در مورد سطح مهارت مطالعات و تحقیقات مختلف به نتایج ضد و نقیضی رسیده اند. پترسون[۳۹] و همکاران(۲۰۰۰)، آمار آسیب دیدگان جوان را با سطح مهارت کم دو برابر افراد ماهر با سطح مهارت بیشتر گزارش دادند(۳۱). در حالی که هوپر[۴۰] و همکاران(۱۹۹۵)، ۵۴ درصد از همه آسیبها را در ورزشکاران با سطح مهارت بالا گزارش کردند(۳۲).
آمادگی جسمانی
تاثیر تمرینات و آماده سازی جسمانی ورزشکاران بر میزان آسیبهای آنان در تحقیقات مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. بعنوان مثال دومینگوئز[۴۱] و همکاران (۲۰۰۵) در تحقیق خود گزارش کردند که صرف نظر از جنسیت، آن دسته از ورزشکارانی که چربی بیشتر و انعطافپذیری و استقامت عضلانی کمتری داشتند، بیشتر از سایرین در معرض خطر ابتلا به آسیبهای ورزشی بودند(۳۳). همچنین کومیاک[۴۲] و همکارانش در تحقیقی که در سال ۲۰۰۰ و به منظور شناسایی آسیبهای شدید در بین فوتبالیستها انجام دادند ، شرایط فیزیکی نامناسب و آمادگی هوازی ناکافی را از جمله عوامل بروز آسیب معرفی کردند(۳۴).
۲-۷-۲- عوامل خطر ساز داخلی
آن دسته از عوامل فردی، جسمانی و روانشناختی که سلامت را تهدید می کنند واغلب وابسته به جنسیت و غیر قابل کنترل و تغییر هستند، عوامل خطرساز داخلی میگویند(۳۵). از عوامل خطرساز داخلی که می تواند به آسیب منجر شود، میتوان به مواردی از قبیل: سن، ترکیب بدنی، ویژگیهای قومی و نژادی، لقی مفصلی، راستای اندام، ابعاد شیار بین کندیلی، عضو برتر، قدرت عضلانی، الگوی حرکت، خستگی عضلانی، سابقه آسیب قبلی و بازتوانی ناکافی اشاره کرد که در زیر به شرح هر کدام از آنها میپردازیم.
سن
اگرچه به نظر میرسد نظر واحدی در خصوص افزایش خطر آسیب لیگامنت متقاطع قدامی برای ورزشکاران زن در دوران جهش رشد وجود دارد، اما هیچ تحقیقی یافت نشد که سن را بعنوان یک عامل خطر ساز بالقوه هنگام تجزیه و تحلیل آسیبهای جدی زانو در ساختار اسکلتی ورزشکاران بالغ بررسی کرده باشد(۳۶). به طور مشابه، تحقیقی هم که اثر سن را روی احتمال بروز آسیب زانو در ساختار اسکلتی ورزشکاران قبل از بلوغ، بررسی کرده باشد، یافت نشد.
سابقه آسیب زانو
مطالعات اخیر این مسئله را به اثبات رساندهاند که داشتن آسیب دیدگی قبلی، اهم از آسیب دیدگیهای حاد یا مزمن باعث افزایش احتمال آسیب دیدگی در آینده می شود(۳۷). در این پژوهش نشان داده شد که احتمال پارگی مجدد لیگامنت متقاطع قدامی در زنان ۲ برابر مردان است(۳۸).
ترکیب بدنی
یکی از مطالعات نشان میدهد که افزایش شاخص توده بدن[۴۳] (BMI) با افزایش بروز آسیبهای متقاطع قدامی در دانشجویان دختر آکادمی نظامی ایالات متحده آمریکا همراه است(۳۹). حال اینکه در مطالعات دیگر، چنین رابطهای پیدا نشد. به نظر میرسد، ایجاد یک نتیجه قابل اعتماد در خصوص BMI دشوار است، زیرا اطلاعات مربوط به آن متناقض هستند.
