از این شاعر یک مجموعه شعر با نام « رو برگ گل نوشته » در دهه هشتاد و در شورای کتاب کودک بررسی شده است که یکی از اشعار آن دارای مضمون حجاب است که در اینجا به بررسی آن میپردازیم .
زری شده فرشته
مامان برای زری / خریده یک روسری
گلهای رنگی روشه / زری اونو می پوشه
مامان میگه دخترم / خیلی تو رو دوست دارم
با این گل و روسری / از همه دل میبری
تو آسمون نوشته / زری شده فرشته
فرشتههاقشنگاند / با زشتیهامیجنگند
(دانشمند ، ۱۳۸۶ : ۴ )
شعر دارای ابیاتی کوتاه و آهنگین است ولی در آنها از آرایه و کنایهای استفاده نشده است و ارزش ادبی زیادی ندارند . شاعر سعی کرده است فضای زیبایی از داشتن حجاب را برای کودک ترسیم کند تا کودک مخاطب که دختران این گروههای سنی هستند برای داشتن حجاب ترغیب شوند . اما اگر شاعر از آرایه بیشتری در شعر استفاده کرده بود میتوانستتأثیر بیشتری هم روی این کودکان بگذارد .
با یک شعر نمیتوان در مورد تفکر این شاعر نظری داد ، اما به نظر میرسد باید مطالعه بیشتری در مورد روانشناسی و تفکر و ذهن مخاطبان خود داشته باشد.
سمانه رضایی
از این شاعر در دههی هشتاد یک مجموعه شعر با نام « فاطمه یه چادر داره ، توش عکسای گلداره» در شورای کتاب کودک بررسی شده است که چند شعر را در این مجال بررسی میکنیم.
روی روپوشم ……. چادر میپوشم
بابی مهربونم/ می خوام نادون بمونم
می رم که درس بخونم / امّا اینم می دونم
دختر چادر میپوشه / آروم میره تو کوچه
من هم روی روپوشم / چادرمو میپوشم
راه میروم تو کوچه / خیلی اروم از گوشه
می رم که درس بخونم / چیزهای خوب بدونم
تو مهمونی هم چادر میپوشم
فاطمه شاد و خندون / شده یه جایی مهمون
وقتی اینو شنیده / لباسی تمیز پوشیده
لباس اون قشنگه / زیبا و رنگارنگه
اما نکرد فراموش / چادر پوشیده از روش
آخه تو مهمونی هم / هستش چندتا نامحرم
میون فامیل کی نامحرمه
تق تق تق صدا میاد/ انگار صدای پا میاد
تو خونهی فاطمه جون / همهی فامیل شدن مهمون
بابایی میگه : بگو فاطمه/ که تو مهمونا کی نامحرمه
فاطمه مثل بلبلی می گه/ همه اینارو یاد دارم دیگه
شوهر عمه ، شوهر خاله / پسر عمه ، پسر خاله
دوتا دیگشونم بابایی / پسر عمو پسر دایی
شوهر خواهر یکی دیگشون / جواب سؤال این بود باباجون (رضایی ، ۱۳۸۴ : ۹-۱ )
شعرهای این مجموعه در قالب مثنوی سروده شدهاند . شاعر از هیچگونه آرایه و کنایهای در اشعار استفاده نکرده است و اشعار ارزش ادبی ندارند و حس زیباییشناختی کودک را برنمیانگیزد . پیام اشعار بهصورت مستقیم برای کودک بیان شده است که ازنظر روانشناسی درست نیست و نمیتواند روی کودک تأثیرگذار باشد یکی دیگر از معایب این اشعار این است که شاعر تأکید زیادی روی چادر پوشیدن کودک دارد و انگار تنها چادر را حجاب میداند و تکرار این موضوع ، شعر را برای کودک خستهکننده کرده است از بین ۶ شعری که از این شاعر در این مجموعه آورده شده است ۵ شعر آن روی پوشیدن چادر تأکید دارد و یک شعر در آموزش نامحرم سروده شده است .
به نظر میرسد شاعر آشنایی زیادی با مراحل رشد ذهنی و مذهبی کودکان این گروه سنی ، که مخاطبان شعرش هستند، ندارد و با مطالعه و سرودن اشعاری بهتر و جذابترمیتواند اثر بهتری در این زمینه روی کودکان داشته باشد.
سعیده موسوی زاده
یک مجموعه شعر از این شاعر در دهه هشتاد در شورای کتاب کودک بررسی شده بود که یک شعر از این مجموعه با عنوان « زینب کوچک » دربارهی به سن تکلیف رسیدن دختران گروه سنی « ب » یعنی در سن ۹ سالگی است که این شعر را در این مجال بررسی میکنیم.
زینب کوچک
بهبه چه روز خوبی / مادر مرا بغل کرد
امروز هرکس آمد/ یک هدیه با خود آورد
یک جانماز و تسبیح / یک چادر پر از گل
چندین کتاب زیبا / قران و عطر و سنبل
بابای من نیامد / او توی آسمان است
آمد ولی به خوابم/ یک هدیه داشت در دست
همراه خود مرا برد / تا اوج آسمانها
بر روی ابرها بود / باغی بزرگ و زیبا
بابا به خنده میگفت / بر دخترم مبارک
نهساله است حالا / او زینبی است کوچک
تجارت و داد و ستد در سطح گسترده موجب شده بود که از دورانهای قدیم در شهر همدان بازار و سرایهای متعددی به وجود بیاید. بازار در واقع کانون اقتصادی شهر محسوب میشد و از لحاظ اقتصادی و سیاسی موقعیت مهمی داشت. بازار همدان نیز همچون بازارهای قدیمی دیگر شهرهای ایران، دارای چند گذر اصلی و فرعی، راسته و کاروانسرای متصل به هم بود که هر راسته، با ویژگیهای معماری خاص خود، به یک شغل و صنف اختصاص داشت و آن راسته نیز به همان شغل و صنف معروف بود(اتحادیه، ۱۳۷۷: ۳۱۳).
