شناخت
شناخت
درونی سازی
درونی سازی
بیرونی سازی
بیرونی سازی
شکل (۲‑۱) چهار کارکرد اساسی دانش(رادینگ،۱۳۸۳)
در ادامه به ارائه چند تعریف از دانش میپردازیم:
ـ دانش، جریان سیال و روانِ تجارب، ارزشها، اطلاعات و بینشی تخصصی است که فراهم آورنده جو، و چهار چوبی برای ارزیابی و به هم پیوستن تجارب و اطلاعات جدید است.(داونپورت وپروساک، ۱۹۹۸، ص۱۵)
-هر نوع دانش، یا ضمنی است یا ریشه در دانشِ ضمنی دارد. اسویبی تصریح می کند که، دانشِ کانونی و دانشِ ضمنی مکمل یکدیگرند. آن چه ضمنی است از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق می کند. اسویبی به جنبه های دیگری از دانش که بر چگونگی درک دانش و مدیریت دانش اثر می گذارد به شرح زیر اشاره می کند. (رادینگ۱۳۸۳ ، ص۳).
دانش ، موضوعی است که میتوان آن را در قالب کلمات بیان کرد، وقتی دانش ضمنی از طریق زبان آشکار می شود، میتوان جهت تأمل و تفکر، آن را مورد توجه قرار داد.
با بیان دانش در قالب زبان و نشانهها، دانش را میتوان توزیع، نقد و تحلیل کرد و به طرق دیگر آن را افزایش داد.
-نوناکا (۱۹۹۴) دانش را مطابق با معرفت شناسی سنتی،"اعتقادصادق تایید شده"بیان می کند. اگر چه مباحث سنتی بر"صادق بودن"، به عنوان مشخصۀ ضروری دانش تمرکز دارند، اما امروز توجه به دانش به عنوان یک “اعتقاد” شخصی مد نظر است و باید بر اهمیت “تایید شدن” دانش تأکید شود.
۲-۳) مدیریت دانش
قبل از پرداختن به مفهوم مدیریت دانش باید به این نکته توجه کرد که: تفاوت عمیقی بین مدیریت داده (که مختص به فناوری و فرایند میباشد) و مدیریت دانش (که بر افراد و تعاملات و همکاریشان متمرکز است) وجود دارد. این فاصله بین مدیریت دانش و داده ها، تنها زمانی برطرف می شود که سازمان در زمینه یک فرهنگ جامع تسهیم دانش سرمایه گذاری کرده و به آن نیز متعهد باشد. امروزه پیشرفت قابل توجهای در راستای ایجاد چنین فرهنگهایی درحال انجام است، اما فاصله بسیاری مانده است تا این کار به طور کامل صورت گیرد.(امین و برگاچ و دونگان و دیگران[۳۷]،۲۰۰۲، ص۴۹)
۲-۳-۱) تعریف نظری مدیریت دانش
تعاریف زیادی از مدیریت دانش ارائه شده است از جمله :
- مدیریت دانش عبارت است از: یافتن راهی جهت خلق، شناسایی، شکار و توزیع دانش سازمانی به افراد نیازمند.(عبدالکریمی،۱۳۸۲، ص۳۸)
-مدیریت دانش استفاده خلاق و مؤثر و کارآمد از کلیۀ دانشها و اطلاعاتِ در دسترس سازمان به نفع مشتری و در نتیجه به سود خود سازمان است.(مک دانلد،۱۳۸۱،ص۲)
-مالهوترا[۳۸] درتعریف مدیریت دانش بیان می کند:"مدیریت دانش، فرایندی است که بواسطۀ آن سازمانها در زمینه یادگیری (درونی کردن دانش) کدگذاری دانش(بیرونی کردن دانش) ، و توزیع و انتقال دانش، مهارت هایی را کسب می کند". (ابطحی، صلواتی،۱۳۸۵، ص۳۴)
-مدیریت دانش ناظر برکیفیت و چگونگی به کارگیری اطلاعات توسط افراد برای حل مسائل، منابع اطلاعاتی مناسب برای تبدیل به دانش و چگونگی ذخیره دانش برای استفاده توسط کاربران خاص میباشد. سازمانهای امروزی درحال تلاش برای یافتن روشهائی هستند که به آنها در تحصیل، سازماندهی، انتقال و به کارگیری مؤثر دانش در کل سازمان کمک کند.(واعظی ،۱۳۸۴ )
