دیدگاه های مربوط به سلامت روان
الف) رویکرد انسانگرایی
۱- دیدگاه مازلو :
امروزه گونهای نظریه پردازی مردم پسند وجود دارد که با نامهایی از قبیل نظریه خود شکوفایی ، روانشناسی انسان گرا یا روانشناسی جهان سوم شهرت دارد . این نظریه در میان روانشناسانی که به مسائلی از قبیل رشد شخصی و اجتماعی تحول و توسعه سازمانی و نهادی و زمینه های مشابه علاقه مندند جنبشی مهم است . در واقع محکمترین تایید آن ظاهراً از سوی کسانی است که بر اساس فرض معتبر بودن نظریه های خود شکوفایی مربوط به انگیزه برنامه های توسعه مدیریت و سازمانی پیشنهاد می کنند . نظریه خود شکوفایی ناشی از کار فلاسفه وجودی است که استدلال کرده اند مردم برای یک وجود با معنا ، ماندنی و از قوه به فعل قابلیت دارند ، در نتیجه شرایط و محیطهایی که در آن به سر می برند از عمل به رفتار ، به گونهای با معنا و خود شکوفایانه باز ماندهاند ( ناصری، ۱۳۸۴).
نظریه خود شکوفایی در توجیه استدلال خود مبنی بر این که شخص واجد توانایی بالقوه و آرزو برای خود شکوفایی ، رشد ، و توسعه است ، چه نظریه ای در رابطه با فرایند های انگیزشی به کار می برد ؟ نظریه مازلو که امروزه اشتهار بسیار دارد پیشنهاد می کند که رفتار شخص پیرامون سلسله مراتبی از انگیزه های سازمان می یابد ، به طوری که پایین ترین آنها نیازهای فیزیولوژیکی از قبیل گرسنگی و تشنگی هستند . هنگامی این نیازها کامروا شوند ، نیازهای ایمنی به عنوان موثر در رفتار برجستگی می یابد . به دنبال اینها در سلسه مراتب نیاز های اجتماعی ، عزت نفس و خود شکوفایی به عنوان انگیزه های رفتار ظاهر می شوند . در تمام این نیازها مازلو استدلال می کند که اولویت نیاز بالاتر به عنوان تابعی از کامروایی نیازی که در سلسه مراتب نیازها بلافاصله در زیر آن قرار دارد افزایش پیدا می کند . بسیاری از نویسندگان با پیشنهاد این که امروز اکثر مردم نیازهای پائینتر خود را ارضاء کرده و در محیط کار در پی کامروایی نیازهای بالاتر خود هستند ، مازلو را تایید و حمایت کرده اند . بدین جهت ، اگر می خواهیم رفتار کار بر انگیخته و باورو داشته باشیم باشد محیط های کار را طوری تغییر دهیم که به نیازهای سطح بالا فرصتی برای ارضاء و کامروایی بدهند . بهبود محیط های کاری هم برای سازمان سودمند است و هم برای فرد ، چه کامروایی فرد برای خودشکوفایی ، او را خلاقتر ، بارورتر ، کمتر تدافعی و تواناتر در تعامل با دیگران می سازد.(همان منبع).
۲- دیدگاه آدلر :
زندگی به عقیده آدلر « بودن » نیست بلکه « شدن » است . بنا بر نظر آدلر فرد برخوردار از سلامت روان شناختی توان و شهامت یا جرات عمل کردن را برای نیل به اهدافش دارد . چنین فردی جذاب و شاداب است و روابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد . فرد دارای سلامت روان مطمئن و خوشبین است و ضمن پذیرفتن اشکالات خود در حد توان اقدام به رفع آنها می کند . سلامت روان به عقیده آدلر یعنی داشتن اهداف مشخصی در زندگی ، داشتن فلسفه ای استوار و مستحکم برای زیستن ، روانبط خانوادگی و اجتماعی مطلوب و پایدار ، مفید بودن برای همنوعان ، جرات و شهامت و قاطعیت ، کنترل داشتن بر روی عواطف و احساسات ، داشتن هدف نهایی کمال و تحقق نفس ، پذیرفتن اشکالات و کوشیدن در حد توان برای حل اشتباهات .(خدا رحیمی ، ۱۳۷۴ )
۳- دیدگاه اریک اریکسون :
به عقیده اریکسون سلامت روان شناختی اصولاً منیجه عملکرد قوی و قدرتمندی «من» است . سلامت روان شناختی را می توان در قالب این توانائیها و در هر مرحله از رشد روانی – اجتماعی تعریف کرد . توانایی مرتبط با اولین مرحله رشد روانی – اجتماعی در طفولیت «امید» است . مرحله دوم رشد روانی – اجتماعی «اراده» است . سومین مرحله رشد روانی – اجتماعی منجر به بروز توانایی احساس «هدف» می شود . چهارمین توانایی بشر « شایستگی » است که در نهایت مشخص کننده مهارت و خبرگی فرد است . توانایی و قدرتی که در نوجوانی بروز می کند « وفاداری » است . عشق توانایی متمایز کننده ششمین مرحله رشد روانی – اجتماعی است که اریکسون آن را بزرگترین قدرت بشر می داند . توانایی و قدرت مرتبط با مرحله مولد بودن زندگی «مراقبت» است . توانایی متناسب برای اخرین مرحله رشد روانی – اجتماعی «خردمندی» است . به عقیده اریکسون سلامت روان شناختی هر فرد به همان اندازه ای است که توانسته است توانایی متناسب با هر کدام از مراحل زندگی را کسب کرده باشد . سلامت روان شناختی ارائه کرده است : « فردی که در جامعه زندگی می کند بایستی از تعارض عاری باشد ، بایستی از استعداد و توانایی بارزی استفاده کند ، در کارش ماهر و استاد باشد ، ابتکار نا محدود داشته باشد ، از انجام لحظه به لحظه حرفه اش پسخوراند بگیرد و در نهایت در مورد فرایند زندگی نظریه معنوی روشن و قابل درکی داشته باشد .(همان منبع)
۴- دیدگاه کارن هورنای :
به عقیده وی انسان برخوردار از سلامت روان دارای این ویژگی هاست :
الف) احساس عدم امنیت نمی کند و لذا فاقد پرخاشگری و خودشیفتگی است .
ب) قدرتمندی نیازهای دهگانه در او خفیف است ، بعلاوه قابلیت تغییر و تحول و جایگزینی این نیازها را دارد.
ج) انسان سالم از هر سه نوع طبقه کلی نیازها با توجه به اوضاع و احوال متناسب استفاده میکند، در حالیکه کودکان فقط به سوی دیگران میروند، نوجوانان در مقابل دیگران میایستند و سالمندان از دیگران دوری می کنند .
د ) انسان سالم به دلیل اگاهی از « خود واقعی اش » و استعدادهای بالقوه خود تسلیم محض محیط اجتماعی و فرهنگی نیست بلکه ابتکار و شخصیت خودش را عهده دار می شود
هـ ) خود شناسی و کوشش برای تحقق استعدادهای فطری و ذاتی وظیفه اخلاقی و امتیاز معنوی شخصیت سالم است و هدف او کمال است .
و ) شخیت و دگرگونی انسان سالم به عهده خود او است نه محیط و اجتماع .
ز ) انسان سالم خود آگاهی دارد و از خود واقعی و استعدادهایش کم و بیش آگاه است و خودش بسیاری از مشکلات زندگانی اش را حل می کند ، لذا به دیگران وابستگی ندارد .
۵- دیدگاه اریک برن :
نظریه « تحلیل ارتباط محاوره ای » اریک برن در واقع سازشی است بین روانکاوی و ارتباط متقابل. مختصر اینکه اریک برن معتقد است که انسان برخوردار از سلامت روان شناختی دارای این ویزگی ها است :
بین حالت های من او ( من والدینی ، من کودکی و من بزرگسالی ) تعادل برقرار است و در صورت به هم خوردن این تعادل ، توانایی سازماندهی مجدد شخصیتش را دارد .
نتیجه گیری بین فرد سالم بر اساس وضعیت چهارم (من خوب هستم ، تو خوب هستی ) است ، زیرا سه حالت قبلی به کودکان اختصاص دارند و الگوی شخصیت کودکی و افراد نابالغ هستند .
انسان سالم در هر لحظه از نوع حالت نفسانی خودش اگاهی دارد. چون رفتار نانسان مبتنی بر مجموعهای از احساسات، اخلاقیات و کنترل اگاهانه است.
شخصیت طبیعی و سالم سازمان یافته است و مرزهای شخصیتی آن مشخص شده و در عین حال نفوذ پذیر است و در هنگام رویارویی با تعارضات شدید درونی ، بصورت اگاهانه به گونه ای از این بخشها استفاده می کند که هر کدام نقش متناسب خودشان را انجام دهند .
شخصیت سالم در ابعادی مختلف شخصیتش «تعصب و تغییر ناپذیری » ندارد و چنین فردی ضمن شناختن الگوهای موفقیت آمیز رفتاری و اگاهی از تصاد ها و تشابهات درونی خودش ، آزادی انتخاب بیشتری دارد .
فرد سالم مسئولیتش رفتار و تفکرش را می پذیرد و رفتار او با دیگران آگاهانه و مبتنی بر صمیمیت و علاقه است .
انسان سالم علاوه بر تصمیم گیری و انتخاب آگاهانه در زمان حال زندگی می کند نه در گذشته یا آینده .