اغلب کاروانسراها نیز مکانی برای استراحت و اقامت کاروانها داشتند که به نام شخص تاجر یا سازندهی آن معروف بود. شاغلین و فعالین این راستهها و کاروانسراها معمولاً مسلمانان بودند. البته گروهی از ادیان دیگر نیز فعالیت داشتند، اما نبض تجارت و داد و ستد، در دست یهودیان، ارامنه و اتباع خارجی مقیم شهر بود. این تجار و بازرگانان، محصولات محلی همدان، مانند فرش، روده، پشم و پوست، گردو، بادام و کشمش را به کشورهای دیگر صادر میکردند(اتحادیه، ۱۳۷۷: ۳۱۴).
برخی شرکتهای تجاری که در سایر شهرهای ایران نمایندگی داشتند، در همدان نیز دارای شعبهای بودند؛ از آن جمله شرکت اسلامیهی اصفهان به نمایندگی حاجی عبدالمحمود و حاجی محمدحسین ناظمالتجار اصفهانی در خیابان معلمان و شرکت اتحادیه که کالاهای خارجی را از همدان عبور داده، در سایر شهرها عرضه میکرد(نجفی، ۱۳۶۹: ۶۶).
خدمات مالی و پولی شهر در بخش دولتی توسط دو بانک شاهنشاهی انگلستان شعبهی همدان و بانک استقراضی روسیه انجام میگرفت؛ چرا که در آن دوران هنوز بانک ایرانی در همدان ایجاد نشده بود. این بانکها بیشتر به امور اقتصادی اتباع و بازرگانی خارجی میپرداختند. در بخش خصوصی نیز خدمات مالی و پولی توسط صرافان و سمساران ارمنی و یهودی، در قبال دریافت نرخ بهرهی بالا، صورت میگرفت. برای حمل و نقل کالاها از چهارپایان استفاده میشد و مالالتجاره به وسیله کاروانهای قاطر و شتر حمل میگردید. در همدان قریهای بود (اکنون شهرشده) به نام مریانج که قطارهای قاطر برای کرایه در آنجا زیاد بود و هرکسی که میخواست باری حمل کند، نزد مکاری یعنی «صاحب قاطر» میرفت و چند رأس قاطر کرایه میکرد. صبح زود قافله به راه میافتاد و پس از طی پنج شش فرسخ راه به منزل میرسید. در هر منزل کاروانسرایی برای گذراندن شب وجود داشت؛ ولی محیط آنها بسیار کثیف بود(اتحادیه، ۱۳۷۷: ۳۱۵).
۲-۱۵- اوضاع سیاسی:
در زمان سلطنت قاجاریه، حکومت ایالات و ولایت، در مقابل هدایا و مبالغ قابل توجه، به افراد صاحب نفوذ محلی و غیر بومی واگذار میگردید و حاکم مذکور، با پیشکش کردن پول زیاد به شاه و درباریان، ناگزیر میشد که برای جبران مال ازدست رفتهی خود، مردم محروم شهر را تحت فشار قرار دهد و حتی میکوشید که از این راه پول بیشتری را به چنگ آورد و در واقع آن را یک نوع معامله میدانست. برای نمونه در سال ۱۳۱۱ق، حسامالملک دوم قراگوزلو، صدهزار تومان پیشکش شاه نمود تا شاید بدین وسیله حکومت همدان یا لرستان و خوزستان را به چنگ آورد. این موضوع و اجحاف خارج از طاقت و توان مردم، موجب شورش و طغیان آنان در اشکال مختلف میگردید(اذکایی، ۱۳۶۷: ۲۶۸). با توجه به این شرایط، وضعیت سیاسی همدان، از نظر ثبات و پایداری، تابع عواملی چند بود که هرگاه حاکمی موفق به کنترل و مهار آن علل میشد، شهر و منطقه از آرامش سیاسی و امنیت خوبی برخوردار میگشت. این عوامل عبارت بودند از:
-
- نفوذ بی حد و حصر خوانین اقتدارگرای قراگوزلو.
-
- وجود اقلیتهای مذهبی متعدد و گاه متضاد در شهر همدان.
-
- حفظ امنیت راه ها و کاروانهای تجاری به وسیله قرهسورانها.
زمانی که حاکم همدان از بین خوانین قراگوزلو بود، آنان با تسلط هرچه بیشتر برتمام ارکان شهر چنگ می انداختند و مقامات را برحسب میل و منافع خود به افراد واگذار می کردند، مانند امیرافخم شورینی که در قریهی شورین خلعت حکمرانی پوشید، قربه مذکور، محل اتخاذ تصمیمات اساسی و مهم محسوب می شد(فریدالملکهمدانی، ۱۳۵۴: ۴۴۷).
