البته براساس تعریف کلاسیک از خانواده، اجتماع مرد و زن با فرزندان براساس تایید قانون، شرع و عرف خانواده خوانده میشود. ضمن این که هکان طور که در مباحث بعدی بیان خواهد شد،به علت ماهیت ایدئولوژیک و ارزشی نظام سیاست جنایی ما،علی القاعده عناصر و المان های یک سیستم نیز منعکس کننده ی ویژگی های آن سیستم هستند، به عبارت دیگر در تعریف خانواده در نظام مااین ماهیت ارزشی وجود خواهد داشت. بنا بر این خانواده مورد نظر دارای این سه ویژگی ضروری است:
۱٫ پیوند قانونی؛ منظورتعیین رابطه حقوقی و حقوق و تکالیف دو طرف قرارداد است که شرایط عقد مورد نظر (نکاح) را داشته باشد، صیغه عقد و ایجاب و قبول انجام شده باشد. پیوند زناشویی باید در قالب نهادهای از پیش تعیین شده وعقود معین (ازدواج دائم، متعه) بگنجد. پس ازایجاد واحد حقوقی نیزارتباط عناصر واحد مزبوردر قالب نظام حق و تکلیف ازپیش تعیین شده،شکل می گیرد.
۲٫ رابطه میان دو جنس مخالف: در حقوق فرانسه پیوند دو هم جنس، پذیرفته شده است[۵۴]در حالی که در نظام حقوقی ما نه تنها چنین امری تعریف نشده است، در صورت ارتکاب رفتار جنسی جرم نیز تلقی می گردد.
۳٫ هدفمندی؛ امتصال فرمان حق تعالی، دستیابی به آرامش درونی، حفظ دین، تعدیل احساسات نفسانی و بهره مندی از آن به منظور رسیدن به خود شکوفایی و تولید نسل[۵۵] و رفع نیازهای غریزی که در نظام سیاست جنایی اسلام، لزوما ًاز کارکردهای انحصاری نهاد خانواده است.
در مباحث بعدی ذکر خواهد شد که خانواده جزئی از نظام مدیریت جامعه ست که باید در راستای اهداف نظام و شبکه هستی، مانند سایر عناصر پیش رود.این اهداف در یک طیف قرار می گیرند که کمینه آن پیشگیری از جرم و بیشینه آن تعالی و تکامل بشریت است.
«ازدواج فرایند یک میثاق الهی و انسانی بین زن و مرد با پذیرش شرایط و آثار خاص خود می باشد که بر اساس آن خانواده در راستای تکامل فردی و اجتماعی قرار می گیرد. رشد و تکامل در پرتو ازدواج نه تنها موجب سعادت فردیست بلکه عاملی برای سعادت جامعه می باشد. وصول به رفاه اجتماعی و رشد مدنیت بدون ازدواج مشکل است. »[۵۶]اهمیت و فواید ازدواج را می توان تکامل روحی انسان، آرامش روحی و سلامت جسم و جان پاسخ به دعوت رسول اکرم و افزایش روحیه مسئولیت پذیری و تولید نسل و امنیت دانست.[۵۷]
گفتار دوم: نوع خانواده در نظام سیاست جنایی ایران
ابتدا به سیر تحول انواع خانواده به طور کلی و پس از آن در ایران اشاره ای شده و سپس نوع خانواده در ایران بررسی می شود.
به طور کلی در پژوهش های جامعه شناسی و در اولین نگاه دو نوع خانواده در طول تاریخ وجود داشته است: خانواده گسترده و هسته ای. خانواده گسترده بر خانواده هسته ای به لحاظ تاریخی مقدم است.[۵۸]
گاهی خانواده به معنای گسترده و عام است؛که منظور گروهی است که خویشاوندی نسبی داشته و از یکدیگر ارث می برند،هم چنین زمانی که خانواده را به فضای گسترده تری به کار برده و کلیه خویشاوندان سببی را هم داخل در خانواده می دانند.[۵۹]
الگوی خانواده هستهای در دوره صنعتی شدن شکل گرفته، حضور والدین و فرزندان با الزامات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی همراه است. در نگاه کلی به خانواده ( الگوی سنتی خانواده هستهای) با ویژگیهای زیر قابل طرح است:
- دست کم دو فرد بزرگسال غیر همجنس با یکدیگر زندگی میکنند.