ویژگیهای قومی و نژادی
دو تحقیق موردی[۴۴]، گرایشهای قومی و نژادی را یکی از ریسک فاکتورهای آسیبدیدگی لیگامنت متقاطع قدامی زانو دانسته اند. در مقایسه سن، جنس و رشته ورزشی، ورزشکارانی که سابقه قومی در پارگی لیگامنت متقاطع قدامی داشته اند، دو برابر بیشتر دچار این نوع پارگی شده اند. در سالهای اخیر نتایج پژوهشها حاکی از این بود که ورزشکاران سفید پوست اروپایی-آمریکایی ۶/۶ برابر نسبت به بقیه بیشتر دچار پارگی لیگامنت متقاطع قدامی زانو شدند(۴۰).
عوامل آناتومیکی
زاویه Q زانو بعنوان یکی از تفاوتهای جنسیتی موجود در آسیبهای زانو مورد بحث قرار میگیرد که با افزایش آن، فشارهای والگوس[۴۵] بیش از حد طبیعی به زانو وارد می شود. در مطالعات مختلف زاویه Q زنان را بیشتر از مردان گزارش کرده اند(۴۱). در یک پژوهش موردی گزارش شده است که میانگین زاویه Q در افرادی که به مصدومیت زانو دچار میشوند بزرگتر از افرادی است که از مصدومیت مصون بوده اند(۱۴ درجه در برابر ۱۰ درجه)(۳۷). در مقابل، نتایج دیگر عکس آن را بیان نموده اند؛ نتایجی مبنی بر اینکه تفاوت در راستای آناتومیکی از قبیل زاویه Q جزو ریسک فاکتورهای مصدومیت زانو نمی باشد(۴۱). یک تحقیق نشان داد که نسبت پهنای استخوان لگن به طول استخوان ران، زاویه والگوس پویا را در حرکت اسکات تک پا پیش بینی می کند. همچنین نشان داده شد که نسبت زیاد طول استخوان ران به ساق پا، یک ریسک فاکتور برای آسیب دیدگی لیگامنت متقاطع قدامی در اسکی آلپاین می باشد(۴۱).
ریسک فاکتوری که در آسیب دیدگی لیگامت متقاطع قدامی مورد بررسی قرارگرفته، عرض شکاف بین کندیلهای استخوان ران است(۴۲). تعدادی از مطالعات عرض کم شکاف بین کندیلهای استخوان ران یا شاخص عرض شکاف(برای مثال نسبت عرض شکاف رانی به عرض کندیلهای آن در عکسهای اشعه X ) را از ریسکفاکتورهای آسیب لیگامنت متقاطع قدامی بیان نموده اند(۴۲). چرا که عرض کم شکاف بین کندیلهای استخوان ران با اندازه لیگامنت متقاطع قدامی کوچکتر و ضعیفتر همراه است. پژوهشهای اخیر با بهره گرفتن از MRI و مقایسه عرض شکاف بین کندیلهای استخوان ران و اندازه لیگامنت متقاطع قدامی، این فرضیه را به چالش کشیدند. این پژوهشها بیان کردند که اندازه لیگامنت متقاطع قدامی را نمی توان با عرض شکاف بین کندیلهای ران پیش بینی کرد(۴۳). یکی دیگر از احتمالات موجود در این بحث گیرافتادگی لیگامنت متقاطع قدامی در شکاف باریک بین کندیلی میباشد که منجر به پارگیهای ریز و تضعیف این لیگامنت می شود و در ورزشهایی که تکرار حرکات در ناحیه زانو زیاد است پارگی کامل این لیگامنت را به همراه خواهد داشت. تحقیقات آینده باید نقش باریکی این شکاف و پارگی لیگامنت متقاطع قدامی را مشخص و روشن کند.
شکل۲-۴٫ زاویه Q از دو خط در صفحه فرونتال تشکیل می شود.