مبنای فعالیت در نظریه برن ، نیاز به تشخیص و منزلت است . یعنی اینکه فرد هم مورد احترام دیگران واقع شود و هم برای دیگران احترام قابل شود و شخصیت سالم نیز بایستی چنین خصوصیتی را در تعامل با مردم و جامعه داشته باشد . ( همان منبع )
۶- دیدگاه هری استاک سالیوان :
نظریه سالیون با عنوان «نظریه روابط بین فردی» شهرزت یافته است . بنابر نظریه سالیوان شخصیت «الگوی نسبتاً پایدار و مکرر موقعیت های بین فردی است که زندگی انسان را مشخص می کند .» به عقیده وی انسان از بدو تولد تا مرگ تحت تاثیر روابط بین فردی است و افکار و احساسات او نیز متاثر از این امر است. گر چه وی اهمیت وراثت و رشد را انکار نمیکند ، اما انسان را محصول تکامل اجتماعی می داند.
ویژگیهای سلامت روان شناختی را از دیدگاه سالیون:
شخصیت برخوردار از سلامت روان شناختی « انعطاف پذیر » است و با توجه به موقعیتهای بین فردی نوین ، در روابطش با دیگران به صورت متناسب تغییر پذیر است.
فرد سالم قادر به تمایزگذاری بین افزایش و کاهش «تنش » است و رفتار او در جهت کاهش تنش معطوف می شود.
به گفته سالیوان شخصیت سالم بایستی بنا بر گفته چارلز اسپیرمن همیشه در حال « آموزش و فراگیری روابط و ارتباطات « باشد .
زندگی شخص برخوردار از سلامت روان ، دارای جهت یافتگی است . بدین معنی که امیالش را به خوبی یکپارچه می سازد که منجر به رضایتمندی شود یا اضطراب او را نسبتاً کم کند یا از بین ببرد . بنابراین شخصیت سالم کسی است که دستگاه روانی او حداقل تنش را داشته باشد و چنین فردی معمولاً روابط اجتماعی انعطاف پذیر ، واقعی و اعتماد آمیز دارد (خدارحیمی، ۱۳۷۴).
۷- دیدگاه اریک فروم :
اریک فروم معتقد است که شخصیت خواه سالم یا ناسالم ، به فرهنگ بستگی دارد . « جامعه نا سالم در اعضای خود عشق ورزیدن ، باروری و خلاقیت ، تعقل ، عینیت و نیرومندی را می دهد و با این شیوه کارآمدی انسان کامل را تسهیل می کند . رابطه سلامت روان با ماهیت جامعه بدین معنی است که جامعه تعریف در طول زمان و مکان تغییر یابد . شخصیت سالم نیاز هایش را با کمک « شیوه های مولد ، بارور و خلاق » ارضا می کند اما انسان نا سالم از طریق شیوه های نا معقول نیازهایش را برطرف می کند.
بنابر عقیده فروم انسان بین « آزادی و ایمنی » نوعی تعارض و دوگانگی وجود دارد . همین تعارض پنج نیاز روانی را در او بر می انگیزاند که این نیاز ها عبارتند از : وابستگی یا تعالی ، اصالت و ریشه داشتن ، احساس هویت ، چارچوب جهت گیری »
نیاز وابستگی: انسان دلیل اگاهی از گسستگی وابستگی های اولیه اش با طبیعت بدنبال ایجاد وابستگیهای نوین با انسانهای دیگر است . وابستگی و یگانگی با دیگران از لوازم سلامت روان شناختی است .
عشق: راه سالم و سازنده پیوند با جهان است زیرا هم نیاز ایمنی و هم یکپارچگی فرد را تامین می کند . عشق در نظریه فروم معنای وسیعی دارد که عشق جسمانی تا احساس همبستگی و عشق به انسانیت را شامل می ود .
نیاز به تعالی : این نیاز انسان را از حالت منفعل بودن فراتر می برد و موجب خلاقیت او می شود و در نهایت باعث احساس آزادی و هدفمندی در او می گردد .
نیاز به اصالت و ریشه داشتن : به عقیده فروم « تنهایی و ناچیزی » جوهر وضعیت بشر است علت پیدایش تنهایی بشر از هم پاشیدن وابستگیهای اولیه او با طبیعت و فرو ریختن احساس ایمنی او است . مطلوبترین راه احساس اصالت و ریشه داری ، ایجاد حس « برادری » با همنوعان است . برادری به معنای احساس ارتباط ، عشق ، توجه و مشارکت در جامعه است.
نیاز به احساس هویت: انسان سالم بایستی فردیت داشته باشد یعنی به کمک فردیت به معنای بخصوص و مشخص هویت هودش برسد ، میزان خردیت هر انسان تابع میزان از بین بردن علایق زناگونه با خانواده ، طایفه یا ملیت خودش است . همرنگی با ویزگیهای یک ملت ، نژاد ، مذهب ، شغل و حرفه نشان دهنده شیوه ناسالم احساس هویت یافتن است .
نیاز به چارچوب جهتگیری: چارچوب جهت گیری انسان دارای سلامت روان متکی بر عقل و خرد است زیرا فقط با خرد می توان تصویری واقعگر و عینی از جهان بدست اورد . انسان سالم ادراکات جهان را با نیازها و ترسهای ذهنی خودش تحریف نمی کند . فروم معتقد است که انسان دارای سلامت روان کسی است که عمیقاً عشق می ورزد ، آفرینشگر است ، قدرت خرد و تعقل را در خودش کاملاً پرورانیده است ، خودش و جهان را به شکل عمیقی ادراک می کند ، احساس درست پایدار دارد ، جهان در پیوند است و در آن ریشه و اصالت دارد و حاکم سرنوشت خودش است (خدا رحیمی، ۱۳۷۴ ).
۷- دیدگاه کنراد لورنز :
لورنز پایه گذار شاخه گردار شناسی در رشته زیست شناسی است . کردار شناسی از لحاظ لغوی به معنای خلق و منش است ، اما امروز به معنای مطالعه علمی رفتار حیوانات است . انسان دارای سلامت روانشناختی از دیدگاه لورنز کسی است که حداکثر استفاده را از عقل و خرد می نماید ، نسبت به تکانه های پرخاشگرانه اش اگاهی دارد و انها را در جهت مورد قبول انسانی سوق می دهد و به بهترین شکل با بهره گرفتن از مکانیزم والایش خشم خود را از این راه هنر ، علم و … به شیوه ای مفید تبدیل کند .همچنین در مواقع تنش برای کاستن ان از شیوه های بی خطر برای ابراز پرخاشگریش استفاده می کند . سعی در گسترش روابط صمیمانه با افراد و اجتماع دارد . از معرفت و مزاح به عنوان دو مایه امید پیشرفت بهترین استفاده را می جوید . به عقیده لورنز اگر انسان از این شیوه ها بهره بگیرد می تواند سایق پرخاشگری خود را در حد قابل تحملی کنترل کند . ( همان منبع )
۸- دیدگاه مک دوگال :
سلامت روان شناختی از دیدگاه مک دوگال بایستی بر سه نکته تاکید نماییم . نخست اینکه مک دوگال و یونگ از لحاظ اعتقاد به اهمیت یکپارچگی و وحدت برای بلوغ شخصیت هم عقیده هستند. دوم مک دوگال بر خلاف فروید بلوغ روان شناختی را در قالب وحدت و یکپارچگی تعریف می کند نه افزایش آگاهی و هوشیاری . به عقیده وی مجموع کل فعالیت روانی نیمه هشیار یک فرد سالم و روان نژند یکسان است و تفاوت این دو فقط این است که فرد سالم تعداد تعارضات نیمه هشیار کمتری دارد . سوم مک دوگال ضمن عدم توافق شدید با فروید ، سلامت روان شناختی و رشد شخصیت را یکی می داند . مک دوگال مدافع رسمی روان شناسی غایت نگر است . ویژگی های رفتار هدفمند بنظر وی عبارتند از :
حال این پرسش مطرح میشود که با توجه به اینکه میراگر ویسکوالاستیک وابسته به فرکانس و کرنش بوده و به علت ماهیت زلزله که همراه با تغییر فرکانس و کرنش است و نیز اثرات افزایش دما، چه مدول برشی را در تحلیل و طراحی سازههای مجهز به میراگر ویسکوالاستیک میتوان مورداستفاده قرارداد؟
با توجه به نتایج آزمایشهای انجامشده بروی مواد ویسکوالاستیک مشاهده میگردد که اثرات غیرخطی رفتار آنها بیشتر به دلیل افزایش دمای میراگر بخصوص در کرنشهای بالاتر است. به همین دلیل در منحنی رفتار مواد ویسکوالاستیک پس از گذشت زمان دامنه تنشها یا نیروهای ایجادشده در این مواد به دلیل افزایش دمای آنها کاهش مییابد. همچنین درصورتیکه بتوان از افزایش دمای میراگر به نحوی جلوگیری نمود، رفتار آن اساساً رفتاری خطی میباشد و بهعبارتدیگر در صورت ثابت بودن دما، دامنه تنش ثابت مانده و در فرکانس و دمای معین متناسب با کرنش میگردد.
