نوآوری تحت عناوین مراکز تقویت نوآوری محل تجارت فناوری و یا مرکز مبادلات فناوری وجود دارد.
بهعنوان مثال از سال ۱۹۹۵ تا سال ۲۰۰۰، مرکز تقویت نوآوری در بیش از ۵۰۰۰ مذاکرۀ انتقال فناوری مشارکت کرده است؛ ۶۵۰۰۰ شرکت از این طریق نیازهای فناوری خود را برآورده و یا نتایج تحقیقاتی خود را ترویج کردهاند.
این شبکه دارای ۱۰۰۰ پرسنل با تخصصهای روز در زمینۀ تجاری، صنعتی و تحقیقاتی است. ثمرۀ کار آنها ۸۰۰
انتقال بینالمللی در زمینههای فروش، صدور گواهینامه، ترویج و توسعۀ مشترک فناوری جدید میباشد.
خدمات IRCها عبارت است از:
۱. معرفی شریکان بالقوه به یکدیگر؛
۲. ارائه خدمات مشاورها در زمینۀ حقوق مالکیت معنوی؛
۳. ارائه خدمات مشاورهای در زمینۀ حقوق قرارداد گواهی، مذاکره و مباحث تأمین مالی؛
۴. ارائه اطلاعات تحقیق در زمینۀ مورد علاقه مخاطب؛
۵. ارائه خدمات مشاورهای برای رسیدن به نتایج در تحقیقات توسعهای و کمک در انتقال نتایج تحقیق و فناوریها به سایر مناطق اروپایی.
پ) انگلستان
در انگلستان علاوه بر برنامههای اتحادیه اروپا، برنامههای دیگری نیز در سطوح ملی و منطقهای وجود دارد که از انتقال فناوری به شرکتهای کوچک و متوسط و بهکارگیری آن توسط این شرکتها پشتیبانی میکنند.
همانگونه که میجر و کوردی هایس ((Major & Cordy-Hayes,2000 اشاره کردهاند، در انگلستان، علاقمند کردن شرکتهای کوچک و متوسط به نوآوری و موضوعات آن دشوار است.بهرغم تأکیدات ملی و محلی بر برنامههای توسعه نوآوری،کارایی این برنامه میتواند به دلیل فقدان درک متقابل حامیان و شرکتهای کوچک از یکدیگر با مشکل روبرو شود.در این میان نقش نهادهای میانجی در اشاعه فناوری بسیار کلیدی است ولی این نهادها باید متوجه پراکندگی و تفاوت جهتگیری این شرکتها با یکدیگر باشند.
ج) اقتصادهای در حال گذار در اروپای شرقی و مرکزی
بهموازات تکامل گذار اقتصادی در کشورهای اروپای شرقی و مرکزی، توجه دولتها به انتقال فناوری افزایشیافته و نهتنها به نقش بنگاهها به صورتی که در جوامع سوسیالیستی مطرح بود توجه دارند بلکه به توسعه کسبوکار و کارهای کوچک نیز بهعنوان راهی برای گذار به اقتصاد بازار و رقابت با سرمایهگذاری خارجی در کشور نگاه میکنند.
بسیاری از کشورها مجبور شدهاند دانش فنّاورانه خود را ارتقا و سرمایه اجتماعی خود را توسعه دهند زیرا در سیستم سوسیالیستی قدیمی نوآوری بسیار متمرکز بود و بیشتر به سمت صنایع سنگین هدایت میشود. این کشورها بهرغم اینکه از نیروی کار و تحصیلکردهای برخوردارند ولی فناوری آنها مدرن نیست و مهارتهای لازم برای اقتصاد بازار همچون مدیریت استراتژیک و بازاریابی توسعهنیافته است.(witt,1998) در حال حاضر این کشورها همگرایی زیادی با مدلهای غربی پیداکردهاند.
البته همه کشورهای منطقه با سرعت یکسانی دوره گذار اقتصادی را طی نمیکنند و سرعت آنها به نقطه شروع فرایند گذار و شرایط سیاسی آنها بستگی دارد. به نظر تیهانی و روات (Tijanyi & Roath, 2002) در این منطقه گروههای متفاوتی از کشورها وجود دارد، مثلاً برخی از کشورها از نظر توسعه بازار بسیار پیشرفته هستند و برخی نیز به عضویت بازار مشترک اروپا درآمدهاند و در مقابل، در برخی از کشورها از زمان شروع گذار چیز زیادی تغییر نکرده و کماکان میزان قابلتوجهی از مداخله دولت وجود دارد.