۱- خط بین برجستگی درشت نی و قسمت میانی کشکک
۲- خطی که از وسط کشکک به خار خاصره قدامی تحتانی متصل می شود
خواص ساختار لیگامنتی و شلی مفصلی
اندازه و نوع مواد تشکیل دهنده یک لیگامنت بعنوان عاملی در پارگی لیگامنت متقاطع قدامی، شناخته شده است. نشان داده شده است که اندازه نسبی این لیگامنت در زنان نسبت به مردان کوچکتر است(۴۴). گزارشات حاکی از آن است که لیگامنت زنان دارای مواد تشکیلدهنده کمتری نسبت به مردان است و در نتیجه با نیروی کششی کمتری متحمل آسیب میشوند(۴۴). با این حال، در حال حاضر این متغیرها، بدون مطالعه عوامل خطرساز دیگر در نظر گرفته شدند. از طرف دیگر تحقیقاتی انجام گرفته که در آن شلی مفصلی در قدام مفصل زانوی زنان را نشان داده است که این مطلب هم می تواند بخاطر اندازه کوچکتر لیگامنت متقاطع قدامی آنها یا تفاوت در مواد تشکیل دهنده این لیگامنت باشد(۴۴). بطور کلی شلی مفصلی و لیگامنتی بعنوان یکی از ریسکفاکتورهای آسیب زانو بیان می شود؛ اگرچه اکثر این تحقیقات برای کل لیگامنتها و مفاصل اندام تحتانی بیان شده است و آنها پیشنهاد می کنند که شلی مفصل و هایپراکستنشن مفصل زانو با آسیببدیدگیهای لیگامنت متقاطع زانو در ارتباط است(۴۴).
پرونیشن پا
بیان شده که پرونیشن پا باعث حرکت قدامی مفصل زانو شده و در طول مدت زیاد، لیگامنت متقاطع قدامی را دچار کشیدگی می کند(۴۵). اگرچه بعضی از این نتایج با این ادعا در تضاد هستند ولی در سه مطالعه موردی یک رابطه معنادار بین چرخش داخلی پا، سقوط استخوان ناوی و آسیبهای لیگامنت متقاطع قدامی پیدا کردند در حالی که تنها در یک تحقیق به این نتیجه نرسیدند(۴۶).
عوامل هرمونی
برای نشان دادن اثر دوره قائدگی بر آسیب لیگامنت متقاطع قدامی لازم است تا بطور دقیق میزان هورمونهای موجود در خون و ادرار مشخص شود و ارتباطی بین آن و زمان حادث شدن مصدومیت برقرار شود. گزارش خود ورزشکار در مورد زمان دوره قائدگی و اینکه هنگام مصدومیت در چه مرحله ای از این دوره قرار داشته است قابل استناد و کافی نیست. بررسی تحقیقاتی که در آن از نمونههای خون و ادرار برای تعیین دقیق اینکه ورزشکار در کدام مرحله از دوره قائدگی قرار دارد، نشان داد که احتمال آسیب لیگامنت متقاطع قدامی در زمان پیش از تخمکگذاری، ۳ برابر بیشتر از زمان پس از تخمکگذاری است(۴۷).