جهت تعیین مشخصات ماده ویسکوالاستیک میتوان با توجه به نتیجه آزمایشها، دمای محیط بهعلاوه افزایش دمای ناشی از جذب انرژی در ماده ویسکوالاستیک را بهعنوان دمای مبنای طراحی، مورداستفاده قرارداد. محققین این افزایش دما را حدود ۵ تا ۱۰ درجه فارنهایت پیشنهاد نمودهاند. همچنین، مشاهدات تجربی نشان دادهاند که میتوان از تغییر فرکانس بارگذاری صرفنظر نموده و فرکانس مود اصلی سازه را بهعنوان فرکانس محرک در نظر گرفت. یکی از دلایل این امر را میتوان با توجه به شکل (۲-۱۸) که ضریب افزایش دینامیکی را برحسب نسبت فرکانس محرک به فرکانس طبیعی سازه نشان
میدهد، چنین عنوان نمود که افزایش میرایی تنها در محدوده فرکانس اصلی سازه مؤثر است و بیشترین تأثیر را داشته و در سایر محدودهها اثر افزایش میرایی کم اثرتر میشود. بنابراین درنظرگرفتن فرکانس اصلی به نظر معقول میرسد. همچنین جهت تعیین کرنش برشی طراحی پیشنهاد میگردد که از ماکزیمم تغییر مکان نسبی مجاز طبقه که در حقیقت حداکثر تغییر مکان قابل ایجاد در میراگر میباشد، استفاده شود[۵۸].
ضریب افزایش دینامیکی برحسب فرکانس بار وارده به فرکانس طبیعی سیستم مدلسازی [۵۷]
۲-۵-۷-۳ مدلسازی سازههای دارای میراگر ویسکوالاستیک
نتایج حاصل از آزمایشها حاکی است که با بهکارگیری میراگر ویسکوالاستیک در ساختمان، اثرات مودهای بالاتر کاهشیافته و قابل صرفنظر میباشند. بر این اساس نتایج تحلیلهای انجامشده بر اساس مود اول هماهنگی خوبی با نتایج آزمایشگاهی داشتهاند که این امر یکی از نقاط قوت میراگر است که باعث سادگی و سهولت محاسبات میگردد.
رفتار مواد ویسکوالاستیک بهصورت ترکیبی از رفتارهای الاستیک و ویسکوز بیان میشود.برای مواد الاستیک خطی،تنش نرمال عبارت است از:
که در آن E مدول الاستیسیته یا مدول یانگ و ε کرنش محوری است.برای چنین موادی،تنش و کرنش مستقل از زمان هستند این رفتار را میتوان با یک فنر ساده مدلسازی نمود. برای مواد ویسکوز خطی ،نیروی مقاوم متناسب با سرعت حرکت است. رابطه تنش _کرنش برای یک میله با سطح مقطع A و طول L بهصورت زیر بیان میشود:
بهطوریکه c ثابت تناسب و یا ثابت میرایی است. در این شرایط کرنش و تنش به زمان وابسته هستند.
جهت توصیف رفتار دینامیکی مواد ویسکوالاستیک، مدلهای ریاضی متعددی ارائهشده است. در این میان به دو مدل متداول ماکسول[۵۹] و کلوین[۶۰] میتوان اشاره نمود[۵۹].
مدل ماکسول:
در این مدل، ماده بهصورت یک فنر و میراگر خطی بهصورت سری مدل میشود، بهطوریکه تنش در میراگر و فنر برابر و کرنش کل برابر جمع کرنش هریک از آنها میباشد. از این مدل معمولاً در مدلسازی مواد ویسکوالاستیک مایع استفاده میشود.
مدل تحلیلی ماکسول برای مواد ویسکوالاستیک[۵۹]
بهطوریکه و تنش و کرنش خطی فنر و و تنش و کرنش خطی میراگر هستند.
مدل کلوین:
از این مدل معمولاً برای مدلسازی مواد ویسکوالاستیک جامد استفاده میشود و ماده بهصورت فنر و میراگر خطی بهصورت موازی مدل میشود. بهطوریکه کرنش در فنر و میراگر برابر و تنش کل برابر مجموع تنش هریک از آنهاست.
مدل تحلیلی کلوین برای مواد ویسکوالاستیک[۵۹]
مقادیر سختی و میرایی برای مدلسازی این مواد از روابط زیر حاصل میگردند:
(تکراری ۲-۴۳)
(تکراری ۲-۴۴)
که در آن A و h سطح و ضخامت ماده ویسکوالاستیک بوده و فرکانس مود اول سازه میباشد.
در اغلب طراحیها، توزیع میراگرهای ویسکوالاستیک بهطور یکنواخت در طول ساختمان انجام
میگیرند و برخی نیز پیشنهاد توزیع به نسبت تغییر مکان طبقات و یا به نسبت سختی طبقات را دادهاند[۵۸].
۲-۵-۷-۴ روش انرژی کرنشی مودال
حالتی را در نظر بگیرید که در آن میراگرها به تمام طبقات سازه اضافهشدهاند (حالت میرا شده کامل) تحلیلهای گسترده سیستمهای میرا شده کامل نشان میدهند که مقادیر معینی از نسبت میرایی ناشی از اضافه شدن میراگرهای ویسکوالاستیک به سازه، با مقادیر معینی از تغییر نسبی فرکانس اصلی سازه بهواسطه سختی اضافهشده توسط میراگر ویسکوالاستیک تطابق دارد. بهعبارتدیگر چنانچه بهعنوانمثال به سازههای مختلف میرایی معینی توسط میراگر ویسکوالاستیک اضافه گردد، در تمامی آنها نسبت تغییرات فرکانس اصلی سازه، مقدار ثابتی است. این امر بهروشنی در جدول (۲-۲) مشاهده میگردد.
مقادیر نسبت میرایی و تغییرات فرکانس منطبق با آن برای یک میراگر ویسکوالاستیک خاص با فرض میرایی متناسب [۵۷]
نوع ساختمان
(rad/sec)
نسبت میرایی (%)
=۱٫۱
=۱٫۲
=۱٫۳
۱۰ طبقه
۱۷/۷
۰۴/۷
شکل ۴-۵ وابستگی فرکانس جذب انرژی پروب توسط ذره ۱.
مقادیر برای قسمت الف. ب. پ. ت. ث. ح. در واحد های فرکانس هستند.
برای ، یک پروفایل جذب نوعی همراه با جذب توان پروب ماکسیمم به ازای داریم که در آن انحراف بین فرکانس های نوسانگر و پروب است. اگر را به افزایش دهیم، شیب آشکار باریکی را در پروفایل جذب مشاهده خواهیم کرد. جذب صفر در فرکانس مرکز پروفایل نتیجه تداخل ویرانگر بین حالت های نرمال نوسانی سیستم است.
افزایش بیشتر فرکانس اتصالی به ظهور دو پیک در پروفایل جذب توان پروب منجر می شود که به وضوح برای ، در سیستم های اتمی این اثر را دو گانگی آتلر- تاونز می نامند.
ذکر این نکته حائز اهمیت است که میزان اتلاف مرتبط با کاهش انرژی نوسانگر پمپی باید بسیار کوچکتر از باشد تا نوسان ذره ۱ را به طور همدوس تحریک کند. به عبارت دیگر با افزودن نوسانگر پمپی نباید افزایش قابل ملاحظه ای از اتلاف در سیستم وجود داشته باشد. برای مورد شرط قابل مقایسه با این است که میزان انتقال جمعیت از حالت پایه به حالت ناچیز باشد. در هردو موقعیت تجاوز از این شرط مشاهده شفافیت القا شده الکترومغناطیسی را تیره می سازد.
نتیجه مهم دیگر به دست آمده توسط این مدل کلاسیکی، بررسی پراکندگی نوسانگر جرمی مورد استفاده برای تحریک اتم است.در شکل واکنش پراکندگی را برای طراحی کرده ایم. این مقدار با موقعیتی که شفافیت القا شده آشکار تر بوده متناظر است و با توجه به آنچه در شکل دیده می شود پراکندگی مشاهده شده در فاصله فرکانسی که شفافیت القا شده در آن رخ می دهد نرمال بوده و یک شیب بسیار شدیدی دارد. این نتیجه با نتیجه گزارش شده در تشخیص تجربی شفافیت القا شده الکترومغناطیسی مطابقت دارد. همچنین یادآوری این نکته حائز اهمیت است که این پراکندگی نرمال بسیار شدید مسئول انتشار آهسته نور اخیراً مشاهده شده و فریز یک پالس نوری در یک رسانه اتمی است. بنابراین بایستی امکان مشاهده چنین اثرات پراکندگی با ملاحظه جذب در یک محیط متشکل از یک سری” مشابه های اتمی” مکانیکی وجود دشته باشد.
مدل نظری ما تنها مدل کلاسیکی نیست که پدیده های مانند را تحریک می کند. همان طور که قبلاً ذکر شد ، در مدل ما میدان پمپی با یک نوسانگر هماهنگ جایگزین شده است که یک توصیف مکانیک کوانتومی، میدان را برانگیخته می کند. در اکثر توصیفات نظری در رسانه های اتمی، میدان های پمپی و پروب کلاسیکی هستند. بنابراین مشابه کلاسیکی این توصیف فقط شامل یک نوسانگر خواهد بود. ( یک ذره با جرم ). در مدل اخیر، مشخص می شود که از تداخل ویرانگر بین نیرو های نوسانی تحریک کننده حرکت ذره ناشی می شود.
توان پروب جذب
انحراف در واحد فرکانس
پراکندگی
شکل ۴-۶ واکنش های الف. پراکندگی ب. جذبی ب توان پروب انتقال یافته به ذره ۱
برای در یکای فرکانس.
