شهرستان لنگرود در طول دوران انقلاب اسلامی نیز به سهم خود حضور زیبایی از خود به یادگار گذاشت ، شهید محمد بابایی پور به عنوان اولین شهید این شهرستان در تاریخ ۱۰/۱۰/۵۷ می تواند سند گویایی برای نسل آتی باشد.
شهید عزیز رحیمی چاکدل یکی از شهدای انقلاب اسلامی لنگرود است، شهید عزیز رحیمی چاکدل در سال ۱۳۴۰ در روستای خالیکاسر از توابع شهرستان لنگرود دیده به جهان گشود نام پدر بزگوار ایشان اسماعیل می باشد .شهید والا مقام همزمان با اوجگیری انقلاب در تظاهرات علیه رژیم فعالانه شرکت داشت و در همه راهپیماییها و مراسمهای سیاسی ـ مذهبی حضور داشت و کاملاً خود را وقف انقلاب کرد .سرانجام در روز دهم دی ۱۳۵۷ درحالی که در تظاهرات شرکت کرده بود، بر اثر تیراندازی مأموران رژیم منحوس پهلوی به شهادت رسید.مدفن این شهید بزرگوار درگلزار شهدای لنگرود واقع است.
از دیگر شهدای انقلاب شهرستان لنگرود می توان شهید سیدباقر حسینی دهبنه را نام برد که در سال ۱۳۲۲ در شهرستان لنگرود به دنیا آمد و در ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ در خرم آباد لرستان به شرف شهادت نائل آمد.
شهید همت وطندورجلیسه در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۷ در شهرستان لنگرود به دنیا آمد و در سنگر تحکیم و تثبیت انقلاب در ۲۸ اسفند ۱۳۵۷ در شهرستان سنندج به شرف شهادت نائل آمد.
شهید محمودرضا باباییپور در سال ۱۳۳۳ در شهرستان لنگرود به دنیا آمد و سرانجام در روز دهم دی ۱۳۵۷ در راهپیمایی عظیم مردم لنگرود علیه حکومت ستمشاهی بر اثر اصابت تیر به فیض شهادت نائل آمد.
شهیده بزرگوار شهیده طیبه پیراسته از شهدای انقلاب اسلامی لنگرود است.نام پدربزرگوارشان غلام است. این شهیده بزرگوار متولدسال۱۳۳۸ است در راهپیمایی علیه رژیم طاغوت جانباز شدند و پس از سالها رنج به درجه رفیع شهادت رسیدند.. مدفن این شهیده بزرگوار در گلزار شهدای انقلاب واقع است
شهیده بانو نرژا فرزند محبعلی در سال ۱۳۲۲ در شهرستان لنگرود متولد شد. تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد؛سپس شغل کمک بهیاری را انتخاب کرد و در بیمارستان شهدای تجریش مشغول به کار شد. پس از ازدواج،صاحب سه فرزند (دو دختر و یک پسر) شد.در روز ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ که اوج انقلاب بود و هرلحظه بر تعداد شهدا و مجروحین افزوده می شد، این شهیدهبزرگوار به همراه عده ای از پزشکان و پرستارانتعدادی از مجروحین را از خیابان دماوند به بیمارستانتجریش انتقال دادند و در مرحله دوم در همین خیابان،آمبولانس آنها مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در پی آن، پیوند با حضرت دوست را برگزید. این شهیده عزیز که در حال کمک به مجروحان حادثه نیروی هوایی به شهادترسید، در هنگام شهادت با داشتن دو فرزند، سرپرستی دو برادر و یک خواهر یتیم خود را نیز برعهده داشت.
۳-۵-۲- مشارکت مردم شهرستان لنگرود در هشت سال دفاع مقدس
مقاومت هشت سالهی ملت ایران در جنگ تحمیلی، توانمندی ایدئولوژی اسلام را به عنوان مقولهای فرهنگی و سیاسی در عصر حاضر بار دیگر به اثبات رسانده است و جوهر مقاومت و پایداری را در برابر مطامع استکبار و تئوریهای تحمیلی به عنوان سمبل بازیافت هویت دینی و اقتدار فرهنگی وارد زندگی مردم کرده است. فراتر از این، امام راحل قدس سره و امام خامنه ای (مدظله)، روح مبارزه و حفظ انگیزه دفاعی را تبلور دین و دینداری میدانند.[۳۱]
در طول هشت سال دفاع مقدس از شهرستان لنگرود بالغ بر ۴۸۵۰ نفر در مقاطع و مراحل مختلف به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شدند و رقم شهدای جنگ تحمیلی این شهرستان ۶۱۰ نفر است که از این تعداد ۶۵ نفر از شهدای شهر چاف و چمخاله ، ۵۷ نفر از شهر اطاقور ، ۱۱۵ نفر از شهر کومله ، ۷۲ نفر از دهستان گل سفید می باشند و قریب به ۱۷۰۰ نفر از رزمندگان ، مجروحین جنگی بودند که از این تعداد حدود ۴۰۰ نفر از جانبازان بالای ۲۵ درصد بودند. همچنین این شهرستان ۱۵۶ نفر آزاده سرافراز نیز داشته است. آزادگانی که در طول دوران اسارت در قلب دشمن حماسه آفریدند و چون کوهی استوار حامل پیام مکتب اسلامی و ایرانی خویش بودند ، اولین شهید دفاع مقدس لنگرود رضا حسن نیا گل سفیدی در جبهه کرخه به تاریخ ۷/۱۵/ ۵۹ و اولین شهید در درگیری کردستان با گروحک های نفاق و کفر به تاریخ ۴/۲/۵۹ شهید رحیم رجبعلی پور بوده است. اولین بسیجی شهید دفاع مقدس از شهرستان نیز ، شهید رضا ساکت پور از شهر چاف و چمخاله است که تاریخ شهادت وی ۱۵/۱/۶۰ در منطقه مریوان بوده است که با اولین کاروان شهرستان لنگرود در مهر ماه ۵۹ به جبهه اعزام شد. نقش نیرو های طلبه و روحانیت منطقه در تداوم انقلاب اسلامی و حضور در هشت سال دفاع مقدس را نمی توان نادیده گرفت. شهادت ۱۴ تن از شهدای روحانی چون : سید عیسی نور محمدی ، محمد حسن زاده ، فرهاد صیادی ، ، حسین شهدی ، صادق مطهری ، جمال خواستار ، حسین رمضانی ، شهرام حسین زاده ، صادق انگوتین (صائمی) ، علیرضا اسکویی ، علی اکبری ، جعفر احمدی ، حمید احمدی و حسن مهدی زاده شهیدانی بودند که در رسیدن به قله رفیع شهادت پیشتاز شده اند.
جالب توجه است که رزمندگان لنگرودی هر یک بیش از چند سال در جبهه ها حضور داشتند از جمله : علی رمضانی گل سفیدی که به طور داوطلبانه بیش از ۵۷ ماه در جبهه بوده است. آمار تقریبی نیروهای بسیجی از حدود ۹۵ پایگاه فعال محلات روستایی ، اداری و کارگری به تعداد ۱۷۵۰۰ نفر بوده و این در حالی است که تعداد ۷۸۴۰ نفر در ۸۰ پایگاه بسیج دانش آموزی شهرستان و یک پایگاه بسیج دانشجویی شهرستان لنگرود حضور دارند از جمله : پایگاه های مطرح این شهرستان که در طول دفاع مقدس و پس از آن با حضور تعداد کثیری از نیروهای بسیجی نقش بسزایی در اعزام نیروها در طول هشت سال دفاع مقدس و نیز جمع آوری کمکهای نقدی و جنسی در پایگاه های امدادی و کار تهیه و تدارک پشتیبانی از نیروهای بسیجی را داشته اند میتوان پایگاه های مقاومت بسیج کوشالشا – آنسرمحله - چالکیاسر - کاسگرمحله - نالکیاشر - کومله - اطاقور - شلمان - چاف - خالکیاسر - پاپکیاده و … را نام برد.