زاویه تاندون کشککی با راستای استخوان درشتنی[۴۶]
یکی از فرضیههایی که در سالهای اخیر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته، این است که قبل از اکستنشن کامل زانو، انقباض عضله چهار سر رانی، نیروی کافی به تاندون کشکک وارد می کند و منجر به جابجایی قدامی درشتنی نسبت به استخوان ران و پارگی لیگامنت متقاطع قدامی می شود(۴۸). زاویه بین تاندون کشکک و راستای درشتنی در محور ساجیتال، بین راستای درشتنی(از مفصل مچ تا مفصل زانو) و خط عملکردی تاندون کشکک میباشد. در زمانی که زانو نزدیک به اکستنشن کامل است، اگر این زوایه زیاد باشد منجر به ایجاد یک نیروی حرکتی قدامی در درشتنی و افزایش بار لیگامنت متقاطع قدامی می شود. نشان داده شده است که در دامنه کامل حرکتی زانو بخصوص در زوایای پایانی اکستنشن، زاویه بین تاندون کشکک و راستای درشتنی در زنان بیشتر از مردان میباشد. با این حال تحقیقی که اثر این ریسک فاکتور را مورد آنالیز قرار داده باشد یافت نشد. این مطلب برای شیب راستای درشتنی در صفحه سهمی نیز صادق است. در نیروهای تراکمی و فشاری افزایش شیب مسطح درشتنی باعث افزایش نیرو در جهت قدامی روی درشتنی می شود(۴۸). مانند نیروهایی که در هنگام فرود یا در تغییر جهتهای سریع و ناگهانی در زانو بوجود میآیند که از عوامل پارگی لیگامنت متقاطع قدامی میباشند.
عضو برتر
در ورزشهایی که حرکاتی چون ضربه زدن، پریدن و فرود آمدن زیاد انجام می شود، احتمال بروز آسیب در عضو غیربرتر بیشتر از عضو برتر است(۴۹). ولی در این زمینه در میان محققین اختلاف نظر وجود دارد. رهنما و همکاران میزان آسیبهای زانو در پای برتر را به مراتب بیشتر از میزان آسیبها در پای غیر برتر عنوان کردند(۵۰) این در حالی است که نگرت و همکاران در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که هیچ ارتباط معناداری بین پای برتر و ابتلا به پارگی غیر برخوردی لیگامنت متقاطع قدامی وجود ندارد(۵۱). اگرچه در این پژوهش زنان بیشتر به پارگی لیگامنت متقاطع قدامی دچار شده بودند اما این گرایش در مردان دیده نشد.
قدرت عضلانی
میزان قدرت عضلانی نقش بسزایی در ایجاد آسیب و یا پیشگیری از آسیب دارد. رهنما و همکاران با بیان این مطلب که با پیش رفتن هر چه بیشتر زمان بازی کاهش مداومی در قدرت عضلات بویژه در عضلات خم کننده و باز کننده زانو اتفاق میافتد، این کاهش قدرت را یکی از علل بوجود آمدن آسیب عنوان کردند(۵۲). هارمون و ایرلند نیز قدرت را از عوامل موثر بر آسیبهای غیر برخوردی لیگامنت متقاطع قدامی عنوان کردند(۵۳).
الگوی حرکت
توضیح دیگری برای تفاوتهای جنسیتی در آسیب لیگامنت متقاطع قدامی این است که شاید الگوی حرکتی زنان نسبت به مردان تفاوت دارد. زنان در هنگام فرود زانوها را کمتر از مردان خم می کنند که منجر به افزایش شیب سطح درشتنی و ورود نیروهای برشی[۴۷] بر روی استخوان درشتنی می شود(۵۴). اگرچه در مطالعات متعدد نشان داده شده است که فرود زنان در مقایسه با مردان با زانوی صاف صورت میگیرد؛ اما نظر کلی و واحدی در نوشتهها وجود ندارد. گذشته از این در تحقیق آیندهنگری که بر روی ۲۰۵ ورزشکار زن در رشته های فوتبال، والیبال و بسکتبال انجام گرفت و زوایای مختلف زانو را در فرودها بررسی میکرد، هیچ تفاوتی بین ورزشکاران مصدوم و غیر مصدوم مشاهده نشد(۴۳). این مطالعه همچنین ثابت کرد که حرکت والگوس و گشتاور والگوس، که هنگام فرود بعد از پرش ایجاد می شود، ۷۳ درصد بصورت اختصاصی و با دقت ۷۸ درصد آسیب لیگامنت متقاطع قدامی را پیش بینی می کند(۴۶). همچنین در این تحقیق پای برتر نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که ارتباطی با آسیب لیگامنت متقاطع قدامی نداشت. باید اذعان کرد که در این تحقیق ۹ مورد آسیب لیگامنت متقاطع قدامی وجود داشت، بنابراین باید با احتیاط از نتایج بدست آمده استفاده کرد.