جذب
پراکندگی
شکل ۴-۷ نمودار ضرایب جذب و پراکندگی نرمال مربوط به (در حالت کوانتومی ).
۴-۳ پدیده های مانند در مدار های مزدوج الکترومغناطیسی
یک آزمایش برای مشاهده پیش بینی های بخش قبلی گرچه امکان پذیر است، اما سرراست نیست. با توجه به آن، ما از تشابه بین نوسانگر های مکانیکی و مدار های الکتریکی در اجرای یک آزمایش ساده استفاده می کنیم. مشابه الکتریکی سیستم شکل۴-۳، مدار نشان داده شده در شکل ۴-۸ است که در آن شبکه مداری شامل القاگر و خازن های و نوسانگر پمپی را القا می کند و مقاومت افت های مرتبط با آن نوسانگر را تعیین می کند. اتم با بهره گرفتن از مدار تشدیدی تشکیل یافته توسط القاگر و خازن های و مدل سازی شده است. مقاومت ، نشان دهنده افت تابشی ذاتی از تراز برانگیخته است. خازن که متعلق به هر دو شبکه مداری است، اتصال بین اتم و میدان پمپی را مدل سازی کرده و فرکانس رابی مرتبط با گذار پمپی را تعیین می کند. در این مورد، میدان پروب توسط منبع ولتاژ قابل تنظیم فرکانسی القا می شود.
شبکه مدار مورد استفاده برای مدل سازی اتم تنها یک فرکانس تشدیدی دارد که انرژی تراز اتمی برانگیخته را بیان می کند.یعنی زمانی که نیروی هماهنگ اعمالی مبتنی بر تشدید باشد، احتمال برانگیختگی این مدار به حداکثر خواهد رسید.چون در این مورد ما دو مسیر ممکن جهت انجام این برانگیختگی داریم، مشابه یک اتم سه ترازی گونه را بررسی می کنیم. به عبارت دیگر، نوسانگر متناظر با مشابه اتمی می تواند با ولتاژ اعمالی یا با اتصال به نوسانگر پمپی مستقیماً برانگیخته شود.
شکل ۴-۸ مدار الکتریکی به کار رفته برای بررسی شفافیت القا شده
در اینجا دوباره شفافیت القا شده با تحلیل وابستگی فرکانسی توان انتقال یافته از منبع ولتاژ به مدار تشدیدی بررسی شده است.رابطه بین توان انتقال یافته و ولتاژ به صورت زیر است:
(۴-۱۹)
که در آن و به ترتیب مبین نمایش های مختلط و هستند و خازن معادل ترکیب متوالی دو خازن و است.
(۴-۲۰)
مدار الکتریکی شکل ۴-۹ را که شامل القاگر ، مقاومت و خازن می باشد را در نظر بگیرید.
شکل ۴-۹ مدار ساده الکتریکی
اگر منبع ولتاژ وابسته فرکانسی به مدار اعمال شود، معادله حرکت سیستم به صورت
(۴-۲۱)
(۴-۲۲)
در رابطه فوق، میزان افت بار در مدار و است.
اگر ما و ( در مدل مکانیکی ) انتخاب کنیم و معادلاتی رابا استفاده از روابط قبلی برای جریان های و نشان داده شده در شکل (۴-۸) بنویسیم، سیستم معادلات دیفرانسیلی مزدوج زیر را برای بارهای الکتریکی و می یابیم:
(۴-۲۳)
(۴-۲۴)
در اینجا ( خازن معادل داده شده توسط ترکیب متوالی خازن های و است ) و است .این معادلات با بهره گرفتن از تناظر های نشان داده شده در جدول۲ و با معادله(۱) منطبق هستند.بنابراین هر دو مدل یکسانی را برای شفافیت القا شده توصیف می کنند.
جدول۱ . تناظر بین پارامترهای الکتریکی و مکانیکی آزمایش مشابه کلاسیکی پدیده
به منظور تسهیل معاملاتی و رفاه معامله گران و جذب حداکثری معاملات از بازار سرمایه، اکثر سامانه های معامله گر دارای شعبات مختلف در سراسر دنیا می باشدکه هیچ تفاوت معاملاتی بین شعبات و شعبه مرکزی وجود ندارد. برای مثال سامانه ICE دارای سه شعبه در اروپا ، آمریکا و کانادا می باشد ولی این سامانه در اروپا و در کشور انگلستان مستقر است.
بند۷- کشورهای دخیل در انتقال نفت و گاز معامله کدام هستند
در این شرایط ، دو حالت کاری قابل تشخیص است:
تحویل نفت و گاز بصورت منقطع(BATCH)
در این حالت که معمولا برای نفت خام۱۳۹و میعانات گازی صادق است، حمل محموله معمولا توسط کشتی انجام میشود، نفتکشهای تجاری۱۴۰ ، کشتیهای غول پیکر و عظیم الجثه ای هستند که ظرفیت بارگیری آنها بیش از ۰۰۰/۲۰۰تن متریک است. هزینه حمل با نفتکشها بسیار پایین تر از حمل با قطار و کامیون و در حد ۲سنت آمریکا برای هر گالن۱۴۱ است. مطابق کنوانسیون حقوق دریاها۱۴۲، کلیه کشتیهای تجاری، می بایست در یک کشور ثبت شوند۱۴۳. به این کشور، کشور صاحب پرچم۱۴۴می گویند. کشتیها در دریای آزاد، تحت صلاحیت قضایی کشور صاحب پرچم قرار دارند۱۴۵کشتیها می بایست پرچم را برای شناسایی هویت خود، همواره بر روی عرشه خود ، بر افراشته نگه دارند. در مورد کشتیها ممکن است کشور سازنده کشتی، کشور مالک کشتی، کشور اجاره کننده کشتی، کشور مالک محموله و کشور صاحب پرچم کشورهای متفاوتی باشد و تعیین میزان اولیه متعاملین برای دخالت این کشورها در پروسه حمل و نقل مبیع، راه گشای کشف اراده ضمنی متعاملین خواهد بود.
انتقال نفت و گاز از طریق خطوط لوله پیوسته(continous)
در این حالت که اغلب برای انتقال گار طبیعی انتخاب می شود، موضوع معامله یا بصورت مستقیم و یا غیرمستقیم(سوآپ) و از درون شبکه لوله های قطور کار گذاشته شده زیر زمین یا زیر دریا، بین کشورهای تولید کننده(که الزاماً طرف معاملاتی فروشنده ، در قرارداد الکترونیکی نیست) و خریدار(که معمولاً مصرف کننده نهایی است) منتقل شده و به خریدار تحویل می شود.
روش مستقیم، روش معمولی انتقال است که متصدی حمل بطور معمول استفاده می کند و یک خط لوله انتقال فیزیکی، بین مبدا و مقصد ، وجود دارد و هر مقدار و یا هر ترکیب درصدی که در لوله نفت و یا گاز پمپ می شود، در انتهای خط به تحویل به مشتری می شود.
روش غیر مستقیم یا روش معاوضه ای (سوآپ)، بدین صورت است که متصدی حمل با کشورها در طول مسیر انتقال مذاکره می کند و بجای اینکه در کل کشورهای واسطه یک خط لوله فیزیکی وجود داشته باشد و در تمام این مسیر خط لوله احداث شود، کشور واسطه در یک مرز قلمرو خود، نفت یا گاز را از متصدی حمل تحویل می گیرد و به مصرف می رساندو در نقطه مرزی دیگر، نفت یا گاز با همان مقدار و با همان ترکیب درصد از محصولات پالایشی خود را تحویل متصدی
حمل می دهد حق الزحمه ای از این بابت دریافت می کند. مثلا برای انتقال گاز ترکمنستان به خلیج فارس، ایران ، گاز ترکمنستان را در شمال ایران تحویل می گیرد و به مصرف استانهای شمالی خود می رساند و بجای آن، به همان مقدار گاز به مشتریان ترکمنستان در خلیج فارس تحویل میدهد و حق الزحمه هم دریافت می کند.
در انتقال پیوسته، کشورهای واسطه ای که در مسیر انتقال نفت و گاز هستند(مخصوصا در روش معاوضه ای)می توانند در تعیین ضمنی قانون حاکم بر قرارداد، بسیار تعیین کننده باشد. با شناخت و تعیین کشورهای مسیر انتقال موضوع معامله و تعیین درجه اهمیت هریک؛ از طریق طول خط انتقالی که در هر کشور وجود دارد و نهایتا تعیین اینکه متعاملین چقدر در انتخاب مسیر انتقال و انتخاب کشورهای واسطه ای در مسیر انتقال اطلاع و یا توافق داشته اند، می توان به توافق ضمنی و اراده پنهان متعاملین بیشتر پی برد.
لذا با تعیین دقیق پاسخ پرسشهای فوق، و بررسی تعمق روابط متعاملین با کشورهای مربوطه، میتوان اراده ضمنی و توافق پنهان متعاملین را، در صورت وجود کشف و استنباط نمود.
تعیین قانون حاکم با بررسی عوامل ارتباط با قرارداد
در حالتی که تعیین قانون حاکم بر قرارداد بطور مستقیم یا غیر مستقیم(ضمنی)از متن قرارداد و توافقات متعاملین میسر نباشد، با توصیف ۱۴۶قرارداد و تعیین عوامل ارتباط، سعی می شود تا برای قرارداد منعقده، یک قانون و یا نظام حقوقی که بیشترین ، نزدیکترین و قویترین ارتباط را با قرارداد داشته باشد، تعیین نمود.