از میان بیش از ۷۵ تن از شهدای دانش آموز ، شهیدانی همچون: اسماعیل رجبی خالکیاسری، محمود ، عیسی و یوسف نیک پی ، ابوالقاسم و عباس عسکری ، غلامرضا سعیدی ، علی تراب نژاد ، قنبرعلی زین العابدین پور ، ایرج توحیدی ، سید شهاب منفرد ، سید ابوطالب منفرد ، تقی نادم ، هادی ثنایی مقدم ، علی حسین سهیلی نژاد ، محمود رحمتی ، ترابی ، رضا فروتن ، رضا رحیمی ، حسین و اسماعیل جمالی ، هادی و حمید رجبی پور و بسیاری از شهدای والامقام بسیجی دیگر ، همه این شهیدان که درس عشق و شهادت را از معلم آزاده خود حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) فرا گرفته بودند. گویای حضور سبز معلمین لنگرودی در عرصه های مختلف جامعه خصوصاً در هشت سال دفاع مقدس بوده اند. معلمین شهیدی چون: محرمعلی کامیاب ، ولی الله حیدر پور ، حاج محمد علی امینی ، علوی و …
و جهاد گران مخلص ، این سنگر سازان بی سنگر ، مردان بی ادعایی که بی ادعایی شان از مظلومیتشان بود همچون مهندس علی یعقوبی ، در باره آزادگان سلحشور لنگرودی باید گفت که برادران آزاده علی شعبانی گل سفیدی و سید محمد حسین گل سفیدی با قریب به ۹ سال اسارت یعنی از تاریخ ۱۱/۶/۶۰ تا ۲۶/۵/۶۹ بیشترین مدت اسارت را به خود اختصاص داده اند و جالب این است که بدانیم تعدادی از آزادگان لنگرودی در ابتداء ، همرزمان و خانواده شان به خیال اینکه به شهادت رسیده اند مزاری را در گلزار شهدا ی لنگرود برایشان تهیه دیدند و مراسم ختم ، هفت ، اربعین و سالگردهای پی در پی برایشان برگزار کردند تا اینکه پس از سالها اسارت این دلاور مردان به میهن اسلامی ایران باز گشتند. از جمله این افراد: آزاده جانباز حاج اسماعیل یکتایی (شاعر ، نویسنده ، مداح) ، محمد رضا حسندوست ، عباس ابراهیم پور و عظیم حقی بودند.
گفتنی است شهرستان لنگرود با توجه به بافت جمعیت شهری نسبت به اعزام نیرو به جبهه رتبه اول استان را داشته است. حماسه پیروزمندانه بسیجیان لنگرودی در عملیات(کربلای ۲ و ۵) ، (نصر۴ و ۸) ، (بیت المقدس ۲) ، (والفجر ۹ و۱۰) ، قادر و مرصاد و … سندی است بر حضور سردارانی همچون: سردار شهید محمدتقی احمدی سلوشی ( اولین فرمانده منطقه ۳ گیلان و مازندران در غرب کشور- تاریخ شهادت ۲۵/۹/۶۰ ) سردار سرافراز شهید حسین املاکی ( جانشین لشکر سپاه قدس گیلان)همچنین حضور قریب به ۲۰ شاعر و نویسنده لنگرودی ، شاعرانی همچون: رحیم زریان ، کریم رجب زاده ، مرتضی نوربخش و…
و شاعران و نویسندگان دیگر از دهه دوم و سوم همچون: حجت الاسلام والمسلمین محسن حسن زاده لیله کوهی ، زین العابدین آذر ارجمند ، صادق قربانعلی زاده ، سید محمد صادق عابدینی گیلانی ، احمدی و … ، باید گفت که حرکت فرهنگی شاعران ، نویسندگان ، هنرمندان در قالب های گوناگون می تواند فرهنگ جهاد و تفکر دفاع و همت و ایثار را در ملت مان زنده نگه دارد و این همان پشتوانه ملی بوده که ضامن امنیت ملی در جهان می باشد.
اسامی جانبازان ۷۰% شهرستان لنگرود:
رضا ارج - رحمت صداقت - محمد جواد عشوری - علی یگانه - محسن بذرافشان - اسماعیل یکتایی - فریدون گیلانی - حسن رجبی - یوسف حسن زاده - حسن فدائی - احمد رمضانی -حجت الله سن شناس - نادر رضا خانی - تقی نور میرزا - فریدون شریفی - عباس ابراهیم پور - فتح علی نخستین
۳-۵-۳- شهدای ترور شهرستان لنگرود
مردان سلحشور لنگرودی در عرصه های مختلف کشور نیز سهم بسزایی داشته اند ، شهادت دکتر سیف الله عبدالکریمی(نماینده مردم لنگرود در دوره اول مجلس شورای ا سلامی) به دست منافقین کوردل در ساختمان حزب جمهوری اسلامی تهران به همراه ۷۲ شهید سرافراز خصوصا دکتر شهید بهشتی و همچنین ترور ناجوانمردانه منافقین کوردل در شهرستان رشت که در آن شهید مهندس علیرضا نورانی( معاون عمرانی استانداری گیلان) به همراه مهندس علی انصاری استاندار گیلان به شهادت رسیدند ، درگیریهای خیابانی و ترور منافقین در لنگرود نیز گلهای زیبایی را از بوستان انقلاب پرپر نمود
۳-۶- نمایندگان دوره های مختلف مجلس شورای اسلامی لنگرود
دوره اول (۷خرداد ۱۳۵۹)
سیف اله عبدالکریمی کومله
متولد ۱۳۲۱ در لنگرودبود
میزان تحصیلات حوزوی ،سطح و میزان تحصیلات جدید فوق لیسانس در رشته فلسفه و حکمت.
مشاغل قبل از انقلاب :تدریس در دبیرستان و مدارس عالی .
مشاغل بعد از انقلاب : تدریس در دانشسرای تربیت معلم ،عضو هیت علمی دانشگاه مشهد ،عضو کمیته انقلاب اسلامی لنگرود. وی در فاجعه انفجار ۷تیر سال ۱۳۶۰ در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی شهید شد
محمد جعفری
متولد سال ۱۳۱۸در رودسر میزان تحصیلات خارج فقه و اصول.
مشاغل بعد از انقلاب :یکی از مسئولین دفتر تبلیغاتی اسلامی قم .(عضو کمیسیون ارشاد و هنر اسلامی و وسائل ارتباط جمعی )نامبرده در انتخابات میان دوره ای سال ۱۳۶۱ به نمایندگی انتخاب شد .
دوره دوم (۷ خرداد ۱۳۶۳)
میر علی نقی سید خاوری لنگرودی
متولد سال ۱۳۲۷ در لنگرود .
میزان تحصیلات : کفایتین و مکاسب ،ششم ابتدایی
مشاغل قبل از نمایندگی : سرپرست بنیاد مستضعفان استان گیلان(عضو کمیسیون نهادهای انقلاب )
دوره سوم و دوره چهارم (۷خرداد۱۳۶۷ و ۷ خرداد۱۳۷۱)
پرویز صیقلی کومله
تاریخ و محل تولد: ۱۳۳۶-کومله لنگرود
میزان تحصیلات : فوق دیپلم ریاضی
مشاغل قبل از نمایندگی : شهردار کومله و لنگرود-دبیر(عضو کمیسیون آموزش و پرورش )
دوره پنجم(۱۲خرداد۱۳۷۵)
حسن دهگان
تاریخ و محل تولد : ۱۳۳۷- لنگرود
میزان تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت دولتی –سطح (علوم حوزه )
مشاغل قبل ازنمایندگی : عضو هیئت مدیره ،قائم مقام مدیر عامل و معاون فنی و اجرایی سازمان توسعه راه های ایران ،فرماندار بندر انزلی ،معاون عمرانی استانداری گیلان ،مدیر عامل شرکت سهامی شیلات ایران ،معاون برنامه ریزی و هماهنگی امور اجرایی استانداری گیلان ،مشاوره وزیر راه و ترابری و مدیر کل بازرسی ،معاون راهداری و هماهنگی امور استانها ی وزرات راه و ترابری .(عضو کمیسیون مسکن و شهرسازی و راه وترابری)
دوره ششم (۷خرداد ۱۳۷۹)
محمود اخوان بازارده
تاریخ و محل تولد : ۱۳۳۰- قم
میزان تحصیلات : معادل فوق لیسانس - علوم حوزه سطح ۳
مشاغل بعد از انقلاب : فرمانده سپاه پاسدران ،مدیر برنامه های صدا و سیما ی مرکز رشت ،دبیر آموزش وپرورش ،مدرس دانشگاه آزاد اسلامی لاهیجان ،مشاوره استاندار گیلان (عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی )
دوره هفتم (۷خرداد ۱۳۸۳)
محمد علی حیدری شلمانی
پوشش کامل و نمایش رویدادها و حوادث در حال وقوع در منطقه بحران
محدودیتها
در مرحلهی تولید، حجم و وزن بالای تجهیزات، همچنین گران بودن تجهیزات مورد نیاز برای تولید محتوای تلویزیونی
گران و حجیم بودن ایستگاههای پخش تلویزیونی و نیاز به وجود راههای ارتباطی برای استقرار در محل وقوع بحران
عدم امکان دریافت در منطقه بحران زده به دلیل فعال نبودن تلویزیونها جهت دریافت برنامهها
مخاطبان هدف
مخاطبان هدف این اطلاعیهها مردم بحرانزدهی حاضر در منطقهی بحران میباشند.