معیارهای عصبی- عضلانی
چندین فاکتور عصبی- عضلانی را بعنوان عوامل خطرساز آسیب لیگامنتهای زانو نام بردهاند. غالب بودن عضلات چهار سر رانی، زمان عکسالعمل عضلات، خستگی و قدرت عضلانی همگی جزو عواملی هستند که ممکن است روی خطر بروز آسیبهای زانو تاثیر داشته باشند(۴۵). به اثبات رسیده که در زنان عضلات چهارسر رانی نسبت به همسترینگ غالبتر هستند اما نسبت به مردان سفتی و قدرت عضلانی کمتری دارند(۴۵). با این حال، هیچ یک از این عوامل، بعنوان عامل خطرساز آسیبهای زانو مطالعه نشدند. بنابراین تعیین اهمیت نسبی آنها در این مرحله از زمان، امکان پذیر نیست.
جمعبندی
به نظر میرسد که عوامل خطرساز آسیب شدید لیگامانی زانو، ماهیت چند عاملی داشته باشند. بر اساس مطالعات اخیر خطر آسیب لیگامنتهای زانو هنگام وجود ترکیبی از عوامل خطرساز، در مقایسه با هنگامی که فقط یکی از این عوامل به تنهایی وجود داشته باشند، بطور چمشگیری افزایش مییابد. با این حال، در این فصل آشکار شد که دانش اخیر ما در خصوص بسیاری از عوامل خطرساز بالقوه برای آسیبهای شدید زانو محدود است. شاید مهمترین دیدگاه ورزشی حاصل از این فصل این است که الگوی حرکتی نامطلوب، خطر چنین آسیبهایی را افزایش خواهد داد. این یافته ها با یافتههای متعددی که بیانگر اثرات مفید برنامه های تمرین عصبی- عضلانی هستند همخوانی دارد. در این برنامه های تمرینی روی قدرت، تعادل، حفظ وضعیت بدن “زانو در راستای نوک انگشتان پا” درطی حرکات پویا تمرکز می شود. باید توجه داشت که عوامل دیگری مانند راستای آناتومیکی و ساختار لیگامان براحتی قابل اصلاح نیستند و اصلاح مستقیم چنین عواملی مشکل است. با این حال اگر بتوانیم تشخیص دهیم که چه کسانی بیشتر در معرض خطر هستند، این امکان بوجود می آید که اقدامات پیشگیری از آسیب از همان ابتدا بصورت انفرادی، روی این افراد انجام شود و با کنترل عصبی- عضلانی خطر بروز آسیبدیدگی در آنها کاهش مییابد.
۲-۸- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
کاظمی و همکاران(۲۰۰۸) در تحقیقی که آسیبهای تکواندوکاران را به مدت ۹ سال ارزیابی کرد، گزارش کرد که ۵۳۲ نفر آسیب دیدهاند شامل ۳۶۳ مرد و۱۴۲ زن و ۲۷ نفر دیگر که جنسیت آنان ثبت نشد و ۳۶۷ نفر آسیب مجدد داشتند. میانگین آسیب برای ورزشکاران با آسیب مجدد، ۷۸/۲ آسیب بوده و تفاوتی بین میزان کلی آسیبها در پسران و دختران مشاهده نشد. در این تحقیق شایعترین مکانیزم های آسیب شامل: ضربات تدافعی ۹/۴۳ درصد، ضربات تهاجمی ۷/۳۴ درصد، آسیب دیدگی قبلی ۹/۱۱ درصد و افتادن ۹/۳ درصد بوده اند و شایعترین نوع آسیبها عبارت بودند از خون مردگی با ۲۵/۳۶ درصد، اسپرین با ۸۶/۱۸ درصد و استرین با ۶۶/۱۴ درصد. شایعترین محلهای آسیب را نیز، سر با ۸۶/۱۸ درصد، پا با ۱۶/۱۶ درصد، انگشتان با ۴۳/۹ درصد و زانو با ۴۲/۸ درصد تشکیل دادند. در نواحی مختلف بدن به ترتیب اندام تحتانی با ۷/۵۴ درصد، سر و گردن با ۳/۲۳ درصد، اندام فوقانی با ۲/۱۲ درصد و تنه با ۸/۹ درصد در معرض آسیب بودند(۷).