در مرحله توصیف، قانون مقر محکمه ای که رسیدگی در آن جریان است، حاکم بوده و توصیف بر مبنای آن صورت می گیرد.۱۴۷
در قراردادهای بین المللی الکترونیکی نفت و گاز، که ماهیتادر طبقه قراردادهای بیع بین المللی کالا طبقه بندی می شوند، بین مرحله انعقاد قراردارد و مرحله اجرای قرارداد می بایست قائل به تفکیک شد.
در مرحله انعقاد، که مسائل شکلی و نحوه تشکیل قرارداد و ضمیمه شدن حقوقی قبول به ایجاب را پوشش می دهد، معمولاً قانون مقر سامانه معامله گر حاکم است. علت این امر را در قوانین ملی کشورها می توان جستجو نمود که قراردادها را از نظر شکلی تابع قانون محل انعقاد عقد دانسته اند مثلا در قراردادهای معامله شده در سامانه ICE که در مقر اصلی لندن مستقر است، قانون انگلیس حاکم بر آن خواهد بود.
برای حالتیکه به قانون حاکم بر قرارداد در مرحله اجرا، در متن قرارداد بین المللی الکترونیکی نفت و گاز اشاره ای نشده باشد، عوامل ارتباط زیر را می توان مورد ملاحظه قرار داد:
گفتار۱- محل مذاکرات پیش از عقد
در مورد قراردادهای بین المللی الکرونیکی نفت و گاز، مذاکرات پیش از عقد معمولا در محیط سامانه معامله گر و از طریق فضای مجازی انجام می شود. فروشندگان ، کلیه اطلاعات مورد نیاز خریداران را طی قراردادهای استاندارد فروش، در معرض بازدید خریداران قرار می دهند و خریداران با اتکا به همین شرایط تثبیت قراردادی، فارغ از این جزئیات، تمرکز خود را معطوف به قیمت روز و پیش بینی صحیح نوسازان بازار و نوسانات آینده قیمت نفت و گاز می نمایند. لذا محل این مذاکره می تواند محل استقرار فیزیکی (سخت افزار)سامانه معامله گر تلقی گردد. بطور مثال برای سامانه الکترونیکی ICE ، این مکان کشور انگلیس می باشد.
گفتار۲- محل انعقاد قرارداد
همانگونه که قبلاً نیز ذکر گردید محل انعقاد عقد در قراردادهای بین المللی الکترونیکی نفت و گاز، محل استقرار فیزیکی(سخت افزار)سامانه الکترونیکی معامله گر می باشد.
این مورد از آنجا ناشی می شود که معامله گران در محیط فضای مجازی ، فاقد هرگونه عنصر مکانی تثبیت شده می باشند. خریداران با رایانه های شخصی خود، در حین مسافرت با قطار ، کشتی ، هواپیما و اتومبیل شخصی، بطور الکترونیکی دعوت به ایجاب، ایجاب متقابل، قبول و یا قبول مشروط را اعلام و ارسال نموده و فروشندگان نیز در هرکجای دنیا با هرگونه وضعیت و موقیت جغرافیایی، می توانند قبول را دریافت و مطالعه نمایند. لذا انتساب موقعیتهای محدود سنتی مثل مکان تجارت اصلی معامله گران نمی تواند وضعیت های پیچیده معاملاتی امروزه را توصیف نماید. مثال زیر شاید بتواند مقداری از پیچیدگی معاملاتی اینگونه قراردادها را تشریح نماید. درنظر بگیرید یک خریدار(واسط یا دلال)چینی الاصل برای یک شرکت چند ملیتی که ماهیتا هلندی است ولی دفتر مرکزی آن در بایرن آلمان است کار می کند، و این چینی در دفتر فرعی دوبی در امارات متحده عربی فعالیت می کند، مقدار دو میلیون نفت برنت (انگلیس) را توسط سامانه معامله گر Globex ، مستقر در نیویورک آمریکا، در حالیکه درون یک کشتی با پرچم کشور اروگوئه در حال مسافرت است و درحال عبور از تنگه هرمز که تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است، برای تحویل به پالایشگاهی در ونزوئلا خرید می نماید. چگونه می توان نزدیک ترین و موثر ترینمکان نسبت به این قرارداد الکترونیکی را از بین کشورهای چین-هلند-آلمان-امارات متحده عربی –انگلیس-آمریکا-اروگوئه-جمهوری اسلامی ایران-ونزوئلا تشخیص داد؟
لذا محل انعقاد قرارداد الکترونیکی را محل استقرار فیزیکی (سخت افزار) رایانه معامله گر مرکزی فرض می نمایند. چرا که کلیه تراکنشهای معاملاتی ، اعم از مذاکرات پیش از عقدیا در حین عقد قرارداد، در حافظه دائمی این رایانه ذخیره دائم میشودو از روی آن قایل بازخوانی و بازیافت می باشد. لذا محل ثبت و محل انعقاد قرارداد در مکانی فرض میشود که این رایانه مرکزی در آنجا مستقر می باشد.
گفتار ۳- محل اجرای عقد
محل اجرای عقد در قراردادهای بین الملی الکترونیکی نفت و گاز به دو حالت تفکیک می شود. حالت اول، حالتی است که انجام موضوع قرارداد که همان بیع نفت و گاز است، با تبادل مبلغ معامله (ثمن معامله) انجام یافته تلقی میگردد. این مورد در حقوق کشورهایی حقوق نوشته ۱۴۸مثل ایران و فرانسه ۱۴۹صادق است. پرداخت وجه در معاملات بین المللی نفت و گاز معمولا با بهره گرفتن از درگاه های پرداخت الکترونیکی در سامانه انجام می شود. این درگاه با حسابهای کاربری الکترونیکی شخصی معامله گران که سامانه معامله گر برای افراد گشایش می کند، فعالیت می نماید. وجوه خریداران به حساب سامانه معامله گر مرکزی واریز می شود و حساب کاربری خریدار در سامانه به همان مبلغ شارژ می گردد. خریدار با بررسی مبالغ و قراردادهای قابل معامله و شرایط معاملاتی آنها، معاملات مورد نظر و مبالغ مربوطه را انتخاب و تایید می نماید و سامانه معامله گر مرکزی ، متناسب با معاملات نهایی تأیید شده، از حساب کاربری خریداران کسر می نماید و به حساب کاربری فروشنده اضافه می نماید. در پایان معاملات، خریداران و فروشندگان موجودی حسابهای کاربری خود در سامانه معامله گر را بطور الکترونیکی ، به حساب بانکی خود منتقل می کنند. لذا در حالت نخست، محل اجرای عقد را باید محل استقرار معامله گر تلقی نمود چرا که ملاک اجرای عقد، محل پرداخت ثمن است و پرداخت ثمن نیز ، در تراکنش بین حسابهای درون سامانه معامله گر انجام شده است. لذا محل اجرای عقد، محل استقرار فیزیکی سامانه معامله گر است که کلیه تراکنشها درون حافظه دائمی آن ثبت و ذخیره دائم می شود.
در حالت دوم، که در کشورهای حقوق نانوشته(کامن لا۱۵۰)مثل انگلیس متداول است، انجام بیع، منوط به قبض مبیع و تسلیم کالا به خریدار است۱۵۱۹ و معامله زمانی انجام شده تلقی میشود که مبیع طبق شرایط مندرج در قرارداد، به خریدار تحویل می شود. در قراردادهای بین المللی نفت و گاز این مورد بدین معنی است که محل اجرای قرارداد ، محلی است که بطور فیزیکی نفت و گاز در آنجا تحویل به خریدار می شود. این مکان بنا بر شرایط معاملاتی می تواند مکانهای مختلفی باشدکه به توافق معامله گران بستگی دارد و در قرارداد ذکر میشود. در مورد نفت خام ، مراکز انبارش و آماده سازی اولیه وجود دارد که فروشندگان ، نفت خود را به آن ترمینالها تحویل می دهند و با انجام معامله ، خریداران مقدار نفت معامله شده را از سامانه فروشنده تحویل می گیرند. لذا مکان تحویل نفت خام به متصدی حمل خریدار که مکان ترمینال های انبارش و ذخیره سازی نفت خام می باشد ، مکان اجرای قرارداد در این حالت می باشد.
در مورد گاز طبیعی، وضعیت متفاوتی حاکم است. گاز طبیعی معمولا از طریق لوله به خریدار تحویل می شود. این مورد گاهی اوقات برای نفت خام نیز بکار می رود و نفت خام از طریق لوله به خریدار تحویل می شود. در این حالت ، در اغلب اوقات برای انتقال نفت یا گاز از شبکه لوله های استیجاری استفاده می نماید و گاهی اوقات نیز روش معاوضه ای(سوآپ) مورد استفاده قرار می گیرد. در هر دو صورت ، نفت یا گاز در مرزهای حاکمیتی به وی تحویل می شود و لذا محل اجرای قرارداد، در این حالت ، کشور خریدار نهایی نفت و گاز می باشد.