الحاق برخی از کشورها همچون لهستان و مجارستان به اتحادیه اروپا تأثیر زیادی بر توسعه نظام نوآوری آنها داشته است. در مجارستان شکلگیری پارک نوآوری در کنار دانشگاه فناوری و اقتصاد بوداپست باعث شده که این پارک بهصورت انکوباتوری برای اساتید دانشگاه عمل کند و درعینحال به توسعه سایر بنگاههای مستقر در منطقه نیز کمک کند.
در جمهوری چک، شکلگیری مناطق تجاری با سرمایهگذاری دولت مرکزی (۶۰%) و مقامات محلی (۴۰%) موجب تأسیس انبوهی از شرکتهای تازهپا[۴۳] شده است. شبکهسازی این شرکتها نیز تحت تأثیر سیاست حمایت از همکاریهای بین بنگاهی از سوی دولت و اتحادیه اروپا تعقیب شده است.
البته این شرکتها با مشکل بالا بودن میزان مالیات روبرو هستند. به نظر دایکر و همکاران (Dyker etal, 2003) شرکتهای کوچک در اسلوانی و مجارستان برای تأمین اطلاعات، یادگیری و نوآوری به شبکه وابسته هستند. در اسلوانی، کوچک بودن حجم بازار داخلی باعث شده که شرکتهای کوچک و متوسط به دنبال شبکههایی برای صادرات و سایر فعالیتهای بینالمللی باشند. بهطورکلی ، توسعه نهادی و شبکهای، کلید توسعه سیستمهای نوآوری است (Tihanyi & Roath, 2002) و نهادهای انتقال فناوری کلیدی هنوز اثربخش نیستند. ابتکار عملهای دولتی نیز اگر وجود داشته باشد عمدتاً در حد قصد و نیت هستند نه واقعیت محقق شده. گلس و همکاران (Glas etal, 1999) در مورد اسلوانی گفتهاند که تلاشهای مقامات دولتی برای ارتقا فناوری در شرکتهای کوچک عموماً ضعیف است.
بهرغم این نگاه بدبینانه، نمونههایی از موفقیت نیز وجود دارد، مثلاً وودوارد (Woodward. 2001) تشکیل شبکهای متشکل از دانشگاه فنی لودز در لهستان و انکوباتورهای کسبوکار و پارک علمی موجود در منطقه را گزارش کرده است. در لیتوانی انکوباتورهای کسبوکار با همکاری دانشگاه کونس شکل گرفتهاند. در مجارستان نیز توسعه انکوباتور و پارک علمی با همکاری دانشگاه مجارستان صورت گرفته است.
ادارات دولتی در ایجاد “نهادهای انتقال فناوری” در سطح ملی و منطقه با مشکل جدی تضمین اثربخشی این نهادها روبرو هستند. یکی از این مشکلات که در بالا به آن اشاره شده، ناتوانی کارکنان دولتی در اجرای اثربخش سیاستهاست. این میتواند ناشی از دیدگاه منفی شرکتهای کارآفرین و یا حتی ناشی از مسائل سیاسی باشد. مشکل دیگر، نگرش منفی “مالک – مدیر” شرکتهای کوچک و متوسط نسبت به سازمانهای دولتی و نیمهدولتی باشد. کارکنان این سازمانها تحت تأثیر سیستم سیاستی گذشته با نوعی شک و تردید به مدیران و مالکان شرکتها مینگرند.
سرانجام اینکه در این کشورها نوعی اقتصاد غیررسمی و درعینحال گسترده وجود دارد که احترام و پذیرشی برای سیاستهای دولتی و شبکهای قائل نیست.
ح) آسیا
در این قسمت کشورهای عضو اتحادیه کشورهای جنوب شرقی آسیا (آسهآن)[۴۴] از نظر نهادهای میانجی مطالعه شده میشوند. این اتحادیه شامل کشورهای برونئی، کامبوج، اندونزی، لائوس، مالزی، میانمار، سنگاپور، تایلند و ویتنام است.
بر خلاف سیستمهای نوآوری اتحادیه اروپا، در سیستم کشورهای عضو آسهآن انتقال فناوری بسیار پراکنده است. در این کشورها اجزای مختلف “نهادهای انتقال فناوری” وجود دارد و ذینفعان شبیه ذینفعان در اتحادیه اروپا هستند. آنچه غایب است، اجرای سیاستهای منطقهای و بسیاری از شبکههای لازم دیگر است. در گردهماییهای اخیر آسهآن طرحهای گسترده و فراگیری برای توسعه مبتنی بر فناوری تدوین شده ولی شبکه نهادی پشتیبان کماکان در مراحل ابتدایی توسعه قرار دارد. مشکل دیگر، فقدان سیاستهای آموزشی منسجم است که برای ارتقاء سطح مهارت در کشوها عضو حیاتی است. تفاوت سطح توسعه اقتصادی و تفاوت سطح زیرساختهای صنعتی موجود در کشورهای عضو از دیگر مشکلات این منطقه است.