میزان وابستگی به برق
پخش تلویزیونی برای داخل مناطق بحرانزده به دلیل عدم دسترسی مردم به برق امکان پذیر نمیباشد، لذا برای پخش در مناطق خارج از بحران میتوان انرژی برق مورد نیاز مرحلهی تولید و نشر را از طریق ژنراتور و باتریهای مخصوص فراهم نمود.
رسانههای دیجیتال
با پیشرفت تکنولوژی روز به روز بر تعداد استفاده کنندگان از این رسانهها زیادتر شده و این استفاده شخصیتر میگردد، لذا امروز تقریبا به ازای هر شخص یک خط و گوشی تلفن همراه وجود داشته و بسیاری از این گوشیها هوشمند هستند و در کنار کامپیوترهای همراه، قابلیت استفاده از اینترنت را دارند.
استفاده از این تکنولوژیها بقدری زیاد شده که اشخاص حتی هنگام خواب نیز این وسایل را در اتاق خواب خود دارند و در صورت لزوم میتوانند از آن استفاده نمایند.
مزیتها
در دسترس بودن، کم حجم بودن و داشتن امکان استفاده معمولا تا ۲۴ ساعت بدون نیاز به انرژی برق
محدودیتها
از کار افتادن امکان ارتباط با مراکز انتقال اطلاعات و آنتنها در شرایط وقوع بحران
مسائل امنیتی استفاده از این گونه وسایل در شرایط بحران
مخاطبان هدف
تعاملی و عمومی بودن این رسانهها تقریبا کلیهی گسترهی مخاطبان را شامل میشود.
میزان وابستگی به برق
با توجه به داشتن باتری در اکثر این وسایل، حداقل در ۲۴ ساعت اول وقوع بحران معمولا با بهره گرفتن از ذخیره باتری امکان استفاده از این وسایل توسط اشخاص وجود دارد، برای آنتنهای مورد نیاز نیز امکان راهاندازی آنتنهای متحرک با تامینکنندهی برق ژنراتور در محل وقوع بحران میباشد که البته به دلیل عدم وجود این آنتنهای متحرک در کلیهی مناطق، راهاندازی امکان استفاده از این رسانه ها معمولا با تاخیر صورت میپذیرد.
چهارچوب نظری تحقیق
نظریه بخشی از کوشش محققان برای قابل فهم کردن رویدادهایی است که پیرامون آنها جریان دارد. هدف نظریه تشریح و کمک به دک و تفسیر پدیدهها و ارائه رهنمودهایی است تا نشان دهد که چرا چنین پدیدههای خاصی اتفاق میافتد (ویلیامز)
اهداف نظریهپردازی در علوم انسانی «توصیف»، «تبیین»، «پیش بینی یا درک» و «اصلاح یا تغییر» پدیدههای اجتماعی و انسانی میباشد. (جولیا وود)
نظریه، روشی برای توجیه وقابل درک کردن یک موقعیت است که به ما امکان میدهد منبع و ذخیره عادات خود را به طور کارآمدتر به اجرا درآوریم. نظریه موجب ایجاد یک «زبان مشترک[۱۰]» برای درک بهتر نقشها در جامعهای است که ما در آن زندگی میکنیم. فهم اینکه چه چیزی اتفاق میافتد و چرا آن پدیده رخ میدهد در سایه درک کاربرد نظریه مقدور است. (مهدی زاده، ۱۳۹۱: ۱۳)
نقشهای هشتگانه نظریه از دید لیتل جان؛ تنظیم و خلاصه کردن دانش، تمرکز، روشن کردن یا توضیح دادن مشاهدات، پیشبینی، نقش کاوشگرانهآن، ارتباط، کنترل و نقش زایشی نظریه میباشد.
نظریهی وابستگی مخاطبان
نظریهی وابستگی[۱۱] مخاطبان، روابط بین رسانهها، جامعه و مخاطبان را مورد توجه قرار میدهد و با اشاره به نیازهای مخاطب از جمله داشتن اطلاعات از رویدادهای پیرامون از یک سو و نیز ندانستن و گریز از واقعیات از سوی دیگر، او را عنصری منفعل و وابسته به رسانهها فرض میکند.
مک کوایل و سون ویندال (۱۳۸۸)، مهمترین و اصلیترین ایدهی نظریه وابستگی مخاطبان را وابسته بودنِ خاطبان به منابع اطلاعاتیِ رسانههای جمعی برای دانستن و جهتگیری نسبت به رویدادهای اجتماعی ذکر میکنند.
در هریک از سه واحد (جامعه، رسانهها و مخاطبان) عواملی باعث افزایش یا کاهش میزان وابستگی مخاطبان به رسانهها میشود:
هرگاه در اجامعه میزان تغییر، تضاد و بینظمی افزایش یابد، مردم برای رفع ابهام و کسب اطمینان، به اطلاعات رسانهها وابستگی بیشتری پیدا میکنند. چنان که به هنگام وقوع جنگ، انقلاب و دیگر بحرانهای اجتماعی، نیازهای خبری مردم بیشتر و لذا وابستگیشان به رسانهها بیشتر میشود.
هرچقدر تعداد و محوریت کارکردهای اطلاعات رسانه ای بیشتر و گستردهتر باشد، میزان وابستگی مخاطبان افزای مییابد.
هرچقدر دامنه و میزان نیاز مخاطبان به اطلاعات رسانهای بیشتر باشد، میزان وابستگیشان به رسانهها بیشتر است.
دو شرط جامعه شناختی موثر بر میزان وابستگی مخاطبان از دیدگاه بال روکیچ و دی فلور چنین است:
در وضعیت افزایش پیچیدگی جوامع، رسانهها تمایل بیشتری به ایفای نقشها و کارکردهای خاص و ممتاز دارند.
میزان بالای تغییر و تضاد در جامعه، بطور نسبی بر میزان وابستگی مخاطبان تاثیر میگذارد.
به عبارتی در شرایط تغییر و تضاد اجتماعی، وابستگی مردم به منابع اطلاعات رسانه ای افزایش مییابد. این وابستگی پیامد مشترک تضعیف نظم اجتماعی موجود و تقلیل ظرفیت رسانهها برای جمع آوری و انتقال اطلاعات است؛ اطلاعاتی که تسهیل کنندهی برساخت مجدد نظم اجتماعی است. بنا به استدلال بال روکیچ و دی فلور، هرچقدر وابستگی به رسانهها در ارتباط با یک پیام ویژه بیشتر باشد، این احتمال که پیام شناختها، احساسات و رفتار مخاطبان را تغییر دهد، بیشتر است.
نظریه وابستگی مخاطبان اخیرا به وابستگیهای مردم به رسانهها به صورت فردی تاکید میکند تا به صورت مخاطبان انبوه و تودهوار. به عبارتی، میزان و شدت وابستگی افراد به رسانهها متاثر از متغیرهای در حال تعامل جامعهشناختی و روانشناختی است که عبارتند از:
عوامل ساختاری – الگوی روابط به هم وابسته رسانهها و نظامهای سیاسی، اقتصادی و غیره
عوامل زمینهای – ماهیت محیط اجتماعی که افراد و گروههای اجتماعی در درون آن عمل میکنند.
عوامل رسانهای – ماهیت و کیفیت فعالیتهای نظام رسانه ای در ساخت و تعریف پیام.
عوامل شبکهی میان فردی – شیوهای که در ا» شبکههای ارتباط میان فردی انگیزهها و تجربیات رسانهای افراد را شکل میدهد.
عوامل فردی – اهداف فردی که به واسطهی استفاده از رسانه ها میسر میشود.