گفتار ۴- مبدا و منشاء اولی نفت و گاز
منشاء اولیه نفت و گاز بدین معنی است که نفت خام یا گاز طبیعی معامله شده ، در کدام کشور استخراج شده است و یا در کدام کشور مورد پالایش اولیه (در مورد نفت خام) قرار گرفته است و یا
عملیات شیرین سازی(برای گاز طبیعی) در کدام کشور انجام شده است. در اغلب قریب به اتفاق موارد، کشور استخراج کننده با کشور پالایش کننده یا شیرین کننده، یکی و یکسان است. لیکن در اندک مواردی ممکن است مرحله استخراج در یک کشور(مثلا در قطر) و عملیات پالایش (و یا شیرین سازی) به دلایل فنی و عملیاتی، در یک کشور دیگر(مثلا عمان یا یمن)انجام می شود. در چنین حالات نادری، در تعیین کشور منشاء نفت و گاز ، می بایست دقت بیشتری نمود و بررسی نمود که کدام کشور موثرترین و حیاتی ترین نقش را در تولید و استاندارد سازی اولیه نفت و گاز ایفا نموده است. هرچند که کشور محل استخراج، همواره گزینه ارجح برای این حالات است.
گفتار۵- اقامتگاه متعاملین
در قراردادهای بین المللی الکرونیکی نفت و گاز، نقش و ماهیت وجودی فروشنده بسیار ناچیز و کمرنگ است و سامانه معامله گر با در اختیار قرار گرفتن شرایط معاملاتی نفت و گاز، جانشین فروشنده شده و با خریدار معامله می کند. در این حالات، به نوعی می توان سامنه معامله گر را ماهیتا، در نقش فروشنده تلقی نمود چرا که فروشنده واقعی با اعلام قیمت مورد نظر خود و محدوده نوسان قیمت قابل قبول ، به سامانه معامله گر ، از مسیر انجام معامله کنار رفته و رایانه مرکزی ، با خریداران مذاکرات را انجام داده و معامله نهایی را تایید می نماید. لذا در مورد اقامتگاه متعاملین، اقامتگاه فروشنده واقعی، تأثیر چندانی بر معامله ندارد. در مورد خریداران وضعیت متفاوتی حاکم است. خریداران یا مصرف کننده نهایی هستند که بطور مستقیم وارد بازار شده و مورد نیاز خود را خرید می نمایند که البته این مورد کمتر اتفاق می افتد. در اغلب اوقات خریداران نفت و گاز، در بورسهای نفت و انرژی، واسطه ها و دلالهایی هستند که بواسطه سرمایه و توان مالی شرکت خود وارد این بازارها می شوند و از این بازارها به عنوان بزارهایی برای سرمایه گذاری و سوداگری استفاده می نمایند. این واسطه ها با خرید قراردادهای الکترونیکی آتی نفت و گاز به قیمت پایه و به سررسید چند ماهه، به انتظار نوسانات قیمت در بازار می نشینند و نزدیک به تاریخ سررسید قرارداد و تحویل فیزیکی نفت و گاز، آنرا با قیمت بالاتر مجددا در بورس به فروش می رسانند و از این طریق کسب درآمد و سوداگری می نمایند. در این حالات برای تعیین اقامتگاه قانونی خریداران، می بایست به اظهارات نامبردگان در مراحل ثبت نام در سامانه معامله گر مراجعه نمود و با تفکیک خریداران نهایی از خریداران واسطه ای ، اقامتگاه قانونی خریدار را تعیین نمود.
گفتار۶- تابعیت متعاملین
مطابق مطالب گفته شده در مورد اقامتگاه متعاملین، تابعیت فروشنده و خریدار می بایست با در نظر گرفتن این مورد تعیین شود که فروشنده یا خریدار مستقلا برای خود و مصرف خود معامله می نماید یا اینکه بطور واسطه ای و بخاطر سوداگری وارد معامله شده و قصد مصرف نهایی نفت یا گاز معامله شده را ندارد. اشخاص حقیقی، مطابق قواعد حقوق بین المللی خصوصی ، تابع دولت متبوعشان است و افراد حقیقی تابعیت دولتی را دارند که برای آنها گذرنامه (passport)صادر نموده است. البته تشخیص دولت متبوع در مورد افراد چندتابعیتی دارای پیچیدگیهای خاص خودش است و در این حالات با بررسی اوضاع و احوال زندگی روزمره و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی فرد، تابعیت موثر از بین دو یا چند تابعیت برای فرد احراز می شود.
در مورد اشخاص حقوقی چندین حالت متفاوت برای تشخیص تابعیت اشخاص حقوقی در حقوق بین الملل خصوصی وجود دارد. مکام ثبت شرکت، مکان دفتر مرکزی شرکت، مکان تجاری شرکت(که به معنی مکانی است که بیشترین و مهمترین امور تجاری شخص حقوقی در آنجا انجام میشود)تابعیت مالکین(سهامداران)شرکت و یا تابعیت هیئت مدیره شرکت از جمله گزینه های مطرح برای تابعیت شرکتهای حقوقی است که البته از بین آنها ، مکان ثبت شرکت، بیشتر مورد استناد قرار گرفته است.
گفتار ۷ – مرکز تجارت متعاملین
مرکز تجارت ، بنابر تعریف به مکانی گفته می شود که شخص در آن مکان ، امور تجاری خود را انجام می دهد. مثلا یک شرکت تولید کننده در کشور کانادا به ثبت رسیده است ولی دارای یکسری کارخانجات تولیدی در کشور چین است. لذا مرکز تجارت این شرکت کانادایی کشور چی است. و یا مثلا یک شرکت چند ملیتی ، دارای یکسری قرادادهای سرمایه گذاری دراز مدت نفتی در کشور عربستان است. اذا مرکز تجارت این شرکت چند ملیتی، کشور عربستان محسوب می شود.
مرکز تجارت افراد حقیقی، معمولا همان مکان دفتر تجاری آنها است که در زمان ثبت نام به سامانه معامله گر معرفی می نمایند. ولی در مورد اشخاص حقوقی، می بایست این نکته در نظر گرفته شود که شرکت معامله گر، یک شرکت مستقل است یا اینکه در زنجیره شرکتهای چندملیتی ، شرکت اصلی، (مادر) است یا اینکه تابعه و فرعی (دختر) نامیده میشود. بی شک، در حالتیکه شرکت معامله گر در بورس نفت، شرکت فرعی (دختر) باشد، باید علاوه بر مرکز تجارت خودش، مرکز تجارت شرکت اصلی(مادر) نیز مورد بررسی قرار بگیرد.
گفتار ۸ – مقر اصلی سامانه رایانه ای معامله گر
سامانه های رایانه ای معامله گر در بورساهای نفت و گاز، از محیط اینترنت برای ارتباطات بین خود و مشتریان استفاده می کنند. لذا معامله گران از سراسر دنیا بطور یکسان به امکانات این سامانه ها دسترسی دارند و یا سهولت هرچه تمام تر به معامله در این سامانه ها می پردازند. و این نکته شاید اصلی ترین دلیل مقبولیت و اشاعه گسترده این نوع معامله در سراسر دنیا بوده است. مثلا سامانه بورس انرژی ICE که در انگلیس واقع است، همان امکانات و تسهیلاتی را برای یک شهروند انگلیسی در شهر لندن فراهم می نماید که برای یک شهروند آفریقای جنوبی در ژوهانسبورگ که به معامله با این سامانه پرداخته است. لیکن برای ایجاد تسهیلات معاملاتی برای مشتریان از جمله رد و بدل نمودن اسناد خرید و وجوه معاملاتی، سامانه های معامله گر معمولا دارای دفاتر و شعبات فرعی در مراکز مهم تجاری دنیا هستند بطور مثال سامانه ICEدارای دفاتر نیویورک ،شیکاگو، سنگاپور میباشد.
علیرغم اینکه قرارداد بین المللی الکترونیکی نفت و گاز در دفتر اصلی یا دفتر فرعی سامانه معامله گر ،معامله شده است ،مقر اصلی سامانه معامله گر یعنی همان که سخت افزار سامانه بطو رفیزیکی در آنجا مستقراست ،میتواند از عوامل ارتباط برای تعیین قانون حالکم براین نوع از قراردادهای الکترونیکی باشد
گفتار ۹- مقر دادگاه یادیوان داوری توفق شده برای حل و فصل اختلافات قراردادی
درقراردادهای تجاری،معمولا طی شرط داوری ۱۵۲نحوه تقسیم قرارداد و حل و فصل حقوقی اختلافات فی مابین تعیین میگردد درقراردادهای بین المللی الکترونیکی نفت وگاز ،این مهم معمولا انجام میشود و دیوان داوری مشخصی برای حل و فصل اختلافات تجاری متعاملین تعیین میگرددالبته لازم به ذکر است که تعیین دیوان داوری در متن قرارداد ،الزاما نباید به معنی تعیین قانون حاکم برقرارداد نیز تلقی گردد و دیوان داوری تعیین شده ،میبایست پس از احراز صلاحیت رسیدگی به موضوع تعینن قانون بانظام حقوقی حاکم بر قرارداد بپردازد .مقر دادگاه یا دیوان داوری رسیدگی کننده به حل وفصل اختلافات قرارداد ،مکان استقرار دادگاه یادیوان یا مرکز داوری است که درقرارداد انتخاب شده است مثلا درمتن قرارداد چنانچه مرکزی بین المللی حل و فصل دعاوی سرمایه گذاری (اکسید )به عنوان مرجع حل و فصل دعاوی انتخاب شده باشد مقراصلی این دیوان که درو اشنگتن واقع است مورد توجه بوده لذا کشور امریکا به عنوان یکی از کشورهای مرتبط با قرارداد تلقی میگردد لازم به ذکر است قانون حاکم بر داوری به مواردقانون حاکم بر آئین نامه داوری ،قانون حاکم بر ماهیت اختلاف و قانون حاکم بر شناسائی و اجراء رای داوری تفکیک میشود.۱۵۳
گفتار ۱۰- محل تحویل (تسلیم)نفت و گاز به خریدار
این مورد که در قسمت محل اجرای عقد نیز توضیح دادشد ،به دوحالت قابل تفکیک است حالتی که نفت و گاز بطور محموله ای از طریق پایانه های دخیره سازی نفت و گاز به خریدار یا متصدی حمل وی تحویل میشود .دراین حالت ،مکان پایانه دخیره سازی نفت و گاز ،محل تحویل کالا به خریدار و محل انتقال مسئولیت قانونی از فروشنده به خریدار است .این مورد (انتقال مسئولیت )درحالتهایی که خسارت سنگین زیست محیطی ناشی ازنشت نفت خام دریا رخ میدهد بسیار حساس است و بار مالی سنگینی ببار دارد.