- بین آنان صورتهایی از تقسیم کار وجود دارد، هر یک کاری متفاوت از دیگری انجام میدهد تا نطام جمعی واحد کار سامان یابد.
- بین آنان مبادله اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و احساسی وجود دارد و از این طریق ضمن مبادله، به همکاری و همیاری یکدیگر اقدام میکنند.
- آنان وجوه مشترکی از قبیل محل سکونت، غذا خوردن، فرهنگ و انتظارات دارند.
- بین آنان رابطه پدری و مادری با فرزندان و دیگر اعضای خانواده برقرار است. بدین لحاظ والدین نسبت به فرزندانشان اقتدار دارند و در مقابل، فرزندان انتظاراتی از والدینشان دارند. در ضمن حمایت عاطفی، مالی و آموزشی از طرف والدین نسبت به فرزندان صورت میگیرد.
- بین افراد خانواده حقوق، مسئولیتها، اجبارها وو وظایفی وجود دارد.[۶۰]
خانواده در مفهوم خاص یا در واقع همان خانواده ی هسته ای، زن و شوهر و فرزند تحت سرپرستی آنهاست که معیار و ضابطه تشکیل این خانواده، همان ریاست یک شخص بر اعضای آن است که یک نوع وحدت و هماهنگی در امور خانواده و بین اعضای آن ایجاد می کند.
با توجه به تحولات صورت گرفته در جهان امروزی، خانواده از وضعیت گسترده به هستهای تبدیل شده است. خانواده هستهای متشکل از والدین با فرزندان یا بدون فرزندان است. در خانواده هستهای رابطه مردان، زنان و کودکان در مقایسه با خانواده گسترده دچار تغییرات عمدهای شده است. ساختار قدرت، نحوه انتخاب همسر، فرزندآوری، اجرای مراسم خانوادگی، تقسیم کار در خانواده، نحوه مشارکت در امور داخل خانه و جامعه، آیندهنگری در مورد فرزندان و بسیاری از امور دیگر اصلیترین مسائل داخل خانواده هستهای در دوران جدید است.[۶۱]
از آن جایی که کارکردهای جرم شناختی و به تبع آن کارکرد سیاست جنایی این دو نوع خانواده متفاوت است، لازم است با شرح تفاوت این دو نوع خانواده به اهمیت شناسایی نوع خانواده پی برده و لزوم طراحی سیاست متناسب با آن و بعضا تقویت یکی از آن ها حسب مورد، تبیین شود.
بنابراین در ادامه به مجموعه تفاوتهای اساسی بین دو نوع خانواده اشاره میشود:
- خانواده گسترده، فرافردی است در حالی که خانواده هستهای با محوریت فرد معنا مییابد. فردیت در خانواده هستهای مرکزیت دارد، در حالی که در خانواده گسترده، اصل بر جمع و منفعت خانوادگی است.
اهمیت این مسئله در مباحث بعدی که جهت گیری سیاست های کلی که از آن جمله، اصالت جمع در خانواده است، روشن می شود.
- خانواده گسترده با مرگ یکی از افراد آن دچار اختلال نمیشود.
گفته شد که در طراحی نظام سیاست جنایی اصل جایگزینی و تنوع وگستردگی سیاست ها بایستی رعایت شود.اعضای خانواده با حمایت عاطفی که از یکدیگر به عمل می آورند، کارکرد جرم شناختی و سیاست جنایی دارند. قابلیت بالای جایگزینی اعضا در خانواده ی غیر هسته ای منجر به افزایش کارکرد سیاست جنایی آن می شود.
- در خانواده هستهای از طریق کار و تلاش فردی زندگیشان را میسازند و بدین لحاظ بزرگترهای خانواده امکان کنترل بر زندگی آنها را ندارند. استقلال اقتصادی منشا استقلال سیاسی و اجتماعی، برای افراد در خانواده هستهای است.