آثار شناختی، عاطفی و رفتاری رسانهها بر مخاطب در شرایط وابستگی را میتوان به شکل زیر خلاصه کرد:
شناختی: ایجاد و از بین بردن ابهام، شکل گیری نگرش، برجسته سازی، گسترش نظامهای اعتقادی مردم، تبیین ارزشها
عاطفی: ایجاد ترس و اضطراب، بالا بردن و پایین آوردن روحیهی بیگانگی
رفتاری: فعالسازی یا منفعل سازی، ایجاد مسئله یا حل مسئله، رسیدن به استراتژی یا فراهم کردن آن برای عمل (مثلا تظاهرات سیاسی) و باعث رفتار معقول شدن (مهدی زاده ۱۳۹۱؛ ۷۵)
نظریه برجسته سازی
اختیاری
۶
۲/۷۹۸۷
۲/۴۹۹
اجباری
۷
۴/۸۴۸۶
۲/۴۹۹
اختیاری
۸
۶/۸۹۸۵
۲/۴۹۹
اختیاری
۹
۸/۹۴۸۴
۲/۴۹۹
اختیاری
۱۰
۰/۹۹۸۴
۲/۴۹۹
اختیاری
HBC
HBC در دو باند فرکانسی مرکزی ۱۶ مگا هرتز و ۲۷ مگاهرتز کار می کند پهنای باند هر دو ۴ مگا هرتز است. هر باند برای آمریکا، ژاپن و کره معتبر است و باندی که در ۲۷ مگا هرتز کار می کند فقط برای اروپا معتبر است. شکل (۱۵) ساختار PPDU لایه فیزیکی HBC را توصیف می کند. این ساختار متشکل از مقدمه، SFD،PHR، و PSDU است. وظیفه مولفههای بیان شده در بخشهای قبلی (NB و UWB) توضیح داده شده است. نرخ دادهای که HBC می تواند فراهم کند از ۱۶۴ کیلو بیت بر ثانیه تا ۱/۳۱۲۵ مگا بیت بر ثانیه است.
شکل(۱۵) : ساختار PPDU در HBC ]6[
زیر لایه کنترل دسترسی رسانه(MAC)
در این بخش سعی می شود پروتکل MAC استاندارد ۸۰۲٫۱۵٫۶ ارائه شود. این استاندارد حالتهای مختلف دسترسی، فازها و مکانیسمهای دسترسی به رسانه را مشخص می کند.
در WBAN کانال به صورت سوپر فریمهایی از هم جدا می شود. طول هر سوپر فریم توسط بیکن هایی که به صورت دورهای ارسال می شود مشخص می شود. این سوپر فریمها دارای طول مساوی میباشند. استاندارد ۸۰۲٫۱۵٫۶ در یکی از حالتهای زیر کار می کند.
۱٫۲٫۶٫ Beacon mod with super frame
در این حالت، بیکن[۶۰]ها توسط هاب در هر سوپر فریم به جز سوپر فریمهای غیر فعال انتقال داده می شود. شکل (۹) ساختار سوپر فریم۸۰۲٫۱۵٫۶ را نشان میدهد که به قسمت های بیکن، فاز دسترسی انحصاری ۱ (RAP1)، فاز نوع۱/۲، EAP2، RAP2، فاز دسترسی رقابتی (CAP)[61] تقسیم می شود. در دوره های EAP[62]، RAP[63] و CAP گرهها برای تخصیص منابع با بهره گرفتن از رویههای دسترسی CSMA/CA یا الوهای برههای با یکدیگر رقابت می کنند. EAP1 و EAP2 برای ترافیکهای با اولویت بالا مثل گزارش رخداد اورژانسی استفاده میشوند. در حالی که RAP1، RAP2 و CAP فقط برای ترافیک معمولی استفاده میشوند. فاز نوع۱/۲ برای تخصیص فواصل بالاسو، پایین سو استفاده می شود. در این فاز از روش سرکشی برای تخصیص منابع استفاده می شود. با توجه به کاربرد مورد نظر هماهنگ کننده می تواند هر یک از این فازها را با تخصیص زمان صفر برای آنها غیر فعال کند.
۲٫۲٫۶٫ non-Beacon mode with super fram
در این حالت تمام طول سوپر فریم توسط فاز نوع ۱ یا ۲ پوشش داده می شود. ولی همزمان توسط هر دوی آنها پوشش داده نمی شود.
چالشهایWBAN
توسعه WBAN چالشهای تحقیقاتی همچون نیاز به طراحی بهتر حسگرها، مجتمع شدن با سیستمهای درمانی، امنیت و قابلیت اطمینان اطلاعات، کیفیت سرویس و مصرف انرژی به طور موثر را به وجود آورده است. در ادامه این چالشها با جزئیات بیشتری بررسی می شود.
کندی
مربی گری هنر تسهیل یادگیری، عملکرد و بهسازی است و پیرامون تحقق نتایج بحث می کند. مربی گری به فرد کمک می کند تا موانع را از راه بردارد، آن چه را که می خواهد مشخص سازد، اهداف را براساس مقاصد و ارزش آن ها تنظیم نماید(کندی،۲۰۰۹).
هال[۴۰] و همکاران
هال و همکاران در سال ۱۹۹۱، مربی گری را یک جریان یادگیری فعال، متمرکز بر هدف و فرد به فرد تعریف کرده اند که به منظور بهبود عملکرد افراد و ارتقای مسیر حرفه ای آن ها استفاده می شود(اسلین ات ال ،۲۰۰۶).
هالبوم
از طریق فرایند مربی گری، افراد یادگیری شان را عمیق تر می سازند، عملکردشان را بهبود می بخشند و کیفیت زندگی کاری شان را ارتقا می دهند. مربی گری یک فرایند و جریان تعاملی است که به افراد و سازمان ها جهت توسعه سریع تر و تولید نتایجی رضایت بخش تر کمک می کند از طریق مربی گری؛ افراد اهداف بهتری را تعیین می کنند، اقدامات بیش تری را بر عهده می گیرند، تصمیمات بهتری را اتخاذ می کنند و به شیوه ای مؤثرتر از نقاط قوت شان بهره می برند (های بورن ،۲۰۰۸).
جوکنگ
مربی گری یک جریان تسهیل است که هدفش آموزش دادن، الهام بخشیدن، توسعه دادن و برانگیختن افراد، گروه ها و سازمان ها جهت خلق بهترین نتایج ممکن در چارچوب مشخص شده می باشد. در رأس جریان مربی گری، مربی قرار دارد. کسی که به عنوان یک تسهیل گر و کاتالیزور عمل می کند و از طیف وسیعی از تکنیک ها، توانایی ها و مهارت ها بهره می گیرد (جورکنج ،۲۰۰۸).
مارشال گلداسمیت[۴۱]
مربی گری استقرار مجموعه ای از رفتارهاست و به رهبران موفق کمک می کند تا به تغییر رفتار مثبت و پایدار خود، کارکنان و سازمان دست یابند(ام سی که اون، ۲۰۰۸ ).
آنتونی گرانت[۴۲]
آنتونی گرانت معتقد است که مربی گری یک فرایند سیستماتیک و مبتنی بر همکاری است که نتیجه گرا و متمرکز بر راه حل است که در آن مربی به کارآموز در ارتقا عملکرد، تجربیه زندگی، خودآموزی و رشد شخص کارآموز کمک می کند (سلطانی، ۱۳۸۹، ص۱۷).
وایت مور[۴۳]
وایت مور مربی گری را بالفعل ساختن استعدادها و توانایی های افراد برای به حداکثر رساندن عملکرد آن ها می داند (جارویس ،۲۰۰۴)
سامرز[۴۴]
سامرز بر این باور است که مربی گری اساساً کمک کردن به افراد است تا توانایی های بالقوه شان را از طریق شناسایی موانع و عواملی که باعث عدم حرکت و پیشرفت آن ها می گردد، رشد و توسعه دهند (تییر ،۲۰۰۸).
گریف[۴۵]
گریف (۲۰۰۷) مربی گری را یک روش تسهیلی قوی و سیستماتیک مسأله مدار معرفی می کند که به حصول اهداف متجانس و تغییر خودآگاهانه و توسعه فرد کمک می کند (اسپنسر ۲۰۱۱)
پارسلو[۴۶]
مربی گری فرآیندی است که باعث رخ دادن یادگیری و بهسازی می شود و در نتیجه عملکرد بهبود می یابد (رآ، بیورز ۲۰۱۰).
