همچنین اتکینسون و فلیر [۹۰]رویکردهای یاد دهی – یادگیری را در چهار نوع رویکرد اکتشافی، رویکرد انتقالی، رویکرد فرایندی و رویکرد تعاملی قرار داده اند که به اختصار بیان می شوند.
رویکرد یاد دهی – یادگیری اکتشافی: در این رویکرد به فراگیران اجازه داده می شود که خودشان جواب پرسش ها را کشف کنند و بر به کارگیری جدی مواد و وسائل توسط فراگیران تأکید می کند.
رویکرد یاد دهی – یادگیری انتقالی: این رویکرد بدون درگیر کردن جدی فراگیران در فرایند یادگیری، پاسخ بیش تر پرسش ها به آنان گفته می شود و دانش آموزان پذیرای اطلاعاتی هستند که توسط معلم به آنان ارائه می شود.
رویکرد یاد دهی – یادگیری فرایندی: در این رویکرد فراگیر در یادگیری فعالانه شرکت دارد. رویکرد فرایندی به طور عمده بر مهارت هایی مانند مشاهده، برقراری ارتباط و طبقه بندی تأکید دارد.
رویکرد یاد دهی – یادگیری تعاملی: این رویکرد به عنوان ترکیبی از اجزاء هر یک از رویکردهای قبل در یک چهارچوب است. در این رویکرد معلم فعالانه در جهت آگاهی یافتن از آنچه که فراگیران قبلاً فهمیده اند تلاش می کند و آنگاه آنان را به پرسیدن پرسش های علمی تشویق می کند. (شواخی و همکاران ، ۱۳۸۶)
۲-۲-۲-۲-تعریف تدریس
تدریس از نظر لغوی به معنای درس دادن و درس گفتن است. اما از نظر اصطلاحی تعاریف متعددی دارد که جملگی یک نکته مشترک دارند و این نکته مشترک، فعالیت بودن تدریس است. آن هم فعالیتی عمدی که بر اساس اهدافی خاص انجام می گیرد. از آنجایی که فعالیت تدریس به قصد ایجاد شرایط مطلوبی است که یادگیری را برای فراگیران آسان می کند، مستلزم آگاهی مدرس از وضعیت شناختی آنان است. تدریس یک فعل و انفعال دو جانبه بین مدرس و فراگیران است تا فراگیران را با محتوای درسی درگیر کند و با علاقه مندی و شور و شوق، مفاهیم جدید را از موضوعات ارائه شده، استنباط نمایند (طاهری زاده و همکاران ، ۱۳۹۰)تدریس کانون هر برنامه درسی است و در تمام مقاطع آموزشی اعم از ابتدائی وراهنمایی و متوسطه و حتی آموزش عالی ، رایج ترین روش مورد استفاده معلمان و استادان است. گروهی از اندیشمندان همچون دیوئی ، گیلبرت ، آیزنر ، جویس و ویل معتقدند که تدریس و یادگیری لازم و ملزوم یکدیگر هستند. به عبارت دیگر ، زمانی می توان ادعا کرد تدریس انجام شده است که یادگیری تحقق یابد . در این رویکرد یادگیری نه فقط به عهده یادگیرنده بلکه معلم و یادگیرنده است . (زاهد بابلان و معینی کیا ، ۱۳۹۱)تدریس به عنوان یکی از کار آمدترین و اساسی ترین مهارت های معلمان، می تواند نقش تعیین کننده ای در یادگیری دانش آموزان داشته باشد. تدریس تلاشی دو جانبه است که از یک سو یاد دهنده به یادگیرنده کمک می کند تا بیشتر، بهتر و زودتر بیاموزد و از سوی دیگر، یادگیرنده یاد می گیرد که چگونه خودش می تواند یاد بگیرد و چگونه خودش باید یاد بگیرد. این خود یادگیری را یادگیری یادگیری [۹۱] می گویند (حسن زاده وهمکاران ، ۱۳۹۱) گیج . ان. ال تدریس را هرگونه فعالیتی می داند که از جانب یک فرد به منظور تسهیل یادگیری فرد دیگری انجام می پذیرد . و یادگیرنده را با زوایای بیشتری از ناشناخته آشنا می کند . (افکانه ، ۱۳۸۸)
۲-۲-۲-۳- الگوی تدریس
الگوهای تدریس برداشت های جدیدی درباره نحوه ی یادگیری افراد ارائه می دهند که بر پرورش دانش آموزان فکور تأکید می ورزد، دانش آموزانی که قدرت شناخت و استفاده از آموخته های خود را دارند. (حسن زاده و همکاران ، ۱۳۹۱)به نظر جویس، ویل و کالهون [۹۲] (۲۰۰۴) الگوی تدریس محیط یادگیری را توصیف می کند و رفتار معلم، زمان استفاده از الگو را تعیین می کند. (زاهد بابلان و همکاران ، ۱۳۹۱) شعبانی (۱۳۹۰) معتقد است که الگوی تدریس چهار چوب ویژه ای است که عناصر مهم تدریس در درون آن قابل مطالعه است و شناخت و آگاهی از عناصر و عوامل مذکور می تواند معلم را در اتخاذ روش های مناسب تدریس کمک نماید.