روی و همکاران(۲۰۰۵) در تحقیقی که با عنوان شیوع آسیب لیگامنت متقاطع قدامی بر روی فوتبالیستهای حرفهای حاضر در ۱۸ تیم لیگ برتر ایتالیا انجام دادند چنین گزارش کردند که از بین ۴۷۹ بازیکن حاضر در لیگ برتر ایتالیا، ۳۴ بازیکن دچار آسیب لیگامنت متقاطع قدامی شده اند و تمامی این افراد برای بهبودی مجبور به انجام عمل جراحی شدند. و همچنین در این تحقیق بیشترین میزان بروز آسیب به وسیله مکانیزم بدون برخورد (۵۶ درصد) عنوان شد(۵۵).
میکائیل و همکاران (۲۰۱۲) در تحقیقی که در مورد ارزیابی و مدیریت آسیبهای لیگامنت متقاطع خلفی(PCL) انجام دادند، عنوان کردند که آسیب لیگامنت PCL، ۲ تا ۳ درصد از آسیب های زانو را در ورزشکاران تشکیل می دهد. آنها مکانیزم های آسیب لیگامنت PCL را هایپر اکستنشن زانو ، ضربه در جهت خلف به قسمت بالایی درشتنی در وضعیت زانوی خمیده، نیرویی که باعث هایپر فلکشن زانو شود و چرخش ترکیب شده با نیروی واروس و والگوس زانو معرفی کردند(۵۶).
کلوین و همکاران (۲۰۰۹) با تحقیق در مورد آسیبهای لیگامنت متقاطع خلفی، گزارش کردند که آسیب لیگامنت PCL، ۳ تا ۲۳ درصد از آسیب های لیگامنتی زانو را تشکیل می دهد در این تحقیق مکانیزم های آسیب لیگامنت PCL: آسیب داشبرد و هایپر فلکشن زانو همراه باپلانتار فلکشن گزارش شدند(۵۷).
در تحقیقی که به منظور تعیین شیوع آسیب لیگامنت متقاطع خلفی انجام شده است شایعترین علل آسیب رباط متقاطع خلفی، تصادفات با ۳/۴۵ درصد و بعد از آن فعالیتهای ورزشی با ۹/۳۹ درصد عنوان شد. در این میان ۲۸ درصد را حوادث موتوری و ۷/۲۴ درصد را فوتبال به خود اختصاص داده است که ۱۸ درصد آن مربوط به دروازبان ها بوده است. این تحقیق مکانیزم های آسیب رباط PCL را به ترتیب آسیب داشبرد (۵/۳۸ درصد) و بعد از آن افتادن با زانوی خم (۶/۲۴ درصد)، نیروی والگوس وارده بر زانو (۷/۱۲ درصد)، هایپر اکستنشن زانو (۹/۱۱ درصد)، نیروی واروس وارده بر زانو(۶/۸ درصد) و هایپر فلکشن زانو(۷/۳ درصد) گزارش کرد(۵۸).