هوزیسکی[۴۷]
مربی گری به عنوان فرآیندی تعریف شده است که در آن یک فرد از ارتقای عملکرد یادگیری فرد دیگری با کمک سوالات تعاملی و ارائه کمک های لازم پشتیبانی می نماید. مربی فعالیت های کارآموز را مشاهده می کند و در صورت لزوم به شیوه ای مثبت به او کمک نموده و بازخورد می دهد. مربی گری در گروه آموزش های ضمن کار قرار دارد و می تواند توسط یک کارمند ارشد، مدیری دیگر، مربی سازمان یا فرد دیگری که با افراد کار می کند، هدایت شود تا به افراد در تعیین اهداف یادگیری شان کمک کند و آن ها را تشویق نماید تا روش های جدید رفتاری را در راستای تحقق اهدافشان شناسایی نمایند (ماس را ۲۰۱۰ )
والکر[۴۸]
چنانکه بیان شد سرپرستی یک رابطه اعتباری است که برخلاف قرابت نسبی غیر قابل فسخ نیست و در قانون برای آن مواردی پیش بینی شده است.
فرزند خوانده گی از قبل از اسلام نیز رایج بوده است پیامبر (ص) شخصی را به نام زیدبن حارثه برای مدتها به عنوان فرزند خوانده تحت سرپرستی خود داشت تا جایی که به او زیدبن محمد می گفتند. به دنبال این موضوع آیه ۵ سوره احزاب در رابطه با عدم انتساب فرزند خوانده به پدر نازل شد((ماجعل ادعیاءکم ابناءکم ذالک قولکم بافواهکم والله یقول الحق و هو یهدی السبیل. ادعوهم لأباءهم هو اقسط عندالله … خداوند فرزند خواندگان شما را فرزندان شما قرار نداده. این گفتـار شما به زبان هایتان است و خـدا به حق سخن می گـوید و به راه راست هـدایت می کند)) علاوه بر آن بعد از اینکه زید از همسرش جدا شد پیامبر(ص) با همسر سابق زید ازدواج کرد تا معلوم شود که فرزند خوانده فرزند نیست و با زن فرزند خوانده می توان ازدواج کرد.
آیه ۴ سوره احزاب نیز مشخص می کند که اسلام فرزند خوانده را به عنوان فرزند حقیقی به رسمیت نمی شناسد «و ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه و ما جعل ازواجکم اللائی تظاهرون منهنّ امهاتکم و ماجعل ادعیاءکم ابناء کم ذالک قولکم بافواهکم والله یقول الحق و هو یهدی السبیل» خداوند در دورن یک مرد دو قلب قرار نداده و نیز زنانتان را که مادر بخوانید مادر شما و پسر دیگری را که فرزند بخوانید پسر شما قرار نداده این گفتار شما زبانی و بی واقعیت است و خدا سخن به حق می گوید و شما را به حقیقت راهنمایی می کند.
بنابراین در اسلام فرزند خوانده گی منشا حقوقی نیست. فرزند خوانده از پدر خوانده و بالعکس ارث نمی برد. تکلیف انفاق وجود ندارد اثری از منع نکاح به فرزند خوانده گی مترتب نیست لذا می توان گفت بین پدر خوانده و فرزند خوانده رابطه پدری و فرزندی وجود ندارد و به همین علت اگر پدری فرزند خوانده را به صورت عمدی به قتل برساند مشمول قاعده ((لایقاد الوالد بولده)) نخواهد شد و قابل قصاص است.
د) فرزند ناشی عقد متعه : عقد متعه یا ازدواج موقت را اینگونه تعریف می کنند((ازدواج موقت آن است که یک زن آزاد و کامل خود را با رضایت به عقد مردی درآورد که مانعی برای ازدواج با او وجود نداشته باشد و مهریه و مدت ازدواج را هم در آن ذکر کند در این ازدواج هرگاه مدت به سرآید، زن و مرد بدون اطلاق از هم جدا می شوند»[۱۷۲].
تمام مذاهب فقهی اسلامی اتفاق نظر دارند که رسول خدا (ص) در برهه ای از زمان، با وحی الهی، متعه زنان را حلال کرده است و آنچه مورد اختلاف مذاهب فقهی است استمرار حلّیت و نسخ آن است. فقهای امامیه به این عقیده اند که این حلیت استمرار داشته است. اما مذاهب چهارگانه اهل سنت معتقدند که حلیت متعه زنان نسخ شده در زمان پیامبر (ص) و دوران ابوبکر و چند سال از خلافت خلیفه دوم استمرار داشته است خلیفه دوم بعد از گذشت چند سال از خلافت خود، در اثر برخورد با فرزند از راه متعه برای خواهرش دچار احساسات شده و با این تصور که این مساله در حوزه اختیارات خلیفه است آن را ممنوع نمود.[۱۷۳] در هر صورت قانون مدنی به پیروی از فقه امامیه باتعریف نکاح منقطع به آن رسمیت قانونی بخشیده است. ماده ۱۰۷۵ قانون مدنی بیان می دارد « نکاح وقتی منقطع است که برای مدت معینی واقع شده باشد»ازدواج موقت از مختصات قوانین خانواده در ایران است و چنین تاسیسی در قوانین سایر کشور ها وجود ندارد.[۱۷۴]
نکاح منقطع آثار و خصوصیات خاصی دارد از جمله مطابق با ماده ۹۴۰ ق.م که زوجیت دائمی را برای ارث بری شرط دانسته است. باید گفت ازدواج موقت موجب ارث بری زوجه منقطعه نمی شود همچنین مهر باید مشخص و ذکر شود در غیر این صورت عقد متعه باطل می باشد و نیز عقد متعه پس از پایان مدت مشخص شده خود به خود منحل می شود و نیازی به طلاق نیست.
اکنون به این مساله پرداخته می شود که اگراز ازدواج موقت فرزندی حاصل شود وپدر اورابه قتل برساندقابل قصاص است یا خیر؟ باید گفت علت عدم قصاص پدر درقتل فرزند رابطه نسبی بین پدر و فرزند می باشد واین نوع نسب که به آن نسب قانونی می گویند عبارت است از خویشاوندی طفل با پدر و مادری که حین انعقاد نطفه بین آنان نکاح صحیح (اعم از دائم یا منقطه) موجود بوده.[۱۷۵]
بنابراین می توان گفت از لحاظ نسب و رابطه پدری فرزندی تفاوتی میان فرزند حاصل از عقد دائم و فرزند حاصل از عقد موقت در نکاح وجود ندارد و فرزند حاصل از عقد متعه فرزند نسبی زوج می باشد و در صورتی که عمدا فرزند خویش را به قتل برساند مشمول قاعده ((لایقاد الوالد بولده)) می شود و قابل قصاص نیست
خ) لقاح مصنوعی : تلقیح در لغت به معنی باردار کردن و لقاح به معنی باردار شدن است و تلقیح مصنوعی عبارت است ازریختن نطفه در رحم زن بدون آمیزش
تلقیح مصنوعی نخست برای اصلاح نژاد یا تکثیر نسل حیوانات مورد استفاده قرار گرفته پس از آن تلقیح مصنوعی برای تولید مثل انسان نیز آزمایش شد.
گذشته از مورد پسند و اخلاقی بودن تلقیح مصنوعی و یا غیراخلاقی و ناپسند بودن آن هرگاه طفلی ناشی از تلقیح مصنوعی باشد وضع حقوقی او چگونه است؟ و ملحق به چه کسی می باشد و اینکه نسب او مشروع است یا نامشروع ؟ قانون مدنی در این زمینه ساکت است اما فقهای معاصر تقریبا در این زمینه عقاید مشترکی دارند.
در این موضوع باید بین موردی که تلقیح با نطفه شوهر انجام شده و موردی که نطفه از غیر شوهر و از مرد بیگانه بوده تفاوت قائل شد. تلقیح نطفه مرد به زوجه اش بدون اشکال جایز شناخته شده در این مورد چنانچه مقدمات کار حرام باشد و یا اینکه تلقیح مستلزم نگاه کردن به آنچه که نگاه کردن به آن جایز نیست و یا اینکه تلقیح کننده بیگانه باشد و یا اینکه منی به صورت حرام خارج شود و اگر چه به جهت ارتکاب حرام گناه کار است اما نسب فرزند صحیح بوده و به زن و شوهر تعلق می گیرد.[۱۷۶]
اما چنانچه نطفه از شوهر زن نباشد و نطفه مردی بیگانه را وارد رحم زن نمایند در این صورت چنانچه صاحب نطفه بداند که آن را وارد رحم زن بیگانه ای می نمایند، فرزند نامشروع بوده و قابل انتساب به صاحب نطفه نیست.[۱۷۷]
اما چنانجه او را به توهم اینکه زوجه اش می باشد و اینکه نطفه مال خودش است تلقیح نمایند آنگاه خلاف آن معلوم شود فرزند به صاحب نطفه و زن ملحق می شود.[۱۷۸]
در هر صورت باید گفت همانگونه که در بحث ولدالزنا گذشت چنانچه قائل به این موضوع باشیم که فرزند نامشروع منسوب به پدر نمی باشد در این مورد نیز اگر نطفه از مرد دیگر وارد رحم زن بیگانه شود این فرزند در صورتی که صاحب نطفه به تزریق آن به رحم زن بیگانه مطلع باشد طفل نامشروع می باشد و چنانچه طفل نامشروع را ملحق به مرد ندانیم در این مورد نیز فرزند ملحق به مرد صاحب نطفه نمی باشد و به شوهر زن که صاحب نطفه نبوده نیز بالطبع تعلق نمی گیرد.اما چنانچه تنها فرزند نامشروع را فرزند حاصل از زنا بدانیم کما اینکه فقها نیز معتقد به این هستند که منظور از فرزند نامشروع فرزندی است که از طریق زنا حاصل شده است.[۱۷۹] در این صورت فرزند حاصل از لقاح مصنوعی منسوب به صاحب نطفه می شود و لذا در صورت قتل فرزند به دلیل رابطه پدری فرزندی موجود قابل قصاص نیست.