خوانین مذکور، در ایامی که حاکم غیر بومی از مرکز به منطقه فرستاده میشد، در مرحله اول سعی داشتند تا با تطمیع و تهدید، او را به خود متمایل سازند و منافع خود را حفظ نمایند؛ اگر هم این انتظار برآورده نمیشد، به اشکال مختلف شروع به کارشکنی و ایجاد بَلوا مینمودند و با اعزام نیروهای روستایی خود به شهر، موجب نا آرامی و اغتشاش میشدند و به آزار و اذیت مردم می پرداختند، با توجه به امکاناتی که داشتند، باعث قحطی مصنوعی و تحریم اقتصادی مردم شهر میشدند تا بدین وسیله مردم را علیه حاکم وقت بشورانند و یا آنان را از غم نان و بیم جان وادار سازند که از حاکم حمایت ننمایند. خوانین نام برده، با توجه به قدرتی که در دربار داشتند، تا سرنگونی حاکم مخالف، لحظهای از پای نمینشستند(ظهیرالدوله، ۱۳۶۷: ۱۷۵).زمانی که حاکم و مأمورین حکومت در شهر و منطقه دارای اقتدار و قدرت لازم سیاسی و حکومتی بودند، مَلّاکان و خوانین بزرگ منطقه مجبور میشدند که پا به عقب بگذارند و چندان در کارهای دولتی و اداری دخالت نمیکردند. علاوه بر آن، اجازهی نفوذ و دخالت در امور ولایتی و حکومتی به آنها داده نمیشد؛ هر چند در در آخر امر باز هم این دسته و طبقه، همه کارهی منطقه محسوب میشدند. در مقابل، زمانی که حاکم و حکومتیان شهر و منطقه دارای چندان هِیبَت و اقتداری نبودند، این دسته و طبقه بر تمامی امور حکومتی و اداری منطقه و شهر دخالت میکردند و با توجه به خواسته ها مصالح خود، به ادارهی شهر و منطقه میپرداختند(فریدالملک،۱۳۵۴: ۴۴۷).
در نتیجه، کشمکش و منازعهی دائم بین خوانین و زمینداران بزرگ از یک سو و اختلاف شدی آنان با حکمرانان و نمایندگان حکومتی شهر از سوی دیگر، خود یکی از عوامل مهم نا بسامانی و هرج و مرج سیاسی در شهر و منطقه میگردید. ایام کوتاه حکمرانی و ادغام حوزه های سیاسی و اداری ایالات و ولایات نیز بر این نابسامانی سیاسی میافزود. از عوامل دیگر نابسامانی سیاسی میتوان از درگیری اقلیت های مذهبی به ویژه با مسلمانان و روحانیون شهر یاد کرد که بیشتر ریشه در مسائل عقیدتی و اعتقادی داشت. اگر حاکمی موفق به حفظ آرامش و صلح و صفا بین آنان نمیگردید، چه بسا این مسأله مایهی عزل و سرنگونی او میگشت؛ چنانکه شورشهای سال۱۳۱۰ و۱۳۱۵ق، به ترتیب موجب عزل سیفالدوله میرزا و احمدمیرزا عضدالدوله گردید(سلطانی، ۱۳۷۳: ۴۹۶).
با توجه به موقعیت اقتصادی و تجاری منطقه، هرحاکمی ناگزیر بود به منظور برقراری امنیت و آرامش سیاسی و نیز حفظ مقام و پست خود، امنیت راه ها و جادههای کاروانرو را تأمین نماید؛ چنانکه در سال ۱۳۱۴ق، عباس خان سرتیپ چناری برای تأمین امنیت جانی و مالی کاروانها در راههای منطقه، با حقوق ماهیانه ۱۶۰ تومان و سالیانه ۱۹۲۰ تومان بدون انجام تشریفات لازم به قرهسورانی همدان منصوب شد(مؤمن، ۱۳۷۹: ۳۶-۴۶).
اما با تمام این تدابیر و اقدامات، دستههای کوچک و بزرگ مسلح در راه ها به راهزنی و غارت کاروانها میپرداختند؛ در مواردی حتی قرهسورانهای منطقه به بهانههای واهی و با همدست شدن با حکام منطقه، خود به راهزنی و غارت میپرداختند و عامل ناآرامی و اغتشاش میشدند؛ تا جایی که حتی به تجار اتباع بیگانه، از جمله تجار عثمانی، دستبرد میزدند. این امر، موجب شکایت و اعتراض دولت عثمانی به دولت ایران میگردید و دولت ناگزیر از اعزام نیرو و قوا از مرکز و نواحی اطراف به همدان، برای سرکوبی راهزنان و غارتگران میگردید. از جمله افرادی که دارای دسته و سوار برای راهزنی بودند، میتوان از عباس خان چناری (قرهسوران همدان «همان نیروی امنیه دوره قاجار و یا نیروی انتظامی فعلی میباشد) و نامدار خان خزل نهاوندی نام برد(مؤمن، ۱۳۸۲: ۳۴-۳۶).
فصـل سوم
اصل و نسب و تبار قراگوزلوهای همدان
۳- قراگوزلوهای همدان
خاندان قراگوزلو از لحاظ تیرهای و دودمانی به دو گروه یا دسته قابل تقسیم میباشد:
-
- طایفهی اُزبکلو که به گفتهی شیروانی: «عموماً در عدل و داد و صلح بزرگ بر آن طایفه دیگر بالاترند»(شیروانی، ۱۳۸۹: ۴۴۶-۴۴۷) به طوری که میتوان مشاهده نمود، که افراد خوشنام قراگوزلو از این شاخه برخاستهاند. همچون صوفی معروف «مجذوبعلی شاه» کبودرآهنگی(۱۱۷۵-۱۲۳۱ق).
عارف کامل حاج محمد جعفر مجذوب قراگوزلو، از مردم کبودرآهنگ همدان و معاصر فتحعلی شاه قاجار بود. جدّ و عموی مجذوب از بزرگان امراء و صاحب جاه و مقام بودند. پدرش حاج صفر خان هم مردی وارسته و پرهیزکار بود و غالباً به زهد و تقوا عبادت روزگار میگذرانید(قراگوزلو، ۱۳۷۳: ۱۷۰).