ماجوسکی و همکاران (۲۰۰۶) با تحقیق در مورد شیوع آسیبهای لیگامنتی زانوی ورزشکاران در طول ۱۰ سال به نتایج زیر دست یافتند: : سی وهفت درصد از بیماران (۶۴۳۴ نفر) دارای تعداد ۷۷۶۹ (۸/۳۹ درصد) آسیب مربوط به مفصل زانو بودند که ۱/۶۸ درصد از این بیماران مرد و ۶/۳۱ درصد زن بودند. بیشتر از ۵۰ درصد این بیماران دارای سن بین ۲۰ تا ۲۹ سال بودند. آسیب ACL 3/20 درصد، آسیب مینیسک داخلی ۸/۱۰ درصد، آسیب مینیسک خارجی ۷/۳ درصد، آسیب رباط جانب داخلی ۹/۷ درصد، آسیب رباط جانب خارجی ۱/۱ درصد و آسیب PCL 65/0 درصد از این آسیبها راتشکیل دادند. فوتبال با ۳۵ درصد و اسکی با ۲۶ درصد بیشترین سهم را در ایجاد این آسیبها داشتند(۵۹).
در تحقیقی که در کشور انگلستان، میزان شیوع آسیبهای لیگامنت متقاطع قدامی در ورزشکاران رشته های مختلف مورد بررسی قرار گرفته شد، یکی از رایجترین آسیبها در بین جوانان، آسیب لیگامنت متقاطع قدامی و همچنین بیشترین میزان بروز آسیب مربوط به لیگامنت متقاطع قدامی در دو ورزش فوتبال و اسکی گزارش شد(۶۰).
اورچاک و همکاران (۲۰۰۳)، ریسک فاکتورهای همراه شده با آسیب لیگامنت متقاطع قدامی که با مکانیزم بدون برخورد بوجود آمده بود را در ۸۹۵ ورزشکار نظامی در طول یک دوره چهار ساله مورد بررسی قرار دادند. بیست و چهار پارگی لیگامنت متقاطع قدامی با مکانیزم بدون برخورد در بین ۸۹۵ نمونه گزارش شد. شانزده پارگی لیگامنت متقاطع قدامی مربوط به گروه مردان و ۸ پارگی در زنان گزارش شد. مهمترین عامل بروز این آسیب در مردان کوچک بودن عرض شکاف ران و لقی مفصلی و در زنان وزن زیاد گزارش شد(۶۱).
کوین و همکاران (۱۹۹۹) در تحقیقی تحت عنوان بازتوانی آسیب لیگامنت متقاطع قدامی، اینچنین گزارش دادند، عواملی همچون کاهش در سرعت، چرخش، برگشت و تغییر در جهت حرکت از علل اصلی بوجود آمدن آسیب لیگامنت متقاطع قدامی میباشد. در این تحقیق مکانیزم بدون برخورد عامل ۶۰ درصد از همه آسیبهای لیگامنت متقاطع قدامی را تشکیل میداد(۶۲).
چان و همکاران(۱۹۹۳) در تحقیقی که بر روی ۲۲۹۳ آسیب دیده ورزشی در ۵ رشته فوتبال، والیبال، بسکتبال، دو و میدانی و دوچرخه سواری انجام دادند، اینچنین گزارش کردند که در ۴ رشته ورزشی زانو، با ۲۷/۲۷ درصد و مچ پا با ۷۸/۱۶ درصد شیوع آسیب، بیشترین نواحی آسیب دیده بودند ولی در دوچرخهسواری بیشترین محل آسیب سر و صورت با ۴۶/۱۹ درصد گزارش شد. بیشترین نوع آسیب، آسیب اسپرین با ۶۰/۴۴ درصد عنوان شد که در ورزش والیبال با ۱۵/۵۵ درصد، در بسکتبال با ۳۴/۵۵ درصد، فوتبال با ۴۱/۵۱ درصد و در دو استقامت ۳۳/۳۹ درصد گزارش شد. در ورزش دوچرخهسواری بیشترین نوع آسیب، خراشیدگی با ۸۳/۸۳ درصد بیان شد(۶۳).
پروژه های پژوهشی در مورد بررسی شیوع و مکانیزم آسیب های زانو در تکواندوکاران ...