از الگوهای تدریس، طبقه بندی های مختلفی صورت پذیرفته است. معروف ترین و در عین حال جامع ترین طبقه بندی الگوهای تدریس که سایر طبقه بندی ها را هم پوشش می دهد طبقه بندی جویس و همکاران است (بهرنگی، ۱۳۸۷). در این طبقه بندی الگوهای تدریس در ۵ خانواده به شرح زیر گروه بندی شده است:
الف) خانواده الگوهای اجتماعی یادگیری: الگوهای این خانواده، یادگیری را حاصل فعالیت در گروه ها و اجتماعات یادگیری و در کل از طریق هم افزایی می داند. الگوهای اجتماعی تدریس، بر ماهیت اجتماعی انسان، چگونگی یادگیری اجتماعی و اینکه چگونه تعامل اجتماعی، یادگیری آموزشگاهی را افزایش می دهد، تأکید دارد این خانواده شامل الگوهای همیاری، کاوشگری سازمان یافته، کاوشگری گروهی، ایفای نقش، و کاوشگری به شیوه ی محکم قضایی است. هیلاکس [۹۳] (۱۹۸۷) دریافت که میانگین اندازه اثر در شیوه های تدریس مبتنی بر کاوشگری در مقایسه با شیوه های کتاب محور ۶۷% است. جانسون و جانسون [۹۴] (۱۹۹۹) میانگین اندازه اثر الگوی تدریس همیاری را برابر ۴۸% گزارش کرده اند.
ب) خانواده الگوهای پردازش اطلاعات: این خانواده بر روش های مبتنی بر کنجکاوی درونی انسان، برای درک جهان از طریق گرد آوری و سازماندهی اطلاعات اولیه، کشف مسائل و ارائه ی راه حل های آنها و ایجاد مفاهیم و انتقال آنها تأکید دارند این خانواده شامل الگوی تفکر استقرایی، الگوی دریافت مفهوم، الگوی کاوشگری علمی، الگوی یاد یاری، الگوی بدیعه پردازی، الگوی پیش سازمانده، و الگوی مهارت آموزی کاوشگری است. رالیسر [۹۵] (۱۹۸۶) میانگین اندازه اثر الگوی پیش سازمان دهنده بر تفکر در سطح بالا را ۴۲% بدست آورده است. هیلاکس (۱۹۸۷) نشان داده است که تدریس خواندن و نوشتن به شیوه ی استقرایی در مقایسه با سایر روش ها، میانگین اندازه اثری برابر ۶% به وجود آورده است. نیوبای و ارتنر [۹۶] (۱۹۹۴) میانگین اندازه اثر برای تولید نظرات و حل مسأله را ۶۵% گزارش کرده است.
ج)خانواده الگوی های رشد عقلی و سازگاری: الگوهای این خانواده بر اساس نظریات رشد، چهار چوب هایی برای تفکر درباره شاگردان و سازگاری آموزشی با تفاوت های فردی آنان ترسیم می نماید که شامل الگوی سیستم های مفهومی، رشد شناختی و شرایط یادگیری است.
د)خانواده الگوهای انفرادی: خانواده الگوهای انفرادی بر آن هستند تا آموزش را چنان شکل دهند که افراد بتوانند خود را بهتر بشناسند، مسئولیت آموزشی خود را بر عهده بگیرند و به حدی بالاتر از رشد خود دست یابند تا در جستجوی زندگی سطح بالاتر باشند. به بیان دیگر، خانواده الگوهای انفرادی علاوه بر این باور که رشد شاگرد به عنوان یک فرد به لحاظ آموزشی به نوبه خود هدف با ارزشی است، اعتقاد دارد که فراگیران رشد یافته تر، مثبت تر و خود شکوفاتر در یادگیری توانمند ترند. بنابراین، الگوهای انفرادی با عطف توجه به روان دانش آموزان موجب افزایش پیشرفت تحصیلی آنها می شود . خانواده الگوهای انفرادی در ترکیب با الگوهای دیگر می توانند برای طرح درس مستقل، از جمله برنامه مبتنی بر منابع بکار روند. این خانواده شامل الگوی تدریس غیر مستقیم و الگوی افزایش عزت نفس است
ه)خانواده سیستم های رفتاری: این الگوها بر پذیرش انسان ها به عنوان سیستم های مقابله پیام با رفتارهای خود، تصحیح و تغییر دهنده رفتار ناشی از اطلاعات دریافتی از نحوه عملکرد است. این خانواده شامل الگوهای تسلط یاب، آموزش مستقیم، شبیه سازی، یادگیری اجتماعی و آموزش تقویت مدار (شرطی سازی) شده است. (گنجی و همکاران ، ۱۳۹۱)
جدول(۲-۱) – الگوهای تدریس
خانواده ها | معرفی خانواده ها | الگوها | عناصر اصلی |
پردازش اطلاعات | محور این دسته از الگوها، اطلاعات، سازمان دادن به آن، فرضیه سازی و استفاده از آموخته ها در خواندن و نوشتن و کشف خود و دنیای پیرامون خود است. هدف اصلی شان افزایش و تقویت قوای ذهنی و مهارت های فکری انسانی است. | -تفکر استقرایی -یاد سپاری -دریافت مفهوم -پیش سازمان دهنده ها -آموزش کاوشگری -بدیعه پردازی -عقل رشد یابنده |
مراحل: -روابط میان گروهی -اصول واکنش –شرایط و منابع -اثرهای آموزشی و پرورشی |
فردی | این دسته از الگوها فرد محور و هدف اصلی شان ایجاد و تقویت ویژگی های مثبت شخصیتی از قبیل اتکا به نفس، استقلال، ارزش شخصی و اراده در فراگیران است. | -فراگیر در کانون (الگوی غیر دستوری) -مفاهیم خود |
مراحل: -روابط میان گروهی -اصول واکنش -شرایط و منبع -اثرهای آموزشی و پرورشی |
اجتماعی |