این امر هم از تبعات اصالت فرد در خانواده است و هم منجر به تقویت این اصل در روابط اعضا با یکدیگر می شود. نظارت بزرگسالان بر رفتارها و عملکرد اعضای خانواده و بعضا دخالت به موقع، موجب کاهش خطاهای نوجوانان و جوانان خانواده شده که این مسئله ارتباط مستقیمی با کاهش نرخ ارتکاب جرم در موارد عدیده دارد.این نیز از دیگر مزایا و کارکردهای جرم شناختی خانواده ی غیر هسته ای ست.
- خانواده گسترده در گذشته کارکردهای اقتصادی،آموزشی، دینی، حمایتی و اجتماعی داشت، در حالی که در خانواده هستهای بسیاری از این کارکردها به عهده دیگر نهادهای اجتماعی واگدار شده است.[۶۲] و بیشتر کارکرد تولیدمثل، حمایت عاطفی از فرزندان و اجتماعی کردن و تا حدود زیادی فرهنگ پدیری برای خانواده هستهای باقی مانده است.
در جامعه ای که اخلاق و دین منبع و منشا نظام حقوقی و سیاست جنایی آن است اما کارکردهای آموزشی و جامعه پذیری به رسانه هایی واگذار می شود که در اکثر موارد اخلاق و دین را تضعیف میکنند خطری جدی حیات و استمرار نظام سیاست جنایی را تهدید می کند وآن دوگانگی و تعارض ساختاری است.بدون شک رسانه ها یکی از نهادهای اعمال سیاست جنایی در هر جامعه ای ست.در کشور ما که در زمره ی کشورهای توسعه یافته نیست و عموماً از تولیدات کشورهایی استفاده می کند که تفاوتی مبنایی در نظام حقوقی در مقایسه با نظام حقوق ما دارند، تقویت کارکردهای فراموش شده ی خانواده بسیار مهم است. واگذاری کارکردهای خانواده بدون تقویت رسانه هایی که متعلق به نظام سیاست جنایی ارزشی و ایدئولوژیک باشد، در بلند مدت آسیب های جدی و جبران ناپذیری من جمله شکاف نسلی و به تبع آن بحران[۶۳] هویت در پی خواهد داشت. در ادامه مختصرا به تبیین مسئله ی بحران هویت و آثار آن پرداخته می شود.
از دیدگاه علوم اجتماعی و انسانی بحران هویت ، بیگانه شدن با خویشتن و جهان خارج از خویشتن ، آشفتگی ، افت زدگی و آسیب بخشی ارزشها و اصالتهای جامعه ، عدم توانایی فرد در قبول نقشی که جامعه از او انتظار دارد ، سر در گمی در جامعه ، تعارض در تشخیص و انتخاب ، تعریف شده است . یا « موقعیتی است که در اثر آن گروه قومی مورد نظر به سبب شرایط خاص تاریخی یا شرایط نوظهور ، از شناخت دقیق حقیقت وجودی و حقوق خویش و نیز شناساندن آنها به یکدیکر بازمانده اند به شکلی که نه تنها این گروه در رهگذر بین وهم و واقعیت معلق است بلکه دیگران نیز از شناخت درست آن عاجز می باشند.»[۶۴]
یکی از مهم ترین علل بحران هویت وجود شکاف و تضاد بین نسلی[۶۵] است. تضاد نسلی به معنای اختلاف عمیق میان دو نسل مختلف است و بیشتر خود را در فرایند جامعهپذیری نمایان میسازد. در واقع هر آنچه در این فرایند و انتقال میراث فرهنگی، ارزشها و هنجارهای جامعه از نسلی به نسل دیگر موثر باشد میتواند در بروز شکاف نسلی موثر افتد. بر اساس تحقیقات انجام شده مهمترین نهادی که در جامعهپذیری و انتقال ارزشها به فرد نقش دارد نهاد خانواده است. اگر به هر دلیلی این نهاد نتواند فرایند جامعهپذیری فرد را به طور صحیح و متعادلی بر قرار کند، فرد را دچار نابسامانی کرده و در نهایت هویتیابی او را مختل میکند. اگر در این عرصه نهاد خانواده بتواند با سازگاری و هماهنگی با مقتضیات زمان، به طور خلاقانهای جامعهپذیری افراد را تسریع بخشد، تزاحم نسلی کمتر مجال عرض اندام مییابد، ولی اگر نتواند این وظیفه را به نحو احسن انجام دهد - با توجه به این که در دنیای امروز فرزندان از طریق وسایل ارتباط جمعی و ماهوارهها به بسط ارتباطات درون اجتماعی و برون اجتماعی مبادرت میورزند و همواره به طور فزاینده و شتاب آلودی در فرایند دگرگونی قرار گرفته اند – محکوم میشود و در ارزشها و هنجارهای جامعه که اصلیترین کانون انتقال آن خانواده است جای خود را به عقاید و باورهای تازه میدهند، در نتیجه تعادل سیستم برهم میخورد و تضاد نسلی، درگیری و کشمکشها روزبه روز بیشتر میشود و جامعهپذیری فرد سختتر میگردد و در نتیجه هویتیابی فرد با بحران مواجه میشود.