اما اگر گستره فرزند نامشروع را به فرزند غیر از زنا بدانیم و فرزند ناشی از تلقیح مصنوعی که از نطفه مرد بیگانه حاصل شده در صورت آگاهی صاحب نطفه را نیز فرزند نامشروع بدانیم در این صورت فرزند به صاحب نطفه ملحق نشده و در نتیجه قتل فرزند قابل قصاص می باشد.
ح) وطی به شبهه : شبهه به معنی اشتباه است و اشتباه تصور نادرستی است که ممکن است انسان از چیزی داشته باشد هرگاه مردی با زنی نزدیکی کند، به تصور اینکه بین آنان رابطه زوجیت وجود دارد، حال آنکه چنین رابطه ای در واقع وجود نداشته باشد، این عمل را نزدیکی به شبهه یا وطی به شبهه می گویند و اگر از این نزدیکی فرزندی ایجاد شود آن را ولد شبهه می گویند. صاحب مسالک در تعریف وطی به شبهه گفته است : مراد از وطی به شبهه نزدیکی است که شخص استحقاق آن را ندارد و با عدم علم به تحریم آن، پس نزدیکی دیوانه و کسی که در خواب است و مانند آنها نیز داخل در این مفهوم خواهد بود.[۱۸۰]
شبهه را بر دو قسم تقسیم کرده اند شبهه موضوعی و شبهه حکمی. شبهه حکمی مانند آن است که مردی با زنی که در عده است ازدواج می کند با گمان اینکه این ازدواج قانونی است و یا اینکه شخصی صرف رضایت زن را کافی برای قانونی بودن نزدیکی می داند. شبهه موضوعی اشتباه در موضوع حکم می باشد. مانند آنکه شخصی می داندکه ازدواج با زن در ایام عده ممنوع است اما به تصور اینکه عده این زن به اتمام رسیده است با او ازدواج می کند در صورتی که در واقع آن زن در عده است و یا اینکه مردی با زن دیگری به تصوراینکه زن اوست نزدیکی می کند. چنانچه زن و مردی به دنبال عقد نکاح که به صورت اشتباه بسته شده اقدام به نزدیکـی نمایند شبهه در عقد نـکاح می باشد ماده ۱۱۶۶ قانون مدنی در مقام بیان شبهه در عقد می باشد که بیان می دارد((هرگاه بواسطه وجود مانعی، نکاح بین ابوین باطل باشد، نسب طفل به هر یک از ابوین که جاهل بر وجود مانع بوده مشروع و نسبت به دیگری نامشروع خواهد بود و در صورت جهل هر دو نسب طفل به هر دو مشروع است))
همچنین قانون مدنی نزدیکی در حال جنون و یا خواب و یا در نتیجه اکراه را نیز در حکم وطی به شبهه قرارداده است چنانچه نطفه مردی بدون اطلاع و آگاهی در رحم زنی بیگانه وارد شود و از این عمل فرزندی بوجود آید نیز ولد به شبهه می باشد و نسب او نسب ناشی از شبهه می باشد.
فقـهای امـامیه نسب نـاشی از شبهه را در حکـم نسب مشـروع می شناسند و طفـل را ملحق به کسی که اشتباه کـرده می دانند در قانون مدنی مواد ۱۱۶۴ تا ۱۱۶۶ که راجع به نسب ناشی ازشبهه می باشد، بر گرفته از فقه امامیه است ماده ۱۱۶۵ بیان می دارد ((طفل متولد از نزدیکی به شبهه فقط ملحق به طرفی می شود که در اشتباه بوده و در صورتی که هر دو در اشتباه بوده اند ملحق به هر دو خواهد بود))چنانچه بیان شد ولد ناشی از شبهه از جانب کسی که در اشتباه باشد مشروع بوده و مانند کسی است که از ازدواج شرعی و قانونی به دنیا آمده است. درنتیجه اگر اشتباه از جانب پدر باشد فرزند شبهه به پدر تعلق می گیرد و در صورت قتل فرزند از جانب پدر شامل قاعده ((لایقاد الوالد بولده)) بوده و قابل قصاص نمی باشد.
ک) فرزند ملاعنه: ممکن است کسی که با دیگری از لحاظ ظاهری قرابت نسبی دارد اقدام به نفی نسب نمایدنفی نسب می تواند از جانب پدر یا به وسیله اشخاص دیگر صورت گیرد. چنانچه نفی نسب از سوی پدر انجام شودبه آن نفی ولد می گویند هرگاه اماره فراش در مورد نسب پدری جاری نشود، چنانچه طفل در فاصله کمتر از شش ماه بعد از نکاح به دنیا آمده باشد، نفی ولد آسان خواهد بود و نیازی به رسیدگی قضایی در این مورد نیست[۱۸۱] همچنین نفی ولد ازطریق اثبات عدم نزدیکی با توافق زوجین نیز آسان است و نیازی به لعان نیست. اما چنانچه اماره فراش جاری باشد یعنی اینکه عقد نکاح دائمی بوده و شوهر با او نزدیکی نموده باشد و نز شرایط الحاق فرزند به پدر، از قبیل تولد پس از شش ماه وکمتر از ده ماه موجود باشد و پدر نیز قبلا اعتراف به انتساب فرزند به خود را نکرده باشد فقهای امامیه معتقداند در صورت وجود اماره فراش برای نفی ولد تنها از طریق لعان می توان فرزند را از خود نفی کرد هرچند با دلایل دیگر همچون شهادت و کارشناسی نیز شوهر می توان د فرزند خود را نفی کند اما در هر صورت تنها موضوعی که برای نفی ولد از شوهر در صورت وجود اماره فراش جنبه موضوعیت دارد لـعان می باشد. لعان در جای دیگری هم کاربرد دارد و آن در جایی است که شوهر برای فرار از قذف می تواند به آن متمسک شود ((چنانچه شوهر عاقل و بالغ ادعا نماید که مشاهده کرده همسر دائمی و عفیفه اش که لال نمی باشد و با وی نزدیکی نموده است با مرد اجنبی زنا کرده است و برای این ادعای خود نیز بینّه شرعی نداشته باشد می تواند برای رهایی از حد قذف همسرخود را لعان کند.))[۱۸۲]
اما آنچه از لعان در موضوع این بحث اهمیت دارد کاربرد لعان در نفی ولد می باشد. برای تحقق لعان تشریفاتی لازم است. بدین صورت که زوجین باید در محضر دادگاه حاضر شده و شوهری که می خواهد نسب فرزندی را از خود نفی کند این جمله را عینا چهار مرتبه تکرار کند ((اشهد بالله انی لمن الصادقین فیما قلت من قذفها او نفی ولدها)) و سپس یک مرتبه بگوید(( لعنه الله علّی ان کنت من الکاذبین)) پس از شوهر، زن نیز باید چهار مرتبه بگوید ((اشهد باالله انه لمن الکاذبین فی مقاله من الرهی بالزنا أو نفی ولد)) و در مرتبه پنجم بگوید ((انّ غضب الله علیّ إن کان من الصادقین))[۱۸۳] در صورت رعایت این تشریفات آثار زیر بوجود می آید:
الف) سقوط حد قذف از شوهرو حد زنا اززن((درصورتی که لعان دراثر نسبت دادن زنا به زن باشد))
ب) انحلال رابطه زوجیت بین زن و شوهر
د) قطع رابطه توارث بین زن و شوهر
ه) سلب انتساب فرزند از پدر و عدم ارث بردن از یکدیگر
لذا چنانچه بیان شد در صورت تحقق لعان با شرایط مقرر نسب پدربه طفل منتفی می شود در نتیجه اگر پس از تحقق لعان پدر اقدام به قتل فرزند نماید مشمول قاعده ((لایقاد الوالد بولده)) نمی شود و قابل قصاص است به این دلیل که در صورت تحقق لعان این موضوع باعث قطع رابطه پدری فرزندی بین آنان می گردد بدین صورت که آن دو از یکدیگر بیگانه شناخته می شوند (( اذا زال المانع عاد الممنوع)) اگر مانع (رابطه پدری فرزندی) از بین رفت ممنوع (قصاص) برمی گردد.