-جهانیان مدیریت دانش را مجموع فرایندهایی میداند که نتیجۀ آنها دانش، کسب، نگهداری و استفاده می شود و هدف از آن بهره برداری از دارایی های فکری به منظور افزایش بهره وری، ایجاد ارزشهای جدید و بالا بردن قابلیت های رقابت پذیری است. (جهانیان،۲۰۱۰)
- مدیریت دانش شامل فراهم آوری دانش، خرد و تجربیات دارای ارزش افزوده افراد درون سازمان است، به طوری که بازیابی و استفاده از دانش را تسهیل نموده و از آن به عنوان دارایی سازمان صیانت می کند.(پِرِز[۳۹]،۱۹۹۹، ص۷۵)
-تعریف جامع و قابل قبولتری از مدیریت دانش توسط مرکز کیفیت و بهرهوری آمریکا ارائه شده است که عبارت است از: مدیریت دانش، کسب دانش درست، برای افراد مناسب، در زمان صحیح و مکان مناسب است، به گونه ای که آنان بتوانند برای دستیابی به اهداف سازمان، بهترین استفاده را از دانش ببرند. مدیریت دانش یک مدل کسب و کار نظام یافتۀ داخلی است که به تازگی درحیطۀ علوم و سازمانها پدیدار شده و یک طیف وسیع علمی را با تمام منظرهای آن مورد رسیدگی قرار میدهد.این طیف وسیع می تواند، تولید دانش، تدوین قوانین علمی و مشارکت علمی را شامل شده و نهایتاً به ارتقاء فراگیری و نوآوری منجر شود.(محمد لو،۱۳۸۳)
-مدیریت دانش، راهبردها و فرآیندهایی هستند که قادرند تولید و جریان دانش را به منظور ایجاد و برآورده ساختن انتظارات سازمان، مشتریان و کاربران در کل سازمان به وجود آورند. مدیریت دانش، فرایند گستردهای است که امرشناسایی، سازماندهی، انتقال و استفاده صحیح از اطلاعات وتجربیات داخلی سازمان را مورد توجه قرار میدهد.(البرزی،۱۳۸۴)
-مدیریت دانش عبارت از تلفیقی از کسب و ذخیرهسازی دانش آشکار، همراه با مدیریت سرمایه های فکری است دالکر با بررسی بیش از صد تعریف منتشر شده دربارۀ مدیریت دانش درسه دیدگاه آنها را خلاصه کرده است(دالکر،۲۰۰۵،ص۴):
دیدگاه کسب کار: از دیدگاه بارکلی و مورای[۴۰] مدیریت دانش فعالیتی تجاری است که دو جنبه اصلی دارد. توجه به عنصرِ دانش فعالیت های کسب و کار، به عنوان جزء آشکار کسب و کار که در استراتژی ، خط مشی، و رویه در همۀ سطوح منعکس می شود، و همچنین ایجاد رابطۀ مستقیم بین سرمایه های فکری و نتایج مثبت کسب و کار. از همین دیدگاه، گری[۴۱]مدیریت دانش را یک رویکرد تلفیقی و همکارانه برای خلق، کسب، سازماندهی، دسترسی و استفاده از سرمایه های فکری سازمان تعریف کرده است.
دیدگاه علم شناختی یاعلم دانش: از نظر ویگ[۴۲] در این دیدگاه دانش- بینشها، ادراکات، و دانش فنی کاربردی- منبعی اساسی است که به ما امکان میدهد به طور هوشمندانه عمل کنیم. در طول زمان، دانشِ مهم به اشکال دیگر-مثل کتب، فناوری، رویه ها، و سنن در درون همه سازمانها و به طور کلی در جامعه تبدیل می شود. این تغییر شکلها به انباشت تجربه منجر و وقتی به طور مناسب استفاده شود، به افزایش اثربخشی منتج می شود. دانش یکی از عوامل اصلی است که رفتار هوشمندانه شخصی، و اجتماعی را ممکن میسازد.
دیدگاه فرایند/فناوری: از نظر اینفورمشن ویک، در این دیدگاه مدیریت دانش مفهومی است که بر اساس آن اطلاعات به دانش قابل کاربرد تبدیل و با تلاش اندک قابل استفاده برای افراد می شود که میتوانند آن را به کار برند.