تقویت خانواده ی شبه گسترده و کارکردهای پیشین آن تا حد زیادی مانع پدیده ی شکاف نسلی و بحران هویت خواهد شد.[۶۶] این مسئله از آن جهت حائز اهمیت بسیار است که بدترین وضعیتی که برای یک نظام سیاست جنایی ممکن است رخ دهد بحران هویت مجریان و مخاطبان آن است. توضیح آن که در فصل پیشین چنان چه بیان شد طراحی سیاست با دخالت در نحوه ی اندیشیدن و گزینش شهروندان ملازمه داشت. بحران هویت مانع از پیش بینی رفتار شهروندان است.
فهم کارکردهای خانواده با مقایسه آن با دیگر گروه های اجتماعی ممکن میشود. خانواده هم یک گروه اجتماعی خاص است: خانواده گروه اجتماعی با روابط طولانی و زماندار است. در حالی که دیگر گروه های اجتماعی پیوستگی پیوستگی روابطشان در زمان تعریف شده است.[۶۷]همین امر موجب می شود که ما خانواده را مهم ترین نهاد غیر دولتی اعمال سیاست جنایی بدانیم. مسیر تضمین کارایی برنامه های پیشگیری از جرم و سایر اهداف یک نظام سیاست جنایی بدون شک از خانواده می گذرد. بحران هویت موجب می شود که یک نظام سیاست جنایی مهم ترین نهاد و ابزار خود را از دست بدهد.
حال که تفاوت های خانواده ی هسته ای و گسترده تا اندازه ای روشن شد به موضوع خانواده هسته ای پرداخته می شود.
در جهان و ایران یک صورت واحد از خانواده هستهای وجود ندارد؛ زیرا این نوع خانواده به شرایط مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی صورتهای متعددی یافته است. به طور خاص با شکلهای متفاوت خانواده هستهای در ایران روبرو هستیم که در آینده نزدیک نیز همچنان وجود خواهند داشت از قبیل:
- خانواده هستهای زن و شوهری
- خانواده هستهای سنتی وابسته
- خانواده هستهای پیوست دار
- خانواده هستهای مهاجر
- خانواده گسترده سنتی
- خانواده گسترده بازسازی شده در پی فشارهای اقتصادی ( مهاجرت، بیکاری و مسکن)[۶۸]
آن چه در این خصوص مهم است، حرکت خانواده ایرانی از صورت واحد گسترده آن به صورتهای متعدد در دوره جدید است. حتی در مناطق روستایی و قبیلهای و ایلی نمیتوان از نمونه خالص خانواده گسترده شاهدی پیدا کرد. همانطور که در جامعه شهری تهران، نیز تنها یک الگوی خانواده هستهای، وجود ندارند. با توجه به ساختار جامعه جدید شهری و حضور همزمان مردم از روستاها و شهرهای متفاوت در یک مکان واحد صورت هایی از خانواده هستهای در درون شبکه روابط خویشاوندی و فامیلی و هم ولایتی سامان یافته است.[۶۹]
خانواده ایرانی طی سده اخیر در مقایسه با سدههای گذشته تغییرات عمدهای یافته است. در فرایند نوسازی کشور و مسائل متاثر از آن عواملی چون شهرنشینی، افزایش سطح تحصیلات، فردگرایی، جدایی محل کار از منزل، اشتغال زنان و …. خانواده را دچار تغییر نموده و صورت جدیدی از خانواده هستهای در ایران شکل گرفته است. این نوع خانواده در شهرها بیشتر است تا در روستاها. هم چنان که صورت جدیدی از خانواده گسترده،که ما آن را شبه گسترده نامیده ایم، در مناطق روستایی و میان قومیت هایی چون ترک و لر وجود دارد.« خانواده هستهای» یا « زن و شوهری» در ایران، شکلی کاملا متفاوت از خانواده زن و شوهری در کشورهای غربی دارد. این خانواده هستهای در ایران دارای پیوند و بستگی تامی با « شبکه خویشاوندی» است. فرد در خانواده «زن و شوهری» در ایران در شبکهای از رابط «روابط خویشاوندی» قرار میگیرد، که هر گونه کمبود و نقصانی را به ویژه اگر جنبه مالی و عاطفی داشته باشد، جبران مینماید. این بار حمایتی و عاطفی در خانواده های ایرانی حجم بیشتری نسبت به خانواده های غربی دارد. در جامعه ایرانی با وجود توسعه خانواده هستهای، همچنان روابط بین افراد خانواده ها متاثر از شبکه خویشاوندی است.
