هشــت جنّــت، نقـل دان بینـی بــه هــم
واژگان: نقل دان: ظرف نقل. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: در بزم عشرت و شادی شاه، که مانند باغ بزرگ و سرسبزی است، چنان عظمت و سرسبزی موجود است که در تمام ایّام، هشت بهشت با همهی بزرگی، به عنوان نقل دان این بزم به حساب میآید.
آرایههای ادبی: ریاض عشرت اضافهی تشبیهی است. عشرت به باغ مانند شده است. هفت و هشت با هم تناسب دارند و سیاقه الاعداد ساختهاند.
۱۲۷ - کُنیتش چـون بشمری، هـر هشـت حـرف
نــه فلـک را حــرز جــان بینــی بــه هـم
معنی و مفهوم: هشت حرفِ (بوالمظفّر) کنیهی شاه اخستان، به عنوان حرز و دعایی برای حفظ جان نه آسمان به کار میرود.
آرایههای ادبی: کنیهی شاه به حرز و امانی برای جان آسمانها تشبیه گردیده است. هشت و نه با هم سیاقه الاعداد ساختهاند و تناسب دارند.
۱۲۸ - خـاص بـهر لشـکرش بــرخـاسـت چـرخ
ترک و هنـدو دیـدهبـان، در شـرق و غـرب
معنی و مفهوم: آسمان به عنوان لشکر شاه، برخاسته و در بالا ایستاده است و روز را مانند ترک سپید روی، در شرق و شب را همانند هندویی سیاه، در غرب برای مملکت شاه به عنوان دیدهبان گماشته است.
آرایههای ادبی: ترک استعاره از روز و هندو استعاره از شب است. بیت دارای لفّ و نشر مرتّب است، ترک به شرق و هندو به غرب مربوط میشود.
بند دهم:
کلمات قافیه: جهان، دهان، نشان و …
حروف اصلی قافیه: ا ن
حرف روی: ن
حروف الحاقی: ندارد
ردیف: خواهد نمود
۱۲۹ - رُمحـش از طـوفـان نشـان خواهــد نمـود
معـجز نــوح از سـنان خــواهــد نمـــود
واژگان: رُمح: نیزه. (معین)
معنی و مفهوم: نیزهی شاه نشان میدهد که طوفانی در راه است و سرنیزهاش این طوفان را که همچون معجزهی نوح سهمگین و بزرگ است، به وجود میآورد.
آرایههای ادبی: معجز نوح کنایه از طوفان است. جنگ و قتل دشمنان به وسیلهی نیزهی ممدوح به طوفان نوح مانند شده است. مصراع دوم تلمیحی به ماجرای طوفان نوح دارد.
توضیحات:
طوفان نوح: نوح اوّلین پیامبری بود که در زمان وی عذاب نازل گردید. پس از قرنها دعوت قوم گناه کارش، چون او را حقیر میشمردند و بدو ایمان نمیآوردند، نوح مأمور شد کشتی بسازد… . نوح کشتی به چهل سال تمام کرد و از درون و برون با قیر بیندود… . به او وحی شد که از هر موجودی جفتی بگیر و نوح چنین کرد، به دستور خداوند استخوانهای آدم و حوا را برگرفت و همهی مؤمنان را به کشتی نشاند… . روزی که از آسمان طوفان آمد در زمین نیز از تنور خانهی پیرزنی آب برجوشید و تمام زمین را فرا گرفت، فقط حرم و به قول برخی اورشلیم از طوفان محفوظ ماند… . نوح در کوفه به کشتی نشست و برفت و گرد حرم کعبه طواف کرد و چون شش ماه تمام بگذشت و آب فرو نشست، کشتی بر سر کوه جودی نشست. (یاحقّی، ۱۳۷۵: ۴۲۴-۴۲۳)
۱۳۰ - تیـغ هنـدیـش از مخـالـــف ســـوختــن
در خــزر، هنــدوســتان خــواهــد نمــود
معنی و مفهوم: شمشیر هندی شاه اخستان، چنان دشمنان را میسوزاند که خزر که سرزمین مردمان سپید پوست است، از حرارت و سوزش تیغ او، مردمانش مانند هندوان سیاه و سوخته میشوند و خزر به هندوستان تبدیل میشود.
توضیحات:
هندوستان: کشور معروف در جنوب آسیا، در جنوب هیمالیا و کنار دریای عمان و بحر بنگال… . این سرزمین شبه قارهّای است که از قسمتهای دیگر آسیا با جبال هیمالیا جدا میشود، در قدیم به تمام سرزمینی اطلاق میشد که امروز هند و پاکستان کنونی است. (فرهنگ لغات)
۱۳۱ - بــــر ثبـــات دولـــت او تـــا ابـــد
جنبـش عــدلـش نشـان خــواهــد نمــود
معنی و مفهوم: عدل و انصاف همیشگی شاه، نشانهای از جاودانگی و ثبات بخت و دولت (حکومت) اوست.
آرایههای ادبی: ثبات و جنبش با هم تضّاد دارند.
۱۳۲ - سـرخی شــام آگهی داده اسـت از آنــک
روز خــوشـی، در جهــان خــواهـد نمــود
معنی و مفهوم: سرخی افق در هنگام غروب (شفق) از آن خبر میدهد که (با وجود دولت شاه اخستان) روز خوبی در انتظار جهان خواهد بود.
۱۳۳ - صبــحگاهی کــز شـبیخون ران گشــاد
تیــغ چــون خـور، خون فشـان خواهد نمود
واژگان: ران گشاد: سوار شدن بر اسب و رفتن. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: صبحگاهی که شاه برای حملهی ناگهانی، سوار بر اسب میشود و حرکت میکند، شمشیرش را که با خون دشمن سرخ شده، مانند خورشید سرخ رنگ هنگام طلوع، به همگان نشان خواهد داد.
آرایههای ادبی: ران گشادن کنایه از بر اسب سوار شدن و حرکت کردن است. تیغ خونآلود ممدوح به خورشید هنگام طلوع تشبیه شده است.
۱۳۴ - شبـروی کــرده کلنــگ آســـا بــه روز
همـچو شـاهـین کــامـران خـواهـد نمــود
واژگان: کلنگ: پرندهای کبود رنگ و بزرگ تر از لک لک. (ناظم) شاهین: پرندهای باشد شکاری و زننده از جنس سیاه چشم. (برهان)
راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره شرح مشکلات دیوان خاقانی( هفت ترکیب بند بلند شرح ...