درحالتی که نفت و گاز با خط لوله به خریدار تحویل میشود معمولااین تحویل در سرحد قلمرو حاکمیتی خریدار و درنقاط مرزی کشور خریدار تحویل آن می شود لذا محل تحویل نفت و گاز ،همان کشورخریدار نهایی و مصرف کننده نهایی نفت و گاز میباشد.
زمان بندی کارها یک فرایند کلیدی است که هدف آن، اجرای درخواست های وارد شده به سیستم، بروی منابع، به شیوه ای کارآمد، با در نظر گرفتن سایر خصوصیات محیط ابر می باشد. زمان بندی کارها، ماشین های مجازی را به عنوان واحدهای زمان بندی، جهت تخصیص منابع فیزیکی ناهمگون برای اجرای کارها در نظر می گیرد. هر ماشین مجازی یک واحد انتزاعی از ظرفیت های محاسباتی و ذخیره سازی تهیه شده در ابر می باشد. زمان بندی درست می تواند روی عملکرد سیستم تاثیر بسیار خوبی داشته باشد. الگوریتم زمان بندی کارا می تواند نیازمندی های کاربر را برآورده کند، و بهره وری منبع را بهبود بخشد، به موجب آن عملکرد کلی محیط ابرهای محاسباتی را افزایش می دهد]۳۴.[
۲-۳-۲ الگوریتم های زمان بندی در ابرهای محاسباتی
مسئله زمان بندی کارها به معنای نگاشت و تعیین ترتیب اجرای کارها بر روی منابع موجود است، به گونه ای که یک یا چند معیار کارآیی بهینه شوند. این مسئله جزو مسائل شناخته شده NP-کامل محسوب می گردد.
بنابراین هیچ الگوریتم شناخته شده با مرتبه زمانی چندجمله ای وجود ندارد، که بتواند جواب بهینه ای برای این مسئله پیدا کند. علاوه براین، مسئله زمان بندی در سیستم ابرهای محاسباتی به دلیل برخی از خصوصیات خاص آن همچون ناهمگونی، استقلال، و پویایی منابع، به مراتب پیچیده تر از سیستم های سنتی است. تحقیقات زیادی بر روی مسئله زمان بندی کارها در سیستم ابرهای محاسباتی انجام گرفته که در ادامه برخی از آنها را مورد بررسی قرار خواهیم داد. الگوریتم های زمان بندی ارائه شده به دو دسته پویا و ایستا تقسیم می گردند، مزیت الگوریتم های ایستا در آن است که می توانند با بهره گرفتن از امکان رزرو پیشاپیش منابع، مانع از ایجاد تاخیر در اجرای کارها گردند. معمولا هدف الگوریتم های ارائه شده حداقل کردن زمان اجرای برنامه است، بدون اینکه هیچ تضمین خاصی در مورد سقف زمان اجرا به کاربر داده شود (زمان بندی حداکثر تلاش). اما مسئله هنگامی پیچیده تر می شود که بحث کیفیت خدمت نیز مطرح گردد. در این مسئله، محیط ابرهای محاسباتی از چندین عرضه کننده تشکیل می گردد که هریک منابعی را در اختیار کاربران قرار می دهند. هریک از این منابع قادرند یک یا چند کار را با کیفیت خدمت متفاوت (همانند زمان اجرا، امنیت و قیمت متفاوت) اجرا نمایند. در زمان بندی مبتنی بر کیفیت خدمت، زمان بند باید به گونه ای عمل کند که حداقل کیفیت خدمت موردنیاز کاربر برآورده شود. به عنوان مثال کاربر مایل است که کارهای وی قبل از مهلت معین و با حداقل قیمت اجرا شود. اکنون زمان بند باید با توجه به زمان اجرا و قیمت پیشنهادی هر منبع برای هریک از کارها، منابع را به گونه ای انتخاب کند که کل کار در مهلت تعیین شده پایان یابد و قیمت نیز حداقل گردد. نکته ای که به پیچیدگی مسئله می افزاید این است که نحوه محاسبه کیفیت خدمت کل برنامه از روی کیفیت خدمت هر کار برای معیارهای مختلف، متفاوت است. به عنوان مثال برای قیمت برابر با حاصل جمع قیمت کارها، برای زمان اجرا برابر با زمان طولانی ترین مسیر بین کار ابتدایی و پایانی (مسیر بحرانی) برنامه، و برای قابلیت اطمینان برابرحاصل ضرب قابلیت اطمینان هر کار است. همان طور که قبلا نیز اشاره شد، این مسئله جزو مسائل چند هدفه یا چند معیاری می باشد و به دلیل پیچیدگی مسئله، الگوریتم های چندانی برای آن پیشنهاد نشده است. علاوه براین، اکثر محققین از روش های فوق ابتکاری همانند الگوریتم های ژنتیک برای حل آن استفاده کرده اند که زمان اجرای آنها معمولا طولانی است. اما به دو دلیل برای حل این مسئله نیاز به الگوریتم هایی داریم که زمان اجرای کوتاهی داشته باشند. دلیل اول آن است که در محیط های پویا همانند سیستم ابرهای محاسباتی، وضعیت منابع به سرعت تغییر می کند. بنابراین چنانچه زمان اجرای الگوریتم زمان بندی بالا باشد، ممکن است در این مدت وضعیت بسیاری از منابع تغییر کرده و از دسترس خارج شده باشند. دلیل دیگر آن است که معمولا زمان اجرای کارها یکی از پارامترهای مهم کیفیت خدمت برای کاربران است، و در بسیاری از موارد مهلت زمانی مشخصی برای اجرای برنامه وجود دارد. لذا بالا بودن زمان اجرای الگوریتم زمان بندی، باعث بالا رفتن زمان کل اجرای کار می شود که ممکن است باعث اجرا نشدن کار در مهلت مقرر شود. بنابراین به نظر می رسد برای حل این مسئله باید به دنبال الگوریتم های ابتکاری با مرتبه زمانی مناسب، و زمان اجرای کوتاه باشیم. از طرف دیگر، بسیاری از محققین از مدل زمان بندی ایستا برای زمان بندی مبتنی بر کیفیت خدمت استفاده کرده اند. با توجه به اینکه رزرو پیشاپیش منابع روش مناسبی برای تضمین کیفیت خدمت موردنیاز کاربران می باشد، به نظر می رسد زمان بندی ایستا کارآیی بهتری برای زمان بندی مبتنی بر کیفیت خدمت داشته باشد.
در خصوص مسئله زمان بندی، راهکارهای متعددی ارائه شده است: الگوریتم حریص[۳۹] ، دوره گرد[۴۰]، سیستم صف[۴۱]، رزرو پیشرفته و پیش بینی زمان بندی[۴۲]. اغلب این الگوریتم ها معیارهایی همچون، نرخ بهره وری استفاده از منابع، توازن بار و لزوم پاسخ دهی سریع به درخواست ها را در نظر نمی گیرند.
برای حل مسائل NP- کامل اغلب از الگوریتم های تکاملی و مکاشفه ای گوناگون استفاده می شود. برای حل مسائل زمان بندی در محیط های توزیع شده نیز از الگوریتم هایی مانند: Simulated Annealing، Tabu Search و Genetic algorithm بهره گرفته شده است]۸.[
الگوریتم های زمان بندی پارامتر های مختلفی، از قبیل سرعت، میزان بهره برداری از منبع، هزینه، عملکرد، مقیاس پذیری، قابلیت اطمینان، مدت زمان اجرا، دسترس پذیری و نرخ موفقیت زمان بندی را دارند]۳۴[.
حال به بررسی جنبه هایی از مسئله می پردازیم که بر روی فرایند زمان بندی تاثیر می گذارند:
اولین ویژگی در فرایند زمان بندی، تعدد معیارها است که بر این اساس مسائل زمان بندی به دو گروه تقسیم می گردند:
-
- تک معیاره: بهینه سازی تنها برای یک معیار صورت می پذیرد.(معمولا زمان اجرا)
-
- چند معیاره: زمان بند سعی می کند چندین معیار را به طور همزمان بهینه نماید.
بدیهی است که زمان بندی چند معیاره به مراتب پیچیده تر بوده ونیاز به استفاده از روش های بهینه سازی چند هدفه دارد. ویژگی بعدی میزان پویایی زمان بندی است، این ویژگی به رابطه بین فرایند زمان بندی و اجرای کار می پردازد. بدین معنا که آیا زمان بندی پیش از اجرای کار صورت می پذیرد، یا به طور همزمان با آن. براین اساس روش های زمان بندی به سه دسته تقسیم می گردند:
-
- پویا: در این روش زمان بندی هر کار زمانی صورت می پذیرد که آماده اجرا باشد.