جهت تغییر خانواده مانند آنچه در خانواده غربی صورت گرفت، از ساختار گسترده به هستهای نیست. این اشتباهی است که بسیاری از منتقدان و صاحبنظران ایرانی و خارجی در مورد خانواده ایرانی مرتکب شدهاند.
شواهد در مورد خانواده در ایران ضمن اینکه حکایت از تغییر خانواده از وضعیت گذشته و سنتی آن دارد که میتوان از آن نزدیک به خانواده گسترده یاد کرد، ولی وضعیت فعلی آن را نمیتوان تحت عنوان خانواده هستهای با حداقل کارکردها و وظایف تلقی کرد. این خانواده با اینکه دچار تغییرات کارکردی(کاهش کارکرد اقتصادی و سیاسی ) شده است ولی همچنان به عنوان کانون اجتماعی و فرهنگی تلقی میشود. خانواده ایرانی همچنان مرکز رفت و آمد افراد، مشاوره و مذاکره در مورد امور مهم و شکلگیری فرهنگ است.
خانواده ایرانی، چه در شکل گذشته که دارای کارکردهای بسیاری چون کنش های جنسی، اقتصادی، تربیتی، فرهنگی و … بوده و چه در شکل فعلی که به علت دگرگونیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از کارکردهای محدودتری برخوردار است، همچنان مرکز حمایت عاطفی نسبت به اعضای خود است. فرزندان و والدین نسبت به یکدیگر ارتباط عاطفی پیدا کرده و به یکدیگر وابستهاند . منظور از ارتباط عاطفی فعل و انفعالات پایدار و مداومی است که بین والدین و فرزندان، حتی تا لحظه مرگ تداوم مییابد و در اثر گذشت زمان و یا حتی جدایی مکانی، کمتر مورد غفلت قرار میگیرد.[۷۰] از عمدهترین تغییرات ایجاد شده در خانواده ایرانی بالا رفتن سن ازدواج، افزایش نرخ طلاق، کاهش بعد خانوار، آزادی انتخاب همسر، ممنوعیت انتخاب همسر دوم برای مردان.[۷۱] است.
حال که تا اندازه ای مفهوم و تاریخچه ی انواع خانواده گفته شد، به متون قانونی نظری افکنده و نوع خانواده در نظام حقوقی ایران برسی می شود؛ چرا که نوع سیاست اتخاذی جهت مدیریت روابط درون سیستمی و برون سیستمی خانواده باید در نهایت تناسب با نوع خانواده باشد.
انعکاس خانواده هسته ای (در معنای خاص) را در ماده۱۱۰۵و خانواده شبه گسترده_ که در واقع همان شکل سومی از خانواده ست که متون قانونی نظر به منابع فقهی، آن را پذیرفته_ در مواد۱۱۹۵-۱۲۰۶می بینیم.
نظر به این که منبع قانون مدنی ما،کتب فقهی و آرای فقهاست از نظر دینی، خانواده قدری گسترده تر از آن مفهوم خاص (خانواده هسته ای) می باشد.
پژوهش های انجام شده درباره : انعکاس سیاست جنایی در نظام حقوق خانواده- فایل ۶