کشورهای آسهآن، بهویژه سنگاپور، چند سالی است که پیشتاز توسعه صنایع مبتنی بر فناوری برتر (هایتک) بودهاند و هر چند تنوع این صنایع گسترده نیست ولی توانستهاند بخ مزیت تخصصی دست یابند. همچنین شواهدی دال بر انتقال فناوری بین سازمانهای سنگاپور و مالزی وجود دارد (konstadalapulos, 2002)
خ) ژاپن
به نظر (eto,2005) هرچند در ژاپن چندید سیاست دولتی برای ترغیب نوآوری به اجرا درآمده اما همه این اقدامات با موفقیت روبرو نبوده است. وی به توسعه پارکهای جدید کسبوکار و عدم موفقیت آنها در جذب تعداد زیادی کسبوکار بهرغم تلاش مقامات محلی و نهادهای انتقال فناوری اشاره میکند.
مشکلات فرهنگی گستردهای بین کسبوکارهای نهادها وجود دارد که در هنگام توسعه سیستمهای نوآوری به آنها توجه نشده است. (Izushi.2003) به نظر اتو، در ژاپن دانشگاهها به دلیل عدم ترغیب نوآوری به شیوهای مؤثر به وخیم شدن مسئله کمک میکنند. البته در بسیاری از دانشگاههای ژاپن دفاتر ارتباط با صنعت شکل گرفته و چندین انکوباتور نیز در محوطه دانشگاهها ایجاد شده است اما تفاوتهای فرهنگی در این موارد نیز مانعی در مسیر انتقال اثربخش فناوریهای جدید است. اتو پیشنهاد کرده است که استراتژیهای کوتاه مدت باید کمک به شکلگیری شبکه باشد و در بلند مدت بهتر است به جای دنبال کردن استراتژیهای گسترده بر توسعه صنایع خاصی تمرکز شود.
د) چین
چین در دهه های گذشته به دلیل جنگ سرد با تحریمهای غرب و پس از آن با تحریمهای اتحاد جماهیر شوروی سابق روبرو شد و به همین دلیل برنامههای را برای نوآوری تکنولوزیک به اجرا در آورد."برنامه تحقیق و توسه فناوری برتر” برای حرکت تقلید از فناوری های غرب بسمت سطح بالاتری از نوآوریهای بومی،نمونه هایی از این برنامه های مقابله با تحریم هستند (Liu&Yang,2003).
سیستم ملی نوآوری چین در مراحل مقدماتی توسعه قرارداد. سیستمهای نوآوری منطقهای و محلی نیز در حال تکامل هستند ولی پیشرفت انها تا حد زیاد به جهتگیری و چشمانداز کارآفرینانه مقامات محلی بستگی دارد. مثلاً در شهرها بین مقامات محلی چند پارک کسبوکار به راه انداختهاند تا سرمایهگذاری داخلی را ترغیب کنند و به این ترتیب، تاثیرات منفی کوچکسازی بخش دولتی را خنثی سازند. درمناطق دلتای رود یانگ تسه و دلتای رود پان پرل، دانشگاهای چین در جستجوی بهترین روشهای تجاریسازی تحقیقات هستند ولی از نظر ایجاد دفاتر ارتباط با صنعت در مقایسه با دانشگاههای غرب هنوز اقدامات زیادی صورت نگرفته است.
هر چند “نهادهای انتقال فناوری” در چین در مراحل مقدماتی قرار دارند اما اخیراً چندین سازمان دولتی به مکانیزم های انتقال فناوری به عنوان وسیلهای برای به نتیجه رساندن تحقیقات دانشگاهی و افزایش دانش چگونگی انجام کسبوکار توجه نشان داده اند. لیو وجیانگ (Liu & Jiang,2001) به این نکته اشاره میکنند که هرچند ارتباط صنعت و دانشگاه در چین هنوز بطور کامل مطالعه نشده و این سیستمها هنوز توسعه نیافته به حساب میآیند ولی نمونههایی موفقی از همکاری نیز وجود دارد که برای مثال میتوان از دانشگاه تسین گوا نام برد. این دانشگاه شبکهای شامل سایر دانشگاهها تشکیل داده و با دولتهای محلی همکاری میکند. به علاوه، مکانیزههایی برای همکاری صنعت و دانشگاه ایجاد کرده و با شرکتهای چند ملیتی همچون موتورولا و ان ایی سی همکاری میکند.