-
- ایستا: در این روش پیش از شروع کار، زمان بندی به طور کامل صورت می پذیرد.
-
- زمان بندی ترکیبی: این روش ترکیبی از دو روش فوق است. به این معنا که زمان بندی قسمتی از کار از پیش صورت می پذیرد، و به محض اتمام این قسمت، زمان بندی قسمت بعدی آغاز می گردد.
آخرین ویژگی که مورد بررسی قرار می گیرد، امکان رزرو پیشاپیش منابع است. بسیاری از سیستم های فعلی کارها را به سیستم های مدیریت منابع محلی ارسال می کنند که برمبنای سیستم های صف بندی استاندارد عمل می نمایند. بدین معنا که سیستم محلی تضمین می کند که کار در اولین فرصت ممکن اجرا خواهد شد، اما زمان اجرای آن بستگی به بار محلی سیستم دارد و به طور دقیق مشخص نیست (سیستم های مبتنی بر حداکثر تلاش). اما سیستم های جدیدتر، مجهز به امکان رزرو پیشاپیش منابع هستند؛ بدین معنا که کاربر قادر است منابع مورد نیاز خویش را از پیش درخواست نماید و آنها را با اطمینان بالایی در بازه زمانی تعیین شده دریافت نماید.
یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار بر روی الگوریتم های زمان بندی کارها، ویژگی های منابعی است که کارها بر روی آنها اجرا می گردند. از لحاظ تنوع، منابع به دو دسته تقسیم می گردند:
-
- منابع همگون: در این مدل کلیه منابع ویژگی های ایستا و پویای یکسانی دارند (یعنی نوع، کارآیی، بار و … آنها مشابه است).
-
- منابع ناهمگون: در این مدل منابع مختلف، دارای ویژگی های متفاوتی هستند.
ناهمگونی منابع خود به دو گروه تقسیم می شود. در مدل تک نوعی، کلیه منابع از یک نوع یکسان هستند (مثلا از نوع منابع محاسباتی) و تفاوت آنها در ویژگی های آنها، همچون سرعت پردازنده و یا اندازه حافظه اصلی می باشد. اما در مدل چند نوعی، نوع منابع با یکدیگر متفاوت است، به عنوان مثال منابع محاسباتی، ذخیره سازی و یا شبکه ای. بیشتر الگوریتم های زمان بندی موجود بر روی منابع ناهمگون از نوع منابع محاسباتی متمرکز بوده اند.
دومین ویژگی در طبقه بندی منابع، نحوه اجرای کارها است که بر این مبنا منابع به دو دسته تقسیم می گردند:
-
- غیر چند برنامه ای: در این مدل زمان بند در هرلحظه تنها می تواند یک کار را به یک منبع محاسباتی ارسال نماید.
-
- چند برنامه ای: در این مدل زمان بند قادر است چندین کار را به طور همزمان بر روی یک منبع محاسباتی زمان بندی نماید.
از آنجا که بیشتر سیستم های فعلی، بر پایه سیستم های مدیریت منابع محلی بنا شده اند که از مدل غیر چند برنامه ای حمایت می کنند، تقریبا تمامی الگوریتم های زمان بندی کارها، بر پایه مدل غیر چند برنامه ای هستند.
کار الگوریتم های زمان بندی در ابرهای محاسباتی را می توان به دو گروه اصلی طبقه بندی کرد. الگوریتم حالت دسته ای برنامه ریزی اکتشافی (BMHA) و حالت برخط الگوریتم های اکتشافی. در BMHA، کار ها در مجموعه ی زمانی که به سیستم می رسند در صف جمع آوری می شوند. الگوریتم زمان بندی پس از یک دوره ثابت از زمان شروع خواهد شد.
نمونه های اصلی از الگوریتم هایی که بر اساسBMHA هستند؛ الگوریتم زمان بندی FCFS ، الگوریتم زمان بندی دوره گرد[۴۳] (RR)، الگوریتم min-min و الگوریتم max-min. در الگوریتم زمان بندی حالت اکتشافی برخط، کارها هنگامی که به سیستم می رسند زمان بندی می شوند. از آنجا که محیط ابر یک سیستم ناهمگن است و سرعت هر پردازنده به سرعت تغییر می کند، الگوریتم های زمان بندی حالت اکتشافی برخط برای یک محیط ابر مناسب تر می باشد.
الگوریتم FCFS کارها در یک صف قرار می گیرند و به ترتیب ورود سرویس می گیرند، این الگوریتم سریع و ساده است.
الگوریتم RR فرآیندها در یک روش FIFO اعزام می شوند اما یک مقدار محدود از زمان پردازنده به نام زمان برش یا کوانتومی داده شده است. اگر یک فرایند کامل نباشد، قبل از آنکه زمان پردازش آن تمام شود، پردازنده پیش دستی می کند و به فرایند بعدی در صف می رود و فرایند کامل نشده را در پشت لیست آماده قرار می دهد.
الگوریتم min-min کارهای کوچک را انتخاب می کند تا ابتدا اجرا شوند، اما کارهای بزرگ می توانند تاخیر طولانی داشته باشند.
الگوریتم max-min کارهای بزرگ را انتخاب می کند تا ابتدا اجرا شوند، اما کارهای کوچک می توانند تاخیر مدت طولانی داشته باشد.
الگوریتم زمان بندی اولویت[۴۴] به هر فرایند یک اولویت اختصاص می دهد و این اولویت برای اجرای مجاز است، فرآیندهای با اولویت برابر به ترتیب FCFS زمان بندی می شوند. کوتاهترین کار اول (SJF)[45] انجام می شود، این الگوریتم حالت خاصی از الگوریتم زمان بندی اولویت کلی می باشد. یک الگوریتم SJF به سادگی یک الگوریتم اولویت است که در آن اولویت معکوس (پیش بینی شده) پشت سر هم CPU بعدی برود. به این معنا که، هرچه بیشتر پشت سر هم باشند در CPU، اولویت پایین تر است و بالعکس. اولویت می توانند به صورت داخلی و یا خارجی تعریف شده باشد. اولویت های تعریف شده داخلی از برخی از مقادیر قابل اندازه گیری و یا کیفیت برای محاسبه اولویت یک پردازنده استفاده می کنند.
۲-۳-۲-۱ مروری بر الگوریتم های زمان بندی حداکثر تلاش
زمان بندی حداکثر تلاش سعی دارد یک معیار را (که معمولا زمان اجرای کار می باشد) بهینه نماید، بدون اینکه هیچ تضمینی در مورد آن معیار به کاربر بدهد. اولین الگوریتم ها از این دسته در دهه ۱۹۶۰ میلادی ارائه شده اند. تا پایان دهه ۱۹۹۰ اکثر الگوریتم ها برای سیستم های چندپردازنده ای همگون (سیستم هایی که در آنها همه منابع یکسان هستند) پیشنهاد گردیده اند.]۱۹، ۳۴[
۲-۳-۲-۲ الگوریتم زمان بندی آگاه از منبع
الگوریتم زمان بندی آگاه از منبع[۴۶] (RASA) از مزایای دو الگوریتم Min-Min و Min-Max استفاده می کند که ابتدا زمان اتمام کارها روی هر یک از منابع که در دسترس هستند را تخمین می زند، سپس الگوریتم های Min-Min و Min-Max متناوب بکار می گیرد. نتایج آزمایشات بکارگیری RASA در زمان بندی کارها مستقل حاکی از این است که قابلیت اجرای RASA در بدست آوردن زمان بندی با مدت زمان اجرای کمتر بطور قیاسی خوب است و نسبت به الگوریتم های زمان بندی موجود در سیستم های توزیع شده مقیاس بزرگ قدم را فراتر نهاده است. اما از جمله معایب این الگوریتم می توان به نادیده گرفتن نرخ ورود کار، هزینه های اجرای کار در هر یک از منابع و هزینه های ارتباطی در زمان اجرای هر کار اشاره کرد.
۲-۳-۲-۳ قیمت گذاری بر اساس فعالیت بهبود یافته (ABC)
این الگوریتم یک الگوریتم زمان بندی مبتنی بر هزینه بهبود یافته برای نگاشت موثر کارها به منابع در دسترس ابری است که هم هزینه منبع و هم هزینه عملکرد محاسباتی را در نظر می گیرد و نرخ ارتباطات/ محاسبه را از طریق گروه بندی کارهای کاربر، براساس توانایی پردازش یک منبع ابری خاص و فرستادن کارهای گروه بندی شده به منبع، بهبود می بخشد. هدف الگوریتم حداقل کردن زمان تکمیل کار نهایی و حداقل کردن هزینه است.
۲-۳-۲-۴ بهینه سازی ازدحام ذرات[۴۷] (PSO)
این الگوریتم برای کارها از طریق متفاوت کردن هزینه های ارتباطی و محاسباتی مورد استفاده قرار می گیرد. در این الگوریتم هدف حداقل کردن زمان اجرا و بهبود انجام کار است. نگاشت منبع-کار بر اساس PSO در هزینه صرفه جویی می کند و علاوه بر این تعادل خوبی از حجم کاری روی منابع محاسباتی را از طریق توزیع کارها به منابع در دسترس فراهم می کند.
۲-۳-۲-۵ الگوریتم توافق زمان-هزینه[۴۸] (CTC)