اما ممکن است پس از مدتی پدر از این عمل پشیمان شده و ادعای خود را پس بگیرد و فرزند را متعلق به خود بداند ماده ۸۸۳ ق.م می گوید ((هرگاه پدر از لعان رجوع کند پسراز او ارث می برد لیکن از ارحام پدر و ارحام پدری از پسر ارث نمی برند)) لذا قانون گذار معتقد است که پدری که فرزندش را انکار کرده با رجوع از این انکار رابطه نسبی دوباره بین پدر و آن فرزند برقرار نخواهد شد. درنتیجه اگر پدر از انکارش برگشت و ادعای ابوت نمود و پس از آن مرتکب قتل عمدی فرزند شد باز هم قصاص می شود اما صاحب کشف الثام اظهار می دارد که احتمال عدم قصاص چنین پدری وجود دارد که بعد از لعان اقرار به وجود رابطه پدری فرزندی بین خود و مقتول کرده است زیرا احتیاط در دماء ایجاب می کند که پدر کشته نشود زیرا شرط قصاص انتفاء ابوت است دراین فرض ابوت منتفی نیست چون به اقرار بعدی اش شبهه ای ایجاد کرده و شبهه نیز قصاص را مانع می شود ولی صاحب جواهر به گفته صاحب کشف الثام ایراد گرفته می گوید احتیاط در دماء سقوط قصاص را اقتضاء نمی کند که به ادله شرعی ثابت شده و او را بر مبنی اقرار بعدیش در حق خود ملتزم می نماید بنابراین اگر پدر بعد از ملاعنه به فرزند خود اقرار کرد پسر از پدر ارث می برد و بنابر قاعده ((اقرار العقلا علی انفسهم جایز)) ولی پدر از پسر ارث نمی برد.
مبحث سوم : قتل توسط مامور نظامی – انتظامی به امر قانونی آمر
در راستای ایجاد نظم و انظباط در هر جامعه و پاسداشت آن دولتها اقدام به تشکیل قوای مسلح می نمایند وظیفه کلی این قوا حفظ نظم و امنیت است از سوی دیگر اجرای این وظیفه خطیر وعلاوه بر آن برخورداری تک تک افراد اجتماع از خدمات ارائه شده از جانب قوای نظامی- انتظامی دولتها را بر آن داشته تا بنا بر قاعده احسان اقدام به تصویب احکام و قوانینی بنمایند که تسهیل کننده امر برقراری نظم و امنیت در اجتماع بوده وازسوی دیگر موجبی برای اطمینان خاطر ماموران نظامی-انتظامی از سرانجام اقدامات خود در مقام انجام وظیفه باشد
بر این اساس اعمالی که توسط افراد عادی و در شرایط معمول جرم می باشد ارتکاب آنها از جانب مامورین نظامی انتظامی جرم شناخته نمی شود اما این قاعده بدون قید و شرط نبوده بلکه افعال ارتکابی از سوی مامورین نظامی-انتظامی درصورتی موجه شناخته می شود که به امر آمر قانونی باشد.
گفتار اول : مفهوم و شرایط امر آمر قانونی
قاعده کلی در حقوق جزایی اینگونه می باشد که با نقض مقررات جامعه از سوی فرد، جامعه چنین فردی را مورد مجازات قرار می دهد. اما گاهی اوقات قانون گذار امری را که وقوع آن در شرایط عادی جرم است و به موجب قانون برای آن مجازات تعیین شده است بنا به مصالحی ارتکاب این افعال را موجه جلوه داده و وصف جزایی آن را زایل می کند از جمله این افعال، امر آمر قانونی می باشد که مطابق ماده ۵۶ ق.م.ا از عوامل موجه جرم تلقی شده و عنوان جزایی از فعل ارتکابی زایل می کند .
اما در این رابطه قانوگذار شرایطی را برای توجیه اعمال ارتکابی توسط مامور به امر آمر قانونی لازم دانسته تا در صورت وجود این شرایط فعلی را که در شرایط عادی جرم است به تجویز قانون مجاز شناخته شود. لذا در این گفتار به بررسی مفهوم امر آمر قانونی و سپس شرایط آن می پردازیم.
بند اول: مفهوم امر آمر قانونی
امر در لغت به معنی فرمان دادن و فرمان و حکم به معنی شأن و شیء و کار و حادثه است.[۱۸۴]
در ترمینولوژی حقوقی ((امر)) را مطالبه فعل که ارتکاب آن راجع باشد از طرف کسی که خود را بالاتر از طرف می شمرد تعریف کرده است و معنی اصطلاحی امر را به دستور الزام آور قانون تعریف نموده است[۱۸۵] در عین اینکه الزام و ضمانت اجراء از ارکان اصلی قانون می باشد در عین حال قوانین به دو دسته آمره و قوانین تکمیلی تقـسیم می شوند. اراده قانونگدار براین است که قوانین آمره قابل گریز از اجراء نبوده اما در مورد قوانین تکمیلی به اراده طرفین توجه نموده و به طرفین اجازه داده که قرارداد را جایگزین قوانین تکمیلی نمایند.
آنچه از مفهوم امر استنباط می شود برتری و تسلط در یک ساختار حکومتی می باشد بنابراین اصل براین است که کسی که در مرتبه بالاتر در هر رده از این ساختار می باشد صلاحیت امر به مقام پایین تر را دارد و این فرمان تا زمانی قابلیت اجرا دارد که آمر در این ساختار قدرت باقی است، این مقام آمریت اعتباری بوده و بسته به زمان و جایگاه آمر می باشد و هرزمان که فرد جایگاه آمریت خود را از دست بدهد، دستورات و اوامر او قابل اجرا نبوده و غیر قانونی می باشد همچنین در مفهوم امرعلاوه بر عنصر آمریت، عنصر فرمان و وجوب موجود است لذا درخواست و تقاضای آمر، امر محسوب نشده و مامور ملزم به اجرای آن نیست.
مطالبه فعل در صورتی امر تلقی می شود که از جانب آمر صادر شده باشد در مفهوم آمر عنصر بلند مرتبگی و استیلاء نهفته است که در حقوق به آن سلسله مراتب گفته می شود که از ضروریات جوامع ارگانیک می باشد عنصر سلسله مراتب لازمه زندگی اجتماعی بوده و نمونه بارز آن در ساختار اداری و نظامی موجود می باشد با یک تصور ذهنی، عنصر سلسله مراتب به صورت یک هرم می باشد که دستورات از بالا به پایین لازم الاجراء بوده به صورتیکه هر ماموری در نوع خود می تواند آمر نسبت به افراد پایین تر از خود باشد رابطه آمر و ماموری منوط به موجود بودن در این هرم می باشد ((قدرت سلسله مراتب در بردارنده اختیاری است که دارنده آن قدرت برای اداره سازمان از این اختیارات استفاده می کند و به این ترتیب رئیس و بالاترمی توان د که کارهای دورن سازمانی زیر نظر خود را ، اگر برای تنظیم تشکیلات سازمان، متن قانونی وجود داشته باشد، تنظیم کند.))[۱۸۶]
در یک ساختار اداری، آمر علاوه بر قدرت صدور امر نسبت به مامور دارایی اختیار و قدرت نظارت و آموزش بر چگونـگی اجـرای امر نیز می بـاشد که در حـقوق اداری از آن مـوضـوع تحت عنوان آیین نامه و بخش نـامه یـاد می شود(( بخش نامه های اداری اغلب برای مستخدمین اداره اجـباری است و برای کسانی که در بیـرون از اداره می باشند قابل استفاده نبوده و دارای ارزش حقوقی نمی باشد. همچنین رئیس اداره و مافوق نسبت به تصمیمات اداری مستخدمان زیر دست خود نیز نظارت دارد به این معنی که حق دارد این تصمیمات را ابطال یا معلق کند یا اینکه اجرای تصمیمات آنان را موکول به تصویب خود سازد))[۱۸۷]
مخاطب امر آمر مامور می باشد، مامور شخصی است که در یک ساختار حکومتی بر حسب قانون مکلف به اجرای امر می باشد امر صادره از جانب مامور در صورتی لازم الاتباء است که اولا اینکه مامور در قاعده نظام ساختاری مربوطه دخیل باشد و ثانیا امر صادره در حیطه وظایف شغلی مامور باشد و ثالثا امر صادره بر طبق نظام سلسله مراتبی از جانب روسای مافوق مامور باشد باوجود این شرایط می توان گفت که در صورت وقوع فعلی از جانب مامور به امر آمر قانونی که در حالت عادی جرم محسوب شده و قانونگذار برای آن پیش بینی مجازات نموده، باوجود این شرایط فعل انجام یافته طبق ماده ۵۶ قانون مجازات جرم محسوب نمی شود. اما نباید اینگونه انگاشت که صرف امر آمر قانونی به تنهایی موجب توجیه اعمال مامور می شود بلکه امر صادره از جانب آمر قانونی نیز باید قانونی باشد، یعنی امر قانونی که از جانب آمر قانونی صادر شده باشد و مامور مکلف به انجام آن بوده است موجب موجه دانستن عمل مامور از جانب قانونگدار می شود در غیر این صورت طبق ماده ۵۷ ق.م.ا (( هرگاه به امر غیر قانونی یکی از مقامات رسمی جرمی واقع شود آمر و مامور به مجازات مقرر در قانون محکوم می شوند…))
یکی از نویسندگان امر آمر قانونی را این چنین تعریف نموده است ((امری که توسط مقام رسمی که صلاحیت صدور امر و نهی را داشته باشد صادر شده باشد اگر برخلاف قانون دستوری بدهد و مسئولیت دستور خود را به صورت کتبی بپذیرد، مامور باید اطاعت کند))[۱۸۸] طبق این تعریف در صورت پذیرش عواقب تصمیم غیر قانونی از ناحیه آمر به صورت کتبی هر چند که مامور به غیر قانونی بودن امر، علم داشته باشد، مامور را ملزم به اطاعت دانسته است و این درصورتی است که طبق ماده ۵۷ ق.م.ا آمر و مامور هر دو در صورت اجرای امر غیرقانونی هر چند که از مقامات رسمی صادر شده مسئول شناخته شده اند از ماده ۵۷ می توان احراز کرد که قید قانونی بودن دستور نیز به سایر شرایط اضافه می گردد و این شرط نشان می دهد که قانونگذار اطاعت مطلق را از مامورین نمی پذیرد مگر اینکه مامور به اشتباه قابل قبول امر غیر قانونی آمر را اجرا کرده باشد و در صورتی که بر اجرای امر غیرقانونی جرم مترتب باشد باعث کاهش مسئولیت مامور شده و در عین حال ضامن دیه و ضمان مالی می باشد.
در مفهوم امر آمر قانونی شرایطی نهفته است که در صورت وجود این شرایط، عنوان امر آمر قانونی مصـداق پیدا می کند ودرصورت وجود این شرایط اعمالی که در شرایط عادی جرم شناخته می شود توسط خود قانونگذار موجه شناخته می شود، در ادامه به بیان این شرایط می پردازیم.
بند دوم : شرایط امر آمر قانونی
در بیان مفهوم امر آمر قانونی گفته شد ،که منوط به وجود شرایطی می باشد که نهفته در اصطلاح امرآمر قانونی می باشد. برای صدق عنوان امر آمر قانونی این شرایط باید موجود باشد و در صورت وجود این شرایط امر آمر قانونی محقق می شود و در صورت تحقق جزء علل تبرئه کننده قرار می گیرد.
این شرایط عبارت اند از: الف) صلاحیت قانونی آمر در صدور دستور ب) انطباق دستور با مقررات قانونی ج) وظیفه قانونی مامور به اجرای دستور د) وجود آمر و مامور در سلسله مراتب اداری در ادامه به بررسی هر یک از این شرایط خواهیم پرداخت.
الف) صلاحیت آمر در صدور دستور
((صلاحیت مجموعه اختیاراتی است که به موجب قانون برای انجام اعمال معینی به مامور دولت داده شده است. صلاحیت در حقوق عمومی شبیه اهلیت در حقوق خصوصی است زیرا در هر دو صحبت از این است که آیا شخص اختیار انجام یک یا چند عمل حقوقی را دارد یا نه))[۱۸۹]
آمر وقتی می تواند دستوری را صادر کند که قانون به صراحت اجازه آن را داده باشد به همین جهت مداخله اشخاص در امور عمومی و یا مداخله ماموران دولت در امور خارج از صلاحیت خود قانوناً ممنوع است.
صلاحیت بر دو قسم تقسیم می شود : صلاحیت اختیاری و صلاحیت تکلیفی، «صلاحیت وقتی اختیاری است که مامور دولت در مقابل امور معینی حق اتخاذ تصمیم داشته باشد و بتواند آزادانه هر تصمیمی را که برای منافع و مصالح عمومی مقتضی و صلاح بداند بگیرد» [۱۹۰] به عنوان مثال صلاحیت دولت در اخراج اتباء بیگانه و یا صلاحیت دولت در بازنشستگی مستخدمینی که به سن بازنشستگی رسیده اند صلاحیت اختیاری اما صلاحیت وقتی تکلیفی است که برابر اوضاع و احوال معینی، قانون قبلا نوع عمل و تصمیمی را که مامور دولت باید اتخاد کند، معین کرده باشد و او را در تصمیم و انتخاب راه حل آزاد نگذارد[۱۹۱] در صلاحیت اختیاری، قانون تصمیم آمر یا مامور دولت را قبـلا معین نکـرده است بلکه به او اختیـار داده تا بتـواند آزادانه هر تصمیمی را که از نظر منـافع و مصـالح مقتضی می داند اتخاد نماید اما در صلاحیت تکلیفی این قانون است که صدور امر یا انجام تکلیف یا خودداری از انجام امری را به آمر اعطا می کند بحث صلاحیت در صدور امر شرایطی است که در صورت عدم صلاحیت در صدور امر، باعث غیر قانونی بودن امر می شود. ماده ۲۸ آیین نامه انضباطی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در این زمینه بیان می دارد « امر و دستور صادره در حیطه و محدوده صلاحیت آمر باشد» اینکه امر صادره در محدوده صلاحیت آمر باشد بسته به موقعیت شغلی و حدود اختیارات است که مطابق با قوانین یا آیین نامه های مربوط به آن سازمان حیطه اختیارات و صلاحیت های افراد مشخص می شود این موضوع در امور نظامی بر مبنای سلسله مراتب می باشد و صلاحیت هر فرد نظامی بسته به موقعیت است که در آن موقعیتی مشغول به خدمت می باشد . اصل صلاحیت که مشخص کننده وظایف و اختیارات ماموران دولت به معنی عام کلمه می باشد برگرفته از اصل تفکیک قوا در حقوق عمومی می باشد ((اصل تفکیک قوا به گونه ای که امروزه در غرب و بیشتر کشورها رایج شده و به قوانین اساسی کشورها راه یافته است، دست آورد. منتسکیو، متفکر و فیلسوف قرن هجدهم فرانسه است وی در کتاب پرآوازه خود یعنی روح القوانین، نظریه خود را در باب انفصال سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه به شیوه ای پرورانده که بعد از وی اثرات انکار ناشدنی بر مشی فکری تدوین کنندگان قوانین اساسی و نهایتاً در شکل دادن به رژیم های سیاسی غرب به جای گذارده است.))[۱۹۲]
طبق اصل تفکیک قوا هر یک از ارکان یک نظام سیاسی در مورد انجام وظایف و تکالیف و اختیارات قانونی خود مستقل بوده و در عین حال صلاحیت دخالت در امور ارکان دیگر حاکمیت را ندارد و آمر وقتی قانونی است که امر صادره در حیطه صلاحیت او باشد و باید صلاحیت خود را در حدودی که قانون مقرر کرده اجرا کند. تجاوز و تخطی از صلاحیت علاوه بر آنکه برای آمر متخلف ایجاد مسئولیت می کند، سبب بطلان اعمال و تصمیمات اداری او نیز می شود. تخطی از حدود صلاحیت ماموران دولت به معنی عام کلمه می تواند به صورت های مختلف باشد.