سیستم نوآوری چین به شدت تحت تاثیر ترکیبی از سیاستهای دولت و سیستم اقتصادی چین قرار دارد ولی تاکید بیشتر بر استفاده از فناوریهای توسعه یافته در دانشگاه برای کمک به پیشرفت اقتصادی و اجتماعی است.
هر چند شکلگیری پارکهای علمی و پارکهای کسب وکار در چین به دهه ۱۹۸۰ بر میگردد اما تمرکز آنها عمدتاً بر جذب شرکتهای خارجی نامرتبط – بهجای توسعه خوشههای فناوری – بوده است. پارکهای علمی در چین بعضاً چیزی بیش از یک دپارتمان دانشگاهی مرتبط با علم نبودهاند. مشکل جدی نوآوری و انتقال فناوری فقدان دستگاههای سرمایهگذاری مخاطره پذیر برای کمک به شرکتهای کوچک و متوسط در بهکارگیری فناوریای جدید بوده است.
ذ) فنبازار دائوجون
از فنبازار در کشورهای آسیایی بیشتر با عنوانهای انگلیسی Technomart (محل صید فناوری)، Techmart و یا مراکز انتقال فناوری در سطح ملی و بینالمللی یاد میشود. از فنبازارهای موجود در آسیا میتوان به فنبازار دائوجون اشاره کرد.
یکی از اولین اقدامات انجمن جهانی تکنوپولیس فرصت تجاری بسیار مفید برای برقراری ارتباط مناسب بین مؤسسات تحقیقاتی، دانشگاهها و مراکز بازرگانی میباشد. هدف فنبازار، انتقال و مبادله فناوریها، محصولات و خدمات در بین و همچنین شهرهای غیرعضو میباشد. در فنبازار دائوجون شرکتهای عضو عرضهکنندگان و کاربران فناوری پس از ثبتنام در فنبازارهای شبکهای و فیزیکی به تبادل اطلاعات مرتبط با فناوری شامل حق امتیاز و سایر اطلاعات میپردازند. کاربران فناوری خدماتی چون تأمین مالی، ارزیابی فناوری، مشاوره انتقال فناوری، انعقاد قرارداد با عرضهکنندگان، شرکت دورهای در سخنرانیها، نمایشگاههای فناوری و دیگر مشاورهها دریافت میدارند. فنبازار دائوجون دارای دو دسته وظیفه محوری است. دستۀ اول تسهیل معاملات فناوری و واسطهگری و ارائه پیشنهاد به عرضهکنندگان و کاربران است. دستۀ دوم عبارت است از تهیه و تأمین اطلاعات مرتبط با فناوری.
ر) نهاد انتقال و تبادلات فناوری شانگهای (STTE)[45]
نهاد انتقال و مبادله فناوری شانگهای اولین فنبازار دائمی در سطح ملّی در کشور چین است. این نهاد ماهیتی عمومی
(غیرخصوصی) دارد و مشترکاً توسط «وزارت علم و فناوری چین» و «دولت محلی شانگهای» در سال ۱۹۹تأسیس شده است. مأموریت نهاد انتقال و مبادله فناوری شانگهای، ترغیب تجارت فناوری و محصولات هایتک بین مناطق، صنایع و سازمانهای مختلف به منظور شتاب بخشیدن به فرایند صنعتی شدن و تجاریسازی دستاوردهای علم و فناوری است. این نهاد در راستای ترغیب پروژههای انتقال فناوری توانسته است نقش مهمی در ایجاد یک نظام نوآوری مستقل ایفا نماید و اقدامات مؤثری به انجام رساند.
این نهاد در سالهای ۲۰۰۳ ،۲۰۰۵ و ۲۰۰۷ موفق به دریافت جایزه گلدن بریج (پل طلایی) از انجمن بازار فناوری چین و در سال ۲۰۰۸ موفق به دریافت عنوان موسسه نمونه ملّی انتقال فناوری گردیده است.
اخیراً این فنبازار تلاشهای خود را صرف ارائه خدمات نوآوری و توسعه به بنگاههای کوچک و متوسط، انتقال فناوری، پیشنهاد شریک تجاری و ارائه راهحلهای اختصاصی به شرکتها با توجه به تقاضای آنها کرده است (STTE, n.d.).
برخی از خدمات ارائهشده توسط این فنبازار عبارتند از (رمضانی، ۱۳۹۱):
ارزیابی و مدیریت عرضه و تقاضای فناوری
ترویج مبادلات فناوری
سازماندهی شراکتها و همکاریهای فناورانه
ایجاد و مدیریت شبکهها
ارزیابی وضعیت صنایع
صنعتی کردن پروژهها
سازماندهی نمایشگاهها و انجمنها
پژوهش های پیشین با موضوع الگویی برای کسب موفقیت فن بازار دفاعی- فایل ۱۹