-
- طایفهی حاجیلو که برعکس طایفه اول زیاد خوشنام نیستند و از آنها به خوبی و خوشنامی در منابع یاد نشده است. در مجموع سه خاندان از خوانین سِته از این طایفه یعنی عاشقلو و خاندان دیگر به طایفه ازبکلو تعلق دارند. چنین به نظر میرسد که تیره حاجیلو همان (ازبکلو)ست، که به سبب آنکه خوانین عظام آن (حاجی) میشده اند، به همین خاطر حاجیلو نامبردار شده اند(اذکایی، ۱۳۶۳: ۲۸۸).
در ابتدای شروع این فصل نخست به بررسی تقسیمات تیرهای این خاندان میپردازیم. سپس طوایف منسوب به هردو تیره را که به خاندان «خوانین سِته» نامیده شده اند را مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد.
۳-۱- حاجیلوها
حاجی عبداللّه خان بن حاجی محمدجعفر خان قراگوزلو از تیره «ازبکلو» (حاجیلو) سردودمان و رئیس طایفهی ازبکلو یا همان حاجیلو در زمان «کریم خان زند» (۱۱۶۶– ۱۱۹۳) اعتباری تمام داشته و با آنکه حکمران «همدان» بوده، مردی پرهیزکار و خوشرفتار به شمار میآمده است(گلستانه، ۱۳۶۲: ۲۳).
در اوایل عهد فتحعلیشاه قاجار (۱۲۱۲–۱۲۵۰ق) هم از حاجیعبداللّه خان یاد شده که در سال ۱۲۱۵ق/۱۸۰۰م ظاهراً همو(- عبداللهخان قراگوزلو) فرماندهی قشون فارس را بر عهده داشته است. از وی، پنج فرزند پسر نامبرده شده است، که چهار تن ایشان را امرای اربعه یاد کرده اند
حاجی «صفر» خان، پدر صوفی معروف «مجذوبعلی شاه» کبودرآهنگی (۱۱۷۵-۱۲۳۹ق) که او نیز مردی دیندار، پرهیزگار و مجتهد یاد شده و در کربلا فوت کرده است. گمان میرود که کاروان سرای «حاجیصفرخان» همدان بدو منسوب بوده است. فرزند ارشد او حاجی محمدجعفر«مجذوبعلی» شاه که سردودمان خاندان صوفی مسلک قراگوزلوها بود، پنچ پسر: آقا عبدالجواد، آقا محمدابراهیم، آقا عبدالحمید، میرزا علینقی، میرزا لطفالله و سه دختر برجای نهاد(شیروانی، ۱۳۸۹: ۴۸۵).
مشهورترین آنها، حاج میرزا «علی نقی» بوبوکآبادی[۴] مجتهد است، که دست نوشته های وی از کتب فقهی در کتابخانۀ مدرسۀ آخوند(غرب) همدان موجود است. همچنین، نیابت تولیت موقوفات عموی پدر خود حاجی محمدخان جیحونآبادی و همسر او «زینب خانم» را با سهمی معین (مقرری) از آنها برای اولاد مجذوبعلی شاه و فقراء سلسلۀ نعمتالهی داشته است و باید پس از سال ۱۲۷۸ق، هم در قید حیات بوده باشد به هرحال خانوادههای «مجذوبی» قراگوزلوی همدان به یکی از فرزندان یاد شده «مجذوب» میپیوندد(اذکایی، ۱۳۶۳: ۲۲۹). ذکر نکردن بزرگان ایشان از آنروست که مناصب دنیوی مهمی نداشتهاند، در حالی که این تاریخ مشتمل بر ذکر احوال و آثار صاحبان قدرت میباشد.
حاجی «مینا» خان کبودرآهنگی- عموی «مجذوبعلی شاه» امیری که گاه رایزن آقامحمد خان قاجار (۱۱۹۳-۱۲۱۱ق) بوده و اغلب شعر هم میگفته است؛ از دیگر منسوبان این خاندان بوده است، که نُه پسر داشته، اما نامشان در تبارنامه موجود تیره «حاجیلو» نیامده است(شیروانی، ۱۳۸۹: ۴۹۰).
نام دو تن از ایشان گویا یکی: شیرعلی خان و دومی مرتضیقلی خان بوده است، که یکی از این فرزندان او«محمدمیرزا» خان است که، زمانی رئیس اَمنیه همدان بوده و از وی دو پسر به نامهای «محمدحسن خان» و دومی سرهنگ «محمدحسین خان» ییکلهای یاد شده است و همچنین خاندان «منتصرالملک» همدانی از تبار مرتضیقلی خان بن حاجی مینا خان بوده باشند(اذکایی، بیتا:۳۱).
منتصرالملک نصیر لشکر که در ۱۴۰۰ق، در همدان یاد شده، از جمله قریه «زاغه» را داشته و در یک فَقره دعوای ملکی محکوم به پرداخت اجرتالمثل «دیه» شده و او نیز در سال ۱۳۳۰ق، از دنیا رفته است. دو فرزندش یکی سرهنگ سلطانعلی خان منتصرالملک در سال۱۳۱۲ق، جزو فوج همدان همراه با سردار اکرم «امیرنظام» یکم لتگاهی [۵] در شیراز بوده و گویا بعدها دختر همان امیرنظام را به نام عزتالملوک خانم پس از طلاق از «صارمالسلطنه» ابنضیاءالملک دوم همدانی به همسری میگیرد و شهرتی مییابد(شیروانی، ۱۳۸۹: ۴۹۱).
فرزند دیگر منتصرالملک حسن آقا بود که در۲۹ ذیحجۀ۱۳۳۰ق، دختر«معینالسلطنه» را به همسری می گیرد. در هر حال، خانوادههای مینایی قراگوزلوی همدان از تبار حاجی مینا خان مذکور باشند.
حاج «نصرالله» خان کوریجانی(- عموی دیگر«مجذوبعلی») امیری که آقامحمد خان قاجار در اواخر ذیقعدۀ ۱۲۰۲ق/۱۷۸۷م، به قصد تسخیر فارس او را به سرکردگی فوجی در«قمشه» ساخلو «قلعه» کرد. اما در اواسط محرم ۱۲۰۳ق، که جعفرخان زند، ناگهان از شیراز به اصفهان و از آنجا به قمشه تاخت، نصرالله خان قراگوزلو(حاجیلو) در مقابله با وی شکست خورد و اسیر شد. جعفرخان به محض استقرار در آن شهر او را عفو کرد و خلعت داد، سپس به شیراز فرستاد و خود روانهی اصفهان شد، که آقامحمد خان از تهران به تعقیب او پرداخت(شمیم، ۱۳۷۹: ۲۶-۳۰).
در سال ۱۲۰۵ق، نصرالله خان حاجیلو(قراگوزلو) همراه با محمدحسین خان عاشقلو (قراگوزلو) از سوی آقامحمد خان قاجار برای اتمام کار لطفعلی خان زند مأمور فارس شدند. پس از برافتادن خاندان زند، وی همچنان و همراه پدرش«عبدالله خان» مأمور آن ایالت بوده است. اما پس از درگذشت آقامحمد خان ۱۲۱۱ق، (اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۵-۶۷: ۲۳).
در پی بروز برخی اغتشاشات در ایالات، نصرالله خان به سرکردگی افواج قراگوزلو مأمور انتظام همدان گردید(۱۲۱۳ق) تا آن که مجدداً به فارس بازگشته است.
سرجان ملکم[۶] یاد کرده است که در سپتامبر۱۸۰۰م/۱۲۱۵ق، نصرالله خان قراگوزلو در رأس یک دستۀ سواره نظام، هیأت سفارت انگلستان را درآن ایالت همراهی نموده است(هالینگبری، ۱۳۶۳: ۵۴).
به علاوه، چند سالی هم (حدود۱۲۲۰-۱۲۲۲ق) وزارت آن ایالت را با سرداری کرمان داشته است. در سال۱۲۲۲ق، نصرالله خان قراگوزلو همراه با افواج اردلانی کردستان در لشکرکشی به خاطر بازستانی شهر زور «نزدیک سلیمانیه عراق» از تصرف عساکر پاشای عثمانی بغداد شرکت داشت.
در اطاق نگارستان فتحعلی شاه قاجار در تهران (مورخ ۱۲۲۸ق) تصویر نصرالله خان قراگوزلو همراه با سرجان ملکم انگلیسی و دیگر رجال آن زمان، از جمله: محمدحسین خان قراگوزلوی عاشقلو (وزیر لرستان و خوزستان) نگاشته آمده است، قابل ذکر است که نصرالله خان قراگوزلو از بزرگان بوده و شعر هم میسروده، که برخی از اشعارش با تخلص «نصر» همدانی در بعضی تذکرهها است، وگویا «دیوان» هم داشته است. در تبارنامۀ حاجیلوها از فرزندان حاج «نصرالله» خان هیچ یاد نشده است، حتی نام خود او هم از قلم افتاده است(اذکایی، بیتا: ۵۴).
حاجی «فضلالله» خان بیگ رویانی(- عموی دیگر مجذوب) امیری که بزرگ و ریش سفید تیرۀ (حاجیلو) به شمار آمده وگمان میرود که در(۱۳۳۰) فوت کرده است. به نظر میرسد که راسته یا کاروانسرای «حاج فضلالله» همدان بدو منسوب است. چهار فرزند پسر از او باقی مانده است:
۱– «علیخان»، که در یکی از عملیات افواج «قراگوزلو» در شیراز کشته می شود. ۲- «حاج محمدحسین» رویانی، ظاهراً همان خرقانی که همواره با «فضلالله خان» قراگوزلوی (عاشقلو) شورینی در سال ۱۲۴۵ق، جزو ملتزمان رکاب فتحعلی شاه قاجار در سفر فارس بوده اند
(اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۵-۶۷: ۲۲۰). و ظاهراً هموست که ناصرالدین شاه قاجار در مسافرت (۱۳۰۹ق) به عراق عجم، دهات خرقان را به نام او یاد کرده است.(سفرنامه،۱۸۳). دو فرزند از وی باقی مانده است.
۱- سرهنگ علیمحمد خان موزیکانچی که در جزو صاحب منصبان افواج همدانی سردار اکرم امیرنظام (یکم) لتگاهی در مأموریت خوزستان (۱۳۱۵-۱۳۱۶ ق) بوده، و فرزند او«غلامعلی خان» نام داشته است(مجیدی، ۱۳۸۲: ۲۱).
۲- شفیع خان ویانی که در سال ۱۳۲۴ق (ذیقعده) از وی در همدان یاد گردیده و گویا حاجی شده و «ساعدالممالک» لقب یافته، زیرا در ذیحجۀ ۱۳۳۲ق، یک دعوای حقوقی(به مبلغ چهارهزار تومان) در عدلیه همدان علیه او(- حاجی شفیعخان ساعدالممالک) اقامه گردیده، که او خود را پنهان ساخته و مورد تعقیب شده است(بامداد، ۱۳۵۰: ۱۱۵). فرزند وی، سرهنگ «صادق خان» جزو صاحب منصبان فوج فدوی (گارد ویژه) همدان سردار اکرم امیرنظام مذکور در مأموریت فارس (۱۳۱۰-۱۳۱۱ق) بوده، آنگاه منصب سرتیپی یافته، که نیز در مأموریت سردار اکرم (ساعدالسلطنه) امیرنظام به خوزستان (۱۳۱۵-۱۳۱۶ق) شرکت داشته و نایبالحکومۀ شوشترگردیده است.
حسینعلی خان، که چهار فرزند از وی باقی مانده است: یکم، میرزا سلطان دوم، عبدالرحمان خان؛ سوم حیدرقلی خان که درست گویا همان (سرتیپ حیدریۀ همراه با فریدالملک همدانی در سفر از کرمانشاه به همدان شعبان ۱۳۲۴ق)، یاد گردیده است؛ چهارم، نجفقلی خان، که یک پسرش سرتیپ علی خان روآنی در سال ۱۳۰۶ق، نایبالحکومۀ حاجیلو یاد شده است. وی از صاحب منصبان افواج سردار اکرم (ساعدالسلطنه) امیرنظام بوده و در سال ۱۳۱۳ق، جزو اعیان همدان به شمار آمده و در همان سال (ربیع الثانی) همراه با دستهای سوار نظام برای دستگیری سارق کوریجانی در دهستان قرخلر[۷] مأمور می شود(سالور، ۱۳۷۴: ۵۰۴-۵۰۵).
سرتیپ علی خان در سال ۱۳۲۸ق، ریاست قراسواران (سواران امنیه) ولایت همدان را داشته است. اما پسر دوم «نجفقلی خان» قراگوزلو (روآنی) همانا سرتیپ «محمدطاهر خان» مفتحالدوله باشد، که نخست با سمت یاور جزو صاحب منصبان فوج فدوی همدان سردار اکرم «امیرنظام» مذکور در مأموریت فارس (۱۳۱۰-۱۳۱۲ق) و در سال ۱۳۱۲ق، همانجا با عنوان سرهنگ، سپس در مأموریت خوزستان امیرنظام (۱۳۱۵-۱۳۱۶ق) با منصب سرتیپی در دزفول و بختیاری همراه با «فریدالملک» همدانی یاد شده است. این دو در صفر ۱۳۲۱ق، از «داق داق آباد» جلاءالملکی و قرخلر خودشان دیدن کرده اند؛ آنگاه سرتیپ طاهرخان با لقب «مفتحالدوله» در سال ۱۳۲۴ق، جزو خوانین حاجیلو(- صاحب عینآباد) یاد گردیده، که گویا پس از آن تاریخ بر اثر بیماری درگذشته باشد. ظاهراً خاندان «طاهری» از تبار او باشند(سالور، ۱۳۷۶: ۲۲۶۷-۲۲۶۸).
-
-
-
-
-
- خودسنجی دقیق: شناخت محدودیتها و نقاط قوت خود.خود سنجی دقیق به رهبر این فرصت را میدهد که بفهمد چه موقع درخواست کمک نماید و در پرورش کدام قدرتهای رهبری متمرکز شود.
-
-
-
-
-
- خود باوری و اعتماد به نفس:شناخت کامل ارزش و تواناییهای خود.
-
- مدیریت خود
-
- خودداری هیجانی: تحت کنترل درآوردن هیجانات و تکانههای مخرب .چنین رهبری تحت استرس زیاد یا طی یک بحران، آرامش و ژرف اندیشی خود را حفظ میکند.
-
-
-
-
-
- شفافیت: نشان دادن درستی و صداقت، مورد اطمینان بودن. شفافیت( رک بودن قابل اعتماد با دیگران درمورد احساسات، باورها و اعمال خود) موجب یکپارچگی میشود. چنین رهبرانی با روی باز اشتباه و کوتاهی خود را قبول میکنند.
-
-
-
-
-
- تطابق: انعطاف پذیری در تطابق دادن خود با موقعیتهای متغیر یا موانع پیشرو.
-
-
- پیشرفت: انگیزه بهبود عملکرد برای حصول به معیارهای درونی برتری و فضیلت. رهبران دارای قدرت در پیشرفت امور، دارای استانداردهای والای فردی هستند که آنان را به جست و جوی مستمر رفع نقصهای اجرایی، هم درمورد خود و هم درمورد افراد تحت رهبریشان وا میدارد.
-
-
- پیشگامی: آمادگی حرکت و استفاده از فرصتها. چنین رهبرانی به هنگام ضرورت ایجاد امکانات بهتر برای آینده، درنگ نکرده، دیوان سالاری را درهم میشکنند و قوانین را به زانو در میآورند.
-
- خوش بینی: رهبری که خوش بین است میتواند از شرایط سخت عبور کرده و با یک عقب نشینی به جای تهدید، فرصتها را ببیند.
مهارت اجتماعی:
این قابلیتها مشخص میکند که ما چطور میتوانیم در روابط خود نظم ایجاد کنیم.
-
- آگاهی اجتماعی:
-
- همدلی: درک هیجانات دیگران، فهم دیدگاههای آنان و قائل شدن اهمیت فعالانه برای نگرانیهای آنها.
-
- آگاهیهای سازمانی: تفسیر امور جاری، تصمیمها و سیاستها در سطح سازمانی.
-
- خدمت: شناخت و رسیدگی به نیازهای دنباله روان، مشتری یا ارباب رجوع.
-
- مدیریت رابطه
-
- رهبری انگیزه ساز: راهنمایی و ایجاد انگیزه با دیدی عالی.
-
- نفوذ: به کار بستن دسته ای از شیوهها، برای متقاعد ساختن دیگران.
-
- رشد و توسعه دیگران: شکوفا کردن تواناییهای دیگران با گوشزد کردن و راهنمایی.
-
- ایجاد تغییر: پیش قدمی، مدیریت و رهبری در مسیری تازه.
-
- مدیریت تعارض: حل اختلافها.
-
- کار گروهی و همیاری: همکاری و ساختن تیم.
در اندازه گیری مدل هوش استراتژیک، هوش هیجانی به دو بخش نیک خواهی و تقلیل یافتگی فردی قسمت شده است. استرنبرگ(۲۰۰۴) اظهار داشت که یک عاقل نیک خواه میتواند یک قضاوت اخلاقی داشته باشد و بر منافع شخصی یا با قرار دادن نیازهای مردم قبل از خود غلبه کند.
براساس گفته شوارتز[۶۶](۱۹۹۴)، خصیصههای نیک خواهی شامل: مفید بودن، بخشنده بودن، وفاداری، مسئولیت پذیری و معنوی و غیر مادی بودن افراد است(گوایچارد،۲۰۱۱).
در مورد تقلیل یافتگی فردی، مایس ۲اظهار داشت که یک فرد عاقل با خصایص اخلاقی به دنبال تقلیل و کاهش بخشی از وجود فردی است که مشتاق توجه، به رسمیت شناخته شدن و بازرسی و کنترل است( همان).
خلاقیت:
فوکس[۶۷] معتقد است که ” فراگرد خلاقیت عبارت است از هر نوع فراگرد تفکری که مساله ای را به طور مفید و بدیع حل کند"؛ همچنین به اعتقاد جرج سیدل، ” توانایی ربط دادن و وصل کردن موضوعها، صرفنظر از این که در چه حوزه یا زمینه ای انجام گیرد، از مبانی بهره گیری خلاق از ذهن است". اریک فروم[۶۸] نیز معتقد است که” خلاقیت، توانایی دیدن( آگاه شدن) و پاسخ دادن است". به طور کلی خلاقیت عبارت است از به کارگیری تواناییهای ذهنی، برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است (رضائیان، ۱۳۸۸).
برخی از ویژگیهای افراد خلاق( همان).
جدول ۲-۲. ویژگیهای افراد خلاق
بخش اساسی الزامات قانونی در دستورالعمل ایمنی ماشین آلات در صدد این است که به تولیدکننده هشداردهد چه اقداماتی را بایستی قبل از عرضه کالا دربازار اروپا اتخاذ کند . براین اساس ،ماشین آلات صنعتی درصورتی ایمن شناخته شده و مستحق دریافت مارک تجاری CE می باشد که دارای روشنائی مناسب ،دستگیره های صحیح ،سطح خارجی قابل قبول و حاشیه یا زاویه های متناسب و استاندارد بوده ؛ ابزارهای کنترلی مناسب از قبیل ابزارهای لازم توقف اضطراری را دراختیار داشته ؛ و اجزاء و قطعاتی به همراه خود داشته باشد که آن را از خطرات و ریسک های صنعتی در هنگام استفاده منع کند . درهر حال تولید کننده بایستی علاوه بر رعایت تمامی استانداردهای اروپائی و الزامات قانونی ، خطرات و ریسک های احتمالی استفاده از ماشین آلات صنعتی را نیز مد نظر قرارداده و اقدامات تأمینی لازم در این خصوص را پیش بینی و اتخاذ کند.
دستورالعمل راجع به ایمنی ماشین آلات به طور صریح تولیدکننده را مکلف می کند که دفترچه های راهنما را به مصرف کننده ارائه کرده و هشدارهای لازم را در نحوه استفاده از ماشین آلات را داده باشد. این دستورالعمل همچون نظام حقوقی مسئولیت کالای تولیدی در امریکا ،مسئولیت تولیدکنندگان را در تمامی مراحل طراحی ، ساخت ، و اطلاع رسانی مناسب از قبیل درج علائم هشداردهنده ،ارائه دفترچه راهنما ، و نحوه نگهداری و تعمیر را مقرر داشته است.
بر طبق دستورالعمل مزبور تولیدکنندگان مکلف شده اند تا به مصرف کننده اطلاع دهند که چنانچه اقدامات حفاظتی و تأمینی را در هنگام استفاده از ماشین آلات صنعتی رعایت نکنند ویا به هشدارهای ارائه شده وقعی ننهند ، خود یا نزدیکان خود را با ریسک ها و خطرات جدی مواجه خواهند کرد. این دستورالعمل همچنین مقرر می داردکه دفترچه راهنمای پیوست ماشین آلات صنعتی بایستی حاوی اطلاعاتی باشد که دلالت بر انطباق آن با استانداردهای ایمنی و اخذ گواهی های ذیربط در این زمینه نماید. به علاوه آنکه کالای مزبور بایستی شرح کاملی از استفاده های قابل انتظار از آن ، نکات ایمنی در زمان استفاده ،چگونگی سوارکردن قطعات برهم،دفترچه های راهنمای خدمات تعمیر و نگهداری را نیز با خود داشته باشد.
دستور العمل شماره ۱۹۹۹/۴۴/EC مورخ ۲۵ می ۱۹۹۹ میلادی پارلمان و شورای اروپا راجع به جنبه های معینی از فروش کالای مصرفی و تضمینات ذیربط ،مصرف کننده به معنای هرشخص حقیقی است که مبادرت به خرید کالائی می کند که مقصود از آن تجارت ،سودآوری و یا دیگر مقاصد حرفه ای نیست . دراین دستورالعمل ، تولیدکننده به معنای هرشخص یا شرکت تولیدکننده ، واردکننده و یا هرکسی است که نام ، علامت تجاری یا کدگذاری تجاری معینی رابر کالای مصرفی می گذارد.
همچنین مراد از تضمینات ذیربط در این دستورالعمل به معنای پذیرش هر مسئولیتی است که تولیدکننده، واردکننده یا فروشنده در قبال مصرف کننده دارد بدون آنکه هزینه ای برای مصرف کننده به دنبال داشته باشد . ازجمله اینکه پولی را که از فروشنده از بابت فروش کالا دریافت کرده به وی مسترد کند ؛ کالا را برای مصرف کننده جایگزین کرده یا تعمیر کند و خلاصه آنکه انتظارات اولیه مصرف کننده از کالا را برآورده و تأمین کند . مثلاً چنانچه درصدد تعمیر کالای مزبور است. بایستی به نحوی کالای مزبور را تعمیر کند که آن را به همان وضعیت اولیه ای که در قرارداد خرید و فروش بین طرفین مقرر شده بود برگرداند . دستورالعمل های اروپائی ۷۹/۳۱۴/EEC راجع به قیمت گذاری کالاهای غیرخوراکی که با دستورالعمل باشد، بحث قیمت گذاری برروی کالاهای تولیدی از اهمیت خاصی در دستورالعمل های اروپائی برخوردار است . تکلیف فروشنده به اظهارقیمت کالای تولیدی در توسعه سیستم اطلاع رسانی به مصرف کننده نقش اساسی دارد ، زیرا این امر آسان ترین راه برای مصرف کننده جهت ارزیابی و تطبیق قیمت کالاهای تولیدی در سطوح مختلف بوده و ممکن است معیاری برای مرغوبیت یا عدم مرغوبیت کالای تولیدی باشد،اگرچه صرف اظهار قیمت کالا نمی تواند نشان مطمئنی برای مرغوبیت کالا تلقی شود، ولی درهرحال مصرف کننده بایستی علاوه بر داشتن همه اطلاعات لازم نسبت به خرید کالای استاندارد، نسبت قیمت آن نیز علم داشته باشد.
۱- قطعنامه شورای اروپا
بر اساس قطعنامه مورخ ۱۹ دسامبر ۲۰۰۲ شورای اروپا در خصوص اصلاح دستورالعمل راجع به مسئولیت تولید کالای معیوب ، چنانچه تولیدکننده کالا مشخص نباشد، تأمین کنندگان و دلالان کالا در مقابل مصرف کنندگان آسیب دیده مسئولیت خواهند داشت.
۲- استانداردهای ایزو
در این بخش به بررسی فرضیه های پژوهش پرداخته می شود. قابل توجه است که مقایسه بین گروه های آزمایشی، پلاسیبو و کنترل، بر اساس تفاضل نمرات پیشآزمون و نمرات پسآزمون صورت گرفته است. پیشتر، نتایج ناشی از مقایسه سه گروه در پیش آزمون ارائه شد. اکنون به ارائه نتایج متناسب با فرضیه های تحقیق اقدام می شود.
۴-۳-۴-۱: بررسی فرضیه اصلی پژوهش
همانطور که پیشتر و در فصل اول اشاره شد فرضیه اصلی پژوهش به شرح زیر بود:
“بکارگیری برنامهی آموزش توجه (ATT)، سوگیری توجهی افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی نسبت به محرکهای تهدیدکننده را کاهش میدهد.”
نتایج مربوط به فرضیه اصلی با بهره گرفتن از آزمون “کروسکال والیس” برای مقایسه گروه های سهگانه بر اساس تفاضل نمرات پیش آزمون و پس آزمون و آزمون “یو من ویتنی” برای مقایسه گروه آزمایش و کنترل، آزمایش و پلاسیبو، و کنترل و پلاسیبو در جداول ۴-۲۲ الی ۴-۲۵ ارائه شده است.
جدول ۴-۲۲ : مقایسه نتایج گروه های سه گانه بر اساس تفاضل نمرات پیش آزمون و پس آزمون سوگیری توجهی نسبت به محرک های تهدیدکننده (V2)
شاخص متغیر گروه |
میانگین رتبهها (mean rank) | آزمون خی | df | سطح معناداری | |
V2 (پیش آزمون-پس آزمون) |
آزمایش | ۰۶/۷ | ۲۶/۷ | ۲ | ۰۲۷/۰ |
پلاسیبو | ۴۴/۱۳ | ||||
کنترل | ۴۲/۱۶ |
نتایج مندرج در جدول ۴-۲۲، نشان میدهد که خی دو مشاهدهشده ناشی از مقایسه میانگین V2 سه گروه برابر ۰۲۷/۰ است که در مقایسه با مقادیر بحرانی در سطح آلفای ۰۲۷/۰ معنادار است. پس میتوان نتیجه گرفت که میزان بهبودی سوگیری توجهی آزمودنیهای گروه های سه گانه (بر اساس تفاضل نمرات پیش-پس آزمون) نسبت به محرکهای تهدید کننده، با یکدیگر متفاوت است. بنابر این فرضیه اول تحقیق مبنی بر اینکه به کار گیری برنامه ی آموزش توجه (ATT)، می تواند سوگیری توجهی افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی را نسبت به محرکهای تهدیدکننده کاهش دهد ، تایید می شود. اما سوال مهمی که پیش می آید این است که این کاهش مربوط به کدام گروه است. بدین خاطر لازم است که به دنبال ارائه تحلیل های فوق ، مقایسه نتایج دو به دوی گروه ها با یکدیگر بر مبنای آزمون یو من ویتنی ارائه گردد. نتایج یاد شده در جدول های ۴-۲۳ الی ۴-۲۵ تنظیم شده است.
جدول ۴-۲۳ : مقایسه نتایج گروه های آزمایش و کنترل بر اساس تفاضل نمرات پیش - پس آزمون سوگیری توجهی نسبت به محرکهای تهدیدکننده (V2)
شاخص متغیر گروه |
میانگین رتبهها (mean rank) | یو مان ویتنی | Z مشاهده شده | سطح معناداری (یک دامنه) |