-تعریف اسوان از مدیریت دانش یکی از بهترین تعاریف قلمداد می شود، چرا که این تعریف اهداف را تشریح و مدیریت دانش را در جایگاه سازمانی مناسب قرار میدهد :"مدیریت دانش هر گونه فرایند یا عمل تولید، کسب، تسخیر، ترویج و جامعه پذیری و کاربرد آن است” مدیریت دانش به فرایند شناسایی، انتخاب، سازماندهی، تلخیص و دسته بندی اطلاعات ضروری برای کسب و کار شرکت اشاره دارد، به گونه ای که عملکرد کارکنان و مزیت رقابتی شرکت را بهبود ببخشد. (واعظی، ۱۳۸۴ )
روشهای به کارگیری مدیریت دانش در سازمان را به چهار دسته: دینامیک، انسان محور، سیستم محور و منفعل تقسیم کرده اند. (افرازه،۱۳۸۴)
روش منفعل: سازمانهایی که از این روش استفاده می کنند. تمایل کمی به مدیریت دانش دارند و به صورت روشی سیستماتیک اداره نمیشوند. دراین سازمانها، تعریف مناسبی از دانش وجود ندارد، از این رو، اثر بخشی در سازمان های فوق در طول مدت زمان کاهش مییابد .
روش سیستم محور: سازمانهایی که از روش نامبرده استفاده می کنند، تاکید بیشتری بر کدگذاری و استفاده از دانش آشکار دارند. به این ترتیب، تأثیرپذیری خود را از طریق فناوری اطلاعات افزایش و در مقابل، پیچیدگیهای دسترسی به اطلاعات و استفاده از آن را کاهش می دهند. بنابراین، در این روش، هزینه اندک تبادل اطلاعات و جواب سریعتر به مشتری امکانپذیرتر است و معمولاً دانش آشکار بهترتقسیم می شود، و نیز میتوان از استفاده دوباره اطلاعات کدگذاری شده، به سطح مناسبتری از دانش دست یافت. همچنین برنامه های آموزشی استاندارد و گروهی این روش، تواناییهای سازمانها را بالا برده، نیاز به داشتن اطلاعات گسترده را در میان اعضای یک سازمان کاهش میدهد.
روش انسان محور: تاکید بر روش انسان محور، بر پایه تقسیم دانشهای ضمنی است، در این روش، اطلاعات از راه شبکه های فردی غیررسمی توزیع می شود و افراد میتوانند، روشهای مناسبتری را شناسایی کنند، چرا که روش مزبور در ارتباط میان اعضای یک سازمان بسیار با ارزش است.
روش دینامیک(پویا): سازمانهایی که از روش دینامیک استفاده می کنند، از هر دو نوع دانش ضمنی و آشکار، بهره میگیرند و آنها را به بهترین نحو، مورد توجه و استفاده قرار می دهند.
سیستم محور
پویا
منفعل
انسان محور
تمرکزبر سطح آشکاری
زیاد
زیاد
کم
کم
تمرکزبر سطح نا آشکاری
شکل ( ۲‑۲) ارتباط نوع مدیریت دانش و نوع دانش(افرازه،۱۳۸۴)
نتایج بررسیهای انجام شده بر روی سازمانهای که روشهای نامبرده را به کار بردهاند، نشان میدهد که روش دینامیک، نسبت به دیگر روشها، کارآمدی بیشتری دارد، زیرا به هر دو نوع از دانش ضمنی و آشکار توجه دارد .
با توجه به نکات بالا و از نگاهی دیگر، میتوان چنین نتیجه گرفت که روشهای مطرح در مدیریت دانش، شامل سه گروه زیر است :(افرازه،۱۳۸۴)
روشهای مبتنی بر رمزگذاری: استفاده دوباره از دانشها، تبادل مستندات دانش بر پایه تکنولوژی و تمرکز بر فناوری اطلاعات و ارتباطات.
روشهای مبتنی بر مبنای فرد: بر پایه کار فردی – تبادل دانش بین فردی تمرکز بر مدیریت منابع انسانی.
روشهای مبتنی بر اجتماعی نمود: بر پایه سازمان، تبادل و تولید دانش از طریق ارتباطات، سازماندهی دوباره تمرکز بر ساختار.
-همچنین میتوان چنین جمع بندی کرد که در اصل، باید هر سه روش در کنار یکدیگر به کار گرفته شوند، تا اثر بخشی بهتری به دست آید، چرا که تاکنون بسیاری از سازمانهایی که فقط یکی از این روشها را با توجه به تعریف و برداشتشان از مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی خود محور قرار دادهاند، نتوانستهاند به خوبی مدیریت دانش را در سازمانشان به کار گیرند . اما برعکس سازمانهایی که ترکیبی از این سه روش را به کار گرفتهاند، مدیریت دانش مؤفقی را در سازمان خود تجربه کرده اند. (افرازه،۱۳۸۴)
دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با رابطۀ مدیریت دانش و نوآوری سازمانی در گمرک جمهوری ...