳۸۰، ج۱: ۱۸)
با این توضیح، علیرضا قزوه آثار و سرودههای دارد که نشان از اهتمام ایشان به موضوع دفاع مقدس دارد. در واقع قزوه به دلیل جا ماندن از قافلهی کاروان شهدای دفاع مقدس همیشه خود را سرزنش می کند و دعا می کند:
گل اشکم شبی وا میشد ای کاش همه دردم مداوا میشد ای کاش
به هرکس قسمتی دادی خدایا شهادت قسمت ما میشد ای کاش
(قزوه، ج، ۱۳۹۰: ۲۷)
به همین خاطر قزوه آرزوی شهادت می کند:
قسمت نشود روی مزارم بگذرند سنگی که گل لاله بر آن نقش نبسته
(قزوه، ث، ۱۳۸۹: ۴۴)
و از شهیدان میسراید:
پاییز بود شبی سرد، این سینه پر بود از درد گفتیم شعری به یاد گلهای پرپر بخوانیم
(همان: ۶۳)
و از شهادت مردان خدا میگوید که با دهان روزه به ملاقات خدایشان میروند:
دسته دسته گم شدند، سهرههای بی نشان تشنه تشنه سوختند، نخلهای روزهدار
(قزوه، ث، ۱۳۸۹: ۶۴)
و آنها را دنبال رو شهدای کربلا میداند و از خدا میخواهد این شهیدان که قربانی راه حق و عدالت هستند را قبول کند:
از کرببلا با عطش زخم رسیدیم یا رب بپذیر این همه قربانی ما را
(همان: ۶۶)
یک جریان تهدید آمیز و یک فرایند حساب شده از سوی دشمنان و معاندان نظام مردمی و اسلامی، تهدیدات اقتصادی است که از طریق احتکار یا اختلال در سیستم اقتصادی و زندگی کشور و گاهی نیز با ترویج فرهنگ مصرف گرایی صورت میگیرد. این امر از سویی، موجب افزایش فاصله طبقاتی و از سویی، فراموشی فرهنگ مقاومت و پایداری در کشور میگردد و «ضد ارزشها» جایگزین «ارزشها» می شود. قزوه از این جریان نیز غافل نمانده و گفتهاست:
همسایه بغلی ما شخص شریفی است/ با هشتصد متر بنا. (قزوه، ج، ۱۳۹۰: ۵۲)
و نیز میگوید: امسال در خیابان ولی عصر (عج)/ هیچ کس مثل خود آقا غریب نبود. (همان: ۶۴)
و باز میگوید: امسال تاکسیها به پاهای قطع شده/ با دنده چهار احترام میگذاشتند. (همان: ۶۴)
افزایش فاصله طبقاتی، پیدایش ثروتهای بادآورده و بیتوجّهی به ارزشهای مقاومت و حقوق مسلّم و طبیعی مستضعفان، راه را برای کمرنگ شدن آرمانهای انقلابی باز می کند. فقرا در پی تأمین نیازهای زندگی و ثروتمندان و زراندوزان نیز درصدد تجمل؛ از اینجاست که هر دو گروه به نوعی از مسیر انقلاب دور میافتند.
علیرضا قزوه هم سیمای عافیت طلبان بیدرد و به ظاهر متدیّن را چنین نشان میدهد:
او در پاک کردن حساب مردم، مهارتی خاص دارد/ و از ولاالضّالین همه ایراد میگیرد/ هر وقت جنگ جدّی میشد/ به جبهه میرفت/ و یک تغار آب پرتقال تگری میخورد/ او از خدا چند هزار رکعت طلبکار است/ و خاطرخواه جیب های برآمده/ بی خبر از همه جا/ برای بنیاد نبوّت صلوات می فرستد/ و گاه مارکوس رامحکوم می کند/ تا سیاستش عین دیانتش باشد. (قزوه، ج، ۱۳۹۰: ۵۲)
شاعر انقلاب ما نیز با دیدن فقر و تبعیضهای اجتماعی، چنین فضای دو گانه جامعه را به تصویر کشیده، خون دل خوردن ولی نعمتان انقلاب و نظام را در مقابل مرفههان بی درد بیان کرده است:
بگذار حاجی آقا برای امام حسین (ع) بوقلمون بکشد/ و مرغ کوپنی/ برایش واژه خنده داری باشد/ بگذار صغری سر بچههایش را/ با سیراب و شیردان گرم کند/ امام خون دل بخورد/ حلیمه به خاک سیاه بنشیند/ و حاجی آقا صیغه چهاردهمش را بخواند! (همان: ۵۳)
شاعر با اشاره به خونخواری عدهای سودجو نیز میگوید:
درمیدان انقلاب/ اتحادیه خرید و فروش کوپن/ حوصله مردم را سر آورده است/ دلّالان کامپیوتر و روغن چراغ/ دلالان شیر مرغ و جان آدمیزاد/ با ارز غیر آزاد، تجارت می کنند/ شرکتهای ثبت نشده/ سیاست بازان لرد مستضعف/ جیب برهای با جواز/ جیببرهای بی جواز/ غولهای پوشیده در لباس مذهب…/ خجالت هم چیز نایابی است. (همان: ۶۰)
در چنین اوضاع آشفته و غفلت نیروهای مذهبی و انقلابی، هجوم همه جانبهی فرهنگی دشمن نیز آغاز می شود.
علیرضا قزوه میگوید:
و باز همان آش بود و همان کاسه/ و سانگلاسه/ کافهگلاسه/ و بستنیهای هفت رنگ ایتالیایی/ کفّاره این همه غفلتمان بود وقتی دندان عقلمان عاریهای باشد/ باید هم عکس هنر پیشهها را بزرگ کنند و سردمداران یونسکو/ برای حفظ پرستیژ حافظ/ عکس شهیدان دانشگاه را جمع کنند/ روزنامهها بنویسند: «خانم ها برای تناسب اندام/ از یوگا استفاده کنند». (همان: ۴۸)
شاعر گوشه ای از تأثیرپذیری مردم از تهاجم فرهنگی را نیز این گونه به تصویر میکشد: