در مرجع [۱۵]، یک روش برای برنامه ریزی تعمیر و نگهداری از دیدگاه شرکتهای تولیدی پیشنهاد داده است که در آن، خطر مرتبط با خرابی غیرمنتظرهی واحدهای تولیدی نیز در نظر گرفته شده است. در این مرجع، خصوصیات خرابی واحد تولیدی به صورت یک رفتار خرابی وانحمامیشکل[۵۷] در نظر گرفته شده است. در این مرجع هزینه های مختلف یک واحد تولیدی بررسی شده اند و سعی شده است تا مدلی را برای برنامه ریزی تعمیر و نگهداری پیشنهاد دهد که تعادلی بین سود و هزینه های مرتبط با خرابیهای بالقوهی واحد تولیدی برقرار کند.
برخی از مراجع، روشهای سادهتری را برای برنامه ریزی تعمیر و نگهداری از دیدگاه تولیدکنندگان ارائه کرده اند، از جمله مرجع [۱۹]، که علاوه بر اینکه روشی ساده برای برنامه ریزی تعمیر و نگهداری از دیدگاه واحدهای تولیدی ارائه میدهد، روشی نیز برای تعیین پیشنهاد خرید تعمیرات توسط واحدهای تولیدی پیشنهاد کرده است. مراجعی مانند [۱۲، ۱۳ و ۱۴] نیز روشهایی سرراستتر و با در نظر گرفتن سادهسازیهایی بیشتر، برای تعمیر و نگهداری از دیدگاه واحدهای تولیدی پیشنهاد کرده اند.
همانطور که پیشتر بیان گردید، ماهیت مسئله زمانبندی تعمیر و نگهداری از دیدگاه تولیدکنندگان به گونه ای است که جنبه های امنیت و قابلیت اطمینان سیستم در آنها در نظر گرفته نمی شود. بنابراین برنامهی زمانبندی تعمیر و نگهداری تهیه شده توسط تولیدکنندگان، قبل از اجرا باید به بهرهبردار مستقل سیستم ارائه شود تا از نظر تاثیرش بر امنیت و کفایت سیستم ارزیابی گردد. زمانبندی تعیین شده توسط تولیدکنندگان ممکن است از سوی بهرهبردار مستقل سیستم تائید، رد و یا دچار تغییر شود.
۲-۳- هماهنگسازی برنامه ریزی تعمیر و نگهداری توسط بهرهبردار مستقل سیستم
بهرهبرادر مستقل سیستم باید اطلاعات درخواستهای خروج برنامه ریزیشده را از تمام بازیگران بازار جمعآوری کند. بهرهبردار مستقل سیستم باید این درخواستها را بر اساس معیارهای قابلیت اطمینان و زمان/تاریخ تقاضاشده برای تعمیر و نگهداری، بررسی نماید و سپس تصمیم بگیرد که آیا خروج برنامه ریزیشده تائید، رد و یا تعدیل شود، تا قابلیت اطمینان سیستم در سطح مطلوب حفظ شود. بهرهبردار مستقل سیستم باید یک برنامهی تعمیر و نگهداری در سطح سیستم تدوین نماید. این برنامه علاوه بر این که امنیت سیستم را در نظر میگیرد، باید به صورت بیطرفانه[۵۸] و غیرتبعیضآمیز[۵۹] نیز تهیه گردد، تا در افق زمانی مورد نظر امکان پذیر[۶۰]، امن، قابل اطمینان و قابل قبول برای تمام طرفین بازار باشد [۱۱].
روشهای موجود در زمینه هماهنگسازی زمانبندی تعمیر و نگهداری را می توان به دو دستهی کلی تقسیم نمود:
-
- هماهنگسازی زمانبندی تعمیر و نگهداری براساس تعامل مبتنی بر تکرار بین تولیدکنندگان و بهرهبردار
-
- هماهنگسازی زمانبندی تعمیر و نگهداری توسط بهرهبردار با در نظر گرفتن تمایلات تولیدکنندگان
در ادامه پژوهشهای موجود در هر یک از این زمینه ها بررسی خواهند شد.
۲-۳-۱- هماهنگسازی برنامه ریزی تعمیر و نگهداری مبتنی بر تکرار
در این روش، در ابتدا هر شرکت تولیدی با توجه به منافع خودش، به تعیین زمانبندی تعمیر و نگهداری برای واحدهای تولیدی تحت اختیارش می پردازد و سپس زمانبندی مورد نظرش را به بهرهبردار مستقل سیستم ارائه میدهد. بهرهبردار مستقل سیستم پس از جمعآوری زمانبندی تعمیر و نگهداری از تمام شرکتهای تولیدی، اثر آنها را بر امنیت و کفایت سیستم بررسی می کند. اگر زمانبندی تعمیر و نگهداری ارائه شده از سوی تولیدکنندگان با امنیت سیستم سازگار باشد، تائید میگردد و برای اجرا به تولیدکنندگان ابلاغ میگردد. ولی در صورتی که زمانبندی تعمیر و نگهداری اعلامشده از سوی تولیدکنندگان با امنیت سیستم منافات داشته و قیود قابلیت اطمینان سیستم را نقض کند، آنگاه بهرهبردار مستقل سیستم سیگنالهای اصلاحی[۶۱] را برای تولیدکنندگان میفرستد و تولیدکنندگان با توجه به سیگنالهای اصلاحی، به صورت مجدد به تعیین زمانبندی تعمیر و نگهداری برای واحدهایشان میپردازند. پس از زمانبندی مجدد[۶۲] توسط تولیدکنندگان، زمانبندی تعمیر و نگهداری جدید، بار دیگر به بهرهبردار مستقل سیستم ارائه میگردد تا از نظر امنیتی ارزیابی گردد. این تعامل آنقدر بین تولیدکنندگان و بهرهبردار مستقل سیستم ادامه مییابد، تا امنیت و قابلیت اطمینان سیستم به سطح قابل قبولی برسد.
در مرجع [۱۳]، رویهای مبتنی بر تکرار برای هماهنگسازی زمانبندی تعمیر و نگهداری بین بهرهبردار مستقل سیستم و تولیدکنندگان پیشنهاد شده است. این رویهی مبتنی بر تکرار، متکی بر مشوق/جریمه تنظیمشده مناسبی برای هر هفته از سال میباشد. مدل بازار در نظر گرفتهشده در این مرجع، یک بازار الکتریکی مبتنی بر حوضچه[۶۳] میباشد. همچنین افق زمانی در نظر گرفتهشده، یک سال میباشد، که به ۵۲ بازهی هفتگی تقسیم شده است. هر هفته نیز شامل شش زیربازه برای بار میباشد. ترتیب زیر بازهها برای هر هفته به این صورت میباشد: اوج مصرف در روزهای کاری[۶۴]، مصرف متوسط در روزهای کاری[۶۵]، مصرف کم در روزهای کاری[۶۶]، اوج مصرف در روزهای تعطیل[۶۷]، مصرف متوسط در روزهای تعطیل[۶۸] و مصرف کم در روزهای تعطیل[۶۹]. در این مرجع برای سادگی، هیچ عدمقطعیتی در نظر گرفته نشده است. که این به معنی دانستن پیش بینی قیمت و تقاضا میباشد و نرخ خروج اجباری برای واحدها صفر در نظر گرفته شده است. رویهی پیشنهادی در این مرجع شامل سه مرحله میباشد:
گام اول) بهرهبردار مستقل سیستم مسئله زمانبندی تعمیر و نگهداری را به صورت مستقل و با هدف بیشینه کردن قابلیت اطمینان در تمام هفتههای سال، برای تمام واحدها حل می کند. فرض شده است که پیش بینی تقاضا برای تمام سال به قدر کافی دقیق میباشد. نتایج این گام “زمانبندی تعمیر و نگهداری مبتنی بر قابلیت اطمینان بیشینه[۷۰]” (MR-MS) میباشد.
گام دوم) هر تولیدکننده به صورت مستقل مسئله تعمیر و نگهداری متناظر با واحدهای خودش را با هدف بیشینه کردن سودش، حل می کند. قابل ذکر است، فرض شده است که تمام تولیدکنندگان قیمتپذیر[۷۱] میباشند، یعنی آنها قابلیت تغییر دادن نقطهی تسویهی بازار را ندارند. فرض می شود که نقطهی تسویهی پیش بینیشده، معلوم میباشد. با به هم پیوستن طرحهای تمام تولیدکنندگان “زمانبندی تعمیر و نگهداری مبتنی بر سود بیشینه[۷۲]” (MP-MS) حاصل میگردد.
گام سوم) بهرهبردار مستقل سیستم طرحهای MR-MS و MP-MS را با هم مقایسه می کند. اگر این طرحها از نظر قابلیت اطمینان به اندازه کافی به هم نزدیک باشند، برنامهی تولیدکنندگان تائید می شود و در غیر این صورت، بهرهبردار مستقل سیستم مشوقها و جریمههایی را به صورت هفتگی تنظیم می کند تا تولیدکنندگان تشویق به اصلاح کردن طرح شان شوند، و در نتیجه MP-MS از نظر قابلیت اطمینان به MR-MS نزدیک شود.
در مرجع [۱۲]، یک راهکار برای هماهنگسازی زمانبندی تعمیر و نگهداری مبتنی بر تکرار برای محیطهای مقرراتزداییشده معرفی شده است. کارکرد اصلی این روش، در ادامه بیان می شود.
-
- ابتدا، شرکتهای تولیدی زمانبندیهای تعمیر و نگهداری مربوط به خودشان را به بهرهبردار مستقل سیستم ارائه می دهند. هر شرکت تولیدی که در بازارهای انرژی الکتریکی بهره برداری می شود، در برنامه ریزی تعمیر و نگهداری به دنبال بیشینه کردن سود میانمدت خودش میباشد.
-
- بهرهبردار مستقل سیستم مسئول تضمین امنیت و قابلیت اطمینان سیستم میباشد، در حالی که باید زمانبندی تعمیر و نگهداری شرکتهای تولیدی را هم مدنظر قرار دهد. بهرهبردار مستقل سیستم در برنامهی هماهنگسازی بهره برداری[۷۳] (OCP)، برای تائید زمانبندی تعمیر و نگهداری شرکتهای تولیدی، اقدام به بررسی قیود امنیت سیستم از قبیل تعادل عرضه و تقاضا، ظرفیت خطوط انتقال، دسترسپذیری نیروگاههای آبی و دیگر قیود مربوطه می کند. در این مرحله، زمانی که زمانبندی تعمیر و نگهداری شرکتهای تولیدی بررسی می شود، ممکن است که در شینها و بازههای زمانی معینی، مقداری انرژی توزیعنشده به وجود آید.
-
- برنامهی هماهنگسازی بهره برداری (OCP) الگوریتم بههنگامسازی[۷۴] را اجرا می کند، که این الگوریتم با توجه به انرژی توزیعنشده در هر شین، سیگنالهایی اصلاحی را برای شرکتهای تولیدی متخطی ارسال می کند. سیگنالهای اصلاحی، شرکتهای تولیدی را هدایت می کنند تا زمانبندی تعمیر و نگهداری مربوط به خودشان را در برخی از بازههای خاص تغییر دهند.
-
- الگوریتم بههنگامسازی با بهره گرفتن از مفهوم دامنهها و اشتراکها[۷۵] به تعیین واحدهای تولیدی مسئول در برابر انرژی توزیعنشده در یک شین می پردازد. برای این منظور، یک ضریب مشارکت[۷۶] جدید، برای تخصیص انرژی توزیعنشده به شرکتهای تولیدی که مسئول آن میباشند، معرفی شده است.
-
- این عمل تا زمانی که برنامهی هماهنگسازی همگرا گردد، بین شرکتهای تولیدی و بهرهبردار مستقل سیستم تکرار می شود. بنابراین در نتیجه نهایی، هیچ انرژی توزیعنشدهای وجود نخواهد داشت.
قابل ذکر میباشد که در مفهوم بهره برداری بازار انرژی، تعدادی پارامتر وجود دارد که به طور طبیعی دارای عدمقطعیت میباشند، مانند قیمت بازار، تقاضا، دسترسپذیری آب و غیره. از آنجایی که تاکید اصلی این مرجع بر روی رویهی هماهنگسازی زمانبندی تعمیر و نگهداری میباشد، بنابراین تمام پارامترها قطعی در نظر گرفته شده اند. این بدین معنی میباشد که پیش بینی قیمت و تقاضا به اندازه کافی دقیق فرض شده اند.
۲-۳-۲- هماهنگسازی برنامه ریزی تعمیر و نگهداری مبتنی بر بازار تعمیرات
در این روش، بهرهبردار مستقل سیستم مسئله زمانبندی تعمیر و نگهداری واحدهای تولیدی را براساس معیارهای اظهارشده از طرف تولیدکنندگان و با در نظر گرفتن امنیت و قابلیت اطمینان سیستم حل می کند. بنابراین در این روش، تعیین زمانبندی تعمیر و نگهداری واحدهای تولیدی برعهدهی بهرهبردار مستقل سیستم میباشد، و بهرهبردار برای این کار از معیارهای اظهارشده از سوی تولیدکنندگان استفاده می کند تا برنامهای که تدوین می کند، تا جایی که امکان دارد، عادلانه و به دور از تبعیض باشد.
در مرجع [۱۴]، یک مدل برای زمانبندی تعمیر و نگهداری واحدهای تولیدی در محیط بازار برق ارائه شده است، که سعی دارد عدالت را در هماهنگسازی زمانبندی تعمیر و نگهداری واحدها رعایت کند. در بررسی اثر زمانبندی تعمیر و نگهداری واحدها بر امنیت سیستم، علاوه بر کفایت ظرفیت تولید، قیود ظرفیت انتقال نیز در نظر گرفته شده اند. همچنین خروج تصادفی خطوط انتقال بهوسیله آزمون و مفهوم نرخ تراکم[۷۷] در نظر گرفته شده اند. افق زمانی مورد مطالعه در این مرجع، یک سال میباشد که شامل ۵۲ هفته میباشد. اما میتوان این مدل را برای افق زمانی بلندتر یا بازههای کوتاهتر نیز به کار برد. درفرآیند هماهنگسازی پیشنهادی، در ابتدا شرکتهای تولیدی باید برنامهی تعمیر و نگهداری هر واحد تولیدی تحت نظرشان شامل ظرفیت تعمیر و نگهداری، دوره تعمیر و نگهداری، بازههای موجود برای تعمیر و نگهداری و منحنی اشتیاق برای پرداخت[۷۸] (WTP) مربوط به تعمیر و نگهداری را در موعد مقرر به بهرهبردار مستقل سیستم ارائه کنند. منحنی اشتیاق برای پرداخت (WTP) نشاندهنده میزان تمایل شرکت تولیدی درباره تعمیر و نگهداری در هر بازه میباشد. به عبارتی، منحنی اشتیاق برای پرداخت، نشاندهنده اشتیاقهای مختلف یک شرکت تولیدی درمورد طرحهای مختلف میباشد. سپس این طرحها توسط بهرهبردار مستقل سیستم،با هدف بیشینه کردن رضایت تولیدکنندگان و رعایت قیود کفایت و امنیت سیستم، هماهنگ میشوند و در آخر نیز درآمدهای بهرهبردار مستقل سیستم به خود تولیدکنندگان تخصیص داده می شود.
در مرجع [۲۰]، بر طبق راهبرد بهره برداری بازار، یک فرایند سهگامه برای تعیین زمانبندی خروج پیشنهاد شده است. در این مرجع، بر طبق عملکرد مستقل تولیدکنندگان توان و بهرهبردار مستقل سیستم، یک چارچوب جدید زمانبندی تعمیر و نگهداری واحدها مبتنی بر راهبرد رقابتی ارائه شده است. این روش شامل ۳ مرحله میباشد.
-
- هر تولیدکننده هزینه/فایده بالقوه را ارزیابی کرده و هزینه های پیشنهاد خرید تعمیر و نگهداری[۷۹] واحدهای تولیدی خودش را تعیین می کند و آنها را به بهرهبردار مستقل سیستم ارائه میدهد. هزینه های تعمیر و نگهداری نشاندهنده گرایش شرکت تولیدی برای در مدار باقی ماندن و یا خارج شدن برای تعمیر و نگهداری در هر بازه میباشند.
-
- بهرهبردار مستقل سیستم درخواستهای تعمیر و نگهداری تولیدکنندگان را بر اساس اثرشان بر کفایت سیستم بررسی می کند. در این فرایند، بهرهبردار مستقل سیستم بازههای خروج را طوری زمانبندی می کند تا یک تعادل درست میان هزینه های پیشنهاد خرید تعمیرات، درجه رضایت واحدها و قطع بار ممکن بدست آورد. قابل ذکر است که بهرهبردار مستقل سیستم باید امنیت سیستم و رضایت تولیدکنندگان را تضمین نماید و علاوه بر آن با تولیدکنندگان به صورت بیطرفانه رفتار نماید.
-
- بهرهبردار مستقل سیستم، به علت خصوصیت غیرانتفاعیاش، هزینه پرداخت نهایی هر واحد تولیدی منفرد را برطبق راهکار تسویهی هزینه مبتنی بر درجه رضایت تعیین می کند.
گام اول توسط تولیدکننده انجام می شود، در حالی که دو گام بعدی توسط بهرهبردار مستقل سیستم اجر میگردند.
در مرجع [۱۹] یک مدل چندهدفه برای هماهنگسازی زمانبندی تعمیر و نگهداری واحدهای تولیدی پیشنهاد داده است. روش پیشنهادشده در این مرجع، به دنبال دستیابی به تعادلی میان قابلیت اطمینان و اقتصاد میباشد و رعایت انصاف بین شرکتهای تولیدی را تضمین می کند. در این مرجع، مسئله برنامه ریزی تعمیر و نگهداری به صورت یک مسئله بهینهسازی غیرمحدب سههدفه با متغیرهای گسسته مدل شده است. پس از حل این مسئله و بهدست آوردن پاسخهای نامغلوب مسئله، چند پاسخ که مناسبتر میباشند توسط بهرهبردار مستقل سیستم انتخاب شده و به شرکتهای تولیدی اعلام میگردد. سپس شرکتهای تولیدی به طرحی که بیشتر از بقیه مورد موافقتش میباشد رای میدهد و طرحی که بیشتری رای را از شرکتهای تولیدی کسب کرده باشد، به عنوان طرح نهایی انتخاب و به شرکتهای تولیدی ابلاغ میگردد. البته سهم هر شرکت تولیدی در فرایند رایگیری به پیشنهاد خرید تعمیرات اظهارشده توسط آن شرکت تولیدی بستگی دارد، بنابراین عدالت بین شرکتهای تولیدی رعایت میگردد.
۲-۴- هماهنگسازی تعمیر و نگهداری واحدهای تولیدی و خطوط انتقال
به طور کلی در سیستمهای قدرت دو نوع زمانبندی تعمیر و نگهداری وجود دارد:
-
- زمانبندی تعمیر و نگهداری واحدهای تولیدی
-
- زمانبندی تعمیر و نگهداری خطوط انتقال
از دیدگاه نظری میتوان این زمانبندیها را به صورت مستقل از هم برنامه ریزی کرد. اما به منظور دستیابی به پاسخی امکان پذیر، محدودیتهایی مانند توان عبوری خطوط، وضعیت بار و قیود قابلیت اطمینان، این دو زمانبندی را با یکدیگر مرتبط میسازند.
اگرچه اکثر روشهای زمانبندی تعمیر و نگهداری که در تحقیقات و مقالات ارائه شده اند، فقط سیستم تولید را در نظر میگیرند و تعمیر و نگهداری خطوط انتقال را در نظر نمیگیرند، اما مقالاتی نیز وجود دارند که برای زمانبندی تعمیر و نگهداری، علاوه بر سیستم تولید، سیستم انتقال را هم مدنظر قرار دادهاند.
در مراجع [۲۱، ۲۲ و ۲۳] به مسئله هماهنگسازی زمانبندی تعمیر و نگهداری واحدهای تولیدی و خطوط انتقال در شرایط بازار برق پرداخته شده است. در [۲۴ و ۲۵] تعمیر و نگهداری خطوط انتقال در محیط رقابتی، به صورت مستقل بررسی شده است.
فصل سوم
ساختار پیشنهادی برای برنامه ریزی تعمیر و نگهداری به منظور حفظ کفایت سیستم
۳-۱- مقدمه